۱۳۹۸/۰۵/۰۱
–
۱۰۲۴ بازدید
به چه علت علمای امروزتوکل رانفی میکنند؟واین نظروعقیده وفکرتاچه اندازه صحیح می باشد؟
با عرض سلام.
تا جایی که ما میدانیم نه علمای سابق و نه علمای امروز، توکّل را نفی نمیکنند. توصیه به توکّل، از قطعیّات قرآن کریم است. لذا اگر کسی توکّل به معنی قرآنی آن را انکار کند، از اسلام خارج میشود. اگر هم برخی علماء، توکّل را نفی کردهاند، توکّل به معنی غلط آن را نفی کردهاند نه توکّل مطرح در قرآن را.
در این باره، خلاصهای از نظر شهید مطهری را تقدیم حضور میکنیم.
ـ توکّل حقیقی و توکّل مسخ شده
توکّل رایج در بین مسلمین ـ که به معنی دست کشیدن از فعالیّت و سپردن کارها به دست خداست ـ مفهومی است مرده و مردهپرور و ابزاری است برای شانه خالی کردن از انجام وظیفه؛ امّا توکّلی که اسلام توصیه میکند بر خلاف معنی مسخ شدهی آن، حقیقتی است زنده و حیاتبخش. در فرهنگ اسلام و قرآن، توکّل یعنی با اعتماد به خدا و با حمایت او، تلاش نمودن و انجام وظیفه کردن؛ یعنی با اعتماد به قدرت بیکران خدا، به پیش رفتن و از موانع نهراسیدن. چنین اعتمادی هم حاصل نمیشود مگر با شناخت سنن الهی.
باید توجّه داشت که خداوند متعال تمام عالم هستی را با سنن و قوانین خاصّی اداره میکند. در نگرش اسلامی، عالم همانند موجود زندهای است که در مقابل خوب و بد، عدل و ظلم، کار و بیکارگی و اخلاص و سوء نیّت، بیتفاوت نیست. خداوند متعال نظام هستی را به گونهای آفریده که اگر کسی با خلوص نیّت و در راه حقّ و عدل بکوشد، خداوند متعال با سنن و قوانین خود، از او حمایت میکند و به او مدد میرساند. خداوند متعال میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ (7) وَ الَّذینَ کَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُم ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد و کسانی که کافر شدند، مرگ بر آنان! و اعمالشان نابود باد!» و فرمود: «… وَ لَیَنْصُرَنَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیز ؛ و خداوند کسانی را که یاری او کنند، یاری میکند؛ خداوند قوی و شکستناپذیر است.» و فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُور ؛ خدا از کسانی که ایمان آوردهاند دفاع میکند؛ خدا هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست ندارد.» و فرمودند: «الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل (173) فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظیمٍ (174) إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین ؛ اینها (مؤمنان و مجاهدان واقعی) کسانی بودند که مردم به آنها گفتند: مردم برای حمله به شما اجتماع کردهاند، از آنها بترسید! امّا این سخن بر ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را کافی است؛ و بهترین وکیل و حامی ماست.» به همین جهت آنها (از این میدان) با نعمت و فضل پروردگارشان بازگشتند، در حالی که هیچ ناراحتی به آنان نرسید؛ و از رضای خدا پیروی کردند و خدا دارای فضل و بخشش بزرگی است. این فقط شیطان است که پیروان خود را میترساند. از آنها نترسید و تنها از من بترسید اگر ایمان دارید.»
از این آیات شریفه استفاده میشود که مفهوم توکّل در قرآن کریم، یک مفهوم حماسی است. انسان متوکّل کسی است که با تکیه بر خدا، از هیچ چیزی نمیترسد و در برابر هیچ مانعی سرفرود نمیآورد.
ـ سیمای توکّل حقیقی در احادیث
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «أوجب اللّه لعباده أن یطلبوا منه مقاصدهم بالأسباب التی سبّبها لذلک و امَرهم بذلک ؛ خدا بر بندگانش واجب نمود که خواستههای خود را از او بخواهید به وسیلهی اسباب و عللی که خدا برای آن خواستهها قرار داده است و امر کرده است بندگان را بر آن.»
«دَخَلَ الْأَعْرَابِیُّ إِلَى مَسْجِدِ النَّبِیِّ فَقَالَ أَ عَقَلْتَ نَاقَتَکَ قَالَ لَا قَدْ تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ فَقَالَ اعْقِلْهَا وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّه ؛ روزی عرب صحرانشینی داخل مسجد النبی شد، پیامبر اکرم ـ صلوات الله علیه و آله ـ فرمودند: آیا شترت را بستی؟ اعرابی گفت خیر توکّل کردم بر خدا. پیامبر ـ صلوات الله علیه و آله ـ فرمودند: پای شتر را ببند و توکّل کن بر خدا!»
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى دَاوُدَ ع مَا اعْتَصَمَ بِی عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی دُونَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِی عَرَفْتُ ذَلِکَ مِنْ نِیَّتِهِ ثُمَّ تَکِیدُهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ إِلَّا جَعَلْتُ لَهُ الْمَخْرَجَ مِنْ بَیْنِهِنَّ وَ مَا اعْتَصَمَ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِی عَرَفْتُ ذَلِکَ مِنْ نِیَّتِهِ إِلَّا قَطَعْتُ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ یَدَیْهِ وَ أَسَخْتُ الْأَرْضَ مِنْ تَحْتِهِ وَ لَمْ أُبَالِ بِأَیِّ وَادٍ هَلَکَ ؛ خداوند عزّ و جلّ به داوُد ـ علیه السّلام ـ وحی فرستاد که هیچ یک از بندگانم بدون توجّه به احدی از مخلوقاتم به من پناهنده نشود که من بدانم نیّت و قصد او همین است، سپس آسمانها و زمین و هر که در آنهاست با او نیرنگ بازند، جز آنکه راه چاره از میان آنها را برایش فراهم سازم؛ و هیچ یک از بندگانم به یکی از مخلوقاتم پناه نبرد که بدانم قصدش همان است، جز آنکه اسباب و وسائل آسمانها و زمین را از دستش ببرم و زمین زیر پایش را فرو برم و به هر وادی هلاکتی افتد باک ندارم.»
«سَأَلَ النَّبِیُّ عَنْ جَبْرَئِیلَ مَا التَّوَکُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لَا یَضُرُّ وَ لَا یَنْفَعُ وَ لَا یُعْطِی وَ لَا یَمْنَعُ وَ اسْتِعْمَالُ الْیَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ فَإِذَا کَانَ الْعَبْدُ کَذَلِکَ لَمْ یَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ یَرْجُ وَ لَمْ یَخَفْ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ یَطْمَعْ فِی أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ فَهَذَا هُوَ التَّوَکُّلُ ؛ پیامبر اکرم ـ صلوات الله علیه و آله ـ از جبرئیل ـ علیه السّلام ـ پرسید: توکّل بر خدای عزّ و جلّ چیست؟ جبرئیل عرض کرد: توکّل یعنی علم به اینکه مخلوق، نه توان زیان رساندن دارد و نه توان نفع رساندن؛ نه چیزی میدهد و نه از چیزی جلوگیری میکند. توکّل یعنی مأیوس شدن از خلق. پس زمانی که بنده چنین شد، جز برای خدا کار نمیکند؛ و جز به خدا، امید نمیبندد؛ و جز از خدا، نمیترسد؛ و چشم طمع، از غیر خدا ندارد؛ این است توکّل.»
حسن ابن جهم میگوید به امام رضا ـ علیه السّلام ـ عرض کردم: «جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا حَدُّ التَّوَکُّل ؛ فدایت شوم حدّ توکّل چیست؟» فرمودند: «أَنْ لَا تَخَافَ مَعَ اللَّهِ أَحَداً ؛ این که با توجّه به خدا، از کسی نهراسی.»
ـ نقش توکّل در اخلاق اسلامی
بسیاری از کارهای اخلاقی، مستلزم گذشتن از برخی منافع شخصی هستند؛ به عبارت دیگر، از زاویهی دید دنیوی، کار اخلاقی نوعی باختن است. لذا اگر انسان، معتقد به این نباشد که جهان حسابی دارد و در ترازوی جهان، حقّ و باطل، اخلاص و سوء نیّت، گذشت و نفعپرستی و عدل و ظلم یکسان نیستند، بعید است که دست به کار اخلاقی بزند. روشن است که قواعد اخلاقی و شریعت آسمانی، در بسیاری از موارد، جلوی افسار گسیختگی تمایلات نفسانی را میگیرند و ایجاد محدودیّت میکنند؛ امّا یک انسان اخلاقی و مؤمن، به راحتی تن به این محدودیّت میدهد؛ چون معتقد است که سنن تکوینی که خداوند حکیم بر جهان حاکم کرده است، حامی سنن تشریعی هستند؛ و هیچگاه کار خالص و حقّ، بینتیجه نمیماند. لذا چنین انسانی، به خدا و قوانین تکوینی او اعتماد داشته و به خدا و ارادهی تکوینی او تکیه و توکّل میکند، و با اطمینان کامل، به تکلیف اخلاقی و الهی، تن میسپارد. امّا یک انسان بیدین و فاقد آرمان مقدّس، منطقاً نمیتواند جهان را باشعور، جهتدار و حامی حقّ بداند؛ لذا برای کار اخلاقی، انگیزهی کافی نخواهد داشت؛ چون از نظر چنین انسانی، کار اخلاقی ـ در بسیاری از موارد ـ مساوی با باختن است.
منابع:
یادداشتهای استاد مطهری، ج2، ص 260-269 / حق و باطل به ضمیمه احیاء تفکر اسلامی ، ص123 و 124
تا جایی که ما میدانیم نه علمای سابق و نه علمای امروز، توکّل را نفی نمیکنند. توصیه به توکّل، از قطعیّات قرآن کریم است. لذا اگر کسی توکّل به معنی قرآنی آن را انکار کند، از اسلام خارج میشود. اگر هم برخی علماء، توکّل را نفی کردهاند، توکّل به معنی غلط آن را نفی کردهاند نه توکّل مطرح در قرآن را.
در این باره، خلاصهای از نظر شهید مطهری را تقدیم حضور میکنیم.
ـ توکّل حقیقی و توکّل مسخ شده
توکّل رایج در بین مسلمین ـ که به معنی دست کشیدن از فعالیّت و سپردن کارها به دست خداست ـ مفهومی است مرده و مردهپرور و ابزاری است برای شانه خالی کردن از انجام وظیفه؛ امّا توکّلی که اسلام توصیه میکند بر خلاف معنی مسخ شدهی آن، حقیقتی است زنده و حیاتبخش. در فرهنگ اسلام و قرآن، توکّل یعنی با اعتماد به خدا و با حمایت او، تلاش نمودن و انجام وظیفه کردن؛ یعنی با اعتماد به قدرت بیکران خدا، به پیش رفتن و از موانع نهراسیدن. چنین اعتمادی هم حاصل نمیشود مگر با شناخت سنن الهی.
باید توجّه داشت که خداوند متعال تمام عالم هستی را با سنن و قوانین خاصّی اداره میکند. در نگرش اسلامی، عالم همانند موجود زندهای است که در مقابل خوب و بد، عدل و ظلم، کار و بیکارگی و اخلاص و سوء نیّت، بیتفاوت نیست. خداوند متعال نظام هستی را به گونهای آفریده که اگر کسی با خلوص نیّت و در راه حقّ و عدل بکوشد، خداوند متعال با سنن و قوانین خود، از او حمایت میکند و به او مدد میرساند. خداوند متعال میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ (7) وَ الَّذینَ کَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمالَهُم ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد و کسانی که کافر شدند، مرگ بر آنان! و اعمالشان نابود باد!» و فرمود: «… وَ لَیَنْصُرَنَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیز ؛ و خداوند کسانی را که یاری او کنند، یاری میکند؛ خداوند قوی و شکستناپذیر است.» و فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُور ؛ خدا از کسانی که ایمان آوردهاند دفاع میکند؛ خدا هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست ندارد.» و فرمودند: «الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل (173) فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظیمٍ (174) إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین ؛ اینها (مؤمنان و مجاهدان واقعی) کسانی بودند که مردم به آنها گفتند: مردم برای حمله به شما اجتماع کردهاند، از آنها بترسید! امّا این سخن بر ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را کافی است؛ و بهترین وکیل و حامی ماست.» به همین جهت آنها (از این میدان) با نعمت و فضل پروردگارشان بازگشتند، در حالی که هیچ ناراحتی به آنان نرسید؛ و از رضای خدا پیروی کردند و خدا دارای فضل و بخشش بزرگی است. این فقط شیطان است که پیروان خود را میترساند. از آنها نترسید و تنها از من بترسید اگر ایمان دارید.»
از این آیات شریفه استفاده میشود که مفهوم توکّل در قرآن کریم، یک مفهوم حماسی است. انسان متوکّل کسی است که با تکیه بر خدا، از هیچ چیزی نمیترسد و در برابر هیچ مانعی سرفرود نمیآورد.
ـ سیمای توکّل حقیقی در احادیث
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «أوجب اللّه لعباده أن یطلبوا منه مقاصدهم بالأسباب التی سبّبها لذلک و امَرهم بذلک ؛ خدا بر بندگانش واجب نمود که خواستههای خود را از او بخواهید به وسیلهی اسباب و عللی که خدا برای آن خواستهها قرار داده است و امر کرده است بندگان را بر آن.»
«دَخَلَ الْأَعْرَابِیُّ إِلَى مَسْجِدِ النَّبِیِّ فَقَالَ أَ عَقَلْتَ نَاقَتَکَ قَالَ لَا قَدْ تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ فَقَالَ اعْقِلْهَا وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّه ؛ روزی عرب صحرانشینی داخل مسجد النبی شد، پیامبر اکرم ـ صلوات الله علیه و آله ـ فرمودند: آیا شترت را بستی؟ اعرابی گفت خیر توکّل کردم بر خدا. پیامبر ـ صلوات الله علیه و آله ـ فرمودند: پای شتر را ببند و توکّل کن بر خدا!»
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى دَاوُدَ ع مَا اعْتَصَمَ بِی عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی دُونَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِی عَرَفْتُ ذَلِکَ مِنْ نِیَّتِهِ ثُمَّ تَکِیدُهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ إِلَّا جَعَلْتُ لَهُ الْمَخْرَجَ مِنْ بَیْنِهِنَّ وَ مَا اعْتَصَمَ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِی عَرَفْتُ ذَلِکَ مِنْ نِیَّتِهِ إِلَّا قَطَعْتُ أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ یَدَیْهِ وَ أَسَخْتُ الْأَرْضَ مِنْ تَحْتِهِ وَ لَمْ أُبَالِ بِأَیِّ وَادٍ هَلَکَ ؛ خداوند عزّ و جلّ به داوُد ـ علیه السّلام ـ وحی فرستاد که هیچ یک از بندگانم بدون توجّه به احدی از مخلوقاتم به من پناهنده نشود که من بدانم نیّت و قصد او همین است، سپس آسمانها و زمین و هر که در آنهاست با او نیرنگ بازند، جز آنکه راه چاره از میان آنها را برایش فراهم سازم؛ و هیچ یک از بندگانم به یکی از مخلوقاتم پناه نبرد که بدانم قصدش همان است، جز آنکه اسباب و وسائل آسمانها و زمین را از دستش ببرم و زمین زیر پایش را فرو برم و به هر وادی هلاکتی افتد باک ندارم.»
«سَأَلَ النَّبِیُّ عَنْ جَبْرَئِیلَ مَا التَّوَکُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لَا یَضُرُّ وَ لَا یَنْفَعُ وَ لَا یُعْطِی وَ لَا یَمْنَعُ وَ اسْتِعْمَالُ الْیَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ فَإِذَا کَانَ الْعَبْدُ کَذَلِکَ لَمْ یَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ یَرْجُ وَ لَمْ یَخَفْ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ یَطْمَعْ فِی أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ فَهَذَا هُوَ التَّوَکُّلُ ؛ پیامبر اکرم ـ صلوات الله علیه و آله ـ از جبرئیل ـ علیه السّلام ـ پرسید: توکّل بر خدای عزّ و جلّ چیست؟ جبرئیل عرض کرد: توکّل یعنی علم به اینکه مخلوق، نه توان زیان رساندن دارد و نه توان نفع رساندن؛ نه چیزی میدهد و نه از چیزی جلوگیری میکند. توکّل یعنی مأیوس شدن از خلق. پس زمانی که بنده چنین شد، جز برای خدا کار نمیکند؛ و جز به خدا، امید نمیبندد؛ و جز از خدا، نمیترسد؛ و چشم طمع، از غیر خدا ندارد؛ این است توکّل.»
حسن ابن جهم میگوید به امام رضا ـ علیه السّلام ـ عرض کردم: «جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا حَدُّ التَّوَکُّل ؛ فدایت شوم حدّ توکّل چیست؟» فرمودند: «أَنْ لَا تَخَافَ مَعَ اللَّهِ أَحَداً ؛ این که با توجّه به خدا، از کسی نهراسی.»
ـ نقش توکّل در اخلاق اسلامی
بسیاری از کارهای اخلاقی، مستلزم گذشتن از برخی منافع شخصی هستند؛ به عبارت دیگر، از زاویهی دید دنیوی، کار اخلاقی نوعی باختن است. لذا اگر انسان، معتقد به این نباشد که جهان حسابی دارد و در ترازوی جهان، حقّ و باطل، اخلاص و سوء نیّت، گذشت و نفعپرستی و عدل و ظلم یکسان نیستند، بعید است که دست به کار اخلاقی بزند. روشن است که قواعد اخلاقی و شریعت آسمانی، در بسیاری از موارد، جلوی افسار گسیختگی تمایلات نفسانی را میگیرند و ایجاد محدودیّت میکنند؛ امّا یک انسان اخلاقی و مؤمن، به راحتی تن به این محدودیّت میدهد؛ چون معتقد است که سنن تکوینی که خداوند حکیم بر جهان حاکم کرده است، حامی سنن تشریعی هستند؛ و هیچگاه کار خالص و حقّ، بینتیجه نمیماند. لذا چنین انسانی، به خدا و قوانین تکوینی او اعتماد داشته و به خدا و ارادهی تکوینی او تکیه و توکّل میکند، و با اطمینان کامل، به تکلیف اخلاقی و الهی، تن میسپارد. امّا یک انسان بیدین و فاقد آرمان مقدّس، منطقاً نمیتواند جهان را باشعور، جهتدار و حامی حقّ بداند؛ لذا برای کار اخلاقی، انگیزهی کافی نخواهد داشت؛ چون از نظر چنین انسانی، کار اخلاقی ـ در بسیاری از موارد ـ مساوی با باختن است.
منابع:
یادداشتهای استاد مطهری، ج2، ص 260-269 / حق و باطل به ضمیمه احیاء تفکر اسلامی ، ص123 و 124