جانشینان دوازده گانه پیامبر(ص)
۱۳۹۷/۰۶/۳۰
–
۶۰۲ بازدید
حدیثی هست که پیامبر در آن خلفای ۱۲گانه یعنی همان ائمه معصوم و جانشینان حضرت علی را به ایشان معرفی می کند: در این حدیث ایشان ائمه را به امام علی معرفی می کند و ویژگی برای هرکدام بیان می کند بدین شکل که حسن هادی امت من است حسین ناجی امت من است و… همین طور رضا معیر امت من است و… الی اخر . بی زحمت کامل این حدیث را می خواستم .
به شکل حدیث مذکور در جستجوی اجمالی نیافتیم. اما برخی از روایاتی که در آنها پیامبر (ص) اسامی تمام خلفای دوازده گانه خود را بیان کرده است عبارت است از:1- «عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیه السلام قَالَ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: الْأَئِمَّةُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ أَوَّلُهُمْ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ الْقَائِمُ فَهُمْ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیائِی وَ أَوْلِیائِی وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَی أُمَّتِی بَعْدِی الْمُقِرُّ بِهِمْ مُؤْمِنٌ وَ الْمُنْکرُ لَهُمْ کافِرٌ؛ امامان بعد از من دوازده نفرند. اول آن ها علی بن ابی طالب می باشد و آخر آنان هم قائم است. این عده جانشینان و اوصیاء من هستند و از طرف خداوند بر امت من حجت می باشند. مؤمن اقرار به امامت آنان می کند و کافر هم منکر فضل و مقام آن ها می باشد.»[1]2- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ أَحَبَّ أَنْ یرْکبَ سَفِینَةَ النَّجَاةِ وَ یسْتَمْسِک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی وَ یعْتَصِمَ بِحَبْلِ اللَّهِ الْمَتِینِ فَلْیوَالِ عَلِیاً بَعْدِی وَ لْیعَادِ عَدُوَّهُ وَ لْیأْتَمَّ بِالْهُدَاةِ مِنْ وُلْدِهِ فَإِنَّهُمْ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیائِی وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ بَعْدِی وَ سَادَةُ أُمَّتِی وَ قَادَةُ الْأَتْقِیاءِ إِلَی الْجَنَّةِ حِزْبُهُمْ حِزْبِی وَ حِزْبِی حِزْبُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حِزْبُ أَعْدَائِهِمْ حِزْبُ الشَّیطَانِ؛ رسول خدا فرمود: هر که خواهد بر کشتی نجات سوار شود و به حلقه محکم بچسبد و به رشته خدا در آویزد، باید پس از من دوستدار علی باشد و با دشمن او دشمن باشد و باید اقتدا کند به امامان رهبر از فرزندانش؛ زیرا آن ها خلفا و اوصیاء منند و حجت های خدا بر خلق او پس از من و سروران امت من و پیشوایان با تقوا به سوی بهشت. حزبشان حزب من است و حزب من حزب خداست و حزب دشمنانشان حزب شیطان است. »[2]در این دو روایت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله می فرماید: امامان بعد از من دوازده نفر هستند که، اوّلشان علی بن ابی طالب و آخرشان قائم است. ایشان خلفای من، و اوصیاء من، و اولیاء من و حجّت های خدا بر امّت من بعد از من هستند. اقرار کننده به ایشان مؤمن است، و منکر ایشان کافر است. و هر کس که می خواهد بر کشتی نجات سوار شود و به حلقه محکم بچسبد و به رشته خدا در آویزد باید پس از من دوستدار علی باشد و با دشمن او دشمن باشد و باید اقتداء کند به امامان رهبر، از فرزندانش زیرا آن ها خلفا و اوصیاء منند.
3- «عَنْ جَابِرٍ الْأَنْصَارِی قَالَ سَأَلْتُ النَّبِی صلّی اللَّه علیه و آله عَنْ قَوْلِهِ یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ، عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَمَنْ أُولِی الْأَمْرِ؟ قَالَ هُمْ خُلَفَائِی یا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِینَ بَعْدِی أَوَّلُهُمْ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَینُ ثُمَّ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی الْمَعْرُوفُ فِی التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِکهُ یا جَابِرُ فَإِذَا لَقِیتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِی بْنُ مُوسَی ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی ثُمَّ عَلِی بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی ثُمَّ سَمِیی وَ کنِیی حُجَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ بَقِیتُهُ فِی عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الَّذِی یفْتَحُ اللَّهُ عَلَی یدِهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ذَاک الَّذِی یغِیبُ عَنْ شِیعَتِهِ غَیبَةً لَا یثْبُتُ عَلَی الْقَوْلِ فِی إِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِیمَانِ؛ جابر انصاری می گوید: به پیامبر اکرم راجع به آیه «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ» گفتم: خدا و رسول در آیه معلوم است، اما اولی الامر کیانند؟ فرمود: آن ها جانشینان و پیشوایان بعد از منند. اول آن ها علی بن ابی طالب، بعد امام حسن سپس امام حسین، بعد علی بن الحسین سپس محمّد بن علی که در تورات معروف به باقر است و تو او را خواهی دید وقتی او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان. سپس صادق جعفر بن محمّد بعد موسی بن جعفر سپس علی بن موسی بعد محمّد بن علی سپس علی بن محمّد آن گاه حسن بن علی سپس هم نام و هم کنیه من حجة اللَّه در زمین و بقیة اللَّه در بین مردم پس از حسن بن علی، آن کسی که خداوند به دست او فتح می کند شرق و غرب را. او از شیعیان خود پنهان است به طوری که معتقد به امامت او باقی نمی ماند، مگر کسی که قلبش را خداوند به ایمان آزمایش نموده.»[3]4- «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: حَدَّثَنِی جَبْرَئِیلُ عَنْ رَبِّ الْعِزَّةِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ عَلِمَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی وَ أَنَّ مُحَمَّداً(ص) عَبْدِی وَ رَسُولِی وَ أَنَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ(ع) وَلِیی وَ خَلِیفَتِی وَ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِی وَ نَجَّیتُهُ مِنَ النَّارِ بِعَفْوِی وَ أَبَحْتُ لَهُ جِوَارِی فَأَوْجَبْتُ لَهُ کرَامَتِی وَ أَتْمَمْتُ عَلَیهِ نِعْمَتِی وَ جَعَلْتُهُ مِنْ خَاصَّتِی وَ خَالِصَتِی إِنْ نَادَانِی لَبَّیتُهُ وَ إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیتُهُ وَ إِنْ سَکتَ ابْتَدَأْتُهُ وَ إِنْ أَسَاءَ رَحِمْتُهُ وَ إِنْ فَرَّ مِنِّی دَعَوْتُهُ وَ إِنْ رَجَعَ إِلَیّ قَبِلْتُهُ وَ إِنْ قَرَعَ بَابِی فَتَحْتُهُ وَ مَنْ لَمْ یشْهَدْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِک وَ لَمْ یشْهَدْ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِی وَ رَسُولِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِک وَ لَمْ یشْهَدْ أَنَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ خَلِیفَتِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِک وَ لَمْ یشْهَدْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِی وَ صَغَّرَ عَظَمَتِی وَ کفَرَ بِآیاتِی وَ کتُبِی إِنْ قَصَدَنِی حَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی حَرَمْتُهُ وَ إِنْ نَادَانِی لَمْ أَسْمَعْ نِدَاءَهُ وَ إِنْ دَعَانِی لَمْ أَسْتَجِبْ دُعَاءَهُ وَ إِنْ رَجَانِی خَیبْتُهُ وَ ذَلِک جَزَاؤُهُ مِنِّی وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ. فَقَامَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِی، فَقَالَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ؟ فَقَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ سَیدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ ثُمَّ زَینُ الْعَابِدِینَ فِی زَمَانِهِ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ثُمَّ الْبَاقِرُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی وَ سَتُدْرِکهُ یا جَابِرُ فَإِذَا أَدْرَکتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْکاظِمُ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ الرِّضَا عَلِی بْنُ مُوسَی ثُمَّ التَّقِی الْجَوَادُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی ثُمَّ النَّقِی عَلِی بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الزَّکی الْحَسَنُ بْنُ عَلِی ثُمَّ ابْنُهُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ مَهْدِی أُمَّتِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ صَاحِبُ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِمْ أَجْمَعِینَ الَّذِی یمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً هَؤُلَاءِ یا جَابِرُ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیائِی وَ أَوْلَادِی وَ عِتْرَتِی مَنْ أَطَاعَهُمْ فَقَدْ أَطَاعَنِی وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَانِی وَ مَنْ أَنْکرَهُمْ أَوْ أَنْکرَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ أَنْکرَنِی بِهِمْ یمْسِک اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِهِمْ یحْفَظُ اللَّهُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِیدَ بِأَهْلِهَا؛ پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: خداوند با عزّت و جلال، توسّط جبرئیل به من فرمود: هر کس که بداند و دریابد که هیچ خدایی جز من نیست(توحید)، و محمد، بنده و رسول من است(نبوّت)، و علی، ولی و خلیفه و حجّت من است و امامان پاکیزه از فرزندان او حجّت های من هستند(امامت) او را به موجب رحمت خود داخل بهشت کرده و به مقتضای عفو و بخششم، از آتش دوزخ نجات خواهم داد. و هم جواری خود را برایش اختیار کنم و کرامت و نعمتم را برای او لازم و تمام خواهم کرد و از بندگان مخصوص و برگزیده ام قرار دهم. دعایش را اجابت کرده و درخواستش را عطا می کنم. چون سکوت کند، من آغاز کلام نمایم و اگر بدی کند باز به او ترحّم می کنم. اگر از نزد من بگریزد، او را به سوی خود می خوانم و چون به سوی من باز گردد، او را می پذیرم، و اگر درب مرا بکوبد برایش بگشایم.
و هر کس به وحدانیت من گواهی ندهد و یا گواهی به آن دهد، ولی به رسالت بنده و رسولم، محمد صلی الله علیه و آله معتقد نباشد یا آن را قبول کند، ولی خلافت علی بن أبی طالب را نپذیرد یا آن را قبول کند، ولی امامت امامان پاکیزه از فرزندان علی را قبول نکند، این چنین فردی نعمت مرا انکار، و جلالم را کوچک شمرده، و به کتاب ها و آیات من کافر شده است. و اگر چنین فردی قصد مرا کند، در پیش روی او حجاب گذارم و چون از من درخواست کند، او را محروم نمایم، و اگر مرا بخواند، ندایش را نمی شنوم و چون دعا کند، او را اجابت نمی کنم و چون به من امید بندد، ناامیدش سازم. این ها همه جزای اعمال او است که از من به او می رسد؛ من کوچک ترین ستمی به بندگانم روا نمی دارم.
در این هنگام جابر بن عبد اللَّه انصاری برخاسته و گفت: ای رسول خدا! آن امامان از فرزندان علی بن أبی طالب کیستند؟ فرمود: اوّل و دوم: حسن و حسین، دو آقای جوانان بهشتی هستند. علی، که آقای عابدان در روزگارش می باشد. سپس محمّد بن علی، که شکافنده علم است و تو ای جابر او را درک خواهی کرد. پس سلام مرا به او برسان. سپس صادق است جعفر بن محمّد. بعد کاظم است موسی بن جعفر. سپس رضا است علی ابن موسی. بعد تقی است محمّد بن علی. سپس جواد، محمّد بن علی. و بعد نقی است علی بن محمّد. سپس زکی حسن بن علی. و بعد پسرش مهدی و قائم به حق است. همو که مهدی امّت من، صاحب زمان، محمّد بن الحسن صلوات اللَّه علیهم أجمعین است که، زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد، پس از آن که از بیداد و ستم پر شود.
ای جابر این افراد خلفا و اوصیا و فرزندان و عترت منند. هر کس از آنان اطاعت کند مرا اطاعت نموده و هر کس به ایشان عصیان ورزد، مرا نافرمانی نموده و هر کس همه آنان یا یکی از ایشان را انکار نماید، مرا انکار نموده است؛ و خداوند به خاطر وجود ایشان آسمان ها را از سقوط حفظ می کند و زمین را از حرکت و لغزش نگه می دارد.»[4]پاورقی:
[1] من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 180.
[2] بحارالأنوار، ج 23، ص 145.
[3] همان، ص 290.
[4] الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج 1، ص 69.
3- «عَنْ جَابِرٍ الْأَنْصَارِی قَالَ سَأَلْتُ النَّبِی صلّی اللَّه علیه و آله عَنْ قَوْلِهِ یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ، عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَمَنْ أُولِی الْأَمْرِ؟ قَالَ هُمْ خُلَفَائِی یا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِینَ بَعْدِی أَوَّلُهُمْ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَینُ ثُمَّ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی الْمَعْرُوفُ فِی التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ وَ سَتُدْرِکهُ یا جَابِرُ فَإِذَا لَقِیتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِی بْنُ مُوسَی ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی ثُمَّ عَلِی بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی ثُمَّ سَمِیی وَ کنِیی حُجَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ بَقِیتُهُ فِی عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الَّذِی یفْتَحُ اللَّهُ عَلَی یدِهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ذَاک الَّذِی یغِیبُ عَنْ شِیعَتِهِ غَیبَةً لَا یثْبُتُ عَلَی الْقَوْلِ فِی إِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْإِیمَانِ؛ جابر انصاری می گوید: به پیامبر اکرم راجع به آیه «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ» گفتم: خدا و رسول در آیه معلوم است، اما اولی الامر کیانند؟ فرمود: آن ها جانشینان و پیشوایان بعد از منند. اول آن ها علی بن ابی طالب، بعد امام حسن سپس امام حسین، بعد علی بن الحسین سپس محمّد بن علی که در تورات معروف به باقر است و تو او را خواهی دید وقتی او را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان. سپس صادق جعفر بن محمّد بعد موسی بن جعفر سپس علی بن موسی بعد محمّد بن علی سپس علی بن محمّد آن گاه حسن بن علی سپس هم نام و هم کنیه من حجة اللَّه در زمین و بقیة اللَّه در بین مردم پس از حسن بن علی، آن کسی که خداوند به دست او فتح می کند شرق و غرب را. او از شیعیان خود پنهان است به طوری که معتقد به امامت او باقی نمی ماند، مگر کسی که قلبش را خداوند به ایمان آزمایش نموده.»[3]4- «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: حَدَّثَنِی جَبْرَئِیلُ عَنْ رَبِّ الْعِزَّةِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ عَلِمَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی وَ أَنَّ مُحَمَّداً(ص) عَبْدِی وَ رَسُولِی وَ أَنَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ(ع) وَلِیی وَ خَلِیفَتِی وَ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِی وَ نَجَّیتُهُ مِنَ النَّارِ بِعَفْوِی وَ أَبَحْتُ لَهُ جِوَارِی فَأَوْجَبْتُ لَهُ کرَامَتِی وَ أَتْمَمْتُ عَلَیهِ نِعْمَتِی وَ جَعَلْتُهُ مِنْ خَاصَّتِی وَ خَالِصَتِی إِنْ نَادَانِی لَبَّیتُهُ وَ إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیتُهُ وَ إِنْ سَکتَ ابْتَدَأْتُهُ وَ إِنْ أَسَاءَ رَحِمْتُهُ وَ إِنْ فَرَّ مِنِّی دَعَوْتُهُ وَ إِنْ رَجَعَ إِلَیّ قَبِلْتُهُ وَ إِنْ قَرَعَ بَابِی فَتَحْتُهُ وَ مَنْ لَمْ یشْهَدْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِک وَ لَمْ یشْهَدْ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِی وَ رَسُولِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِک وَ لَمْ یشْهَدْ أَنَّ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ خَلِیفَتِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِک وَ لَمْ یشْهَدْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِی وَ صَغَّرَ عَظَمَتِی وَ کفَرَ بِآیاتِی وَ کتُبِی إِنْ قَصَدَنِی حَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی حَرَمْتُهُ وَ إِنْ نَادَانِی لَمْ أَسْمَعْ نِدَاءَهُ وَ إِنْ دَعَانِی لَمْ أَسْتَجِبْ دُعَاءَهُ وَ إِنْ رَجَانِی خَیبْتُهُ وَ ذَلِک جَزَاؤُهُ مِنِّی وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ. فَقَامَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِی، فَقَالَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ؟ فَقَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ سَیدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ ثُمَّ زَینُ الْعَابِدِینَ فِی زَمَانِهِ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ثُمَّ الْبَاقِرُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی وَ سَتُدْرِکهُ یا جَابِرُ فَإِذَا أَدْرَکتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْکاظِمُ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ الرِّضَا عَلِی بْنُ مُوسَی ثُمَّ التَّقِی الْجَوَادُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی ثُمَّ النَّقِی عَلِی بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الزَّکی الْحَسَنُ بْنُ عَلِی ثُمَّ ابْنُهُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ مَهْدِی أُمَّتِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ صَاحِبُ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِمْ أَجْمَعِینَ الَّذِی یمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً هَؤُلَاءِ یا جَابِرُ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیائِی وَ أَوْلَادِی وَ عِتْرَتِی مَنْ أَطَاعَهُمْ فَقَدْ أَطَاعَنِی وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَانِی وَ مَنْ أَنْکرَهُمْ أَوْ أَنْکرَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ أَنْکرَنِی بِهِمْ یمْسِک اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَی الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِهِمْ یحْفَظُ اللَّهُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِیدَ بِأَهْلِهَا؛ پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: خداوند با عزّت و جلال، توسّط جبرئیل به من فرمود: هر کس که بداند و دریابد که هیچ خدایی جز من نیست(توحید)، و محمد، بنده و رسول من است(نبوّت)، و علی، ولی و خلیفه و حجّت من است و امامان پاکیزه از فرزندان او حجّت های من هستند(امامت) او را به موجب رحمت خود داخل بهشت کرده و به مقتضای عفو و بخششم، از آتش دوزخ نجات خواهم داد. و هم جواری خود را برایش اختیار کنم و کرامت و نعمتم را برای او لازم و تمام خواهم کرد و از بندگان مخصوص و برگزیده ام قرار دهم. دعایش را اجابت کرده و درخواستش را عطا می کنم. چون سکوت کند، من آغاز کلام نمایم و اگر بدی کند باز به او ترحّم می کنم. اگر از نزد من بگریزد، او را به سوی خود می خوانم و چون به سوی من باز گردد، او را می پذیرم، و اگر درب مرا بکوبد برایش بگشایم.
و هر کس به وحدانیت من گواهی ندهد و یا گواهی به آن دهد، ولی به رسالت بنده و رسولم، محمد صلی الله علیه و آله معتقد نباشد یا آن را قبول کند، ولی خلافت علی بن أبی طالب را نپذیرد یا آن را قبول کند، ولی امامت امامان پاکیزه از فرزندان علی را قبول نکند، این چنین فردی نعمت مرا انکار، و جلالم را کوچک شمرده، و به کتاب ها و آیات من کافر شده است. و اگر چنین فردی قصد مرا کند، در پیش روی او حجاب گذارم و چون از من درخواست کند، او را محروم نمایم، و اگر مرا بخواند، ندایش را نمی شنوم و چون دعا کند، او را اجابت نمی کنم و چون به من امید بندد، ناامیدش سازم. این ها همه جزای اعمال او است که از من به او می رسد؛ من کوچک ترین ستمی به بندگانم روا نمی دارم.
در این هنگام جابر بن عبد اللَّه انصاری برخاسته و گفت: ای رسول خدا! آن امامان از فرزندان علی بن أبی طالب کیستند؟ فرمود: اوّل و دوم: حسن و حسین، دو آقای جوانان بهشتی هستند. علی، که آقای عابدان در روزگارش می باشد. سپس محمّد بن علی، که شکافنده علم است و تو ای جابر او را درک خواهی کرد. پس سلام مرا به او برسان. سپس صادق است جعفر بن محمّد. بعد کاظم است موسی بن جعفر. سپس رضا است علی ابن موسی. بعد تقی است محمّد بن علی. سپس جواد، محمّد بن علی. و بعد نقی است علی بن محمّد. سپس زکی حسن بن علی. و بعد پسرش مهدی و قائم به حق است. همو که مهدی امّت من، صاحب زمان، محمّد بن الحسن صلوات اللَّه علیهم أجمعین است که، زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد، پس از آن که از بیداد و ستم پر شود.
ای جابر این افراد خلفا و اوصیا و فرزندان و عترت منند. هر کس از آنان اطاعت کند مرا اطاعت نموده و هر کس به ایشان عصیان ورزد، مرا نافرمانی نموده و هر کس همه آنان یا یکی از ایشان را انکار نماید، مرا انکار نموده است؛ و خداوند به خاطر وجود ایشان آسمان ها را از سقوط حفظ می کند و زمین را از حرکت و لغزش نگه می دارد.»[4]پاورقی:
[1] من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 180.
[2] بحارالأنوار، ج 23، ص 145.
[3] همان، ص 290.
[4] الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج 1، ص 69.