طلسمات

خانه » همه » مذهبی » جاودانگی اسلام-جهان شمولی اسلام

جاودانگی اسلام-جهان شمولی اسلام


جاودانگی اسلام-جهان شمولی اسلام

۱۳۹۷/۱۰/۱۱


۹۴۳ بازدید

سلام علیکم

با توجه به اینکه می گوییم اسلام دین کاملی است پس به طور فطری باید افراد بیشتری را جذب کند ،اما چرا اینگونه نیست؟

دین حقّ در هر زمان یکی بیش نیست و بر همه لازم است از آن دین پیروی کنند. در طول تاریخ بشری ادیان مختلفی از جانب خداوند، توسط پیامبران آورده شده است. این ادیان بشارت دهنده‌ی ادیان بعدی بودند و ادیان بعدی نیز تأ‌یید کننده‌ی ادیان قبل از خود و تکمیل کننده‌ی آنها به شمار می‌آمدند. این روند با رسالت حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ به عنوان آخرین پیامبر و آورده شدن دین اسلام به عنوان آخرین و کامل‌ترین دین به پایان رسید، آنجا که خداوند می‌فرماید: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإسْلامَ دِینًا. امروز دین شما را کامل کردم، و نعمت خودم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودانه‌) شما پذیرفتم.»(1)
پس دین اسلام دینی است که خداوند با آن نعمت را بر انسان‌ها تمام کرده و این دین را برای افراد بشر پسندیده است. در جای دیگر می‌فرماید: «همانا دین در نزد خداوند، اسلام است.»(2) پس بر همه کس چه آنها که قبلاً صاحب دین و پیرو شریعتی بودند، مثل یهود و نصاری و چه کسانی که آیین دیگری داشته باشند در صورتی که پیام اسلام را دریافت کرده و دعوت اسلام به او رسیده باشد باید دین حق که همان اسلام است را بپذیرد و مطیع دستورات این دین مبین باشد.
امّا چرا برخی دین اسلام را قبول نمی‌کنند و به عبارت دیگر چرا مسلمان نمی‌شوند؟ باید گفت چند عامل مانع از پذیرش دین اسلام توسط افراد مختلف در طول چهارده قرنی که از عمر اسلام می‌گذرد، شده است.
اول اینکه برخی از پیروان ادیان گذشته با وجود اینکه پیامبرشان آمدن پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ را بشارت داده بود و از آن اطلاع داشتند از روی حسادت ایمان نمی‌آوردند. در تاریخ اسلام آمده است که یکی از علمای یهود خدمت رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ آمده و با آن حضرت گفتگو کرد و حضرت به او فرمودند: تو را به خدا سوگند می‌دهم آیا نمی‌دانی من رسول خدایم؟ عالم یهودی که اسمش عبدالله بن صوریا بود گفت: به خدا قسم می‌دانم تو پیامبر خدایی و آنچه من می‌دانم قوم من نیز از آن آگاهند. صفات و خصوصیات تو در تورات بیان شده است، لیکن رشک و حسادت بر وجودشان چیره شده است.(3) البته این تنها در مورد یهود نبود، عده کثیری از مسیحیان، بت‌پرستان و دیگران نیز این خصوصیت را داشتند.
دوم اینکه در میان عقاید یهود و نصاری مخصوصاً یهود، عقاید باطل و اخلاق پست و عادات بد رسوخ کرده که قرآن نیز آن را مورد نکوهش قرار داده و آن اینکه این قوم همیشه با انبیاء الهی و دعوت‌هایشان مبارزه کرده و حتّی تعدادی از پیامبران را هم به قتل رسانده‌اند. به خدا دروغ بسته و نسبت به مال و ثروت حریص هستند و تورات را نیز در طول تاریخ باب میل خود تحریف کرده و به زندگی دنیوی، سخت دل بسته‌اند. و لذا قبول دین جدید را مخالف اغراض و اهداف خود می‌بینند.(4)
مسیحیت هم از همان روزهای نخستین خود دستخوش تحریف افراطی‌ها و تأویل جاهلان نصارای روم گشت و تعالیم سهل و پاکیزه‌ی حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ به فراموشی سپرده شد.(5) و بزرگان کلیسا مردم را به دلخواه خود پرورش دادند. لذا همواره در طول تاریخ، اسلام را به عنوان دشمن تلقی می‌کردند و مسیحیان را به مبارزه با اسلام دعوت می‌نمودند.
سوم اینکه عده‌ای هم به خاطر اینکه قدرتشان را از دست ندهند و بتوانند مردم را استثمار کنند از قبول اسلام خودداری کرده و با آن به مبارزه بر خاستند.
چهارم اینکه برخی بر این عقیده‌اند که انسان به دین خاصی ملزم نیست و هر کس هر دینی از ادیان را داشته باشد کافی است و لذا این گروه با اینکه مثلاً مسیحی هستند به پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ و علی ـ علیه السّلام ـ هم ابراز علاقه می‌کنند. نمونه‌ این گونه افراد جرج جرداق صاحب کتاب «امام علی ـ علیه السّلام ـ » و جبران خلیل جبران، نویسنده‌ی معروف مسیحی لبنانی است.(6) پس وقتی که افراد موحد و معتقد به خدا و با وجود شنیدن بشارت انبیاء گذشته نسبت به آمدن پیامبر آخر الزمان از قبول اسلام خودداری می‌کنند، پیروان آئین‌هایی مثل بودا که هنوز هم اعتقاد داشتن آنها به خدا ثابت نشده، به خاطر اغراض و اهداف نفسانی خود از قبول اسلام بهتر می‌توانند استفاده کنند.
البته در این میان تعداد کثیری از افراد بشر وجود دارند که به علل مختلف از حقیقت غافل هستند، یا به واسطه‌ی حکام و فرمانروایان و یا توسط عالمان دینی خودشان و یا به خاطر جهل و نداشتن علم از رسیدن به حقیقت و یافتن راه هدایت محروم هستند که حساب این گونه افراد با موارد ذکر شده در بالا کاملاً متفاوت است.
امّا اینکه تکلیف این افراد چیست؟ آیا عذاب و مجازات دارند یا نه؟ باید گفت خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الإسْلامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ . و هر کس غیر از اسلام دینی بجوید هرگز از او پذیرفته نشود و او در جهان دیگر از جمله زیان‌کاران خواهد بود.»(7)
از آنجایی که دین اسلام بر خلاف ادیان گذشته جهانی و عالم‌گیر است و مخصوص قوم و نژاد خاصی نیست و برای همه قومیت‌ها و ملیت‌ها و زبانها و اقالیم مختلف آورده شده است و خود قرآن هم به این معنی تصریح دارد. «بگو ای مردم من فرستاده‌ی خدا بر همه شما هستم»(8) و لذا می‌بینیم که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بعد از فتح مکه به مناطق مختلف جهان آن روز دعوت نامه می‌فرستند و رسالت خویش را اعلام و ابلاغ می‌کنند. پس اگر پیام رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ به کسی برسد و دعوت آن حضرت را قبول نکند، قطعاً مستحق مجازات خواهد بود و چون دین اسلام دینی جاودان و آخرین دین است و این دعوت همواره تا روز آخر دنیا پابرجاست و از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده است که فرمودند: سوگند به آنکه جان محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ در کف قدرت اوست، هر کس رسالت مرا بشنود و فهم کند،چه یهودی و چه نصرانی باشد، پس بدون ایمان به دینم بمیرد در آتش جهنم خواهد بود.(9)
و همچنین خداوند می‌فرماید: «و نفرستادیم تو را جز آن که می‌خواستیم برای مردم رحمتی ارزانی داریم.»(10) پس اگر کسی از ایمان آوردن به پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ خودداری کند هم در این دنیا و هم در دنیای آخرت از رحمت آن حضرت نیز محروم خواهد ماند.
البته از مفهوم آیات و فرمایش پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ استفاده می‌شود که این گونه مجازات‌ها مخصوص کسانی است که از روی علم و عمد از قبول دین اسلام خود داری کنند و یا دین اسلام را منکر شوند، ولی کسانی که جاهل به اسلام هستند و دعوت اسلام به گوششان نرسیده و یا اینکه توسط حکام و پادشاهان و افراد قدرتمند از قبول اسلام محروم شده‌اند، از این مجازا‌ت‌ها در امان خواهند بود.

پی نوشت:
۱. مائده:3.
۲. آل عمران:19.
۳. تامر، میر مصطفی، بشارت‌های کتب مقدس، ترجمه‌ی بزرگ کیا، تهران، انتشارات دلیل، چاپ اول، 1379، ص 68.
۴. ندوی، سید ابوالحسن، نبی رحمت، ترجمه‌ی محمد قاسم قاسمی، مشهد، انتشارات شیخ الاسلام، چاپ اول، 1380، ص 194.
۵. همان، ص 20.
۶. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ ششم، 1374، ج 1، ص 276.
۷. آل عمران:85.
۸. اعراف:158.
۹. میر مصطفی، پیشین، ص 12.
۱۰. انبیاء:107.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد