خانه » همه » مذهبی » حقیقت ذکر-مراتب ذکر

حقیقت ذکر-مراتب ذکر


حقیقت ذکر-مراتب ذکر

۱۳۹۶/۰۳/۲۱


۱۱۱۱ بازدید

سلام خدمت همه ای برا دارن وپاسخ گویان وسلام بر برادر این سوال مرا مشاهد می نماید وتا جواب مرا بدهد سوال من این است که وقتی میگویی توکلت علی الله یا اعوذبالله من الشیطان رجیم یا به امید خدا یا اگر خدا بخواهد وغیره … باید لفظی نباشد وطبق عادت زبانی هم نباشد چون من هر مشکل یا کاری که دارم یا میخواهم انجام دهم طبق عادت زبانی ام میگویم توکلت علی الله یا موارد ذکر شده در بالا را میخواستم بدونم باید حتما قلبی باشد ممنون میشم از کمکتون باتشکر

با سلام و احترام حضور پرسشگر گرامی،
توضیحی راجع به مفهوم ومحتوای ذکر وتسبیح : هنگامى ‌که درباره ذکر خدا و مطلوب بودن آن سخن به میان مى‌آید و مثلاً، در وصف دوستان خدا گفته مى‌شود که دائماً به ذکر خداوند مشغولند و هیچ کارى آن‌ها را از ذکر خدا باز نمى‌دارد، در آغاز چهره افرادى در ذهن انسان تصویر مى‌شود که پیوسته لب هایشان در حرکت و به ذکر خداوند گویا است و زبانشان مشغول خواندن اذکار و اوراد است؛ یعنى در ابتدا، عرف مردم ، ذکر را منحصر در ذکر لفظى مى‌دانند؛ در صورتى که طبق آنچه از روایات و قرآن کریم استفاده مى‌شود، گستره و شمول و عمق ذکر فراتر از این است. از این رو، ضرورت دارد قدرى درباره مفهوم ذکر بحث کنیم.
**مفهوم ذکر:
ذکر دردو معنی بکاررفته است ؛ گاهی به معنی حضور چیزی در ذهن (یادآوری) و گاه به معنی نگاهداری معارف و اعقادات حق در درون جان است.
بزرگان اخلاق گفته اند: “ذکر خدا” تنها این نیست که نام خدا را بر زبان بیاوریم و مکرر تسبیح و تهلیل و تکبیر گویی؛ بلکه منظور آن است که با تمام قلب، متوجه او و عظمتش باشیم، و او را همه جا حاضر و ناظر بدانیم.
پس مفهوم ذکر در زبان فارسى کلمه «یاد» معادل کلمه ذکر است .ذکر در لغت به معنای «یاد کردن » است; خواه با زبان باشد یا با قلب یا هر دو، خواه بعد از نسیان باشد یا در ادامه ذکر، و نیز «ذکر» به معنای «حفظ شی ء» است و خلاف نسیان می باشد . به بیان دیگر، «ذکر» عبارت است از این که آدمی نیروی ادراک خود را متوجه «یاد شده » کند، یا به این که نام او را ببرد و یا صفات او را به زبان جاری کند و مصداق مهمتر این که در قلب به یاد او باشد . طبق این معنا، «ذکر» معنای عامی دارد که هر چیزی را شامل می شود . اما آن چه خداوند در قرآن کریم به آن امر فرموده است: «ذکر خداوند» و «یادآوری نعمت های الهی » می باشد که در سایه آن، انسان غبار غفلت و دوری را از قلب خود بزداید و بر جان و روح خسته خویش، با باران الهی، گل های طاعت و بندگی را برویاند.
**حقیقت ذکر:
“ذکر” گاهی به معنی حفظ مطالب و معارف آمده است با این تفاوت که “حفظ” به آغاز آن گفته می شود و کلمه “ذکر” به ادامه آن، و گاهی به معنی یاد آوری چیزی به زبان و قلب است. لذا گفته اند ذکر دو گونه است: ذکر قلبی و ذکر زبانی. و هر یک از آنها دو گونه است یا پس از فراموشی و با بدون فراموشی. به هر حال منظور در آیه فوق از ذکر خدا که مایه آرامش دلها است تنها این نیست که نام او را بر زبان آورد و مکرر تسبیح و تحلیل و تکبیر گوید، بلکه منظور آن است که با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهیش و حاضر و ناضر بودنش گردد، و این توجه مبدأ حرکت و فعالیت در وجود او به سوی جهاد و تلاش و نیکیها گردد و میان او و گناه سد مستحکمی ایجاد کند، این است حقیقت “ذکر” که آنهمه آثار و برکات در روایات اسلامی برای آن بیان شده است در حدیث می خوانیم که از وصایائی که پیامبر  به علی  فرمود این بود:
ای علی سه کار است که این امت طاقت آن را ندارند(و از همه کس ساخته نیست) مواسات با برادران دینی در مال، و حق مردم را از خویشتن دادن و یاد خدا در هر حال، ولی یاد خدا (تنها) سبحان الله والحمدلله ولااله الاالله والله اکبر نیست، بلکه یاد خدا آن است که هنگامی که انسان در برابر حرامی قرار می گیرد از خدا بترسد و آن را ترک گوید0 (سفینةالبحار جلد 1 ص 484)
ذکر دوگونه است: یاد خدا کردن به هنگام مصیبت (و شکیبایی و استقامت ورزیدن) و از آن برتر آن است که خدا را در برابر محرمات یاد کند و میان او و حرام سدی ایجاد نماید.
و به همین دلیل است که در بعضی از روایات ذکر خداوند به عنوان یک سپر و وسیله دفاعی شمرده شده است.
امام صادق علیه السلام – به حسین بزاز-: آیا تو را از سخت ترین چیزی که خداوند بر بندگانش واجب کرده است آگاه نکنم؟ این که با مردم به انصاف رفتار کنی، با برادرت همدردی کنی و یاد کردن خدا در همه حال. منظور من از یاد خدا گفتن سبحان الله و الحمدلله و لااله الاالله والله اکبر نیست. گو این که این هم ذکر است اما منظور به یاد خدا بودن در هنگام روبه رو شدن با طاعت یا معصیت خداست.
**شرایط ذکر:
امام علی علیه السلام فرمود: ” خدا را کامل یاد کنید بطوری که آنچه در زبان دارید با آنچه در دل دارید موافق باشد و ظاهر و باطنتان نیز یکی باشد. شما یاد حقیقی نخواهید داشت مگر اینکه خود را فراموش کنید.”
امام رضا (علیه السلام) فرمود: ” کسی که ذکر خدا بگوید و به سوی لقای او سبقت نجوید. (و اعمال نیکی برای رستاخیز فراهم نسازد) خود را به سخریّه گرفته است! “
**آداب ذکر:
امام علی علیه السلام: با حال غفلت خدای سبحان را یاد مکن و بر اثر سرگرم شدن به کاری خدا را فراموش مکن، بلکه او را چنان یاد کن که دل و زبانت یکی باشد و درونت با بیرونت مطابقت کند. تو حقیقتاً به یاد خدا نخواهی بود مگر آن گاه که در هنگام ذکر گفتن خود، خویشتن را فراموش کنی و در وقت کار خود (ذکر گفتن ) خویشتن را گم کنی. **مراتب ذکر:
ذکر مقامی بسیار بلند دارد و دارای مراتب و درجاتی است;
*اولین مرتبه آن، «ذکر لفظی و زبانی » است انسان نام خدا و اوصاف جلال و جمال او و اسماء حسنایش را بر زبان جاری کند؛ بی آن که توجهی به مفاهیم و محتوای آن داشته باشد؛ مانند بسیاری از نمازگزاران که بی توجه به معانی نماز، الفاظی را بر زبان جاری می سازند. درست است که این گونه ذکر، بی اثر نیست، چرا که اولاً مقدمه ای است برای رسیدن به مراحل بالاتر، ثانیاً همیشه با یک مفهوم و توجه اجمالی آمیخته است، زیرا شخص نمازگزار اجمالاً می داند رو به خدا ایستاده و برای خدا نماز می خواند، هر چند مفاهیم آن را به تفصیل نداند.و مراد از «ذکر لفظی » حرف لقلقه زبان نمی باشد; چرا که اگر توجه به معنای الفاظ نباشد، هیچ ارزشی ندارد و شاهد این مدعا این که گاه انسان افرادی را می بیند که در عین این که با زبان مشغول «ذکر خداوند» هستند، با عمل خویش مرتکب گناه و معصیت می شوند! و حال آن که ذکر حقیقی، انسان را از گناه باز می دارد . ولی به یقین این ذکر کم ارزش است، و تأثیر چندانی در تربیت نفوس و تهذیب اخلاق ندارد.
*مرتبه دوم ذکر معنوی است یعنی در حالی که انسان مشغول ذکر لفظی است، به معانی الفاظ هم توجه کند تا آثاری از این توجه در دل سرایت کند و آنرا متأثر سازد. بدیهی است که توجه به معانی و مفاهیم اذکار بویژه اگر متوجه تفاوت این مفاهیم و خصوصیت هر یک از آنها باشد، عمق بیشتری به ذکر می بخشد و آثار فزونتری در تربیت انسان دارد، و انسان با تداوم چنین ذکری آثار آن را در خود احساس می کند.
*مرتبه سوم، ذکر قلبی است . یعنی توجه به خداوند از دل انسان بجوشد و به زبان جاری شود; هر چند حتما لازم نیست به زبان جاری شود . البته لازم نیست که حتماً به زبان جاری شود بلکه چه بسا در مراحلی، سکوت خود بهترین بیان برای اظهار مکنونات قلبی و معطوف گردانیدن دل به آستان قدس الهی باشد. گاهی این توجه قلبی از طریق تأمل و توجه در مفاهیم اسماء صفات الهی است. گاهی همراه با عمیق ترین هیجانات روحی و جذبات معنوی است.
*مرتبه چهارم، یاد کردن خدا در تمامی احوال است و این که انسان حتی یک لحظه هم از یاد خدا غافل نباشد و در تمامی اوقات خدا، را حاضر و ناظر بر اعمال خویش بداند .
*مرتبه ی چهارم که مخصوص بندگان خاص خداست، یاد کردن خدا در تمامی احوال است. برای اولیاء خدا حتی یک لحظه غفلت از یاد خدا هم گناه محسوب می شود. آنان در پیشگاه الهی دائم الحضورند و اگر لحظه ای از این حضور غفلت ورزند، مرتکب گناه شده اند، از اینجا می توان دریافت که مفهوم گناه برای بندگان خاص خدا غیر از مفهوم آن برای افراد عادی است. مقام انقطاع الی الله.
در این مقام که بنده از همه چیز و همه کس منقطع شده و به درگاه پرودگار خویش می پیوندد و هیچ نوع علاقه و میلی که معارض با حب الهی و رضا خشنودی او باشد در وجود او باقی نمی ماند. که حضرت امیرالمؤمنان (ع) انقطاع کاملی را از درگاه خدا مسئلت می کند: ” اِلهی هَب لی کَمال الْاِنْقِطاعِ اِلَیک. ” خدایا! کمال انقطاع بسوی خود را برایم عطا کن.
در قرآن، خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم (ص) دستور می دهد که: ” وَاذْکُرِ اسْمَ رَبّکَ وَ تَبَتَّلْ الیه تبتیلاً. ”
نام پرودگارت را مدام یاد کن و بکلی از غیر منقطع شده رو بسوی او کن. (سوره مزمل،آیه 8)
با دقت در آیات و روایات، به دست می آید که اساس ذکر، توجه درونی است و این که انسان با تمام قلب و جان خویش به ذات پاک خدا توجه کند; توجهی که انسان را از گناه باز می دارد و به اطاعت فرمان او دعوت می کند . به همین دلیل، در احادیث متعددی از پیشوایان اسلام نقل شده که منظور از ذکر خدا، یادآوری عملی است .
بدیهی است که انسان از همان ابتدا، نمی تواند به مرحله والای ذکر و به یاد خدا بودن، در تمامی احوال نائل شود، بلکه با تمرین و ممارست در گفتن «الفاظ » و دقت در معانی ذکرها، کم کم «پیوسته به یاد خدا بودن » برای او حاصل می شود، و چنین نیست که «ذکر لفظی » ارزش و اعتباری نداشته باشد، بلکه آن هم به نوبه خود مورد تاکید قرار گرفته است و منشا آثار فراوانی می باشد .
آیت الله بهجت فرمودند: هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست. هیچ ذکر عملی، بالاتر از ترک معصیت در اعتقادیّات و عملیّات نیست.
**موانع ذکر:
ذکر لفظی موانع مهمی بر سر راه ندارد؛ زیرا هر وقت انسان بخواهد می تواند اذکار مقدسی را مشتمل بر اسمای حسنای خداوند و صفات جمال و کمال او بر زبان جاری سازد. مگر اینکه آن قدر غرق دنیا شود که حتی مجال برای ذکر لفظی باقی نماند. ولی ذکر قلبی و معنوی موانع زیادی بر سر راه دارد، که مهمترین آنها از سوی خود انسان است. با این که خداوند همه جا حاضر و ناظر است و از ما به ما نزدیکتر است. و قبل از هر چیز و بعد از هر چیز او می باشد، در حدیث مشهور آمده که: “ما رَأیْتُ شیئاً اِلّا وَ رَأیْتُ اللهَ قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَهُ. ” “چیزی را ندیدم مگر این که خدا را قبل از آن؛ و بعد از آن؛ و همراه آن دیدم! (قبل از آن به دلیل این که خالق آن اوست، و بعد از آن به دلیل این که همه چیز فانی می شود و او باقی است، و همراه آن به دلیل این که حافظ و نگهدار همه چیز است!”.
از آن چه گفته شد می توان دریافت که توجه به خدا و اشتغال به یاد او چیزی نیست که تنها با یک توصیه و تشویق در انسان ایجاد شده و باقی بماند بلکه توجه به خدا سیر در مراتب و درجات آن، بستگی به مجاهدات انسان دارد تا به تدریج در درجات و مراتب معنوی بالاتر رفته و در هر مرتبه استعداد و قابلیت معنوی بیشتری برای توجه به درگاه الهی پیدا کند. اما اگر پشتوانه محکمی در میان نباشد، نمی توان به حصول موفقیت در این زمینه یا حفظ و نگهداری آ‍ن امید بست، زیرا انسان برای حفظ حیات و امور فردی و اجتماعی خود بناچار با عوامل بیشماری همواره در تماس است که توجه او را به خود جلب می کنند.
این عوامل به جهت تنوع فوق العاده ی خود قابل پیش بینی دقیق نیست و شرایط فکری و بخصوص روحی انسان نیز همواره در یک حالت ثابت باقی نمی ماند تا بتواند به موقع عکس العمل خود را در قبال آن ها تنظیم کند و با حصول پیش آگهی، زمام آن ها را به دست بگیرد. در این میان باقی ماندن بر حول محور توجه به خدا و از یاد او غفلت نکردن، با ایمانی سست و سطحی و همتی قاصر امکان پذیر نیست، و نمی توان با ایمانی اندک و آمیخته با انواع شکوک و شبهات یا با اعتقادی تقلیدی و متکی بر موهومات و خرافات در برابر طوفان و نوسانات فکری و مداخلات نفسانی و شیطانی مقاومت کرد و جذب عوامل مخالف فراوان نشد، مگر اینکه در سایه ی معرفت و بینش و با دقت تمام، دامن همت بر کمر زد. و با انواع مجاهدات دل را از علایق دیگر خالی و فارغ برای خدا گرداند و از توجه مدام به آن سرچشمه فیض و رحمت غفلت نکرد در این صورت است که به تعبیر حضرت علی علیه السلام می توان در ردیف کسانی قرار گرفت که برای ذکر خدا اهلیت دارند و همواره با آن مأنوس بوده و آنرا به جای دنیا برمی گزینند.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد