خانه » همه » مذهبی » دلائل عربی بودن قرآن و عربی خواندن نماز

دانلود کتاب های امتحان شده

دلائل عربی بودن قرآن و عربی خواندن نماز


دلائل عربی بودن قرآن و عربی خواندن نماز

۱۳۹۷/۱۲/۰۲


۴۰۵ بازدید

چرا قران به زبان عربی بیان شده وچرا نماز را باید به زبان عربی بخوانیم؟

یکی از سنّت های خداوند، فرستادن رسولانی است برای هدایت انسان ها. پیامبران نیز در برخورد با انسان ها به زبان مردم آن منطقه ای که برای آنها مبعوث شده اند، صحبت می کردند؛ زیرا زبان، تنها راه ارتباط انسان هاست و پیامبران نیز باید با مردم ارتباط داشته باشند. تکلّم پیامبران به زبان قوم، یکی از دیگر سنّت های حتمی الاهی است. خداوند می فرماید: « ما هیچ رسولی نفرستادیم مگر آن که به لسان قومش صحبت می کرد… .».[1] این سنت حتی در مورد پیامبرانی که دعوتی جهان شمول داشتند نیز صادق است، اگر چه برای هدایت تمام خلق مبعوث شده باشند، مانند پیامبران اولوالعزم، ولی به زبان قومی صحبت می کنند که در ابتدای بعثت در آن جا مبعوث شده اند که اگر غیر از این بود شریعت آن پیامبر (ص) حتی در میان قومی که در آن مبعوث شده بود مورد فهم و قبول واقع نمی شد.قرآن، حقیقتی فراتر از زبان است و قبل از آن که به زبان عربی درآید، در مرحله ای از هستی وجود داشته که در آن مرحله، عقول بشر به آن دسترسی نداشت. خداوند آن را از موطن اصلی اش پایین آورده و در خور فهم بشر کرده و به لباس واژه ی عربیت در آورد به این امید که عقول بشر با آن انس بگیرد و حقایقش را بفهمد.[2]پس لبّ و اصل قرآن، فراتر از زبان و گنجانده شدن در زبان خاصی است، امّا درباره ی این که چرا به زبان عربی نازل شده، باید گفت: جدا از خصوصیات ذاتی زبان عربی که این زبان را زبانی قانون مند و در قلّه ی فصاحت و بلاغت در بین زبان ها قرار داده است، پیامبر (ص) اسلام بر قومی مبعوث شد که به زبان عربی سخن می گفتند و ایشان برای ابلاغ پیام خداوند، باید معجزه ای قابل فهم برای آنان ارائه می کرد تا او را انکار نکنند، به خدا ایمان آورند و در راه گسترش دین تلاش کنند. البته این قابل فهم بودن به معنای فهم همه ی حقائق قرآن نیست؛ چرا که حقائقش نامحدود است، بلکه فهم زبان و فهم اجمالی بعضی از حقائق، مورد نظر است.
مردم جاهلیت عرب قبل از بعثت، در پست ترین شرایط زندگی می کردند به همین خاطر، خداوند پیامبر (ص) را در میان قوم عرب برانگیخت. علی (ع) در مورد شرایط جاهلیت قبل از اسلام و آمدن پیامبر (ص) می فرماید: «خدا پیامبر (ص) اسلام را به هنگامی مبعوث فرمود که مردم در حیرت و سرگردانی بودند، در فتنه ها به سر می بردند، هوای و هوس بر آنها چیره شده، و خود بزرگ بینی و تکبّر به لغزش های فراوانشان کشانده بود، و نادانی های جاهلیت، پست و خوارشان کرده، و در امور زندگی حیران و سرگردان بودند و بلای جهل و نادانی دامنگیرشان بود، پس پیامبر (ص) در نصیحت و خیر خواهی، نهایت تلاش را کرد و آنان را به راه راست راهنمایی، و از راه حکمت و موعظه ی نیکو، مردم را به خدا دعوت فرمود».[3]وجود این شرایط، باعث شد که پیامبر (ص) در میان قوم عرب برانگیخته شود، پس باید قرآن به زبان عربی می بود، نه به دیگر زبان ها. ولی آنچه مهم است بهره گیری از قرآن است که منحصر به عرب زبانان نیست. خداوند می فرماید: «اگر ما قران را غیر عربی نازل می کردیم آن وقت عرب ها می گفتند چرا آیاتش به روشنی بیان نشده است و چرا با عرب به زبان غیر عربی و یا غیر فصیح صحبت می کند. بگو: این قرآن برای کسانی است که ایمان بیاورند که اگر عرب باشند و یا غیر عرب، قرآن برای آنان هدایت و شفا است و کسانی که ایمان نمی آورند، در حقیقت گوششان دچار سنگینی شده و همین قرآن مایه ی کوری آنان است و به همین جهت در قیامت از فاصله ای دور ندا می شوند».[4]اما امکان دارد سؤال دیگری پیش آید که چرا آخرین پیامبر (ص) خدا عرب زبان بود تا به دنبال آن کتابش نیز به زبان عربی باشد؟ چرا این توفیق نصیب فارس ها و … نشد؟
در این جا باید چند نکته را ذکر کرده و سپس جواب دهیم:
الف: وقتی سخن از آخرین پیامبر (ص) است باید عده ای باشند که پیام را دریافت کرده و به خوبی از آن نگهبانی کنند (عامل درونی حفظ).
ب: از طرفی عده ای همیشه درصدد از بین بردن دین و نگهبانان آن هستند، همان طور که در تاریخ همه ی انبیا مشاهده می کنیم (عامل بیرونی برای تغییر)، بنابراین باید راهکاری برای مقابله با این مشکل اندیشیده شود.
ج: از طرفی بنا نیست که پیوسته – خصوصاً بعد از وفات پیامبراکرم (ص)- با معجزه و کارهای خارق العاده از دین و قرآن محافظت شود.
با توجه به این مقدمات، به سراغ انسان ها و محیط زندگی آنان می رویم، تا ببینیم در کدام محیط و کدام شرایط، این نکات بیشتر قابل تحقق است.
اوّلاً: عرب ها مردمی هستند که به زبان، راه و روش و آیین و نسب خود تعصب خاصی دارند، به طوری که نمی توان آنها را از زبان و فرهنگ خود جدا کرد. حتی در این دوره هم بعد از این همه تبلیغات انترناسیونالیستی حاضرنشدند لباس سنتی خود را کنار بگذارند (عامل درونی حفظ).
ثانیاً: عرب های حجاز به گونه ای بودند که نه تنها خود از زبان مادری شان دست بردار نبودند، بلکه در طول تاریخ، هیچ حکومت و سلطه ی خارجی هم نتوانست آنان را به این کار مجبور کند؛ یعنی، از بیرون تأثیر نمی پذیرفتند (عدم عامل بیرونی برای تغییر).
ثالثاً: زبان عرب های حجاز با توجه به کثرت ضمائر، تفاوت ضمیرهای تثنیه، مفرد و جمع، تفاوت صیغه های مذکر و مؤنث و داشتن انواع گوناگون جمع، داشتن کنایات، استعارات و … از امکانات فراوانی برای بیان بیشترین حجم از مطالب در کمترین حجم از الفاظ، بدون ابهام گویی و نارسایی برخوردار است.
با توجه به این نکات، برای بقای دین خاتم و کتاب ایشان، سرزمین حجاز و زبان عربی بهترین راه دفاع طبیعی و غیر خارق العاده از دین بود. قرآن با جاذبه های درونی و آوا و آهنگ دلپذیر آن، در ذهن اعراب بادیه که دوستدار کلام موزون و فصیح بودند، جای باز کرد و از انواع تحریف های لفظی در امان ماند. بنابراین، نازل شدن قرآن به زبان عربی برای حفظ و صیانت ابدی آن بوده است.[5] البته می توان گفت نازل شدن قرآن به زبان عربی، لطف و مرحمتی به عرب زبانان بوده و اگر به غیر عربی نازل می شد، عرب زبانان که قشر وسیعی بودند به آن ایمان نمی آوردند. خداوند می فرماید: « هرگاه ما آن (قرآن) را بر بعضی از عجم (غیر عرب) نازل می کردیم و او آن را برایشان می خواند، آنان ایمان نمی آوردند».[6]
وا امدلائل عربی خواندن نماز به شرح زیر است:
1- انسانها از نژادها و طوایف مختلف هستند و هر طائفه ای از انسانها زبان مخصوص به خود را دارند. اما برای برقراری یک ارتباط مشترک بین نژادهای مختلف نمی شود از زبان مادری استفاده کرد و نیاز به یک زبان بین المللی است تا یک اتحاد و هماهنگی بین این طوایف به وجود آید و بتوانند باهم ارتباط برقرار کنند واز این رو امروزه زبان بین المللی بین کشورهای مختلف زبان انگلیسی است. در این میان جوامع اسلامی هم نیازمند یکپارچگی و اتحاد با یکدیگر هستند و همانطور که برنامه هایی همچون برقراری نماز جمعه، مردم یک شهر را جهت اتحاد گرد هم می آورد، برنامه هائی همچون حج هم مسلمانان جهان را در یکجا گرد هم می آورد و بین آنها اتحاد ایجاد می کند. در این اتحاد و یکپارچگی که مسلمانان نقاط مختلف جهان در یکجا باهم پیدا می کنند، لباس احرام که مدلهای مختلف لباس را در این مکان به یک صورت در می آورد، یکی از ابزاری است که این اتحاد را تقویت می کند و برابری بین مسلمانان را استحکام می بخشد – در کنار برنامه حج، مسأله قبله نیز یکی از لوازم ایجاد اتحاد بین مسلمانان است و یکی از چیزهائی که موجب یکدستی بین انسانها می شود- زبان مشترک است. زبان واحد در اقامه نماز نقش عمده ای در اتحاد میان مسلمانان دارد. ممکن است سؤال شود: با توجه به اینکه زبان بین المللی در عصر امروز زبان انگلیسی است، پس چرا این زبان واحد در اقامه نماز زبان انگلیسی نباشد؟ در جواب این سؤال باید گفت که در اتحاد بین مسلمانان سخن از تمام کشورها نیست و صرفاً سخن از اتحاد بین کشورهای اسلامی است و حال آنکه اغلب کشورهای اسلامی عرب زبان هستند. از طرفی عمر به رسمیت شناختن زبان انگلیسی به عنوان زبان بین المللی به 2 قرن نمی رسد. اما قرآن در قرنها قبل از آن نازل شده است و اینکه یک کشور قلدر می خواهد زبان و فرهنگ و همه چبز خود را به تمام دنیا تحمیل کند، دلیل موجهی برای تغییر زبان قرآن پس از نزول آن نیست. این در حالی است که زبان عربی را باید بیاموزیم تا مفاهیم قرآن و اذکار نماز را متوجه شویم و کورکورانه الفاظ عربی را به زبان نیاوریم و بفهمیم که با خدای خود چه می گوئیم.
2- زبان عربی کامل ترین زبان دنیا است و لذا در مفاهیم و خطاب و درافعال و شناسه ها و همچنین در قرائن حالیه و قالیه، بسیار شفاف تر و دقیق تر از زبانهای دیگر مقصود کلام را می رساند و حتی در ظرائف نقطه ابهامی باقی نمی گذارد.
3- در زبان عربی کلماتی است که معادل ندارد. ممکن است چند کلمه در زبان عربی باشد که همه یک ترجمه در نزد ما داشته باشد؛ اما خود آن کلمات در جزئیات مفهوم باهم متفاوت باشند. مثلاً دو کلمه « حمد» و « ثناء» که در عربی مفاهیم متفاوت دارند، هردو در زبان فارسی « ستایش» ترجمه می شوند و از این رو ادای معانی فارسی عبارات نماز، حق مطلب را ادا نمی کند.
4- در حروف زبان عربی رمزهائی است به نام حروف ابجد. تلفظ هر حرفی نوعی فرکانس ایجاد می کند که این فرکانسها انرژی هائی به نام سیگنال تولید می کنند و کیفیت و کمیت این فرکانسها و انرژی ها، از طریق رموز عددی حروف ابجد محاسبه می گردد. از این جهت نوع چینش حروف در قالب کلمات عربی و همچنین تلفظ حروف از مخارج مخصوص زبان عربی، تأثیرات ویژه ای را در بر دارد و یکی از وجوه معجزه بودن قرآن و مخصوصاً رموز حروف مقطعه قرآن نیز به همین موضوع ربط پیدا می کند.

پی نوشت ها:
[1] . ابراهیم، 4.
[2] . المیزان، (ترجمه فارسی)، ج 18، ص 122 – 123.
[3] . نهج البلاغه، ترجمه ی دشتی، خطبه ی 95.
[4] . فصلّت، 44.
[5] . فصلنامه ی بینات، شماره ی 27، ص 38 – 41.
[6] . شعراء، 198- 199.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها