۱۳۹۶/۱۲/۱۳
–
۱۷۹۸۴ بازدید
P۳Aچرا پیغمبر با عایشه ازدواج کرد؟##نامشخص
پاسخ: پاسخ اجمالی:آیا ازدواج یک فرد مسنّ با یک دختر کم سنّ و سال، در تعارض با الهی بودن شخص است؟!! به چه دلیل؟!! صرفاً به خاطر اینکه فرهنگ امروزی ما این امر را نمی پذیرد؟!! یادمان نرود که مادران و مادربزرگان ما، در دوازده سالگی و سیزده سالگی ازدواج کرده اند. امروز مردم چنین ازدواجی را بد می دانند؛ امّا آن روزها دختران هفده ساله در حکم زنان بیوه بودند. اگر کسی مدّعی است که ازدواج مرد مسنّ با دختر کم سال، خلاف عقل یا خلاف الهی بودن است، برهانی اقامه کند. بلی اگر آن حضرت دختری نه ساله را به خانه ی خویش می برد، چندان خوشایند نبود؛ امّا حقیقت این است که عایشه آن هنگام که خانه ی حضرت رفت، بیش از چهارده سال داشته است. ازدواج در نه سالگی افسانه ای است که خود عایشه بافته و اهل سنّت نیز رواج داده اند. روایات این مطلب را هم تماماً خود عایشه گفته است.پاسخ تفصیلی:ـ پیامبر خدا (ص) اگر فردی شهوتران ـ به معنی منفی آن ـ بود ،اوّلاً تا بیست و پنج سالگی مجرّد نمی ماند. بخصوص که تمام عرب اعتراف داشتند که آن حضرت در جوانی بسیار پاک و دارای اخلاقی متعالی بوده است.ثانیاً در سنّ جوانی با زنی چهل ساله ازدواج نمی کرد؛ بلکه زنی جوان می گرفت؛ به ویژه که قامتی استوار و قیافه ای جذّاب و خلقی خوش و خاندانی معروف داشت؛ لذا از هر دختری خواستگاری می نمود، جواب ردّ نمی شنید. حضرتش تا سنّ پنجاه و سه سالگی جز خدیجه(س) زنی نداشت.ثالثاً آن موقع که قریش به او پیشنهاد نمودند که اگر دست از تبلیغ دین خود بردارد، به او مال و مقام و زنان و خادمان فراوان می دهند، دست از آن کار می کشید؛ امّا چنین نکرد.رابعاً اگرذ ازدواجهای او با غرض شهوانی بود، بعد از ازدواج با عایشه، دیگر زنان را رها می ساخت یا به آنها کمتر می پرداخت؛ حال آنکه حضرتش هیچگاه عدالت بین زنان خود را رها نکرد. لذا بیشترین شکایت را هم از آن حضرت، عایشه داشت. چون او انتظار داشت که بیشتر از دیگر زنان پیامبر ـ که همگی بیوه بودند ـ مورد توجّه پیامبر باشد.خامساً اگر غرض حضرتش امور شهوانی بود، به جای دیگر زنان بیوه اش نیز زنانی جوان می گرفت؛ امّا جز عایشه، باقی زنان او بیوه بودند.ـ اهداف ازدواجهای رسول الله(ص)حضرت رسول الله (ص) اهداف گوناگونی از ازدواجهای خود داشتند ؛ ولی طبیعی است که در هر ازدواجی، شهوت جنسی زیربنای کار است. اگر کسی می گوید من غرض جنسی از ازدواج ندارم، دانسته یا ندانسته دروغ می گوید. اگر نبود آن هرمونهای جنسی ـ که ایجاد میل به جنس مکمّل می کنند ـ هیچ مردی زن نمی گرفت و هیچ زنی نیز شوهر نمی کرد. لذا ملاحظه می فرمایید که افراد خواجه ( فاقد هرمونهای جنسی) و نیز افراد اخته شده، هیچ میلی به جنس مکمّل ندارند. رسول خدا (ص) نیز یک انسان بود؛ و البته انسانی بود که تمام قوای وجودی اش در بهترین وضعیّت قرار داشت. پس چرا نباید میل به زنان می داشت؟! مردی که میل به زن و زیبایی و زنان جوان نداشته باشد، اساساً در مردی او مشکل است. بلی چشم چرانی و دست درازی به نوامیس دیگران و بی بند و باری جنسی امری است مردود و خلاف اخلاق، امّا ازدواج با بهترین و گواراترین گزینه، امری است طبیعی. همانگونه که میل به غذای خوب و مطبوع امری است طبیعی؛ امّا به شرطی که از راه حلال به دست آید. در ازدواج، معنی ندارد که رابطه ی جنسی مطرح نباشد؛ لکن رسول خدا(ص) هدف اصلی اش از این ازدواجها، امیال طبیعی جنسی نبود، بلکه اهداف دیگری داشت. و البته زنهایی هم که به همسری حضرتش در می امدند، افتخار می نمودند؛ و شخصیّت عظیم آن حضرت، و لذّت همسری او، ناراحتی همسر چندم بودن را محو می ساخت. لذا با اینکه حضرتش همسر داشت، ولی باز برخی همسرانش خودشان خود را به حضرتش هدیه می دادند. ـ ازدواج با عایشهامّا در خصوص کم و سنّ و سال بودن عایشه ـ به هنگام ازدواج با رسول خدا (ص) ـ افسانه هایی نیز در منابع اهل سنّت وجود دارد، که علمای شیعه آنها را نمی پذیرند و نقدهایی بر آنها دارند. لذا لازم است در این خصوص نیز مطالبی عرض شود. اوّلاً شرایط سنی که در فرهنگ ما ایرانیان امروزه متداول است، در آن عصر و نزد عرب های آن زمان متداول نبود ؛ و رسول خدا (ص) نیز طبق عرف همان زمان عمل می نمودند. بسا اتفاق می افتاد که دختران نو رسیده به عقد مردان کهنسال در می آمدند ؛ کما اینکه اکنون نیز در برخی مناطق ایران یا کشورهای دیگر ، این روند عرفی وجود دارد ؛ و هیچ قبحی هم نزد آنها ندارد. مثلاً در تاریخ آمده است که عمر از عثمان خواست که دخترش حفصه را به عقد خود در بیاورد در حالی که عثمان حدود بیست سال از عمر بزرگتر بود. نیز به ابو بکر که حدود ده سال از عمر بزرگتر بود پیشنهاد ازدواج با حفصه را داد . آری این گونه ازدواج ها در آن فرهنگ پذیرفته شده بود. البته از حیث عقلی نیز هیچ قبحی در این مطلب وجود ندارد و صرفاً رسوبات فرهنگ عرف امروز است که این قبح را ایجاد نموده است. روزگاری در همین ایران ما اگر دختری به سنّ بالای شانزده سال می رسید دیگر شانس ازدواج نداشت ؛ و بسیاری از دختران در سنّ 13 یا چهارده سالگی به خانه شوهر می رفتند. کما اینکه اگر بیوه زنی بی شوهر می ماند ، در نظر مردم ، فردی پست شمرده می شد ؛ حال آنکه امروز عکس این فرهنگ رایج شده است. پس با این اعتبارات عرفی لغزان نمی توان درباره ی صحّت و سقم یک امر قضاوت نمود.ثانیا : این یکی از دروغ های روزگار است که عایشه در هنگام ازدواج نه ساله بوده است. در این مورد برخی علمای اهل سنّت گفته اند: پیامبر (ص) عایشه را در شش یا هفت سالگی به عقد خود درآورد و در نه سالگی با او عروسی کرد؛ حال آنکه شواهد فراوانی بر کذب بودن این ادّعا وجود دارد.در مورد سن عایشه به هنگام اجرای صیغه عقد، می گوییم:اوّلاً : داده های تاریخی می گویند: سن عایشه در هنگام عقد، خیلی بیش از مقدار مذکور بود؛ به چند دلیل:1ـ برخی از مورخان اهل سنّت مانند ابن قتیبه دینوری نوشته اند: عایشه در سال 57 ، یا 58هجری و در هفتاد سالگی درگذشت(ابن قتیبه دینوری، المعارف، ص134)؛ پس وی در سال اوّل یا دوم بعثت متولد شده است. تاریخ اجرای صیغه عقد را نیز یک ماه پس از درگذشت حضرت خدیجه و بعد از عقد سوده بیان کرده اند(طبقات الکبری، ج 8،ص79). حضرت خدیجه در رمضان سال دهم بعثت از دنیا رفت و در شوال همین سال عایشه به عقد پیامبر درآمد(طبقات الکبری، ج 8،ص58). بنابراین با این محاسبه ، عایشه در هنگام عقد حدوداً نه ساله بود؛ نه شش ساله یا هفت ساله.2ـ عالمان اهل سنت از پیامبر دو روایت نقل کرده اند: یکی این که فرمود: دخترش فاطمه سرور تمام بانوان جهان است و دیگر این که درمورد عایشه فضیلتی را بیان داشت که دیگر زنان آن فضیلت را ندارند. چگونه می شود وقتی حضرت فاطمه سرور تمام بانوان جهان باشد، عایشه فضیلتی داشته باشد که دیگر زنان حتی حضرت فاطمه از آن محروم باشد؟! بین دو جمله ای که عالمان اهل سنت نقل کرده اند ، ناسازگاری وجود دارد. برخی از آنان همانند «طحاوی» که ناقل آن حدیث هستند، برای رفع ناسازگاری چاره اندیشی کرده و گفته اند: جملة دوم که دربارة عایشه فضیلتی را برشمرده است که دیگر زنان حتی فاطمه از آن محروم است، مربوط به زمانی است که فاطمه کوچک و نابالغ بود؛ یعنی در هنگامی از فضیلت عایشه یاد شد که حضرت فاطمه خردسال بود و آن فضیلت مربوط به افراد بالغ بود. همو می گوید : فاطمه در بیست و پنج سالگی درگذشت(مشکل الآثار، ج 1، ص 47و52؛ سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام، ج ،ص264)از این دو جمله استفاده می شود که حضرت فاطمه دو سال پیش از بعثت ولادت یافت و عایشه چند سال از حضرت فاطمه بزرگ تر بود. با این وجود اگر عایشه را دست کم سه سال از فاطمه (س) بزرگتر فرض کنیم، می توان فهمید ولادت عایشه پنج سال پیش از بعثت بوده، که در این صورت زمانی که به عقد پیامبر درآمد، حدوداً پانزده ساله بوده. پس طبق این محاسبه بازهم سنّ عقد او بالاتر می رود.3ـ برخی از سیره نویسان همانند «ابن اسحاق» و «ابن هشام» ، که پیشگامان سیره نویسی هستند ، می نویسند: عایشه بیستمین فردی بود که به پیامبر (ص) ایمان آورد. اینان می افزایند : پیش از عایشه خواهرش اسماء و پس از عایشه «خبّات بن اَرَّت» مسلمان شدند. این امر در حدود سال چهارم بعثت و بعد از علنی شدن دعوت پیامبر رخ داد ، چنان که می افزایند: عایشه در این هنگام به سن تکلیف نرسیده و صغیره بود(سیره ابن هشام، ج1،ص234)صغیره بودن به چه معناست؟ قطعاً به این معنا نیست که دوره ی شیرخواری را طی می کرده، چرا که در این دوره معقول نیست گفته شود اسلام آورد؛ باید در این هنگام سن عایشه در حدّی باشد که بتوان نسبت ایمان آوردن را به او داد ؛ یعنی باید در حدّی بوده باشد که معنی نبوّت و ایمان و امثال این امور را بفهمد.سن حضرت علی (ع) را در هنگامی که اسلام آورد، ده تا سیزده سال گفته و یادآور شده اند حضرت در این هنگام صغیر بود (رجل نبود). حال درباره ی عایشه هم می بایست طوری سخن گفت که معقول باشد؛ یعنی سنّش به اندازه ای باشد که بتواند اسلام بیاورد تا بگویند بیستمین مسلمان است ؛ اگرچه کم تر از سن بلوغ باشد. اگر بلوغ دختران نه سال است، ایشان در هنگام پذیرش اسلام مثلاً هشت ساله باشد ؛ که البته بعید است در این سنّ دختری عادی مثل عایشه معنی ایمان آوردن را بفهمد. در این صورت هنگامی که به عقد پیامبر درآمد، حدوداً پانزده ، یا شانزده ساله بود، نه شش ، یا هفت ساله.ثانیا: در زمان پیامبر (ص) سن ازدواج دختران در همین حدود، معمولی و متعادف بود. عرب های شبه جزیره خوش نداشتند دختر ، دیر ازدواج کند و مدّتها در خانه ی پدر بماند. بلکه می کوشیدند دخترانشان را زود شوهر دهند و به خانه همسر بفرستند، تا خیالشان آسوده شود. بنابراین ازدواج دختران در سنین کم در آن عصر و زمان پسندیده و متعارف بود و هیچ قبح عرفی نداشت. اگر ازدواج پیامبر (ص) با عایشه در آن زمان کاری قبیح و نوعی شهوترانی محسوب می شد ، بدون شک دشمنان از این مساله بر ضدّ آن حضرت سوء استفاده می کردند و آن را برضد رسالت پیامبر به کار می گرفتند. امّا در تاریخ هیچ نشانی نیست که دشمنان قسم خورده ی حضرت از این ازدواج برای کوبیدن شخصیتش بهره گرفته باشند، که دلیل است ازدواج حضرت با عایشه برخلاف عرف نبوده ؛ و مردم آن زمان هیچ برداشت منفی از این امر نداشته اند. پس نباید بافته و ساخته های ذهنی و عرفی امروز جامعه را ــ که جامعه را به بحران جنسی کشانده و جوانها و بلکه همه را بیچاره ساخته ــ اموری خوب فرض نموده و با این بافته ها به نقد عرفیّات زمان رسول الله (ص) رفت. اما در مورد سن عایشه در هنگام عروسی ـ که بعد از عقد بوده ـ می گوییم:به نوشته ی همه مورخان و سیره نویسان ، عایشه در سال دوم هجری و پس از جنگ بدر به خانه پیامبر راه پیدا کرد و مراسم عروسی برگزار شد. نیز نوشته اند: عقد عایشه در ماه شوال سال دهم بعثت، سه سال پیش از هجرت و عروسی او در ماه شوال در سال دوم هجری رخ داد(طبقات الکبری، ج 8، ص 58)؛ یعنی بین عقد عایشه با عروسی اش پنج سال فاصله بود. بنابراین اگر عقد عایشه در نه سالگی جاری شد، عروسی اش در چهارده سالگی صورت گرفت اما اگر عقدش در چهارده یا پانزده سالگی بوده ، ازدواجش در نوزده یا بیست سالگی رخ داده است. بنابراین به هیچ وجه نمی توان پذیرفت در نه سالگی همسر پیامبر شد!دو نکته روانشناختی:1ـ روایاتی که مربوط است به کم بودن سن عایشه در زمان ازدواج ، عمدتاً از خود عایشه نقل شده اند؛ و می دانیم که زنان تمایل دارند سنّ خودشان را کمتر از آن چه هست نشان دهند. لذا بعید نیست که خود وی این روایات را سر هم کرده باشد. البته برادران اهل سنّت ما ـ که برخی گناهان بزرگ را به انبیاء (ع) نسبت می دهند ـ این احتمال را هیچگاه قبول نخواهند کرد؛ چون اینها به عایشه که می رسند ، به گونه ای درباره اش سخن می گویند که گویی معصوم بوده است؛ تا آنجا که حتّی جنگ او با علی (ع) را نیز توجیه می کنند.2ـ اگر بپذیریم عایشه در هنگام اجرای صیغه عقد هفت ساله بود، در هنگام عروسی می بایست دوازده ساله باشد، نه نُه ساله؛ چون بیان شد که تاریخ اجرای صیغه عقد، شوال سال دهم، سه سال پیش از هجرت و تاریخ عروسی سال دوم هجری در ماه شوال واقع شد. بنابراین دلیلی ندارد برخی از نویسندگان، تفاوت بین تاریخ عقد و عروسی را دوسال قرار دهند.اظهار شگفتی : جای بسی تعجب و شگفتی است که سیره نویسانی همانند ابن اسحاق و ابن هشام ، عایشه را در زمره ی مسلمانان نخستین قرار دهند و او را بیستمین مسلمان برشمارند امّا در جای دیگر بیان دارند که عایشه هفت ساله بود که به عقد پیامبر درآمد و در نه سالگی در مدینه به خانه ایشان رفت. (سیرة ابن هشام، ج4، ص 214) ؛ اینها یا ریاضیّات بلد نبوده اند یا سوادشان نم کشیده بوده است.عموم سیره نویسانی هم که بعد از ابن اسحاق و ابن هشام آمده اند، با استناد به سخن ایشان مطالب ضد و نقیضی بیان داشته اند که باعث خرده گیری دشمنان می شود؛ از جمله « ابن قتیبه دینوری» در المعارف می نویسد : عایشه شش ساله بود که به عقد پیامبر درآمد و در سال دوم هجری ، هفده ماه پس از هجرت، در حالی که نه ساله بود وارد خانة پیامبر شد! بعد می نویسد: او در سال پنجاه و هشتم هجری و در هفتاد سالگی درگذشت(المعارف ، ص134)با تأمل در چند جمله ی مذکور، دو تناقض و ناسازگاری را می توان به وضوح مشاهده نمود:یکی ناسازگاری بین سال عقد و سال عروسی که می بایست پنج سال تفاوت داشته باشد، در حالی که در این متن به سه سال کاهش پیدا کرده است.دیگری ناسازگاری بین سن ازدواج با هفتاد ساله بودنش در سال پنجاه و هشت هجری.اگر در سال پنجاه و هشتم هجری ، هفتاد ساله بود، معنایش این است که عایشه در سال دوازدهم پیش از هجرت متولد شده باشد ، حال اگر ولادتش در سال دوازدهم پیش از هجرت باشد و در سال دوم هجری وارد خانه پیامبر شد، نتیجه می گیریم عایشه در هنگامی که وارد خانه پیامبر شد و عروسی کرد، چهارده ساله بود، در حالی که در آغاز به جای چهارده سال، نه سال را ذکر کرده است.راستی چرا تاریخ نویسان ، این ماجرا را این گونه ناهمگون و متناقض نوشته اند؟ آیا ریاضیّات بلد نبودند یا امر دیگری در کار بوده است.شاید حُبّ و بُغض مذهبی و فضیلت تراشی برای این بانوی نامدار و تأثیرگذار در تاریخ اسلام یکی از عواملی باشد که برخی از نویسندگان اهل سنّت را به این لغزش روشن گرفتار کرده است ؛ چرا که از سویی می خواهند به عایشه فضیلت مسلمانان اولیه را عنایت کنند و از سوی دیگر برسانند که پیامبر از آغاز ، محبت ویژه ای به عایشه داشته و عایشه را خود پیامبر تربیت نموده است. پس اگر علی (ع) را پیامبر بزرگ نموده ، عایشه را هم او بزرگ کرده است. لذا این در به آن در.