طلسمات

خانه » همه » مذهبی » سختی های زندگی-امتحان الهی-توجه خدا به انسان-

سختی های زندگی-امتحان الهی-توجه خدا به انسان-


سختی های زندگی-امتحان الهی-توجه خدا به انسان-

۱۳۹۷/۰۱/۲۳


۸۸۶ بازدید

یا سلام و عرض ادب به خدمت شما سروران گرامی .ببخشین یه سوال مهم داشتم از مخضرتون .من چطور به خدا نزدیک بشم یا اصلا اینطور بگویم خدا رو چطور تو زندگیم احساس کنم من خیلی وقت هستش به علت مشکلات فراوانی که تو زندگیم داشتم و انتظار کمک از خدا رو داشتم و مشکلم حل نشد من از خدا دور شدم به طوری که حتی از عمد نمازهام هم قضا میشه و نمیخونم و نسبت به غیبت و این جور چیزا کاملا بی تفاوت شدم دلم میخواد درس بشم رنگ خدایی بگیرم اما نمی تونم اصلا نمی تونم یه ندای درونم میگه برا چی میخوای رنگ خدایی بگیری که خدا کوچکترین توجه ی به تو نکرد تو که اول خیلی با مقید بودی نمازت خوب و به جا میخوندی و اونای که اصلا هیچ توجهی به خدا نکردن الان همشون خوشبختن و خدا به اونا داده.بذارین این طور خلاصه کنم من کلا فرق کردم دیگه ترازوی گناهم سنگین سنگین شده حالم از خودم بهم میخوره .لطفا یه راهنمایی بکنین تا خدا رو هرچه زودتر دوباره بیارم تو اولویت هام . با سپاس

دوست گرامی. لازم نیست خدا را به زندگی خود بیاوریم. خدا در زندگی ما هست ما حتی بدون خدا یک نفس هم نمی تونیم بکشیم. قلب ما بدون خدا حتی یک ضربان هم نخواهد داشت. تمام وجود ما به خدا بند است. ما بنده ایم یعنی بند اوییم. خدا حقیقت وجود ما است و ما تنها ظهور اوییم. بنابراین اینکه تصور کنیم خدا به ما توجه ندارد خطای شناختی است. اگر توجه نداشت نمی توانستیم نفس بکشیم غذا بخوریم زندگی کنیم و هیچ کاری ازمون بر نمی اومد. ما بدون خدا هیچ هیچیم.

در مورد زندگی هم خیلی از ماها خیال می کنیم دنیا جای خوش گذرانی و راحت طلبی است و دائم از سختی های دنیا می نالیم در حالی که خلقت انسان تنیده با رنج و زحمت است- لقد خلقنا الانسان فی کبد (بلد، 4) و در روایت دارد: الدنیا محفوف بالبلاء . این یعنی دنیا به سختی و بلا پیچیده شده است.

اگر خداوند زندگی را طوری می آفرید که همه انسان ها در رفاه و آسایش باشند، انسان قرق لذت و شادی می شد و از آخرت و خدا غفلت می کرد و هرگز خود را برای زندگی آخرت آماده نمی کرد.

ما این روزها از برخی کشورهای غربی تعریف می کنیم که آنها در رفاه کامل هستند و زندگی خوب و آرامی دارند و هیچ مشکلی ندارند و همه چیز آماده است.

خوب اولا که اینطور نیست که همه چیز گل و بلبل باشد و ثانیا باید ببینیم این حالت برای انسان مفید است یا مضر. اگر کسی کاملا در رفاه باشد از سعادت واقعی خود غافل می شود و تلاشی برای خوب شدن و به کمال رسیدن انجام نمی دهد. غربی ها به خاطر همین از آخرت غافل اند و غرق در دنیا شده اند.

سیستم تربیتی خدا که حاصل تقابل در اسماء و صفات است، دارای تضاد و تقابل و دوگانگی است. هم در آن لذت هست هم الم. هم سختی هست هم آسانی . هم بیم هست هم امید. هم بهشت هست هم جهنم.

و انسان مابین خوف و رجا ساخته می شود. بین لذت و الم رشد می کند. یکی از خواص این رنج ها و سختی های دنیا بیدار کردن انسان از خواب غفلت است.

برخی نسبت به سختی های زندگی اعتراض دارند و می گویند چرا خدا اینقدر به ما سختی داده است. اولا این سختی و بدی و مصیبت حکمت دارد و برای انسان سازنده است.

ثانیا دنیا فقط جای سختی نیست در آن آسانی و زیبایی و لذت و شادی فراوانی هم هست و البته وقتی سختی با آسانی جمع می شود، تعادل ایجاد می گردد و در چنین سیستم متعادلی هست که انسان رشد می کند.

در روایت دارد که الدنیا محفوف بالبلاء . این یعنی دنیا پر از لذت و شیرینی و زیبایی است، اما این همه به سختی پیچیده شده است. ازدواج لذت دارد و شیرین است، اما برای ا نجام آن سختی ها و هزینه های زیادی را باید تحمل کرد.

تمام تلاش غربی ها این است که به رفاه کامل برسند و این سختی ها را حذف کنند، غافل از اینکه سختی نیاز تربیتی انسان است و لذا غرب به لحاظ انسانی دچار چالش بزرگی است و هرگز قادر نیست انسان کامل تربیت کند.

علی (ع) درباره دنیا فرموده : دار بالبلاء محفوفة و بالغدر معروفة، لا تدوم احوالها و لا تسلم نزّالها. . . العیش فیها مذموم، و الامان منها معدوم و انّما اهلها فیها اغراض مستهدفة ترمیهم بسهامها و تفنیهم بحمامها

دنیا خانه ای است که محفوف است به شدائد و سختیها. امنیت همیشگی در اینجا وجود ندارد. عیش و خوشی و لذتی که در اینجا هست عیش و خوشی و لذت واقعی نیست. مردمی که در اینجا هستند حکم نشانه هایی هستند که از اطراف تیرهای بلایا به سوی آنها پرتاب می شود.

و تا روزی که دنیا هست و در آن نوع بشر زندگی می کند، سختی و بلا هم وجود دارد و به خصوص مومنین همواره در معرض آزمایش الهی هستند. أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا یُفْتَنُون)(عنکبوت/2) آیا مردم گمان کردند به حال خود رها می شوند و آزمایش نمی شوند.

وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِین)(عنکبوت/3) و به ‌یقین کسانى را که پیش از اینان بودند در فتنه آزمودیم، تا خداوند راستگویان و دروغگویان را معلوم نماید.
سختی ها مایه آزمایش ایمان انسان است، سازنده است، تربیت کننده است، انسان با سختی بزرگ می شود، هیچ کسی از راه راحت طلبی به جایی نرسیده است. رفاه کودنی می آورد. عقب ماندگی ایجاد می کند، انسان با سختی های زندگی مقاومت پیدا می کند به مقام صبر می رسد.

مقام صبر:
صبر شیره درختی است به همین نام که بسیار تلخ و تهوع آور است و استفاده دارویی دارد.

از آنجا که خوردن این مادّه تحمّل فوق العاده ای می طلبد به همین مناسبت به هرگونه تحمّل در برابر سختی و مصیبت صبر گفته می شود.

تهاجم ناگواری ها در مسیر سلوک بر انسان فشاری سنگین وارد می کند و لذا تحمل آن بسیار دشوار است، لیکن انسان صابر خود را نگه می دارد، در برابر حوادث ناگوار، طاقت و تحمل خود را از دست نمی دهد، مضطرب نمی شود و زبان به اعتراض و شکایت نمی گشاید.

ضد صبر، جزع است، آنگاه که زبان به اعتراض می گشاید، بی قراری می کند و تحمل خود را از دست می دهد و خشم و عصبانیت بر او غلبه می کند.

صبر از شرایط مهم راه خدا است. برای صبور بودن همین قدر که جزع و فزع نکنی کافی است. کسی که جزع نمی کند، نشان می دهد که تحمل اش بالا و صبور است.

البته منظور ما از صبر حالت طبیعی افراد نیست. بعضی از مردم به طور طبیعی تحمل بالایی دارند و صبوراند و بعضی کم تحمل و اصطلاحا زود رنج اند. این تا حدودی مربوط به حالت های ژنتیک و تربیت خانوادگی آنان است.

منظور ما صبری است که از ایمان برخواسته باشد. صبر کردن و تحمل کردن و جزع نکردن به خاطر خدا، تحمل سختی های راه خدا، برای رسیدن به قرب خدا، این صبر است که ارزش دارد و از شرایط خودسازی توحیدی است.

حرکت در راه خدا، سیرو سلوک و خودسازی با موانع و سختی های فراوانی روبرو است. سالک اگر صبور و پرتحمل نباشد، حتما شکست می خورد و به مقصد نمی رسد.

علاوه بر سختی های سلوک، زندگی دنیا هم سختی های متنوعی دارد. در روایت دارد که الدنیا محفوف بالبلاء . یا حفت بالمکاره. یعنی دنیا در عین حال که پر از لذت و شیرینی و زیبایی است، اما به سختی پیچیده شده است. مثل اینکه لذت ها را با سختی کادوپیچ کرده اند و به ما داده اند.

دنیا علاوه بر شیرینی و لذت بخشی، جای امتحان، مصیبت و دار بلا هم است. انسان هم در همین سختی ها و آسانی ها ساخته می شود. به شرطی که صبور باشد و در مقابل سختی ها کم نیاورد.

از امام باقر (ع) نقل شده است که خداوند بندة نیک خود را با نزول بلا مورد دلجوئی و نوازش قرار می‌دهد. (اصول کافی، ج2، ص 255)

سهل تستری گوید: «اگر بلا نبودی به حق راه نبودی». رنج، روح را صیقل و جان را غنا می‌بخشد.

مولوی به زیبائی تمام گوید:

یک لحظه داغم می‌کشی، یک دَم به باغم می‌کشی – پیش چراغم می‌کشی، تا واشود چشمان من.

علامه طباطبایی گوید: گاه خداوند انسان را به بیماری مبتلا می‌سازد تا یک بار از عمق جان “یا الله” بگوید.

تن به محنت ده اگر خواهی بگردی سربلند – گر نیفتادی به آتش، اوج نگرفتی سپند.

جایگاه صبر بسیار با شکوه است تا جایی که به نیروهای مجاهد و مسلمان منطقه که با دشمنان اسلام مبارزه می کنند، نیروهای مقاومت می گویند.

مجاهدانی که به خاطر اعتلای کلمه الله و حفظ کیان شیعه در برابر فشارهای نظام سلطه، مبارزه می کنند، ارزشمندی کار خود را در صبر و مقاومت در برابر دشمنان خدا می دانند.

اما سخت ترین حالتی که باید در آن به صبر آزموده شوی، جهاد اکبر است، یعنی تحمل فشاری که نفس به تو وارد می کند.

دشمن ترین دشمنان راه خدا نفس اماره است. اعدا عدوک نفسک التی بین جنبیک. شیطان هم از طرق نفس به تو نفوذ می کند. نفس به تو انگیزه گناه می دهد و سالک اگر نتواند در مقابل خواسته های افراطی نفس مقاومت کند در عبودیت خدا موفق نمی شود و شکست می خورد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد