۱۳۹۷/۰۱/۲۱
–
۳۴۶۱ بازدید
در دعای رجبیه آمده است (وآمن سخطه عند کل شر) بفرمایید : معنای احساس امنیت چیست ؟ منظور از “شر” چیست ؟
به توضیح این فراز از دعای رجبیه به بیان استاد بهرام پور توجه کنید : یا مَنْ اَرجُوه لِکُلِ خَیر: ای کسی که هر چه نیاز دارم نزد تو موجود می یابم. وامَنُ سَخَطَه عِنْدَ کُلِ شَر: احساس امنیت می کنم در هر شری از غضب تو.
جمله اول معنایش روشن است اما جمله دوم که می گویی از سخط و غضب تو در هنگام هر شری احساس امنیت می کنم چه مفهومی دارد؟
چند پاسخ وجود دارد که پاسخ بهتر را عرض می کنم. می خواهد بگوید با سابقه حکم و صبری که از تو در مورد خودم سراغ دارم با این همه بدی هایی که از من دیده ای و با این بار سنگین شروری که از من صادر می شود، باز هم احساس امنیت می کنم.
به عبارت دیگر ، اگر مهلت دادن های خدا به بندگانش نمی بود کسی به بهشت نمی رفت. خدای کریم افت و خیزهای ما را با حلم خود تحمل می کند تا ساخته شویم. به شرطی که در راه باشیم نه غافل . خدا در قرآن می فرماید: ولَو یؤاخَذ الله الناسُ بِظُلْمِهِم ما تَرَک علی ظَهْرِها مِنْ دابّه: اگر خدا می خواست انسان ها را به خاطر کارهایشان مواخذه کند، در اثر عذاب الهی جنبنده ای روز زمین باقی نمی ماند!
بنابر در دعا این عرض می کند: ای خدا من می دانم که تو در عقاب و تنبیه من عجله نمی کنی و مهلت می دهی و از این بابت احساس امنیت می کنم.
توضیح بقیه فرازهای دعا
یا مَنْ یُعْطی الکَثیَر بالْقَلیل : ای خدایی که در برابر عمل کوچک، پاداش فراوان می دهی.
این فقره از دعا آیه « مَنْ جاء بالحسنه…: کسی که حسنه ای بیاورد ده برابر پاداش دارد و اگر کسی گناه کند فقط مثل آن را به او اجر می دهیم» را تداعی می کنند. خداوند در خیرات ده ده حساب می کند و اگر از نوع انفاق باشد با معیار هفتصد تا هفتصد تا جلو می رود. در قرآن انفاق را به دانه گندمی که در نهایت هفتصد دانه می دهد تشبیه کرده و در انتهای آیه فرمود: والله یضاعف لمن یشاء: یعنی خداوند هفتصد را هم مضاعف و دو چندان می کند برای هر که بخواهد، یعنی برای نوع نیت و حسن ظنی که به خدا داشته باشیم این واحد ا فزون می گردد آنهم بصورت مضاعف! این نشان می دهد که علم آخرت خیلی وسیع است. این دنیاست که اگر کسی سرمایه مادی اش از حدی بگذرد دیگر جایی برای مصرف ندارد. اما آخرت طوری است که بنابر برخی روایات،انسان حتی اگر با عمل هفتاد پیامبر به صحنه محشر برسد، احساس می کند کاش بیشتر داشت، زیرا زمینه مصرف در آنجا بی نهایت است.
یا مَنْ یُعطی من سَئَلَهُ یا مَنْ یُعْطی مَن لَم یَسْئَلهُ و من لَم یَعْرِفه تحُّننامِنه وَ رَحْمه
«ای خدایی که عطا می کنی به کسی که از تو درخواست می کند و عطا می کنی به کسی که از تو درخواست نمی کند حتی به کسی که تو را نمی شناسد و اینها را از روی محبت و رحمت عامه خود انجام می دهی.»
در این فقره عطاگیرندگان سه گروهند: گروه اول کسانی که اهل درخواست از خدا هستند( مَن سَئله). گروه دوم کسانی هستند که نیازمندند اما اهل درخواست و دعا نیستند یا شرایط دعا را نداشته اند( من لم یسئل) گروه سوم اصلا این حرفها را قبول ندارند ( مَنْ لم یعرف) که خدا به همه آنها می بخشد.
کرامت و بخشندگی خدا در عین حالی که همه را شامل می شود ولی قاعده مند و عادلانه و معقول است. از این رو اگر خدا بخواهد عطیه ای عطا کند، ابتدا به کدام گروه عنایت خواهد کرد؟ قطعاً گروه اول. لذا با دقت در جمله می بینیم فعل «یُعْطی: عطا می کند» یکبار برای جمله اول به طور مستقل آمده و برای دو گروه دیگر نیز جدا آمده است و این نشان می دهد آنچه گروه اول دریافت می کند عطای ویژه ای است که بر مبنای درخواستی که کرده اند عطا شده است.
در فقره بعدی می فرماید:
اَعْطِنی بِمَسئَلتی ایاک جَمیعَ خَیرالدُّنیا و جُمیع خیر الاخره و اصْرف عتّی بمسئَلتی ایاکَ جمیع شرالدنیا و شَرّ الْاخره: به خاطر درخواستی که از تو دارم همه خیرات دنیا و همه خیرات آخرت را عطا کن و همه شرور دنیا و آخرت را دور فرما.
قید بِمَسئلتی برای چیست؟ یعنی خدا چون سوال و درخواست می کنم به من عطا کن! با عنایت به توضیحات فقره قبلی اینجا می خواهد عرض کند خداوندا در سه گروهی که گفته شد من از گروه اول هستم یعنی « مَن سَئَله» لذا عطای خاصی می خواهم.
نکته: درخواست از خدای متعال بی پاسخ نیست، حتی اگر خواسته دعا کننده به ظاهر مستجاب نشود، خدا به گونه دیگری دعا را استجابت می کند. در روایت آمده است: در قیامت انسان را می آورند می بینند پاداش ناشناخته ای را برای او در میزان قرار می دهد که باعث مسرت او می شود. می پرسد این چیست؟ جواب می شنود این دعاهای مستجاب نشده تو در دنیاست! در آن لحظه طبق روایت، انسان از عمق جان آرزو می کند ای کاش هیچ دعای مستجابی نداشتم!
فاّنه غیرمنقوص ما اعطیت: مسلم است که آنچه تو عطا کنی بی نقص است.
خدایا یا عطا نمی کنی یا اگر عطا کردی نقصی در آن نیست. گاهی دعای انسان مستجاب نمی شود و نفع او در آن است ولی او با اصرار چیزی را می خواهد که با زیان اوست. مثل آن پدر ثروتمندی که فرزندش تازه گواهینامه رانندگی گرفته به اصرار از پدر می خواهد که یک خودروی سطح بالا و قیمتی برایش بخرد و بالاخره پدر را راضی می کند. اتفاقاً فرزند می رود و دچار حادثه و قطع نخاع می شود. در این مثال توجه کنید. این خودرو درست است که خیلی قیمتی است، اما منقوص است. عطای خوش عاقبتی نبوده و شاید اگر پدر خواسته فرزندش را قبول نمی کرد حکیمانه بود. اما عطاهای خدا غیرمنقوص است.
وزدنی من فضلک یا کریم یا ذالجلال و الاکرام یا ذالنعماء و الجود یا ذالمن و الطول حرم شیبتنی علی النار و از فضل خود بر آن عطاها بیفزا. ای صاحب جلال و کرامت ای صاحب نعمت ها و جود و ای نعمت بخش دست و دل باز، محاسنم را بر آتش حرام گردان.
در اینجا عرض می کند بر من بیفزا! آیا مگر در فقرات بالا که درخواست جمع خیرات دنیا و آخرت و دفع جمع شرور دنیا و آخرت را کرده چیزی از قلم افتاده بود که باز افزون می خواهد؟ پاسخ اینکه این از فراست و زیرکی بنده خاص خداست که می داند با چه کسی طرف است. عرضه می دارد خدایا آن خیراتی که من می فهمیدم خواستم ولی نزد تو چیزهایی است که من نمی فهمم چه رسد به اینکه بخواهم! آنها را هم به من عطا کن. شاید اشاره به آیه سوره «ق» باشد که فرمود: لَهُم ما یَشاؤون فیها وَ لَدَیْنا مَزید: برای آنها در بهشت هرچه درخواست کنند موجود است و البته نزد ما چیزهای افزونتری هست» یا آیه وَ ما تَعْلَمُ نَفسُ ما اُخْفِی لهم من قُرّه اعین جزاء بما کانوا یَعْمَلوُن: و هیچ کسی نمی داند که خدا چه چشم روشنی هایی برای آنها آماده کرده است بخاطر آنچه عمل می کردند.
حرّم شَیْبَتی عَلَی النّار یعنی بدن که سهل است ، نزدیک آتش هم نشوم در حدی که مویم هم نسوزد. چون اولین چیزی که در ارتباط با حرارت می سوزد موها است.
این ترجمه و مفهوم دعا بود. اگر کسی با توجه به این مفاهیم دعا را بخواند بهره کاملی خواهد برد.
جمله اول معنایش روشن است اما جمله دوم که می گویی از سخط و غضب تو در هنگام هر شری احساس امنیت می کنم چه مفهومی دارد؟
چند پاسخ وجود دارد که پاسخ بهتر را عرض می کنم. می خواهد بگوید با سابقه حکم و صبری که از تو در مورد خودم سراغ دارم با این همه بدی هایی که از من دیده ای و با این بار سنگین شروری که از من صادر می شود، باز هم احساس امنیت می کنم.
به عبارت دیگر ، اگر مهلت دادن های خدا به بندگانش نمی بود کسی به بهشت نمی رفت. خدای کریم افت و خیزهای ما را با حلم خود تحمل می کند تا ساخته شویم. به شرطی که در راه باشیم نه غافل . خدا در قرآن می فرماید: ولَو یؤاخَذ الله الناسُ بِظُلْمِهِم ما تَرَک علی ظَهْرِها مِنْ دابّه: اگر خدا می خواست انسان ها را به خاطر کارهایشان مواخذه کند، در اثر عذاب الهی جنبنده ای روز زمین باقی نمی ماند!
بنابر در دعا این عرض می کند: ای خدا من می دانم که تو در عقاب و تنبیه من عجله نمی کنی و مهلت می دهی و از این بابت احساس امنیت می کنم.
توضیح بقیه فرازهای دعا
یا مَنْ یُعْطی الکَثیَر بالْقَلیل : ای خدایی که در برابر عمل کوچک، پاداش فراوان می دهی.
این فقره از دعا آیه « مَنْ جاء بالحسنه…: کسی که حسنه ای بیاورد ده برابر پاداش دارد و اگر کسی گناه کند فقط مثل آن را به او اجر می دهیم» را تداعی می کنند. خداوند در خیرات ده ده حساب می کند و اگر از نوع انفاق باشد با معیار هفتصد تا هفتصد تا جلو می رود. در قرآن انفاق را به دانه گندمی که در نهایت هفتصد دانه می دهد تشبیه کرده و در انتهای آیه فرمود: والله یضاعف لمن یشاء: یعنی خداوند هفتصد را هم مضاعف و دو چندان می کند برای هر که بخواهد، یعنی برای نوع نیت و حسن ظنی که به خدا داشته باشیم این واحد ا فزون می گردد آنهم بصورت مضاعف! این نشان می دهد که علم آخرت خیلی وسیع است. این دنیاست که اگر کسی سرمایه مادی اش از حدی بگذرد دیگر جایی برای مصرف ندارد. اما آخرت طوری است که بنابر برخی روایات،انسان حتی اگر با عمل هفتاد پیامبر به صحنه محشر برسد، احساس می کند کاش بیشتر داشت، زیرا زمینه مصرف در آنجا بی نهایت است.
یا مَنْ یُعطی من سَئَلَهُ یا مَنْ یُعْطی مَن لَم یَسْئَلهُ و من لَم یَعْرِفه تحُّننامِنه وَ رَحْمه
«ای خدایی که عطا می کنی به کسی که از تو درخواست می کند و عطا می کنی به کسی که از تو درخواست نمی کند حتی به کسی که تو را نمی شناسد و اینها را از روی محبت و رحمت عامه خود انجام می دهی.»
در این فقره عطاگیرندگان سه گروهند: گروه اول کسانی که اهل درخواست از خدا هستند( مَن سَئله). گروه دوم کسانی هستند که نیازمندند اما اهل درخواست و دعا نیستند یا شرایط دعا را نداشته اند( من لم یسئل) گروه سوم اصلا این حرفها را قبول ندارند ( مَنْ لم یعرف) که خدا به همه آنها می بخشد.
کرامت و بخشندگی خدا در عین حالی که همه را شامل می شود ولی قاعده مند و عادلانه و معقول است. از این رو اگر خدا بخواهد عطیه ای عطا کند، ابتدا به کدام گروه عنایت خواهد کرد؟ قطعاً گروه اول. لذا با دقت در جمله می بینیم فعل «یُعْطی: عطا می کند» یکبار برای جمله اول به طور مستقل آمده و برای دو گروه دیگر نیز جدا آمده است و این نشان می دهد آنچه گروه اول دریافت می کند عطای ویژه ای است که بر مبنای درخواستی که کرده اند عطا شده است.
در فقره بعدی می فرماید:
اَعْطِنی بِمَسئَلتی ایاک جَمیعَ خَیرالدُّنیا و جُمیع خیر الاخره و اصْرف عتّی بمسئَلتی ایاکَ جمیع شرالدنیا و شَرّ الْاخره: به خاطر درخواستی که از تو دارم همه خیرات دنیا و همه خیرات آخرت را عطا کن و همه شرور دنیا و آخرت را دور فرما.
قید بِمَسئلتی برای چیست؟ یعنی خدا چون سوال و درخواست می کنم به من عطا کن! با عنایت به توضیحات فقره قبلی اینجا می خواهد عرض کند خداوندا در سه گروهی که گفته شد من از گروه اول هستم یعنی « مَن سَئَله» لذا عطای خاصی می خواهم.
نکته: درخواست از خدای متعال بی پاسخ نیست، حتی اگر خواسته دعا کننده به ظاهر مستجاب نشود، خدا به گونه دیگری دعا را استجابت می کند. در روایت آمده است: در قیامت انسان را می آورند می بینند پاداش ناشناخته ای را برای او در میزان قرار می دهد که باعث مسرت او می شود. می پرسد این چیست؟ جواب می شنود این دعاهای مستجاب نشده تو در دنیاست! در آن لحظه طبق روایت، انسان از عمق جان آرزو می کند ای کاش هیچ دعای مستجابی نداشتم!
فاّنه غیرمنقوص ما اعطیت: مسلم است که آنچه تو عطا کنی بی نقص است.
خدایا یا عطا نمی کنی یا اگر عطا کردی نقصی در آن نیست. گاهی دعای انسان مستجاب نمی شود و نفع او در آن است ولی او با اصرار چیزی را می خواهد که با زیان اوست. مثل آن پدر ثروتمندی که فرزندش تازه گواهینامه رانندگی گرفته به اصرار از پدر می خواهد که یک خودروی سطح بالا و قیمتی برایش بخرد و بالاخره پدر را راضی می کند. اتفاقاً فرزند می رود و دچار حادثه و قطع نخاع می شود. در این مثال توجه کنید. این خودرو درست است که خیلی قیمتی است، اما منقوص است. عطای خوش عاقبتی نبوده و شاید اگر پدر خواسته فرزندش را قبول نمی کرد حکیمانه بود. اما عطاهای خدا غیرمنقوص است.
وزدنی من فضلک یا کریم یا ذالجلال و الاکرام یا ذالنعماء و الجود یا ذالمن و الطول حرم شیبتنی علی النار و از فضل خود بر آن عطاها بیفزا. ای صاحب جلال و کرامت ای صاحب نعمت ها و جود و ای نعمت بخش دست و دل باز، محاسنم را بر آتش حرام گردان.
در اینجا عرض می کند بر من بیفزا! آیا مگر در فقرات بالا که درخواست جمع خیرات دنیا و آخرت و دفع جمع شرور دنیا و آخرت را کرده چیزی از قلم افتاده بود که باز افزون می خواهد؟ پاسخ اینکه این از فراست و زیرکی بنده خاص خداست که می داند با چه کسی طرف است. عرضه می دارد خدایا آن خیراتی که من می فهمیدم خواستم ولی نزد تو چیزهایی است که من نمی فهمم چه رسد به اینکه بخواهم! آنها را هم به من عطا کن. شاید اشاره به آیه سوره «ق» باشد که فرمود: لَهُم ما یَشاؤون فیها وَ لَدَیْنا مَزید: برای آنها در بهشت هرچه درخواست کنند موجود است و البته نزد ما چیزهای افزونتری هست» یا آیه وَ ما تَعْلَمُ نَفسُ ما اُخْفِی لهم من قُرّه اعین جزاء بما کانوا یَعْمَلوُن: و هیچ کسی نمی داند که خدا چه چشم روشنی هایی برای آنها آماده کرده است بخاطر آنچه عمل می کردند.
حرّم شَیْبَتی عَلَی النّار یعنی بدن که سهل است ، نزدیک آتش هم نشوم در حدی که مویم هم نسوزد. چون اولین چیزی که در ارتباط با حرارت می سوزد موها است.
این ترجمه و مفهوم دعا بود. اگر کسی با توجه به این مفاهیم دعا را بخواند بهره کاملی خواهد برد.