۱۳۹۷/۰۶/۲۶
–
۱۰۸۸ بازدید
عبدالعزیز بن عبدالله بن باز کیست؟
عبدالعزیز بن عبدالله بن باز در بیست و یکم نوامبر ۱۹۱۰ میلادی برابر با چهاردهم ذوالحجّه ۱۳۳۰هجری قمری در شهر ریاض عربستان سعودی به دنیا آمد. در سال ۱۹۱۳میلادی پدرش باز بن عبدالله و در سال ۱۹۲۱مادرش حفصه بنت سمیح درگذشت.در ۱۹۳۶ عبدالعزیز ابن باز بینایی خود را از دست داد. مهمترین استادان او در اصول، فقه و ادبیات عرب، محمود بن ابراهیم بن عبدالطیف الشیخ، محمد بن عبدالطیف بن حسن الشیخ، سعد بن محمد بن عتیق القاضی، حامد بن فارص بودند. وی در محضر سعد بخاری تجوید قرآن را آموخت.
او از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۱ هجری، قاضی شهر خَرج بود. در سال ۱۳۷۱ هجری، ریاست موسسه علوم شریعت ریاض را بر عهده گرفت. در سال ۱۳۸۱ هجری، به عنوان رییس دانشگاه اسلامی مدینه برگزیده شد. در سال ۱۴۱۴ به عنوان مفتی بزرگ عربستان سعودی به مجلس علما معرفی گردید و ریاست آن مجلس را بر عهده گرفت. در ۱۴۰۲، ملک فیصل و در سال ۱۴۱۲ ملک فهد از او به خاطر خدماتش به وهابیت قدردانی کردند.
شصت و هفت کتاب، از سخنرانیهای وی در زمینههای حدیث، تفسیر، فرائض، توحید، فقه و احکام عملی از او باقی ماندهاست.
در روز پنج شنبه سیزدهم ماه مه سال ۱۹۹۹ (یازدهم محرم۱۴۲۰ هجری قمری) در سن نودسالگی، شیخ عبدالعزیز بن باز مرد. ملک فهد و ولیعهد عبدالله بن فهد، در مسجدالحرام مکّه بر جنازهٔ او نماز خواندند.
برخی از آراء و نظرات و استفتاءات وی:
مفتی أعظم عربستان شیخ عبد العزیز بن باز استفتاء شده:«من خلال معرفة سماحتکم بتاریخ الرافضة ، ما هو موقفکم من مبدأ التقریب بین أهل السنة وبینهم؟»
نظر شما نسبت به تقریب میان شیعه و اهل سنت چیست؟پاسخ داده:
«التقریب بین الرافضة وبین أهل السنّة غیر ممکن؛ لأنّ العقیدة مختلفة … فلا یمکن الجمع بینهما ، کما أنّه لا یمکن الجمع بین الیهود والنصاری والوثنیین وأهل السنّة ، فکذلک لا یمکن التقریب بین الرافضة وبین أهل السنّة؛ لاختلاف العقیدة التی أوضحناها».
همچنین اختلاف عقیده میان شیعه و اهل سنت را چنین ترسیم کرده:
فعقیدة أهل السنّة والجماعة توحید اللّه وإخلاص العبادة للّه سبحانه وتعالی ، وأنّه لا یدعی معه أحد لا ملک مقرّب ولا نبیّ مرسل، وأنّ اللّه سبحانه وتعالی هو الذی یعلم الغیب.ومن عقیدة أهل السنّة محبّة الصحابة رضی اللّه عنهم جمیعاً والترضّی عنهم والإیمان بأنّهم أفضل خلق اللّه بعد الأنبیاء وأنّ أفضلهم أبو بکر الصدیق ، ثمّ عمر ، ثمّ عثمان ، ثمّ علیّ، رضی اللّه عن الجمیع ، والرافضة خلاف ذلک … فلا یمکن الجمع بینهما، کما أنّه لا یمکن الجمع بین الیهود والنصاری والوثنیّین وأهل السنّة ، فکذلک لا یمکن التقریب بین الرافضة وبین أهل السنّة؛ لاختلاف العقیدة التی أوضحناها. (مجموع فتاوی ومقالات لابن باز ج 5 ص 156):تقریب میان شیعه و اهل سنت ممکن نیست؛ زیرا عقائد این دو باهمدیگر سازگاری ندارد و همبستگی میان آنان امکان پذیر نیست همانگونه که نمی شود اهل سنت با یهود، نصاری و بت پرستان در یک جا گرد هم جمع شوند، همچنین به خاطر اختلاف اعتقادی که میان شیعه و اهل سنت هست، تقریب میان آنان امکان پذیر نیست.
وی در کتابی که با حمایت حاکمان مکه و مدینه در همین سالهای اخیر به نام «مسألة التقریب» منتشر شد، اولین پیش شرط وحدت و تقریب با شیعه را إثبات مسلمان بودن شیعه دانسته است!!!)کتاب «مسألة التقریب بین أهل السنّة والشیعة» رساله فوق لیسانس دکتر قفاری است که اخیراً در کشور سعودی، بارها چاپ شده است. جهت آگاهی بیشتر به ج 2 ص 253، از چاپ پنجم این کتاب مراجعه شود)
عبد العزیز قارئ از علمای بزرگ مدینه منوره رسماً اعلام کرد که ما امروز در برابر دشمن مشترکی هستیم که دارای سه زاویه می باشد: امریکا، یهود و روافض (شیعه) و حوادث عراق و لبنان ثابت کرد که هدف اصلی این دشمنان اهل سنت و جماعت هستند و ما باید در برابر این دشمنان متحد باشیم.تا آن جا که می گوید: کسانی که بر این باور هستند که اهل سنت دارای یک مذهب هستند باید تلاش کنند اعتقاد به مذاهب اربعه را از محدوده اهل سنت و جماعت خارج کنند؛ و گرنه این مذاهب چهارگانه فقهی وسیله انحراف جامعه خواهد بود:«نحن الآن فی زمن عصیب طوقنا العدو المشترک وهو ذو ثلاث شعب: الیهود، وامریکا، والروافض، وهذا العدوّ نبت من أحداث العراق الجسام وما وقع فی لبنان أنّه یستهدف أهل السنّة جمیعاً علی اختلاف مذاهبهم فهل یصحّ أن نتشاجر نحن أهل الدائرة الواحدة المستهدفة – دائرة أهل السنّة والجماعة، ألّا یجب أن ننتکاتف ضدّ الأخطار التی تتهدّدنا جمیعاً؟.-إلی أن قال – إنّ من یقول إنّ أهل السنّة والجماعة مذهب واحد یلزمه أن یخرج هذه المذاهب الأربعة من دائرة أهل السنّة والجماعة، وهم فعلاً یعتقدون ذلک ویعتبرون تعدّد هذه المذاهب الفقهیّة مظهر انحراف».)جریدة الرسالة – الجمعة 7 رجب 1426 ه’ الموافق 12 أغسطس 2005 م(.
آیا این فتاوی دور از شرع و عقل، در خدمت چه کسانی است؟آیا از این نظریه های برگرفته از جهل و نادانی، چه افرادی بهره می برند؟بدیهی است مادامی که نگرش آنان به شیعه نگاه برون مذهبی است، و با تبعیت از اسلاف خود شیعه را بدتر از یهود دانسته، و وجدان بشری را زیر پا گذاشته و با دشمنان قسم خورده اسلام هم صدا می شوند، چگونه می شود به تقریب مذاهب اسلامی و وحدت مسلمین دست یافت؟
همچنین وی در یک فتوای عجیب در صفحه اول کتابش با نام دلایل نقلی و حسی بر حرکت خوشید و ثابت بودن زمین و امکان سفر به کرات آسمانی می نویسد: در بین افراد زیادی از نویسندگان و مدرسان و دانشجویان شایع شده است که خورشید ثابت است و زمین در حرکت می باشد، ولی من می گویم: هر کس معتقد به ثابت بودن خورشید و عدم حرکت آن باشد کافر است و گمراه.
(ادله النقلیه و الحسیه علی جریان الشمس و سکون الارض و امکان الصعود الی الکواکب، عبدالعزیز بن باز، موسسه مکه للطباعه و الاعلام، ص 17)
یک حکایت زیبا از ضایع شدن بن باز در برابر استدلال زیبای مرحوم حکیم:
مرحوم آیه الله العظمى سید محسن حکیم قدس سره که مرجع شیعیان و زعیم حوزه علمیه نجف بود، در سفرى که به عربستان داشت ، در جلسه اى با « بن باز » مفتى آن روز آن کشور (که نابینا بود) مواجه شد.
بن باز، ظاهرا به دیدن آقاى حکیم رفته بود ولى در واقع قصد داشت با ایشان جدال کند و افکار وهابیگرى خود را مطرح نماید. در این جلسه ، بن باز، از آیه الله حکیم پرسید: شما شیعیان چرا به ظواهر قرآن عمل نمى
کنید؟ آیه الله حکیم در جواب گفتند: این دیدار جاى چنین صحبت هایى نیست ، بگذارید به احوالپرسى برگزار شود.
بن باز، سماجت کرده و خواستار دریافت جواب شد. آیه الله حکیم ، ناچار به بن باز گفتند: اگر قرار باشد به ظاهر قرآن تکیه کنیم و همان را معیار عمل به آن قرار دهیم ، باید معتقد شویم که شما به جهنم خواهید رفت !
بن باز، با تعجب پرسید چرا؟ آیه الله حکیم گفتند: چون قرآن مى فرماید: و من کان فى هذه اعمى فهو فى الاخره اعمى و اضل سبیلا(؛سوره اسراء، آیه 72 ((کسى که در این جهان (از دیدن چهره حق ) نابینا باشد، در جهان آخرت هم نابینا و گمراه تر خواهد بود)). و شما که از دو چشم نابینا هستید، طبق ظاهر این آیه باید در آخرت هم نابینا باشید و در زمره گمراهان که اهل جهنمند، قرار بگیرید. بنابراین ظاهر بسیارى از آیات قرآن
مقصود نیست !
بن باز گفته بود اگر قرار است حضرت علی چشمهایم را شفا دهد اصلا نمی خواهم این چشم ها بینا شود . این قدر بغض اهل بیت در دل این مفتیان وهابیت هست و ببینید خدا به چه روز آنها را انداخته . همین بن باز
گفته بود ۴۰سال در مدینه مسجدالنبی نمازخواندم ولی هنوز به پیامبر سلام نداده ام…
او از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۱ هجری، قاضی شهر خَرج بود. در سال ۱۳۷۱ هجری، ریاست موسسه علوم شریعت ریاض را بر عهده گرفت. در سال ۱۳۸۱ هجری، به عنوان رییس دانشگاه اسلامی مدینه برگزیده شد. در سال ۱۴۱۴ به عنوان مفتی بزرگ عربستان سعودی به مجلس علما معرفی گردید و ریاست آن مجلس را بر عهده گرفت. در ۱۴۰۲، ملک فیصل و در سال ۱۴۱۲ ملک فهد از او به خاطر خدماتش به وهابیت قدردانی کردند.
شصت و هفت کتاب، از سخنرانیهای وی در زمینههای حدیث، تفسیر، فرائض، توحید، فقه و احکام عملی از او باقی ماندهاست.
در روز پنج شنبه سیزدهم ماه مه سال ۱۹۹۹ (یازدهم محرم۱۴۲۰ هجری قمری) در سن نودسالگی، شیخ عبدالعزیز بن باز مرد. ملک فهد و ولیعهد عبدالله بن فهد، در مسجدالحرام مکّه بر جنازهٔ او نماز خواندند.
برخی از آراء و نظرات و استفتاءات وی:
مفتی أعظم عربستان شیخ عبد العزیز بن باز استفتاء شده:«من خلال معرفة سماحتکم بتاریخ الرافضة ، ما هو موقفکم من مبدأ التقریب بین أهل السنة وبینهم؟»
نظر شما نسبت به تقریب میان شیعه و اهل سنت چیست؟پاسخ داده:
«التقریب بین الرافضة وبین أهل السنّة غیر ممکن؛ لأنّ العقیدة مختلفة … فلا یمکن الجمع بینهما ، کما أنّه لا یمکن الجمع بین الیهود والنصاری والوثنیین وأهل السنّة ، فکذلک لا یمکن التقریب بین الرافضة وبین أهل السنّة؛ لاختلاف العقیدة التی أوضحناها».
همچنین اختلاف عقیده میان شیعه و اهل سنت را چنین ترسیم کرده:
فعقیدة أهل السنّة والجماعة توحید اللّه وإخلاص العبادة للّه سبحانه وتعالی ، وأنّه لا یدعی معه أحد لا ملک مقرّب ولا نبیّ مرسل، وأنّ اللّه سبحانه وتعالی هو الذی یعلم الغیب.ومن عقیدة أهل السنّة محبّة الصحابة رضی اللّه عنهم جمیعاً والترضّی عنهم والإیمان بأنّهم أفضل خلق اللّه بعد الأنبیاء وأنّ أفضلهم أبو بکر الصدیق ، ثمّ عمر ، ثمّ عثمان ، ثمّ علیّ، رضی اللّه عن الجمیع ، والرافضة خلاف ذلک … فلا یمکن الجمع بینهما، کما أنّه لا یمکن الجمع بین الیهود والنصاری والوثنیّین وأهل السنّة ، فکذلک لا یمکن التقریب بین الرافضة وبین أهل السنّة؛ لاختلاف العقیدة التی أوضحناها. (مجموع فتاوی ومقالات لابن باز ج 5 ص 156):تقریب میان شیعه و اهل سنت ممکن نیست؛ زیرا عقائد این دو باهمدیگر سازگاری ندارد و همبستگی میان آنان امکان پذیر نیست همانگونه که نمی شود اهل سنت با یهود، نصاری و بت پرستان در یک جا گرد هم جمع شوند، همچنین به خاطر اختلاف اعتقادی که میان شیعه و اهل سنت هست، تقریب میان آنان امکان پذیر نیست.
وی در کتابی که با حمایت حاکمان مکه و مدینه در همین سالهای اخیر به نام «مسألة التقریب» منتشر شد، اولین پیش شرط وحدت و تقریب با شیعه را إثبات مسلمان بودن شیعه دانسته است!!!)کتاب «مسألة التقریب بین أهل السنّة والشیعة» رساله فوق لیسانس دکتر قفاری است که اخیراً در کشور سعودی، بارها چاپ شده است. جهت آگاهی بیشتر به ج 2 ص 253، از چاپ پنجم این کتاب مراجعه شود)
عبد العزیز قارئ از علمای بزرگ مدینه منوره رسماً اعلام کرد که ما امروز در برابر دشمن مشترکی هستیم که دارای سه زاویه می باشد: امریکا، یهود و روافض (شیعه) و حوادث عراق و لبنان ثابت کرد که هدف اصلی این دشمنان اهل سنت و جماعت هستند و ما باید در برابر این دشمنان متحد باشیم.تا آن جا که می گوید: کسانی که بر این باور هستند که اهل سنت دارای یک مذهب هستند باید تلاش کنند اعتقاد به مذاهب اربعه را از محدوده اهل سنت و جماعت خارج کنند؛ و گرنه این مذاهب چهارگانه فقهی وسیله انحراف جامعه خواهد بود:«نحن الآن فی زمن عصیب طوقنا العدو المشترک وهو ذو ثلاث شعب: الیهود، وامریکا، والروافض، وهذا العدوّ نبت من أحداث العراق الجسام وما وقع فی لبنان أنّه یستهدف أهل السنّة جمیعاً علی اختلاف مذاهبهم فهل یصحّ أن نتشاجر نحن أهل الدائرة الواحدة المستهدفة – دائرة أهل السنّة والجماعة، ألّا یجب أن ننتکاتف ضدّ الأخطار التی تتهدّدنا جمیعاً؟.-إلی أن قال – إنّ من یقول إنّ أهل السنّة والجماعة مذهب واحد یلزمه أن یخرج هذه المذاهب الأربعة من دائرة أهل السنّة والجماعة، وهم فعلاً یعتقدون ذلک ویعتبرون تعدّد هذه المذاهب الفقهیّة مظهر انحراف».)جریدة الرسالة – الجمعة 7 رجب 1426 ه’ الموافق 12 أغسطس 2005 م(.
آیا این فتاوی دور از شرع و عقل، در خدمت چه کسانی است؟آیا از این نظریه های برگرفته از جهل و نادانی، چه افرادی بهره می برند؟بدیهی است مادامی که نگرش آنان به شیعه نگاه برون مذهبی است، و با تبعیت از اسلاف خود شیعه را بدتر از یهود دانسته، و وجدان بشری را زیر پا گذاشته و با دشمنان قسم خورده اسلام هم صدا می شوند، چگونه می شود به تقریب مذاهب اسلامی و وحدت مسلمین دست یافت؟
همچنین وی در یک فتوای عجیب در صفحه اول کتابش با نام دلایل نقلی و حسی بر حرکت خوشید و ثابت بودن زمین و امکان سفر به کرات آسمانی می نویسد: در بین افراد زیادی از نویسندگان و مدرسان و دانشجویان شایع شده است که خورشید ثابت است و زمین در حرکت می باشد، ولی من می گویم: هر کس معتقد به ثابت بودن خورشید و عدم حرکت آن باشد کافر است و گمراه.
(ادله النقلیه و الحسیه علی جریان الشمس و سکون الارض و امکان الصعود الی الکواکب، عبدالعزیز بن باز، موسسه مکه للطباعه و الاعلام، ص 17)
یک حکایت زیبا از ضایع شدن بن باز در برابر استدلال زیبای مرحوم حکیم:
مرحوم آیه الله العظمى سید محسن حکیم قدس سره که مرجع شیعیان و زعیم حوزه علمیه نجف بود، در سفرى که به عربستان داشت ، در جلسه اى با « بن باز » مفتى آن روز آن کشور (که نابینا بود) مواجه شد.
بن باز، ظاهرا به دیدن آقاى حکیم رفته بود ولى در واقع قصد داشت با ایشان جدال کند و افکار وهابیگرى خود را مطرح نماید. در این جلسه ، بن باز، از آیه الله حکیم پرسید: شما شیعیان چرا به ظواهر قرآن عمل نمى
کنید؟ آیه الله حکیم در جواب گفتند: این دیدار جاى چنین صحبت هایى نیست ، بگذارید به احوالپرسى برگزار شود.
بن باز، سماجت کرده و خواستار دریافت جواب شد. آیه الله حکیم ، ناچار به بن باز گفتند: اگر قرار باشد به ظاهر قرآن تکیه کنیم و همان را معیار عمل به آن قرار دهیم ، باید معتقد شویم که شما به جهنم خواهید رفت !
بن باز، با تعجب پرسید چرا؟ آیه الله حکیم گفتند: چون قرآن مى فرماید: و من کان فى هذه اعمى فهو فى الاخره اعمى و اضل سبیلا(؛سوره اسراء، آیه 72 ((کسى که در این جهان (از دیدن چهره حق ) نابینا باشد، در جهان آخرت هم نابینا و گمراه تر خواهد بود)). و شما که از دو چشم نابینا هستید، طبق ظاهر این آیه باید در آخرت هم نابینا باشید و در زمره گمراهان که اهل جهنمند، قرار بگیرید. بنابراین ظاهر بسیارى از آیات قرآن
مقصود نیست !
بن باز گفته بود اگر قرار است حضرت علی چشمهایم را شفا دهد اصلا نمی خواهم این چشم ها بینا شود . این قدر بغض اهل بیت در دل این مفتیان وهابیت هست و ببینید خدا به چه روز آنها را انداخته . همین بن باز
گفته بود ۴۰سال در مدینه مسجدالنبی نمازخواندم ولی هنوز به پیامبر سلام نداده ام…