۱۳۹۷/۰۲/۳۱
–
۴۱۷ بازدید
سلام علیکم اینکه میگویند قبل از مرگ هم اگر توبه کنی بخشیده میشود با اینکه دیگر زمانی برای اعمال نیک نیست
ایا توبه و استغار در طول روز هم مورد بخشش گناهان میشود؟
با تشکر
الف ) توبه و استغفار در طول روز
پرسشگر گرامی ؛ بدان که خدای مهربان دری به نام توبه برای همه بندگانش گشوده و با آغوشی باز بندگان گنهکارش را که رو به سوی توبه آورده اند، می پذیرد و مشروط به زمان و مکان خاصی نیست ، خداوند هر گناهی ( صغیره و کبیره ) را می بخشد «ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛ خداوند همه گناهان را می آمرزد».
پس در هیچ حالتی نباید از توبه و بخشش گناهان و رحمت الهی ناامید شد، چرا که گناه ناامیدی از خداوند حتی از قتل انسان نیز بزرگتر است. اگر انسان هر روز گناه کند و توبه خود را بشکند و باز واقعا پشیمان شود و توبه نماید، توبه او پذیرفتنی است و نباید از رحمت خداوند ناامید گردد.
امام رضا (ع) مى فرمایند: (التائب من الذنب کمن لاذنب له) توبه کننده از گناه مانند کسى است که هیچ گناهى ندارد، (میزان الحکمه ج، 1 باب التوبه ر، 2116).
حقیقت توبه
توبه در حقیقت پشیمان شدن از گناه و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود. به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد، از طرف خداوند- یعنی پذیرنده توبه- نیست؛ بلکه مشکل از جانب خود توبه کننده است که آیا موفق می شود راه خود را به سوی خداوند تغیر دهد یا نه.
هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : جامعترین سخن درباره حقیقت و ارکان توبه همان کلامی است که در سخنان قصار امیرمؤمنان على علیه السلام در نهج البلاغه در شرح استغفار به معنى جامع و کامل آمده است.
کسى در محضر آن حضرت گفت: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» گویى امام از طرز سخن او و یا سوابق و لواحق اعمالش مى دانست که این استغفار جنبه صورى دارد و نه واقعى، به همین جهت از این استغفار بر آشفت و فرمود: «ثَکِلَتْکَ امُّکَ اتَدْرى مَا الْاسْتِغْفارُ؟ الْاسْتِغْفارُ درَجَةُ الْعِلِّیِّیْنَ»؛ (مادرت بر عزاى تو بگرید، آیا مى دانى استغفار چیست؟ استغفار مقام بلند مرتبگان است!)
سپس افزود: «وَهُوَ اسمٌ واقِعٌ عَلى سِتَّةِ مَعانٍ»؛ (استغفار یک کلمه است امّا شش معنى [و مرحله] دارد.)
«اوَّلُها النَّدَمُ عَلى ما مَضى»؛ (نخست، پشیمانى از گذشته است.)
«وَالثَّانى الْعَزْمُ عَلَى تَرْکِ الْعَودِ الَیْهِ ابَداً»؛ (دوم، تصمیم بر ترک آن براى همیشه است.)
«وَ الثَّالِثُ انْ تُوءَدِّىَ الَى الْمَخْلُوقینَ حُقُوقَهُمْ حَتّى تَلْقَى اللَّهَ امْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ»؛ (سوم این که حقوقى را که از مردم ضایع کرده اى به آنها باز گردانى، به گونه اى که هنگام ملاقات پروردگار حقّ کسى بر تو نباشد.)
«وَ الرَّابِعُ انْ تَعْمِدَ الَى کُلِّ فَرِیْضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَها فَتُؤَدِّىَ حَقَّها»؛ (چهارم این که هر واجبى که از تو فوت شده حقّ آن را به جا آورى [و قضا یا کفّاره آن را انجام دهى].)
«وَ الْخامِسُ انْ تَعْمِدَ الَى اللَّحْمِ الذَّى نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیْبَهُ بِالْأَحْزانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَیَنْشَأَ بَیْنَهُما لَحْمٌ جَدِیدٌ»؛ (پنجم این که گوشتهایى که به واسطه حرام بر اندامت روئیده، با اندوه بر گناه آب کنى، تا چیزى از آن باقى نماند، و گوشت تازه به جاى آن بروید.)
«وَالسَّادِسُ انْ تُذِیقَ الْجِسْمَ الَم الَطَّاعَةِ کَما أذَقْتَهُ حَلاوَةَ الْمَعْصِیَةِ فَعِنْدَ ذلِکَ تَقُولُ اسْتَغْفِرُ اللَّهَ»؛ (ششم آن که به همان اندازه که لذّت و شیرینى گناه را چشیده اى درد و رنج طاعت را نیز بچشى، و پس از طىّ این مراحل بگو استغفر اللّه!) (5) همین معنى در روایت دیگرى از کمیل بن زیاد از امیرمؤمنان على علیه السلام نیز نقل شده است. (6)
ممکن است گفته شود: اگر توبه این است که امیرمؤمنان على علیه السلام در این حدیث بیان فرموده، کمتر توبه کارى مى توان پیدا کرد.
ولى باید توجّه داشت که بعضى از شرایط شش گانه بالا شرط توبه کامل است، مانند شرط پنجم و ششم، امّا چهار شرط دیگر، جزء شرایط واجب و لازم است. و به تعبیر بعضى از محققّان، قسمت اوّل و دوم از ارکان توبه است، و قسمت سوم و چهارم از شرایط لازم، و قسمت پنجم و ششم از شرایط کمال است.
ب ) پذیرش توبه در هنگام مرگ
شیخ طوسی(ره) بر این باور است که، توبه در لحظة مرگ یا در حال مشاهده آثار مرگ پذیرفته نخواهد بود؛ زیرا خداوند می فرماید: «فلمّا رأوْا بأسنا قالوا امنّا بالله وحده و کفرنا بما کنّا به مشرکین فلم یک ینفعهم إیمانهم لمّا رأوْا بأسَنا سُنّت الله الّتی قد خلتْ فی عباده و خَسِرَ هنالک الکافرون» (غافر/84ـ85) ترجمه :آن گاه که شدّت عذاب و عقاب ما را دیدند گفتند ما به خدای یکتا ایمان آوردیم و به هر آنچه بدان مشرک بودیم کافر شدیم؛ اما ایمانشان پس از دیدن مرگ و مشاهدة عذاب ما برای آنان هیچ سودی نبخشید. سنّت خدا چنین در میان بندگان حکمفرما بوده و آن جا کافران زیان کار شدەاند.(تفسیر تبیان 9/102)
در پاسخ باید گفت: این آیه مربوط به عذاب های دنیاست و ایمان و توبه، هنگام دیدن عذاب های دنیوی استثنا پذیر است به طوری که گاهی سودمند می افتد؛ نظیر آنچه دربارة قوم حضرت یونس رخ داد و حق تعالی عذاب دنیوی را از آنان برداشت: «فلولا کانت قریةٌ امنتْ فنفَعها إیمانُها إلاّ قوم یونس لمّا امنوا کشفنا عنهم عذاب الخزی فی الحیوة الدّنیا و متّعناهم إلی حین» (یونس/98) ترجمه :چرا هیچ یک از آبادی ها ایمان نیارودند که ایمانشان به موقع و به حالشان مفید باشد، مگر قوم یونس به هنگامی که ایمان آوردند عذاب رسوا کننده را در دنیا از آنان برداشتیم و تا مدّت معیّن آنان را بهرەمند ساختیم.
بنابراین، سنّت خدا بر این است که وقتی عذاب را بر گروهی از کفار و مشرکین نازل فرماید توبة آنان سود نبخشد و ایمان به هنگام مشاهدة عذاب نتیجه بخش نباشد؛ جز این که گاهی استثنا دارد؛ چنان که اشاره شد.
لیکن سخن در عذاب های اخروی است که مربوط به حال احتضار، برزخ و قیامت است و توبه در حالت های یاد شده نتیجه بخش نیست و استثنا نمی پذیرد. نمونة آن حال جهنّمیان است که قرآن می فرماید: «ولو رُدّوا لعادوا لما نُهُوا عنه و إنّهم لکاذبون» (انعام/28) ترجمه : و اگر بار دگر به دنیا باز گردند همان اعمال زشتی را که از آن نهی شدند اعاده خواهند کرد و آنان دروغ می گویند که دیگر کار بد نخواهیم کرد.
چنان که خداوند انفاق منافقان را نمی پذیرد؛ زیرا آنان به نفاق و فسق خو گرفته اند و از آن دست نخواهند شست. از این رو فرمود: «قل أنفقوا طوعاً أو کَرهاً لن یُتقبَّل منکم إنَّکم کنتم قوماً فاسقین» ( توبه/53) ترجمه : به منافقان بگو شما هر چه انفاق کنید چه از روی میل یا از روی کراهت، هرگز از شما پذیرفته نخواهد شد؛ زیرا شما سخت به فسق خو گرفته اید».
بنابراین، با مشاهدة عذاب اخروی راه برگشت از گناه باز نیست و توبه پذیرفته نمی شود. [آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 4 (معاد در قرآن) ، ص 210 ]اما توجیه دیگری که در این زمینه وجود دارد تفاوت گناه مومنان با گناه شرک و کفر کافران است. آنچه در زمینه عدم بخشش در هنگام مرگ آمده مربوط به مشرکان و کافران و منافقان است و مومنان به دلیل اینکه از ایمان خود بهره دارند و گاهی از روی غفلت به گناه آلوده شده اند حتی هنگام مرگ اگر نسبت به آن گناهان توبه کنند بخشیده می شوند و عذاب هم نمی شوند.
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مى فرماید: «اگر کسى یک سال قبل از مرگش توبه کند، خداوند مى پذیرد، سپس فرمود: یک سال زیاد است، اگر یک ماه قبل از مرگش، توبه کند، پذیرفته مى شود، بعد فرمود: این مقدار هم زیاد است، اگر یک هفته در این دنیا فرصت ماندن داشته باشد و توبه کند، پذیرفته مى شود، باز فرمود: آن هم زیاد است، کس که یک روز قبل از مرگش توبه کند خداوند مى پذیرد، سپس از آن هم فراتر رفته، فرمود: کسى که یک ساعت قبل از مرگش پشیمان شود، خداوند توبه اش را مى پذیرد، در پایان فرمود: یک ساعت هم زیاد است! قبل از آن که جانش به گلو رسد (آخرین لحظه حیات و در حال اختیار ، نه از روی اضطرار) توبه کند، خداوند مى پذیرد». ( حاجى نورى، مستدرک وسایل، ج 12، ص 145، ح 5.)
پرسشگر گرامی ؛ بدان که خدای مهربان دری به نام توبه برای همه بندگانش گشوده و با آغوشی باز بندگان گنهکارش را که رو به سوی توبه آورده اند، می پذیرد و مشروط به زمان و مکان خاصی نیست ، خداوند هر گناهی ( صغیره و کبیره ) را می بخشد «ان الله یغفر الذنوب جمیعا؛ خداوند همه گناهان را می آمرزد».
پس در هیچ حالتی نباید از توبه و بخشش گناهان و رحمت الهی ناامید شد، چرا که گناه ناامیدی از خداوند حتی از قتل انسان نیز بزرگتر است. اگر انسان هر روز گناه کند و توبه خود را بشکند و باز واقعا پشیمان شود و توبه نماید، توبه او پذیرفتنی است و نباید از رحمت خداوند ناامید گردد.
امام رضا (ع) مى فرمایند: (التائب من الذنب کمن لاذنب له) توبه کننده از گناه مانند کسى است که هیچ گناهى ندارد، (میزان الحکمه ج، 1 باب التوبه ر، 2116).
حقیقت توبه
توبه در حقیقت پشیمان شدن از گناه و بازگشتن از راهی است که انسان در گذشته بر خلاف رضای پروردگار رفته است . توبه حقیقی نیز همان توبه نصوح است؛ یعنی توبه و پشیمانی بدون بازگشت. اگر کسی احساس کند که واقعا از گذشته خود نادم و پشیمان گشته و راه خود را به سوی خداوند عوض کرده، باید بداند که اهل توبه واقعی است و اینچنین توبه ای هرگز رد نمی شود. به عبارت دیگر مشکل و نگرانی ای که در زمینه قبول توبه وجود دارد، از طرف خداوند- یعنی پذیرنده توبه- نیست؛ بلکه مشکل از جانب خود توبه کننده است که آیا موفق می شود راه خود را به سوی خداوند تغیر دهد یا نه.
هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : جامعترین سخن درباره حقیقت و ارکان توبه همان کلامی است که در سخنان قصار امیرمؤمنان على علیه السلام در نهج البلاغه در شرح استغفار به معنى جامع و کامل آمده است.
کسى در محضر آن حضرت گفت: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» گویى امام از طرز سخن او و یا سوابق و لواحق اعمالش مى دانست که این استغفار جنبه صورى دارد و نه واقعى، به همین جهت از این استغفار بر آشفت و فرمود: «ثَکِلَتْکَ امُّکَ اتَدْرى مَا الْاسْتِغْفارُ؟ الْاسْتِغْفارُ درَجَةُ الْعِلِّیِّیْنَ»؛ (مادرت بر عزاى تو بگرید، آیا مى دانى استغفار چیست؟ استغفار مقام بلند مرتبگان است!)
سپس افزود: «وَهُوَ اسمٌ واقِعٌ عَلى سِتَّةِ مَعانٍ»؛ (استغفار یک کلمه است امّا شش معنى [و مرحله] دارد.)
«اوَّلُها النَّدَمُ عَلى ما مَضى»؛ (نخست، پشیمانى از گذشته است.)
«وَالثَّانى الْعَزْمُ عَلَى تَرْکِ الْعَودِ الَیْهِ ابَداً»؛ (دوم، تصمیم بر ترک آن براى همیشه است.)
«وَ الثَّالِثُ انْ تُوءَدِّىَ الَى الْمَخْلُوقینَ حُقُوقَهُمْ حَتّى تَلْقَى اللَّهَ امْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ»؛ (سوم این که حقوقى را که از مردم ضایع کرده اى به آنها باز گردانى، به گونه اى که هنگام ملاقات پروردگار حقّ کسى بر تو نباشد.)
«وَ الرَّابِعُ انْ تَعْمِدَ الَى کُلِّ فَرِیْضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَها فَتُؤَدِّىَ حَقَّها»؛ (چهارم این که هر واجبى که از تو فوت شده حقّ آن را به جا آورى [و قضا یا کفّاره آن را انجام دهى].)
«وَ الْخامِسُ انْ تَعْمِدَ الَى اللَّحْمِ الذَّى نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیْبَهُ بِالْأَحْزانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَیَنْشَأَ بَیْنَهُما لَحْمٌ جَدِیدٌ»؛ (پنجم این که گوشتهایى که به واسطه حرام بر اندامت روئیده، با اندوه بر گناه آب کنى، تا چیزى از آن باقى نماند، و گوشت تازه به جاى آن بروید.)
«وَالسَّادِسُ انْ تُذِیقَ الْجِسْمَ الَم الَطَّاعَةِ کَما أذَقْتَهُ حَلاوَةَ الْمَعْصِیَةِ فَعِنْدَ ذلِکَ تَقُولُ اسْتَغْفِرُ اللَّهَ»؛ (ششم آن که به همان اندازه که لذّت و شیرینى گناه را چشیده اى درد و رنج طاعت را نیز بچشى، و پس از طىّ این مراحل بگو استغفر اللّه!) (5) همین معنى در روایت دیگرى از کمیل بن زیاد از امیرمؤمنان على علیه السلام نیز نقل شده است. (6)
ممکن است گفته شود: اگر توبه این است که امیرمؤمنان على علیه السلام در این حدیث بیان فرموده، کمتر توبه کارى مى توان پیدا کرد.
ولى باید توجّه داشت که بعضى از شرایط شش گانه بالا شرط توبه کامل است، مانند شرط پنجم و ششم، امّا چهار شرط دیگر، جزء شرایط واجب و لازم است. و به تعبیر بعضى از محققّان، قسمت اوّل و دوم از ارکان توبه است، و قسمت سوم و چهارم از شرایط لازم، و قسمت پنجم و ششم از شرایط کمال است.
ب ) پذیرش توبه در هنگام مرگ
شیخ طوسی(ره) بر این باور است که، توبه در لحظة مرگ یا در حال مشاهده آثار مرگ پذیرفته نخواهد بود؛ زیرا خداوند می فرماید: «فلمّا رأوْا بأسنا قالوا امنّا بالله وحده و کفرنا بما کنّا به مشرکین فلم یک ینفعهم إیمانهم لمّا رأوْا بأسَنا سُنّت الله الّتی قد خلتْ فی عباده و خَسِرَ هنالک الکافرون» (غافر/84ـ85) ترجمه :آن گاه که شدّت عذاب و عقاب ما را دیدند گفتند ما به خدای یکتا ایمان آوردیم و به هر آنچه بدان مشرک بودیم کافر شدیم؛ اما ایمانشان پس از دیدن مرگ و مشاهدة عذاب ما برای آنان هیچ سودی نبخشید. سنّت خدا چنین در میان بندگان حکمفرما بوده و آن جا کافران زیان کار شدەاند.(تفسیر تبیان 9/102)
در پاسخ باید گفت: این آیه مربوط به عذاب های دنیاست و ایمان و توبه، هنگام دیدن عذاب های دنیوی استثنا پذیر است به طوری که گاهی سودمند می افتد؛ نظیر آنچه دربارة قوم حضرت یونس رخ داد و حق تعالی عذاب دنیوی را از آنان برداشت: «فلولا کانت قریةٌ امنتْ فنفَعها إیمانُها إلاّ قوم یونس لمّا امنوا کشفنا عنهم عذاب الخزی فی الحیوة الدّنیا و متّعناهم إلی حین» (یونس/98) ترجمه :چرا هیچ یک از آبادی ها ایمان نیارودند که ایمانشان به موقع و به حالشان مفید باشد، مگر قوم یونس به هنگامی که ایمان آوردند عذاب رسوا کننده را در دنیا از آنان برداشتیم و تا مدّت معیّن آنان را بهرەمند ساختیم.
بنابراین، سنّت خدا بر این است که وقتی عذاب را بر گروهی از کفار و مشرکین نازل فرماید توبة آنان سود نبخشد و ایمان به هنگام مشاهدة عذاب نتیجه بخش نباشد؛ جز این که گاهی استثنا دارد؛ چنان که اشاره شد.
لیکن سخن در عذاب های اخروی است که مربوط به حال احتضار، برزخ و قیامت است و توبه در حالت های یاد شده نتیجه بخش نیست و استثنا نمی پذیرد. نمونة آن حال جهنّمیان است که قرآن می فرماید: «ولو رُدّوا لعادوا لما نُهُوا عنه و إنّهم لکاذبون» (انعام/28) ترجمه : و اگر بار دگر به دنیا باز گردند همان اعمال زشتی را که از آن نهی شدند اعاده خواهند کرد و آنان دروغ می گویند که دیگر کار بد نخواهیم کرد.
چنان که خداوند انفاق منافقان را نمی پذیرد؛ زیرا آنان به نفاق و فسق خو گرفته اند و از آن دست نخواهند شست. از این رو فرمود: «قل أنفقوا طوعاً أو کَرهاً لن یُتقبَّل منکم إنَّکم کنتم قوماً فاسقین» ( توبه/53) ترجمه : به منافقان بگو شما هر چه انفاق کنید چه از روی میل یا از روی کراهت، هرگز از شما پذیرفته نخواهد شد؛ زیرا شما سخت به فسق خو گرفته اید».
بنابراین، با مشاهدة عذاب اخروی راه برگشت از گناه باز نیست و توبه پذیرفته نمی شود. [آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 4 (معاد در قرآن) ، ص 210 ]اما توجیه دیگری که در این زمینه وجود دارد تفاوت گناه مومنان با گناه شرک و کفر کافران است. آنچه در زمینه عدم بخشش در هنگام مرگ آمده مربوط به مشرکان و کافران و منافقان است و مومنان به دلیل اینکه از ایمان خود بهره دارند و گاهی از روی غفلت به گناه آلوده شده اند حتی هنگام مرگ اگر نسبت به آن گناهان توبه کنند بخشیده می شوند و عذاب هم نمی شوند.
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مى فرماید: «اگر کسى یک سال قبل از مرگش توبه کند، خداوند مى پذیرد، سپس فرمود: یک سال زیاد است، اگر یک ماه قبل از مرگش، توبه کند، پذیرفته مى شود، بعد فرمود: این مقدار هم زیاد است، اگر یک هفته در این دنیا فرصت ماندن داشته باشد و توبه کند، پذیرفته مى شود، باز فرمود: آن هم زیاد است، کس که یک روز قبل از مرگش توبه کند خداوند مى پذیرد، سپس از آن هم فراتر رفته، فرمود: کسى که یک ساعت قبل از مرگش پشیمان شود، خداوند توبه اش را مى پذیرد، در پایان فرمود: یک ساعت هم زیاد است! قبل از آن که جانش به گلو رسد (آخرین لحظه حیات و در حال اختیار ، نه از روی اضطرار) توبه کند، خداوند مى پذیرد». ( حاجى نورى، مستدرک وسایل، ج 12، ص 145، ح 5.)