۱۳۹۶/۱۲/۰۶
–
۸۷۲ بازدید
با سلام . مدتی هست که دارم به موضوعی فکر می کنم و تحقیق می کنم.مکاشفه و طی الارض.ما در مکاشفه اتفاقی که در جایی دیگه داره میفته رو در بیداری میبینیم. یعنی در یک آن جلوی دیدگانمون ظاهر میشه. اما در طی الارض ما به اون مکان میریم و حضور داریم در اونجا و گاهی هم کاری انجام میدیم.(البته حضور نه از لحاظ فیزیکی) میخواستم بدونم تقاوت این دو در چی هست؟ آیا من درست متوجه شدم؟ مکاشفه صرفا یک آگاهی از اتفاقات هست مثل تله پاتی یا رویاهای صادقهاما طی الارض حضور کامل در اون مکان هست.ممنون میشم ابهامات ذهنی من رو برطرف کنیدسپاس
در پاسخ مطالب زیر قابل دقت است:
الف ) معنای طی الارض
1 . لغوی
«طی الارض» اصطلاحی ترکیبی است که در آن، «طی» به معنای «گذر لحظه ای و بسته» است؛ یعنی گذار دفعه ای و کوتاه را «طی» می گویند. (حسین راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 533) برخی آن را به معنای جمع کردن و پیچیدن چیزی که باز است گرفته اند. در این معنا می گویند: «کَطَی السِّجِلِّ» (انبیاء: 104) که تعبیر قرآنی و عربی است، به معنای جمع پراکنده (یعنی کلمات و صفحات) و پیچیدن طومار است. (حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 7، ص 149) برخی نیز آن را به معنای «دَرج» گرفته اند که همان معنای پیچیدن است. (همان، ج 3، ص 191) «طی العمر» یعنی: پیچیده شدن عمر. و در همین معنا، طی الارض یعنی پیچیده شدن زمین (سیدغلامرضا خسروی، ترجمه و تحقیق: مفردات الفاظ قرآن، ج 1، ص 667)؛ بر طبق لغت نامه دهخدا طی الارض در معنای لغوی عبارت است از: نوعی کرامت که بجای گام برداشتن و رفتن، زمین در زیر پای آدمی به تندی پیچیده شود و او به مقصد خویش هر چند دور باشد در مدتی بسیار کم رسد.2
2 . اصطلاحی
در تعریف اصطلاحی آن آورده اند: «اعدام جسم و بدن در مکان اوّل، و احضار و ایجادش در مکان مقصود، به طوری که صاحب طی الارض با اراده الهیه و ملکوتیه که به او افاضه شده است، در آن واحد می تواند خود را در محل منظور احضار و ایجاد کند.»( کتاب مهرتابان / قسمت پانزدهم)
3 . دلیل قرآنی طی الارض
بر طبق دلایل نقلی از آیات قرآن کریم، وقوع طی الأرض، فی الجمله، قابل تشکیک نیست. قرآن کریم چنین چیزی رابه ذی القرنین نسبت داده است. (کهف/89(از دیدگاه قرآن کریم، طی الارض، ریشه در آیات ۳۸-۴۰ ازسوره مبارکه نمل دارد: سلیمان گفت: اى بزرگان، کدام یک از شما مى توانید کاخ او (ملکه سبا) را براى من بیاورید، قبل از اینکه آنها به عنوان تسلیم شدگان به اینجا برسند(38) یک عفریت از جن ها گفت: من مى توانم قبل از اینکه تو بایستى، آن را نزد تو بیاورم. من قدرت کافى براى انجام این کار را دارم(39) آن کسى که از کتاب علم داشت گفت:من مى توانم تا چشم بر هم زنى آن را نزد تو بیاورم.هنگامى که او (سلیمان) آن را جلوى خود مستقر دید گفت:این رحمتى است از جانب پروردگار من، که با آن من را امتحان مى کند، تا نشان دهد که من سپاسگزار هستم یا ناسپاس. هر کسى که سپاسگزار باشد به نفع خود سپاسگزار است و اگر کسى ناسپاس شود، پس پروردگار من به او نیازى ندارد.(نمل / 40)در این آیات، اعتقاد بر این است که شخص مطرح در آیه سوم همان آصف ابن برخیا است، که مقام پیامبری نداشت اما یکی از بندگان واقعی زمان خود بود.
حدیثی از امام جعفر صادق علیه السلام، انتقال تخت ملکه صبا را توسط آصف با «طی الارض» بیان کرده است (جواد مولوی نیا. تاریخ انبیا. شابک 964-7447-30-2 ۲۰۰۲ ص۲۶۸)
حدیث دیگری از امام محمد باقرعلیه السلام، قدرت آصف بن برخیا را به دانش وی از اسامی خداوند نسبت میدهد و در این باره گوید: اسم اعظم خداوند، هفتاد و سه حرف است. آصف بن برخیا ، فقط یکی از آن حروف را میدانست که توانست زمین را درهم نوردد و قبل از یک چشم بر هم زدن، تخت بلیقس را از سرزمین سبا نزد سلیمان حاضر سازد؛ و ما ائمّه معصومین هفتاد و دو حرف از آن را میدانیم. یک حرف را هم خداوند به خودش اختصاص داده و تنها نزد اوست(همان)
ب ) کشف و مکاشفه
1 . تعریف
کشف به معنای اطلاع بر ماورای حجاب میباشد و اگر معنای غیبی یعنی اسماء و صفات حق، و امور حقیقی یعنی عالم جبروت و ملکوت، به قلب سالک طلوع کند و این نورانیت، سالک را به مقام حق الیقین، وجوداً، و عین الیقین، شهوداً، برساند، حالت مکاشفه پدید آمده است.
مکاشفه از تجلیات ویژه روحی در حال خلسه و حالتی است بین خواب و بیداری که در آن شخص از امور متافیزیکی که مربوط به حواس ظاهری نیستند، با ادراکات روحی و معنوی آگاه میشود.
حال اگر روح با قدرت و تمرکز بیشتری عمل کند و در هنگام ادراک مطالب، چشم انسان نیز باز باشد این حالت را مشاهده مینامند. این حالات غالباً نشان دهنده آن است که، شخص نسبت به چیزی که در مکاشفه یا مشاهده دیدهاست علاقه زیادی دارد و به خاطر انقطاع از دیگران و اطراف خود، چنین حالتی را بهطور موقت یا دائم بدست آوردهاست.
2 . فرق مکاشفه با رویا و تله پاتی
« تله پاتی » به زبان ساده قدرت و استعداد مخابره پیام یا تصویری از ذهن به ذهن فرد دیگر، بدون استفاده از وسایل حسی مانند سخت گفتن و مشاهده علائم یا حرکات است.کلمه «تله پاتی» نخستین بار توسط فردریک مایرز یکی از پایه گذاران انجمن تحقیقات روانی انگلستان به کار گرفته شدهاست. این کلمه از دو لفظ یونانی مشتق شده: یکی Tele به معنی «دور»، و دیگری Paths به معنی «احساس» است که در مجموع میتوان آن را «احساس از دور» معنی کرد. این پدیده از یک طرف (دیدگاه) یکی از زمینههای EPS (ادراک فراحسی) محسوب میشود. چرا که EPS را مشتمل بر تله پاتی، روشن بینی و پیشگویی میدانند. ولی در طرف دیگر، از این پدیده به عنوان روشی که بر روی روان فردی دیگر تاثیر میگذارند، یاد شدهاست. به این ترتیب میتوان آن را جزء مضامین PK (روان جنبشی) ویا «تله کینه سیس» نیز طبقه بندی کرد. روشن نگری عبارت است از آگاهی از وقایع، اشیاء یا افراد بدون کاربرد حواس شنوائی، بینائی، بویائی، چشائی و لامسه. روشن نگر به کسی می گویند که مثلأ بتواند محل زندگی وشرایط یک کودک گم شده را بدون مدد گرفتن از حواس خویش بگوید و یا از راه دور حوادث در حال رخ دادن را ببیند یا احساس کند. در کل در تله پاتی اطلاعات از اند یشه یا احساس فرد دیگری گرفته می شود، در حالی که در روشن نگری این آگاهی بدون ارتباط با اندیشه و احساس دیگری حاصل می گردد. ادعا می شود که روشن نگری به فاصله ی زمانی و مکانی بستگی ندارد. (فصلنامه علوم باطنی، شماره ۳، سال اول، پاییز ۱۳۸۳)
اما مکاشفه به معنى آشکار شدن اسرار و امور غیبى است و خشیت و هیبت هم از صفات اهل مکاشفات است. آنچه در کشف و شهود به عنوان رکن اصلى نمود دارد، داشتن «چشم حقیقت بین» است تا از مهمترین حقیقت غیبى! یعنى حقایق الهیه و اسماء پنهان در این گنجینه پرده بر دارد. حقیقت مذکور برتر از آن است که دست اندیشه به دامنش برسد و اجازه داده شود که احدى به سرا پرده او داخل شود و از این رو، چاره اى جز این نبود که براى ظهور و بروز اسماء و کشف گنجینه هاى اسرار آن ها، خلیفه اى الهى تعیین شود تا جانشین آن حقیقت غیبى در ظهور اسماء باشد.
« رؤیا » تجربهٔ افکار، تصاویر یا احساساتی است که در هنگام خواب عمیق (اغلب در مرحله خواب رِم) انجام میپذیرد. رؤیا ممکن است شامل اتفاقات عادی و روزمره یا عجیب و غریب بشود. انسانها بصورت تاریخی همواره اهمیت زیادی برای رؤیا قائل بوده به طرق مختلف به آن نگریستهاند.
رویا یکى از راه هاى ارتباط انسان با عالم غیب است؛ زیرا انسان در عالم خواب، به جهت اقتضاى قوانین و سنن حاکم بر آن، از بدن مادى خود منصرف گشته و با توجه به عالم غیب، حقایقى را . مشاهده مى کند(نگا: محمد حسین طباطبایى، تفسیر المیزان، چاپ بیروت، ج 11، ص 269.)
در رویا ، گیرنده و دریافت کننده حقایق، «نفس و روح» انسان است (حسن زاده آملى، هزار و یک نکته، انتشارات فرهنگى رجا، ج 1، ص 12. )
در جاى خود ثابت شده است که آدمى، بدنى مثالى و برزخى دارد؛ در هنگام خواب – که تعلق روح به بدن مادى تا اندازه اى کم مى شود و روح از حصار مادى تا اندازه اى آزاد مى شود – خود را با بدنى شبیه بدن مادى و دنیوى مى بیند بدون اینکه جرم و وزن داشته باشد بلکه صورتى سه بُعدى دارد و این دلیل روشنى است که روح انسان، در صورت عدم تعلّق به بدن مادى یا تعلق کمتر، قدرت تمثل به بدن مثالى را دارد.
انسان وقتی خوابی میبیند، این دیدن و شنیدن در خواب، با چشم و گوش ظاهری نیست.
فرقی که مکاشفه با خواب دارد این است که، شخص خواب، حواس ظاهری اش چیزی را درک نمیکنند؛ اما در مکاشفه، ضمن این که روح مشغول درک حقایق است، در همان زمان گوش ظاهری، صداهای اطراف را هم میشنود.
الف ) معنای طی الارض
1 . لغوی
«طی الارض» اصطلاحی ترکیبی است که در آن، «طی» به معنای «گذر لحظه ای و بسته» است؛ یعنی گذار دفعه ای و کوتاه را «طی» می گویند. (حسین راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 533) برخی آن را به معنای جمع کردن و پیچیدن چیزی که باز است گرفته اند. در این معنا می گویند: «کَطَی السِّجِلِّ» (انبیاء: 104) که تعبیر قرآنی و عربی است، به معنای جمع پراکنده (یعنی کلمات و صفحات) و پیچیدن طومار است. (حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 7، ص 149) برخی نیز آن را به معنای «دَرج» گرفته اند که همان معنای پیچیدن است. (همان، ج 3، ص 191) «طی العمر» یعنی: پیچیده شدن عمر. و در همین معنا، طی الارض یعنی پیچیده شدن زمین (سیدغلامرضا خسروی، ترجمه و تحقیق: مفردات الفاظ قرآن، ج 1، ص 667)؛ بر طبق لغت نامه دهخدا طی الارض در معنای لغوی عبارت است از: نوعی کرامت که بجای گام برداشتن و رفتن، زمین در زیر پای آدمی به تندی پیچیده شود و او به مقصد خویش هر چند دور باشد در مدتی بسیار کم رسد.2
2 . اصطلاحی
در تعریف اصطلاحی آن آورده اند: «اعدام جسم و بدن در مکان اوّل، و احضار و ایجادش در مکان مقصود، به طوری که صاحب طی الارض با اراده الهیه و ملکوتیه که به او افاضه شده است، در آن واحد می تواند خود را در محل منظور احضار و ایجاد کند.»( کتاب مهرتابان / قسمت پانزدهم)
3 . دلیل قرآنی طی الارض
بر طبق دلایل نقلی از آیات قرآن کریم، وقوع طی الأرض، فی الجمله، قابل تشکیک نیست. قرآن کریم چنین چیزی رابه ذی القرنین نسبت داده است. (کهف/89(از دیدگاه قرآن کریم، طی الارض، ریشه در آیات ۳۸-۴۰ ازسوره مبارکه نمل دارد: سلیمان گفت: اى بزرگان، کدام یک از شما مى توانید کاخ او (ملکه سبا) را براى من بیاورید، قبل از اینکه آنها به عنوان تسلیم شدگان به اینجا برسند(38) یک عفریت از جن ها گفت: من مى توانم قبل از اینکه تو بایستى، آن را نزد تو بیاورم. من قدرت کافى براى انجام این کار را دارم(39) آن کسى که از کتاب علم داشت گفت:من مى توانم تا چشم بر هم زنى آن را نزد تو بیاورم.هنگامى که او (سلیمان) آن را جلوى خود مستقر دید گفت:این رحمتى است از جانب پروردگار من، که با آن من را امتحان مى کند، تا نشان دهد که من سپاسگزار هستم یا ناسپاس. هر کسى که سپاسگزار باشد به نفع خود سپاسگزار است و اگر کسى ناسپاس شود، پس پروردگار من به او نیازى ندارد.(نمل / 40)در این آیات، اعتقاد بر این است که شخص مطرح در آیه سوم همان آصف ابن برخیا است، که مقام پیامبری نداشت اما یکی از بندگان واقعی زمان خود بود.
حدیثی از امام جعفر صادق علیه السلام، انتقال تخت ملکه صبا را توسط آصف با «طی الارض» بیان کرده است (جواد مولوی نیا. تاریخ انبیا. شابک 964-7447-30-2 ۲۰۰۲ ص۲۶۸)
حدیث دیگری از امام محمد باقرعلیه السلام، قدرت آصف بن برخیا را به دانش وی از اسامی خداوند نسبت میدهد و در این باره گوید: اسم اعظم خداوند، هفتاد و سه حرف است. آصف بن برخیا ، فقط یکی از آن حروف را میدانست که توانست زمین را درهم نوردد و قبل از یک چشم بر هم زدن، تخت بلیقس را از سرزمین سبا نزد سلیمان حاضر سازد؛ و ما ائمّه معصومین هفتاد و دو حرف از آن را میدانیم. یک حرف را هم خداوند به خودش اختصاص داده و تنها نزد اوست(همان)
ب ) کشف و مکاشفه
1 . تعریف
کشف به معنای اطلاع بر ماورای حجاب میباشد و اگر معنای غیبی یعنی اسماء و صفات حق، و امور حقیقی یعنی عالم جبروت و ملکوت، به قلب سالک طلوع کند و این نورانیت، سالک را به مقام حق الیقین، وجوداً، و عین الیقین، شهوداً، برساند، حالت مکاشفه پدید آمده است.
مکاشفه از تجلیات ویژه روحی در حال خلسه و حالتی است بین خواب و بیداری که در آن شخص از امور متافیزیکی که مربوط به حواس ظاهری نیستند، با ادراکات روحی و معنوی آگاه میشود.
حال اگر روح با قدرت و تمرکز بیشتری عمل کند و در هنگام ادراک مطالب، چشم انسان نیز باز باشد این حالت را مشاهده مینامند. این حالات غالباً نشان دهنده آن است که، شخص نسبت به چیزی که در مکاشفه یا مشاهده دیدهاست علاقه زیادی دارد و به خاطر انقطاع از دیگران و اطراف خود، چنین حالتی را بهطور موقت یا دائم بدست آوردهاست.
2 . فرق مکاشفه با رویا و تله پاتی
« تله پاتی » به زبان ساده قدرت و استعداد مخابره پیام یا تصویری از ذهن به ذهن فرد دیگر، بدون استفاده از وسایل حسی مانند سخت گفتن و مشاهده علائم یا حرکات است.کلمه «تله پاتی» نخستین بار توسط فردریک مایرز یکی از پایه گذاران انجمن تحقیقات روانی انگلستان به کار گرفته شدهاست. این کلمه از دو لفظ یونانی مشتق شده: یکی Tele به معنی «دور»، و دیگری Paths به معنی «احساس» است که در مجموع میتوان آن را «احساس از دور» معنی کرد. این پدیده از یک طرف (دیدگاه) یکی از زمینههای EPS (ادراک فراحسی) محسوب میشود. چرا که EPS را مشتمل بر تله پاتی، روشن بینی و پیشگویی میدانند. ولی در طرف دیگر، از این پدیده به عنوان روشی که بر روی روان فردی دیگر تاثیر میگذارند، یاد شدهاست. به این ترتیب میتوان آن را جزء مضامین PK (روان جنبشی) ویا «تله کینه سیس» نیز طبقه بندی کرد. روشن نگری عبارت است از آگاهی از وقایع، اشیاء یا افراد بدون کاربرد حواس شنوائی، بینائی، بویائی، چشائی و لامسه. روشن نگر به کسی می گویند که مثلأ بتواند محل زندگی وشرایط یک کودک گم شده را بدون مدد گرفتن از حواس خویش بگوید و یا از راه دور حوادث در حال رخ دادن را ببیند یا احساس کند. در کل در تله پاتی اطلاعات از اند یشه یا احساس فرد دیگری گرفته می شود، در حالی که در روشن نگری این آگاهی بدون ارتباط با اندیشه و احساس دیگری حاصل می گردد. ادعا می شود که روشن نگری به فاصله ی زمانی و مکانی بستگی ندارد. (فصلنامه علوم باطنی، شماره ۳، سال اول، پاییز ۱۳۸۳)
اما مکاشفه به معنى آشکار شدن اسرار و امور غیبى است و خشیت و هیبت هم از صفات اهل مکاشفات است. آنچه در کشف و شهود به عنوان رکن اصلى نمود دارد، داشتن «چشم حقیقت بین» است تا از مهمترین حقیقت غیبى! یعنى حقایق الهیه و اسماء پنهان در این گنجینه پرده بر دارد. حقیقت مذکور برتر از آن است که دست اندیشه به دامنش برسد و اجازه داده شود که احدى به سرا پرده او داخل شود و از این رو، چاره اى جز این نبود که براى ظهور و بروز اسماء و کشف گنجینه هاى اسرار آن ها، خلیفه اى الهى تعیین شود تا جانشین آن حقیقت غیبى در ظهور اسماء باشد.
« رؤیا » تجربهٔ افکار، تصاویر یا احساساتی است که در هنگام خواب عمیق (اغلب در مرحله خواب رِم) انجام میپذیرد. رؤیا ممکن است شامل اتفاقات عادی و روزمره یا عجیب و غریب بشود. انسانها بصورت تاریخی همواره اهمیت زیادی برای رؤیا قائل بوده به طرق مختلف به آن نگریستهاند.
رویا یکى از راه هاى ارتباط انسان با عالم غیب است؛ زیرا انسان در عالم خواب، به جهت اقتضاى قوانین و سنن حاکم بر آن، از بدن مادى خود منصرف گشته و با توجه به عالم غیب، حقایقى را . مشاهده مى کند(نگا: محمد حسین طباطبایى، تفسیر المیزان، چاپ بیروت، ج 11، ص 269.)
در رویا ، گیرنده و دریافت کننده حقایق، «نفس و روح» انسان است (حسن زاده آملى، هزار و یک نکته، انتشارات فرهنگى رجا، ج 1، ص 12. )
در جاى خود ثابت شده است که آدمى، بدنى مثالى و برزخى دارد؛ در هنگام خواب – که تعلق روح به بدن مادى تا اندازه اى کم مى شود و روح از حصار مادى تا اندازه اى آزاد مى شود – خود را با بدنى شبیه بدن مادى و دنیوى مى بیند بدون اینکه جرم و وزن داشته باشد بلکه صورتى سه بُعدى دارد و این دلیل روشنى است که روح انسان، در صورت عدم تعلّق به بدن مادى یا تعلق کمتر، قدرت تمثل به بدن مثالى را دارد.
انسان وقتی خوابی میبیند، این دیدن و شنیدن در خواب، با چشم و گوش ظاهری نیست.
فرقی که مکاشفه با خواب دارد این است که، شخص خواب، حواس ظاهری اش چیزی را درک نمیکنند؛ اما در مکاشفه، ضمن این که روح مشغول درک حقایق است، در همان زمان گوش ظاهری، صداهای اطراف را هم میشنود.