۱۳۹۷/۰۷/۰۹
–
۳۱۳ بازدید
همه چیز خوب بود تا این که بحث مهریه بین خانواده ها مطرح شد. انگار بر سر قیمت دختر چانه می زنند! اصلاً فلسفه ی وجود این مهریه چیست؟ چه فایده ای در زندگی دارد؟
«مَهر»[ اصل این لغت، سامی و مشتق از کلمه ی «موهار» به معنی قیمت و بهای زن است. این کلمه از زبان عبری به عربی منتقل شده و به کلمه ی «مهر» تغییر یافته است (جوادی آملی، 1388 و مطهری، 1369).] کلمه ای است عربی که به معنای «عوض» به کار رفته است. واژه های دیگری نیز به جای آن استفاده می شود: صَداق[ این کلمه از ماده ی صداق است و به آن جهت به مهر، صداق گفته می شود که نشانه ی راستین بودن علاقه مرد است. بعضى از مفسران مانند صاحب کشاف به این نکته تصریح کرده اند. همچنان که بنا به گفته ی راغب اصفهانى در «مفردات غریب القرآن» علت این که صدق را صدقه گفته اند این است که نشانه ی صدق ایمان است. دیگر این که با ملحق کردن ضمیر «هنّ» به این کلمه می خواهد بفرماید که مهریه به خود زن تعلق دارد نه به پدر، مادر یا برادر. مهر، مزد بزرگ کردن و شیردادن و نان دادن به او نیست.]، صَدُقَه، صِداق، صَدْقَه، صُدْقَه، صداقه، نِحله[ در لغت به معنى «بدهى و دین» و «بخشش و عطیه» آمده است. راغب در کتاب مفردات می گوید: این کلمه از ریشه ی نَحل به معنى زنبور عسل آمده است؛ زیرا بخشش و عطیه شباهتى به کار زنبور عسل در دادن عسل دارد. خداوند متعال می فرماید: «وَ آتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً، فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَکُلُوهُ هَنِیئًا مَّرِیئًا»: «و مهر زنان را در کمال رضایت و طیب خاطر به آنان بپردازید. اگر چیزى از مهر خود را از روى رضایت و خشنودى به شما بخشیدند از آن برخوردار شوید که حلال و گواراست» (نساء، آیه4). منظور از نحله یعنى مهر به طور بخشش الزامى. معنى این کلمه در آیه چنین است: ازدواج نباید انجام شود مگر با مهر معین و اجباری.]، نُحله، فریضه، طول، حِباء، اَجر[ در لغت به معنای عمل و انتفاع به کار رفته است و بیشتر در حق استمتاع (نکاح منقطع) به کار می رود.]، عُقر، نکاح، علیقه، علائق، نافجه[ به معنای شتر یا شتر بابرکتی که معمولاً از سوی اعراب به عنوان مهریه زنان، تعیین می گردیده است. ]، کابین، دست پیمان، روی گشان و مهریه.
برخی دایرة المعارف نویسان انگلیسی با کلماتی چون marriage portion، price of bride، mahr و dower از آن یاد کرده اند[ اسماعیلی (1389).].
در تعریف اصطلاحی، به پیروی از اغلب فقهای امامیه که مهریه را به معروفیتش واگذارده اند، تعریفی از آن در قانون مدنی نیامده است[ آراد (1341).]، اما با توجه به مواد قانون مدنی می توان مهریه را این گونه تعریف کرد: «مهر عبارت از مالی است که بنابر ضوابط شرع، به مناسبت عقد نکاح، مرد مُلزم به دادن آن به زن می باشد».
فلسفه ی مهریه
پدید آمدن مهریه، نتیجه تدبیر ماهرانه ای است که در متن خلقت و آفرینش برای تعدیل روابط زن و مرد و پیوند آن ها به یکدیگر به کار رفته است. مهریه از آن جا پیدا شده که در متن خلقت نقش هر یک از زن و مرد در مسأله ی عشق، مغایر نقش دیگری است. عُرفاً این قانون را به سراسر هستی سرایت می دهند و می گویند قانون عشق (جذب و انجذاب) بر سراسر موجودات و مخلوقات حکومت می کند با این خصوصیت که موجودات و مخلوقات از لحاظ این که هر موجودی وظیفه خاصی را باید ایفا کند متفاوتند؛ سوز در یک جا و ساز در جای دیگر قرار داده شده است.
قانون خلقت، جمال، غرور و بی نیازی را در جانب زن، و نیازمندی و طلب را در جانب مرد قرار داده است. ضعف زن در مقابل نیرومندی بدنی به همین وسیله تعدیل شده است و همین جهت موجب شده که همواره مرد از زن خواستگاری کرده، به زن اظهار نیاز کند و برای جلب رضای او اقدام کند. یکی از آن اقدامات این بوده که برای جلب رضای او و به احترام موافقت او، هدیه ای نثار او می کرده است.
همان قدرت زنانه که توانسته در طول تاریخ شخصیت خود را حفظ کند و به دنبال مرد نرود و مرد را به عنوان خواستگار به آستان خود بکشاند، مردان را به رقابت و جنگ با یکدیگر درباره ی خود وادارد و آن ها را تا سر حد کشته شدن ببرد، حیا و عفاف را شعار خود قرار دهد، بدن خود را از چشم مرد مستور نگه دارد و خود را اسرارآمیز جلوه دهد، الهام بخش مرد و خالق عشق او باشد، هنرآموز و شجاعت بخش و نبوغ آفرین او واقع شود، در او حس تغزّل و ستایش گری به وجود آورد و او به فروتنی و خاکساری و ناچیزی خود در مقابل زن به خود ببالد، همان قدرت می توانسته مرد را وادار کند که هنگام ازدواج عطیه ای به نام «مهریه» تقدیم او کند.
پس مهریه، قیمت زن نیست؛ نگاه و تلقی برخی نسبت به مهریه از اندیشه ی غلطی ناشی می شود که مهریه را قیمت زن می دانند و می پندارند مرد در مقابل مالی که به همسرش می دهد، مالک او می شود. چنان که برخی بالا بودن قیمت مهریه را نشانه توجه به ارزش اجتماعی زن می شمارند. این کار شبیه بالا بردن قیمت کالاست که نشانه ی ارزش تجاری آن به حساب می آید.
در عصر جاهلیت نظر به این که براى زنان ارزشى قائل نبودند، غالباً مهریه را که حق مسلّم زن بود در اختیار اولیاى آن ها قرار می دادند، و آن را ملک مسلّم آن ها می دانستند. گاهى نیز مهریه یک زن را ازدواج زن دیگرى قرار می دادند به این گونه که مثلاً برادرى، خواهر خود را به ازدواج دیگرى درمی آورد که او هم در مقابل، خواهر خود را به ازدواج وى درآورد، و مهریه ی این دو زن همین بود. اسلام بر تمام این رسوم ظالمانه، خط بطلان کشید و مهریه را به عنوان یک حق مسلّم به زن اختصاص داد.
قرآن کریم از مهریه به بخشش، هدیه و پیشکش یاد می کند[ «وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً، فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَکُلُوهُ هَنِیئًا مَّرِیئًا و مهر زنان را (به طور کامل) به عنوان یک بدهى (یا یک عطیه) به آن ها بپردازید، و اگر آن ها با رضایت خاطر چیزى از آن را به شما ببخشند آن را حلال و گوارا مصرف کنید» (نساء، آیه 4).].
در فقه نیز عبارتی که در عقد ازدواج به کار برده می شود چنین است: «زَوّجتُکَ فُلانة علی مَهر» یعنی فلان دختر را به تو تزویج کردم «بر» مهریه و نه «به»[ به معنای «در مقابل» یا «به ازای».] مهریه؛ زیرا حرف «باء» معنای داد و ستد می دهد، در حالی که مهریه، عوض و بدل ندارد، بلکه شرط ضمن عقد است. از این رو، فقهاء اجماع دارند اگر مهریه بنا به دلایلی باطل باشد، عقد صحیح است و مهرالمثل در نظر گرفته می شود. این امر دلیل آن است که مسأله ی مهریه مستقیماً جزء عقد زناشویی نیست، بلکه از شروط و توابع و مُلحقات آن است.
نکته دیگری که در زمینه ی مهریه می توان گفت این است که مرد و زن هر دو از زندگى زناشویى به طور یکسان سود می برند، ولى نمى توان انکار کرد که در صورت جدایى زن و مرد، زن متحمل خسارت بیشترى خواهد شد؛ زیرا اول این که مرد طبق استعداد خاص بدنى معمولاً در اجتماع نفوذ و تسلط بیشترى دارد. هرچند بعضى می خواهند این حقیقت روشن را انکار کنند، اما وضع زندگى اجتماعى بشر حتى در جوامع غربى که زنان به اصطلاح از آزادى کامل برخوردارند، نشان می دهد که مشاغل پُردرآمد، بیشتر در دست مردان است. به علاوه مردان براى انتخاب همسر مجدد، امکانات بیشترى دارند ولى زنان بیوه مخصوصاً با گذشت قسمتى از عمر آن ها و از دست رفتن سرمایه جوانى و زیبایى، امکانات شان براى انتخاب همسر جدید، کمتر است. با توجه به این جهات، روشن مى شود که امکانات و سرمایه اى را که زن با ازدواج از دست می دهد بیش از امکاناتى است که مرد از دست می دهد و در حقیقت مهریه چیزى است به عنوان جبران خسارت براى زن و وسیله اى براى تأمین زندگى آینده ی او. علاوه بر این، مسأله ی مهریه معمولاً ترمزى در برابر تمایلات مرد نسبت به جدایى و طلاق محسوب می شود. درست است که مهریه از نظر قوانین اسلام با برقرار شدن پیمان ازدواج به ذمّه ی مرد تعلّق می گیرد و زن فوراً حق مطالبه ی آن را دارد، ولى چون معمولاً به صورت بدهى بر ذمّه ی مرد می ماند، هم اندوخته اى براى آینده ی زن محسوب می شود، و هم پشتوانه اى براى حفظ حقوق او و از هم نپاشیدن پیمان زناشویى (البته این موضوع استثناءهایی دارد، هرچند در اغلب موارد صادق است).
پس به طور خلاصه می توان گفت:
1. مهریه تجلّی فطرت و طبیعت است: هدیه دادن به محبوب به عنوان اظهار محبت و نشان دادن علاقه، امری فطری و طبیعی است که معمولاً از سوی کسی که پیش قدم می شود و طالب و یا خواستگار است ارائه می گردد. این امر حتی در میان برخی از حیوانات نیز رایج است.
2. مهریه، قانون عشق و جذب است: مرد از نظر آفرینش مظهر طلب، عشق و تقاضا است و زن مظهر محبوب و معشوق بودن. مهریه از جانب مرد یک اظهار عشق و محبت فوق العاده برای زن است که حتی بالاتر از بخشش و هدیه های معمولی است.
3. مهریه پاداش و نشانه ی حیا و عزّت زن است: زن از لحاظ آفرینش در برابر شهوت ها مقاوم تر است. این ویژگی همواره به زن فرصت داده که دنبال مرد نرود و خود را رایگان در اختیار او قرار ندهد.
4. مهریه، باعث بقای خانواده و مانع فروپاشی آن است: برخی مردان هوس باز گاه بدون هیچ دلیلی همسر را ترک و زن دیگری را که جوان تر و با نشاط تر است انتخاب می کنند. مهریه، مانعی در مقابل این هوسرانی ها است.
5. مهریه، باعث تعادل اقتصادی است: هر چند زن دارای استقلال مالی و اقتصادی است، ولی به طور معمول ابتکار عمل به دست مردان است و در صورت طلاق و جدایی احتمال این که زن بدون پشتوانه ی اقتصادی بماند بسیار زیاد است. وجود مهریه یک نوع احساس امنیت اقتصادی و پشتوانه برای زن است.
6. مهریه به نوعی حق تعهد زن و پایبندی اختصاصی به همسر خویش است. این که به مرد اجازه داده شده تا ازدواج های متعدد داشته باشد، اما چنین رخصتی به زن داده نشده، تأکید بر پاکی نسل، رفع آلودگی از تمایلات طبیعی، تربیت انسان ها و جلوگیری از التهابات فردی و اجتماعی ناشی از آلودگی های جنسی است. مهریه در کنار نفقه، یکی از لوازم یا پاداش های اقتصادیِ ماندن زن در این محدودیت ظاهری و تأمین بخشی از آرامش اوست.
7. مهریه، پاداش فعالیت های مبتنی بر تقسیم کار طبیعی است. انجام تکالیف واجب و مستحب زندگی زناشویی از سوی زن (از جمله همسرداری، فرزندداری و خانه داری) او را از شرکت در فعالیت های اقتصادی بازمی دارد. مهریه، بخشی از این خلاء را جبران می نماید.
8. مهریه، هدیه ای در جهت توسعه ی شبکه ی خویشاوندی؛ در گذشته تعدیل بسیاری از نظام های اجتماعی به این وسیله انجام می شد، اما در تمدن صنعتی امروز، اهمیت خویشاوندی و مصاهرت کاهش یافته است؛ روابطی که از منظر جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی، می تواند برکات زیادی به دنبال داشته باشد.
یادگاری
امام صادق(علیه السلام):
«أَکثَرُ الخَیرِ فِى النِّساءِ: بیشترین خیر و برکت در زنان است»[ ابن بابویه (1413ق .، ج 3، ص 385).].