خانه » همه » مذهبی » مدینه علم – باب مدینه علم – باب شهر علم – شهر علم و درب آن

مدینه علم – باب مدینه علم – باب شهر علم – شهر علم و درب آن


مدینه علم – باب مدینه علم – باب شهر علم – شهر علم و درب آن

۱۳۹۶/۰۳/۲۴


۴۳۲ بازدید

سلام
در مورد عبارت انا مدینه العلم و علی بابها؛ دوستی می گفت: ادامه این جمله چیزی شبیه و ابوبکر اساسها و … می خواستم ببینم کامل این حدیث چیست؟ اگه می شود در جواب درج کنید. و این که اون عبارت های ابوبکر و … در کجا آمده و آیا معتبر است یا خیر؟ اصلا کدوم عبارت مستند است و کدوم مستند نیست و چرا؟ ممنون

سلام علیکم .
حدیث « انا مدینه العلم»ادامه ای ندارد در هیچ یک از منابع شیعی که به اعتقاد ما روایات صحیح پیامبر نزد آنان است ادامه ای برای این حدیث ذکر نشده ، در خود منابع اهل سنت نیز بسیاری از آنان بدون ادامه نقل کرده اند، برخی منابع آنان این اضافه را نقل کرده اند که از نظر خود اهل سنت ضعیف است به مطالب ذیل در این باره توجه کنید .
ابن حجر هیثمى مکّى در صدد مناقشه حدیث «مدینه علم» برآمده و مضمون آن را در شان ابوبکرو عمر و عثمان نیز آورده است. او از کتاب «فردوس» این گونه نقل مى کند: «انا مدینه العلم و ابوبکر اساسها و عمر حیطانها و عثمان سقفها و علىّ بابها»(1)؛ (من شهر علمم، و ابوبکر اساس آن، و عمر دیوارهاى آن و عثمان سقف آن و على دروازه آن است).
در پاسخ مى گوییم:
اوّلا: هیچ کس شک در ضعف این روایت ندارد. و حتّى خود ابن حجر با وجود آن که این حدیث را در «صواعق المحرقه» نقل کرده ولى در کتاب «الفتاوى الحدیثیه» آن را تضعیف نموده است.(2)
عجولى در «کشف الخفاء» مى گوید: «دیلمى این حدیث را بدون سند و به طور مرفوع از ابن مسعود نقل کرده است».(3)
سید محمد درویش مى گوید: «حدیث «انا مدینه العلم و ابوبکر اساسها و عمر حیطانها» سزاوار نیست که در کتب علم نوشته شود؛ خصوصاً از ابن حجر هیتمى…».(4)
ذهبى در ترجمه اسماعیل بن على بن مثنى استرآبادى، واعظ کذّاب مى گوید: «او هنگامى که در دمشق مردم را موعظه مى کرد. شخصى به نزد او آمد و از او درباره حدیث”انا مدینه العلم و على بابها” پرسید؟ او گفت: این مختصر حدیث است و اصل آن این گونه مى باشد: «انا مدینه العلم و ابوبکر اساسها وعمر حیطانها وعثمان سقفها وعلى بابها» مردم از او خواستند تا سند خود را در این حدیث ذکر کند، او گفت: بعداً مى گویم».(5)
ثانیاً: اسماعیل بن على بن مثنى استرآبادى به تصریح ذهبى کذّاب است. و سمعانى در کتاب «الانساب» در شرح حال او مى گوید: «او کذّاب فرزند کذّاب است».(6)
نخشبى مى گوید: اسماعیل قصه هاى دروغین مى گفت، و در صورتش سیماى پرهیزگاران نبود. بر ابى نصر سجزى در مکه وارد شدم و درباره اسماعیل از او سوال نمودم؟ گفت: او کذّاب فرزند کذّاب است. هرگز از او حدیث نوشته نمى شود و براى او کرامتى نیست.(7)
ثالثاً: مدینه به معناى شهر است و به فرض که شهر اساس و دیوار داشته باشد ولى هرگز سقف ندارد. لذا متن آن دلالت بر جعلى بودن آن مى کند.(8)
پی نوشت:
(1). صواعق المحرقه، ص 34.
(2). الفتاوى الحدیثیة، ص 269.
(3). کشف الخفاء، ج 1، ص 204؛ الفردوس بمأثور الخطاب، ج 1، ص 43، ص 105.
(4). اسنى المطالب، ص 137، ح 391.
(5). لسان المیزان، ج 1، ص 422.
(6). الانساب، شرح حال و ترجمه اسماعیل بن على بن مثنى.
(7). فتح الملک العلىّ، ص 156، به نقل از او.
(8). گردآوری از کتاب: امام شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، ج 2، ص 379.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد