طلسمات

خانه » همه » مذهبی » معاد آثار اعتقاد به معاد آثار تربیتی معاد

معاد آثار اعتقاد به معاد آثار تربیتی معاد


معاد آثار اعتقاد به معاد آثار تربیتی معاد

۱۳۹۶/۱۰/۰۶


۱۳۵۶ بازدید

اعتقاد به معاد چه تاثیری می تواند بر انسان و زندگی اون داشته باشد؟

ایمان به رستاخیز اثر عمیقى در تربیت انسان دارد
1. به انسان ها شهامت و شجاعت مى بخشد؛ از او یک انسانی می سازد که “شهادت” در راه یک هدف مقدس الهى را محبوب ترین چیزها و آغازى براى یک زندگى ابدى و جاودانى می داند.
2. انسان را در برابر گناه کنترل مى کند، و به تعبیر دیگر گناهان ما با ایمان به خدا و آخرت نسبت معکوس دارند، به هر نسبت که ایمان قوی تر باشد گناه کمتر است.
3. اعتقاد به معاد و یا حتى قبول احتمالى آن در انسان ایجاد مسئولیت و تعهد مى کند، و او را به اندیشه و جست و جوگرى حق وا می دارد.
4. نقش سازنده دیگری که ایمان به معاد دارد، این است که توازن مادی و معنوی را در جامعه حفظ می کند.
5. رشد فضایل اخلاقی در جامعه، تعدیل غرائز، جلو گیری از تضیع حقوق دیگران و … از دیگر آثار تربیتی معاد باوری در فرد و اجتماع است.
نفس و فطرت سرمایه اولیه انسان است؛ زیر سایه تعالیم الهی و پیامبران و اولیا و ائمه اطهار علیهم السلام تربیت ، پاک و شکوفا خواهد شد و آن موقع است که نفس در جهت فطرتی که در بطن آفرینش برایش معین شده است، سوق داده می شود. چنین انسانی حقایق متعالی – خدا و عالم ابدی – را به حقایق ایمان درک می کند و درک و شناخت او، تنها مبتنی بر استدلال و برهان نیست؛ بلکه مبتنی بر شهود، حضور و علم الیقین است: (کلا لوتعلمون علم الیقین لترونَ الجحیم) «چنان نیست، اگر علم یقین داشتید، قطعاً جهنم را خواهید دید».تکاثر (102)، آیه 6-5 این علم به مراتب بالاتر و یقینی تر از شناخت و معرفت عقلی است . اگر کسی با سوء اختیار خود، نفس را با گناهان آلوده کرد، فطرت خود را زیر خروارها خاک نفسانیت پنهان می کند و این را قرآن دسیسه می نامد.
«تزکیه» به عمل باغبان دلسوزی می ماند که درختان باغ را با دقت حرس می کند و علف های هرز را از زیر پای آنها وجین می کند تا درخت رشد طبیعی خود را بنماید. «دسیسه» نیز به عمل کسی می ماند که نه تنها هیچ توجهی به درختان باغ ندارد و علف های هرز را از پای آنها نمی چیند و با این کار باعث ضعیف شدن درختهای باغ می شود؛ بلکه خود نیز با ریختن آهک و امثال آن، به خشک شدن درخت های باغ کمک می کند. و انسانی که فطرت خود را با غرایز و شهوات آلوده می کند و باعث می شود که روزبه روز ضعیف تر شود، در حقیقت فطرت خود را زیر پای اغراض و شهوات خود مدفون و زنده به گور می کند و روی قبر فطرت، خانه هوس را بنا می سازد.
قرآن کریم در موارد بسیاری، ایرادها و شبهات منکران خدا و قیامت و نبوت را نقل می فرماید و پس از پاسخ گویی به این شبهات، بیان می دارد که مشکل اساسی منکران این معانی، عدم درک صحیح نیست؛ یعنی، آنان مشکل عدم علم ندارند؛ زیرا اگر مشکل عدم درک و فهم صحیح باشد، با چند استدلال و برهان حل خواهد شد؛ اما مشکل اصلی منکران، عملی است و آنها گرفتار شهوات نفسانی اند.
قرآن موضوع هوامداری درباره قیامت و معاد را با بیانی رسا بیان می فرماید. در آیه سوره «قیامت» – پس از اینکه شبهه منکران معاد درباره حیات پس از مرگ را بازگو می کند و در آیات 3 و 4 پاسخ می دهد – می فرماید: (بل یرید الانسان لیفجر امامه)؛ «بلکه انسان می خواهد جلویش باز باشد و تمام عمر را گناه کند»؛ یعنی، آنان شبهه علمی ندارند، بلکه لجاجت و شهوت عملی دارند. این افراد می خواهند میدان عمل شان و پیش روی شان باز باشد و چیزی جلودار آنان نباشد و معاد – که همان روز سؤال و جواب است – جلوی آنها را می گیرد و نمی گذارد که هر کاری دل شان خواست، انجام دهند.
پس دلیل تکذیب و انکار قیامت و زندگانی پس از مرگ، شک علمی نیست؛ بلکه شهوت عملی است. آنان قیامت را تکذیب می کنند تا قید و بندهای ایمان دست و پایشان را نبندد و آزادانه و یله و رها همه چیز را مباح بدانند.المیزان، ج 20، ص 115
دلیل منکران عالم غیب و حیات پس از مرگ،توجیهاتی برای اباحه گری آنان است. آنها در بند حاکمیت هواهای نفسانی، دچار مسؤولیت گریزی هستند. به عبارت دیگر انسانی که می خواهد قید بندگی و اطاعت از فرمان های الهی را پاره کند و هوای نفس خویش را آزاد گذارد؛ برای آنکه گرفتار تعارض درونی نشود، در ابتدا به انکار معاد و رستاخیز می پردازد تا از درون، خود را آزاد پنداشته و قیدی در برابر خود نبیند. آن گاه به معارضه با هنجارهای دینی می پردازد.
ما در عالم ماده زندگی می‌کنیم اما اعمال ما دارای ملکوتی است که پس از مرگ آن چهره ملکوتی برای ما قابل درک و فهم خواهد شد. این آزمونی برای فرد است تا ایمان خود را به گزاره‌های فراعقلی دین بیازماید و ببیند آیا در مقابل آنچه ساحت عقل به آن دسترسی ندارد می‌تواند تسلیم و منقاد باشد. همین مطلب در مورد تمام گزاره‌های فراعقلی دین صادق است. فرد با درک ویژگی‌های جسمی خود و فهم ضعف و ناتوانی خود در تحمل سختی‌ها و عذاب‌های آخرت در رفتارهای غلط خود تجدید نظر کند. مثلا شعله کبریتی زیر دست خود بگیرید و ببینید چند لحظه می‌توانید آن را تحمل کنید بعد آیات عذاب قیامت را مطالعه کنید که گناه‌کاران روی شعله‌های عظیم آتش قرار می‌گیرند و … . واقعا همین توجه برای سازندگی دینی و اخلاقی انسان کفایت می‌کند. برای نمونه به این آیات توجه کنید و در معنای آن تامل فرمایید:1- یَوْمَ یُحْمى عَلَیْها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ (توبه 35) روزى که آن [گنجینه ] ها را در آتش دوزخ بگدازند، و پیشانى و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ کنند [و گویند:] «این است آنچه براى خود اندوختید، پس [کیفر] آنچه را مى اندوختید بچشید.»2- وَ الَّذینَ کَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا یُقْضى عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا وَ لا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها کَذلِکَ نَجْزی کُلَّ کَفُورٍ (فاطر 36) و کسانى که کفر ورزیدند آنها را آتش جهنم است که نه بر آنها حکم مرگ صادر مى شود تا بمیرند، و نه از عذاب آن بر آنها تخفیف داده مى شود. (آرى) این گونه ما هر کافر و ناسپاس را کیفر خواهیم داد.3- فَالَّذینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیابٌ مِنْ نارٍ یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمیمُ (حج 19) پس کسانى که کفر ورزیده اند براى آنها لباس هایى از (جوهره تبلوریافته) آتش بریده شده، بر فرق سرشان (در جهنّم) آب جوشان ریخته مى شود.4- إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا سَوْفَ نُصْلیهِمْ ناراً کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیْرَها لِیَذُوقُوا الْعَذابَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَزیزاً حَکیماً (نساء 56) بى تردید کسانى که به آیات (قرآن) و نشانه هاى (توحید) ما کفر ورزیده اند به زودى (به محض مرگ در عالم برزخ یا در قیامت که در نظر خداوند زود است) آنها را به آتشى (سوزان) درآوریم و حرارتش را به آنها بچشانیم هر گاه که پوستشان بریان و پخته گردد براى آنها پوست هاى دیگرى به جاى آن بیاوریم تا (کاملا) عذاب را بچشند حقّا که خداوند مقتدر و داراى حکمت است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد