طلسمات

خانه » همه » مذهبی » نا امیدی از رحمت اهی و ترس از جهنم

نا امیدی از رحمت اهی و ترس از جهنم


نا امیدی از رحمت اهی و ترس از جهنم

۱۳۹۶/۰۵/۰۴


۳۰۱ بازدید

چه کار کنیم که نا امید نشویم از هر چیزی از رحمت خدا و…چه کنیم که همش تو فکر جهنم نباشیم خدایی نکرده قضاوت کنیم گناهکار هستیم وناامید شویم چه کنیم نفوس بد نزنیم در مورد آخرت خوب فکر کنیم ؟

نا امیدی از رحمت الهی
اگر مجموعه جهان هستی را مورد مطالعه و دقت قرار دهیم به این حقیقت می‌رسیم که در نظام کل و در توازن عمومی، وجود پستی‌ها و بلندی‌ها، فراز و نشیب‌ها، همواری‌ها و ناهمواری‌ها، تاریکی‌ها و روشنایی‌ها، رنج‌ها و لذت‌ها، موفقیت‌ها و ناکامی‌ها، همه لازم است.
اصولا اگر اختلاف و تفاوت وجود نداشته باشد، از کثرت و تنوع نیز خبری نخواهد بود و تا سختی نباشد، خوشی و لذت به درستی درک و احساس نخواهد شد. سختی‌ها و گرفتاری‌ها، مقدمه کمال و پیشرفت است. ضربه‌ها، موجودات جماد و بی‌جان را نابود می‌سازد و از قدرت آنها می‌کاهد، ولی موجودات زنده را تحریک می‌کند و نیرومند می‌سازد؛ «بس زیادت‌ها که اندر نقص‌ها است».
گرفتاری‌ها و شدائد، برای تکامل بشر لازم و ضروری است. اگر محنت‌ها و رنج‌ها نباشد، بشر تباه می‌گردد. قرآن کریم می‌فرماید: «لقد خلقنا الانسان فی کبد؛ مسلماً ما انسان را در رنج و سختی آفریده‌ایم» (بلد، آیه 4) انسان باید مشقت‌ها را تحمل کند و سختی‌ها بکشد، تا هستی لایق و شایسته را بیابد. تضاد و کشمکش، شلاق تکامل است. موجودات زنده با این شلاق، راه خود را به سوی کمال می‌پیمایند.
یکسره در خوشی و لذت بودن و در ناز و نعمت زیستن و از سختی‌ها دوری گزیدن، موجب ضعف و ناتوانی می‌گردد و بر عکس، زندگی کردن، در شرایط دشوار و ناهموار، آدمی را نیرومند و چابک می‌سازد و جوهر هستی او را آبدیده و توانا می‌گرداند. به فرموده امیر مؤمنان (علیه السلام): درختان بیابانی که از مراقبت و رسیدگی مرتب باغبان بی‌بهره‌اند، چوب محکم‌تر و با دوام‌تری دارند و بر عکس، درختان باغ که دائما تحت مراقبت و رسیدگی قرار دارند سست‌تر و کم‌دوامتر هستند» (نهج البلاغه، نامه 45)
خداوند متعال می‌فرماید: «و لنبولنک بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین؛ بی‌شک شما را با مقداری از ترس، گرسنگی و آفت در مال‌ها و جان‌ها ومیوه‌ها می‌آزمایم، و انسان صبور و با استقامت را مژده و بشارت ده».(بقره، آیه 155)( یعنی بلاها و گرفتاری‌ها برای انسان‌های صابر و شکیبا و استوار، سودمند و مفید است و آثار نیک و ارزشمندی در آنها ایجاد می‌کند و در چنین وضعیتی باید به آنها مژده داد. )
خداوند برای تربیت و پرورش انسان، دو برنامه تشریعی و تکوینی دارد و هر برنامه شامل سختی‌ها و شدائد است. در برنامه تشریعی، عبادات را قرار داده و در برنامه تکوینی، مصائب و سختی‌ها را سر راه انسان‌ها قرار داده است. روزه، حج، جهاد، انفاق و نماز شدائدی است که با تکلیف ایجاد گردیده و صبر و استقامت در انجام آنها سبب تکمیل نفوس و پرورش استعدادهای عالی انسانی است. گرسنگی، فقر، ترس، تلفات مالی و جانی، شدائیدی است که در تکوین پدید آورده شده است و به طور قهری انسان را در بر می‌گیرد.
بنابراین، کشمکش، یک پایه اساسی زندگی انسان‌ها و یک عنصر اصلی در سرشت بشر است. فرمول اصلی آفرینش جهان، فرمول تضاد است و دنیا جز مجموعه‌ای از اضداد نیست. هستی و نیستی، بقا و فنا، سلامتی و بیماری، دارایی و نداری، پیری و جوانی و بالاخره خوشبختی و بدبختی در این جهان، توأمند؛ «گنج و مار و گل و خار و غم و شادی بهمند».
نخستین سرّ آزمایش الهى و امتحان ربوبى، تمیز دادن بین انسانهاى پاک سیرت از انسانهاى زشت سیرت است. «ما کان الله لیذر المؤمنین على ما أنتم علیه حتى یمیز الخبیث من الطیّب؛ یعنى: خدا بر آن نیست که شما مؤمنان را بدین حال که اکنون دارید رها کند (بلکه مى آزماید) تا ناپاک را از پاک جدا سازد» و در رتبه ى بالاتر، سرّ آزمایش الهى، نزدیک ساختن انسانهاى پاک سیرت و مؤمن حقیقى به خداى تعالى و دور ساختن انسانهاى زشت کردار زشت سیرت از خداى تعالى است و این خود یک نوع سنّت الهى است؛ به تعبیرى امتحان مؤمنین حقیقى غربال اخلاق ها و کردارهاى آنان است، تا رذائل از جان آنان ریخته شده و فضائل فطرى او شکوفا گردد و این آزمایش، مؤمنین را پله پله به درجات برتر مى کشاند و آنها را مقرّب الهى مى سازد و امتحان فاسقان و کافران حقیقى، ظاهر ساختن خباثتهاى درونى از فراخناى جان آنان و ریزش تدریجى فضایل قشرى و ظاهر نماى آنان است.
«و تلک الایام نداولها بین الناس و لیعلم الله الذین آمنوا و یتخذ منکم شهداء و الله لا یحب الظالمین و لیمحصّ الله الذین آمنوا و یمحق الکافرینM؛ A یعنى، این روزگار را با اختلاف میان خلایق می‌گردانیم که مقام اهل ایمان بامتحان معلوم شود، تا از شما مؤمنان هر که ثابت در دین است گواه دیگران کند و خداوند ستمکاران را دوست ندارد و تا آنکه اهل ایمان را از هر عیب و نقص پاک کند و کافران را به کیفر ستمکارى محو و نابود گرداند»
ابزار و وسیله ى آزمایش الهى، خیرها و شرهاى واقعه مى باشد «و نبلوکم بالشرّ و الخیر فتنة؛ یعنى، و شما را با بدى و خوبى مى آزماییم» و همین مضمون را در گفتارى که از امیرمؤمنان نقل شده مى بینیم: امیرالمؤمنین بیمار شد و گروهى به عیادت آن حضرت رفتند و عرض کردند: چگونه صبح کردید اى امیرالمؤمنین؟ فرمود: با بدى و شر. عرض کردند: سبحان الله! چنین سخنى از چون شمایى؟! فرمود: خداى تعالى مى فرماید: «و شما را به بدى و خوبى مى آزماییم» خوبى همان تندرستى و توانگرى است و بدى همان بیمارى و نادارى است و این هر دو براى آزمایش و امتحان است.
با این توضیح روشن مى شود که هیچ گروهى و هیچ فردى نیست که مورد آزمایش و امتحان قرار نگیرد و بلکه همه انسان ها لحظه به لحظه، دم به دم مورد آزمایش قرار مى گیرند. بنابراین اى دوست عزیز، در هر یک از عملکرد و رفتارهاى خویش آزمایش الهى را ببین.
توصیه ما به شما این است راهکارهایی که خدمتتان بیان می شود را بصورت یک برنامه تدوین شده در زندگی خود عملی سازید و در انتهای شب بمدت 10 دقیقه به ارزیابی رفتار خود اختصاص دهید و ببینید در روز به چه مواردی توجه نموده و چه کارهایی را انجام نداده اید.
1. همواره به آرمان هاى دست نیافتنى نیندیشید؛ بلکه خواست ها و تمایلات خود را متناسب با میزان و سطح توانایى ها خود تنظیم کنید.
2. موفقیت و کامیابى هایى را که در زندگى تجربه کرده اید در نظر بگیرید؛ به جنبه هاى مثبت خود فکر کنید و سعى کنید آنها را در یک برگه اى به صورت فهرست، لیست کنید و آنها را شکوفا ساخته و رشد دهید، نه آن که زمینه‌های منفی را بال و پر داده و پرورش دهید.
3. نشاط خود را همواره حفظ کنید و هرگز خود را ضعیف به حساب نیاورید. براى حفظ نشاط همه روزه ورزش کنید. ورزش را جزء ضرورى ترین فعالیت هاى روزمره خود قرار داده هر روز حداقل نیم ساعت الى یک ساعت ورزش کنید. (هر ورزشى که مورد علاقه شماست)
4. بروز مشکلات را در زندگى، امرى عادى بدانید و به همان اندازه، آنها را بپذیرید که کامیابى ها را پذیرا هستید.
5. هر وقت احساس دلتنگى مى کنید حدود 10 دقیقه یک دوش آب ولرم بگیرید و در صورت امکان شنا کنید.
6. براى شرکت در فعالیت هاى فرهنگى، هر قدر مى توانید تلاش کنید و اگر اصلاً نمى توانید، در فرصت هاى دیگر این کار را انجام دهید.
7. همواره از خداوند در همه امور مدد جویید و نسبت به آنچه او مقدر مى فرماید، راضى باشید.
8. سعى کنید به جز مواقعى که ضرورت دارد در تنهایى قرار نگیرید.
9. با افکار منفى خود مقابله کنید؛ یعنى هر وقت این افکار به شما هجوم آورد به هر صورتى که شده خود را از چنبره آن نجات دهید. مثلاً خود را به کارى مانند مطالعه یا هر کار دیگرى که علاقه دارید و ممکن است مشغول کنید و نگذارید ذهن شما جولانگاه افکار منفى باشد.
10. به جاى این که به کمبودها و عیب ها و ناکامیهاى خود فکر کنید به موفقیت ها و امکاناتى که در زندگى از آن بهرمند بوده و هستید فکر کنید. به عبارت دیگر امکانات و شرایط زندگى ما مانند یک لیوانى است که بخشى از آن پر است و بخشى خالى و همه افراد اینچنین هستند. سعى کنید به آن بخش پر فکر کنید و از آن بهره ببرید و غصه آن نیمه خالی را نخورید؛ چه اینکه از آنچه در اختیار دارید مى توانید بهره مند شوند.
11.از بیکارى و بى برنامه گى اجتناب کنید و همه اوقات خود را به صورت منطقى پر کنید. براى اوقات شبانه روزى خود برنامه‌ریزی کنید؛ یعنی برای هر ساعت از 24 ساعت شبانه روز، یک فعالیت و کار خاص در نظر بگیرید و بر اساس همان عمل کنید و در پایان روز میزان موفقیت خود را در به اجرا درآوردن برنامه محک بزنید و بسنجید و سعی کنید روز به روز میزان موفقیت را افزایش دهید؛ تا آنجا که کاملا برنامه اجرا شود و برنامه نیز یک برنامه هماهنگ با هدف باشد.
12. به تغذیه خود خصوصا صبحانه اهمیت بدهید و هیچگاه بدون خوردن صبحانه خود را مشغول کار یا مطالعه و یا کلاس نکنید.
13. براى رشد معنویت، باید براى خود برنامه ریزى کنید. البته برنامه سنگین نریزید؛ ولى در اجراى آن مداومت و جدیت داشته باشید. هر چه مى توانید قرآن بخوانید و از مضامین بلند دعاهاى نقل شده از اهل بیت (علیهم السلام) بهره بگیرید؛ (فاقرأوا ما تیسر منه) البته قرآن را با تأنى و توجه به معنا تلاوت کنید.
به مسائل معنوى -بویژه نماز اول وقت- اهمیت فوق العاده بدهید. با توسل به اهل بیت (علیهم السلام) از آنها بخواهید که شما را کمک کنند و همواره امیدوار به لطف و رحمت خدا باشید. ما هم برای شما انسانهای خواستار پاکی دعا می کنیم و منتظر مکاتبه بعدی و نظر شما نسبت به این مطالب هستیم، تا در کنار یکدیگر به سمت وضعیت مطلوب حرکت نماییم.
ترس از قبر و قیامت و حسابرسی و …
این ترس از چند حالت خارج نیست
1- یا شما اهل عمل هم هستید و باز هم از قیامت و حسابرسی می ترسید که این مسأله نگران کننده نیست و بزرگان ما نیز همین سیره را داشته اند در دعایی از امام سجاد داریم که می فرمود: أبکی لظلمة قبری، أبکی لضیق لحدی. گریه می کنم برای تاریکی قبرم، گریه می کنم برای تنگی جایگاهم.
امیر المؤمنین در اوصاف متقین می فرماید: … لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَة…( نهج البلاغة، خطبه متقین)
اگر نبود اجلی که خداوند برای آنان( متقیان) مقدر کرده، ارواح آنان به اندازه برهم زدن چشمی در پیکرشان باقی نمی ماند به خاطر شوق پاداش خداوند و به خاطر ترس از عقاب او. از آن جا که آفریدگار نزد آنان بزرگ است، غیر او در چشم آنان کوچک است. آنان در مورد بهشت مانند کسی هستند که آن را دیده است. آنان [ الان] در بهشت مشغول روزی خوردن و متنعم شدن هستند. آنان و جهنم مانند کسی هستند که آن را دیده است. و آنان [ اگر مرتکب گناهی شوند الان] خود را در حال عذاب می بینند. قلوب آنان محزون است و …. .
همان طور که می بینید. این که انسان از بیم خدا و اعمال خود هراسناک باشد از اوصاف متقین است و جای نگرانی نیست
2- حالت دوم این است که خدای ناکرده شما اهل عمل نیستید یعنی به وظایف خود پایبند نبوده و در دستورات الهی که همان انجام واجبات و ترک محرمات باشد کوتاهی می کنید. در این صورت گریه از قیامت دردی دوا نمی کند و باید به فکر درمان حقیقی بود. یعنی باید اهل عمل شد. متأسفانه در جامعه ما کم نیستند افرادی که با شنیدن موعظه ای نگران و ناراحت می شوند اما پس از مدت کوتاهی همه چیز را به فراموشی می سپارند. اینان اهل عمل نیستند و دین را تا آن جا همراهی می کنند که زحمتی برایشان نداشته باشد. ممکن است با شنیدن قبر و قیامت گریه هم بکنند اما این گریه موقتی است و آنان را به عملی نمی کشاند. در اکثر آیات قرآن که خداوند ایمان را آورده است فورا عمل نیز به آن اضافه گشته و ایمان بدون عمل برای انسان سودی ندارد.
از شما یک سؤال دارم. اگر همه اعمال و رفتار انسان درست باشد باز هم باید ترسید یا خیر؟ ترس ما از مرگ بدین خاطر است که در وظایف خود کوتاهی می کنیم. جناب ابوذر در لحظات آخر عمرش داشت با ملک الموت صحبت می کرد و می گفت: تا بحال از تو کراهت نداشتم. یعنی از تو بدم نمی آمد و این طور نبود که آمدن تو را ناپسند بشمارم. این سخن ابوذر به خاطر عمل خوب اوست. او نگرانی ندارد زیرا دارد به دیدار معبود نائل می شود و مرگ برای مؤمنین مانند بوییدن گلی خوشبو است.

در کل در مورد سؤال شما چند نکته کلی نیز به چشم می خورد.
1- نکته بسیار مهم این است که مؤمنین از خوف خدا و مناجات با او لذت می برند نه این که موجب آزار و اذیت آنان باشد. اگر این خوف برای شما لذت بخش نیست بدانید که یک جای کار ایراد دارد. مؤمن با خوف، خود را به خداوند نزدیک می کند و از قرب به پروردگارش لذت می برد نه این که عذاب وجدان پیدا کند. اگر تغییری در این ارتباط داده و به جای نگرانی، به این ارتباط به چشم یک رابطه عاشق و معشوق بنگری نه تنها آزار نخواهی دید بلکه به اوج لذت نیز خواهی رسید. الحمدلله نشانه های عشق الهی در شما نمایان است این گوهر گران بها را ارزان نفروشید. رمز و راز عشق را به هر کسی نمی دهند.
میان عاشق و معشوق رمزی است چه داند آن که اشتر می چراند
مگر به آسانی می توان به لذت مناجات با خدا و اشک و آه برای او رسید.
2- خوف و رجا» یا «بیم و امید» در آیات و روایات دو صفت از صفات خوب مؤمنان راستین است. اهل ایمان نه از غضب و عذاب خداوند ایمن می شوند و نه از رحمتش مأیوس و ناامید می گردند. توازن این بیم و امید که ضامن تکامل و پیشروی آنها در راه خدا است همواره در وجودشان حکمفرماست چرا که غلبه خوف بر امید، انسان را به یأس و سستی می کشاند و غلبه رجا و طمع، انسان را به غرور و غفلت وامیدارد و این هر دو دشمن حرکت تکاملی انسان در مسیر او به سوی خدا است. به وسیله دو بال خوف و امید انسان می تواند به اوج آسمان سعادت پرواز کند و مسیر تکامل را طی نماید.
با تعادل خوف و رجا هرگاه غرور و غفلت دامنگیر انسان شد ترس سراسر وجودش را فرا می گیرد وهرگاه ناامید و افسردگی دامن گیر او شد رجاء و امید به رحمت، دل او را لبریز می کند. لذا این دو باید در هر زمان در قلب انسان باشد تا آن تعادل مطلوب حاصل گردد و زمینه برای تکامل و صعود انسان به سوی سعادت ابدی و کمال فراهم گردد. مانند کوهنوردی که در حال صعود از کوه باید هم بیم از سقوط داشته باشد و احتیاط کند و هم امیدوار به صعود با توانمندی و سلامتی باشد که از راه باز نایستد.
در حدیثی از حضرت صادق(ع) می خوانیم: سزاوار است بنده مؤمن آن چنان از خدا بترسد که گویی در کنار دوزخ قرار گرفته و مشرف بر آتش است و آن چنان به او امیدوار باشد که گویی اهل بهشت است. تفسیر نمونه، ج 20، ص 253
جناب لقمان حکیم در وصیتی به فرزندش چنین می گوید: «چنان از خدا بترس که اگر اعمال نیک جن و انس را هم انجام داده باشی باز تو را عذاب می کند و چنان به او امیدوار باش که اگر گناه جن و انس را مرتکب شده باشی تو را مورد رحمت قرار می دهد.
3- از آن جایی که احساس می شود خوف شما بیش از امیدتان گشته، باید متذکر شوم که رحمت واسعه خداوند از غضبش پیشی گرفته است. یا من وسعت رحمته غضبه. گاهی اوقات- نعوذ بالله- ما فکر می کنیم خداوند به دنبال بهانه ای است که ما را وارد جهنم کند. خیر این طور نیست. من در این جا از خدا دفاع می کنم. اتفاقا خداوند دنبال بهانه می گردد تا ما را وارد بهشت کند. مگر خداوند در قرآن کریم نفرموده است که حسنات شما را ده برابر می کنم؟ آیا این بهانه نیست؟ مگردر احادیث نیامده است که اگر بنده ای یک نماز مقبول نزد خداوند بخواند وارد بهشت می شود. آیا این ها بهانه نیست؟
با کمال تأسف ما هنوز معبود مهربان خود را نشناخته ایم. خدایی که خالق و همه چیز ماست. خدایی که واقعا مورد غفلت واقع شده. ما با نشناختن خداوند داریم به خودمان ظلم می کنیم.
خداوند متعال از هیچ موجودی غافل نیست و رحمت او همه را فرا گرفته است. حضرت داود پیامبر، در روز عرفه، در بیابان عرفات جمعیت زیادى را دید که مشغول دعا و راز و نیاز هستند، خودش از جمعیت جدا شد و رفت بالاى کوه عرفات و در آنجا به دعا و مناجات پرداخت ، پس از دعا، جبرئیل بر او نازل شد و گفت خداوند فرمود: چرا بالاى کوه رفتى (گوئى ) گمان بردى صداى افراد را نمى شنوم سپس جبرئیل داود را به کنار دریاى جده آورد و او را به عمق دریا برد، بقدرى به عمق دریا برد که مساحت آن به اندازه چهل روز راه رفتن در روى زمین بود. حضرت داود در آن قعر دریا سنگى را دید، آن را شکست، دید کِرمى در میان آنست، جبرئیل به داود گفت: خداوند مى فرماید من صداى این کرم را در میان این سنگ در قعر این دریا مى شنوم، آیا گمان مى برى که صداى کسى که مرا (در هر جا) صدا مى زند بر من مخفى است؟( بحار ج 14 ص 16 در روایتی از امام صادق علیه السلام). وقتی خداوند از چنین موجوداتی نیز- نعوذ بالله- غافل نیست مطمئنا به بندگانی که دغدغه بندگی او را دارند عنایت ویژه خواهد داشت.
به یقین بدانید رحمت و مهربانی واسعه خداوند آن قدر زیاد است که به هیچ وجه راضی نمی شود انسان هایی مانند شما- که به فکر او هستند و قصد نافرمانی او را ندارند- را عذاب کند. تمام این صحبت ها در بعد رجاست ما نباید با این حرف ها خیالمان راحت شود و بگوییم پس خوب شد دیگر ما که اهل بهشت شدیم. هیچ گاه نباید از خود مطمئن باشیم مگر نبودند عابدها و انسان های مؤمنی که در اواخر عمر عاقبت بخیر نشدند. بنابراین باید بر لبه خوف و رجا ایستاد. به خدا باید امید داشت اما از خود باید ترسید و نباید به خود مطمئن بود. اگر شما در این جایگاه هستید بدانید خداوند به شما لطف کرده و در پناه او هستید وگرنه باید خود را به این نقطه رساند.
5- ترس از خدا به معناى ترس از مسؤولیت هایى است که انسان در برابر او دارد. ترس از این که در اداى رسالت و وظیفه خویش کوتاهى کند و به خوبى وظیفه اش را انجام ندهد؛ و به عبارتى، ترس از گناهان خود است. حضرت على(ع) در این زمینه مى فرماید: «و لا یخافن الاذنبه؛ هیچ یک از شما ترس نداشته باشد مگر از گناه خویش.»
اگر کسی از سختی و شدت عذاب و مجازات الهی درست آگاه باشد و آن را به خوبی درک کند و سپس آن را قلبا باور کند و واقعا به آن اطمینان داشته باشد نتیجه آن ظهورخوف و ترس عالمانه از کیفر اخروی و به دنبال آن سعی و تلاش در انجام وظایف و مسئولیت های الهی و رعایت تقوا است. ترس نداشتن از کیفر یا به این دلیل است که خود را پاک و بی گناه و به دور از استحقاق عذاب تصور کرده و این عذاب ها را متعلق به دیگران می دانیم و یا به این سبب است که با وجود آگاهی از کیفر و عذاب اخروی آن را باور نکرده ایم و این علم و آگاهی به قلب و درون ما راه نیافته است و طبعا در این صورت نسبت به اعمال و رفتار و اخلاق خود دقت و احتیاط لازم را نخواهیم داشت و از عواقب و آثار آن خوف و ترسی که شایسته و لازم است به دل راه نخواهیم داد.
منتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد