نبوت- محل ظهور پیامبران -گستره جغرافیایی پیامبران
۱۳۹۶/۰۹/۲۷
–
۱۰۳۷ بازدید
طبق اطلاعاتی که استادان و معلمین و صاحبان نظر به ما دادند هیچ دوره و زمانی از وجود رهبر و امام خالی نبوده است…سوال من اینجاست که در این صورت ما پیامبرانی از کشور چین برای مردمان چین نیز داشته ایم یا خیر؟ ایا تمامی پیامبران عرب بوده اند یا از نوع غیر عرب نیز بودند! مثلا چهارهزارسال پیش مردمان کشور چین را چه کسی هدایت میکرده؟
به حکم عقل بر خدای حکیم ضروری است که هدایت را در اختیار همگان قرار دهد ؛ لذا عقل می گوید: یقیناً خدا برای همه ی اقوام هدایت کننده ای فرستاده است ؛ اگر چه ما امروز از نام و نشان آن هدایت کنندگان اطّلاع نداشته باشیم . بر این مبنا خداوند متعال فرمود: « إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فیها نَذیر ــــــ ما تو را به حق، بشارتگر و هشدار دهنده فرستادیم، و هیچ امّتى نبوده مگر این که در میان آنها هشدار دهنده اى گذشته است.» (فاطر:24) و فرمود: « … إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ ــــــ جز این نیست که تو فقط بیم دهنده اى! و براى هر گروهى هدایت کننده اى است » (الرعد:7). صد و بیست و چهار هزار پیامبر مبعوث شده اند ؛ امّا ما امروز جز تعداد اندکی از آنها را نمی شناسیم ؛ پس این احتمال هست که این تعداد انبیاء در کلّ جهان پخش بوده اند. البته طبق حکم عقل که هدایت را لازمه ی خدایی خدا می داند ، یقیناً اینها در کلّ جهان پخش بوده اند. امّا امروز ما نه اسمی از آن پیامبر می دانیم نه اثری از او در تاریخ می یابیم ؛ و این در حالی است که ایران باستان بر خلاف مناطقی مثل استرالیا و قارّه آمریکای قدیم و اروپای قدیم و آفریقا ، سرزمینی دارای تمدّن و تاریخ بوده است. پس اینکه ما از انبیای جای جای جهان اطّلاع نداریم دلیل بر این نیست که در آنها انبیایی نبوده اند. خداوند متعال متذکّر همین معنا شده و فرموده است: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیک ـــــــ ما پیش از تو رسولانى فرستادیم؛ سرگذشت گروهى از آنان را براى تو بازگفته، و گروهى را براى تو بازگو نکرده ایم » (غافر:78).در تاریخ و منابع معتبر بیان شده بیانگر آن است که در ایران جندین پیامبر مدفون هستند که این خود بیانگر آن است که در ایران هم پیامبران بوده¬اند که زندگی می¬کردند و به مأموریت خود یعنی هدایت بشر می پرداختند.کسی که خداوند متعال و حکیم را شناخت و ایمان آورد، خود به خود به این نتیجه میرسد که او بندگانش را هدایت میکند و برای هدایت بندگان نبی و کتاب و امام میفرستد، پس او میداند که چه کسانی را برگزیند و در کجا مبعوث یا مأمور گرداند لذا خداوند در قرآن می فرمایید: خداوند داناتر است که رسالتش را در کجا قرار دهد « اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه – الأنعام، 124»
برای هدایت مردمان، الزامی نیست که حتماً برای هر شخص یا محلی یک نبی ارسال شود. چه بسا امام یا نمایندهی نبی یا پیامبر اولیالعزم زمان [علما و فقهای هر دین] نیز کفایت داشته باشد و ما اطلاع درستی از این که انبیای گذشته فرستادگانی به نقاط مختلف فرستادهاند یا خیر نداریم. اما یقین داریم که حق تعالی بندگان خود را بدون راهنما و حجت رها ننموده و نمینماید.
ما از اسامی همهی انبیای الهی و محل و زمان نبوت و رسالتشان نیز خبر نداریم. از مجموع 124 هزار پیامبر، فقط نام 25 نفر در قرآن کریم تصریح شده است . چه بسا انبیای بسیاری در میان اقوام دور و نزدیک بودهاند که یا تاریخشان از بین رفته و یا از آنان به عنوان دانشمند، نابغه، منجی، شخصیت ملی و اسطورهای (و البته با تحریفات) یاد میشود.
حضرت آیت الله جوادی آملی در این زمینه میفرمایند: «گروهی از عارفان و حکیمان به استناد برخی از تواریخ، حضرت ادریس را همان هرمس پنداشتند، هم چنان که حضرت شیث را همان آغاثا ذیمون دانستند و عده ای شاید بر اثر همین هرمس و آغاثاذیمون و فیثاغورس، مانند آن ها مثل ارسطو… را از انبیا دانستند». (سیره پیامبران در قرآن، ص 236، جوادی آملی، چ دوّم، نشر اسراء).
طبق آموزه های اسلامی همه امت ها از خود پیامبر داشته اند و قرآن فرمود: “و لقد بعثنا فی کلّ أمة رسولاً أنِ اعبدواالله و اجتنبوا الطاغوت؛_ در هر امت پیامبری فرستادیم (تا به مردم بگویند) که خدا را بپرستید و از بت اجتناب کنید”.
آیت الله مکارم در خصوص علل ظهور پیامبران از خاور میانه می نویسد: با توجه به وضع پیدایش جوامع بشری، و ظهور تمدّن انسانی، این مسئله جای شگفتی نیست، زیرا مورخان بزرگ جهان تصریح می کنند که مشرق زمین (مخصوصاً شرق میانه) گهواره تمدن انسانی است و منطقه ای که به نام هلال خصیب است.تمدن مصر باستان که قدیمی ترین تمدّن شناخته شده جهان است، تمدّن بابل در عراق، تمدن یمن در جنوب حجاز، همچنین تمدّن ایران و شامات، همه نمونة تمدن های معروف بشری هستند … قدمت تمدن انسانی دراین مناطق به هفت هزار سال یا بیشتر باز می گردد. از سوی دیگر، رابطة نزدیکی میان تمدن انسانی و ظهور پیامبران بزرگ است، زیرا انسان های متمدن نیاز زیادی به آیین های الهی دارند، تا هم قوانین حقوقی و اجتماعی را تضمین کرده، جلو تعدیات و مفاسد را بگیرد، و هم فطرت الهی آن ها را شکوفا سازد. به همین دلیل می گویم نیاز بشر امروز مخصوصاً کشورهایی که از تمدن و صنعت سهم بیشتری دارند، به مذهب، از هر زمین بیشتر است.
اما شهید مطهری در این باره نظری دارند که از بقیه بهتر و جامع تر است :
اما مسأله این که چرا در سرزمین خاصى پیغمبر زیاد بوده , این بستگى پیدا مى کند به همان [ ( الله اعلم حیث یجعل رسالته ) ] یعنى وقتى که این بستگى داشته باشد به استعدادهاى مخصوصى که در افراد هست , مسلما سرزمینها هم در پرورش استعدادها تأثیر دارد . امروز هم مى گویند که شرق , سرزمین عرفان و اشراق است . این یک امر گزاف و گتره نیست که مثلا غربیها بیشتر به محسوسات مى پردازند و شرقیها بیشتر به نامحسوسات , یعنى اینها بیشتر به این سو کشانده مى شوند آنها به آن سو . محیط جغرافیایى و اوضاع و احوال و گرمى آفتاب و اینها در پرورش جسم انسان مفید است و وضع جسم هم در پرورشهاى مخصوص روح تأثیر دارد . این مانعى ندارد که بعضى از سرزمینها آمادگى بیشترى داشته باشد براى پروراندن افرادى که اجمالا استعداد اشراق و الهام دارند .
اما اینکه آیا بعضى سرزمینها به کلى عارى بوده و فقط یک نقطه دنیا [ محل ظهور پیامبران ] بوده که همان سرزمین فلسطین و حجاز و اینها باشد , سرزمینهاى دیگر دنیا پیغمبر هیچ پرورش نداده ؟ این را ما با تاریخ نمى توا نیم اثبات کنیم که همه جا بوده و نمى توانیم اثبات کنیم که بعضى جاها قطعا نبوده . قرآن کریم مى گوید : ( و ان من امة الا خلافیها نذیر ) در تمام ملتها نذیرى وجود داشته . تاریخ هم نمى تواند ثابت کند که حتما نبوده ولى قرآن مى گوید همه جا بوده . منتها ما با تاریخ نمى توانیم اثبات کنیم که در فلان سرزمین آیا پیغمبرى ظهور کرده یا نکرده , اما نمى توانیم نفى هم بکنیم که نبوده چون تاریخ مدونی در آن مکانها وجود نداشته است.
برای هدایت مردمان، الزامی نیست که حتماً برای هر شخص یا محلی یک نبی ارسال شود. چه بسا امام یا نمایندهی نبی یا پیامبر اولیالعزم زمان [علما و فقهای هر دین] نیز کفایت داشته باشد و ما اطلاع درستی از این که انبیای گذشته فرستادگانی به نقاط مختلف فرستادهاند یا خیر نداریم. اما یقین داریم که حق تعالی بندگان خود را بدون راهنما و حجت رها ننموده و نمینماید.
ما از اسامی همهی انبیای الهی و محل و زمان نبوت و رسالتشان نیز خبر نداریم. از مجموع 124 هزار پیامبر، فقط نام 25 نفر در قرآن کریم تصریح شده است . چه بسا انبیای بسیاری در میان اقوام دور و نزدیک بودهاند که یا تاریخشان از بین رفته و یا از آنان به عنوان دانشمند، نابغه، منجی، شخصیت ملی و اسطورهای (و البته با تحریفات) یاد میشود.
حضرت آیت الله جوادی آملی در این زمینه میفرمایند: «گروهی از عارفان و حکیمان به استناد برخی از تواریخ، حضرت ادریس را همان هرمس پنداشتند، هم چنان که حضرت شیث را همان آغاثا ذیمون دانستند و عده ای شاید بر اثر همین هرمس و آغاثاذیمون و فیثاغورس، مانند آن ها مثل ارسطو… را از انبیا دانستند». (سیره پیامبران در قرآن، ص 236، جوادی آملی، چ دوّم، نشر اسراء).
طبق آموزه های اسلامی همه امت ها از خود پیامبر داشته اند و قرآن فرمود: “و لقد بعثنا فی کلّ أمة رسولاً أنِ اعبدواالله و اجتنبوا الطاغوت؛_ در هر امت پیامبری فرستادیم (تا به مردم بگویند) که خدا را بپرستید و از بت اجتناب کنید”.
آیت الله مکارم در خصوص علل ظهور پیامبران از خاور میانه می نویسد: با توجه به وضع پیدایش جوامع بشری، و ظهور تمدّن انسانی، این مسئله جای شگفتی نیست، زیرا مورخان بزرگ جهان تصریح می کنند که مشرق زمین (مخصوصاً شرق میانه) گهواره تمدن انسانی است و منطقه ای که به نام هلال خصیب است.تمدن مصر باستان که قدیمی ترین تمدّن شناخته شده جهان است، تمدّن بابل در عراق، تمدن یمن در جنوب حجاز، همچنین تمدّن ایران و شامات، همه نمونة تمدن های معروف بشری هستند … قدمت تمدن انسانی دراین مناطق به هفت هزار سال یا بیشتر باز می گردد. از سوی دیگر، رابطة نزدیکی میان تمدن انسانی و ظهور پیامبران بزرگ است، زیرا انسان های متمدن نیاز زیادی به آیین های الهی دارند، تا هم قوانین حقوقی و اجتماعی را تضمین کرده، جلو تعدیات و مفاسد را بگیرد، و هم فطرت الهی آن ها را شکوفا سازد. به همین دلیل می گویم نیاز بشر امروز مخصوصاً کشورهایی که از تمدن و صنعت سهم بیشتری دارند، به مذهب، از هر زمین بیشتر است.
اما شهید مطهری در این باره نظری دارند که از بقیه بهتر و جامع تر است :
اما مسأله این که چرا در سرزمین خاصى پیغمبر زیاد بوده , این بستگى پیدا مى کند به همان [ ( الله اعلم حیث یجعل رسالته ) ] یعنى وقتى که این بستگى داشته باشد به استعدادهاى مخصوصى که در افراد هست , مسلما سرزمینها هم در پرورش استعدادها تأثیر دارد . امروز هم مى گویند که شرق , سرزمین عرفان و اشراق است . این یک امر گزاف و گتره نیست که مثلا غربیها بیشتر به محسوسات مى پردازند و شرقیها بیشتر به نامحسوسات , یعنى اینها بیشتر به این سو کشانده مى شوند آنها به آن سو . محیط جغرافیایى و اوضاع و احوال و گرمى آفتاب و اینها در پرورش جسم انسان مفید است و وضع جسم هم در پرورشهاى مخصوص روح تأثیر دارد . این مانعى ندارد که بعضى از سرزمینها آمادگى بیشترى داشته باشد براى پروراندن افرادى که اجمالا استعداد اشراق و الهام دارند .
اما اینکه آیا بعضى سرزمینها به کلى عارى بوده و فقط یک نقطه دنیا [ محل ظهور پیامبران ] بوده که همان سرزمین فلسطین و حجاز و اینها باشد , سرزمینهاى دیگر دنیا پیغمبر هیچ پرورش نداده ؟ این را ما با تاریخ نمى توا نیم اثبات کنیم که همه جا بوده و نمى توانیم اثبات کنیم که بعضى جاها قطعا نبوده . قرآن کریم مى گوید : ( و ان من امة الا خلافیها نذیر ) در تمام ملتها نذیرى وجود داشته . تاریخ هم نمى تواند ثابت کند که حتما نبوده ولى قرآن مى گوید همه جا بوده . منتها ما با تاریخ نمى توانیم اثبات کنیم که در فلان سرزمین آیا پیغمبرى ظهور کرده یا نکرده , اما نمى توانیم نفى هم بکنیم که نبوده چون تاریخ مدونی در آن مکانها وجود نداشته است.