طلسمات

خانه » همه » مذهبی » نظر اسلام درباره موسیقی

نظر اسلام درباره موسیقی


نظر اسلام درباره موسیقی

۱۳۹۷/۱۰/۱۰


۲۳۹ بازدید

سلام. نظر واقعی اسلام در مورد موسیقی چیست؟( جدایی از احکام شرعی ان) و بفرمایید چرا فلاسفه ی مشهور اسلامی خود اهل موسیقی بوده اند؟ چه هدف را از این کار دنبال میکرده اند؟با تشکر

پاسخ: پاسخ: از دیدگاه اسلام، چون انسان موجودى با کرامت و داراى ارزش فوق العاده است، بایستى تمام همت خود را مصروف کمال خواهى کند و براى این منظور، زمینه ها را فراهم ساخته و از آنچه که او را از این هدف باز مى دارد، پرهیز کند. از جمله موانع جدى انسان در این راه، اشتغال به لهو و لعب و غفلتى است که از این طریق عاید انسان مى گردد. به همین منظور در شریعت الهى، تمهیداتى براى جلوگیرى از فرو رفتن فرد و جامعه، در منجلاب هوس ها و غفلت ها، پیش بینى شده است که از جمله آنها، تحریم مسکرات، قمار، غنا و اشتغال به لهویات و رقص مى باشد (رقص براى غیرهمسر). البته ممکن است پرسیده شود که آیا چند دقیقه انجام کار لهوی و یا رقص، موجب غفلت مى گردد؟ بلى ممکن است یک حادثه چندان آثار مشهودى نداشته باشد؛ ولى اگر چنین عادت هایى در جامعه فراگیر شود، جامعه به همان دامى خواهد افتاد که اکنون بسیارى از جوامع بدان دچار شده اند؛ یعنى، فرو رفتن در غفلت ها و شهوت ها و بازماندن از مسیر کمال. باز هم تأکید مى کنیم که اگر «نگرش وحى را به انسان و جهان» نادیده بگیریم، نه تنها تحریم رقص و لهو و لعب؛ بلکه فلسفه تحریم بسیارى از محرمات دیگر نیز، قابل درک نخواهد بود.واگر کسى مدعى شود نغمه هاى موسیقى، جنبه ملکوتى و ماوراى طبیعى دارد، باید به این سؤال پاسخ دهد که با توجه به اینکه جنبه ملکوتى و ماوراى طبیعى در همه نفوس انسانى یکى است؛ چرا این همه اختلاف در نغمه ها و نواهاى موسیقى اقوام و ملل وجود دارد؟! این اختلاف به حدّى است که گاهى بعضى از موسیقى هاى یک جامعه، براى دیگران نفرت انگیز و موجب ناراحتى عصبى مى شود. این حقیقت، بهترین شاهد است که تأثرات، عواطف و هیجان هایى که به وسیله موسیقى برانگیخته مى شود، مربوط به ذات و نفس انسانى نیست که همه در آن مساویند! حتى یک انسان در موقعیت و حالات روانى گوناگون، تأثرات و هیجان هاى مختلفى در مقابل یک نوع موسیقى از خود نشان مى دهد. بنابراین از آنجا که موسیقى ریشه در جنبه روحانى، معنوى و ماورایى انسان ندارد، نمى تواند مدد رسان سلوک عرفانى باشد که در حوزه ملکوتى و جنبه معنوى آدمى و ما بعدالطبیعى او جاى دارد. علاوه بر آنکه اگر موسیقى موجب تعالى روح و معنوى انسان مى شد، باید هرکس که بیشتر با آن سروکار دارد، معنوى تر و داراى مقام و منزلت ملکوتى بیشتر باشد و حال آنکه واقع، خلاف این موضوع را ثابت مى کند. گفتنى است: «معنى گرایى» نفوس آدمى، ریشه اى فطرى دارد و به وسیله عبادت ها، خیرات، اعمال نیک، انجام دادن تکالیف و ریاضت معقول نفس – که همگى جزء فعالیت به شمار مى روند نه انفعال – به فعلیت مى رسد؛ نه با موسیقى که نخست هشیارى را از نفس بر مى کند و آن گاه او را در اختیار ضرب ها، فواصل، کمیت ها و کیفیت هاى خویش مى نهد.در این خصوص نگا: عرفان اسلامى، ص 167 – 171. ناگفته نماند، مقصود از موسیقى در مباحث یاد شده، موسیقى رایج در میان بشر است؛ نه موسیقى و نغمه اى که در طبیعت نهفته و نهان است. البتّه نغمه اى که با فطرت آدمى عجین است، مى تواند آدمى را به یاد حقیقت خویش، جایگاه خود و معبود خویش بیندازد؛ همان نغمه هاى داودى که دل مشتاقان را به حرکت و جنب و جوش وا مى داشت. بله اگر موسیقى بتواند حکایتگر آن نغمه هاى الهى باشد، قادر خواهد بود که مددکار سالک باشد.
انبیا را در درون هم نغمه هاست طالبان را زآن حیات بى بهاست
نشنود آن نغمه ها را گوش حس کز ستم ها گوش حس باشد نجس
نشنود نغمه پرى را آدمى کاو بود زاسرار پریان اعجمى
گرچه هم نغمه پرى زین عالم است نغمه دل برتر از هر دو دم است
مثنوى معنوى، دفتر 1، ابیات 1919 – 1922.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد