۱۳۹۶/۱۰/۱۳
–
۲۹۶ بازدید
نقش اخلاق در اسلام؟
اخلاق در دین اسلام از دانش های ضروری دانسته شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فراگیری سه علم را لازم دانسته است:
اِنّمَا العِلْمُ ثُلاَثَةٌ: آیَةٌ مُحْکَمَةٌ فریضَةٌ عادِلَةٌ؛ سنّةٌ قائمةٌ وَ ما خَلاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ – دانش هایی که فراگیری آن بر هر فرد مسلمانی لازم است، سه علم می باشد: 1. اصول عقاید؛ 2. علم اخلاق و فروع آن؛ 3. احکام شریعت؛ یعنی مسایل حلال و حرام. فراگیری دیگر علوم برای انسان، فضیلت و برتری است. (الاصول من الکافی، ج 1، ص 32).
درباره ارزش اخلاق نسبت به دیگر دستورهای دینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید:
اِنَّما بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ الاَخْلاقِ – به درستی من تنها برای تکمیل اخلاق و کمالات انسانی برانگیخته شده ام. (مجمع البیان، ج 5 ، ص 333؛ بحارالانوار، ج 71، ص 382).
ثانیا: چه اموری غیر اخلاقی و چه اموری اخلاقی اند:
سجایا وفضایل نیکویی مانند :(راستگویی ، شرافت ،خوش اخلاقی و…) را اصطلاحا اموراخلاقی و رذائل زشتی مانند : (ظلم ، تکبر ،کینه, توزی و …)را اصطلاحا امورغیراخلاقی می گویند . برای آشنایی با تفصیل بحث و موارد کامل باید به کتاب های اخلاقی مراجعه کنید. کتاب راه روشن یا ترجمه اخلاق اسلامی توصیه می شود.
ثالثا : راه تشخیص یک امر اخلاقی از غیر اخلاقی چیست؟
– انسان فطرتاً کمال جو است و هر چه در مسیر کمال پیش برود، خواهان به دست آوردن درجات بالاتری از آن است. کمال مطلق بر اساس تعالیم دین اسلام، وجود خداوند متعال است. بنابراین کمال انسان و مطلوب نهایی او در هرچه نزدیک تر شدن به سرچشمه هستی و قرب پروردگار می باشد.
– از نظر اسلام، فضیلت فعل اخلاقی، به تأثیرگذاری آن فعل در رسیدن به کمال انسان بستگی دارد؛ از این رو هر فعلی که در بازسازی روح آدمی و وصول به کمال نهایی تأثیر بگذارد فضیلت و در غیر این صورت، رذیلت اخلاقی شمرده می شود؛ البته مراد و مقصود، آن فعلی است که با اراده و اختیار آدمی انجام بپذیرد.
– نیاز به یادآوری است که این اثر بخشی، یا به طور مستقیم صورت می پذیرد و یا زمینه را برای نیل انسان به سوی کمال یا شقاوت فراهم می سازد. حال از آن جا که کمال نهایی انسان رسیدن به قرب خدا و بهره وری از صفات پروردگار است؛ هرآنچه انسان را از مقصد و مسیر منحرف نماید و از توجه به خدای متعال باز دارد، رذیلت اخلاقی به حساب می آید؛ مانند: خودخواهی، پیروی از هوای نفس، عجب و خودبینی، کبر و نخوت، دروغ، حسد و بخل، حب دنیا، غیبت، تهمت، ریا و هر گناه و نافرمانی ای که خدای متعال نسبت به آن غضب می نماید. از این جهت ترک واجبات و ارتکاب معاصی، از بزرگترین رذایل شمرده می شود.
– شایان ذکر است همان طور که فضایل در اثر بخشی، مراتب و درجاتی دارند و آن به میزان معرفت، شناخت و انگیزه ای بستگی دارد که آن فعل از آن برخوردار است، رذایل و گناهان نیز با توجه به میزان آثار سوء، مراتبی دارند و به صغیره و کبیره تقسیم می شوند. پس هر فعلی که آدمی را از خدا و وصول به کمال حقیقی دورتر سازد و در انحطاط روحی و اخلاقی او نقش مخرب بیشتری داشته باشد، از رذیلت و پستی بیشتری برخوردار است. برای شناخت مصادیق رذائل اخلاقی و اثرات متفاوتی که در روح انسان دارند، آثار ارزشمندی بر اساس مبانی اسلام و تعالیم اهل بیت(ع) تألیف گردیده، که می توان از آن ها استفاده نمود و از جمله مهمترین آن ها می توان از جامع السعادات تألیف ملا محمد مهدی نراقی و معراج السعاده تألیف ملا احمد نراقی نام برد.
– یکی از موضوعاتی که در اخلاق اسلامی به عنوان اساس ارزش در کارهای اخلاقی مطرح می شود عبارت است از «نیت» کار و انگیزه ای که انسان را وادار به انجام آن می کند. یک فرق کلی بین نظریه اخلاقی اسلام با سایر نظریه های اخلاقی وجود دارد، زیرا؛ در اغلب مکاتب اخلاقی توجهی به نیت عمل نشده است. از نظر اسلام برای این که کاری ارزش اخلاقی پیدا کند حسن فعلی به تنهایی کافی نیست بلکه همراه آن، حسن فاعلی نیز لازم خواهد بود؛ زیرا، آثار کارهای اخلاقی یعنی کمال و سعادت انسان بر حسن فاعلی و داشتن نیت صحیح مترتب می گردد. با توجه به این مطلب نیت و انگیزه ممکن است فعل را تبدیل به فعل قبیح نماید و فضیلت ،رذیلت گردد. مثلا اگر یتیم را به جهت تعلیم و تربیت او تأدیب کنند، این فعل چون به نیت خیر و اصلاح بوده حسن پیدا می کند، ولی اگر زدن به نیت ظلم و غیراصلاح باشد، این فعل،قبح پیدا می کند.
هدف بعثت انبیاء
یکی از اهداف اصلی بعثت پیامبراسلام صلی الله علیه و آله تزکیه نفوس و تربیت انسانها و پرورش اخلاق حسنه بوده است؛ حتی می توان گفت تلاوت آیات الهی و تعلیم کتاب و حکمت، مقدمه ای است برای مساله تزکیه نفوس و تربیت انسانها؛ همان چیزی که هدف اصلی علم اخلاق را تشکیل می دهد.
شاید به همین دلیل «تزکیه» در برخی آیات بر «تعلیم» پیشی گرفته است، چرا که هدف اصلی و نهائی «تزکیه» است هرچند در
عمل «تعلیم» مقدم بر آن می باشد.
هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین(سوره جمعه، آیه 2)
لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین (سوره آل عمران، 164 )
کما ارسلنا فیکم رسولا منکم یتلوا علیکم آیاتنا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمه و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون (سوره بقره، آیه 151)
و اگر در سه آیات دیگر «تعلیم» بر «تزکیه اخلاق» پیشی گرفته، ناظر به ترتیب طبیعی و خارجی آن است، که معمولا «تعلیم» مقدمه ای است برای «تربیت و تزکیه»؛ ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمه و یزکیهم انک انت العزیز الحکیم (سوره بقره، آیه 129)
این احتمال در تفسیر آیات چهارگانه فوق نیز دور نیست که منظور از این تقدیم و تاخیر این است که این دو (تعلیم و تربیت) در یکدیگر تاثیر متقابل دارند؛ یعنی، همان گونه که آموزشهای صحیح سبب بالا بردن سطح اخلاق و تزکیه نفوس می شود، وجود فضائل اخلاقی در انسان نیز سبب بالابردن سطح علم و دانش اوست؛ چرا که انسان وقتی می تواند به حقیقت علم برسد که از «لجاجت» و «کبر» و «خودپرستی» و «تعصب کورکورانه» که سد راه پیشرفتهای علمی است خالی باشد، در غیر این صورت این گونه مفاسد اخلاقی حجابی بر چشم و دل او می افکند که نتواند چهره حق را آن چنان که هست مشاهده کند و طبعا از قبول آن وا می ماند.
این نکات نیز در آیات چهارگانه فوق قابل دقت است:
اولین آیه، قیام پیغمبری که معلم اخلاق است به عنوان یکی از نشانه های خداوند ذکر شده، و نقطه مقابل «تعلیم و تربیت» را «ضلال مبین» و گمراهی آشکار شمرده است (و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین) و این نهایت اهتمام قرآن را به اخلاق نشان می دهد
در دومین آیه، بعثت پیامبری که مربی اخلاقی و معلم کتاب و حکمت است به عنوان منتی بزرگ و نعمتی عظیم از ناحیه خداوند
شمرده است؛ این نیز دلیل دیگری بر اهمیت اخلاق است
در سومین آیه که بعد از آیات تغییر قبله (از بیت المقدس به کعبه) آمده و این تحول را یک نعمت بزرگ الهی می شمرد، می فرماید: این نعمت همانند اصل نعمت قیام پیامبراسلام صلی الله علیه و آله است که با هدف تعلیم و تربیت و تهذیب نفوس و آموزش اموری که وصول انسان به آن از طرق عادی امکان پذیر نبود انجام گرفته است.( 1)
نکته دیگری که در چهارمین آیه قابل دقت است، این است که در این جا با تقاضای ابراهیم و دعای او در پیشگاه خدا روبه رو می شویم؛ او بعد از بنای کعبه و فراغت از این امر مهم الهی، دعاهایی می کند که یکی از مهمترین آنها تقاضای به وجود آمدن امت مسلمانی از «ذریه» اوست، و بعثت پیامبری که کار او تعلیم کتاب و حکمت و تربیت و تزکیه نفوس باشد.
این نکته نیز در قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها (سوره شمس، آیات 9 و 10 ) جلب توجه می کند که قرآن پس از ذکر طولانی ترین سوگندها که مجموعه ای از یازده سوگند مهم به خالق و مخلوق و زمین و آسمان و ماه و خورشید و نفوس انسانی است، می گوید: «آن کس که نفس خویش را تزکیه کند رستگار شده، و آن کس که آن را آلوده سازد مایوس و ناامید گشته است!
این تاکیدهای پی در پی و بی نظیر دلیل روشنی است بر اهمیتی که قرآن مجید برای پرورش اخلاق و تزکیه نفوس قائل است، و گویی همه ارزشها را در این ارزش بزرگ خلاصه می کند، و فلاح و رستگاری و نجات را در آن می شمرد.
همین معنی با مختصر تفاوتی در آیات قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی (سوره اعلی، آیات 14 و 15) آمده و جالب این که «تزکیه اخلاق» در آن مقدم بر نماز و یاد خدا ذکر شده که اگر تزکیه نفس و پاکی دل و صفای روح در پرتو فضائل اخلاقی نباشد، نه ذکر خدا به جا می رسد و نه نماز روحانیتی به بار می آورد.
و بالاخره در آیه: و لقد آتینا لقمان الحکمه ان اشکر لله (سوره لقمان، آیه 12) از معلم بزرگ اخلاق یعنی لقمان سخن می گوید و از علم اخلاق به «حکمت» تعبیر می کند و می گوید: «ما (موهبت بزرگ) حکمت را به لقمان دادیم، سپس به او دستور دادیم که شکر خدا را در برابر این نعمت بزرگ به جا آورد!
با توجه به این که ویژگی «لقمان حکیم» آن چنان که از آیات سوره لقمان استفاده می شود تربیت نفوس و پرورش اخلاق بوده است بخوبی روشن می شود که منظور از «حکمت» در این جا همان «حکمت عملی» و آموزشهایی است که منتهی به آن می شود یعنی «تعلیم» برای «تربیت»!
تکامل اخلاقی در فرد و جامعه، مهمترین هدفی است که ادیان آسمانی بر آن تکیه می کنند، و ریشه همه اصلاحات اجتماعی و وسیله مبارزه با مفاسد و پدیده های ناهنجار می شمرند.
اهمیت اخلاق در روایات اسلامی
این مساله در احادیثی که از شخص پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و همچنین از سایر پیشوایان معصوم علیهم السلام رسیده است با اهمیت فوق العاده ای تعقیب شدهاست.
1. در حدیث معروفی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
«انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ من تنها برای تکمیل فضائل اخلاقی مبعوث شده ام.»(2)
و در تعبیر دیگری: «انما بعثت لاتمم حسن الاخلاق» آمده است.(3)
و در تعبیر دیگری: « بعثت بمکارم الاخلاق ومحاسنها» آمده است.(4)
تعبیر به «انما» که به اصطلاح برای حصر است نشان می دهد که تمام اهداف بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله در همین امر یعنی تکامل اخلاقی انسانها خلاصه می شود.
2. در حدیث دیگری از امیرمؤمنان علی علیه السلام می خوانیم که فرمود: «لو کنا لانرجو جنه ولانخشی نارا ولاثوابا ولاعقابا لکان ینبغی لنا ان نطالب بمکارم الاخلاق فانها مما تدل علی سبیل النجاح؛ اگر ما امید و ایمانی به بهشت و ترس و وحشتی از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابی نمی داشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقی برویم، چرا که آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفقیت هستند.»(5)
این حدیث بخوبی نشان می دهد که فضائل اخلاقی نه تنها سبب نجات در قیامت است بلکه زندگی دنیا نیز بدون آن سامان نمی یابد!
3- در حدیث دیگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است که فرمود: «جعل الله سبحانه مکارم الاخلاق صله بینه وبین عباده فحسب احدکم ان یتمسک بخلق متصل بالله؛ خداوند سبحان فضائل اخلاقی را وسیله ارتباط میان خودش و بندگانش قرار داده، همین بس که هر یک از شما دست به اخلاقی بزند که او را به خدا مربوط سازد.» (6)
به تعبیر دیگر، خداوند بزرگترین معلم اخلاق و مربی نفوس انسانی و منبع تمام فضائل است، و قرب و نزدیکی به خدا جز از طریق تخلق به اخلاق الهی مکان پذیر نیست!
بنابراین، هر فضیلت اخلاقی رابطه ای میان انسان و خدا ایجاد می کند و او را گام به گام به ذات مقدسش نزدیکتر می سازد.
زندگی پیشوایان دینی نیز سرتاسر بیانگر همین مساله است که آنها در همه جا به فضائل اخلاقی دعوت می کردند، و خود الگوی زنده و اسوه حسنه ای در این راه بودند و به خواست خدا در مباحث آینده در هر بحثی به نمونه های اخلاقی آنها آشنا خواهیم شد؛ و همین بس که قرآن مجید به هنگام بیان مقام والای پیامبراسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: «وانک لعلی خلق عظیم؛ تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری!»(7)
پی نوشت ها :
(1)در جمله «و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون» به شما اموری تعلیم می دهد که امکان نداشت خودتان آن را بدانید!» دقت کنید که سخن از تعلیم علومی به میان می آورد که وصول به آن برای انسان از غیر طریق وحی غیر ممکن است!
(2) کنز العمال، حدیث 52175 (جلد3، صفحه 16)
(3) همان مدرک، حدیث 5218.
(4)بحار، جلد66، صفحه 405.
(5) مستدرک الوسائل، جلد 2، صفحه 283. (چاپ قدیم)
(6) تنبیه الخواطر، صفحه 362.
(7) سوره قلم، آیه 4.
آیت الله مکارم شیرازی – با اندکی تلخیص از کتاب اخلاق در قرآن، ج 1، ص16.
منبع سایت اندیشه ی قم
نقش اخلاق در زندگی از نظر اسلام»
اخلاق نیکو، می تواند نقش فراوانی در زندگی انسان داشته باشد. لکن به خاطر طولانی نشدن و رعایت اختصار به بیان برخی از آثار اخلاق می پردازیم:ـ اخلاق پسندیده موجب آبادی جامعه و طولانی شدن عمر می شود. امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: «نیکوکاری و حُسن خُلق، خانه ها را آباد کند و بر عمرها بیفزاید. مستدرک الوسیله ج 11 ص 294». اخلاق شایسته، محبّت را جلب می کند. در سایه محبت، اتحاد و پیوند اجتماعی محکم تر می شود. با استحکام پیوند اجتماعی، جامعه با همکاری همدیگر به آبادی محیط می پردازند. می دانیم که بسیاری از بیماریها، سرچشمه روانی دارد، چنین بیماریهایی از عمر می کاهد و مرگ را نزدیک می کند، ولی اخلاق نیکو، بیمارهای روحی را از بین می برد و در نتیجه از مرگهای زود رس جلوگیری می کند و به نشاط و طراوت بدن و فرد می افزاید و به بقاء بدن کمک می کند.ـ حُسن خُلق، دلها را می رباید و امت اسلامی را امت نمونه و نیرومند می سازد. قرآن کریم می فرماید: «تو از پرتو و رحمت الهی، در برابر آنها نرم شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده می شدند.ـ اخلاق اسلامی، موجب کرامت و بزرگواری انسان می شود و راه کامیابی و بهتر زیستن را به انسان عرضه می کند. امام علی ـ علیه السلام ـ فرموده است: «اگر ما، نه امید به بهشت داشتیم و نه ترسی از دوزخ، نه ثوابی وجود داشت و نه عقابی، عقلاً شایسته و وظیفه ماست که در طلب مکارم اخلاق و صفاتی باشیم که موجب کرامت و بزرگواری است. زیرا این صفات است که انسان را به کامیابی می رساند.»ـ اخلاق شایسته، سبب ایجاد محبت در تمام محیط زندگی است. امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: (حُسن الخلق یورث المحبّة و یؤیّد المروّة) «حُسن خلق و اخلاق پسندیده سبب محبّت خدا و خلق، و منشأ مروّت و فتوت و مردانگی است. غررالحکم 255.ـ اخلاق نیک موجب افزایش رزق انسان می شود. امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: (حُسن الخلق یزید فی الرزق) «حُسن خلق رزق را زیاد می کند. مستدرک ج 8 ص 445.»ـ اخلاق نیکو، زندگی را برای انسان با صفا و گوارا می سازد. امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: (لا عیش اَهناً من حُسن الخلق)«هیچ زندگی ای گواراتر از حُسن اخلاق نیست. کافی ج 8 ص 244.»ب: اخلاق ناپسند و بد: در روایات اسلامی زیانهای اخلاق بد در زندگی فردی و اجتماعی انسان، مورد بحث قرار گرفته است که به بیان فرازهایی از آن می پردازیم.ـ اخلاق زشت موجب وحشت نزدیکان و نفرت دیگران می گردد. امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: (سوء الخلق یوحش القریب و ینفر السعید)«بد اخلاقی نزدیک را به وحشت می اندازد و برای دیگران نفرت آور است. مستدرک ج 12 ص 76.»- بد اخلاقی، موجب زایل شدن محبت و دوستی می گردد: امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: (سوء الخلق یوحش النفس و یرفع الانس – بد خُلقی، موجب وحشت انسان و ذایل شدن اُنس و دوستی می گردد. مستدرک ج 12 ص 76.)ـ اخلاق بد، رزق و روزی را از زندگی کم می کند. امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ فرموده: «شخص بد خُلق تنگ روزی است.»امیدواریم با مطالبی که بیان شد با جایگاه اخلاق در زندگی فردی و اجتماعی قدری آشنا شده باشید و به ارتباط و تأثیرات آن نیز تا حدودی پی برده باشید. همچنین می توانید برای مطالعه بیشتر به کتب زیر مراجعه نمایید:- خودشناسی برای خودسازی، مصباح یزدی- خودسازى، شهید باهنر