طلسمات

خانه » همه » مذهبی » پایان دادن نامزدی

پایان دادن نامزدی


پایان دادن نامزدی

۱۳۹۷/۰۷/۰۹


۷۶۲۳ بازدید

این پسر، آن همسری نیست که من همیشه دنبالش بودم. برای رسیدن به من خیلی دروغ گفت که حالا آشکار شده. والدینم نیز با من موافقند که به این نامزدی پایان بدهم. من به حرف های شما اعتماد دارم. به من بگویید چگونه این کار را بکنم؟ نکته ای هست که باید مد نظر داشته باشم؟

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش

بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

از بس که دست می گـــزم و آه می کشــم

آتش زدم چو گل به تن لَخت لَخت خویش

وقــت است کــز فـــراق تو و ســوز اندرون

آتش درافکنم به همه رخت و پخت خویش[ حافظ.]

خواهر ارجمند؛ شاید گسستن ارتباط قلب ها و زخمی شدن آن ها، بدترین اتفاقاتی باشد که می تواند در عالم بیفتد. اندوه تان را اندوهگین و اعتمادتان را قدردانیم. امیدواریم مطالب پیش رو، شما را به تصمیمی مناسب برساند.

آمارها نشان می دهد که درصد قابل توجهی از طلاق ها در دوره ی نامزدی اتفاق می افتد. یکی از مسائلی که ممکن است در دوره ی نامزدی پیش بیاید این است که پسر یا دختر و یا هردوی آنان، پس از گذراندن بعضی از مراحل مقدماتی مثل گفت و گوها، رفت وآمدها، مراسم بله برون و حتی بعد از عقد، با آشنایی بیشتر نسبت به ویژگی های ظاهری (چهره و اندام)، اخلاق و رفتار یکدیگر و خانواده ها، از ازدواج پشیمان می شوند و درمی یابند که این فرد، همسری نیست که می خواستند و تصور می کردند و یا خلاف آن است که در تحقیقات به آن دست یافته بودند یا درمی یابند که نسبت به این شخص هیچ حسی ندارند و یا از او متنفرند و نمی توانند با او زندگی خوبی داشته باشند.

شاید شما هم جزء این دسته افراد باشید و به هر دلیلی گمان می کنید در انتخاب همسرتان دچار اشتباه شده اید و هر چه زودتر باید این رابطه را سر و سامان دهید و به خاتمه اش بیندیشید. شاید تراژدی ای تلخ تر از قطع یک رابطه ی عاطفی نباشد، تراژدی ای که گاهی با ندانستن چگونگی خاتمه، بر شدت ناراحتی آن می افزایید و با عذاب وجدان و احساس گناهی پیش می روید که شاید سنگینی اش سالیان سال بر دوش تان بماند.

برای اتمام یک رابطه عاطفی بهتر است به این نکات توجه کنید:

با خود تامل کنید. از خودتان بیرون بیایید و به عنوان یک نفر سوم، به خودتان، نامزدتان و رابطه تان فکر کنید. بار دیگر نگرانی های تان را بررسی کنید و همه ی ماجراهایی را که شما را به جدایی سوق می دهد، با نگاهی بی طرفانه از نظر بگذارنید. به دنبال علت اصلی بگردید و به درست و نادرست بودن به هم زدن رابطه تان به خاطر آن علت نیز بیندیشید. گاهی جدایی بر سر مسائل پیش پا افتاده ای است که شاید خودتان نیز پس از فروکش کردن آتش خشم، به آن بخندید و خود را مؤاخذه کنید که چرا چنین کردید و به عواقب آن فکر نکردید. گاهی ماجرا آن قدرها بزرگ نیست که اطرافیان تان جلوه می دهند. گاهی … .

مراقب عواقب آن باشید. «جدایی» همسران، در روایات اسلامی به عنوان مبغوض ترین و ناخوشایندترین عمل حلال معرفی شده و از آن جز در مواردی که هیچ راهی برای سازش بین همسران و ادامه ی رابطه آن دو وجود ندارد، نهی شده است. بنابراین اصل طلاق، گناه محسوب نمی شود ولی اگر بدون دلیل موجه عقلی و شرعی باشد، به لحاظ آثار و لوازم و عوارض جسمی، روانی، اجتماعی و… (مثل بیماری جسمی، دلشکستگی، افسردگی، اُفت تحصیلی یا شغلی) می تواند آثار سوء دنیایی و آخرتی برای مقصّر در پی داشته باشد و سعادت و توفیقات او را تحت الشعاع خود قرار دهد. بنابراین ممکن است عملی از منظر فقه، جایز و مُباح باشد ولی از نظر اخلاق اسلامی، ناپسند و خطا به حساب آید. گاهی در این موقعیت ها، حقوق زیادی پایمال هیجانات منفی می شود در حالی که حق الناس، از حقوقی است که می تواند دنیا و آخرت فرد را تحت تأثیر منفی خود قرار دهد.

ملاک های تان را مرور کنید. با خودتان فکر کنید، ملاک شما برای ازدواج چه بود؟ ملاک های اصلی افراد، آن موارد و خط قرمزهایی هستند که اگر آن ملاک ها در فرد مورد نظر وجود نداشته باشد، با او هرگز زندگی نخواهند کرد. اکنون که ملاک های ازدواج خود را مرور کرده اید، در نامزدتان دقت نمایید، آیا او واقعاً فاقد این ملاک ها است؟

عجله نکنید. به هم زدن یک رابطه ی عاطفی، چهره ی خوشایندی در پرونده ی زندگی شما و نامزدتان ندارد. جدایی در دوران عقد، شما را انگشت نما می کند و حرف و حدیث های اطرافیان و لطمات متعاقب آن، سال های سال بر دل تان خواهد ماند و حتی ممکن است زندگی آینده تان را نیز تحت تأثیر قرار دهد. قدری به احتمالات دیگر نیز فکر کنید تا حداقل بعدها افسوس این را نخورید که کاری (حتی با احتمال تأثیر کم) بود که می توانستم انجام دهم و نکردم.

دخترها بیشتر توجه کنند. دختر خانم ها توجه داشته باشند که دیگر آن دختر مجرد پیش از ازدواج نیستند. با توجه به عُرف جامعه، در صورت جدایی از نامزد، به آن ها مانند قبل نمی نگرند. در صورت جدایی، مُطَلّقه ای خواهند بود که تا حدی وجهه ی خود را از دست داده و بر میزان و نوع خواستگاران خود تأثیر گذاشته اند.

کمی فعال باشید. ممکن است یک طرفه بودن عواطف رابطه، باعث این تصمیم شما شده باشد. کمی به خودتان و رابطه فرصت دهید. محبت های (حتی کوچک) او می تواند یک نقطه ی شروع باشد، البته ممکن است پاسخ به این محبت ها (با توجه به پیش زمینه ی موجود در شما) دشوار باشد، اما لازم است شما هم به هر ترتیب شروع کنید. سعی کنید در مقابل ابراز محبت های او، لبخندی حاکی از رضایت هم بر لبان شما بنشیند. کم کم بر آن بیفزایید. طولی نخواهد کشید که این بازخوردها، رابطه تان را لذت بخش تر خواهد نمود.

متمرکز باشید. فکر و ذکر و نگاه خود را از نامحرمان بردارید و خود را همسر نامزدتان که برخوردار از بسیاری از نکات مثبت است، بدانید. خواهید دید که مشکل تان کاهش خواهد یافت. از خیال پردازی ها و مقایسه کردن ها دست بردارید تا نامزدتان را با همه ویژگی های مثبت و منفی او بپذیرید و به جای توجه به نکات منفی ایشان (که یقیناً بسیاری از افراد، برخی از آن نکات منفی را دارا می باشند) نکات مثبت او را (که یقیناً کم نیستند) ببینید و مورد توجه قرار دهید. به تعبیر دیگر، نامزدتان را به دلیل خوبی هایی که دارد، دوست بدارید نه آن که ایشان را به خاطر نقاط منفی اش از خود دور کنید.

فریب نخورید. ممکن است ظاهر رفتاری و گفتاری دیگران، شما را به عمق بیشتری از عدم محبت نسبت به نامزدتان ببرد و توهّم یک زندگی بهتر در موقعیتی دیگر را وسوسه کند، اما ظاهر لیلی و مجنون زندگی دیگران، شما را نفریبد که خنده ی بسیاری، لبخند ژُکوند است و از گریه غم انگیزتر. پس جوگیر این ظواهرِ حبابی نشوید.

گُل بی عیب، خداست. مواظب باشید پشیمانی و نارضایتی تان از روی وسواس بی جا و بهانه نباشد. این را بدانید که انسان بی عیب و نقص و کاملاً مورد دلخواه، هرگز یافت نمی شود. هرکسی و هر خانواده ای، تفاوت ها (و گاه عیب هایی) دارد؛ همان گونه که ممکن است خودتان یا خانواده تان نیز برای دیگران متفاوت باشید. این طبیعتِ هر موجودِ غیر معصوم است.

مراقب حرم خدا باشید. قلب، حرم خداست[ وَ قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام) «الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ» (مجلسی، 1403ق.، ج 67، ص 25).]؛ مراقب باشید به این حرم، ظلم نکنید. بازی با احساس ها و روح دیگران (آن هم با احتمال تبعات فردی و اجتماعی) بدون دلیلی عقل پسند، جفای سنگینی است که ممکن است دنیا و آخرت شما را تحت تأثیر منفی خود قرار دهد.

خودتان باشید. گاهی زیربنای رابطه ی همسران جوان، خوب است اما اختلاف های دو خانواده و گاه وجود مشکل در رابطه ی نامزد با خانواده ی خود یا همسرش، رابطه ی همسران جوان را متشنج می کند و زیر فشار خانواده ی خود، وادار به جدایی می شود. مراقب باشید؛ احترام به والدین و اعضای خانواده تان، شما را در مسیر ظلم به دیگران قرار ندهد.

صادق باشید. اگر سؤال های درستی در ذهن تان درباره تصمیمی که گرفته اید، نداشته و همه ابعاد آن را نسنجیده باشید و برای این سؤال ها، جواب قانع کننده نداشته باشید، به جای این که از طلاق راهی برای رهایی بسازید، قلعه ای برای اسارت می سازید بنابراین لازم است از خودتان بپرسید:

چرا در این موقعیت قرار گرفته ام؟

چرا تصمیم به ازدواج با این فرد گرفتم؟

چه کارهایی انجام دادم که باعث وخامت اوضاع و عصبانیت و درگیری شد؟

سهم هر کدام از ما در این اختلاف ها چه قدر است؟

چه بخشی از اختلاف ها به تفاوت های شخصیتی ما برمی گردد؟ چه بخشی به دخالت اطرافیان و چه بخشی مربوط به اشتباهات و بی تجربگی های مان است؟

تا زمانی که نتوانید صادقانه و بی طرفانه به این شرایط نگاه کنید، نمی توانید موقعیت نادرست را ترک و به موقعیت درست دست پیدا کنید، نمی توانید همراه بهتری برای زندگی تان پیدا کنید و حتی نمی توانید یک رابطه ی قوی و ماندگار با اطرافیان تان داشته باشید و حتی ممکن است در ازدواج بعدی هم دچار مشکل شوید. بیشتر ازدواج ها سیاه و سفید نیستند، خاکستری اند. این یعنی می توانید آن را به سمت سیاه و سفید ببرید در حالی که بیشتر افراد وقتی اتفاقی میان شان می افتد، به جای درست کردن اوضاع، به سمت تخریب کامل و پاک کردن صورت مسأله پیش می روند.

مشورت کنید. اگر گمان می کنید قادر به هضم و حل ماجرا نیستید، قبل از مشورت با اطرافیان، تصمیمی نگیرید. مطلب را با افرادی عاقل، رازدار و البته دلسوز در میان بگذارید و نظر آنان را جویا شوید. این افراد می توانند در خانواده ی شما، در حلقه ی دوستان تان، از میان اساتیدتان یا دارای تخصص روان شناسی یا مشاوره باشند.

ممکن است برخی از اطرافیان شما باشند که در دوران نامزدی، مشکلاتی شبیه شما داشته اند اما بعدها این مشکل را حل کرده اند. از تجربه ی آن ها بپرسید که چه طور با مشکلات شان کنار آمده اند و چگونه توانسته اند رابطه شان را مدیریت کنند؟ مشورت می تواند راهگشا باشد اما دقت کنید که تصمیم گیرنده نهایی شما هستید. با اقتدار (و نه لجبازی) تصمیم بگیرید.

مسؤولیت قطع رابطه را شخصاً برعهده بگیرید. تصمیم قاطعانه ی خود را به خانواده اطلاع دهید، اما هرگز از آن ها نخواهید شروع کننده ی قطع این ارتباط عاطفی باشند؛ یا کاری نکنید که حرف آخر که حرف دل شماست از زبان طرف مقابل تان بیرون بیاید. مسؤولیت پذیر[ responsible.] و شجاع باشید و صریحاً اعلام نظر کنید. در نشستی صمیمانه و رو در رو با نامزدتان، علت را بیان کنید و دلایل درست نبودن ادامه ی رابطه را توضیح دهید؛ نظرات او و حتی خانواده اش را هم بشنوید و راجع به آن ها بیندیشید؛ اما اگر راه به جایی نبردید، سعی کنید بدون آن که فرد مقابل را زیر سؤال ببرید و یا او را تنها مقصر این داستان قلمداد کنید، تکلیف رابطه تان را مشخص کنید.

مراقب عزت نفس او باشید. سعی کنید ایراد طرف مقابل را مستقیم و توهین آمیز نگویید، بلکه فقط اصل مطلب را بیان کنید؛ طوری حرف نزنید که عزّت نفسش خدشه دار شود و یا فکر کند پُر از ایراد است و مشکلی بزرگ دارد!

مراقب عزّت نفس خود باشید. هرگز از جملات کلیشه ای چون «من لایق تو نیستم!»، «من نمی توانم تو را خوشبخت کنم!»، «تو بهترینی، مشکل از من است» و… استفاده نکنید.

اجبار و اصرار نداشته باشید. به یک توضیح مختصر که مشخص کند چرا شرایط آن گونه که باید پیش نرفته است، بسنده کنید. هرگز سعی نکنید طرف مقابل را به پذیرش علت مجبور سازید، چرا که اصرار به این امر، تا بی احترامی و خشونت پیش خواهد رفت.

متانت خود را حفظ کنید. این سناریوی غم انگیز، برای هر شنونده ای ناراحت کننده است، چه رسد برای کسی که آن را تجربه می کند؛ پس خودتان را برای شنیدن هر توهین و تحقیری آماده کنید، اما در همه حال کنترل خود را حفظ کرده و اجازه ندهید گفته و یا رفتاری از شما، بیش از این باعث تکدّر خاطر طرف مقابل و خانواده اش شود.

اتفاق را در بوق و کرنا نکنید. بی تردید دوستان و آشنایان، پی جوی علت به هم خوردن رابطه تان خواهند بود. اشتباه است آنان را از چند و چون ماجرا مطلع سازید و ایرادهای خود یا دیگری را همه جا جار بزنید. با بیان عبارت کلی چون «با هم توافق نداشتیم» به کنجکاوی دیگران خاتمه دهید و اجازه ندهید بیش از پیش، نمک به زخم تان بپاشند و یا آتش بیار معرکه شوند.

قاطع باشید. علت جدایی باید چیز بسیار مهمی باشد که شما در انتخاب تان متوجه آن نشده بودید، مثل: اعتیاد، اختلالات مهم شخصیتی و اخلاقی و مخالفت ورزی با اعتقادات دینی. اگر این طور است، دیگر تعلل نکنید و دست به کار شوید. اینجاست که باید بی خیال حرف مردم شوید و به زندگی آینده تان که ارزشی بسیار دارد، بیندیشید.

توجیهات غیرمنطقیِ ماندن، عواقبی مُخرّب دارد. گاهی در حالتی که یکی یا هردوی نامزدها، به عللی موجّه و منطقی، می خواهند که از این ازدواج منصرف شوند و از راهی که آمده اند برگردند، عواملی آنان را از این بازگشت، منصرف می کند. مثلاً تصور می کنند: «دیگر زشت است که برگردیم»، «حرف مان میان فامیل پخش شده»، «جواب مردم را چه بدهیم؟»، «اگر مردم بفهمند چه می گویند؟»، «شاید فکر کنند مسأله ی خاصی در کار بوده»، «دیگر نمی شود دل طرف را شکست»، «به او و خانواده اش لطمه می خورد»، «اگر این کار را بکنیم ناراحتی و دشمنی پیش می آید»، «دیگر کار از کار گذشته و باید تحمل کرد» و… .

گاهی نیز مطلب درونی و پشیمانی شان را به نزدیکان خود، مثل پدر و مادر و برادر و خواهر یا دوستان نزدیک، می گویند که ایشان را از انصراف و بازگشت می ترسانند و مطالبی مانند مطالب فوق می گویند و ایراد و اشکال ها را توجیه می کنند و وعده هایی هم مبنی بر این که: «بعداً محبت پیدا می شود»، «زیر یک سقف رفتن، مشکلات را حل می کند»، «کارها کم کم روبه راه می شود!» و… می دهند. این عوامل، به کلی شجاعت و شهامت و اراده ی بازگشت و بیان حقیقت را از آنان سلب می کند و در نتیجه، آنان حالت پشیمانی و بی علاقه گی را در دل خود نگه می دارند و تظاهر به رضایت و علاقه می کنند و سرانجام، تن به این ازدواج ناخواسته می دهند.

پس از ازدواج، چند صباحی با فشار بر خود و تظاهر به دوست داشتن زندگی جدید و محبت ساختگی به همسر به سر می برند؛ اما در درون شان آشوبی برپاست. کم کم توان و قدرت تظاهر به محبت ساختگی و رضایت دروغین، رو به کاهش می رود؛ زیرا بسیار دشوار است که انسان بتواند یک عمر با ظاهرسازی در کنار انسانی که به او علاقه ندارد و یا از او نفرت دارد، زندگی کند و باطنش آشکار نشود. بالاخره -دیر یا زود- محتویات درونی اش آشکار می شود و «از کوزه همان برون تراود که در اوست». آن گاه اختلافات، بهانه گیری ها، بی حوصلگی ها، کج خُلقی ها و نزاع ها شروع خواهد شد و می شود آن چه نباید بشود.

این انتخاب در نامزدی، بین خوب و بد نیست، بلکه بین بد و بدتر است. بی تردید وقتی گرهی بین قلب ها خورده است و عقدی برقرار شده است، تلاش حداکثری مبذول آسیب زدایی و پایدار نگاه داشتن رابطه است، اما گاهی پس از مدتی تلاش، متوجه خلاءهای عمیقی می شویم که راهی جز جدایی باقی نمی گذارد. اینجاست که مدتی سوختن، بهتر از زندگی در جهنم (یا حداقل بهشتی یخ زده) تا آخر عمر است.

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:

«هر کس محبتش را در غیر جاى خویش قرار دهد (به جاى رابطه و پیوند) خود را در معرض جدایى قرار داده است»[ «مَن وَضَعَ حُبَّهُ فى غَیرَ مَوضِعِهِ فَقَد تَعرَّضَ لِلقَطیعَه» (حر عاملی، 1409ق.، ج 16، ص 172).].

آسیب نزنید. گاهی در این باره (جدایی قبل از عروسی) مسائل تلخی به وجود می آید که از اصل جدایی هم تلخ تر است. شخص پشیمان (چه دختر و چه پسر) چون می بیند شجاعت آن را ندارد که مطالب درونی خود را با صراحت و صداقت بیان کند و مسؤولیت آن را برعهده بگیرد، یا به دلیل فشارهایی که از سوی اطرافیان به او وارد می شود و نجات خود از این گرفتاری و برای این که بهانه و دلیل موجّهی برای جدایی داشته باشد، تهمت ها و ناسزاها و عیب هایی را می تراشد و به فردی که قرار بود با او عروسی کند و خانواده اش نسبت می دهد! این عملی حرام و غیرانسانی است و خداوند را به غضب می آورد و ممکن است باعث بدبختی انسان در دنیا و آخرت گردد.

در چنین موقعیتی که انسان با جدایی و به هم زدن قرار نامزدی، باعث می شود ضربه ای روانی و حیثیتی به یک انسان و خانواده اش بزند، باید از آنان دلجویی کند و حلالیت بطلبد و با عذر خواهی و احترام جدا شود؛ نه این که علاوه بر ضربه ی اول، یک ضربه ی سنگین آبرویی و روحی دیگر هم به آنان بزند. این کار، خلاف دین، وجدان، جوان مردی، شرافت و آزادگی است. ممکن است آن ها به دلیل قرار گرفتن در شرایط بحرانی، عذرخواهی شما را نپذیرند اما شما از رفتار انسانی تان پشیمان نشوید.

رازدار باشید. به سلامت روانی، آبروی اجتماعی و آینده ی یکدیگر احترام بگذارید. در چنین مواردی اگر طرفین، عیب و نقصی از همدیگر و خانواده ها مشاهده کرده اند، باید اسرار بپوشانند و راز فاش نکنند، چه رسد به این که عیب هایی هم برای یکدیگر بتراشند و آبروی هم را بریزند!

غم حبیب، نهان به، ز گفت و گوی رقیب

که نیست سینه ارباب کینه، مَحرم راز[ حافظ.]

خانواده ها توجه کنند. هرچند که این «جدایی» برای خانواده ها – به خصوص خانواده ی دختر – تلخ و ناخوشایند است، اما ازدواج با نارضایتی و اکراه، ناخوشایندتر و تلخ تر است. پس:

– اول این که، دختر و پسر را در انتخاب همسر، راهنمایی و یاری کنند که کار به «پشیمانی» منجر نشود.

– دوم این که، اگر چنین مسأله ای پیش آمد، آنان را راهنمایی کنند که مبادا پشیمانی شان از روی وسواس بی جا و توقعات غلط نباشد.

– سوم این که، اگر این پشیمانی پیش آمد و دیدند آنان راضی به این ازدواج نیستند، به هیچ وجه آن ها را ملامت و سرزنش نکنند و با تهدید و ترساندن از عواقب کار، به این ازدواج ناخواسته مجبورشان نکنند؛ بلکه راضی به این جدایی شوند و دختر و پسر را کمک کنند و زمینه را فراهم نمایند تا با حداقل ناراحتی و درگیری، این قضیه پایان یابد.

– چهارم این که، لجاجت های غیرمنطقی را کنار بگذارند و درصدد گروکشی به وسیله ی مهریه و حق طلاق و… برنیایند. این گونه کشمکش ها که به بهانه هایی چون «بازی با آبروی خانواده و فرزند ما»، «گرفتن حق عُرفی و شرعی» و دیگر تصورهای غلط رخ می دهد، بیش از آن که سودی داشته باشد، آسیب هایی روانی و اجتماعی برای فرزندان و خانواده به همراه خواهد داشت.

– پنجم این که بهتر است فرزندان را دعوت به یاری گرفتن از مشاور یا روان شناس نمایند تا با کمک فرآیند مشاوره پیش از طلاق، این جدایی، با آسیب کمتری رخ دهد و تبعات حقوقی آن، تأثیر منفی کمتری ایجاد نماید.

یادگاری

شاید چشم های ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشک های مان شسته شوند، تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفاف تری ببینیم.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد