۱۳۹۶/۰۵/۰۴
–
۱۹۸۵ بازدید
با سلام عاشق شدن ایا گناه است توضیح کامل می خوام ممنون
«عشق ما فوق عقل است یعنی اینکه باید از مسیر عقلانی و منطقی گذر کند و بالاتر از تفکر خام باشد»«عشق یک روند است نه یک حادثه که با کشش و اشتیاق احساسی – عاطفی شروع شده و با صمیمت و تعهد کامل میشود».دانشجوی گرامی؛ در پاسخ به سؤال شما ابتدا شایسته است به گفتمان مشترکی در مورد معنای عشق رسید تا معلوم باشد که قرار است سر چه کسی تراشیده شود؛ لذا پس از ذکر مقدّمهای کوتاه به سؤالتان پاسخ خواهیم گفت.عشق، یعنی دوست داشتن و درگیر شدن شدید احساسی که در عرف کوچه و بازار مصادیق بسیاری دارد تا آنجا که رندی گفته است:به دنیا هر کجا درد دلی بود به هم کردند و عشقش نام کردند.هر چند برخی سعی دارند که از کششهای طبیعی به جنس مخالف به عشق مجازی تعبیر کنند؛ ولی واقعیت این است که اکثر آنها چیزی جز میل جنسی و یا هیجانات زود گذر نیست.علامه محمد تقی جعفری میفرمودند روزی جوانی چهره و رفتارش عوض شده بود هر روز رنگ پریده تر وگوشه گیرتر میشد.مادرش از او پرسید: پسرم من مادرتم به من بگو چرا به این روز افتاده ای؟گفت راستش مادر، من عاشق شدهام!مادر پرسید عاشق کی شدی؟ گفت: هر کی که شما بگید !گفت خاک بر سرت با این عاشق شدنت ! خوب بگو من زن میخواهم چرا دیگر معنای عشق را خراب میکنی.با توجّه به ماجرای فوق باید گفت عشق بر دو گونه است حقیقی و مجازی.الف) عشق هاى مجازىدر این گونه عشق ، موضوع عشق ورزی همانا صفات ظاهری و کمالات مشهود و محسوس محبوب است. یعنی کمالات ظاهری محبوب موجب جذب عاشق میشود. عشق مجازی خود دو گونه است: 1- عشق حیوانی که در آن عاشق تنها از روی شهوت و هوس معشوق خود را میخواهد و به جنبههای جنسی او نظر دارد.2-عشق پاک: در این عشق اگر چه نظر عاشق به ظاهر محبوب است، ولی چون ظاهر نماد باطن است و نشان از ذات الهی دارد، خود زمینه ساز عشق حقیقی میشود و مانند پلی عاشق را به سوی عشق حقیقی رهنمون میگردد. ب ) عشق حقیقى و الهىعشق حقیقى عبارت است از قرار گرفتن موجودى کمال جو در مسیر جاذبه کمال مطلق، یعنى خداوند متعال، پروردگارى که جمیل مطلق، بى نیاز، یگانه، داناى اسرار، توانا، قاهر و معشوق است که همه رو به سوى او دارند و او را مى طلبند.[1]عشقی که اغلب جوانان از آن دم میزنند، بیشتر ریشه در بلوغ جنسی و نیاز به جنس مخالف دارد و آنها بعضاً خیال میکنند که عشقشان معنوی است.البتّه وجود عشق و احساس در انسان طبیعی است، اما مشکلی که وجود دارد این است که در میل و گرایش به جنس مخالف که به صورت طبیعی در هر فردی اعم از دختر و پسر وجود دارد، عقلانیت خود را لحاظ نمیکنند، یعنی شایسته است ابتدا در انتخابهای خود با عقل خود محاسبه کنند و ببینند این موضوع یا فرد برای آنها مناسبت دارد یا نه؛ زیرا ازدواج رویدادی است که انسانها را با اعتقادات، اولویتها، مذهب، پول و عادات خانوادهها که بعضاً بسیار متفاوت است رو به رو میسازد؛ بنابراین اگر انتخابها بر مبنای معیارهای منطقی و عقلانی باشد و پس از انتخاب عقلانی، عواطف شکل گیرند، میتوان به موفقیّت چنین ازدواجی امیدوار بود اما اگر دوست داشتن از روی احساس باشد و تنها ملاک، علاقه بدون پایه عقلی و منطق باشد به احتمال زیاد شکست در کمین چنین ازدواجی خواهد بود. بنابراین ابتدا باید شرایط و راههای عقلانی و عرفی را طی کرد و سپس به صورت احساسی با موضوع درگیر شد. در حقیقت باید قلبشان بعد از عقلشان به صحنه بیاید تا مشکلی پیش نیاید؛ ولی در بسیاری از موارد متأسفانه اغلب جوانان به گفته خود ابتدا عاشق میشوند و بعد( که ممکن است پس از عروسی و یا بچّهدار شدن باشد) تازه میخواهند ببینند آن فرد برایشان مناسب است یا نه.با توجّه به مطالب فوق واضح است که اشکال چنین عاشق شدنی پرده کشیدن بر عقل منطقی است، حال اگر در این رهگذر فرد چه پسر و یا دختر موازین شرعی را نیز زیر پابگذارد، قطعاً دچار گناه نیز خواهد شد. در حقیقت اتصاف چنین حالاتی به گناه که شما نام عشق بر آن مینهید از این جهت خواهد بود که به اصطلاح فرد عاشق در رفتار خود به بیراهه رفته و موازین شرع را زیر پابگذارد.[1] احیاء علوم الدین، غزالى، ج 4، ص 283 – 279.