۱۳۹۷/۰۲/۲۴
–
۸۳۳ بازدید
باسلام لطفا استاد علم غریبه یاجفرماهربرام معرفی بفرماییدمتشکرم
با سپاس از ارتباط شما با این مرکزدر پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
الف ) برادر گرامی! سفارش بزرگان اهل کمال و معنا این است که طالبان کمال و قرب خداوند عمر ارزشمند و سرمایه نفس جوانی را صرف اموری ماندگار و اساسی که آنها را به عالم معنا و به هدف آفرینش و خلقت نزدیکتر سازد, بنمایند و از فرصت محدود عمر و جوانی, بهترین و بیشترین استفاده را بنمایند. به همین خاطر بزرگان اهل کمال و متخصصین علوم الهی و سیر الی الله مانند مرحوم قاضی_اعلی الله مقامه الشریف_ فرزندان خود را از آموختن علوم غریبه و صرف عمر در راه تحصیل آنها منع می کردند در عوض آنها را به یاد و ذکر و مراقبه پروردگار و تلاش در راه بندگی و معرفت او ترغیب و تشویق می کرده اند.
این گونه علوم با وجود داشتن آثاری مطلوب, دارای آفات و آثار نامطلوب فراوانی نیز می باشند و هر چند مدعیان فراگیری و برخورداری از ای علوم زیاد و فراوان می باشند ولی در عین حال اساتید این فن که هم در کار خود خبره و متخصص باشند و هم قابل اعتماد و وثوق باشند و اهل شیادی کلاه برداری و شهرت و مرید پروری و اسم و رسم به هم زدن نباشند, بسیار کم است. ورود در این راه علاوه بر خطراتی که دارد و امور ناشناخته ای که انسان با آنها مواجه می شود که ممکن است ایمان و اعتقاد و سلامت فکر و اندیشه او را با خطر مواجه سازد, از نظر ثمرات و بازدهی امر مشخص و شناخته شده ای نمی باشد. عده زیادی که وارد این وادی شده اند به انحرآفات دچار شده اند ما امور مانند تسخیر جن دچار محرمات شده اند و از اسرار مردم سر درآورده و آبروی مردم را بر باد داده اند یا با احضار ارواح و ارتباط با مردگان و نقل اخبار و اسرار مردم وارد ورطه غیبت و تهمت و این گونه محرمات شده اند. بنابراین توصیه ما این است که وقت و عمر و جوانی خود را صرف امور ضروری تر و مهم تر بنمایید.
و با مطالعه کتب اسلامی مانند کتاب های استاد شهید مطهری و استاد مصباح یزدی و نیز کتبی که پیرامون معارف دین است و موجب گسترش اطلاعات دینی و معرفتی شما می شود و بصیرت و روشنی بیشتری در مورد دین و اعتقادات خود پیدا می کنید, اعتقادات و بنیان دینی خود را تعمیق بخشید. در عین حال پیرامون علوم غریبه می توانید به کتاب زیر مراجعه نمایید: گنجینه دانش, خزائن الاسرار, ایوب صادقی نزاد, نشر میراث ماندگار.
ب ) علم جفر شاخه ای شریف از علوم غیبیّه اهل بیت (ع) است که بنا به روایات اهل بیت(ع) رسول خدا آن را بیان و امیر مومنان آن را نوشته است. و آن نوشته دست به دست در بین ائمه اطهار(ع) گشته و به امام عصر(ع) رسیده است. برای روشن شدن موقعیّت علم جفر در میان سایر علوم روایاتی چند از اهل بیت(ع) ذکر و ادامه بحث به بعد از ذکر روایات موکول می شود.
1. «… أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ عِنْدِیَ الْجَفْرَ الْأَبْیَضَ قَالَ قُلْنَا وَ أَیُّ شَیْ ءٍ فِیهِ قَالَ فَقَالَ لِی- زَبُورُ دَاوُدَ وَ تَوْرَاةُ مُوسَى وَ إِنْجِیلُ عِیسَى وَ صُحُفُ إِبْرَاهِیمَ وَ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ وَ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ مَا أَزْعُمُ أَنَّ فِیهِ قُرْآناً وَ فِیهِ مَا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَیْنَا وَ لَا نَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ حَتَّى إِنَّ فِیهِ الْجَلْدَةَ وَ نِصْفَ الْجَلْدَةِ وَ ثُلُثَ الْجَلْدَةِ وَ رُبُعَ الْجَلْدَةِ وَ أَرْشَ الْخَدْشِ وَ عِنْدِی الْجَفْرُ الْأَحْمَرُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ أَیُّ شَیْ ءٍ فِی الْجَفْرِ الْأَحْمَرِ قَالَ السِّلَاحُ وَ ذَلِکَ أَنَّهَا یُفْتَحُ لِلدَّمِ یَفْتَحُهُ صَاحِبُ السَّیْفِ لِلْقَتْلِ فَقَالَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَعْفُورٍ أَصْلَحَکَ اللَّهُ فَیَعْرِفُ هَذَا بَنُو الْحَسَنِ قَالَ إِی وَ اللَّهِ کَمَا یُعْرَفُ اللَّیْلُ أَنَّهُ لَیْلٌ وَ النَّهَارُ أَنَّهُ نَهَارٌ وَ لَکِنْ یَحْمِلُهُمُ الْحَسَدُ وَ طَلَبُ الدُّنْیَا وَ لَوْ طَلَبُوا الْحَقَّ لَکَانَ خَیْراً لَهُم.
راوی گوید شنیدیم که حضرت صادق علیه السّلام می فرمودند: در نزد من است جفر ابیض. ما گفتیم چه چیز در آن است؟ فرمود: زبور داود و تورات موسى و انجیل عیسى و صحف ابراهیم و حلال و حرام و مصحف فاطمه ، نه اینکه آیات قرآن در آن باشد در آن مطالبى است که مردم را بما نیازمند می کند و ما به هیچ کس محتاج نیستیم حتّى یک تازیانه و نصف آن و یک سوم و یک چهارم آن و جریمه خدشه در آن هست و در نزد من است جفر احمر. عرض کردم فدایت شوم در جفر احمر چیست؟ فرمود: سلاح ، و آن سلاح در هنگام خون ریزى گشوده مى شود. آن کس که ماموریت شمشیر دارد ، براى کشتن ، آن را می گشاید. عبد اللَّه بن ابى یعفور گفت: خدا خیر خواه شما باد ، آیا این مطلب را بازماندگان امام حسن هم می دانند؟ فرمود: آرى به خدا قسم همان طورى که شب را از روز تشخیص می دهند. ولى حسد و دنیا دوستى آنها را بر این کارها واداشته. اگر به دنبال حقیقت بروند براى آنها بهتر است.» (بحار الأنوار ، ج 26 ،ص38 )
2. «عن أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: ابْنِی عَلِیٌّ أَکْبَرُ وُلْدِی وَ آثَرُهُمْ عِنْدِی وَ أَحَبُّهُمْ إِلَیَّ وَ هُوَ یَنْظُرُ مَعِی فِی الْجَفْرِ وَ لَمْ یَنْظُرْ فِیهِ إِلَّا نَبِیٌّ أَوْ وَصِیُّ نَبِی.
حضرت موسى بن جعفر ــ علیهما السلام ــ فرمودند: فرزندم على(امام رضا) بزرگترین فرزندان و برگزیده ترین ایشان و محبوبترین آنان در نزد من است ، و با من در جفر نگاه مى کند ؛ و در جفر نمی نگرد ، جز پیامبر یا وصى پیامبر. »(الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ،ج 2 ،ص 250)
3. حضرت باقر العلوم(ع) فرمودند: « در نزد ما جفر است که پوستى از بازار عکاظ است آن چنان نوشته شده که ساقهایش را هم پر کرده در آن آنچه بوده و آنچه تا روز قیامت به وقوع مى پیوندد هست.» (ترجمه جلد هفتم بحار الانوار ، بخش امامت ، ج 4 ،ص40 )
4. « عمر بن ابى سلمه از مادر خود ام سلمه نقل کرد که پیامبر اکرم ــ صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم ــ على را در خانه من نشاند سپس پوست گوسفندى خواست در آن نوشت به طورى که ساقهایش را هم پر کرد و به من داد و فرمود: هر کس پس از من فلان نشانه و فلان نشانه را آورد به او بده. پس از در گذشت پیامبر اکرم که ابا بکر زمام امر را در اختیار گرفت مادرم مرا فرستاد گفت: برو ببین این مرد چه می کند من رفتم و میان مردم نشستم تا ابو بکر سخنرانى کرد و از منبر پائین آمد و داخل خانه اش شد من پیش مادرم رفته جریان را گفتم گذشت تا عمر متصدى امر شد مادرم مرا فرستاد ، او هم همان کار دوست خود را انجام داد باز آمدم و خبر به مادرم دادم . گذشت تا عثمان به مقام رسید مادرم مرا فرستاد او نیز مانند آن دو نفر انجام داد. گذشت تا على ـ علیه السّلام ـ عهده دار خلافت شد ، مادرم مرا فرستاد گفت: برو ببین او چه می کند؟ آمدم و میان مسجد نشستم پس از تمام کردن خطبه ، على علیه السّلام پائین آمد مرا میان مردم مشاهده کرد فرمود: برو از مادرت برایم اجازه بگیر. من پیش مادرم رفتم و جریان را گفتم: که پشت سر من است و اجازه خواسته است . مادرم گفت: به خدا قسم منهم با او کار داشتم. على اجازه خواست و داخل شد فرمود: آن نوشته را که پیامبر فرمود:با فلان و فلان نشانى که هر کسى داد به او بسپار به من بده ! مثل اینکه من اکنون مشاهده می کنم که مادرم از جاى حرکت کرد و صندوقى که داشت و داخل آن جعبه اى کوچک بود به طرف آن رفت و از داخل جعبه نوشته را خارج کرد و به على علیه السّلام سپرد آنگاه مادرم به من فرمود: دست از دامن او برمدار پس از پیامبر کسى را جز او امام نمی دانم.» (ترجمه جلد هفتم بحار الانوار ، بخش امامت،ج 4 ،ص41
روایات اهل بیت (ع) در باب علم جفر زیاد و مضامین آنها بسیار نزدیک به هم است. و آنچه در بالا ذکر شد نمونه ای از این روایات بود. از روایات این باب نکات زیر قابل استفاده اند.
1. جفر بر دو گونه است: أ) جفر احمر: که مراد از آن سلاح رسول الله است که از ودایع و نشانه های امامت بوده و الآن در دست مبارک حضرت مهدی (عج) است. در برخی روایات آمده است که در آخر الزمان ، از این سلاح اموری معجزه گون دیده خواهد شد.
ب) جفر ابیض: که نوشته ای است بر روی پوست ، که آن هم از ودایع و علامات امامت است.
2. از روایات علم جفر به وضوح استفاده می شود که این علم توسط نبی اکرم به امیر مومنان تعلیم داده شده و وارث آن تنها اهل بیت(ع) هستند. ضمن تفحّصی که در روایات مربوط به علم جفر انجام گرفت حتّی یک مورد یافت نشد که نشان دهد اهل بیت(ع) این علم را به غیر معصوم آموخته اند. بلکه در مواردی تصریح شده که این علم مختصّ به انبیاء و اوصیا است. همچنین در مواردی اهل بیت(ع) داشتن این علم را دلیل بر امامت خود گرفته اند. لذا آنچه مدّعیان علم جفر دارند یا علم جفر نیست یا اگر هست ناقص است. برخی از عرفا نیز به این مطلب خیر تصریح نموده اند که درجای خود به اشاره خواهد شد.
3. روایات حاکی از این هستند که معارف تمام کتب آسمانی ادیان سابق و تمام احکام دین اسلام و تمام وقایع عالم تا روز قیامت در این علم مستترند. امّا آیه ای از قرآن در آن نیست. و از آنجا که قرآن کریم ، با ادلّه فراوان نقلی و به حکم آیه «… وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ء …»(النحل/89) حاوی تمام حقایق است ، شاید بتوان گفت که علم جفر ، علم تأویل قرآن کریم است. کما اینکه برخی عرفا به این مطلب تصریح نموده اند که ذکر آن در جای خود خواهد آمد. و اطلاع کامل از تأویل قرآن اختصاص به امام معصوم دارد که راسخ در علم است. «… وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْم. …»(آل عمران/7)
نتیجه :
1. حقیقت علم جفر تنها در اختیار معصوم است لذا هیچ کس به حقیقت و تمامیّت آن آگاه نیست. لذا بسیاری اوقات محاسبات دارندگان غیر معصوم این علم نادرست از آب در می آید. بخصوص زمانی که قواعد این علم را در زبانهای عجمی (غیر عربی ، عبرانی و سریانی) جاری کنند. لذا برخی عرفا چون ابن عربی ، فائده اصلی این علم را فهم خطابات نبوی و قرآنی معرّفی کرده اند که منشاء وحیانی دارند.
2. یادگیری این علم مشروط به دو شرط است:
ا .2 . فراگیری قواعد این علم از راه کتاب که با توجّه به پیچیدگی آن ، بدون استاد کار آسانی نیست.
2 . 2 . طی نمودن مراحلی از سیر نفسانی که نفس را آماده دریافت فیوضات ملکوتی می کند. و آن حاصل نمی شود مگر با عمل به شریعت و ترک حرام و اتیان واجب و خلوص نیّت.
شیخ بهایی برای نتیجه گیری درست از محاسبات این علم ،شروط چندی ذکر که خلاصه آن چنین است: 1) قصد قربت و رضای خدا 2) یقین کامل 3) تطهیر بطن از حرام به وسیله روزه 4) توبه کامل از جمیع گناهان 5) دائم الوضو بودن 6) داشتن خلوت 7) رو به قبله بودن 8)انقطاع الی الله 9) غرضش حتماً باید امور واجب یا مستحبّ یا حدّاقل مباح باشد. 10) قصد ایذاء غیر در کار نباشد و …( السّر المستتر ، شیخ بهایی ، ص 7)
3 . با توجّه به برخی روایات ، به نظر می رسد آنچه امروزه به عنوان علم جفر یا علم الحروف در دست برخی افرار است غیر از علم جفر اهل بیت (ع) باشد. چون این علم الحروف رایج قبل از اهل بیت(ع) نیز در دست برخی مردم بوده است. روایت زیر شاهد این معناست.
امام صادق(ع) فرمودند:« …. موقعى که خداوند پیامبر اسلام ــ صلى الله علیه و آله ــ را در مکّه مبعوث نمود و به مدینه رهسپارش کرد و قرآن را بر او نازل نمود ، در افتتاح سوره بزرگ آن (سوره بقره) ، «الم» را قرار داد یعنى این همان کتابى است که پیامبرانم خبر داده اند بر تو نازل خواهم کرد که (لا رَیْبَ فِیهِ) همان طور که گفته اند نازل شده است که باطل در آن راه ندارد. او و امّتش قرآن را در حالات مختلف خود مى خوانند سپس یهودان بر خلاف واقع آن را تحریف مى کنند و بر خلاف ، توجیه مى نمایند ؛ و پیوسته مى خواهند اطلاع حاصل کنند از مقدار زیست این امت ، که خداوند آنها را از چنین اطلاعى محروم نموده. یکى از یهودان گفت اگر آنچه محمّد مى گوید واقعیت داشته باشد مقدار حکومت او و زیست امّتش هفتاد و یک سال است. الف یک ، لام سى و میم چهل است. على ــ علیه السلام ــ فرمود پس « المص » را چه مى کنید که بر پیامبر ــ صلى الله علیه و آله ــ نازل شده است؟ گفتند این هم صد و شصت و یک سال مى شود. فرمود: « الر » را چه مى کنید که بر پیامبر نازل شده است؟ گفتند حالا مى شود دویست و سى و یک سال. باز على ــ علیه السلام ــ فرمودند: در باره « المر » چه مى گویید؟ گفتند حالا دویست و هفتاد و یک سال. على ــ علیه السلام ــ فرمودند: یکى از این حروف مقطّعه شاهد مدّت زیست این امّت است یا همه آنها؟ به اختلاف جواب دادند ؛ بعضى گفتند یکى و برخى گفتند همه آنها ؛ و بالاخره هفتصد و سى و چهار سال مى شود ؛ و بعد قدرت به دست یهودان خواهد افتاد. على ــ علیه السلام ـ فرمودند: آیا کتاب خدا این مطلب را گفته یا از خود توجیه مى نمایید. بعضى گفتند کتاب خدا ناطق بر این گفته است و برخى مدّعى شدند که این ادعاى خود ما است. فرمودند: بیاورید آن کتابى را که چنین مطلبى را بیان کرده است! نتوانستند بیاورند. به دیگران نیز فرمودند: بر ادّعاى خود دلیل بیاورید! گفتند دلیل گفتار ما حساب جُمل است. فرمودند: به چه دلیل چنین حرفى را مى زنید؟! در این حروف چیزى نیست که شاهد گفتار شما باشد. اگر کسى مدّعى شود که این حروف شاهد مقدار زیست و عمر امّت حضرت محمد ــ صلى الله علیه و آله ــ نیست بلکه این حروف گواه است که هر کدام از شما به تعداد حساب این حروف مورد لعنت خدا هستید یا به مقدار این حروف شما از درهم و دینار به مردم مقروض مى باشید یا بگوید این حروف گواه است که هر کدام از شما به مقدار جمع اعداد این حروف به من مقروض هستید چه؟ گفتند هرگز آنچه تو مى گویى از « الم و المص و الر و المر » فهمیده نمى شود. امام فرمودند: مدّعای شما نیز از « الم و المص و الر و المر » فهمیده نمى شود. اگر گفتار من با دلیل شما رد شود گفتار شما نیز با دلیل من رد مى شود. یکى از سخنوران آنها گفت: یا على خوشت نیاید از اینکه گفتار ما را به واسطه نداشتن دلیل رد کردى ، ادعاى شما نیز دلیلى ندارد. چه دلیلى بر ادعاى خود دارى؟ امیر المؤمنین ــ علیه السلام ــ فرمودند: نه این هر دو مساوى نیستند. ما دلیل داریم ؛ دلیل ما معجزه است ؛ بعد رو به شتران یهود نموده فرمودند: اى شتران! گواهى دهید براى محمّد و وصى او ! شتران با عجله به سخن آمدند که راست مى گویى ، راست مى گویى اى وصىّ محمّد ــ صلى الله علیه و آله ــ این یهودان دروغ مى گویند.»( بحار الأنوار ، ج 10، ص16 )
4 . در حال حاضر در میان افراد شناخته شده علامه حسن زاده به مهارت در این علم و اشراف بر آن مشهور است و طبیعتا افراد دیگری نیز آشنا با این علم می باشند که ناشناس و مجهول می باشند .
الف ) برادر گرامی! سفارش بزرگان اهل کمال و معنا این است که طالبان کمال و قرب خداوند عمر ارزشمند و سرمایه نفس جوانی را صرف اموری ماندگار و اساسی که آنها را به عالم معنا و به هدف آفرینش و خلقت نزدیکتر سازد, بنمایند و از فرصت محدود عمر و جوانی, بهترین و بیشترین استفاده را بنمایند. به همین خاطر بزرگان اهل کمال و متخصصین علوم الهی و سیر الی الله مانند مرحوم قاضی_اعلی الله مقامه الشریف_ فرزندان خود را از آموختن علوم غریبه و صرف عمر در راه تحصیل آنها منع می کردند در عوض آنها را به یاد و ذکر و مراقبه پروردگار و تلاش در راه بندگی و معرفت او ترغیب و تشویق می کرده اند.
این گونه علوم با وجود داشتن آثاری مطلوب, دارای آفات و آثار نامطلوب فراوانی نیز می باشند و هر چند مدعیان فراگیری و برخورداری از ای علوم زیاد و فراوان می باشند ولی در عین حال اساتید این فن که هم در کار خود خبره و متخصص باشند و هم قابل اعتماد و وثوق باشند و اهل شیادی کلاه برداری و شهرت و مرید پروری و اسم و رسم به هم زدن نباشند, بسیار کم است. ورود در این راه علاوه بر خطراتی که دارد و امور ناشناخته ای که انسان با آنها مواجه می شود که ممکن است ایمان و اعتقاد و سلامت فکر و اندیشه او را با خطر مواجه سازد, از نظر ثمرات و بازدهی امر مشخص و شناخته شده ای نمی باشد. عده زیادی که وارد این وادی شده اند به انحرآفات دچار شده اند ما امور مانند تسخیر جن دچار محرمات شده اند و از اسرار مردم سر درآورده و آبروی مردم را بر باد داده اند یا با احضار ارواح و ارتباط با مردگان و نقل اخبار و اسرار مردم وارد ورطه غیبت و تهمت و این گونه محرمات شده اند. بنابراین توصیه ما این است که وقت و عمر و جوانی خود را صرف امور ضروری تر و مهم تر بنمایید.
و با مطالعه کتب اسلامی مانند کتاب های استاد شهید مطهری و استاد مصباح یزدی و نیز کتبی که پیرامون معارف دین است و موجب گسترش اطلاعات دینی و معرفتی شما می شود و بصیرت و روشنی بیشتری در مورد دین و اعتقادات خود پیدا می کنید, اعتقادات و بنیان دینی خود را تعمیق بخشید. در عین حال پیرامون علوم غریبه می توانید به کتاب زیر مراجعه نمایید: گنجینه دانش, خزائن الاسرار, ایوب صادقی نزاد, نشر میراث ماندگار.
ب ) علم جفر شاخه ای شریف از علوم غیبیّه اهل بیت (ع) است که بنا به روایات اهل بیت(ع) رسول خدا آن را بیان و امیر مومنان آن را نوشته است. و آن نوشته دست به دست در بین ائمه اطهار(ع) گشته و به امام عصر(ع) رسیده است. برای روشن شدن موقعیّت علم جفر در میان سایر علوم روایاتی چند از اهل بیت(ع) ذکر و ادامه بحث به بعد از ذکر روایات موکول می شود.
1. «… أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ عِنْدِیَ الْجَفْرَ الْأَبْیَضَ قَالَ قُلْنَا وَ أَیُّ شَیْ ءٍ فِیهِ قَالَ فَقَالَ لِی- زَبُورُ دَاوُدَ وَ تَوْرَاةُ مُوسَى وَ إِنْجِیلُ عِیسَى وَ صُحُفُ إِبْرَاهِیمَ وَ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ وَ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ مَا أَزْعُمُ أَنَّ فِیهِ قُرْآناً وَ فِیهِ مَا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَیْنَا وَ لَا نَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ حَتَّى إِنَّ فِیهِ الْجَلْدَةَ وَ نِصْفَ الْجَلْدَةِ وَ ثُلُثَ الْجَلْدَةِ وَ رُبُعَ الْجَلْدَةِ وَ أَرْشَ الْخَدْشِ وَ عِنْدِی الْجَفْرُ الْأَحْمَرُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ أَیُّ شَیْ ءٍ فِی الْجَفْرِ الْأَحْمَرِ قَالَ السِّلَاحُ وَ ذَلِکَ أَنَّهَا یُفْتَحُ لِلدَّمِ یَفْتَحُهُ صَاحِبُ السَّیْفِ لِلْقَتْلِ فَقَالَ لَهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَعْفُورٍ أَصْلَحَکَ اللَّهُ فَیَعْرِفُ هَذَا بَنُو الْحَسَنِ قَالَ إِی وَ اللَّهِ کَمَا یُعْرَفُ اللَّیْلُ أَنَّهُ لَیْلٌ وَ النَّهَارُ أَنَّهُ نَهَارٌ وَ لَکِنْ یَحْمِلُهُمُ الْحَسَدُ وَ طَلَبُ الدُّنْیَا وَ لَوْ طَلَبُوا الْحَقَّ لَکَانَ خَیْراً لَهُم.
راوی گوید شنیدیم که حضرت صادق علیه السّلام می فرمودند: در نزد من است جفر ابیض. ما گفتیم چه چیز در آن است؟ فرمود: زبور داود و تورات موسى و انجیل عیسى و صحف ابراهیم و حلال و حرام و مصحف فاطمه ، نه اینکه آیات قرآن در آن باشد در آن مطالبى است که مردم را بما نیازمند می کند و ما به هیچ کس محتاج نیستیم حتّى یک تازیانه و نصف آن و یک سوم و یک چهارم آن و جریمه خدشه در آن هست و در نزد من است جفر احمر. عرض کردم فدایت شوم در جفر احمر چیست؟ فرمود: سلاح ، و آن سلاح در هنگام خون ریزى گشوده مى شود. آن کس که ماموریت شمشیر دارد ، براى کشتن ، آن را می گشاید. عبد اللَّه بن ابى یعفور گفت: خدا خیر خواه شما باد ، آیا این مطلب را بازماندگان امام حسن هم می دانند؟ فرمود: آرى به خدا قسم همان طورى که شب را از روز تشخیص می دهند. ولى حسد و دنیا دوستى آنها را بر این کارها واداشته. اگر به دنبال حقیقت بروند براى آنها بهتر است.» (بحار الأنوار ، ج 26 ،ص38 )
2. «عن أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: ابْنِی عَلِیٌّ أَکْبَرُ وُلْدِی وَ آثَرُهُمْ عِنْدِی وَ أَحَبُّهُمْ إِلَیَّ وَ هُوَ یَنْظُرُ مَعِی فِی الْجَفْرِ وَ لَمْ یَنْظُرْ فِیهِ إِلَّا نَبِیٌّ أَوْ وَصِیُّ نَبِی.
حضرت موسى بن جعفر ــ علیهما السلام ــ فرمودند: فرزندم على(امام رضا) بزرگترین فرزندان و برگزیده ترین ایشان و محبوبترین آنان در نزد من است ، و با من در جفر نگاه مى کند ؛ و در جفر نمی نگرد ، جز پیامبر یا وصى پیامبر. »(الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ،ج 2 ،ص 250)
3. حضرت باقر العلوم(ع) فرمودند: « در نزد ما جفر است که پوستى از بازار عکاظ است آن چنان نوشته شده که ساقهایش را هم پر کرده در آن آنچه بوده و آنچه تا روز قیامت به وقوع مى پیوندد هست.» (ترجمه جلد هفتم بحار الانوار ، بخش امامت ، ج 4 ،ص40 )
4. « عمر بن ابى سلمه از مادر خود ام سلمه نقل کرد که پیامبر اکرم ــ صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم ــ على را در خانه من نشاند سپس پوست گوسفندى خواست در آن نوشت به طورى که ساقهایش را هم پر کرد و به من داد و فرمود: هر کس پس از من فلان نشانه و فلان نشانه را آورد به او بده. پس از در گذشت پیامبر اکرم که ابا بکر زمام امر را در اختیار گرفت مادرم مرا فرستاد گفت: برو ببین این مرد چه می کند من رفتم و میان مردم نشستم تا ابو بکر سخنرانى کرد و از منبر پائین آمد و داخل خانه اش شد من پیش مادرم رفته جریان را گفتم گذشت تا عمر متصدى امر شد مادرم مرا فرستاد ، او هم همان کار دوست خود را انجام داد باز آمدم و خبر به مادرم دادم . گذشت تا عثمان به مقام رسید مادرم مرا فرستاد او نیز مانند آن دو نفر انجام داد. گذشت تا على ـ علیه السّلام ـ عهده دار خلافت شد ، مادرم مرا فرستاد گفت: برو ببین او چه می کند؟ آمدم و میان مسجد نشستم پس از تمام کردن خطبه ، على علیه السّلام پائین آمد مرا میان مردم مشاهده کرد فرمود: برو از مادرت برایم اجازه بگیر. من پیش مادرم رفتم و جریان را گفتم: که پشت سر من است و اجازه خواسته است . مادرم گفت: به خدا قسم منهم با او کار داشتم. على اجازه خواست و داخل شد فرمود: آن نوشته را که پیامبر فرمود:با فلان و فلان نشانى که هر کسى داد به او بسپار به من بده ! مثل اینکه من اکنون مشاهده می کنم که مادرم از جاى حرکت کرد و صندوقى که داشت و داخل آن جعبه اى کوچک بود به طرف آن رفت و از داخل جعبه نوشته را خارج کرد و به على علیه السّلام سپرد آنگاه مادرم به من فرمود: دست از دامن او برمدار پس از پیامبر کسى را جز او امام نمی دانم.» (ترجمه جلد هفتم بحار الانوار ، بخش امامت،ج 4 ،ص41
روایات اهل بیت (ع) در باب علم جفر زیاد و مضامین آنها بسیار نزدیک به هم است. و آنچه در بالا ذکر شد نمونه ای از این روایات بود. از روایات این باب نکات زیر قابل استفاده اند.
1. جفر بر دو گونه است: أ) جفر احمر: که مراد از آن سلاح رسول الله است که از ودایع و نشانه های امامت بوده و الآن در دست مبارک حضرت مهدی (عج) است. در برخی روایات آمده است که در آخر الزمان ، از این سلاح اموری معجزه گون دیده خواهد شد.
ب) جفر ابیض: که نوشته ای است بر روی پوست ، که آن هم از ودایع و علامات امامت است.
2. از روایات علم جفر به وضوح استفاده می شود که این علم توسط نبی اکرم به امیر مومنان تعلیم داده شده و وارث آن تنها اهل بیت(ع) هستند. ضمن تفحّصی که در روایات مربوط به علم جفر انجام گرفت حتّی یک مورد یافت نشد که نشان دهد اهل بیت(ع) این علم را به غیر معصوم آموخته اند. بلکه در مواردی تصریح شده که این علم مختصّ به انبیاء و اوصیا است. همچنین در مواردی اهل بیت(ع) داشتن این علم را دلیل بر امامت خود گرفته اند. لذا آنچه مدّعیان علم جفر دارند یا علم جفر نیست یا اگر هست ناقص است. برخی از عرفا نیز به این مطلب خیر تصریح نموده اند که درجای خود به اشاره خواهد شد.
3. روایات حاکی از این هستند که معارف تمام کتب آسمانی ادیان سابق و تمام احکام دین اسلام و تمام وقایع عالم تا روز قیامت در این علم مستترند. امّا آیه ای از قرآن در آن نیست. و از آنجا که قرآن کریم ، با ادلّه فراوان نقلی و به حکم آیه «… وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ء …»(النحل/89) حاوی تمام حقایق است ، شاید بتوان گفت که علم جفر ، علم تأویل قرآن کریم است. کما اینکه برخی عرفا به این مطلب تصریح نموده اند که ذکر آن در جای خود خواهد آمد. و اطلاع کامل از تأویل قرآن اختصاص به امام معصوم دارد که راسخ در علم است. «… وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْم. …»(آل عمران/7)
نتیجه :
1. حقیقت علم جفر تنها در اختیار معصوم است لذا هیچ کس به حقیقت و تمامیّت آن آگاه نیست. لذا بسیاری اوقات محاسبات دارندگان غیر معصوم این علم نادرست از آب در می آید. بخصوص زمانی که قواعد این علم را در زبانهای عجمی (غیر عربی ، عبرانی و سریانی) جاری کنند. لذا برخی عرفا چون ابن عربی ، فائده اصلی این علم را فهم خطابات نبوی و قرآنی معرّفی کرده اند که منشاء وحیانی دارند.
2. یادگیری این علم مشروط به دو شرط است:
ا .2 . فراگیری قواعد این علم از راه کتاب که با توجّه به پیچیدگی آن ، بدون استاد کار آسانی نیست.
2 . 2 . طی نمودن مراحلی از سیر نفسانی که نفس را آماده دریافت فیوضات ملکوتی می کند. و آن حاصل نمی شود مگر با عمل به شریعت و ترک حرام و اتیان واجب و خلوص نیّت.
شیخ بهایی برای نتیجه گیری درست از محاسبات این علم ،شروط چندی ذکر که خلاصه آن چنین است: 1) قصد قربت و رضای خدا 2) یقین کامل 3) تطهیر بطن از حرام به وسیله روزه 4) توبه کامل از جمیع گناهان 5) دائم الوضو بودن 6) داشتن خلوت 7) رو به قبله بودن 8)انقطاع الی الله 9) غرضش حتماً باید امور واجب یا مستحبّ یا حدّاقل مباح باشد. 10) قصد ایذاء غیر در کار نباشد و …( السّر المستتر ، شیخ بهایی ، ص 7)
3 . با توجّه به برخی روایات ، به نظر می رسد آنچه امروزه به عنوان علم جفر یا علم الحروف در دست برخی افرار است غیر از علم جفر اهل بیت (ع) باشد. چون این علم الحروف رایج قبل از اهل بیت(ع) نیز در دست برخی مردم بوده است. روایت زیر شاهد این معناست.
امام صادق(ع) فرمودند:« …. موقعى که خداوند پیامبر اسلام ــ صلى الله علیه و آله ــ را در مکّه مبعوث نمود و به مدینه رهسپارش کرد و قرآن را بر او نازل نمود ، در افتتاح سوره بزرگ آن (سوره بقره) ، «الم» را قرار داد یعنى این همان کتابى است که پیامبرانم خبر داده اند بر تو نازل خواهم کرد که (لا رَیْبَ فِیهِ) همان طور که گفته اند نازل شده است که باطل در آن راه ندارد. او و امّتش قرآن را در حالات مختلف خود مى خوانند سپس یهودان بر خلاف واقع آن را تحریف مى کنند و بر خلاف ، توجیه مى نمایند ؛ و پیوسته مى خواهند اطلاع حاصل کنند از مقدار زیست این امت ، که خداوند آنها را از چنین اطلاعى محروم نموده. یکى از یهودان گفت اگر آنچه محمّد مى گوید واقعیت داشته باشد مقدار حکومت او و زیست امّتش هفتاد و یک سال است. الف یک ، لام سى و میم چهل است. على ــ علیه السلام ــ فرمود پس « المص » را چه مى کنید که بر پیامبر ــ صلى الله علیه و آله ــ نازل شده است؟ گفتند این هم صد و شصت و یک سال مى شود. فرمود: « الر » را چه مى کنید که بر پیامبر نازل شده است؟ گفتند حالا مى شود دویست و سى و یک سال. باز على ــ علیه السلام ــ فرمودند: در باره « المر » چه مى گویید؟ گفتند حالا دویست و هفتاد و یک سال. على ــ علیه السلام ــ فرمودند: یکى از این حروف مقطّعه شاهد مدّت زیست این امّت است یا همه آنها؟ به اختلاف جواب دادند ؛ بعضى گفتند یکى و برخى گفتند همه آنها ؛ و بالاخره هفتصد و سى و چهار سال مى شود ؛ و بعد قدرت به دست یهودان خواهد افتاد. على ــ علیه السلام ـ فرمودند: آیا کتاب خدا این مطلب را گفته یا از خود توجیه مى نمایید. بعضى گفتند کتاب خدا ناطق بر این گفته است و برخى مدّعى شدند که این ادعاى خود ما است. فرمودند: بیاورید آن کتابى را که چنین مطلبى را بیان کرده است! نتوانستند بیاورند. به دیگران نیز فرمودند: بر ادّعاى خود دلیل بیاورید! گفتند دلیل گفتار ما حساب جُمل است. فرمودند: به چه دلیل چنین حرفى را مى زنید؟! در این حروف چیزى نیست که شاهد گفتار شما باشد. اگر کسى مدّعى شود که این حروف شاهد مقدار زیست و عمر امّت حضرت محمد ــ صلى الله علیه و آله ــ نیست بلکه این حروف گواه است که هر کدام از شما به تعداد حساب این حروف مورد لعنت خدا هستید یا به مقدار این حروف شما از درهم و دینار به مردم مقروض مى باشید یا بگوید این حروف گواه است که هر کدام از شما به مقدار جمع اعداد این حروف به من مقروض هستید چه؟ گفتند هرگز آنچه تو مى گویى از « الم و المص و الر و المر » فهمیده نمى شود. امام فرمودند: مدّعای شما نیز از « الم و المص و الر و المر » فهمیده نمى شود. اگر گفتار من با دلیل شما رد شود گفتار شما نیز با دلیل من رد مى شود. یکى از سخنوران آنها گفت: یا على خوشت نیاید از اینکه گفتار ما را به واسطه نداشتن دلیل رد کردى ، ادعاى شما نیز دلیلى ندارد. چه دلیلى بر ادعاى خود دارى؟ امیر المؤمنین ــ علیه السلام ــ فرمودند: نه این هر دو مساوى نیستند. ما دلیل داریم ؛ دلیل ما معجزه است ؛ بعد رو به شتران یهود نموده فرمودند: اى شتران! گواهى دهید براى محمّد و وصى او ! شتران با عجله به سخن آمدند که راست مى گویى ، راست مى گویى اى وصىّ محمّد ــ صلى الله علیه و آله ــ این یهودان دروغ مى گویند.»( بحار الأنوار ، ج 10، ص16 )
4 . در حال حاضر در میان افراد شناخته شده علامه حسن زاده به مهارت در این علم و اشراف بر آن مشهور است و طبیعتا افراد دیگری نیز آشنا با این علم می باشند که ناشناس و مجهول می باشند .