۱۳۹۶/۰۳/۲۳
–
۲۳۳۶ بازدید
با سلام و خسته نباشید
در حکمت شماره ۳۴ و ۳۶ نهج البلاغه علی (ع) میفرمایند ۱-بهتربن بی نیازی ترک آرزوهاست ۲-کسی که ارزوهایش طولانی است، کردارش نیز ناپسند است
آیا آرزو داشتن بد است؟ انسان اگر ارزو و هدف نداشته باشد که زندگیش بی معنی میشود
لطفا این دو جمله را برام روشن کنید ممنون.
باسلام و احترام حضور پرسشگرگرامی؛
«طول امل» و به تعبیر دیگر «آرزوهاى دور و دراز» از مهمترین رذایل اخلاقى است که انسان را به انواع گناهان آلوده مى کند، از خدا دور مى سازد، به شیطان نزدیک مى کند و گرفتار عواقب خطرناکى مى سازد.
البتّه اصل «آرزو» و «امید» نه تنها مذموم و نکوهیده نیست، بلکه نقش بسیار مهمّى در حرکت چرخهاى زندگى و پیشرفت در جنبه هاى مادّى و معنوى بشر دارد.
اگر امید و آرزو در دل «مادر» نباشد هرگز فرزندش را شیر نمى دهد و انواع زحمت ها و ناراحتى ها را براى پرورش او تحمّل نمى نماید، همان گونه که در حدیث معروف نبوى صلى الله علیه و آله آمده است: «الْامَلُ رَحْمَةٌ لِامَّتِى وَ لَوْلَا الْامَلُ مَا رَضِعَتْ وَالِدَةٌ وَلَدَهَا وَ لَاغَرَسَ غَارِسٌ شَجَرَهَا!؛ امید و آرزو، رحمت براى امّت من است و اگر امید و آرزو نبود هیچ مادرى فرزندش را شیر نمى داد و هیچ باغبانى نهالى نمى کاشت».
کسى که یقین کند مثلًا امروز روز آخر زندگى اوست یا در آینده بسیار نزدیکى ازدنیا مى رود، دست از همه کار مى شوید و در واقع موتور زندگى او خاموش مى شود و چرخهاى آن از کار مى افتد و شاید یکى از دلایل مخفى بودن پایان عمر هر کس همین باشد که چراغ پر فروغ امید و آرزو در دلش خاموش نشود و به تلاشهاى زندگى ادامه دهد.
همان گونه که در حدیثى از حضرت مسیح علیه السلام مى خوانیم: «در جایى نشسته بود و پیرمردى را مشاهده کرد که با کمک بیل به شکافتن زمین مشغول است (و تلاش گرم و مستمرّى براى کار کشاوزى دارد) حضرت مسیح علیه السلام به پیشگاه خدا عرضه داشت:
«خداوندا امید و آرزو را از او برگیر!» ناگهان پیرمرد بیل را به کنارى انداخت و روى زمین دراز کشید و خوابید، کمى بعد حضرت مسیح علیه السلام عرضه داشت: «بارالها! امید و آرزو را به او بازگردان!» ناگهان مشاهده کرد که پیرمرد برخاست و دوباره مشغول فعّالیّت و کار شد! حضرت مسیح علیه السلام از او سؤال کرد که من دو حال مختلف از تو دیدم، یک بار بیل را به کنار افکندى و روى زمین خوابیدى، امّا در مرحله دوم ناگهان برخاستى و مشغول کار شدى؟!
پیرمرد در جواب گفت: «در مرتبه اوّل فکر کردم من پیر و ناتوانم و آفتاب لب بامم، امروز بمیرم یا فردا خدا مى داند، چرا این همه به خود زحمت دهم و این همه تلاش کنم؟ بیل را به کنار انداختم و بر زمین خوابیدم!
ولى چیزى نگذشت که این فکر به خاطرم خطور کرد از کجا معلوم که من سالهاى زیادى زنده نمانم؟ افرادى مثل من بودند و سالها عمر کردند، انسان تا زنده است زندگى آبرومند مى خواهد و باید براى خود و خانواده اش تلاش کند، برخاستم و بیل را گرفتم و مشغول کار شدم».
به همین دلیل براى ایجاد تحرّک بیشتر در گروه هاى مختلف اجتماعى باید امید به آینده را در دل آنها زنده نگه داشت.
ولى همین امید و آرزو که رمز حرکت و تلاش انسانهاست و مانند قطرات حیاتبخش باران، که سرزمین هاى مرده را زنده مى کند، سرزمین دل انسان را زنده نگه مى دارد، اگر از حدّ بگذرد به صورت سیلابى ویرانگر در مى آید و همه چیز را با خود مى برد و سرانجام انسان را غرق دنیاپرستى و ظلم و جنایت و گناه مى کند.
به همین دلیل پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله «طول امل» را یکى از دو دشمن بسیار خطرناک براى انسانها شمرده و فرموده است: شدیدترین چیزى که از آن بر شما مى ترسم دو خصلت است: پیروى از هوا و آرزوى طول و دراز؛ زیرا هواپرستى شما را از حق بازمى دارد و امّا آرزوى دور و دراز شما را حریص بر دنیا مى کند».
نتیجه طول امل در سرنوشت اقوام پیشین و انسانها به طور کلّى در قرآن کریم بیان شده است:(سوره اعراف، آیه 74)،(سوره شعراء، آیات 129 و 128)،(سوره حدید، آیه 14)، (سوره حدید، آیه 16)، (سوره حجر، آیه 3)،(سوره نجم، آیات 24 و 25)،(سوره همزه، آیات 1 تا 3) (سوره محمّد، آیه 25).
از مجموع آیات فوق که قسمتى درباره اقوام پیشین بود و بخشى در باره معاصران پیامبر صلى الله علیه و آله و قسمتى نیز به صورت یک قانون کلّى مطرح شده بود مى توان چنین نتیجه گرفت که طول امل و آرزوهاى دراز از خطرناک ترین دشمنان سعادت بشر است که نه تنها افراد، بلکه اقوام و ملّت ها را در کام مرگ و بدبختى فرومى برد.
**آثار و پیامدهاى طول امل :
آرزوهاى دراز و گاه بى پایان، آثار مخرّب فراوانى در زندگى معنوى و مادّى انسان دارد که گوشه هایى از آن در احادیث بالا و همچنین در آیاتى که در قرآن مجید در آغاز این بحث ذکر شد آمده است و به طور کلّى مى توان گفت: طول امل پیامدهاى خطرناک و مخرّب و سوء زیر را دارد.
1- طول امل سرچشمه بسیارى از گناهان ؛
یکى از بدترین آثار منفى طول امل و آرزوهاى دراز این است که انسان را به انواع گناهان دعوت مى کند، زیرا رسیدن به این آرزوها معمولًا از طریق مشروع غیر ممکن است، بنابراین گرفتاران این رذیله اخلاقى خود را ناگزیر مى بینند که در کسب درآمدها چشم بر هم نهند و حلال و حرام را شناسایى نکنند و از غصب حقوق دیگران، خوردن اموال یتیمان، کم فروشى، رباخوارى، رشوه و مانند این امور، ابا نداشته باشند.
به همین دلیل در حدیث معروف غرر الحکم آمده است: «مَنْ طَالَ امَلُهُ سَاءَ عَمَلُهُ؛ کسى که آرزویش دراز باشد عملش بد مى شود»!
و نیز آمده: «اطْوَلُ النَّاسِ امَلًا اسْوَئُهُمْ عَمَلًا؛ آن کس که آرزوهایش طولانى تر است عملش زشت تر خواهد بود».
و در نقطه مقابل آن آمده است: «مَنْ قَصَّرَ امَلُهُ حَسُنَ عَمَلُهُ؛ کسى که آرزویش کوتاه باشد عملش نیک خواهد بود»!
2- طول امل یکى از اسباب مهمّ قساوت قلب ؛
همان گونه که در آیات آغاز این بحث خواندیم قرآن مجید درباره یکى از اقوام پیشین مى گوید: آنها کسانى بودند که مى پنداشتند عمر طولانى دارند (و گرفتار آرزوهاى دراز شده اند) و از این رو قلب هاى آنها قساوت یافت.
دلیل این مسئله روشن است؛ زیرا طول امل انسان را از خدا غافل مى کند و به دنیا حریص مى سازد و آخرت او را به دست فراموشى مى سپارد و اینها همه اسباب سنگدلى و قساوت است.
به همین دلیل در حدیثى آمده است که خداوند به موسى علیه السلام فرمود: «یَا مُوسَى لَاتُطَوِّلْ فِى الدُّنْیَا امَلَکَ فَیَقْسُوا قَلْبَکَ، وَ الْقَاسِى الْقَلْبِ مِنِّى بَعِیدٌ؛ اى موسى! آرزوى خود را در دنیا طولانى نکن که قسىّ القلب خواهى شد و قسىّ القلب از من دور است».
همین معنى در حدیث دیگرى از امام امیر مؤمنان علیه السلام آمده است که فرمود: «مَنْ یَأْمُلُ انْ یَعِیشَ ابَداً یَقْسُوا قَلْبُهُ وَ یَرْغَبُ فِى الدُّنْیَا؛ کسى که آرزو دارد جاودانه در این دنیا بماند قسىّ القلب مى شود و راغب در دنیا مى گردد».
3- طول امَل سبب نسیان اجل؛
این اثر نیاز به شرح و بسط ندارد و به خوبى در زندگى آنها که گرفتار این رذیله اخلاقى هستند نمایان است که هرگز نه سخنى از مرگ بر زبان مى رانند و نه در فکر آخرتند، بلکه دائماً در گرداب غفلت غوطه ورند.
حدیث معروفى که هم از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و هم از امیر مؤمنان على علیه السلام نقل شده که مى فرماید: «طُولُ الْامَلِ یُنْسِى الْآخِرَةِ؛ درازى آرزوها سبب فراموشى آخرت است» گواه صدق این مدّعاست.
در حدیث دیگرى از مولا على علیه السلام مى خوانیم: «اکْثَرُ النَّاسِ امَلًا اقَلُّهُمْ لِلْمَوْتِ ذِکْراً؛ کسى که آرزویش از همه طولانى تر است از همه کمتر به یاد مرگ است».
4- زندگى پررنج محصول دیگرى از طول امل ؛
بدیهى است هر قدر آرزوها طولانى تر باشد تهیّه مقدّمات بیشترى را مى طلبد، همچنین صرفه جویى بیشترى براى حفظ اموال و ثروت ها جهت رسیدن به آن آرزوهاى دور و دراز لازم است و نتیجه این دو، یک زندگى توأم با درد و رنج و سخت گیرى بر خود و خانواده خود توأم با تلاش شبانه روزى بى رویّه خواهد بود.
به همین جهت در احادیثى که از امیر مؤمنان على علیه السلام نقل شده است مى خوانیم: «مَنْ کَثُرَ مُنَاهُ کَثُرَ عَنَائُهُ؛ کسى که آرزوهایش زیاد باشد، تعب و رنج او فزونى خواهد یافت».
و نیز مى فرماید: «مَنِ اسْتَعَانَ بِالْامَانِىِّ افْلَسَ؛ کسى که از آرزوهاى دراز کمک بگیرد فقیر و مفلس مى شود (و زندگى فقیرانه اى خواهد داشت هر چند ثروتمند باشد)».
و نیز مى فرماید: «الرَّغْبَةُ مِفْتَاحُ النَّصَبِ؛ تمایل به دنیا (و آرزوهاى دراز) کلید درد و رنج است»!
5- طول امل و زندگى ذلّت بار؛
صاحبان آرزوهاى دراز نه تنها در رنج و تعب دائم به سر مى برند، بلکه ناچارند شخصیّت انسانى خود را نیز در هم بشکنند و براى رسیدن به مقصود خیالى در برابر هر کس و ناکس خضوع کنند و دست التماس به سوى این و آن دراز نمایند و به زندگى ذلّت بار تن در دهند. در حدیثى از امیر مؤمنان على علیه السلام مى خوانیم: «ذُلُّ الرِّجَالِ فِى خَیْبَةِ الْآمَالِ؛ خوارى مردان در ناکامى آرزوهاست».
6- محرومیّت از نعمتها؛
همان گونه که در بالا اشاره شد، کسانى که گرفتار آرزوهاى دور و درازند و در دریاى امانى غوطه ورند، غالباً به سراغ صرفه جویى و سخت گیرى هر چه بیشتر در استفاده از مواهب حیات و زندگى مى روند تا به آرزوهاى دور و دراز خود برسند. به همین دلیل نسبت به همه کس حتّى خویشتن و زن و فرزند بخیل خواهند بود، همان بخلى که آنها را از بهره گیرى از نعمت هاى الهى محروم مى سازد و در عین برخوردارى از امکانات فراوان، زندگى فقیرانه اى دارند.
در زمان خود افرادى را مى بینیم که تحت عنوان «تأمین آینده»! براى خود و فرزندان، گرفتار طول امل هستند و همین امر آنان را از مواهبى که در اختیار دارند محروم مى سازد.
7- طول امل و محروم بودن از درک حقایق ؛
آرزوهاى دراز همچون سرابى است که تشنگان را در بیابان زندگى به دنبال خود مى کشاند و تشنه تر مى سازد، بى آنکه به جایى برسند، این آرزوها چهره واقعیّت ها را به گونه اى دروغین نشان مى دهد و انسان به خاطر آنها درک نمى کند کجاست و به کجا مى رود؟ و وظیفه اش در برابر این سرنوشت چیست؟
از همین رو در حدیثى از امیر مؤمنان على علیه السلام که سابقاً به آن اشاره کردیم آمده است: «الْامَانِىُّ تُعْمِى عُیُونَ الْبَصَائِرِ؛ آرزوهاى دراز دیدگان بصیرت را نابینا مى کند»!
کوتاه سخن اینکه: کسى مى تواند چهره زیباى حقیقت را آن گونه که هست ببیند و به سرچشمه زلال معرفت برسد که دیده عقل خود را با حجاب آرزوها نپوشاند و در میان ابرهاى تیره و تار طول امل قرار نگیرد.
8- طول امل سبب کفران نعمت است ؛
بدیهى است آرزوهاى دراز، انسان را به آن چه ندارد و شاید هرگز به آن نمى رسد دلبند مى سازد، به همین دلیل آنچه را از نعمت هاى الهى در دست دارد کوچک مى شمرد و نسبت به آن بى اعتناست و این کفران نعمت، پیامدهاى شومى در دنیا و آخرت براى او دارد.
در حدیثى از مولاى متّقیان امیر مؤمنان على علیه السلام مى خوانیم: «تَجَنَّبُوا الْمُنَى فَانَّهَا تُذَهِّبُ بِبَهْجَةِ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَکُمْ، و تُلْزِمُ اسْتِصْغَارَهَا لَدَیْکُمْ، وَ عَلَى قِلَّةِ الشُّکْرِ مِنْکُمْ؛ از آرزوهاى دراز بپرهیزید که زیبایى نعمت هاى الهى را از نظر شما مى برد و آنها را نزد شما کوچک مى کند و به کمى شکر (و کفران نعمت) از سوى شما منتهى مى شود»!
**آرزوهاى مثبت و سازنده :
همیشه آرزوها جنبه منفى ندارد و نشانه انحطاط شخصیّت و سقوط اخلاقى نیست.زیرا اگر آرزوها متوجّه ارزشهاى والاى انسانى باشد و یا جنبه مردمى و اجتماعى پیدا کند و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعى انسانها و درجات کمال قرار گیرد و انسان را به تلاش و کوشش بیشتر در این راهها وادارد، بدون شک چنین آرزویى هر قدر طولانى بوده باشد، نه تنها نشانه پستى نیست که نشانه کمال انسان است.
اساساً همان گونه که در آغاز این بحث نیز اشاره شد امید و آرزو نسبت به آینده نیروى محرّک انسان براى تلاشها و کوششهاست و اگر چراغ پرفروغ امید و آرزو در دل انسان خاموش گردد، در واقع روح او مى میرد، نشاط زندگى از او رخت برمى بندد و انسان را به موجودى سست و بى هدف و بى تلاش مبدّل مى کند.
در واقع آرزو بر دو قسم است «آرزوهاى کاذب» که همچون سراب در بیابان زندگى ظاهر مى شوند و تشنه کامان را به دنبال خود مى کشانند و هر لحظه تشنه تر مى سازند تا از شدّت تشنگى هلاک شوند.
و «آرزوهاى صادق» و مثبت و سازنده که همچون آب حیات، گلستان وجود آدمى را سیراب و پرثمر مى سازد و هر چه زحمت مى کشد نشاط و معنویّت بیشترى مى یابد.
این همان چیزى است که در قرآن مجید به آن اشاره شده است: «الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَاباً وَ خیْرٌ امَلًا؛ مال و فرزندان، زیور حیات دنیا هست و باقیات الصّالحات (ارزشهاى پایدار و شایسته) نزد پروردگارت ثوابش بهتر و امید بخش تر است».در این آیه به هر دو بخش از آرزوها اشاره شده است
در روایات اسلامى نیز اشارات پرمعنایى به آرزوهاى مثبت و سازنده دیده مى شود از جمله در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «انَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِیرَ لَیَقُولُ یَا رَبِّ ارْزُقْنِى حَتَّى افْعَلَ کَذَا وَ کَذَا مِنَ الْبِرِّ وَ وُجُوهُ الْخَیْرِ، فَاذَا عَلِمَ اللَّهُ ذَلِکَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِیَّتِهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْاجْرِ مِثْلَ مَا یَکْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهُ، انَّ اللَّهَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ؛ گاهى بنده مؤمن تهى دست
مى گوید: خداوندا! به من روزى عطا کن تا فلان کار خیر و نیک را بجا آورم، هرگاه خداوند در او صدق نیّت بداند (نه اینکه این آرزو پوششى براى رسیدن به هوا و هوسها باشد) تمام اجر و پاداشى را که در صورت رسیدن به این آرزو و انجام آن کارهاى خیر استحقاق پیدا مى کرد براى او نوشته مى شود (هر چند هیچ یک را انجام نداده باشد) رحمت خداوند گسترده و کرمش بى پایان است».
اصولًا همّت انسان به اندازه آرزوهاى مثبت اوست، هر قدر دامنه آنها گسترده تر باشد همّت او والاتر است و جالب اینکه از روایات اسلامى نیز به خوبى استفاده مى شود که خداوند به مقدار این آرزوها به افراد با ایمان، اجر و پاداش مى دهد، چرا که نشانه آمادگى روح و جسم آنها براى انجام هر چه بیشتر اعمال صالح است و حتّى از روایات استفاده مى شود که اگر انسان آرزوى خوبى براى رضاى خدا داشته باشد از دنیا بیرون نمى رود مگر اینکه خداوند او را به آرزویش مى رساند، در حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه و آله مى خوانیم: «مَنْ تَمَنَّى شَیْئاً وَ هُوَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رِضاً، لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى یُعْطَاهُ؛ کسى که آرزوى چیزى کند در حالى که رضاى خداوند متعال در آن باشد از دنیا خارج نمى شود مگر اینکه به خواسته خود مى رسد».
البتّه ممکن است در مواردى مصالحى ایجاب کند که انسان به آرزویش نرسد، چرا که اگر برسد آثار بدى مانند غرور و غفلت و عشق به دنیا و مانند آن در او ایجاد مى شود.خداوند با الطاف خفیّه اش او را از وصول به آرزویش بازمى دارد.
آرزوهاى سازنده و بلند انسان را به سازندگى خویش دعوت مى کند و سبب تکامل و ترقّى روحى او مى شود، زیرا مى داند تکیه بر جاى بزرگان زدن بدون آماده ساختن اسباب بزرگى میسّر نیست و به گفته شاعر عرب:
اعَلِّلُ النّفس بالآمال ادرکُهَا مَا اضْیَقَ الْعَیْشُ لَوْ لَا فُسْحَةُ الْامَلِ!
«طول امل» و به تعبیر دیگر «آرزوهاى دور و دراز» از مهمترین رذایل اخلاقى است که انسان را به انواع گناهان آلوده مى کند، از خدا دور مى سازد، به شیطان نزدیک مى کند و گرفتار عواقب خطرناکى مى سازد.
البتّه اصل «آرزو» و «امید» نه تنها مذموم و نکوهیده نیست، بلکه نقش بسیار مهمّى در حرکت چرخهاى زندگى و پیشرفت در جنبه هاى مادّى و معنوى بشر دارد.
اگر امید و آرزو در دل «مادر» نباشد هرگز فرزندش را شیر نمى دهد و انواع زحمت ها و ناراحتى ها را براى پرورش او تحمّل نمى نماید، همان گونه که در حدیث معروف نبوى صلى الله علیه و آله آمده است: «الْامَلُ رَحْمَةٌ لِامَّتِى وَ لَوْلَا الْامَلُ مَا رَضِعَتْ وَالِدَةٌ وَلَدَهَا وَ لَاغَرَسَ غَارِسٌ شَجَرَهَا!؛ امید و آرزو، رحمت براى امّت من است و اگر امید و آرزو نبود هیچ مادرى فرزندش را شیر نمى داد و هیچ باغبانى نهالى نمى کاشت».
کسى که یقین کند مثلًا امروز روز آخر زندگى اوست یا در آینده بسیار نزدیکى ازدنیا مى رود، دست از همه کار مى شوید و در واقع موتور زندگى او خاموش مى شود و چرخهاى آن از کار مى افتد و شاید یکى از دلایل مخفى بودن پایان عمر هر کس همین باشد که چراغ پر فروغ امید و آرزو در دلش خاموش نشود و به تلاشهاى زندگى ادامه دهد.
همان گونه که در حدیثى از حضرت مسیح علیه السلام مى خوانیم: «در جایى نشسته بود و پیرمردى را مشاهده کرد که با کمک بیل به شکافتن زمین مشغول است (و تلاش گرم و مستمرّى براى کار کشاوزى دارد) حضرت مسیح علیه السلام به پیشگاه خدا عرضه داشت:
«خداوندا امید و آرزو را از او برگیر!» ناگهان پیرمرد بیل را به کنارى انداخت و روى زمین دراز کشید و خوابید، کمى بعد حضرت مسیح علیه السلام عرضه داشت: «بارالها! امید و آرزو را به او بازگردان!» ناگهان مشاهده کرد که پیرمرد برخاست و دوباره مشغول فعّالیّت و کار شد! حضرت مسیح علیه السلام از او سؤال کرد که من دو حال مختلف از تو دیدم، یک بار بیل را به کنار افکندى و روى زمین خوابیدى، امّا در مرحله دوم ناگهان برخاستى و مشغول کار شدى؟!
پیرمرد در جواب گفت: «در مرتبه اوّل فکر کردم من پیر و ناتوانم و آفتاب لب بامم، امروز بمیرم یا فردا خدا مى داند، چرا این همه به خود زحمت دهم و این همه تلاش کنم؟ بیل را به کنار انداختم و بر زمین خوابیدم!
ولى چیزى نگذشت که این فکر به خاطرم خطور کرد از کجا معلوم که من سالهاى زیادى زنده نمانم؟ افرادى مثل من بودند و سالها عمر کردند، انسان تا زنده است زندگى آبرومند مى خواهد و باید براى خود و خانواده اش تلاش کند، برخاستم و بیل را گرفتم و مشغول کار شدم».
به همین دلیل براى ایجاد تحرّک بیشتر در گروه هاى مختلف اجتماعى باید امید به آینده را در دل آنها زنده نگه داشت.
ولى همین امید و آرزو که رمز حرکت و تلاش انسانهاست و مانند قطرات حیاتبخش باران، که سرزمین هاى مرده را زنده مى کند، سرزمین دل انسان را زنده نگه مى دارد، اگر از حدّ بگذرد به صورت سیلابى ویرانگر در مى آید و همه چیز را با خود مى برد و سرانجام انسان را غرق دنیاپرستى و ظلم و جنایت و گناه مى کند.
به همین دلیل پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله «طول امل» را یکى از دو دشمن بسیار خطرناک براى انسانها شمرده و فرموده است: شدیدترین چیزى که از آن بر شما مى ترسم دو خصلت است: پیروى از هوا و آرزوى طول و دراز؛ زیرا هواپرستى شما را از حق بازمى دارد و امّا آرزوى دور و دراز شما را حریص بر دنیا مى کند».
نتیجه طول امل در سرنوشت اقوام پیشین و انسانها به طور کلّى در قرآن کریم بیان شده است:(سوره اعراف، آیه 74)،(سوره شعراء، آیات 129 و 128)،(سوره حدید، آیه 14)، (سوره حدید، آیه 16)، (سوره حجر، آیه 3)،(سوره نجم، آیات 24 و 25)،(سوره همزه، آیات 1 تا 3) (سوره محمّد، آیه 25).
از مجموع آیات فوق که قسمتى درباره اقوام پیشین بود و بخشى در باره معاصران پیامبر صلى الله علیه و آله و قسمتى نیز به صورت یک قانون کلّى مطرح شده بود مى توان چنین نتیجه گرفت که طول امل و آرزوهاى دراز از خطرناک ترین دشمنان سعادت بشر است که نه تنها افراد، بلکه اقوام و ملّت ها را در کام مرگ و بدبختى فرومى برد.
**آثار و پیامدهاى طول امل :
آرزوهاى دراز و گاه بى پایان، آثار مخرّب فراوانى در زندگى معنوى و مادّى انسان دارد که گوشه هایى از آن در احادیث بالا و همچنین در آیاتى که در قرآن مجید در آغاز این بحث ذکر شد آمده است و به طور کلّى مى توان گفت: طول امل پیامدهاى خطرناک و مخرّب و سوء زیر را دارد.
1- طول امل سرچشمه بسیارى از گناهان ؛
یکى از بدترین آثار منفى طول امل و آرزوهاى دراز این است که انسان را به انواع گناهان دعوت مى کند، زیرا رسیدن به این آرزوها معمولًا از طریق مشروع غیر ممکن است، بنابراین گرفتاران این رذیله اخلاقى خود را ناگزیر مى بینند که در کسب درآمدها چشم بر هم نهند و حلال و حرام را شناسایى نکنند و از غصب حقوق دیگران، خوردن اموال یتیمان، کم فروشى، رباخوارى، رشوه و مانند این امور، ابا نداشته باشند.
به همین دلیل در حدیث معروف غرر الحکم آمده است: «مَنْ طَالَ امَلُهُ سَاءَ عَمَلُهُ؛ کسى که آرزویش دراز باشد عملش بد مى شود»!
و نیز آمده: «اطْوَلُ النَّاسِ امَلًا اسْوَئُهُمْ عَمَلًا؛ آن کس که آرزوهایش طولانى تر است عملش زشت تر خواهد بود».
و در نقطه مقابل آن آمده است: «مَنْ قَصَّرَ امَلُهُ حَسُنَ عَمَلُهُ؛ کسى که آرزویش کوتاه باشد عملش نیک خواهد بود»!
2- طول امل یکى از اسباب مهمّ قساوت قلب ؛
همان گونه که در آیات آغاز این بحث خواندیم قرآن مجید درباره یکى از اقوام پیشین مى گوید: آنها کسانى بودند که مى پنداشتند عمر طولانى دارند (و گرفتار آرزوهاى دراز شده اند) و از این رو قلب هاى آنها قساوت یافت.
دلیل این مسئله روشن است؛ زیرا طول امل انسان را از خدا غافل مى کند و به دنیا حریص مى سازد و آخرت او را به دست فراموشى مى سپارد و اینها همه اسباب سنگدلى و قساوت است.
به همین دلیل در حدیثى آمده است که خداوند به موسى علیه السلام فرمود: «یَا مُوسَى لَاتُطَوِّلْ فِى الدُّنْیَا امَلَکَ فَیَقْسُوا قَلْبَکَ، وَ الْقَاسِى الْقَلْبِ مِنِّى بَعِیدٌ؛ اى موسى! آرزوى خود را در دنیا طولانى نکن که قسىّ القلب خواهى شد و قسىّ القلب از من دور است».
همین معنى در حدیث دیگرى از امام امیر مؤمنان علیه السلام آمده است که فرمود: «مَنْ یَأْمُلُ انْ یَعِیشَ ابَداً یَقْسُوا قَلْبُهُ وَ یَرْغَبُ فِى الدُّنْیَا؛ کسى که آرزو دارد جاودانه در این دنیا بماند قسىّ القلب مى شود و راغب در دنیا مى گردد».
3- طول امَل سبب نسیان اجل؛
این اثر نیاز به شرح و بسط ندارد و به خوبى در زندگى آنها که گرفتار این رذیله اخلاقى هستند نمایان است که هرگز نه سخنى از مرگ بر زبان مى رانند و نه در فکر آخرتند، بلکه دائماً در گرداب غفلت غوطه ورند.
حدیث معروفى که هم از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و هم از امیر مؤمنان على علیه السلام نقل شده که مى فرماید: «طُولُ الْامَلِ یُنْسِى الْآخِرَةِ؛ درازى آرزوها سبب فراموشى آخرت است» گواه صدق این مدّعاست.
در حدیث دیگرى از مولا على علیه السلام مى خوانیم: «اکْثَرُ النَّاسِ امَلًا اقَلُّهُمْ لِلْمَوْتِ ذِکْراً؛ کسى که آرزویش از همه طولانى تر است از همه کمتر به یاد مرگ است».
4- زندگى پررنج محصول دیگرى از طول امل ؛
بدیهى است هر قدر آرزوها طولانى تر باشد تهیّه مقدّمات بیشترى را مى طلبد، همچنین صرفه جویى بیشترى براى حفظ اموال و ثروت ها جهت رسیدن به آن آرزوهاى دور و دراز لازم است و نتیجه این دو، یک زندگى توأم با درد و رنج و سخت گیرى بر خود و خانواده خود توأم با تلاش شبانه روزى بى رویّه خواهد بود.
به همین جهت در احادیثى که از امیر مؤمنان على علیه السلام نقل شده است مى خوانیم: «مَنْ کَثُرَ مُنَاهُ کَثُرَ عَنَائُهُ؛ کسى که آرزوهایش زیاد باشد، تعب و رنج او فزونى خواهد یافت».
و نیز مى فرماید: «مَنِ اسْتَعَانَ بِالْامَانِىِّ افْلَسَ؛ کسى که از آرزوهاى دراز کمک بگیرد فقیر و مفلس مى شود (و زندگى فقیرانه اى خواهد داشت هر چند ثروتمند باشد)».
و نیز مى فرماید: «الرَّغْبَةُ مِفْتَاحُ النَّصَبِ؛ تمایل به دنیا (و آرزوهاى دراز) کلید درد و رنج است»!
5- طول امل و زندگى ذلّت بار؛
صاحبان آرزوهاى دراز نه تنها در رنج و تعب دائم به سر مى برند، بلکه ناچارند شخصیّت انسانى خود را نیز در هم بشکنند و براى رسیدن به مقصود خیالى در برابر هر کس و ناکس خضوع کنند و دست التماس به سوى این و آن دراز نمایند و به زندگى ذلّت بار تن در دهند. در حدیثى از امیر مؤمنان على علیه السلام مى خوانیم: «ذُلُّ الرِّجَالِ فِى خَیْبَةِ الْآمَالِ؛ خوارى مردان در ناکامى آرزوهاست».
6- محرومیّت از نعمتها؛
همان گونه که در بالا اشاره شد، کسانى که گرفتار آرزوهاى دور و درازند و در دریاى امانى غوطه ورند، غالباً به سراغ صرفه جویى و سخت گیرى هر چه بیشتر در استفاده از مواهب حیات و زندگى مى روند تا به آرزوهاى دور و دراز خود برسند. به همین دلیل نسبت به همه کس حتّى خویشتن و زن و فرزند بخیل خواهند بود، همان بخلى که آنها را از بهره گیرى از نعمت هاى الهى محروم مى سازد و در عین برخوردارى از امکانات فراوان، زندگى فقیرانه اى دارند.
در زمان خود افرادى را مى بینیم که تحت عنوان «تأمین آینده»! براى خود و فرزندان، گرفتار طول امل هستند و همین امر آنان را از مواهبى که در اختیار دارند محروم مى سازد.
7- طول امل و محروم بودن از درک حقایق ؛
آرزوهاى دراز همچون سرابى است که تشنگان را در بیابان زندگى به دنبال خود مى کشاند و تشنه تر مى سازد، بى آنکه به جایى برسند، این آرزوها چهره واقعیّت ها را به گونه اى دروغین نشان مى دهد و انسان به خاطر آنها درک نمى کند کجاست و به کجا مى رود؟ و وظیفه اش در برابر این سرنوشت چیست؟
از همین رو در حدیثى از امیر مؤمنان على علیه السلام که سابقاً به آن اشاره کردیم آمده است: «الْامَانِىُّ تُعْمِى عُیُونَ الْبَصَائِرِ؛ آرزوهاى دراز دیدگان بصیرت را نابینا مى کند»!
کوتاه سخن اینکه: کسى مى تواند چهره زیباى حقیقت را آن گونه که هست ببیند و به سرچشمه زلال معرفت برسد که دیده عقل خود را با حجاب آرزوها نپوشاند و در میان ابرهاى تیره و تار طول امل قرار نگیرد.
8- طول امل سبب کفران نعمت است ؛
بدیهى است آرزوهاى دراز، انسان را به آن چه ندارد و شاید هرگز به آن نمى رسد دلبند مى سازد، به همین دلیل آنچه را از نعمت هاى الهى در دست دارد کوچک مى شمرد و نسبت به آن بى اعتناست و این کفران نعمت، پیامدهاى شومى در دنیا و آخرت براى او دارد.
در حدیثى از مولاى متّقیان امیر مؤمنان على علیه السلام مى خوانیم: «تَجَنَّبُوا الْمُنَى فَانَّهَا تُذَهِّبُ بِبَهْجَةِ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَکُمْ، و تُلْزِمُ اسْتِصْغَارَهَا لَدَیْکُمْ، وَ عَلَى قِلَّةِ الشُّکْرِ مِنْکُمْ؛ از آرزوهاى دراز بپرهیزید که زیبایى نعمت هاى الهى را از نظر شما مى برد و آنها را نزد شما کوچک مى کند و به کمى شکر (و کفران نعمت) از سوى شما منتهى مى شود»!
**آرزوهاى مثبت و سازنده :
همیشه آرزوها جنبه منفى ندارد و نشانه انحطاط شخصیّت و سقوط اخلاقى نیست.زیرا اگر آرزوها متوجّه ارزشهاى والاى انسانى باشد و یا جنبه مردمى و اجتماعى پیدا کند و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعى انسانها و درجات کمال قرار گیرد و انسان را به تلاش و کوشش بیشتر در این راهها وادارد، بدون شک چنین آرزویى هر قدر طولانى بوده باشد، نه تنها نشانه پستى نیست که نشانه کمال انسان است.
اساساً همان گونه که در آغاز این بحث نیز اشاره شد امید و آرزو نسبت به آینده نیروى محرّک انسان براى تلاشها و کوششهاست و اگر چراغ پرفروغ امید و آرزو در دل انسان خاموش گردد، در واقع روح او مى میرد، نشاط زندگى از او رخت برمى بندد و انسان را به موجودى سست و بى هدف و بى تلاش مبدّل مى کند.
در واقع آرزو بر دو قسم است «آرزوهاى کاذب» که همچون سراب در بیابان زندگى ظاهر مى شوند و تشنه کامان را به دنبال خود مى کشانند و هر لحظه تشنه تر مى سازند تا از شدّت تشنگى هلاک شوند.
و «آرزوهاى صادق» و مثبت و سازنده که همچون آب حیات، گلستان وجود آدمى را سیراب و پرثمر مى سازد و هر چه زحمت مى کشد نشاط و معنویّت بیشترى مى یابد.
این همان چیزى است که در قرآن مجید به آن اشاره شده است: «الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَاباً وَ خیْرٌ امَلًا؛ مال و فرزندان، زیور حیات دنیا هست و باقیات الصّالحات (ارزشهاى پایدار و شایسته) نزد پروردگارت ثوابش بهتر و امید بخش تر است».در این آیه به هر دو بخش از آرزوها اشاره شده است
در روایات اسلامى نیز اشارات پرمعنایى به آرزوهاى مثبت و سازنده دیده مى شود از جمله در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: «انَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِیرَ لَیَقُولُ یَا رَبِّ ارْزُقْنِى حَتَّى افْعَلَ کَذَا وَ کَذَا مِنَ الْبِرِّ وَ وُجُوهُ الْخَیْرِ، فَاذَا عَلِمَ اللَّهُ ذَلِکَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِیَّتِهِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْاجْرِ مِثْلَ مَا یَکْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهُ، انَّ اللَّهَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ؛ گاهى بنده مؤمن تهى دست
مى گوید: خداوندا! به من روزى عطا کن تا فلان کار خیر و نیک را بجا آورم، هرگاه خداوند در او صدق نیّت بداند (نه اینکه این آرزو پوششى براى رسیدن به هوا و هوسها باشد) تمام اجر و پاداشى را که در صورت رسیدن به این آرزو و انجام آن کارهاى خیر استحقاق پیدا مى کرد براى او نوشته مى شود (هر چند هیچ یک را انجام نداده باشد) رحمت خداوند گسترده و کرمش بى پایان است».
اصولًا همّت انسان به اندازه آرزوهاى مثبت اوست، هر قدر دامنه آنها گسترده تر باشد همّت او والاتر است و جالب اینکه از روایات اسلامى نیز به خوبى استفاده مى شود که خداوند به مقدار این آرزوها به افراد با ایمان، اجر و پاداش مى دهد، چرا که نشانه آمادگى روح و جسم آنها براى انجام هر چه بیشتر اعمال صالح است و حتّى از روایات استفاده مى شود که اگر انسان آرزوى خوبى براى رضاى خدا داشته باشد از دنیا بیرون نمى رود مگر اینکه خداوند او را به آرزویش مى رساند، در حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه و آله مى خوانیم: «مَنْ تَمَنَّى شَیْئاً وَ هُوَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رِضاً، لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى یُعْطَاهُ؛ کسى که آرزوى چیزى کند در حالى که رضاى خداوند متعال در آن باشد از دنیا خارج نمى شود مگر اینکه به خواسته خود مى رسد».
البتّه ممکن است در مواردى مصالحى ایجاب کند که انسان به آرزویش نرسد، چرا که اگر برسد آثار بدى مانند غرور و غفلت و عشق به دنیا و مانند آن در او ایجاد مى شود.خداوند با الطاف خفیّه اش او را از وصول به آرزویش بازمى دارد.
آرزوهاى سازنده و بلند انسان را به سازندگى خویش دعوت مى کند و سبب تکامل و ترقّى روحى او مى شود، زیرا مى داند تکیه بر جاى بزرگان زدن بدون آماده ساختن اسباب بزرگى میسّر نیست و به گفته شاعر عرب:
اعَلِّلُ النّفس بالآمال ادرکُهَا مَا اضْیَقَ الْعَیْشُ لَوْ لَا فُسْحَةُ الْامَلِ!
«خویشتن را به وسیله آرزوهاى سازنده پرورش مى دهم تا به آن برسم. چقدر میدان زندگى تنگ است اگر گستردگى آرزوها نباشد»!موفق و پاینده باشید.