طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آیات ولایت ـ آیه ۵۵ سوره مائده ـ شبهات

آیات ولایت ـ آیه ۵۵ سوره مائده ـ شبهات


آیات ولایت ـ آیه ۵۵ سوره مائده ـ شبهات

۱۳۹۷/۰۲/۰۹


۶۹۴۶ بازدید

سوره مائده آیه ۵۵ (ولایت امام علی) ، استدلال به این آیه به امامت امام علی؟ پاسخ از اشکالات اهل سنت به این آیه؟

سورۀ مائده مشتمل بر قسمت مهمی از آیات ولایت است؛ زیرا این سوره، در اواخر عمر پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نازل شده است. از سوی دیگر مسألۀ ولایت و جانشینی هم به صورت طبیعی در اواخر عمر مطرح می‌شود، بدین جهت این سوره مشتمل بر آیات متعددی از آیاتی است که در مورد ولایت است. این آیۀ، یکی از آیاتی است که بر ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) دلالت دارد.
به اتفاق مفسیرین شعیه و تعداد زیادی از مفسرین اهل سنت، این آیه در شأن على بن ابى‌طالب (علیه‌السلام) نازل گردیده هنگامى که در حالت رکوع انگشترى خود را به عنوان صدقه به فقیرى داده بود، چنان که امامین باقر و صادق) علیهماالسلام) و نیز جمیع علماء اهل البیت روایت نموده اند.
این آیه با کلمه انما که در لغت عرب به معنى انحصار مى آید شروع شده و مى گوید: ولى و سرپرست و متصرف در امور شما سه کس ‍ است : خدا و پیامبر و کسانى که ایمان آورده اند، و نماز را برپا مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند.
(انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤ تون الزکاة و هم راکعون(.
شک نیست که رکوع در این آیه به معنى رکوع نماز است ، نه به معنى خضوع ، زیرا در عرف شرع و اصطلاح قرآن ، هنگامى که رکوع گفته مى شود به همان معنى معروف آن یعنى رکوع نماز است ، و علاوه بر شان نزول آیه و روایات متعددى که در زمینه انگشتر بخشیدن على (علیه السلام ) در حال رکوع وارد شده و مشروحا بیان خواهیم کرد، ذکر جمله یقیمون الصلاة نیز شاهد بر این موضوع است ، و ما در هیچ مورد در قرآن نداریم که تعبیر شده باشد زکات را با خضوع بدهید، بلکه باید با اخلاص نیت و عدم منت داد. همچنین شک نیست که کلمه ولى در آیه به معنى دوست و یا ناصر و یاور نیست زیرا ولایت به معنى دوستى و یارى کردن مخصوص ‍ کسانى نیست که نماز مى خوانند، و در حال رکوع زکات مى دهند، بلکه یک حکم عمومى است که همه مسلمانان را در بر مى گیرد، همه مسلمین باید یکدیگر را دوست بدارند و یارى کنند حتى آنهائى که زکات بر آنها واجب نیست ، و اصولا چیزى ندارند که زکات بدهند، تا چه رسد به اینکه بخواهند در حال رکوع زکاتى بپردازند، آنها هم باید دوست و یار و یاور یکدیگر باشند.
کیفیت استدلال به آیه:
الف) کلمۀ «إنّما» در آیه دلالت بر حصر دارد؛ یعنی ولایت بر مسلمانان فقط مخصوص خدا و پیامبر خدا و مؤمنانی است که در آیه توصیف شده‌اند.
ب) کلمۀ «ولیّ» در آیه، به معنی سرپرست و کسی است که زمام امور را به دست گیرد؛ لذا پدر و حاکم را «ولیّ» می‌خوانند و می‌گویند: «الأب؛ ولیّ الطفل» و «الحاکم؛ ولیّ القاهر». از آنجا که محور سخن، «ولیّ مؤمنان» است، طبعاً مقصود از «ولیّکم» امام و حاکم خواهد بود؛ قرائن موجود در آیه و شأن نزول آن، روشن‌ترین گواه است که مراد از «ولیّ» امامت و سرپرستی است.
ج) مراد از «الذین آمنوا» فقط حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّْلام) است و منظور از رکوع در «راکعون» رکوع در نماز می‌باشد، به دلیل روایات و احادیث صحیحی که به برخی از آن‌ها اشاره شد؛ اما اینکه آیه به صورت صیغۀ جمع آمده به خاطر تعظیم و تکریم حضرت است. به کاربردن لفظ جمع در مورد یک فرد به قصد تعظیم و تکریم چه در کلام عرب و چه غیر عرب رایج است و نیز ممکن است حکمت آن تشویق مؤمنان به انفاق در راه خدا باشد که حتّی در حال نماز نیز از آن غفلت نکنند.(1)
د) کلمۀ «زکوة» در آیه به معنای لغوی آن می‌باشد. یعنی معنایی که اعمّ از زکات واجب و مستحب (صدقه) است. زکات در لغت، مخصوصاً اگر در مقابل نماز قرار گیرد؛ به معنای انفاق مال در راه خدا است. این گونه استعمالات در قرآن، زیاد است. مثلاً در سوره‌های مکّی کلمۀ «زکات» به معنی زکات مستحب است؛ زیرا وجوب زکات مسلماً بعد از هجرت پیامبر به مدینه بوده است.
بنابراین، آیه نشان می‌دهد ولایت و رهبری پیامبر و مؤمنان واجد شرایط در طول ولایت خدا و پرتویی از حاکمیت او است و هر گونه حکومت و ولایت بر اهل ایمان به جز ولایت خدا، پیامبر و مؤمنان واجد شرایط، حکومت و ولایتی نامشروع و غیرقانونی است.
از اینجا روشن مى شود که منظور از ولى در آیه فوق ولایت به معنى سرپرستى و تصرف و رهبرى مادى و معنوى است ، بخصوص اینکه این ولایت در ردیف ولایت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و ولایت خدا قرار گرفته و هر سه با یک جمله ادا شده است .
و به این ترتیب ، آیه از آیاتى است که به عنوان یک نص قرآنى دلالت بر ولایت و امامت على (علیه السلام ) مى کند.
مهمترین شبهه اهل سنت:
این است که، آن حضرت در حالت نماز، آن قدر غرق در عبادت و توجه به خدا بود که وقتی پیکان و تیر از پای مبارکش بیرون آوردند متوجه نشد، چگونه در نماز توجه به حال فقیر و سائل نمود و انگش‌تر به او بخشید؟ چگونه این دو حالت با هم جمع می‌شوند؟
پاسخ شبهه:
اوّلاً: اینکه حضرت علی (علیه‌السّْلام) در نماز از خود، بیخود می‌شد یک حقیقی است، اما این طور نیست که همه حالات اولیای الهی، همیشه مثل همدیگر بوده باشد. خود پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هر دو حال برایش نقل شده؛ گاهی درحال نماز یک جذبه‌ای پیدا می‌کردند، که اصلاً طاقت نمی‌آورند اذان تمام شود، می‌فرمودند: «اَرِحْنا یا بلال» «زود باش که نماز را شروع کنیم»، گاهی هم که به نماز ایستاده بودند کسی جلوی محل نماز ایشان آب دهان انداخته بود. پیغمبر اکرم یک قدم درحال نماز به جلو برداشتند و با پایشان روی آن را پوشاندند و بعد برگشتند.(2)
ثانیاً: باید توجه داشت که میان خارج کردن پیکان از بدن و بخشیدن انگش‌تر به فقیر تفاوت بسیاری است؛ زیرا خارج‌ کردن تیر از پا صرفاً جنبۀ شخصی و جسمی دارد و از مقام توجه کامل به خداوند و استغراق در ذات او دور است؛ ولی توجه به حال بنده فقیر و محرومی که در مسجد پیغمبر اسلام، نالۀ مظلومانه سر داده و استرحام می‌کند، یک عمل خدایی و قربی است و با توجه به خدا تناسب دارد. در حقیقت او توجه به خود نداشت؛ زیرا توجه به حال بینوا، توجه به خود نیست بلکه توجه به خدا است. کمک به خلق خدا و مستمندان و فقیران، یکی از عبادات بزرگ است و با نماز که عبادت بسیار بزرگی است، سنخیّت کامل دارد. بنابراین، این جای تعجب نیست که نالۀ سوزان و نافذ آن فقیر محروم و استرحام او در برابر مسلمانان، دلِ آگاه علی را هنگام نماز متوجه خود سازد و در ضمن آن عبادت، عبادت دیگری که هر دو برای خدا و جلب خشنودی او بوده است انجام دهد حتی این عمل به قدری شایسته و ارزنده بود که آیه‌ای دربارۀ آن نازل گردید.(3)
ثالثاً: آن حضرت گرچه به طور طبیعی به خاطر حضور قلب ویژه‌ای که در حال نماز داشته، به سخن غیر توجه نمی‌کرده است، ولی مانعی ندارد که خداوند مقلب القلوب و تحول‌ بخش دل‌ها، توجه وی را در لحظۀ سؤال سائل به جانب وی معطوف نازل شود. احادیث شأن نزول دلیل بر آن است که آن حضرت به سائل توجه کرده و صدقۀ مذکور به دست وی انجام شده است.(4)
جهت مطالعه بیشتر به تفسیر المیزان، نمونه، نور و سایر تفاسیر و همین طور به کتاب عقاید استدلالی اثر ربانی گلپایگانی، کتاب ولایت و امات از دیدگاه قرآن و … مراجعه فرمایید.

پاورقی:
(1) ربانی گلپایگانی، علی؛ عقاید استدلالی، قم، انتشارات نصایح، ۱۳۸۰ه. ش، چاپ اول، ج۲، ص ۱۲۵.
(2) مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار شهید مطهری، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۰ه. ش، چاپ ششم، ج۴، ص ۹۳۰.
(3) مکارم شیرازی، ناصر؛ سبحانی، جعفر؛ پاسخ به پرسش‌های مذهبی، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب علیه‌السّلام، ۱۳۷۷ه. ش، اول، ص ۱۸۶-۱۸۵.
(4) کاردان، رضا؛ امامت و عصمت امامان در قرآن، قم، مجمع جهانی اهل بیت علیهم‌السّلام، ۱۳۸۵، اول، ص ۱۸۱.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد