[کامل از کد89640]در قرآن مجید درباره میزان مهریه اشاره خاصی نشده است بلکه آن را عطیه الهی و پشتوانه اجتماعی برای زن می شود بشمار آورد میزان آن بسته به توافق دو همسر است اما در روایات تاکید شده است که میزان آن را سنگین قرار ندهید در مورد حداکثر مهریه از نظر شرعى نمى توان مقدار معینى را تعیین کرد. البته در روایتى طولانى از امام رضا(ع) آمده است که: «مهریه در سنت پانصد درهم مى باشد و این از جهتى شبیه مهریه اى است که خداوند براى حورالعین قرارداده است و آن عبارت است از یکصد تکبیر یکصد حمد یکصد تسبیح یکصد تهلیل و یکصد صلوات» (بحار الانوار ج93 ص 170 روایت 10 باب 2 تلخیص و نقل به معنى). البته این روایات دلالت بر حسن و استحباب تعیین مهریه تامقدار فوق دارد و الزامى در این زمینه در کار نیست. در عین حال به نظر مى رسد با شرایط کنونى جامعه بهتر است حدمتوسط معمول در جامعه را رعایت کنید.[کامل از کد36796]طبق یک قول مهریه حضرت زهرا(س) معادل 500 درهم بوده که 250 مثقال نقره مى شود که اگر قیمت یک مثقال نقره را امروز هزار تومان حساب کنیم 250 هزار تومان مى شود (احقاق الحق قاضى نورالله شوشترى ج 8 ص 351). البته شرعاً حد مشخصى براى مقدار مهریه قرار داده نشده است لکن در روایت آمده که بهترین زنان شما آنهایى هستند که مهر آنان کم باشد. به نظر ما امروز براى این که ازدواج جوانان دچار مشکل نشود بر همه افراد مؤمن لازم است از قرار دادن مهریه هاى سنگین بپرهیزند و متقابلاً از خانواده دختر هم توقع جهیزیه هاى سنگین نداشته باشند. به طور کلى باید بدانیم که دین اسلام دینى است که در تمام ابعاد طرفدار اقتصاد و میانه روى در امور است «کونوا امه وسطاً» و چه خوب است این اصل در همه جهات زندگى مد نظر باشد. در مسأله ازدواج و مهریه نیز طورى عمل شود که از هر گونه اسراف و تبذیر و اشرافى گرى و غرب گرایى به دور باشد.
[پایان کد انتخابی][کامل از کد31875]در سرگذشت حضرت موسی(ع) و حضرت شعیب(ع)، در قرآن آمده: هنگامی که موسی(ع) به خاطر حفظ جان خود از خطر فرعونیان از مصر بیرون آمد و به سوی مدین حرکت کرد، در بیرون شهر مدین دید چوپانان کنار چاهی توقف کرده اند و به نوبت، از چاه برای گوسفندان خود آب بیرون می کشند، دید در کنار آنها دو بانوی با حجاب ایستاده اند و آنها نیز منتظر نوبت خود هستند تا به چاه نزدیک شوند و آب برای گوسفندان خود از چاه بکشند. موسی(ع) نزد آنها رفت و آنان را کمک کرد و آب از چاه کشید و گوسفندان آنها را آب داد… آن دو دختر، دختران شعیب پیغمبر(ع) بودند، چون شعیب پسر نداشت، دخترانش عهده دار چوپانی گوسفندان شده بودند. سپس دختران شعیب(ع) نزد پدر رفتند وجریان را گفتند، شعیب(ع) یکی از آن دخترها را برای دعوت موسی(ع) به خانه اش فرستاد، موسی(ع) آن دعوت را پذیرفت و به خانه شعیب(ع) آمد. شعیب(ع) به شخصیت معنوی موسی(ع) پی برد و علاقمند شد که او را داماد خود نماید، از این رو به موسی(ع) گفت: «انی ارید ان انکحک احدی ابنتی هاتین علی ان تأجرنی ثمانی حجج فان اتممت عشرا فمن عندک و ما ارید ان اشق علیک ستجدنی ان شاءالله من الصالحین؛ من می خواهم یکی از این دو دخترم (صفورا و لعیا) را به همسری تو درآورم، به این شرط که هشت سال برای من کار کنی و اگر ده سال کار کنی، محبتی از ناحیه تو است من نمی خواهم کار سنگینی بر دوشت بگذارم و انشاءالله مرا از افراد صالح خواهی یافت» (قصص، آیه 27). موسی(ع) پیشنهاد شعیب(ع) را پذیرفت. از این آیه چند مطلب استفاده می شود: 1. مهریه در قرن های قبل از اسلام نیز بوده است. 2. خواستگاری از ناحیه دختر نیز بوده چنان که شعیب(ع) از جانب دخترش از موسی(ع) خواستگاری کرد، بنابراین پیشنهاد خواستگاری از جانب دختر و کسان او، عیب نیست. 3. رواست که مهریه به صورت کار درآید نه پول. 4. لازم نیست که مهریه یکجا پرداخته شود، بلکه با رضایت زن، در ذمه شوهر باشد کافی است. ولی در اینجا این دو سؤال پیش می آید: 1. چرا حضرت موسی(ع) برای دخترش مهریه سنگین قرار داده است؟ و قرآن این سرگذشت را نقل می کند تا برای مسلمانان درس آموزنده باشد و اگر درس منفی بود، قرآن آن را نقل نمی کرد و یا به عنوان انتقاد نقل می کرد. 2. با این که مهریه مال دختر است، چرا در سرگذشت فوق، به عنوان هشت سال کار برای پدر (شعیب(ع« قرار داده شده، مگر دختر کالا است که آن را بفروشند. پاسخ: در مورد سؤال اولی، باید توجه داشت که این ازدواج یک ازدواج معمولی نبود، بلکه مقدمه ای بود تا موسی(ع) در کنار پیر مدین، شعیب پیغمبر(ع) بماند و با کسب علم و معرفت در مکتب شعیب(ع) در سالیان دراز به مقام ارجمندی از علم و کمال نائل آید. وانگهی درست است که موسی(ع) در این مدت طولانی برای شعیب(ع) کار می کرد، ولی شعیب نیز تمام زندگی او و همسرش را تأمین می نمود و اگر هزینه زندگی موسی و همسرش را از مزد کار موسی(ع) کم کنیم، مبلغ زیادی باقی نخواهد ماند، نتیجتا مهریه ساده و سبکی خواهد شد، بنابراین مهریه سنگین، مقدمه ای برای تکامل موسی(ع) در مکتب شعیب بوده و زندگی مادی و معنوی موسی(ع) را تأمین می کرده است (این که شعیب به موسی(،) گفت «و ما ارید ان اشق علیک…؛ من نمی خواهم کار سنگینی بر دوش تو بگذارم و انشاءالله مرا از صالحان خواهی یافت» بیانگر همین مطلب است که منظور سختگیری نبوده، بلکه صلاح و کمال موسی(ع) هدف بوده است). در مورد سؤال دوم: قرارداد شعیب(ع) با موسی(ع) به عنوان وساطت و وکالت از جانب دخترش بوده و با رضایت او انجام گرفته، با توجه به این که (چنان که گفتیم) محصول کار موسی(ع) صرف هزینه زندگی موسی(ع) و همسرش می شده است. نکته آخر این که با توجه به این که به اراده خداوند رسالت سنگینی در آینده به عهده حضرت موسی(ع) گذاشته می شود و آن رویارویی با فرعون و نیز داشتن قومی لجوج و بهانه گیر چون قوم بنی اسرائیل بوده است از این رو طبق مشیت الهی لازم بود مدتی به کار شبانی بپردازد تا آمادگی لازم را برای هدایت مردم و نیز روبرو شدن با مشکلات و سختی ها را پیدا نماید. از این رو این مدت شبانی نسبتا طولانی علاوه بر این که از حضرت حضرت شعیب(ع) در جهت علم و کمال بهره می برد و علاوه بر این که تمام زندگی او و همسرش توسط حضرت شعیب(ع) اداره و تأمین می شد، فرصتی مغتنم برای حضرت موسی(ع) بود تا آمادگی لازم را برای رسالت آینده خویش به دست آورد.
[پایان کد انتخابی][پایان کد انتخابی]
[پایان کد انتخابی][کامل از کد31875]در سرگذشت حضرت موسی(ع) و حضرت شعیب(ع)، در قرآن آمده: هنگامی که موسی(ع) به خاطر حفظ جان خود از خطر فرعونیان از مصر بیرون آمد و به سوی مدین حرکت کرد، در بیرون شهر مدین دید چوپانان کنار چاهی توقف کرده اند و به نوبت، از چاه برای گوسفندان خود آب بیرون می کشند، دید در کنار آنها دو بانوی با حجاب ایستاده اند و آنها نیز منتظر نوبت خود هستند تا به چاه نزدیک شوند و آب برای گوسفندان خود از چاه بکشند. موسی(ع) نزد آنها رفت و آنان را کمک کرد و آب از چاه کشید و گوسفندان آنها را آب داد… آن دو دختر، دختران شعیب پیغمبر(ع) بودند، چون شعیب پسر نداشت، دخترانش عهده دار چوپانی گوسفندان شده بودند. سپس دختران شعیب(ع) نزد پدر رفتند وجریان را گفتند، شعیب(ع) یکی از آن دخترها را برای دعوت موسی(ع) به خانه اش فرستاد، موسی(ع) آن دعوت را پذیرفت و به خانه شعیب(ع) آمد. شعیب(ع) به شخصیت معنوی موسی(ع) پی برد و علاقمند شد که او را داماد خود نماید، از این رو به موسی(ع) گفت: «انی ارید ان انکحک احدی ابنتی هاتین علی ان تأجرنی ثمانی حجج فان اتممت عشرا فمن عندک و ما ارید ان اشق علیک ستجدنی ان شاءالله من الصالحین؛ من می خواهم یکی از این دو دخترم (صفورا و لعیا) را به همسری تو درآورم، به این شرط که هشت سال برای من کار کنی و اگر ده سال کار کنی، محبتی از ناحیه تو است من نمی خواهم کار سنگینی بر دوشت بگذارم و انشاءالله مرا از افراد صالح خواهی یافت» (قصص، آیه 27). موسی(ع) پیشنهاد شعیب(ع) را پذیرفت. از این آیه چند مطلب استفاده می شود: 1. مهریه در قرن های قبل از اسلام نیز بوده است. 2. خواستگاری از ناحیه دختر نیز بوده چنان که شعیب(ع) از جانب دخترش از موسی(ع) خواستگاری کرد، بنابراین پیشنهاد خواستگاری از جانب دختر و کسان او، عیب نیست. 3. رواست که مهریه به صورت کار درآید نه پول. 4. لازم نیست که مهریه یکجا پرداخته شود، بلکه با رضایت زن، در ذمه شوهر باشد کافی است. ولی در اینجا این دو سؤال پیش می آید: 1. چرا حضرت موسی(ع) برای دخترش مهریه سنگین قرار داده است؟ و قرآن این سرگذشت را نقل می کند تا برای مسلمانان درس آموزنده باشد و اگر درس منفی بود، قرآن آن را نقل نمی کرد و یا به عنوان انتقاد نقل می کرد. 2. با این که مهریه مال دختر است، چرا در سرگذشت فوق، به عنوان هشت سال کار برای پدر (شعیب(ع« قرار داده شده، مگر دختر کالا است که آن را بفروشند. پاسخ: در مورد سؤال اولی، باید توجه داشت که این ازدواج یک ازدواج معمولی نبود، بلکه مقدمه ای بود تا موسی(ع) در کنار پیر مدین، شعیب پیغمبر(ع) بماند و با کسب علم و معرفت در مکتب شعیب(ع) در سالیان دراز به مقام ارجمندی از علم و کمال نائل آید. وانگهی درست است که موسی(ع) در این مدت طولانی برای شعیب(ع) کار می کرد، ولی شعیب نیز تمام زندگی او و همسرش را تأمین می نمود و اگر هزینه زندگی موسی و همسرش را از مزد کار موسی(ع) کم کنیم، مبلغ زیادی باقی نخواهد ماند، نتیجتا مهریه ساده و سبکی خواهد شد، بنابراین مهریه سنگین، مقدمه ای برای تکامل موسی(ع) در مکتب شعیب بوده و زندگی مادی و معنوی موسی(ع) را تأمین می کرده است (این که شعیب به موسی(،) گفت «و ما ارید ان اشق علیک…؛ من نمی خواهم کار سنگینی بر دوش تو بگذارم و انشاءالله مرا از صالحان خواهی یافت» بیانگر همین مطلب است که منظور سختگیری نبوده، بلکه صلاح و کمال موسی(ع) هدف بوده است). در مورد سؤال دوم: قرارداد شعیب(ع) با موسی(ع) به عنوان وساطت و وکالت از جانب دخترش بوده و با رضایت او انجام گرفته، با توجه به این که (چنان که گفتیم) محصول کار موسی(ع) صرف هزینه زندگی موسی(ع) و همسرش می شده است. نکته آخر این که با توجه به این که به اراده خداوند رسالت سنگینی در آینده به عهده حضرت موسی(ع) گذاشته می شود و آن رویارویی با فرعون و نیز داشتن قومی لجوج و بهانه گیر چون قوم بنی اسرائیل بوده است از این رو طبق مشیت الهی لازم بود مدتی به کار شبانی بپردازد تا آمادگی لازم را برای هدایت مردم و نیز روبرو شدن با مشکلات و سختی ها را پیدا نماید. از این رو این مدت شبانی نسبتا طولانی علاوه بر این که از حضرت حضرت شعیب(ع) در جهت علم و کمال بهره می برد و علاوه بر این که تمام زندگی او و همسرش توسط حضرت شعیب(ع) اداره و تأمین می شد، فرصتی مغتنم برای حضرت موسی(ع) بود تا آمادگی لازم را برای رسالت آینده خویش به دست آورد.
[پایان کد انتخابی][پایان کد انتخابی]