۱۳۹۵/۰۷/۱۱
–
۱۲۱ بازدید
همه موجودات هستی آیه و نشانهای از خدا هستند پس دادن لقب آیتالله به افراد خاص چه دلیلی دارد؟
ابتدا لازم است به تعریف برخی اصلاحات توجه شود.
برخی عناوین و نمادها معنای حقیقی و برخی معنای اعتباری و قراردادی دارند. لفظ «آیتالله» نیز از نظر لغوی بر همه موجودات و آفریدههای خداوند دلالت دارد و از این جهت یک نماد تکوینی و حقیقی محسوب میگردد.
نماد حقیقی به نمادهایی گفته میشود که نیازی به جعل و قرارداد ندارند و در تمام فرهنگها مفهوم است؛ مانند پیبردن از معلول به علت بهطوری که بالا رفتن دود نشانه وجود آتش است. اما در نمادهای اعتباری، نیاز به تعریف و تثبیت آن از سوی شارع یا قانونگذار در یک محیط و در گذر زمان میباشد و در برخی از شعائر مانند شعائر ملی تا این قرارداد با پذیرش مردم به یک هنجار اجتماعی تبدیل نشود به معنا و مدلول خود دلالت نمیکند. بحث ما درباره شعائر، منصرف به نمادهای اعتباری است و ارتباطی با نمادهای حقیقی ندارد.
آیتالله مصباح یزدی در این باره میگوید:
«عظمت دریاها و کوه ها یا زیبایی ها و حکمت هایی که در آن ها هست، اسراری که در وجود انسان است و بهطور تکوینی انسان را به یاد عظمت آفریننده می اندازند. اما بعضی چیزها به یاد انداختنشان قراردادی است؛ مثل شعائر مذهبی. صرف اینکه یک جایی مسجدی است یا در جایی گنبدی ساخته اند خود به خود یادآور خدا نیست، ولی چون قرارداد کرده اند که اینجا مسجد و جای عبادت خداست، وقتی آدم با این قرارداد آشنا باشد، به یاد خدا می افتد؛ اما اگر کسی اصلاً نداند مسجد چیست، مثلاً یک خارجی به یک شهر اسلامی بیاید و مناره ها را ببیند نمی داند برای چیست. اما آن کسانی که می دانند اینجا را ساخته اند برای عبادت خدا، طبق این قرارداد ذهنشان تداعی می کند و به یاد خدا می افتند»[ محمد تقی مصباح یزدی، مجله «معرفت»، شماره 76، مقاله اخلاق و عرفان اسلامی، ص 5.].
بنابر آنچه گفته شد همه موجودات به طور حقیقی و تکوینی در آیتالله بودن بهمعنای نشانهای از وجود خدا بودن مشترکاند و تنها فرق آنها در میزان و مقدار این مظهریت است؛ طبعاً هر موجودی کاملتر باشد آیه بودن او بیشتر است.
از طرفی لفظ «آیتالله» در معنای دیگری مصطلح شده و بهکار می رود. یعنی در کاربرد رایج و امروزی به آن دسته از روحانیون اطلاق میشود که میتوانند اجتهاد کنند و اظهار نظر کنند و در صورتی که مرتبه بالاترِ اجتهاد را طی کرده باشند و به مقام مرجعیت رسیده باشند با عنوان «آیتالله العظمی» از آنها یاد میشود.
بنابراین عنوان «آیتالله» در اصطلاح حوزوی یک عنوان قراردادی است و چون به علمای وارسته دینی اطلاق میشود شایسته تجلیل از باب تعظیم شعائر است؛ چراکه عنوان و جایگاه و رفتار و گفتار آنها، انسان را به یاد خدا میاندازد؛ حتی در منابع دینی نگاه به در خانه عالم نیز عبادت محسوب شده است؛ از این جهت که انسان را به یاد عالم دینی و بدین واسطه به یاد خدا میاندازد. البته احترام به اولیاء خدا از باب تعظیم شعائر، اختصاص به معصومان و علمای ربانی ندارد بلکه در مرتبه نازلتر شامل عموم روحانیون و همه صالحان میگردد و فقهای ما احترام به مؤمنان را از باب تعظیم شعائر الهی گاهی واجب میدانند.[ «یجوز تعظیم المؤمن بما جرت به عادة الزمان … ربما وجب إذا أدى ترکه إلى التباغض و التقاطع أو إهانة المؤمن»، نضد القواعد الفقهیة على مذهب الإمامیة، ص 273.]
برخی عناوین و نمادها معنای حقیقی و برخی معنای اعتباری و قراردادی دارند. لفظ «آیتالله» نیز از نظر لغوی بر همه موجودات و آفریدههای خداوند دلالت دارد و از این جهت یک نماد تکوینی و حقیقی محسوب میگردد.
نماد حقیقی به نمادهایی گفته میشود که نیازی به جعل و قرارداد ندارند و در تمام فرهنگها مفهوم است؛ مانند پیبردن از معلول به علت بهطوری که بالا رفتن دود نشانه وجود آتش است. اما در نمادهای اعتباری، نیاز به تعریف و تثبیت آن از سوی شارع یا قانونگذار در یک محیط و در گذر زمان میباشد و در برخی از شعائر مانند شعائر ملی تا این قرارداد با پذیرش مردم به یک هنجار اجتماعی تبدیل نشود به معنا و مدلول خود دلالت نمیکند. بحث ما درباره شعائر، منصرف به نمادهای اعتباری است و ارتباطی با نمادهای حقیقی ندارد.
آیتالله مصباح یزدی در این باره میگوید:
«عظمت دریاها و کوه ها یا زیبایی ها و حکمت هایی که در آن ها هست، اسراری که در وجود انسان است و بهطور تکوینی انسان را به یاد عظمت آفریننده می اندازند. اما بعضی چیزها به یاد انداختنشان قراردادی است؛ مثل شعائر مذهبی. صرف اینکه یک جایی مسجدی است یا در جایی گنبدی ساخته اند خود به خود یادآور خدا نیست، ولی چون قرارداد کرده اند که اینجا مسجد و جای عبادت خداست، وقتی آدم با این قرارداد آشنا باشد، به یاد خدا می افتد؛ اما اگر کسی اصلاً نداند مسجد چیست، مثلاً یک خارجی به یک شهر اسلامی بیاید و مناره ها را ببیند نمی داند برای چیست. اما آن کسانی که می دانند اینجا را ساخته اند برای عبادت خدا، طبق این قرارداد ذهنشان تداعی می کند و به یاد خدا می افتند»[ محمد تقی مصباح یزدی، مجله «معرفت»، شماره 76، مقاله اخلاق و عرفان اسلامی، ص 5.].
بنابر آنچه گفته شد همه موجودات به طور حقیقی و تکوینی در آیتالله بودن بهمعنای نشانهای از وجود خدا بودن مشترکاند و تنها فرق آنها در میزان و مقدار این مظهریت است؛ طبعاً هر موجودی کاملتر باشد آیه بودن او بیشتر است.
از طرفی لفظ «آیتالله» در معنای دیگری مصطلح شده و بهکار می رود. یعنی در کاربرد رایج و امروزی به آن دسته از روحانیون اطلاق میشود که میتوانند اجتهاد کنند و اظهار نظر کنند و در صورتی که مرتبه بالاترِ اجتهاد را طی کرده باشند و به مقام مرجعیت رسیده باشند با عنوان «آیتالله العظمی» از آنها یاد میشود.
بنابراین عنوان «آیتالله» در اصطلاح حوزوی یک عنوان قراردادی است و چون به علمای وارسته دینی اطلاق میشود شایسته تجلیل از باب تعظیم شعائر است؛ چراکه عنوان و جایگاه و رفتار و گفتار آنها، انسان را به یاد خدا میاندازد؛ حتی در منابع دینی نگاه به در خانه عالم نیز عبادت محسوب شده است؛ از این جهت که انسان را به یاد عالم دینی و بدین واسطه به یاد خدا میاندازد. البته احترام به اولیاء خدا از باب تعظیم شعائر، اختصاص به معصومان و علمای ربانی ندارد بلکه در مرتبه نازلتر شامل عموم روحانیون و همه صالحان میگردد و فقهای ما احترام به مؤمنان را از باب تعظیم شعائر الهی گاهی واجب میدانند.[ «یجوز تعظیم المؤمن بما جرت به عادة الزمان … ربما وجب إذا أدى ترکه إلى التباغض و التقاطع أو إهانة المؤمن»، نضد القواعد الفقهیة على مذهب الإمامیة، ص 273.]