۱۳۹۵/۰۷/۱۹
–
۹۸۱ بازدید
ابعاد اخلاقى و عرفانى عاشورا
درباره ابعاد عرفان و اخلاقى
نهضت امامحسین (علیهالسلام) توضیح دهید.
ستارگان هیچ آسمانى مانند ستارگان آسمان
کربلا،این همه شکوه، عظمت و فضیلت را به تماشا ننشسته است! آفتاب در هیچ روزى
مانند روز عاشورا با تردید و دل لرزان و رنگ پریده، رخ ننموده است!
هیچ نقطهاى بر روى زمین به اندازه نینوا،
اوج زشتى و زیبایى را در کنار یکدیگر به تماشا نگذاشته است! در طول تاریخ هیچ
حادثهاى مانند نهضت حسینى، این همه پیام براى انسان و انسانیت نداشته است: در
سرزمین طف «توحید» دوباره زاده شد؛ «عشق» تفسیر و معنا شد؛ «قرآن» جانى تازه
یافت، پرده از راز «سجده فرشتگان» بر آدم (علیهالسلام) به کنار رفت و در یک
کلام خداوند با همه جلال و جمالش تجلّى نمود.
از نهر علقمه و در کنار لبهاى خشکیده عباس
(علیهالسلام) ، آب معرفت، غیرت، آزادگى و از خود گذشتگى تا ابد بر زمین تشنه
دلهاى حقیقت جو جارى گشت. علم علمدار دشت تفتیده و خونین کربلا، به نشانه
پیروزى حق بر باطل ماندگارى فضیلت و زیبایى و زوال پلیدى و زشتى هماره در
اهتزاز است. کربلا مکتب تمام عیار معرفت و انسان سازى است.
هیچ دانشگاهى همانند دانشگاه کربلا، چنین
فارغ التحصیلانى موفق و پیروز نداشته است. گوناگونى دانش پژوهان در هیچ مرکز
آموزشى، همانند «کربلا» نیست. در کلاس معرفت، عشق، عظمت، استقامت در راه هدف،
صبر، شجاعت و بندگى خالصانه؛ پیر مرد کهنسال و طفل شیر خوار و جوان نورس و زن
شیر دل عفیف و غلام سیاه جانباز همه در کنار هم نشستند و از آموزگار بزرگ شهادت
نکتهها آموختند. آن شاگردان لایق چنان از آن آموزشهاى سخت و امتحانات سنگین
سر بلند بیرون آمدند که نامشان در کنار نام پاک امامشان بر جریده عالم
جاودانه گشت و به سلام و درود ویژه امام عصر (عج) در زیارت معروف «ناحیه مقدسه»
مفتخر گشتند.
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام مالحظه لحظه
حادثه عاشورا از عطر معرفت، فضیلت و اخلاق آکنده است و جاى جاى سر زمین کربلا،
نشان از بزرگى روح بندگى و تسلیم در برابر حق دارد.
برگ برگ دفتر حماسه جاوید کربلا، با خطوط
عظمت، عبودیت، عزّت و افتخار نوشته شده و چون بررسى همه جانبه این دفتر و
مطالعه همه سطرهاى زرین آن، در حوصله این نوشتار نیست، تنها نگاهى به برخى
برگهاى درخشان آن مىاندازیم:
یک. پرتوى از عظمت و معرفت و اخلاق امام حسین
(علیهالسلام)
دعوت به توحید با گفتار و در عمل، بدون شک
محور همه معارف آسمانى و اساس دعوت همه پیامبران الهى است. همه مراحل قیام پر
شکوه امام حسین (علیهالسلام) ، از آغاز تا پایان در توحید موج مىزند. آن حضرت
از اولین قدم تا آخرین نفس، لحظهاى از یاد حق و حمد و ثنا و شکر او غافل نبود.
سخن نخست او در هنگام حرکت از مکه به سوى عراق «الحمدلله
و ماشاءالله و لاحول و لا قوة الا بالله» بود. در واپسین لحظات
زندگى نیز ـ در آن هنگام که خون آلود و داغدار و تشنه کام بر زمین افتاده بود و
نگاه مبارکش به سوى آسمان بود ـ چنین فرمود: «صبرا
على قضائک یا رب لامعبود سواک یا غیاث المستغیثین»؛ «پروردگارا، از
تو صبر بر قضا و حکمت را خواستارم، معبودى جز تو نیست، اى پناه پناه آورندگان!»[1]
دو. انجام وظیفه الهى و تحکیم ارزشهاى انسانى
هر شخص که پا به میدان مبارزه مىگذارد و در
مقابل دشمن صف آرایى مىکند، به دنبال پیروزى خود و شکست دشمن است و حسین بن
على (علیهالسلام) نیز از این قانون مستثنا نیست؛ ولى شکست و پیروزى از نظر آن
حضرت (علیهالسلام) مفهوم دیگرى دارد که براى برخى درک و تصور آن دشوار است.
پیروزى از نظر امام (علیهالسلام) انجام
دادن وظیفه الهى و به پایان بردن مسؤولیت شرعى و تحکیم ارزشهاى انسانى است؛
خواه در این راستا پیروزى ظاهرى به دست آید، یا نه.
به همین جهت است که وقتى «طرماح بن عدى» ـ
که از ارادتمندان و شیعیان خاص خاندان پیامبر صلىاللهعلیهوآله و از
دوستداران امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و حسین بن على (علیهالسلام) است ـ
دریکى از منازل بین راه با امام حسین (علیهالسلام) برخورد مىکند و امام
(علیهالسلام) اوضاع کوفه را از او مىپرسد، در پاسخ مىگوید: بزرگان و سران
قبایل کوفه با گرفتن جایزه و رشوههاى سنگین از سوى «ابن زیاد» با دشمن سازش
کرده و سایر مردم قلبشان با شما و شمشیرشان بر شما است. اى فرزند پیامبر! تو را
به خدا سوگند از این سفر برگرد و به سوى قبیله طى که محل سکونت من است حرکت نما
که آن جا منطقهاى امن و دور از تعرض و تجاوز دشمن است.
اباعبدلله (علیهالسلام) توجه «طرماح» را به
نکته مهمى که همان انجام مسؤولیت الهى و تبلور بخشیدن به ارزشهاى انسانى از
جمله لزوم وفاى به عهد و پیمان است جلب مىکند و مىفرماید:
«میان ما و مردم کوفه عهد و پیمانى است که
به جهت آن، امکان برگشت براى ما نیست تا ببینیم عاقبت کار به کجا مىانجامد»؛
یعنى، ما به آنها وعده حرکت به سوى کوفه و برعهده گرفتن امامت و رهبرى و هدایت
مردم این شهر را دادهایم و آنان نیز وعده هر نوع کمک و پشتیبانى دادهاند. بر
ما است که به عهد خود وفا کنیم؛ گرچه در این راه با انواع خطر مواجه گردیم؛ چه
مردم کوفه بر عهد خود استوار باشند چه پیمان خود را بشکنند.[2]
پی نوشت ها
_______________________
[1]. على سعادت
پرور، فروغ شهادت، ص185.