خانه » همه » مذهبی » اراده از آن روح است و نه جسم و عنصری است که از پی خود ثواب و عقاب و درست و غلط و بهشت و جهنم را برایمان به ارمغان می آورد. ولی آیا مرگ جسم پایانی است بر انجام خیر و شر و مرگ رافع اراده انسان است؟ اگر جز این است برای چه پس از مرگ هم دستورالعملی جهت انجام اعمال خاص وجود دارد؟ البته می دانم که با مرگ جسم پرونده عمل انسان بسته می شود، و اراده انسان نیز پایان می یابد در حالی که متعلق به روح است و نه جسم؟همچنین می گویند پس از مرگ روح انسان به منزل و محل های مورد علاقه اش رفت و آمد می کند. همچنین بسیاری از وجود ارواح سرگردان بر روی زمین یاد کرده اند. اگر چنین باشد پس از مرگ بایستی روحمان را به کدامین سوی هدایت کنیم و در کدام راه قدم بگذاریم. به عبارت دیگر پس از مرگ چه باید بکنیم؟

اراده از آن روح است و نه جسم و عنصری است که از پی خود ثواب و عقاب و درست و غلط و بهشت و جهنم را برایمان به ارمغان می آورد. ولی آیا مرگ جسم پایانی است بر انجام خیر و شر و مرگ رافع اراده انسان است؟ اگر جز این است برای چه پس از مرگ هم دستورالعملی جهت انجام اعمال خاص وجود دارد؟ البته می دانم که با مرگ جسم پرونده عمل انسان بسته می شود، و اراده انسان نیز پایان می یابد در حالی که متعلق به روح است و نه جسم؟همچنین می گویند پس از مرگ روح انسان به منزل و محل های مورد علاقه اش رفت و آمد می کند. همچنین بسیاری از وجود ارواح سرگردان بر روی زمین یاد کرده اند. اگر چنین باشد پس از مرگ بایستی روحمان را به کدامین سوی هدایت کنیم و در کدام راه قدم بگذاریم. به عبارت دیگر پس از مرگ چه باید بکنیم؟

1. همانطور که فرموده اید اراده امری مجرّد (غیر مادی) و از شئون روح است ؛ لذا در هنگام مرگ از بین نمی رود.
2. تکلیف و به تبع آن خوب و بد و ثواب و عقاب و بهشت و جهنّم ، شرائطی دارد ؛ که اگر آن شرائط فراهم نباشند تکلیف نیز معنی نخواهد داشت . آن شرائط عبارتند از : 1) داشتن حالت بالقوّه : چون با داشتن این حالت است که حرکت به سمت فعلیّت و کمال معنی پیدا می کند ؛ و تکلیف برای به فعلیّت رساندن بالقوّه ها و استعدادهاست ؛ و حالت بالقوّه بودن تنها اختصاص به موجود مادّی دارد . لذا یکی از شرا ئط تکلیف مادّی بودن است . 2) داشتن اراده و اختیار : تکامل موجود مادّی بر دو گونه است ؛ تکامل طبیعی و غیر ارادی و تکامل ارادی ؛ و تکلیف برای هدایت تکامل ارادی است. 3) داشتن نصاب لازم عقل ؛ یعنی موجودی مکلّف است که عقل او در حدّی باشد که بتواند حسن و قبح عقلی و شرعی را ادراک نماید.
بنا بر این تا این سه شرط در موجودی فراهم نشود آن موجود مکلّف نخواهد بود ؛ بر این اساس مجرّدات (موجودات غیر مادّی) تکلیف ندارند ؛ لذا انسان هم بعد از مرگ( جدا شدن از بدن مادّی ) و تبدیل شدن به موجود مجرّد ، تکلیف نخواهد داشت. همچنین حیوانات تکلیف ندارند ؛ چون عقل ندارند . و بچه و دیوانه تکلیف ندارند چون عقلشان به حدّ نصاب نرسیده است.
بنا بر آنچه گفته شد معلوم می شود که اولا روح بعد از مرگ هم ، اراده و اختیار دارد و ثانیاً صرف اراده و اختیار داشتن ، کافی برای تکلیف نیست ؛ چون مادّی بودن نیز از شرائط تکلیف است.
3. اصل این مطلب که ارواح می توانند از دنیا و اهل آن دیدار نمایند ، بنا به روایات معصومین (ع) مطلب درستی است ؛ و لی معلوم نیست که اوّلا این مطلب کلّیت داشته باشد و شامل همه ارواح باشد ؛ و ثانیا چنین نیست که ارواح هر کجا که خواستند رفت و آمد داشته باشند ؛ روایات زیادی دلالت بر این مطلب می کنند که برخی از ارواح اهل معصیت در عالم برزخ در عذابند ؛ و اگر هم اینها اجازه دیدار از دنیا را بیابند از اموری را به آنها نشان می دهند که موجب عذاب آنهاست ؛ مثلا به آنها نشان می دهند که چگونه وارثانش اموال او را حیف و میل می کنند و ذرّه ای به فکر او نیستند.
از روایات اهل بیت (ع) استفاده می شود که انسانهای مومن بعد از مرگ در عالم برزخ ، به جایگاه خاص اهل ایمان منتقل می شوند که همان بهشت برزخی است ؛ و ارواح اهل جهنم نیز به جایگاه خودشان منتقل می شوند ؛ و چنین نیست که ارواح در دنیا سرگردان باشند ؛ اعتقاد به ارواح سرگردان در برخی از ادیان بدوی یا تحریف شده مطرح است ؛ و البته فیلم سازان هم علاقه خاصی به چنین افسانه هایی نشان می دهند. آنچه در روایات اهل بیت (ع) وجود دارد این است که برخی ارواح گاه اجازه می یابند که از اهل خود در دنیا دیدار نمایند ؛ و این به معنی سرگردان بودن در دنیا نیست.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد