ارتباط سوره قـدر با امام زمان(عـج)
۱۳۹۵/۰۴/۰۴
–
۴۴۰ بازدید
ارتباط سوره قـدر با امام زمان(عـج)
چکیده
ارتباط سوره قـدر با امام زمان(عـج)
چکیده
از آیات سوره قدر و دلایل عقلی و نقلی دیگر به روشنی دانسته میشود که شب قدر منحصر به سال خاصی نیست و در هر سال شبی وجود دارد که از هزار ماه برتر است و در آن شب فرشتگان به همراه روح به زمین فرود میآیند و مقدّرات معیّن شده از سوی خدا را تا شب قدر سال آینده به زمین میآورند. از سویی از روایات آمده در تفسیر آیات سوره استنباط میشود که فرشتگان در شب قدر مقدّرات را به نزد «حجت الهی» میآورند و بر حضور مبارکش عرضه میکنند؛ این حقیقت با تصریح فعل مضارع «تَنَزَّلُ» دلالت بر تجدید و استمرار داشته و نزول ملائکه و روح را همه ساله تا قیامت اثبات مینماید. این مقاله به دنبال این هدف است که با استفاده از قرآن، تفاسیر و روایات روشن سازد که منزلگاه فرشتگان آستان مبارک ائمّه اطهارعلیهمالسّلام است و در زمان ما «امام زمان» همان کسی است که فرشتگان برای طواف برگردش به محضرش شرفیاب میشوند تا مقدّرات الهی با دست مبارکشان امضا گردد.
کلید واژه ها: سوره قدر، شب قدر، قرآن، فرشتگان، امامت، امام زمان(عج)
مقدمه
معناى قدر، قدر و منزلت است که میفرماید: از هزار ماه بهتر است، و شرافت زمان و مکان به سبب خصوصیت زمان و مکان نیست بلکه به سبب جهاتى است که در آن زمان یا مکان واقع شده است؛ کعبه معظمه براى بیتاللَّه حرام؛ بعثت حضرت رسالت؛ ولادت آن حضرت و امیرالمؤمنین؛ دعاء حضرت ابراهیم و بناى حضرت آدم و سایر امور بوده، مدینه براى هجرت حضرت و مدفن حضرت و ائمّه بقیع و صدیقه طاهره و رواج دین اسلام، نجف براى مدفن امیرالمؤمنین و چهار پیغمبر، کربلا و همچنین سایر مشاهد مشرّفه، و مساجد براى محل عبادت است حتى مجالس مؤمنین و علماء، و همچنین ازمنه مثل اعیادِ بعثت حضرت رسول، ولادت آن حضرت و ائمّهاطهار و نصب امیرالمؤمنین در روز غدیر، و ماه رمضان براى روزه و سایر ازمنه شریفه، و شرافت شب قدر براى نزول قرآن است که لیله مبارکه است و برکات شب قدر هم به واسطه برکات قرآن است، بلکه میتوان گفت که فضائل ماه مبارک رمضان هم براى نزول قرآن است که میفرماید: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقرآن هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ(بقره :185).[2]
قرائت دیگری از معنای قدر نیز گویای ویژگی خاص این سوره است؛ در این سوره آن شبى که قرآن نازل شده را شب قدر نامیده، و ظاهراً مراد از قدر تقدیر و اندازه گیرى است، پس شب قدر شب اندازه گیرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث یک سال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مى کند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایى دیگر از این قبیل را مقدّر مى سازد.[3]
حاصل سخن این که شب قدر از شبهای منحصر به فرد در قرآن، روایات و متون دینی است؛ تقارن نزول قرآن در ماه رمضان و همزمانی آن در شب قدر بیانگر اهمیت ویژه این شب و مرتبت منحصر به فرد آن است. تعیین جمیع مقدّرات بندگان در شب قدر از ویژگیهای خاص و حائز اهمیت این شب است. در شب قدر سرنوشت بندگان معیّن میشود، آیه شریفه میفرماید: «فیها یُفرَق کُلُّ امرٍ حکیمٍ»[4] در آن شب مبارک بر وفق حکمت الهی، تقدیرات تفریق و تفصیل میشوند. اجلها، رزقها، توفیقات و سرنوشت یک ساله، در چنین شبی ترسیم میشود.
دامنهی تقدیر سرنوشت انسان در این شب دارای گسترهی زمانی و موضوعی تا رستاخیز است؛ چنانکه حضرت علی علیهالسّلام به نقل از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم میفرماید: «إنّ اللّه قدّر فیها ما هو کائن إلى یوم القیامة»[5] و در روایتی از امام صادق علیهالسّلام بر دامنهی تقدیر در تمامی شئون زندگی اشاره شده است: «فیها یقدّر کلّ شی ء یکون فی تلک السّنة إلى مثلها من قابل من خیر أو شرّ أو طاعة أو معصیة أو مولود أو أجل أو رزق».[6]
این نکته خالی از لطف نیست که بدانیم بر طبق برخی روایات، نعمتِ «ولایت»، سرآمد نعمتها و خواهشِ جملهی شیعیان در شب قدر تقدیر شده است؛ در روایتی به نقل از حضرت علی علیهالسّلام آمده است که ایشان میفرماید: «قال لی رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله یا علیّ أ تدری ما معنى لَیْلَةِ الْقَدْرِ فقلت لا یا رسول اللَّه فقال انّ اللَّه تعالى قدّر فیها ما هو کائن الى یوم القیامة فکان فیما قدّر ولایتک و ولایة الأئمّة علیهم السّلام من ولدک الى یوم القیامة» [7]
نکته قابل توجه در رابطه با شب قدر این است که این شب منحصر در یک شب و یک سال خاص نیست بلکه علاوه بر تصریح نص قرآن، بر اساس دلایل نقلی و عقلی نزول فرشتگان در سالهای پس از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم نیز قابل اثبات است.
ظاهر آیات این سوره نشان مى دهد که شب قدر مخصوص زمان نزول قرآن و عصر پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم نبوده، بلکه همه ساله تا پایان جهان تکرار مى شود. تعبیر به فعل مضارع (تَنَزَّلُ)[تَتَنَزَّلُ] که دلالت بر استمرار دارد، و همچنین تعبیر به جمله اسمیه «سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» که نشانه دوام است نیز گواه بر این معنى است.[8]
به علاوه روایات بسیارى که شاید در حد تواتر باشد نیز این معنى را تایید مى کند.
در روایتی راوی در مورد شب قدر از امام صادق علیهالسّلام میپرسد که آیا [شب قدر] در هر سالی وجود دارد، حضرت در پاسخش میفرماید: «لو رفعت لیلة القدر لرفع القرآن».[9] در این روایت موجودیّت قرآن مشروط بر وجود شب قدر در هر سالی است؛ بنابراین چنانچه کسی منکر این حقیقت باشد، لاجرم قرآن را منکر شده است. این مضمون در روایتی دیگر به گونهای متفاوت بیان شده است: «و عن أبی ذر (رضی الله عنه)، قال: قلت: یا رسول الله، لیلة القدر، شی ء یکون على عهد الأنبیاء ینزل علیهم فیها الأمر، فإذا مضوا رفعت؟ قال: «لا، بل هی إلى یوم القیامة»»[10].حمران از حضرت باقر علیهالسّلام از إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ پرسید، حضرت فرموده: «نعم لیلة القدر و هى فی کل سنة فی شهر رمضان فی العشر الاواخر…»[11]
از امام باقر علیهالسّلام در روایتی دیگر نقل شده که در آن راوی از حضرت در مورد آیه :« إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» پرسید، حضرت فرمود: «قال نعم لَیْلَةِ الْقَدْرِ و هی فی کلّ سنة فی شهر رمضان فی العشر الأواخر فلم ینزل القرآن الّا فی لیلة القدر».[12]
پس معلوم شد آنچه تمامی روایات مختلف اهل بیت علیهمالسّلام در آن اتفاق دارند این است که شب قدر تا روز قیامت باقى است، و همه ساله تکرار مى شود.
دلیل عقلی بر وجود شب قدر با طرح مقدمهای کوتاه از سوی علامه تبیین میشود؛ ایشان با تأکید بر لزوم تقدیر و اندازهگیری امور در شب قدر، ضروت وجود چنین شبی برای تقدیر امور بندگان را مطرح نموده و از آن استفاده کردهاند که شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى که قرآن در آن شبش نازل شد نیست، بلکه با تکرار سنوات، آن شب هم مکرر مى شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هست، که در آن شب امور سال آینده تا شب قدر سال بعد اندازهگیرى و مقدر مى شود.[13] علامه در ادامه به فرض قبول امکان شبی که قرآن در گذشته در آن تماماً نازل شده، این فرض را که در آن شب تمامی حوادث آینده تعیین گردد، منتفی دانسته و اقوال مختلف در انحصار شب قدر را مردود دانسته است.[14]
اهمیت باور به وجود شب قدر تا بدان جاست که امام صادق علیهالسّلام قائلین به اینکه شب قدر با رحلت پیامبر پایان پذیرفته را مرتد دانسته است.[15]
تا بدین جا دانستیم که در شب قدر سرنوشت انسانها و به طور کلی تحوّلات جهان ترسیم میشود و دانستیم که شب قدر منحصر به سالی خاص نیست بلکه همه ساله تکرار میشود؛ یعنی در هر سال شبی است که در آن شب فرشتگان از آسمان فرود میآیند. حال سؤال مطرح میشود که فرشتگان بر چه کسی فرود میآیند در فصل آتی در پی این هستیم تا به کمک قرآن و روایات و دلایل عقلی ثابت کنیم که باید حجّت خدا بر روی زمین باشد تا فرشتگان بر او اجلال نزول نمایند.
امام زمان (عج) و شب قدر
واکاوی موضوع مهدویّت و امام زمان(عج) با کاوش در باطن و اعماق قرآن از مسائل اساسیِ عقیدتی است؛ قرآن همانطور که به توحید، معاد، و نبوت پرداخته به امامت نیز پرداخته است؛ توضیح این که حضرت مهدی(عج) آخرین سلسله معصومین علیهمالسّلام است و واکاوی موضوع مهدویت در قرآن به معنای کاوش در مسأله مهم امامت است. امامت دنبالهی حرکت انبیاء در مسیر اصلاح و تربیت بشریت است. کاوش در مسأله امامت در دوران غیبت با رویکرد به آیاتی که تداعی کننده حتمیت ظهور و غلبهی حق بر باطل با ظهور منجی مستضعفان دارد، ضرورتی اجتنابناپذیر است و بیمدد مداقّه و بازکاوی آیات قرآن با رویکرد تفکّر مهدوی، امامت ناشناخته میماند، بسیاری از مفاهیم آن نامکشوف مانده و متبلور نمیگردد؛ در نتیجه رسیدن به سر منزل هدایت میسر نمیگردد و هر رهروی بدون شناخت امام خود ره به جایی جز ناکجا آباد نمیبرد؛ از این روست که در روایتی مشهور مرگ بدون شناخت امام زمان مرگ در جاهلیت نامیده شده است.[16]
تا بدین جا ضرورت ظرف زمانی نزول فرشتگان به اثبات رسید در این بخش میخواهیم ضرورت ظرف مکانی و یا به عبارتی نزولگاه فرشتگان در شب قدر را بررسی نمائیم.
هنگامى که در بررسی آیات قرآنى به این نتیجه مى رسیم که شب قدر در هر سال هست، باید توجّه کنیم که پس صاحبِ شب قدر نیز باید همیشه وجود داشته باشد؛ چنان که در احادیث آمده است و گرنه فرشتگان بر چه کسى فرود مى آیند و کتابِ تقدیر را نزد چه کسى مى گشایند و مجارى امور را به اذن خدا به چه کسى مى سپارند.
برای بررسی و تحلیل روایات و نیز سایر قرائن موجود میتوان به مطلب فوق از دو منظر متفاوت با نتیجه یکسان نگریست.
اول اینکه: در روایات وارد آمده در مورد شأن و منزلت شب قدر، بارها آمده است که اعمال انسانها بر دلیل و حجّت خداوند در روی زمین عرضه میشوند. حجتهای خدا در روی زمین باید مانند حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلّم صفات خاصی را دارا باشند تا بتوانند جانشین حضرتش باشند. فرشتگان و جبرئیل در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم هر سال در شب قدر بر آن حضرت نازل میشدند پس از رحلت آن حضرت نیز باید بر کسی نازل شوند و آن کس باید متّصف به صفات حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم باشد و آن وجود کسی نیست جز جانشینان معصوم حضرت یعنی همان کسانی که پس از حضرت، خلیفه واقعی او در زمیناند.
به امام صادق علیهالسّلام گفته شد: تعرفون لیلة القدر؟ فقال: «و کیف لا نعرف [لیلة القدر] و الملائکة تطوف بنا فیها!».[17] یعنی: از حضرت سؤال شد آیا شما مى دانید شب قدر کدام شب است؟ فرمود: چگونه نمى دانیم، در حالى فرشتگان در آن شب در گرد ما دور مى زنند.
در روایتى دیگر از حضرت صادق علیهالسّلام نقل شده که على علیهالسّلام به ابن عباس فرمود: شب قدر در هر سال است و در آن، کار یک سال نازل مى شود، براى آن کار بعد از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نمایندگانى هست، گفتم: آنها کدام هستند؟ فرمود: من و یازده فرزندم از صلب من همه امامان محدثند.[18]
در جایی دیگر از حضرت امام صادق علیهالسّلام روایت شده که فرمود امیرالمؤمنین علیهالسّلام مکرر به اصحاب خود میفرمود هیچ وقت اولى و دومى حضور پیغمبر نرسیدند مگر آنکه آن حضرت با گریه و خشوع سوره قدر را براى آنها قرائت میفرمود عاقبت روزى ایشان گفتند اى رسول خدا جهت چیست این قدر سوره قدر را براى ما قرائت میفرمائید فرمود به خاطر کسیکه مشاهده میکنم او را به چشم و حفظ کردم و جاى دادم او را در قلب خود و اشاره فرمود بمن.[19]
از ابى یحیى صنعانى روایت شده حضرت صادق علیهالسّلام میفرمود روزى جدّم امیرالمؤمنین علیهالسّلام قرائت نمود سوره إِنَّا أَنْزَلْناهُ را و حسنین حضور آن بزرگوار نشسته بودند حضرت امام حسین رو کرد به پدر خود گفت یا امیرالمؤمنین [علیهالسّلام] مى بینم هر وقت تلاوت مى نمائید این سوره را حظى و لذّتى از قرائت آن مى برید فرمود چنین است ایفرزند آن سوره چون بر جدّت خاتم پیغمبران نازل شد بر من قرائت نمود و دست مبارکش را بر کتف من گذاشت و فرمود ای على و ای وصى من بر امت و اى جهاد کننده با دشمنان من تا روز قیامت، این سوره مخصوص تو میباشد بعد از وفات من و اختصاص به فرزندان تو دارد بعد از تو برادرم جبرئیل مقدّرات، حوادث و پیشآمدهاى امّت را در هر سال فرود آورد و نازل کند بر تو و فرزندانت در شب قدر چنانکه بر من نازل مى کند…[20]
معصومین علیهمالسّلام به درستی به تبیین این واقعیت پرداختهاند که آنان صاحبان شب قدرند و از سوی دیگر دلایل منکران وجود شب قدر بعد از پیامبر را به خوبی تبیین نمودهاند؛ از حضرت امام صادق علیهالسّلام روایت شده است که: «یقول اهل- الخلاف لامر اللَّه عز و جل مضت لیلة القدر مع رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و اله فهذه فتنة اصابهم خاصة و بها ارتدوا على اعقابهم لانهم ان قالوا لم یذهب فلا بد ان یکون للَّه عز و جل فیها امر و اذا اقروا بالامر لم یکن له من صاحب بد» ؛یعنى میگویند آنانى که خلاف امر خداى تعالى میکنند گذشت شب قدر و رفت با رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و اله پس این فتنه و اختلافیست که رسیده بر اهل اسلام و بس و به سبب این فتنه و اختلاف برگشتند بر پاشنه هاى خود یعنى مرتد شدند با وجود دعوى اسلام چه اگر ایشان گویند و اقرار کنند که شب قدر نرفته پس ناچار است که بوده باشد خداى تعالى را در آن شب امرى و هر گاه اقرار به این امر کنند نخواهد بود مر آن امر را از صاحبى؛ چاره به این معنى که لازم افتد ایشان را که اقرار کنند بوجود والیان و صاحبان آن امر که هر یک در زمان خود والى آن امر باشند و چون اقرار باین والیان امر که اوصیاء پیغمبراند صلوات اللَّه علیه ندارند بر ایشان لازم میآید که اقرار ببقاء لیلة القدر نیز نداشته باشند اگر چه بعضى از ایشان صریحا انکار آن نکنند.[21] مفاد روایت امام علیهالسّلام با مراجعه به تفاسیر عامه و توجیهات بیپایه و اساس آنها به خوبی مشهود است.[22]
از حضرت امام باقر علیهالسّلام روایت شده که «و ایم اللَّه ان من صدق بلیلة القدر لیعلم انها لنا خاصة لقول رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و اله لعلى علیه السّلام حین دنا موته هذا ولیکم من بعدى فان اطعتموه رشدتم»؛ یعنی:یعنى قسم میخورم به خداى تعالى به درستى هر که تصدیق ببقاء لیلة القدر کرده هر آینه میداند که امارت آن شب از ماست و بس به واسطه قول رسالت پناه صلى اللَّه علیه و اله مر على علیه السّلام را وقتى که نزدیک شد مرگ رسول علیه السّلام که این صاحب امر لیلة القدر است و ولى شما است بعد از من پس اگر اطاعت کردید او را، راه راست یافتید.[23]
از حضرت علی علیهالسّلام نیز روایت شده است که: «أنه قال لابن العباس: «ان لیلة القدر فی کلّ سنة و انه ینزل فی تلک اللیلة أمر السنة، و لذلک الأمر ولاه بعد رسول اللّه» فقال ابن عباس من هم؟ قال (علیهالسّلام) «أنا و أحد عشر من صلبی»[24]
نزول ملائکه بر تمامی ائمّه علیهمالسّلام یکی پس از دیگری، امری است حتمی که روایات مذکور مؤیّد ضرورت آن است؛ بنا بر این بهترین دلیل بر امامت و وجود امام زمان علیهالسّلام سوره قدر است و در زمان ما که حجّت الهی امام مهدی علیهالسّلام است. در شب قدر فرشتگان بر ایشان نازل شده و به محضر ایشان شرف حضور مییابند.
در ذکر اعمال شب قدر، شیخ عباس قمی موارد زیادی بر میشمرد که در میان آنها دعای فرج به چشم می خورد این دعا علاوه بر این که بیانگر تعلق شب به حضرت دارد بیانگر این است که دعا برای فرج باید سرلوحه سایر ادعیه باشد. حال که دانستیم شب قدر متعلّق به امام زمان است و نص صریح روایات، نزول فرشتگان بر حضرت را اثبات نمود، بر احیاگران شب قدر لازم است که در آن شب با حضرت تجدید بیعت نمایند و برای وارث رسول خدا و صاحب شب قدر، دعای فرج و ظهور بخوانند.
با توجه به دلایل عقلی و نقلی دانستیم که وجود مقدس امام زمان علیهالسّلام در آخرالزمان تنها منزل فرشتگان است و چنین است که میتوان گفت روح لیلة القدر همان امام زمان است و این شب تنها با وجود مقدس حضرتش معنا و مفهوم پیدا میکند. حال با توجه به روایاتی که در آنها مراد از لیلة قدر وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها معرفی شده[25]، این سؤال پیش میآید که آیا در روایات تشتت و تناقضی است و یا این که روایات حامل نکته مهمی است.
پاسخ را با حدیثی منقول از امام صادق علیهالسّلام تبیین مینمائیم، حضرت به نقل از جدشان حضرت امیر مؤمنان میفرماید: ان أمیرالمؤمنین علیهالسّلام قال لابن العباس ان لیلة القدر فی کل سنة، و انه ینزل فی تلک اللیلة امر السنة، و لذلک الأمر ولاة بعد رسول الله صلى الله علیه و آله فقال ابن عباس: من هم؟ قال: انا واحد عشر من صلبی.[26]
با توجه به حدیث فوق و احادیث فراوانی با این مضمون و با توجه به این که تمامی اهل بیت علیهمالسّلام از نوری واحدند، هر ویژگی برای یکی قابل تسرّی به دیگری است به علاوه این که، حضرت زهرا سلام الله علیها خود مادر یازده امام و جانشینی است که به همراه شوهرش سلسله وارثان پدرش را در امر ولایت دنبال میکنند. بنابراین اگر میبینیم در برخی روایات فاطمه، شب قدر است و یا این که فضائل ناشمردنی در مورد ذات مقدسش میشنویم جملگی دلالت بر این دارد که تنها او شایستگی این را دارد که یازده خورشید هستی بخش را به عالمیان ببخشد؛ بنابر این چنان چه بگوییم فاطمه شب قدر است مثل این است که بگوییم امام حسن شب قدر است و همین گونه تا آخرین دردانهی حضرت زهرا سلام الله علیها؛ یعنی وجود مقدس امام زمان علیهالسّلام. شاید از همین نکته میتوان دریافت که هر کس فاطمه را بشناسد شب قدر را درک کرده است چون دانستیم که مراد از فاطمه شخص ایشان به تنهایی نیست؛ از همین نکته است که باید اهل بیت را جملگی در شب قدر شفیع قرار دهیم و خداوند را حمد و سپاس گوییم که نعمت ولایت را برایمان مقدر ساخت چنانکه در روایتی از امام صادق علیهالسّلام در پاسخ به مفضل از نعمت ولایت به عنوان «فضل مشهود» یاد شده و حضرت در پاسخ سؤال مفضل به این که فضل این شب چیست فرمودند:« نزلت ولایة أمیر المؤمنین علیه السّلام فیها …… نعم هی لیلة قدرت فیها السموات و الأرض، و قدرت ولایة أمیر المؤمنین علیه السّلام فیها»[27]
نظرگاه دوم با رویکرد دیگر و با تأکید بر حدیث مشهور و متواتر ثقلین قابل بررسی است. با توجه به این حدیث شریف میتوان تعلّق شب قدر به معصومین علیهمالسّلام و در نتیجه نزول فرشتگان را بر ذوات مقدّس آنان اثبات کرد؛ توضیح این که مفاد این حدیث جز این نیست که قرآن و عترت هماره دوشادوش یکدیگر باید مورد توجه باشد، قرآن و عترت هر دو به موازات یکدیگر در جریان هدایت درحرکتند نمیتوان برای قرآن در شب قدر نقطهی عطفی متصوّر شد در حالیکه عترت را نادیده گرفت؛ چنانچه شب قدر برای قرآن حادثهای مهم در نزول است باید برای عترت هم حادثهای ترسیم گردد تا نقش ثقلین بیعترت ناقص نگردد این معادله ممکن نیست مگر این که نزول قرآن با وجود عترت در این شب ارتباطی معنادار داشته باشد؛ بنابراین در این شب [در ظرف زمانی نزول ملائکه] و در فرآیند نزول باید برای عترت نقشی مؤثر و در خور ثقلش(قرآن) جستجو شود تا در سایه آن نزول قرآن به عنوان کتاب هدایت در مسیر تکامل انسان به همراه عترت ره توشهای برای بندگان باشد.
حال آیا بدون توجه به مقام والای عترت و نقش کارساز آن در فرایند تکامل بشر میتوان احتمال دیگری را متصوّر شد؛ مگر این که جانب انصاف را فروگذارده و به ناحق سخنرانی کنیم. حاصل سخن این که تمسّک و ایمان به ثقلین یعنی قرآن و عترت و به عبارتی اقامه درست توجه به این دو گوهر ناگسستنی این است که در شب قدر با تمسک به قرآن صامت و تلاوت آیات مبارکش و نیز توسّل به قرآن ناطق یعنی معصوم دست مدد خواهی و تضرع به دامانشان دارز نمائیم.
با توجه به آیات قرآن دانستیم که شب قدر در هر سال است بنابراین صاحب شب نیز باید همیشه وجود داشته باشد؛ در غیر این صورت تفسیر درست آیات ناقص بوده و جز با توجیهات بیاساس ممکن نیست زیر سؤال میشود که فرشتگان بر چه کسی فرود میآیند، مقدرات را بر چه کسی عرضه میکنند به علاوه طبق روایت متواتر ثقلین و لزوم همراهی دو ثقل چنانچه قرآن تا روز محشر پا برجاست عدل آن یعنی عترت و حجّت خدا نیز همواره وجود دارد. زمانی پیامبر و بعد از حضرت به جانشینان برحقش منتقل میشود. حضرت امیرمؤمنان علی علیهالسّلام لزوم وجود قرآن و عترت در هر عصر را با تأکید بر شب قدر چنین توصیف میکند: «أن لیلة القدر فی کل سنة و انه ینزل فی تلک الیلة امر السنة و انّ لذلک الأمر ولاة بعد رسول الله (ص)»[28]؛ یعنی شب قدر در هر سالی هست، در این شب امور همهی سال فرو فرستاده میشود.
بنا بر این حدیث زیبای ثقلین، به جز اثبات اصل «امامت» تداوم امامت را نیز اثبات میکند. این حدیث اثبات کننده امامت حضرت مهدی علیهالسّلام است و از سویی تفسیر درست از شب قدر در سایه تفسیر ثقلین محقّق میشود. از این روست که در برخی روایات سوره قدر بهترین دلیل برای اثبات امامت در احتجاج با مخالفان بیان شده است؛ چنانکه در روایتی آمده: عن أبی جعفر(علیهالسّلام)، قال: «یا معشر الشیعة، خاصموا بسورة إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ تفلجوا، فو الله إنها لحجة الله تبارک و تعالى على الخلق بعد رسول الله (صلى الله علیه و آله)، و إنّها لسیدة دینکم، و إنها لغایة علمنا. یا معشر الشیعة، خاصموا بِحم وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ فإنها لولاة الأمر خاصة بعد رسول الله (صلى الله علیه و آله).[29]
حدیث ثقلین همانطور که هدایت را در تمسّک به دو رکن قرآن و امام (قرآن ناطق) محقّق میداند. تداوم و بقای امام و امامت را چونان تداوم و بقای قرآن اثبات میکند؛ بنابراین بر تمامی ولایتمداران لازم است شب قدر را قدر دانسته و پیش از هر چیزی و بیش از هر حاجتی ظهور امام زمان(عج) را از خداوند التماس نمایند. نکته لطیف دیگری نیز از این زاویهی نگاه قابل تأمّل است و آن این است که به دلباختگان حضرت ولی عصر میآموزد که چون در شب قدر که درگاه بهترین آمال و تقدیرات است، فرج حضرت مقدّم است پس به طریق اولی و به تأسّی از شب قدر در تمامی طول سال باید دعای فرج مقدّم بر سایر خواستههایمان باشد. که اگر چنین شد شب قدر را در خورِ توان درک نمودهایم.
نتیجه گیری:
با توجه به آیات قرآن و روایات فراوان دانستیم که شب قدر دارای قدر و منزلت فراوانی بوده و نقش تعیین کنندهای در سرنوشت انسانها دارد و دانستیم که این شب به ضرورت وجود نظم و تقدیر باید همه ساله وجود داشته باشد؛ بنابراین نصّ قرآن و مفاد روایات فراوانی شب قدر را ظرف زمانی تقدیر امور معرفی نمودهاند و چون اثبات شد که شب قدر همه ساله وجود دارد و همه ساله فرشتگان فرود میآیند ضرورت وجود نزولگاه فرشتگان و ضرورت وجود مجرای امور و کسی که مقدّرات الهی را امضاء نماید مطرح میشود و با تفسیر درست حدیث ثقلین و لزوم همراهی شب قدر (ظرف زمانی) و اجرا کننده (امام زمان)، و اینکه تنها امام، انسان کامل و ظرف کلمات نورانی قرآن است، ضرورت وجود حجت الهی و واسطه فیض در جریان نزول فرشتگان و تقدیر امور اثبات گردید. نتایج مترتب بر یافتههای فوق در شناخت امامت و امام زمان هر عصری به خصوص عصر غیبت حائز اهمیت است؛ با آگاهی از آن چه در این مقاله بدان پرداختیم اقرار خواهیم نمود که بیشناخت امام زمان(عج) هیچ شناختی معنا ندارد و چیزی جز جاهلیت نیست و بیمدد امام زمان حرکت در مسیر روشن هدایت امکانپذیر نیست؛ بنابراین باید در شب قدر بهترین تقدیر که همان ظهور نجات بخشش است را از خداوند درخواست نماییم؛ زیرا اوست که تنها بهانه برای شب قدر است. و تنها اوست که باید نقطه کانونی توجّهات در شب قدر باشد؛ زیرا اگر شفاعت و وساطت آن بزرگوار نباشد گناهان بخشوده نمیگردد و سرنوشت آینده انسان به رستگاری و سعادت رقم نمیخورد.
پی نوشت:
[1] . هادی زینی ملکآباد، دانشجوی کارشناسیارشد الهیات (قرآن و حدیث) دانشگاه تربیت مدرس تهران، zeinih@gmail.com [2]. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 1782 . ترجمه المیزان، ج 20، ص 562
[4]. سوره مبارکهی دخان، آیهی4 [5]. الأصفى فی تفسیرالقرآن، ج 2، ص 1463 به نقل از معانی الأخبار، ص 315، حدیث 1 [6]. الکافی، ج 4، ص157 [7] . تفسیر الصافی، ج 5، ص353 [8] . تفسیر نمونه، ج 27، ص191 [9] . البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 712 [10] . همان، ص 715 [11] . تفسیر أحسن الحدیث، ج 12، ص 304 به نقل از فروغ کافى کتاب صوم باب «فى لیلة القدر» [12] . تفسیر الصافی، ج 5، ص 353 [13] . ترجمه المیزان، ج 20، ص 562 [14] . همان [15] . تفسیر شریف لاهیجی، ج 4، ص 835 [16] . الکافی، ج 1، ص 377: (پیامبر(ص): «مَنْ مات و لم یَعرف إمام زمانه مات میتةً جاهلیّة») [17] . البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 717 [18] . اصول کافى کتاب الحجة باب «فى شأن انا انزلناه فى لیلة القدر» و نیز در همان باب از امام باقر علیهالسّلام نقل شده: «انه لینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنة سنة» [19] . تفسیر جامع، ج 7، ص 456؛ تفسیر شریف لاهیجی، ج 4، ص835 [20] . تفسیر جامع، ج 7، ص 462 به نقل از کافی [21] . تفسیر شریف لاهیجی، ج 4، ص 835 به نقل از کافی [22] . ر.ک: محاسن التأویل، ج 9، ص 518؛ التّحریر و التنویر، ج 30، ص 404 ؛ مفاتیح الغیب، ج 32، ص234 [23] . تفسیر فرات الکوفی، ص 583 به نقل از کافی [24] . التبیان فی تفسیر غریب القرآن، ص 348 [25] . تفسیر فرات الکوفی، ص 582؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص 792، 793؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 715 [26] . تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 621 [27] . ر.ک: همان [28] . اصول کافی، کتاب الحجة، باب «فی شأن انا انزلنا فی لیلة القدر» [29] . البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 708منابع:
1. قرآن
2. الأصفى فى تفسیرالقرآن ، ملا محسن فیض کاشانى(قرن یازدهم) ، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى ، قم ، 1418ق
3. الأصول من الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، تصحیح علی اکبرغفاری، تهران، دارالکتب الإسلامیة، 1388ق
4. أطیبالبیان فی تفسیر القرآن ، سید عبدالحسین طیب (قرن پانزدهم) ، انتشارات اسلام ، تهران ، 1378ش
5. البرهان فى تفسیر القرآن ، سید هاشم بحرانى (قرن یازدهم) ، بنیاد بعثت ، تهران ، 1416ق
6. تأویل الآیات الظاهرة، سید شرف الدین على حسینى استرآبادى (قرن دهم) ، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسین حوزه علمیه قم ، قم ، 1409ق
7. التبیان فى تفسیرالقرآن ، محمد بن حسن طوسى (قرن پنجم) ، دار احیاء التراث العربى ، بیروت ، [بیتا]
8. التحریر و التنویر، محمد بن طاهر ابن عاشور (قرن چهاردهم) ، [بینا] ، [بیجا]، [بیتا]
9. ترجمه تفسیر المیزان ، سید محمد باقر موسوى همدانى(قرن چهاردهم) ، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسین حوزه علمیه قم ، قم ، 1374ش
10. تفسیر احسن الحدیث ، سید على اکبر قرشى(قرن پانزدهم) ، بنیاد بعثت ، تهران ، 1377ش
11. تفسیر جامع ، سید محمد ابراهیم بروجردى(قرن پانزدهم) ، انتشارات صدر، تهران ، 1366 ش
12. تفسیر شریف لاهیجى ، محمد بن على شریف لاهیجى(قرن یازدهم )، دفتر نشر داد، تهران ،1373 ش
13. تفسیر الصافى ، ملا محسن فیض کاشانى (قرن یازدهم)، انتشارات الصدر، تهران ، 1415 ق
14. تفسیر فرات الکوفى ، ابوالقاسم فرات بن ابراهیم فرات کوفى(قرن چهارم) ، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامى ، تهران ،1410ق
15. تفسیر نمونه ، ناصر مکارم شیرازى(قرن پانزدهم)، دار الکتب الإسلامیة، تهران ، 1374ش
16. تفسیر نور الثقلین ، عبد على بن جمعه عروسى حویزى(قرن یازدهم) ، انتشارات اسماعیلیان ، قم ، 1415 ق
17. الکافی(اصول، فروع، روضه)، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، [بیتا]
18. محاسن التاویل ، محمد جمال الدین قاسمى (قرن چهاردهم) ، دارالکتب العلمیه ، بیروت ،1418 ق
19. مفاتیح الغیب ، ابوعبدالله محمد بن عمر فخرالدین رازى (قرن ششم)، داراحیاء التراث العربى ، بیروت ، 1420ق