۱۳۹۶/۰۶/۰۸
–
۵۰۰ بازدید
ارزش های انسانی چیست؟ هر یک را شرح بفرمایید.
در این زمینه مقاله ای تحت عنوان « امام خمینى و ارزشها ، على اختر شهر ، ماهنامه پاسدار اسلام ، ش 229 » که تا حدودی موضوع فوق را در بر دارد ، ارائه می گردد:مقدمه سعادت و عظمت، همینطور ذلت وانحطاط ملت ها تا حدود زیاد به ذهنیات و تصوراتى بستگى دارد که بطور آگاه و ناآگاه در ضمیر افراد هر ملت نقش گرفته است . مللى که خود را بر سرنوشت خویش حاکم مى شناسند و قادر مى دانند که بر دنیاى اطراف خویش تاثیر بگذارند و آنرا به میل خویش تغییر دهند معمولا بر مشکلات فائق مى آیند و موجبات رفاه و آسایش و پیشرفت خود را فراهم مى سازند .به عکس مللى که خود را بازیچه ضعیف و زبون تقدیر دانسته، عوامل خارج وجود جمعى انسانها را دلیل و علت شرایط خاص زندگى خویش مى شناسند، لاجرم دستخوش تزلزل، بى هدفى و عدم تحرک بوده و در شرایط نامساعد به قعر پستى و مذلت فرو مى افتند و با مسایل بیشمار اجتماعى مثل فقر، جهل، بیمارى، فساد و گسستگى روابط اجتماعى روبرو مى شوند . به همین ترتیب بررسى «ارزشها» یعنى ضوابط انتخاب و قضاوت راجع به پدیده هاى مختلف حیات اجتماعى مى تواند به شناخت صحیح تر روابط على در ساخت اجتماعى و فرهنگى کمک کند و علل موفقیت یا شکست ملت ها را در تامین آرمانهاى على و شخصى مشخص سازد . توجه و تاکید نسبت به «ارزشها» که در روان آگاه و ناخودآگاه افراد هر ملت قرار مى گیرد مسایل دیگرى را نیز مطرح مى کند . بررسى دوام نسبى ارزشها در طول زمان نشان مى دهد که هر ملت تا چه حد و اندازه تابع تجربیات تاریخى – فرهنگى خود بوده اند و درسهایى که از این تجربیات آموختند.
بعلاوه معلوم مى شود که تغییر و تحول اجتماعى، براى آنکه دوام یابد، و ریشه گیر شود باید به زبان ارزشهاى مورد قبول جامعه ترجمه شود و مورد حمایت کل نظام فرهنگى قرار گیرد . بدین ترتیب ما در این مقاله به طور اجمال و اختصار مباحث زیر را مطرح خواهیم نمود . تعریف ارزش، طبقه بندى ارزش ها، امام و ارزشها، و . . . امید است که همواره، در دفاع از ارزش ها موفق باشیم . انشاء ا . . تعریف و مفهوم ارزش الف) معنى لغوى ارزش در تعریف لغوى ارزش مى توان گفت «هر آنچه که مفید، خواستنى یا تحسین کردنى است براى شخص یا گروه و براى آنها داراى ارزش است » .
(1) در واقع مى توان گفت که ارزش از بنیادى ترین عوامل در تبیین اندیشه، عمل یا اعمال فرد و هم چنین شکل گیرى حیات اجتماعى است . براى همین ارزشها معیارهایى هستند که به فرهنگ کلى و جامعه معنا مى دهد»
(2) ب) تعریف اصطلاحى ارزش اصولا انسان ها همواره ایده هایى درباره آنچه که خوب یا بد، مناسب یا غیر مناسب و ضرورى و یا غیر ضرورى است داشته اند . به این گونه ایده ها ارزش گفته مى شود و هنگامى که این ارزش ها در نظامى از معیارها و ملاکها، براى ارزیابى ارزش اخلاقى و شایستگى رفتار، سازمان دهى مى شوند یک نظام ارزشى را پدید مى آورند .
(3) پس; ارزش ها، نظام هاى نمادهایى که در قالب ایده هاى انتزاعى اخلاقى مربوط به خوب و بد، مناسب و نامناسب، درست و نادرست سازماندهى شده اند
(4) ارزش ها بدلیل عام بودن و انتزاعى بودن وضعیت هاى گوناگون را فرا مى گیرند، بدین معنا، ارزش ها «آن قدر کلى اند که قابلیت به کارگیرى در موقعیت هاى بسیار متفاوتى را دارند»
(5) بدون این حالت انتزاعى – که به ما اجازه مى دهد تا ارزش ها را به موقعیت هاى خاصى پیوند دهیم – مردم در برقرارى ارتباط و همراهى با یکدیگر دچار مشکل مى شدند; زیرا در این صورت آن ها معیار اخلاقى مشترکى در دست نداشتند که به وسیله آن کنش هاى خود و دیگران را ارزیابى کنند . نتیجه آنکه، ارزش، ملاک، معیار، الگو و ابزار سنجش اعمال، گفتار و کردار افراد است که جامعه یا گروه یا فرد براساس این ملاکها و الگوها رفتار و کردار افراد را مورد قضاوت قرار مى دهد . براساس همین ملاک و معیار سنجش است که تمام اشیاء و حتى حیوانات با کلمات خوب و بد، قابل تحسین یا نکوهش، مورد ارزیابى قرار مى گیرند .
از خصوصیات و مشخصات ارزشها مى توان به موارد ذیل اشاره کرد .
(6) 1 – ارزشها میان مردم مشترک اند و شمار کثیرى از افراد درباره اهمیت آنها به توافق رسیده اند (وفاق اجتماعى) 2 – ارزشها با عواطف همراه اند . اشخاصى براى صیانت ارزشها مبارزه مى کنند و براى حفظ ارزشهاى والا از بذل مال و جان دریغ نمى ورزند . 3 – ارزشها به قضاوت شخصى افراد بستگى ندارند . 4 – چون ارزشها به وفاق میان اشخاص کثیرى پذیرفته شده اند، مى توان آنها را مفهوم سازى کرد . یعنى از اشیاى گوناگون ارزیابى شده انتزاع کرد . طبقه بندى ارزشها همانطورى که گفتیم، ارزش ها بدلیل عام بودن و انتزاعى بودن، وضعیت هاى گوناگون را فرا مى گیرند و مى توان به انواعى، آنرا تقسیم بندى نمود . بعنوان نمونه: تعدادى از آن را اشاره خواهیم کرد . 1 – ارزش هاى دینى مفاهیم مربوط به این که چه چیزى درست و چه چیزى نادرست است، چه چیزى باید وجود داشته باشد و رخ دهد، این ارزش ها ناشى از نیروهاى فوق طبیعى تلقى مى شوند .
(7) بعبارت دیگر ارزشهاى دینى، به آن ارزشهایى گفته مى شود که معنویت را وارد حیات بشر مى سازند و داراى تقدس اند . 2 – ارزش هاى اجتماعى هر آنچه که تصورات کلى رفتار اجتماعى، که جامعه طالب آن است و به آن ارج مى نهد را گویند . بعبارت دیگر هر آنچه را که اعضاى یک جامعه آن را گرامى مى دارند و در آن وفاق نسبى وجود دارد را ارزشهاى اجتماعى گویند . 3 – ارزشهاى فرهنگى ارزشهایى که موجبات تعالى حیات انسان را فراهم مى سازند; صورى فرامادى بر حیات مى بخشند; هرگز کهنه نمى شود (برخلاف ارزشهاى مادى) ; که با پیدایى یک وسیله بهتر مادى، وسیله قبلى کهنه و بى فایده مى شود . 4 – ارزشهاى اخلاقى به ارزشهایى که صورت دستورى دارند و رفتار و اندیشه را در جهتى خاص سوق مى دهند را گویند . علاوه بر این مى توان به ارزشهاى حقوقى، ذهنى، عینى و . . . هم اشاره نمود .
البته ارزشها را مى توان به گونه اى دیگر نیز طبقه بندى کرد: الف) ارزشهاى غایى ب) ارزشهاى ابزارى . و همچنین ارزشها را مى توان به ارزشهاى عام، نسبى، و ویژه طبقه بندى نمود . و همینطور به ارزشهاى مطلق، نسبى، سببى وایجابى و . . . تقسیم نمود . اما آنچه در این تقسیم بندى مهم به نظر مى رسد، پاسخ به دو سؤال ذیل مى باشد: اولا: تقسیم بندى ارزشها به انواع مختلف، حاکى از اهمیت ارزش ها براى انسان ها است حال سؤال این است که چرا ارزشها براى ما اهمیت دارد؟ ثانیا، مبناء و منشا این ارزشها کدامند؟ در پاسخ به سؤال اول باید گفت: یکى از مسائلى که ذهن انسان را همیشه به خود مشغول مى دارد، تشخیص و تعیین ضوابطى است که به کمک آنها بتوان خوب، بد، رفتار اخلاقى از رفتار غیر اخلاقى و رفتار انسانى را از رفتار غیر انسانى متمایز ساخت . کیفیت زندگى ما و چگونگى رفتار و مناسبات و روابطى که با دیگر مردم داریم، بطور مستقیم متاثر از نظام ارزشها و اصول اخلاقى است که بدان پاى بندیم . در واقع ارزشها تعیین کننده الگوى رفتارى، گفتارى و عملکردى ما محسوب مى شوند و جزء معیارهایى است که توسط آن جامعه را طبقه بندى مى کنیم «وقتى ما درباره پایگاه اجتماعى شخصى تجسس مى کنیم در واقع اطلاعاتى درباره ارزش اجتماعى اش که با این معیارها اندازه گیرى شده است، کسب مى کنیم . شیوه اى که اشخاص یکدیگر را ارزشیابى مى کنند و نوع اشیاى فرهنگى که برایشان با ارزشیابى ارزش است، براى کارکرد جامعه اهمیت بنیادى دارد . قضاوت ارزشى یا ارزشیابى اجتماعى لزوما متضمن مقایسه اى میان خوب و بد، عالى و پست در ذهن اشخاص است »
(8) از نظر ارتباط فرد با فرد این ارزشهاى جامعه است که شکل و نوع این روابط را مشخص مى کند: «اشخاص در جامعه با ایفاى نقش هاى اجتماعى شان با هم روابط دو جانبه معنادارى برقرار مى کنند . این روابط شخص با شخص، گروه با گروه به مقیاس وسیعى با ارزشهاى جامعه مراقبت مى شود و انتظام مى یابد .»
(9) اگر اشخاص به نظام ارزشهاى جامعه اعتقاد نداشتند و بر سر آن به توافق نمى رسیدند، چگونه ممکن بود یکى در مقام رئیس و دیگرى در مقام مرئوس و . . . به کار خود و ایفاى نقشهایشان ادامه دهند . به عبارت دیگر کارکرد منظم شبکه کامل روابط پایگاه اجتماعى بالا، متوسط، پایین براى آن است که اشخاص در روابطشان نظام ارزشهاى جامعه را به رسمیت شناخته و به آن احترام مى گذارند . ارزشها داراى چنان اهمیتى است که شهید بهشتى، انقلاب اسلامى را انقلاب ارزشها معرفى مى کند و با تغییر ارزشها، محبوبیت رهبران و افراد تغییر مى کند .
(10) در جواب سؤال دوم باید گفت: ارزشهاى اجتماعى را از نظر منشا و ریشه آنها مى توان به دو دسته تقسیم کرد . الف) ارزشهایى که منشا آنها وحى و فطرت است . (ارزش هاى الهى) در کلیه ادیان آسمانى، دستورات و الگوهاى رفتارى افراد و پیروان آن بطور دقیق مشخص شده است . در جوامعى که اعتقاد به دین دارند، یا از فطرت انسانى خود منحرف نشده اند، تعالیم دین و فطرت، منشا بسیارى از ارزشهاى اجتماعى آنها را تشکیل مى دهد . در چنین جوامعى، اعتبار این ارزشها را به پذیرش یا عدم پذیرش عموم مردم وابسته نمى دانند و در هر حال معتبر شناخته مى شوند . ب) ارزشهایى که منشا آنها مادى است (ارزش هاى مادى) در این نوع ارزشها، چون منشا این ارزشها مادى است، جنبه خدایى و الهى قضیه کنار مى رود و منشا این ارزشها وحى نمى باشد، بلکه در طول زمان و به تدریج در جامعه شکل مى گیرند بدیهى است این نوع ارزشها، به تناسب نیازها و شرایط اجتماعى، دستخوش تغییرات هستند «به قول کنت و دورکهایم «این جامعه است که تعیین کننده ارزشها محسوب مى شود و فرد الگوى رفتارى خود را از جامعه مى گیرد و خداوند نقشى در تعیین الگوهاى رفتارى ندارد» .
(11) امام و ارزشها از نظر حضرت امام، ارزشها به دو گونه است: 1) ارزش هاى الهى 2) ارزشهاى مادى (شیطانى) و این دو با هم اختلاف دارند . «. . . شما اگر قطع نظر کنید از مکتبهاى توحیدى و الهى و به مکتبهاى مادى و به ایده هایى که دنبال مادیات هستند . مراجعه کنید و مطالعه در آن بکنید، مى بینید که این دو مکتب متقابل با هم و مختلف هستند . مکتب الهیین و موحدین ارزشهایش یک چیزهایى است یک عناوین است . و مکتبهاى مادیگرى، چه مادیگرى کمونیستى و چه مادیگرى سرمایه دارى و بالاخره تمام مکتبهایى که ماوراى مکتب الهى است، ارزشها با هم فرق دارد» (12) حضرت امام معتقد است که مبناء ارزشها در زمان طاغوت، مادى بود در حالى که مبناء ارزشها در انقلاب اسلامى، مبناء الهى است و آنچه در گذشته حاکم بود، همان ارزش هاى مادى مى باشد و این به صورتهاى مختلف ظهور و نمود کرد . «شما در همین کشور خودمان در زمان طاغوت و طاغوتها ملاحظه کنید که در خود آنها ارزش ها چه بود . . . وقتى در قشر توده هاى مردم نگاه مى کردى در بین زن و مرد هر دو طایفه ارزشها به لباس بود و به طرز پوشیدن لباس و دوختن لباس و آرایش . هر که بهتر لباس مى پوشید و شیک تر بود در لباس ارزشش پیش مردم بیشتر بود و هر زنى که آرایشش به طرز اروپایى بود و لباسش از آنجا الهام مى گرفت این پیش زنها هم ارزشش زیادتر بود»
(13) وى معتقد است که در زمان طاغوت، اکثریت مردم، آنچه براى آنها داراى ارزش بود همانا ارزش مادى بود: «. . . البته پیش اکثر [مردم]، ارزشها همه به امور مادى بود»
(14) اما از نظر حضرت امام، این ارزشهاى الهى بود که از اهمیت خاصى برخوردار است و ارزشها نباید بر اساس امور مادى استوار باشند . زیرا اگر ارزش ها بر امور مادى بنا شوند، باعث مى شود که مبدا ارزش از خود ارزش بالاتر باشد . «. . . وقتى بنا باشد که ارزش انسان به اسب و . . . و امثال اینها باشد، آن مبدا ارزش، ارزشش از این شخص بیشتر است . اگر اسب مبدا ارزش یک انسان شد، آن اسب، ارزشش از انسان بیشتر است . براى اینکه او ارزش را به انسان داده . . . و روى موازین عقلى اگر مبدا اثر یک جایى باشد و به واسطه آن مبدا اثر این آدم یا این شى ء ارزش پیدا کند، آن مبدا، ارزشش بیشتر است »
(15) پس، از دیدگاه امام، ارزش ها باید بر اساس معیارهاى الهى قرار داده شود تا اینکه منبع ارزش بالاتر از خود ارزش باشد اولا: «. . . ما معیارها را باید معیارهاى الهى قرار دهیم .»
(16) ثانیا در ارزش هاى الهى، راه بسوى انبیاء و ائمه است در حالى که در ارزشهاى مادى، راه بسوى شیاطین است . در نتیجه آنچه ارزش دارد، ارزش از طریق انبیاء است .
(17) امام معتقد است که اگر بخواهیم بدانیم که چه چیزهایى از دیدگاه انبیاء داراى ارزش بودند، بعبارت دیگر; مهمترین ارزش ها از دیدگاه انبیاء از نظر حضرت امام عبارتند از: 1) ایمان 2) تقوا 3) علم 4) مکارم اخلاق «ارزش در لسان انبیاء و لسان اولیاى خدا و در راس آنها قرآن کریم و رسول اکرم (ص) ارزش به علم و تقوا است . میزان ارزش این دو خاصه است: علم و تقوا تواما . علم تنها ارزش ندارد و یا ضعیف است ارزشش، تقواى تنها یا ارزش ندارد یا ضعیف است ارزشش . . . »
(18) و «. . . راه انبیاء ارزشها را طور دیگرى مى داند . . . به آن چیزهایى که در باطن خودش هست، مى دانند . به علم مى دانند . به تقوا مى دانند . به مکارم اخلاق مى دانند . . .»
(19) نتیجه آنکه: از نظر حضرت امام هر آنچه که مبناء آن الهى باشد، داراى ارزش است، حال آنکه، این ارزش بعنوان ارزش اجتماعى باشد، یا اخلاقى، دینى، فرهنگى یا حقوقى و . . . پس اگر تعهد به مکتب، ایثار، فداکارى، شهادت طلبى، تقوا، پاسدارى از انقلاب، کار و کوشش، خدمت به جامعه، اخوت اسلامى، احترام به شریعت، قانون مبتنى بر شریعت، کسب دانش و مهارت، وحدت، عدالت، وفاى به عهد و هر آنچه که در روابط انسانى در جامعه نقش دارد، بر اساس منبع الهى باشد، داراى ارزش است . بعبارت دیگر مى توان گفت: اگر بخواهیم ارزش ها را از دیدگاه امام تحلیل کنیم و تبیین نماییم، مى توانیم در یک جمله بگوییم که: هر آنچه که منشا آن الهى باشد از نظر حضرت امام داراى ارزش است . پس ایمان، یاد خدا، اخلاص، توکل، استقامت و پایدارى، شهادت طلبى، امدادهاى غیبى، وحدت، پشتیبانى مردمى از انقلاب، امید به یارى خداوند و . . . که از جمله عوامل پیروزى ما در به ثمر رسیدن انقلاب و همچنین پیروزى در جنگ بوده را مى توان از ارزش ها دانست زیرا، همگى این عوامل، منشا آن نشات گرفته از وحى و خداوند است . حال سؤال دیگرى مطرح مى شود، مبنى بر اینکه: علیرغم اینکه امام معتقد است که حفظ ارزشها مشکل است، «حفظ ارزشها و . . . زحمت دارد و براى حفظ آن باید سختیها را تحمل کرد و بدون تحمل سختیها احیا و حفظ ارزش هاى اسلامى غیر ممکن است »
(20) با این وجود حضرت امام چه شیوه اى را براى حفظ ارزش ها بر مى شمارد . بعبارت دیگر: از نظر حضرت امام، راههایى که باعث حفظ ارزش ها مى شود کدامند؟ در جواب باید گفت که، حضرت امام معتقد است: 1 – یکى از راهها حفظ ارزش ها مسئله امر به معروف و نهى از منکر مى باشد امر به معروف و نهى از منکر دو اصلى است در اسلام که مى خواهد همه چیز را اصلاح کند . و اصلاح فرایندى است که طبق آن، عقاید و گرایشهاى فرد را به نحوى سنجیده از طریق آموزش و تبلیغ و گاهى همراه با تهدید و اجبار تغییر مى دهند و یا سرکوب مى کنند .
(21) امام معتقد است «اسلام براى حفظ و دفاع از ارزشها مسئله امر به معروف و نهى از منکر را مطرح مى کند که از فروع دین مى باشد و بر همه واجب است . . .» (22) امام در اهمیت امر به معروف و نهى از منکر معتقد است امر به معروف و نهى از منکر از امورى است که بر همه کس واجب است . . . و «ما همه امروز وظیفه داریم، امر به معروف و نهى از منکر بر همه مسلمین واجب است . جلوگیرى از منکرات بر همه مسلمین واجب است . سفارش به حق که امر به معروف است و نهى از منکر است بر همه مسلمین واجب است .» 2 – دومین راه حفظ ارزش ها تمسک به روحانیت است مقصود امام از روحانیت به آن دسته از علماى پاک و متعهد و مبارز است که در هر قشرى ناپاک و غیر متعهد وجود دارد و روحانیون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاک دیگر بیشتر است . . .
(23) تمسک به روحانیت به این خاطر است که روحانیت در طول تاریخ ثابت کرده که هرگز به آرمانها و ارزشهاى ملت خود خیانت نکرده و مدافع ارزشهاى اسلامى بوده است . امام معتقد است «. . . در مسیر ارزشها و معنویات از وجود روحانیت و علماى متعهد اسلام استفاده کنید و هیچگاه و تحت هیچ شرایطى خود را بى نیاز از هدایت و همکارى آنان ندانید . . . روحانیون مبارز و متعهد به اسلام . . . همیشه پیشتاز و سپربلاى مردم بوده اند .
(24) 3 – دورى جستن از تجمل گرایى و رفاه طلبى امام (ره) معتقد است اگر ملتى بخواهد ارزشهاى خود را حفظ کند باید از تجمل گرایى و رفاه طلبى بپرهیزد . چرا که براى حفظ ارزشها ما گاهى ناچاریم به مبارزه برخیزیم و این مبارزه با رفاه طلبى سازگار نیست . بحث قیام و راحت طلبى، بحث دنیاخواهى و آخرت جویى، از نظر امام دو مقوله است که هرگز با هم جمع نمى شود .
(25) وى معتقد است «ملت عزیز ما که مبارزان حقیقى و راستین ارزشهاى اسلامى هستند، به خوبى دریافته اند که مبارزه، با رفاه طلبى سازگار نیست . . .»
(26) 4 – ساده زیستى یکى از راههاى دفاع از ارزشها، مسئله ساده زیستى است، که حضرت امام این مسئله را مهمترین وسیله براى حفظ ارزشها مى داند . وى معتقد است: مهمترین وسیله دفاع از ارزشها، ساده زیستى است و مردان بزرگ تاریخ که توانستند از ارزشهاى الهى دفاع کنند، به دلیل ساده زیستى آنان بوده است و «اگر بخواهید بى خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید . . . چرا که با زندگانى اشرافى و مصرفى نمى توان ارزشهاى انسانى اسلامى را حفظ کرد . . .»
(27) 5 – بازگشت به خویشتن از نظر حضرت امام (ره)، براى حفظ ارزش ها باید خود را باور کنیم و معتقد باشیم که ما هم بدون دیگران نیز مى توانیم: امام معتقد است که دیگران به ما القاء مى کردند که «ارزشهاى انسانى به هر چه بیشتر فرنگى شدن است و باید از سر تا پا فرنگى شویم »
(28) در حالى که ما باید خودمان را آماده کنیم که «. . . آدم هستیم و این طور نیست که در همه چیز دستمان را پیش دیگران دراز کنیم، و حتى اخلاق و زبانمان را نیز از آنها یاد بگیریم .»
(29) پس ما باید خود را باور کنیم که، اگر متن و کتابى، چند کلمه انگلیسى در آن نباشد، نباید آن را بى ارزش بدانیم، زیرا همان مطالب را بدون چند کلمه خارجى هم مى توان فهمید «. . . عده اى زبان خودشان را کنار گذاشته و ارزش را به چند کلمه انگلیسى در کتابى مى دانند با اینکه با زبان خودشان همان مطلب را مى شود فهماند . . .»
(30) 6 – دورى جستن از هواى نفس از نظر حضرت امام آخرین راه براى حفظ ارزش ها همانا، دست شستن از هواى نفس و داشتن ورع و تقوا مى باشد . امام معتقد است که اگر بخواهیم انسان باشیم و ارزش انسانى داشته باشیم باید دست از هواى نفس برداریم «شما هم اگر بخواهید انسان باشید، ارزش انسانى داشته باشید، براى شکم نباشد، براى شرف باشد، کارهایتان براى انسانیت باشد، براى خدا باشد . اگر بخواهید که کارهایتان براى خدا باشد، به نتیجه برسد، باید دست از هواهاى نفسانى بردارید»
(31) این شش موارد، از نظر حضرت امام، از مهمترین مواردى است که باعث حفظ ارزشهاى اسلامى و انقلابى ما خواهد شد، زیرا، انسان با توجه به این موارد است که سعى مى کند، کارهایش بر مبناء ارزشهاى الهى باشد و اگر کارى بر مبناء ارزش وحى باشد، آن کار ارزشمند خواهد بود و باعث حاکمیت ارزش هاى الهى در جامعه خواهد شد . خلاصه و فرجام سخن در تعریف ارزش همانطورى که گفتیم «شکلى از تجلى روابط اخلاقى در جامعه، آیا معیارهاى مشترک فرهنگى در یک جامعه که به موجب آنها، قدر و اهمیت اخلاقى یا زیباشناختى یا نظرى و عقلى چیزهایى که موضوع آرزو یا نیاز و یا برداشتهاى افرادند، تعیین و سنجیده مى شود . به طور کلى، ارزشها بیانگر آنچه خوب، پسندیده و درست، یا بد، ناپسند و نادرست در هر فرهنگ است » گفته مى شود .
(32) از مشخصات ارزشها مى توان به موارد ذیل اشاره کرد: 1) وفاق اجتماعى بر سر ارزش ها وجود دارد . 2) به همراه عواطفند . 3) به قضاوت شخصى افراد بستگى ندارند . 4) مى توان ارزشها را مفهوم سازى کرد . از طرف دیگر چون ارزش ها، عام و انتزاعى هستند، آنها را مى توان به صورتهاى گوناگون طبقه بندى نمود و به اقسامى همچون، ارزش هاى دینى، اخلاقى، حقوقى، فرهنگى و . . . تقسیم بندى کرد . و این اولا حاکى از اهمیت ارزش در جوامع انسانى است، چرا که این ارزشهاى جامعه است که شکل و نوع روابط میان افراد در جامعه را مشخص مى کند .
ثانیا مبناء همه این ارزشها را مى توان به دو دسته تقسیم نمود : 1 – ارزش هاى الهى 2 – ارزشهاى مادى . به عبارت دیگر ریشه تمام ارزش هاى موجود در جوامع بر این دو اصل (ارزش الهى – ارزش مادى)، استوار است . بر همین اساس است که حضرت امام (ره) ارزشها را به ارزش هاى الهى و شیطانى (مادى) طبقه بندى مى نماید . و معتقد است که مبناء ارزشها در زمان طاغوت براساس ارزشهاى مادى بودند ولى ارزشهاى انقلاب اسلامى، براساس ارزشهاى الهى مى باشد . و اگر ارزشها براساس امور مادى استوار باشد، عیب بزرگ این ارزش ها این است که مبدا ارزش از خود ارزش بالاتر خواهد بود . و اگر زمانى «اسب » مبدا ارزش یک انسان شد آن حیوان ارزشش از انسان بیشتر خواهد بود و این یعنى تنزل ارزش انسانى از حیوان . از نظر حضرت امام (ره) آنچه ارزش است، ارزشهاى الهى است که راه به سوى انبیاء و ائمه دارد . و همواره انبیاء; ایمان، تقوا علم و مکارم اخلاق و همینطور هر آنچه که منشا آن، نشات گرفته از وحى و خداوند باشد را از اصول ارزشى اسلام مى دانند . از طرفى، حضرت امام (ره) معتقد است که حفظ ارزشها مشکل است و بدون تحمل سختیها، احیاء و حفظ ارزش هاى اسلامى غیر ممکن است . و باید به راههاى ذیل براى حفظ ارزش ها تمسک جست; این راهها که عبارتند از:
1 – امر به معروف و نهى از منکر که به صورت نظارت همگانى عمل مى کند . 2 – تمسک به روحانیت; که مقصود حضرت امام (ره) از روحانیت، آن دسته از علماى پاک و متعهد و مبارز است . 3 – دورى جستن از تجمل گرایى و رفاه طلبى . 4 – ساده زیستى . 5 – بازگشت به خویشتن و همینطور دورى جستن از هواى نفس مى باشد . پى نوشت ها: 1 . صانعى، پرویز، جامعه شناسى ارزشها، تهران، گنج دانش، 1372، ص 2 . 2 . نیک گوهر، عبدالحسین، مبانى جامعه شناسى، بى جا، رایزن، 1369، ص 280 . 3 . ترنر، جاناتان اچ، مفاهیم و کاربرهاى جامعه شناسى، ترجمه فولادى و بختیارى، قم، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره) ص 80 . 4 . همان، ص 418 . 5 . همان، ص 80 . 6 . نیک گوهر، عبدالحسین، همان، ص 281 . 7 . ترنر، جاناتان اچ، همان، ص 418 . 8 . نیک گوهر، عبدالحسین، همان، ص 282 . 9 . صحیفه نور، ج 5، ص 287 . 10 . سیرى در اندیشه هاى دفاعى امام خمینى (ره) ج 2، مجموع مقالات، تهران، انتشارات نیروهاى مسلح، 1377، ص 225 . 11 . همان، ص 224 . 12 . صحیفه نور، ج 17، ص 127 . 13 . همان . 14 . همان . 15 . همان، ص 128 . 16 . همان، ج 13، ص 132 . 17 . همان، ص 128 . 18 . همان . 19 . همان . 20 . همان، ص 229 . 21 . فرهنگ علوم سیاسى، تهران، مرکز اطلاعات و مدارک علمى ایران، بهار 1375، ص 391 . 22 . صحیفه نور، ج 9، ص 195 . 23 . همان، ج 13، ص 244 . 24 . حج، مجموعه سخنان و پیامهاى امام خمینى (ره)، ج 2، ص 172 . 25 . همان، ص 171 . 26 . همان، ص 162 . 27 . همان . 28 . صحیفه نور، ج 19، ص 11 . 29 . همان، ج 18، ص 161 . 30 . همان . 31 . همان، ج 18، ص 161 . 32 . همان، ج 19، ص 273 . 33 . فرهنگ علوم سیاسى، همان، ص 411 . معرفی چند منبع : . آسیب شناسی انقلاب اسلامی، مجموعه مقالات، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری دانشگاه صنعتی شریف 1379 – راهکارهای اصلاح اجتماعی در حکومت دینی، حسین ردایی الاملی، نسیم حیات، 1382 – توسعه و تضاد، فرامز رفیع پور، شرکت سهامی انتشار، 1377 – آناتومی جامعه، فرامرز رفیع پور، شرکت سهامی انتشار 1378 – جامعه سازی قرآن، محمد رضا حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،
بعلاوه معلوم مى شود که تغییر و تحول اجتماعى، براى آنکه دوام یابد، و ریشه گیر شود باید به زبان ارزشهاى مورد قبول جامعه ترجمه شود و مورد حمایت کل نظام فرهنگى قرار گیرد . بدین ترتیب ما در این مقاله به طور اجمال و اختصار مباحث زیر را مطرح خواهیم نمود . تعریف ارزش، طبقه بندى ارزش ها، امام و ارزشها، و . . . امید است که همواره، در دفاع از ارزش ها موفق باشیم . انشاء ا . . تعریف و مفهوم ارزش الف) معنى لغوى ارزش در تعریف لغوى ارزش مى توان گفت «هر آنچه که مفید، خواستنى یا تحسین کردنى است براى شخص یا گروه و براى آنها داراى ارزش است » .
(1) در واقع مى توان گفت که ارزش از بنیادى ترین عوامل در تبیین اندیشه، عمل یا اعمال فرد و هم چنین شکل گیرى حیات اجتماعى است . براى همین ارزشها معیارهایى هستند که به فرهنگ کلى و جامعه معنا مى دهد»
(2) ب) تعریف اصطلاحى ارزش اصولا انسان ها همواره ایده هایى درباره آنچه که خوب یا بد، مناسب یا غیر مناسب و ضرورى و یا غیر ضرورى است داشته اند . به این گونه ایده ها ارزش گفته مى شود و هنگامى که این ارزش ها در نظامى از معیارها و ملاکها، براى ارزیابى ارزش اخلاقى و شایستگى رفتار، سازمان دهى مى شوند یک نظام ارزشى را پدید مى آورند .
(3) پس; ارزش ها، نظام هاى نمادهایى که در قالب ایده هاى انتزاعى اخلاقى مربوط به خوب و بد، مناسب و نامناسب، درست و نادرست سازماندهى شده اند
(4) ارزش ها بدلیل عام بودن و انتزاعى بودن وضعیت هاى گوناگون را فرا مى گیرند، بدین معنا، ارزش ها «آن قدر کلى اند که قابلیت به کارگیرى در موقعیت هاى بسیار متفاوتى را دارند»
(5) بدون این حالت انتزاعى – که به ما اجازه مى دهد تا ارزش ها را به موقعیت هاى خاصى پیوند دهیم – مردم در برقرارى ارتباط و همراهى با یکدیگر دچار مشکل مى شدند; زیرا در این صورت آن ها معیار اخلاقى مشترکى در دست نداشتند که به وسیله آن کنش هاى خود و دیگران را ارزیابى کنند . نتیجه آنکه، ارزش، ملاک، معیار، الگو و ابزار سنجش اعمال، گفتار و کردار افراد است که جامعه یا گروه یا فرد براساس این ملاکها و الگوها رفتار و کردار افراد را مورد قضاوت قرار مى دهد . براساس همین ملاک و معیار سنجش است که تمام اشیاء و حتى حیوانات با کلمات خوب و بد، قابل تحسین یا نکوهش، مورد ارزیابى قرار مى گیرند .
از خصوصیات و مشخصات ارزشها مى توان به موارد ذیل اشاره کرد .
(6) 1 – ارزشها میان مردم مشترک اند و شمار کثیرى از افراد درباره اهمیت آنها به توافق رسیده اند (وفاق اجتماعى) 2 – ارزشها با عواطف همراه اند . اشخاصى براى صیانت ارزشها مبارزه مى کنند و براى حفظ ارزشهاى والا از بذل مال و جان دریغ نمى ورزند . 3 – ارزشها به قضاوت شخصى افراد بستگى ندارند . 4 – چون ارزشها به وفاق میان اشخاص کثیرى پذیرفته شده اند، مى توان آنها را مفهوم سازى کرد . یعنى از اشیاى گوناگون ارزیابى شده انتزاع کرد . طبقه بندى ارزشها همانطورى که گفتیم، ارزش ها بدلیل عام بودن و انتزاعى بودن، وضعیت هاى گوناگون را فرا مى گیرند و مى توان به انواعى، آنرا تقسیم بندى نمود . بعنوان نمونه: تعدادى از آن را اشاره خواهیم کرد . 1 – ارزش هاى دینى مفاهیم مربوط به این که چه چیزى درست و چه چیزى نادرست است، چه چیزى باید وجود داشته باشد و رخ دهد، این ارزش ها ناشى از نیروهاى فوق طبیعى تلقى مى شوند .
(7) بعبارت دیگر ارزشهاى دینى، به آن ارزشهایى گفته مى شود که معنویت را وارد حیات بشر مى سازند و داراى تقدس اند . 2 – ارزش هاى اجتماعى هر آنچه که تصورات کلى رفتار اجتماعى، که جامعه طالب آن است و به آن ارج مى نهد را گویند . بعبارت دیگر هر آنچه را که اعضاى یک جامعه آن را گرامى مى دارند و در آن وفاق نسبى وجود دارد را ارزشهاى اجتماعى گویند . 3 – ارزشهاى فرهنگى ارزشهایى که موجبات تعالى حیات انسان را فراهم مى سازند; صورى فرامادى بر حیات مى بخشند; هرگز کهنه نمى شود (برخلاف ارزشهاى مادى) ; که با پیدایى یک وسیله بهتر مادى، وسیله قبلى کهنه و بى فایده مى شود . 4 – ارزشهاى اخلاقى به ارزشهایى که صورت دستورى دارند و رفتار و اندیشه را در جهتى خاص سوق مى دهند را گویند . علاوه بر این مى توان به ارزشهاى حقوقى، ذهنى، عینى و . . . هم اشاره نمود .
البته ارزشها را مى توان به گونه اى دیگر نیز طبقه بندى کرد: الف) ارزشهاى غایى ب) ارزشهاى ابزارى . و همچنین ارزشها را مى توان به ارزشهاى عام، نسبى، و ویژه طبقه بندى نمود . و همینطور به ارزشهاى مطلق، نسبى، سببى وایجابى و . . . تقسیم نمود . اما آنچه در این تقسیم بندى مهم به نظر مى رسد، پاسخ به دو سؤال ذیل مى باشد: اولا: تقسیم بندى ارزشها به انواع مختلف، حاکى از اهمیت ارزش ها براى انسان ها است حال سؤال این است که چرا ارزشها براى ما اهمیت دارد؟ ثانیا، مبناء و منشا این ارزشها کدامند؟ در پاسخ به سؤال اول باید گفت: یکى از مسائلى که ذهن انسان را همیشه به خود مشغول مى دارد، تشخیص و تعیین ضوابطى است که به کمک آنها بتوان خوب، بد، رفتار اخلاقى از رفتار غیر اخلاقى و رفتار انسانى را از رفتار غیر انسانى متمایز ساخت . کیفیت زندگى ما و چگونگى رفتار و مناسبات و روابطى که با دیگر مردم داریم، بطور مستقیم متاثر از نظام ارزشها و اصول اخلاقى است که بدان پاى بندیم . در واقع ارزشها تعیین کننده الگوى رفتارى، گفتارى و عملکردى ما محسوب مى شوند و جزء معیارهایى است که توسط آن جامعه را طبقه بندى مى کنیم «وقتى ما درباره پایگاه اجتماعى شخصى تجسس مى کنیم در واقع اطلاعاتى درباره ارزش اجتماعى اش که با این معیارها اندازه گیرى شده است، کسب مى کنیم . شیوه اى که اشخاص یکدیگر را ارزشیابى مى کنند و نوع اشیاى فرهنگى که برایشان با ارزشیابى ارزش است، براى کارکرد جامعه اهمیت بنیادى دارد . قضاوت ارزشى یا ارزشیابى اجتماعى لزوما متضمن مقایسه اى میان خوب و بد، عالى و پست در ذهن اشخاص است »
(8) از نظر ارتباط فرد با فرد این ارزشهاى جامعه است که شکل و نوع این روابط را مشخص مى کند: «اشخاص در جامعه با ایفاى نقش هاى اجتماعى شان با هم روابط دو جانبه معنادارى برقرار مى کنند . این روابط شخص با شخص، گروه با گروه به مقیاس وسیعى با ارزشهاى جامعه مراقبت مى شود و انتظام مى یابد .»
(9) اگر اشخاص به نظام ارزشهاى جامعه اعتقاد نداشتند و بر سر آن به توافق نمى رسیدند، چگونه ممکن بود یکى در مقام رئیس و دیگرى در مقام مرئوس و . . . به کار خود و ایفاى نقشهایشان ادامه دهند . به عبارت دیگر کارکرد منظم شبکه کامل روابط پایگاه اجتماعى بالا، متوسط، پایین براى آن است که اشخاص در روابطشان نظام ارزشهاى جامعه را به رسمیت شناخته و به آن احترام مى گذارند . ارزشها داراى چنان اهمیتى است که شهید بهشتى، انقلاب اسلامى را انقلاب ارزشها معرفى مى کند و با تغییر ارزشها، محبوبیت رهبران و افراد تغییر مى کند .
(10) در جواب سؤال دوم باید گفت: ارزشهاى اجتماعى را از نظر منشا و ریشه آنها مى توان به دو دسته تقسیم کرد . الف) ارزشهایى که منشا آنها وحى و فطرت است . (ارزش هاى الهى) در کلیه ادیان آسمانى، دستورات و الگوهاى رفتارى افراد و پیروان آن بطور دقیق مشخص شده است . در جوامعى که اعتقاد به دین دارند، یا از فطرت انسانى خود منحرف نشده اند، تعالیم دین و فطرت، منشا بسیارى از ارزشهاى اجتماعى آنها را تشکیل مى دهد . در چنین جوامعى، اعتبار این ارزشها را به پذیرش یا عدم پذیرش عموم مردم وابسته نمى دانند و در هر حال معتبر شناخته مى شوند . ب) ارزشهایى که منشا آنها مادى است (ارزش هاى مادى) در این نوع ارزشها، چون منشا این ارزشها مادى است، جنبه خدایى و الهى قضیه کنار مى رود و منشا این ارزشها وحى نمى باشد، بلکه در طول زمان و به تدریج در جامعه شکل مى گیرند بدیهى است این نوع ارزشها، به تناسب نیازها و شرایط اجتماعى، دستخوش تغییرات هستند «به قول کنت و دورکهایم «این جامعه است که تعیین کننده ارزشها محسوب مى شود و فرد الگوى رفتارى خود را از جامعه مى گیرد و خداوند نقشى در تعیین الگوهاى رفتارى ندارد» .
(11) امام و ارزشها از نظر حضرت امام، ارزشها به دو گونه است: 1) ارزش هاى الهى 2) ارزشهاى مادى (شیطانى) و این دو با هم اختلاف دارند . «. . . شما اگر قطع نظر کنید از مکتبهاى توحیدى و الهى و به مکتبهاى مادى و به ایده هایى که دنبال مادیات هستند . مراجعه کنید و مطالعه در آن بکنید، مى بینید که این دو مکتب متقابل با هم و مختلف هستند . مکتب الهیین و موحدین ارزشهایش یک چیزهایى است یک عناوین است . و مکتبهاى مادیگرى، چه مادیگرى کمونیستى و چه مادیگرى سرمایه دارى و بالاخره تمام مکتبهایى که ماوراى مکتب الهى است، ارزشها با هم فرق دارد» (12) حضرت امام معتقد است که مبناء ارزشها در زمان طاغوت، مادى بود در حالى که مبناء ارزشها در انقلاب اسلامى، مبناء الهى است و آنچه در گذشته حاکم بود، همان ارزش هاى مادى مى باشد و این به صورتهاى مختلف ظهور و نمود کرد . «شما در همین کشور خودمان در زمان طاغوت و طاغوتها ملاحظه کنید که در خود آنها ارزش ها چه بود . . . وقتى در قشر توده هاى مردم نگاه مى کردى در بین زن و مرد هر دو طایفه ارزشها به لباس بود و به طرز پوشیدن لباس و دوختن لباس و آرایش . هر که بهتر لباس مى پوشید و شیک تر بود در لباس ارزشش پیش مردم بیشتر بود و هر زنى که آرایشش به طرز اروپایى بود و لباسش از آنجا الهام مى گرفت این پیش زنها هم ارزشش زیادتر بود»
(13) وى معتقد است که در زمان طاغوت، اکثریت مردم، آنچه براى آنها داراى ارزش بود همانا ارزش مادى بود: «. . . البته پیش اکثر [مردم]، ارزشها همه به امور مادى بود»
(14) اما از نظر حضرت امام، این ارزشهاى الهى بود که از اهمیت خاصى برخوردار است و ارزشها نباید بر اساس امور مادى استوار باشند . زیرا اگر ارزش ها بر امور مادى بنا شوند، باعث مى شود که مبدا ارزش از خود ارزش بالاتر باشد . «. . . وقتى بنا باشد که ارزش انسان به اسب و . . . و امثال اینها باشد، آن مبدا ارزش، ارزشش از این شخص بیشتر است . اگر اسب مبدا ارزش یک انسان شد، آن اسب، ارزشش از انسان بیشتر است . براى اینکه او ارزش را به انسان داده . . . و روى موازین عقلى اگر مبدا اثر یک جایى باشد و به واسطه آن مبدا اثر این آدم یا این شى ء ارزش پیدا کند، آن مبدا، ارزشش بیشتر است »
(15) پس، از دیدگاه امام، ارزش ها باید بر اساس معیارهاى الهى قرار داده شود تا اینکه منبع ارزش بالاتر از خود ارزش باشد اولا: «. . . ما معیارها را باید معیارهاى الهى قرار دهیم .»
(16) ثانیا در ارزش هاى الهى، راه بسوى انبیاء و ائمه است در حالى که در ارزشهاى مادى، راه بسوى شیاطین است . در نتیجه آنچه ارزش دارد، ارزش از طریق انبیاء است .
(17) امام معتقد است که اگر بخواهیم بدانیم که چه چیزهایى از دیدگاه انبیاء داراى ارزش بودند، بعبارت دیگر; مهمترین ارزش ها از دیدگاه انبیاء از نظر حضرت امام عبارتند از: 1) ایمان 2) تقوا 3) علم 4) مکارم اخلاق «ارزش در لسان انبیاء و لسان اولیاى خدا و در راس آنها قرآن کریم و رسول اکرم (ص) ارزش به علم و تقوا است . میزان ارزش این دو خاصه است: علم و تقوا تواما . علم تنها ارزش ندارد و یا ضعیف است ارزشش، تقواى تنها یا ارزش ندارد یا ضعیف است ارزشش . . . »
(18) و «. . . راه انبیاء ارزشها را طور دیگرى مى داند . . . به آن چیزهایى که در باطن خودش هست، مى دانند . به علم مى دانند . به تقوا مى دانند . به مکارم اخلاق مى دانند . . .»
(19) نتیجه آنکه: از نظر حضرت امام هر آنچه که مبناء آن الهى باشد، داراى ارزش است، حال آنکه، این ارزش بعنوان ارزش اجتماعى باشد، یا اخلاقى، دینى، فرهنگى یا حقوقى و . . . پس اگر تعهد به مکتب، ایثار، فداکارى، شهادت طلبى، تقوا، پاسدارى از انقلاب، کار و کوشش، خدمت به جامعه، اخوت اسلامى، احترام به شریعت، قانون مبتنى بر شریعت، کسب دانش و مهارت، وحدت، عدالت، وفاى به عهد و هر آنچه که در روابط انسانى در جامعه نقش دارد، بر اساس منبع الهى باشد، داراى ارزش است . بعبارت دیگر مى توان گفت: اگر بخواهیم ارزش ها را از دیدگاه امام تحلیل کنیم و تبیین نماییم، مى توانیم در یک جمله بگوییم که: هر آنچه که منشا آن الهى باشد از نظر حضرت امام داراى ارزش است . پس ایمان، یاد خدا، اخلاص، توکل، استقامت و پایدارى، شهادت طلبى، امدادهاى غیبى، وحدت، پشتیبانى مردمى از انقلاب، امید به یارى خداوند و . . . که از جمله عوامل پیروزى ما در به ثمر رسیدن انقلاب و همچنین پیروزى در جنگ بوده را مى توان از ارزش ها دانست زیرا، همگى این عوامل، منشا آن نشات گرفته از وحى و خداوند است . حال سؤال دیگرى مطرح مى شود، مبنى بر اینکه: علیرغم اینکه امام معتقد است که حفظ ارزشها مشکل است، «حفظ ارزشها و . . . زحمت دارد و براى حفظ آن باید سختیها را تحمل کرد و بدون تحمل سختیها احیا و حفظ ارزش هاى اسلامى غیر ممکن است »
(20) با این وجود حضرت امام چه شیوه اى را براى حفظ ارزش ها بر مى شمارد . بعبارت دیگر: از نظر حضرت امام، راههایى که باعث حفظ ارزش ها مى شود کدامند؟ در جواب باید گفت که، حضرت امام معتقد است: 1 – یکى از راهها حفظ ارزش ها مسئله امر به معروف و نهى از منکر مى باشد امر به معروف و نهى از منکر دو اصلى است در اسلام که مى خواهد همه چیز را اصلاح کند . و اصلاح فرایندى است که طبق آن، عقاید و گرایشهاى فرد را به نحوى سنجیده از طریق آموزش و تبلیغ و گاهى همراه با تهدید و اجبار تغییر مى دهند و یا سرکوب مى کنند .
(21) امام معتقد است «اسلام براى حفظ و دفاع از ارزشها مسئله امر به معروف و نهى از منکر را مطرح مى کند که از فروع دین مى باشد و بر همه واجب است . . .» (22) امام در اهمیت امر به معروف و نهى از منکر معتقد است امر به معروف و نهى از منکر از امورى است که بر همه کس واجب است . . . و «ما همه امروز وظیفه داریم، امر به معروف و نهى از منکر بر همه مسلمین واجب است . جلوگیرى از منکرات بر همه مسلمین واجب است . سفارش به حق که امر به معروف است و نهى از منکر است بر همه مسلمین واجب است .» 2 – دومین راه حفظ ارزش ها تمسک به روحانیت است مقصود امام از روحانیت به آن دسته از علماى پاک و متعهد و مبارز است که در هر قشرى ناپاک و غیر متعهد وجود دارد و روحانیون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاک دیگر بیشتر است . . .
(23) تمسک به روحانیت به این خاطر است که روحانیت در طول تاریخ ثابت کرده که هرگز به آرمانها و ارزشهاى ملت خود خیانت نکرده و مدافع ارزشهاى اسلامى بوده است . امام معتقد است «. . . در مسیر ارزشها و معنویات از وجود روحانیت و علماى متعهد اسلام استفاده کنید و هیچگاه و تحت هیچ شرایطى خود را بى نیاز از هدایت و همکارى آنان ندانید . . . روحانیون مبارز و متعهد به اسلام . . . همیشه پیشتاز و سپربلاى مردم بوده اند .
(24) 3 – دورى جستن از تجمل گرایى و رفاه طلبى امام (ره) معتقد است اگر ملتى بخواهد ارزشهاى خود را حفظ کند باید از تجمل گرایى و رفاه طلبى بپرهیزد . چرا که براى حفظ ارزشها ما گاهى ناچاریم به مبارزه برخیزیم و این مبارزه با رفاه طلبى سازگار نیست . بحث قیام و راحت طلبى، بحث دنیاخواهى و آخرت جویى، از نظر امام دو مقوله است که هرگز با هم جمع نمى شود .
(25) وى معتقد است «ملت عزیز ما که مبارزان حقیقى و راستین ارزشهاى اسلامى هستند، به خوبى دریافته اند که مبارزه، با رفاه طلبى سازگار نیست . . .»
(26) 4 – ساده زیستى یکى از راههاى دفاع از ارزشها، مسئله ساده زیستى است، که حضرت امام این مسئله را مهمترین وسیله براى حفظ ارزشها مى داند . وى معتقد است: مهمترین وسیله دفاع از ارزشها، ساده زیستى است و مردان بزرگ تاریخ که توانستند از ارزشهاى الهى دفاع کنند، به دلیل ساده زیستى آنان بوده است و «اگر بخواهید بى خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستن عادت دهید . . . چرا که با زندگانى اشرافى و مصرفى نمى توان ارزشهاى انسانى اسلامى را حفظ کرد . . .»
(27) 5 – بازگشت به خویشتن از نظر حضرت امام (ره)، براى حفظ ارزش ها باید خود را باور کنیم و معتقد باشیم که ما هم بدون دیگران نیز مى توانیم: امام معتقد است که دیگران به ما القاء مى کردند که «ارزشهاى انسانى به هر چه بیشتر فرنگى شدن است و باید از سر تا پا فرنگى شویم »
(28) در حالى که ما باید خودمان را آماده کنیم که «. . . آدم هستیم و این طور نیست که در همه چیز دستمان را پیش دیگران دراز کنیم، و حتى اخلاق و زبانمان را نیز از آنها یاد بگیریم .»
(29) پس ما باید خود را باور کنیم که، اگر متن و کتابى، چند کلمه انگلیسى در آن نباشد، نباید آن را بى ارزش بدانیم، زیرا همان مطالب را بدون چند کلمه خارجى هم مى توان فهمید «. . . عده اى زبان خودشان را کنار گذاشته و ارزش را به چند کلمه انگلیسى در کتابى مى دانند با اینکه با زبان خودشان همان مطلب را مى شود فهماند . . .»
(30) 6 – دورى جستن از هواى نفس از نظر حضرت امام آخرین راه براى حفظ ارزش ها همانا، دست شستن از هواى نفس و داشتن ورع و تقوا مى باشد . امام معتقد است که اگر بخواهیم انسان باشیم و ارزش انسانى داشته باشیم باید دست از هواى نفس برداریم «شما هم اگر بخواهید انسان باشید، ارزش انسانى داشته باشید، براى شکم نباشد، براى شرف باشد، کارهایتان براى انسانیت باشد، براى خدا باشد . اگر بخواهید که کارهایتان براى خدا باشد، به نتیجه برسد، باید دست از هواهاى نفسانى بردارید»
(31) این شش موارد، از نظر حضرت امام، از مهمترین مواردى است که باعث حفظ ارزشهاى اسلامى و انقلابى ما خواهد شد، زیرا، انسان با توجه به این موارد است که سعى مى کند، کارهایش بر مبناء ارزشهاى الهى باشد و اگر کارى بر مبناء ارزش وحى باشد، آن کار ارزشمند خواهد بود و باعث حاکمیت ارزش هاى الهى در جامعه خواهد شد . خلاصه و فرجام سخن در تعریف ارزش همانطورى که گفتیم «شکلى از تجلى روابط اخلاقى در جامعه، آیا معیارهاى مشترک فرهنگى در یک جامعه که به موجب آنها، قدر و اهمیت اخلاقى یا زیباشناختى یا نظرى و عقلى چیزهایى که موضوع آرزو یا نیاز و یا برداشتهاى افرادند، تعیین و سنجیده مى شود . به طور کلى، ارزشها بیانگر آنچه خوب، پسندیده و درست، یا بد، ناپسند و نادرست در هر فرهنگ است » گفته مى شود .
(32) از مشخصات ارزشها مى توان به موارد ذیل اشاره کرد: 1) وفاق اجتماعى بر سر ارزش ها وجود دارد . 2) به همراه عواطفند . 3) به قضاوت شخصى افراد بستگى ندارند . 4) مى توان ارزشها را مفهوم سازى کرد . از طرف دیگر چون ارزش ها، عام و انتزاعى هستند، آنها را مى توان به صورتهاى گوناگون طبقه بندى نمود و به اقسامى همچون، ارزش هاى دینى، اخلاقى، حقوقى، فرهنگى و . . . تقسیم بندى کرد . و این اولا حاکى از اهمیت ارزش در جوامع انسانى است، چرا که این ارزشهاى جامعه است که شکل و نوع روابط میان افراد در جامعه را مشخص مى کند .
ثانیا مبناء همه این ارزشها را مى توان به دو دسته تقسیم نمود : 1 – ارزش هاى الهى 2 – ارزشهاى مادى . به عبارت دیگر ریشه تمام ارزش هاى موجود در جوامع بر این دو اصل (ارزش الهى – ارزش مادى)، استوار است . بر همین اساس است که حضرت امام (ره) ارزشها را به ارزش هاى الهى و شیطانى (مادى) طبقه بندى مى نماید . و معتقد است که مبناء ارزشها در زمان طاغوت براساس ارزشهاى مادى بودند ولى ارزشهاى انقلاب اسلامى، براساس ارزشهاى الهى مى باشد . و اگر ارزشها براساس امور مادى استوار باشد، عیب بزرگ این ارزش ها این است که مبدا ارزش از خود ارزش بالاتر خواهد بود . و اگر زمانى «اسب » مبدا ارزش یک انسان شد آن حیوان ارزشش از انسان بیشتر خواهد بود و این یعنى تنزل ارزش انسانى از حیوان . از نظر حضرت امام (ره) آنچه ارزش است، ارزشهاى الهى است که راه به سوى انبیاء و ائمه دارد . و همواره انبیاء; ایمان، تقوا علم و مکارم اخلاق و همینطور هر آنچه که منشا آن، نشات گرفته از وحى و خداوند باشد را از اصول ارزشى اسلام مى دانند . از طرفى، حضرت امام (ره) معتقد است که حفظ ارزشها مشکل است و بدون تحمل سختیها، احیاء و حفظ ارزش هاى اسلامى غیر ممکن است . و باید به راههاى ذیل براى حفظ ارزش ها تمسک جست; این راهها که عبارتند از:
1 – امر به معروف و نهى از منکر که به صورت نظارت همگانى عمل مى کند . 2 – تمسک به روحانیت; که مقصود حضرت امام (ره) از روحانیت، آن دسته از علماى پاک و متعهد و مبارز است . 3 – دورى جستن از تجمل گرایى و رفاه طلبى . 4 – ساده زیستى . 5 – بازگشت به خویشتن و همینطور دورى جستن از هواى نفس مى باشد . پى نوشت ها: 1 . صانعى، پرویز، جامعه شناسى ارزشها، تهران، گنج دانش، 1372، ص 2 . 2 . نیک گوهر، عبدالحسین، مبانى جامعه شناسى، بى جا، رایزن، 1369، ص 280 . 3 . ترنر، جاناتان اچ، مفاهیم و کاربرهاى جامعه شناسى، ترجمه فولادى و بختیارى، قم، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره) ص 80 . 4 . همان، ص 418 . 5 . همان، ص 80 . 6 . نیک گوهر، عبدالحسین، همان، ص 281 . 7 . ترنر، جاناتان اچ، همان، ص 418 . 8 . نیک گوهر، عبدالحسین، همان، ص 282 . 9 . صحیفه نور، ج 5، ص 287 . 10 . سیرى در اندیشه هاى دفاعى امام خمینى (ره) ج 2، مجموع مقالات، تهران، انتشارات نیروهاى مسلح، 1377، ص 225 . 11 . همان، ص 224 . 12 . صحیفه نور، ج 17، ص 127 . 13 . همان . 14 . همان . 15 . همان، ص 128 . 16 . همان، ج 13، ص 132 . 17 . همان، ص 128 . 18 . همان . 19 . همان . 20 . همان، ص 229 . 21 . فرهنگ علوم سیاسى، تهران، مرکز اطلاعات و مدارک علمى ایران، بهار 1375، ص 391 . 22 . صحیفه نور، ج 9، ص 195 . 23 . همان، ج 13، ص 244 . 24 . حج، مجموعه سخنان و پیامهاى امام خمینى (ره)، ج 2، ص 172 . 25 . همان، ص 171 . 26 . همان، ص 162 . 27 . همان . 28 . صحیفه نور، ج 19، ص 11 . 29 . همان، ج 18، ص 161 . 30 . همان . 31 . همان، ج 18، ص 161 . 32 . همان، ج 19، ص 273 . 33 . فرهنگ علوم سیاسى، همان، ص 411 . معرفی چند منبع : . آسیب شناسی انقلاب اسلامی، مجموعه مقالات، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری دانشگاه صنعتی شریف 1379 – راهکارهای اصلاح اجتماعی در حکومت دینی، حسین ردایی الاملی، نسیم حیات، 1382 – توسعه و تضاد، فرامز رفیع پور، شرکت سهامی انتشار، 1377 – آناتومی جامعه، فرامرز رفیع پور، شرکت سهامی انتشار 1378 – جامعه سازی قرآن، محمد رضا حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی،