۱۳۹۶/۰۳/۲۳
–
۷۱۹ بازدید
در هیچ عملیاتی در دفاع مقدس با استخاره تصمیم گیری نشده است؛ولی همیشه از قرآن کمک گرفته شده است.فرماندهان سپاه،در هر عملیاتی برای رسیدن به تصمیم و انجام عملیات دهها جلسه میگذاشتند؛به طوری که گاه برادران ارتش به تعدد این جلسات اعتراض میکردند.
هرچند بسیاری از مردم عملیات «بیت المقدس» و حماسه بازپس گیری بخش های وسیعی از خاک کشور و آزادسازی خونین شهر را بزرگترین اتفاق در دوران دفاع هشت ساله کشورمان علیه بعثی ها میدانند، اما به باور بسیاری از فرماندهان جنگ، عملیات «عملیات فتح المبین» ضربه مهلک تری بر پیکره ماشین جنگی صدام بود. موضوعی که برخی شبهات خواسته یا ناخواسته خدشه وارد کردن بر آن را نشانه رفته و از این رو، پاسخ دادن به آن ضروری به نظر میرسد.
به گزارش «تابناک»، پاییز سال 60 در حالی آغاز شد که فرماندهان دفاع مقدس تمام توانشان را برای شکستن حصر آبادان و توقف ماشین جنگی پرقدرت بعثی ها به کار بسته بودند اما به هیچ وجه به این هدف قانع نبودند و اهداف بسیار بزرگ تری را در سر میپروراندند. اهدافی که اگرچه بزرگ به نظر میرسید، اما به سال نکشیده ثابت شد محقق کردن تمامی شان برای رزمندگان سلحشور کشورمان ممکن است.
این در حالی بود که شروع این طرح کلان به برداشتن گام های ولو کوچک، اما بسیار استوار داشت چراکه صدامیان توانسته بودند با تکیه بر طراحی مفصل و توان تهاجمی بالای خود، به رغم دریافت شکست های سنگین و دور از باور از ایرانیان در برخی جبهه ها (مثل مقاومت چند ده روزه مدافعان خرمشهر از شهر و نابود سازی رویای بعثی ها در فتح چند ساعته این شهر)، بخش های وسیعی از خوزستان را به اشغال خود در آورده و تمام توانشان را برای تصرف و اشغال امثال آبادان و دیگر شهرهای این استان متمرکز نمایند.
بدین ترتیب، پیروزی در عملیات «ثامن الائمه» و شکستن حصر آبادان در پنجمین روز مهرماه سال 60، آن هم در عملیاتی یک روزه، حکم نخستین گامی را داشت که بسیار استوار برداشته شده بود و نوید بخش پیروزی های بسیار بزرگتر برای رزمندگان سلحشور کشورمان را داشت. اتفاقی که به سرعت در نتیجه برنامه ریزی دقیق ستاد مشترک سپاه و ارتش، در ابعادی بسیار بزرگتر در هشتمین روز آذرماه سال 60، طی عملیات «طریق القدس» در منطقه عمومی بستان و غرب سوسنگرد تکرار شد.
«استخاره» در فتحی بزرگ که در چند ماه برنامهریزی و در چندین مرحله به دست آمد؟!
تکرار عملیاتی وسیع علیه دشمن، آن هم به فاصله یک ماه و چند روز از عملیات پیروزمندانه شکست حصر آبادان به خوبی نشان میدهد که فرماندهان سپاه و ارتش چه طرح مفصلی در ذهن داشتند اما زمانی بهتر میتوان به هدف گذاری های وسیع صورت گرفته برای تحمیل شکست به دشمن و عقب راندن ایشان از خاک کشورمان پی برد که بدانیم نخستین طراحی برای عملیات «فتح المبین»، پیش از آغاز عملیات طریق القدس صورت گرفته است.
برنامه ریزی برای عملیاتی که ابتدا بر سر محور اجرای آن میان سپاه و ارتش اختلاف نظر وجود داشت و سرانجام، تصمیم بر اجرای آن در غرب ساحل کرخه گرفته شد تا همه چیز برای انجام عملیات آزادسازی خرمشهر فراهم شود. به این صورت که ابتدا غرب شوش و دزفول آزاد شده و ساحل شرقی کرخه آزاد شده و ضربه ای بی مثال به دشمن وارد آید و سپس شرایط برای وارد آوردن ضربه ای کاری تر به ایشان در غرب کارون فراهم شود.
بدین ترتیب عملیات «فتح المبین» پس از برنامه ریزی های فراوان، در چهار مرحله و از چهار جبهه طرح ریزی و نخستین طرح عملیاتی شماره 1 فتح المبین در اواخر دی ماه همان سال آماده شد. این طرح در 13 بهمن ماه در یک نشست مشترک بین فرماندهان سپاه و ارتش به یگان های عمده اجرایی ابلاغ و متعاقب دریافت اطلاعات جدید، در 30 بهمن همان سال مورد بازنگری قرار گرفت تا طرح شماره 2 در 13 اسفند ارائه شود.
«استخاره» در فتحی بزرگ که در چند ماه برنامهریزی و در چندین مرحله به دست آمد؟!
این در حالی بود که تحمیل چند شکست به صدامیان، متحدان وی را به شدت نگران کرده و موجب شده بود با تمام قوا برای حمایت از وی پا پیش بگذارند. در نتیجه این اتفاقات، صدامیان از در پیش بودن عملیات ایران آگاه شده و کوشیدند با عملیات پیش دستانه در بعد از ظهر روز 29 اسفند سال 60، در دو محوری که انتظار عملیات ایرانیان در آن را داشتند، پیش روی کرده و معادلات را به گونه ای به نفع خود تغییر دهند که مانع از تحمیل شکست دیگری به خود شوند.
اتفاقی که برخی تردیدها را در خصوص شروع عملیات موجب شد و به دنبال آن، محسن رضایی، فرمانده کل سپاه که برای شروع عملیات راهی مناطق عملیاتی شده بود، با یک فروند جنگنده به خلبانی سرهنگ حق شناس راهی تهران شده و به دیدار امام شتافت که در آن دیدار، رهبر کبیر انقلاب از وی خواست با همرزمانش مشورت کند.
پیامی که بر اساس آن، ساعاتی بعد فرماندهان ارتش و سپاه در قرارگاه مرکزی کربلا به شور و مشورت نشستند و نزدیکی های اذان صبح روز بعد به این نتیجه رسیدند که عملیات را به اجرا درآورند. عملیاتی که با رمز «بسمالله الرحمن الرحیم، بسم الله القاصم الجبارین و یا زهرا(س)»، در سی دقیقه بامداد روز دوم فروردین ماه سال 61، از چهار محور توسط چهار قرارگاه «قدس»، «نصر»، «فجر» و «فتح» با همراهی گردان هایی از ارتش و سپاه آغاز شد تا بزرگترین ضربه بر پیکره ماشین جنگی صدام وارد آید.
رویدادی که اگرچه صدامیان انتظار وقوعش را داشتند و برای پیشگیری از آن، دست به عملیات های پیش گیرانه نیز زده بودند، اما انتظار وقوعش از چهار محور را نمیکشیدند و حین عملیات نیز هرچه کوشیدند با پاتک های پی در پی و به کارگیری توان تدافعی و تهاجمی خود مانع از وقوعش شوند، نتوانستند کاری از پیش ببرند تا در نتیجه با اجرای مرحله چهارم عملیات فتح المبین در روز دهم فروردین ماه، حدود سه لشکر بعثی نابود شده، بیش از بیست و چند هزار بعثی به هلاکت رسیده و حدود 15 هزار تن از ایشان به اسارت در آید و از همه مهم تر، حدود 2500 کیلومتر از مناطق تحت اشغال ایشان، آزاد گردد.
«استخاره» در فتحی بزرگ که در چند ماه برنامهریزی و در چندین مرحله به دست آمد؟!
اهدافی که اگرچه تحقق شان بسیار غرور آفرین و مسرت بخش بود، اما در سایه آنها، اهداف بزرگتری قرار داشت که تحقق شان در نتیجه موفقیت های این عملیات، ممکن به نظر میرسید. از جمله دور کردن محورهای ارتباطی بسیار مهمی مانند اهواز-دزفول از برد مفید توپخانه دشمن که یکی از کلیدی ترین ملزومات برای اجرای عملیات آزادسازی خرمشهر و بازپس گیری مساحت بزرگتری از خاک تحت اشغال خوزستان بود.
چیزی شبیه تکمیل کردن پازلی که به مدد عملیات های موفق و ظفرمندانه پی در پی، قطعات مختلف آن کنار هم قرار میگرفت تا بار دیگر نقشه کشورمان کامل شده و همه مناطق تحت اشغال، از بعثی ها بازپس گرفته شده و آزاد شود. با این یادآوری که ایرانیان از گام استوار نخست در شکستن حصر آبادان، در فتح المین به توهم شکست ناپذیری ارتش عراق خط بطلان کشیده و ترسی عظیم در دل ایشان و متحدانشان افکنده بودند.
مسیری که به سرعت ادامه یافت و اجرای عملیات «بیت المقدس» در دهم اردیبهشت ماه سال 61، یعنی کمتر از یک ماه از پایان عملیات فتح المبین، ثبات کرد چه برنامه ریزی دقیق و منسجمی پشتوانه رزمندگان اسلام در جبهه های نبرد است. نکته ای بسیار مهم و کلیدی که برخی آگاهانه یا ناآگاهانه در مسیر ضربه زدن به آن گام بر میدارند و طرح برخی شبهات در خصوص چگونگی فرماندهی دفاع مقدس، در این راستاست.
از جمله این شبهات، استخاره به قرآن کریم برای انجام دادن یا ندادن عملیات فتح المبین است که در نتیجه طرح آن، این باور تقویت خواهد شد که خبری از برنامه ریزی در جنگ نبوده است. شبهه ای اساسی و کلیدی که دکتر رضایی، فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس را بر آن داشته تا با یادآوری نکاتی در خصوص آن عملیات، به مستندسازی تاریخ و جلوگیری از تحریف و آثار نامطلوب آن بپردازد و بگوید:
۱- حضرت امام در جلسه با محسن رضایی قبل از عملیات فتح المبین گفتند که اول مشورت هایتان را بکنید و بعد اگر در موردی ابهام داشتید، به قرآن استخاره کنید.
۲- در عملیات فتح المبین، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از بازگشت از ملاقات با امام با فرماندهان ارتش وسپاه مشورت کرد و با فرمانده وقت ارتش، برادر علی صیادشیرازی مشترکا تصمیم به انجام عملیات گرفتند. لحظاتی پس از آن که دستور عملیات صادر و رمز آن اعلان شد، فرمانده سپاه پاسداران دوران دفاع مقدس به قرآن مراجعه کرد که آیاتی از سوره فتح آمد.
۳-در هیچ عملیاتی در دفاع مقدس با استخاره تصمیم گیری نشده است؛ ولی همیشه از قرآن کمک گرفته شده است.
۴-فرماندهان سپاه، در هر عملیاتی برای رسیدن به تصمیم و انجام عملیات دهها جلسه میگذاشتند؛ به طوری که گاه برادران ارتش به تعدد این جلسات اعتراض میکردند.
(http://www.tabnak.ir/fa/news/700380)