حضور شخصیتی مثل دکتر اسلامی با آن سوابق علمی روشن در دانشگاه و مراکز علمی حضور فعال داشت و همزمان به نقاط مختلف دنیا سفر می کرد و تحلیل و ارزیابی او بسیار مغتنم است. من در خلال صدها گفتگویی که در سی و پنج سال اخیر با ارزیابی نخبگان داشته ام تنها با هفت ،هشت شخصیت یک قرنی مواجه شده ام.
شخصیتهایی مثل محمدعلی جمال زاده، محمدحسن گنجی، احمد بیرشک، فضل اله رضا و منوچهرستوده که ویژگیهای منحصربفردی داشته اند. مرحوم اسلامی ندوشن در این میان ممیزات خاص خود را دارد که در این مختصر به بیان چند نکته می پردازم .
اکنون با سیطره تکنولوژی و شبکه های اجتماعی که جان و روان همه را احاطه کرده است. اعتماد به سخنان و نوشته های یک شخصیت بسیار نکته کلیدی است چرا که وفور اطلاعات سخیف و وابستگی یا تزلزل شخصیت در اخلاق و اعمال انسان ها امکان انتخاب را بسیار مشکل کرده است اما با اطمینان می توان گفت دکتر اسلامی ندوشن با آثار و عملکرد خو یش نشان داده است که فرد مورد اعتماد جامعه فرهنگی و علمی ماست و این بسیار سرمایه مهمی است که باید حفظ، ترویج و به گونه ای مناسب ارائه شود تا نسل نو بخوبی از معدن وجود او بهره گیری و ازکلمات، جملات و نوشته های حکیمانه اش استفاده کند. پس انگاره ذهنی مردم ایران از دکتر اسلامی ندوشن مثبت است. و می دانید که انگاره به تصویری که دیگران از یک شخص در ذهن و ضمیر خویش دارند گفته می شود یا همان کلیشه ای که دیگران از ما دارند.
همینجا اشاره کنم که نظام تعلیم و تربیت و رسانه ها دو عنصر اساسی در انگاره سازی شخصیتها هستند که بحثی جداگانه دارند. فقط بگویم که دراین میان رسانه ها وظیفه حساسی و مهمی دارند یعنی اگر یک استادی کلی کتاب واثر قابل داشته باشد اما رسانه ها نتواند یا نخواهند این تولید معنوی را به مخاطب بطور مطلوب عرضه کنند انگار هیچ کاری صورت نگرفته است. دکتر اسلامی ندوشن در خلال یک قرن زندگی توانسته است اعتماد مردم را جلب کند. حالا این متاع که آثار اوست در اختیار ماست و باید به نحو درست از آن استفاده کنیم.
اگر نگاهی به آثار ایشان بیندازیم چند بخش روشن می یابیم:
نخست بحث جهان شناسی که خود شامل چند بخش است؛
* ایران شناسی شامل فرهنگ ومردم
* غرب شناسی شامل امریکا و اروپا
* شرق شناسی شامل روسیه و چین و شرق آسیا
بخش ایران شناسی در آثار ندوشن، به دو عنصر اساسی یعنی فرهنگ و مردم تکیه و تأکید شده است.
دکترندوشن ازجامعه بی سوال نگران بود. چرا که فرهنگ انسان اساسا جز حاصل سوال و جواب نیست. بنده از میان صدها تعریف فرهنگ یکی را بیشتر می پسندم: فرهنگ یعنی پاسخ به نیازهای انسان در جامعه ، بدین منظور دو پیش فرض اصلی لازم است :
اول: درک و هضم نیاز
دوم: پاسخ بهنگام به آن
تا ما نیازهای خود را تشخیص ندهیم، طبعا در پی برآوردن آن نیازها نیز نیستیم. در این میان اولویت نیازها هم مهم است اینکه مثلا در این برهه تاریخی در سرزمین ما و این محل چه نیاز مبرم و اساسی داریم؟ وقتی دانستیم چه نیازی داریم بایستی تمام عوامل را بسیج کنیم برای رفع آن نیاز. اگر توانستیم پاسخ های درخور، به موقع و موثر بیابیم ما انسان های با فرهنگی هستیم .
سوال بعدی این است؛ چه کسی باید این نیاز را تشخیص دهد. شاید نخبگان و روشنفکران و آگاهان که به مسائل انسانی اشراف دارند.
ندوشن بی تردید یکی از این افراد است. چرا که هم نخبه بوده هم روشنفکر به معنی اخص آن، نه وضع مصطلح آن که خود از آن گریزان بود.
از جمله نیازهای جامعه ایرانی از نظر ندوشن به سه عامل اساسی میتوان اشاره کرد:
1- نقدونقادی عالمانه، منصفانه وشجاعانه،در عرصه های روشنفکری وفرهنگ عمومی
2- شناخت عمیق تاریخ ادبیات ایران بخصوص تاریخ و ادبیات و جغرافیای معاصر
3- شناخت جهان ،غرب در دو حوزه امریکا شناسی و اروپا و نیز جهان شرق یعنی روسیه و چین و شرق آسیا
ندوشن معتقد بود یک جامعه درست باید نیازهای مثبت را تقویت کند نه احتیاج های منفی .
فرهنگ فقر را می ستود و فقرفرهنگی را دشمن واقعی می دانست. درباره مفاخر فرهنگی می گفت نباید زیاد غلو و اغراق کرد انها هم اشتباه می کنند. مادی گرایی و توجه مفرط به پول را مذموم می دانست .نوشته هایش صراحت کم داشت اما این نافی صداقت در نوشته هایش نبود.
نه اسیر تعصب بود نه اسیر سیاست و سیاستمداران. اومعتقد بود در ایران اغلب خط قرمز در ظاهر عبارت است که باید مراقب بود، یعنی باید به گونه ای گفت که زننده نباشد. با لحنی ملایم یا بعبارتی دیگر زبان کنایه.
او نگران داوری دیگران نبود. از دروغ بیزار بود و در حدتوانایی با خلوص و صداقت هرچه دانست نوشت و منتشر کرد.
با اینحال ندوشن معتقد بود افراط را با افراط نباید مداوا کرد.
اگر بخواهیم شمای کلی افکار اورا ترسیم کنیم :
در حوزه غرب شناسی به کتاب ارزشمند و دقیق آزادی مجسمه اشاره میکنم که ازعنوان آن پیداست که منتقدانه است این کتاب پیش ازانقلاب نوشته شده که انتقاد ازامریکا تقریبا عملی مجرمانه تلقی می شد.
کتاب آزادی مجسمه حاصل سفرهای ندوشن است که طی آن گزارش های انتقادی ارائه میکند. بی طرفی و بدون جانبداری ازجمله ویژگیهای آثار اوست. غرب شناسی نیاز جامعه بوده و هست اما غرب را همانگونه که هست باید شناخت نه با پیش داوری و گرایش های از پیش تعیین شده. بنده پیش تر برنامه ای مستند تحت عنوان غرب، نگاه سوم تهیه کرده ام که طی آن با 88 شخصیت در این خصوص صحبت و گفتگو شده است.
دکتر ندوشن ضمن تحسین امریکا به لحاظ نیرو و تحرک وتولید و تکنولوژی معتقد است که ازادی بدون آزادگی وغنای مادی بی غنای درونی معنوی برخلاف آمال و آرزوهای بشر است. و به همین دلیل نام کتاب را آزادی مجسمه میگذارد.
اومعتقد است که آزادی فرع برآگاهی است و اصل، ضرورت ادراک آزادی است.
ندوشن البته در آثاری چند به ارزیابی بلوک شرق نیز پرداخته است. درکتابهایی مثل درکشور شوراها، وکارنامه سفرچین تا توازنی در جهان شناسی خویش برقرار کرده باشد. ندوشن از طرفی ضمن پاسداشت بزرگان علم و اندیشه و فرهنگ به نقادی برخی نکات پرداخته است. شیفتگی او به وطن و ایران او را از درک واقعیات واعلام آن دور نداشته است و این نکته بارز و مهمی است.
در مورد نقادی به جریان روشنفکری توجه میدهم:
بیش از دو دهه پیش گفتگوی مفصلی بصورت تصویری با او داشتم درباره مسائل مختلفی گفت وشنود داشتیم مسایلی مثل وضعیت روشنفکری و صدمات و خدمات آنان در یک صد ساله اخیر، برخی رجال ادبی مثل محمدعلی جمال زاده و فضل الله رضا که در پایان گفت : اسعدی لطفا تازنده ام این مصاحبه راپخش نکن ! من هم قول دادم ولی تا کنون سِرّ آن را ندانسته ام .
من در خلال صدها گفتگوی که با نخبگان ایران و جهان داشته ام تنها دونفر چنین درخواستی داشته اند؛ دکترندوشن ودکترعبدالحسین زرین کوب.
بنظرم خودِ این موضوع پژوهشی می تواند باشد که پس ازارائه کامل این گفتگو ها دلیل آن روشن شود.
یاری دکتر ندوشن دراین گفتگو اشاره کرد که آنچه درباره روشنفکران تاکنون گفته اند با واقعیت فاصله دارد. از مشروطه به اینطرف روشنفکر بیشتر اصطلاح چپها شد و توسط آنها باب شد. به زعم دکترندوشن بسیاری کسانی که اصطلاح روشنفکری برآنان اطلاق می شد وظیفه خود را انجام نداده اند یا در جهت منفی انجام دادند. ایشان جریان روشنفکری را عمدتا به دو بخش تقسیم می کردند:
اول : گروهی که بیشترین ضرر و زیان را به منافع ملت واردکردند.
دوم: دسته ای که از نظر دکتر ندوشن بهترین روشنفکران تلقی میشدند، آنهایی بودند که حداقل زیانی وارد نکردند یا در هیچ جهتی ضرری به جامع نزدند. راه خودشان رفتند.
بزعم دکتر ندوشن این دودسته روشنفکر درمجموع متاعی هم اگر داشتند که بعنوان سواد و مدرک تحصیلی از خارج کشور و از این قبیل به بهای گزافی فروختند ونه تنها درجهت مصلحت کشور قدمی برنداشتند که در جهت تخریب اندیشه های جوانان گام برداشتند.
دکتر ندوشن عده کمی را مستثنی می کند ولی آنها را استثناء می داند قاعده همان است که به وظیفه خود عمل نکردند. ایشان جوانان و عموم مردم را دارای روح و روان پاک میداند که تقصیری ندارند. قصور و تقصیری اگر هست از جانب کسانی است که در صف اول تفکر ایستاده اند. دکتر ندوشن چپ روهای تند را عامل اصلی انحطاط فرهنگ ایران می پندارد که به نفع جامعه نبوده است سرانجام می گوید ایران و ایرانی میبایست روی خط اعتدال حرکت کند و از افراط و تفریط بپرهیزند.
در عرصه ادبیات دکتر ندوشن به دو شخصیت خیلی دلبستگی دارد. فردوسی و سعدی .
او بر آن است که این دو حکیم چنان افکار بلند و ایمانی دارند که اگر نه هیچ که کمتر سخنور و بزرگی درجهان تا بدین پایه سخنان عرش سای او در جان و ضمیر انسان رخنه میکند و راه و روش زندگی ، شفقت ، محبت ، حکمت ، درایت و انسانیت را به مردم جهان ارزانی می دارد .این گفته از شخصیتی است که دکترای خود را از دانشگاه سوربن فرانسه اخذ کرده و سالها ادبیات تطبیقی درس داده و به جهان ادبیات وغرب اشراف دارد.
او بران است که تربیت شاخصه اصلی هر ملت است وگر مردمی از تربیت صحیح بی نصیب بماند نادانسته و ناخواسته خود ستم کش و ستمگر می شود.
ندوشن برآن است که عصیان جوانان در دنیا به طور کلی موجی است که از دو آب برمی خیزد :
1- نارسائی حکومت پیرها که حسابگری و تدبیرشان در ایجاد سامان بهتری برای جهان با مشکل روبرو شده است .
2- تعارض میان نویدهای امروز و دنیای نو از یک سو و واقعیت های تلخش از سوی دیگر. این ناهمواری و سرخوردگی به اعتراض می انجامد.
وقتی طرز اندیشه ای که به شما تکلیف می شود ولوبسیار هم دلنواز باشد به زندان بدل می شود. ندوشن عاشق ایران بود اما عاقلانه ، آثارش در کتابهای ایران را از یاد نبریم و بیش از شصت اثر دیگر موید این نکته است.
خود می گوید وطن آنجا مفهوم می یابد که کانون یادگارها است وگرنه خاکی بیش نیست و یادگارها هم حاصل کوشش انسانی اند.
از طرفی به عدالت در مفهوم وسیع آن تکیه و تأکید داشت. و منظورش ازعدالت تعادل و توازن سالمی است که در توزیع ثروت ملی و موقعیت های اجتماعی باید پدیدآید.
او میگوید؛ تا زمانی که تکلیف عدالت روشن نشود نمی توان گفت جامعه ای رو به سلامت دارد.
گستره آثار استاد، یک قرن زندگی که از طول و عرض و عمق آن به خوبی بهره برده شده است تکرار چنین شخصیتی را تقریبا ناممکن می کند. بدین روی پیشنهاد می کنم جایزه ای بنام محمدعلی ندوشن سالانه یا دوسالانه تدوین شود تا در چند رشته اصلی ایشان به جوانان محققان ایرانی و خارجی اعطاء شود.
استادان بنام کشور و مسئولین دو شهر یزد و نیشابور که این روزها برای یادبود سنگ بنای آن بزرگ مرد فرهنگ واندیشه رقابتی دوستانه دارند می توانند درین امر شریک شوند وما شاهد برپائی مراسمی باشکوه در سال آتی همزمان بابزرگداشت ایشان باشیم.
* متن سخنرانی در مراسم بزرگداشت استاد محمدعلی اسلامی ندوشن در خانه اندیشمندان علوم انسانی