۱۳۹۷/۰۹/۰۶
–
۱۹۳۴ بازدید
به کسی که غایت زندگی را فقط لذت و عشق و حال می داند چه بگوییم؟! ایا اسلام مخالف لذت و عشق و حال است؟ اگر کسی به اصول اخلاقی پای بند نباشد چه می شود؟!
پرشگر گرامی جهت دریافت پاسخ به نکات زیر توجه نمایید :
الف ) حقیقت لذت
حقیقت لذت، عبارت است از ادراک چیزى که ملائم و موافق با طبیعت و روحیه انسان باشد و در مقابل، درک و احساس چیزهایى که ناگوار و مخالف اخلاق و طبیعت انسان باشد، درد آور و موجب کدورت روان و ناراحتی است.
براین اساس هر انسانی از برخى امور، لذت مى برد و از بعضى رنجور مى شود اما اینکه از چه امور لذت ببرد و از چه مسائلی نگران شود به تربیت اخلاقی او مربوط می شود. انسان طبعاً موجودی لذت جوست و کارهای خود را برای رسیدن به لذتی انجام می دهد یا حداقل انگیزه آنها در رفتن به سوی چیزی لذت از آن چیز است.
برخی از افراد چنین گمان می کنند که لذت ها محدود به لذت های حسی و حیوانی (شکم و شهوت) است که اگر لذت های حسی خود را محدود کنند و برای خدا از لذت های حرام یا لذت هایی که در شأن آنها نیست بگذرند زندگی سختی خواهند داشت و گمان می کنند که مؤمنان واقعی و بندگان مطیع دستورات خداوند از چیزی لذت نمی برند و زندگی به کام آنان تلخ است در حالی که چنین نیست؛ زیرا لذت ها محدود به لذت های حسی نیست، بلکه لذت هایی وجود دارد که بسیار بالاتر از لذت های مادی و حیوانی است.
ب ) اقسام لذت
لذت را می توان به اعتبارات مختلف و از جهات متعدد تقسیم کرد اما در یک تقسیم بندی کلی لذت ها بر چهار نوع است:
1- لذت حسی: لذت هایی که از طریق اعضای بدن و حواس پنج گانه ظاهری نصیب انسان می شود.
2- لذت خیالی: لذتی که از طریق خیال نصیب انسان می شود؛ مانند لذت در خواب. لذت بردن از ناحیه خیال حضور در جایی زیبا، لذت بردن از یک خاطره خوش و … .
3- لذت عقلی: لذت بردن از درک حقایق عقلی؛ مانند لذت بردن از کشف فرمول های ریاضی و فیزیک و لذت بردن از آگاهی یافتن بر امور علمی.
4- لذت معنوی و«روحی»: مانند لذتی که از امور معنوی و بندگی خدا نصیب بنده می شود. البته هدف بنده در امور معنوی و عبادی نباید لذت بردن باشد چون امور عبادی باید خالصانه برای خدا انجام شود، اما به طور طبیعی آنها که اهل امور معنوی و عبادی اند، لذتی نیز عائدشان می شود که کمتر از لذت مادی نیست بلکه برای جمعی بسیار فراتر از آن است.
علامه جعفری انواع لذت ها و آلام را به دو دسته طبقه بندی نموده است که عبارتند از: لذایذ و آلام جسمی (مادی) و لذایذ و آلام روحی (معنوی). اصول لذایذ مادی شامل لذایذ مادی مستقیم مثل لذت خوردن، آشامیدن، پوشیدن و لذایذ مادی غیرمستقیم مثل لذت مهارت، جلب محبت، تسلط بر دیگران و لذت تفریح آرامش فکری و لذت آزادی می باشد. اصول لذایذ روحی مثل انجام تکلیف و تقرب به ذات احدیت.[1]ج ) لذت برتر
اما اینکه کدام لذت برتر است بستگی به نوع تفکر و جهان بینی هر فرد دارد از دیدگاه یک انسان مؤمن و الاهی لذتی برتر از رسیدن به مقام رضایت خداوند نیست. از این رو هر کاری که او را به رضای الاهی خدا نزدیک کند دارای لذت برتر است.
مؤمن همیشه در اندیشه انجام کار خیر است؛ نه لذت حسى و سود دنیایى. البته این خیر گاهى لذیذ و نافع و گاهى تلخ و زیانبار است؛ اگر نسبت به حس و طبیعت بررسى شود، براى ذائقه و نیز از نظر منافع مادى، لذیذ و سود آور نیست، ولى عقل آن را خیر مى داند. از این بالاتر، گاهى برخى از کارها، نه تنها براى ذائقه و حس، لذت و از لحاظ مسائل مادى، سودى ندارد، بلکه عقل هم در تشخیص خیر بودن او درمانده است؛ اما وحى که اشراف بر عقل دارد و معلم آن است و آن را شکوفا و دفینه هاى آن را آشکار و شکفته تر مى کند، به عقل مى فهماند که فلان کار خیر است و آن گاه عقل، خیر بودن آن را مى فهمد و مى پذیرد و دستور انجام آن را به بدن صادر مى کند.
در قرآن کریم آمده است که باید معیار کارها، خیر باشد و لذت و سود ظاهرى نباشد و خیر را هم باید وحى بیان کند: « چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. »[2] از این آیه کریمه، معلوم مى شود حقیقت ما را همان جان و فطرت تأمین مى کند و بدن و منافع بدنى، ابزارى بیش نیست.
د ) راه رسیدن به لذت برتر
استاد جوادی آملی در این زمینه می فرماید: “آنها که عاقل، زاهد، عارف، عابد و بنده خدا هستند و طعم ریاست را به خوبى چشیده اند، قبل از این که در باره مسائل اجتماعى، سیاسى و… سخن بگویند، در محیط داخلى روح خود، تکلیف رئیس و مرئوس را مشخص مى کنند و مى گویند روح، باید فرمان بدهد و بدن باید اطاعت کند و این گونه ریاست، لذت بخش است؛ مثلاً روح دستور مى دهد که شما روزه بگیرید، ولى بدن رنج مى برد و اطاعت مى کند و روح از این فرمانروایى بر بدن لذت مى برد یا روح در حالت دفاع و جهاد و نبرد با بیگانه ها به بدن دستور مى دهد و بدن اطاعت نموده و از جایى به جایى حرکت و جهاد را آغاز و رنج تیر و دشنه را تحمل مى کند و زخمى مى شود. این جا روح، خدا را شکر مى کند که من فرمان دادم و بدن اطاعت کرد. نیز چنین است در نگاه نکردن به نامحرم یا گوش ندادن به آهنگ هاى حرام و یا نخوردن مال هاى حرام و صدها دستورهاى دینى دیگر، ولى جاهل، بدن را بر روح، مسلط کرده و آن را امیر و رئیس مى کند و بر کرسى ریاست مى نشاند و روح الاهى را تحت اسارت بدن مى گیرد.”[3] هـ ) اسلام و لذت
بنابراین اسلام مخالف لذت و عشق و حال نیست و استفاده از لذت های مشروع و حلال مخالف رضای الهی نیست .
اصولا لذت بردن خصیصه انسان است. انسان از خوردن، خوابیدن، آمیزش، حضور در طبیعت، لباس خوب پوشیدن، استفاده از زیوآلات، سخن گفتن با دوستان، دانستن، شگفت زده شدن، حل معما و کنجکاوی نمودن و از … لذت می برد.
اسلام تأکید دارد که مسلمان کارهایش را با لذت همراه کند. از کار کردن لذت ببرد. طوری غذا بخورد و آب بنوشد که لذتش بیشتر باشد. به تعبیر مستندات اسلامی هنیء باشد. گوارا باشد. انگور را دانه دانه و یا دو دانه دو دانه بخورد که گواراتر است. در مستندات اسلامی آنچه موجب گوارایی کارهای روز مره می شود بابی وسیع را بخود اختصاص داده است.
کسانی که به فکر لذت بردن از آنچه انجام می دهند نیستند، انسانهایی افسرده بوده و زندگی پرتحرک و با نشاطی ندارند.
اگر اسلام جلوی بعضی از لذتها را گرفته است مثل خوردن شراب و یا بعضی اعمال جنسی، بخاطر عواقب رنجباری است که در پی آنهاست. و الا اگر شراب این عاقبت را نداشته باشد مثل شرابهای بهشتی، خداوند آن را منع نمی کرد. خداوند هیچ کاری را بخاطر لذت بخش بودن آن منع نکرده است. حتی به آن سفارش نیز نموده است.
احکام شرعی کاشف از وجود ضرر و منفعت در محرمات و واجبات است. فرق اسلام و غرب در باره لذتگرایی این است که لذت بعضی از کارها را اسلام کمتر از رنجش می داند لذا آن را تحریم نموده و یا مکروه اعلام نموده است. اگر غرب هم به این آگاهی می رسید و یا به سخن خداوند اعتماد می کرد، او هم آن کارها را تحریم می کرد و مکروه می شمرد.
تصور بسیار غلطی است که کسی فکر کند غرب اهل دنیا و لذت است ولی اسلام مال آخرت است و بدنبال زجر است.
آیا غرب بالاترین لذت روحانی را در عشق نمی داند؟ می داند. مگر اسلام غیر این می گوید؟ منتها اسلام برای تحقق این لذت، شرائطی را برای معشوق و نوع رابطه با او بر می شمارد که غرب بخاطر جهلش معتقد به این شرائط نیست.
آیا غرب بالاترین لذت جسمانی را در آمیزش جنسی نمی داند؟ می داند. اسلام هم همین را می گوید. منتها اسلام برای تداوم و تعمیق این لذت و این که با دیگر لذائذ زندگی تضاد پیدا نکند بلکه آنها را نیز تعمیق کند، حجاب و عفاف را مطرح نموده و بسیاری از مسائل دیگر را در باب ازدواج فرموده است. خداوند میخواهد بنده اش لذت ببرد و زجر نکشد.
اگر اسلام روزه را سفارش می کند و دستور می دهد از حلالها اجتناب شود، بخاطر تمرین تسلط عقل بر نفس است. تا نفس انسان را به لذتهایی که زجری بیشتر را بدنبال دارند وادار نکند!
بر همین اساس که خداوند نعمتهای بهشتی را طبق دنیای کفار توصیف می کند. چرا؟ برای این که به انسان بگوید: این که تو دوست داری دنیایی مثل آنها داشته باشی حق داری منتها دنیای آنها محفوف به مکاره است در هم تنیده به انواع ناکامیهاست. تو در بهشتی جای خواهی گرفت که همان لذتها را دارد ولی زجری با خود ندارد.
[1] نک: جعفری، محمد تقی، آفرینش و انسان.
[2] بقره، 216؛َ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ.
[3] جوادى آملى، عبدالله، مبادى اخلاق در قرآن، ص 241.
الف ) حقیقت لذت
حقیقت لذت، عبارت است از ادراک چیزى که ملائم و موافق با طبیعت و روحیه انسان باشد و در مقابل، درک و احساس چیزهایى که ناگوار و مخالف اخلاق و طبیعت انسان باشد، درد آور و موجب کدورت روان و ناراحتی است.
براین اساس هر انسانی از برخى امور، لذت مى برد و از بعضى رنجور مى شود اما اینکه از چه امور لذت ببرد و از چه مسائلی نگران شود به تربیت اخلاقی او مربوط می شود. انسان طبعاً موجودی لذت جوست و کارهای خود را برای رسیدن به لذتی انجام می دهد یا حداقل انگیزه آنها در رفتن به سوی چیزی لذت از آن چیز است.
برخی از افراد چنین گمان می کنند که لذت ها محدود به لذت های حسی و حیوانی (شکم و شهوت) است که اگر لذت های حسی خود را محدود کنند و برای خدا از لذت های حرام یا لذت هایی که در شأن آنها نیست بگذرند زندگی سختی خواهند داشت و گمان می کنند که مؤمنان واقعی و بندگان مطیع دستورات خداوند از چیزی لذت نمی برند و زندگی به کام آنان تلخ است در حالی که چنین نیست؛ زیرا لذت ها محدود به لذت های حسی نیست، بلکه لذت هایی وجود دارد که بسیار بالاتر از لذت های مادی و حیوانی است.
ب ) اقسام لذت
لذت را می توان به اعتبارات مختلف و از جهات متعدد تقسیم کرد اما در یک تقسیم بندی کلی لذت ها بر چهار نوع است:
1- لذت حسی: لذت هایی که از طریق اعضای بدن و حواس پنج گانه ظاهری نصیب انسان می شود.
2- لذت خیالی: لذتی که از طریق خیال نصیب انسان می شود؛ مانند لذت در خواب. لذت بردن از ناحیه خیال حضور در جایی زیبا، لذت بردن از یک خاطره خوش و … .
3- لذت عقلی: لذت بردن از درک حقایق عقلی؛ مانند لذت بردن از کشف فرمول های ریاضی و فیزیک و لذت بردن از آگاهی یافتن بر امور علمی.
4- لذت معنوی و«روحی»: مانند لذتی که از امور معنوی و بندگی خدا نصیب بنده می شود. البته هدف بنده در امور معنوی و عبادی نباید لذت بردن باشد چون امور عبادی باید خالصانه برای خدا انجام شود، اما به طور طبیعی آنها که اهل امور معنوی و عبادی اند، لذتی نیز عائدشان می شود که کمتر از لذت مادی نیست بلکه برای جمعی بسیار فراتر از آن است.
علامه جعفری انواع لذت ها و آلام را به دو دسته طبقه بندی نموده است که عبارتند از: لذایذ و آلام جسمی (مادی) و لذایذ و آلام روحی (معنوی). اصول لذایذ مادی شامل لذایذ مادی مستقیم مثل لذت خوردن، آشامیدن، پوشیدن و لذایذ مادی غیرمستقیم مثل لذت مهارت، جلب محبت، تسلط بر دیگران و لذت تفریح آرامش فکری و لذت آزادی می باشد. اصول لذایذ روحی مثل انجام تکلیف و تقرب به ذات احدیت.[1]ج ) لذت برتر
اما اینکه کدام لذت برتر است بستگی به نوع تفکر و جهان بینی هر فرد دارد از دیدگاه یک انسان مؤمن و الاهی لذتی برتر از رسیدن به مقام رضایت خداوند نیست. از این رو هر کاری که او را به رضای الاهی خدا نزدیک کند دارای لذت برتر است.
مؤمن همیشه در اندیشه انجام کار خیر است؛ نه لذت حسى و سود دنیایى. البته این خیر گاهى لذیذ و نافع و گاهى تلخ و زیانبار است؛ اگر نسبت به حس و طبیعت بررسى شود، براى ذائقه و نیز از نظر منافع مادى، لذیذ و سود آور نیست، ولى عقل آن را خیر مى داند. از این بالاتر، گاهى برخى از کارها، نه تنها براى ذائقه و حس، لذت و از لحاظ مسائل مادى، سودى ندارد، بلکه عقل هم در تشخیص خیر بودن او درمانده است؛ اما وحى که اشراف بر عقل دارد و معلم آن است و آن را شکوفا و دفینه هاى آن را آشکار و شکفته تر مى کند، به عقل مى فهماند که فلان کار خیر است و آن گاه عقل، خیر بودن آن را مى فهمد و مى پذیرد و دستور انجام آن را به بدن صادر مى کند.
در قرآن کریم آمده است که باید معیار کارها، خیر باشد و لذت و سود ظاهرى نباشد و خیر را هم باید وحى بیان کند: « چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. »[2] از این آیه کریمه، معلوم مى شود حقیقت ما را همان جان و فطرت تأمین مى کند و بدن و منافع بدنى، ابزارى بیش نیست.
د ) راه رسیدن به لذت برتر
استاد جوادی آملی در این زمینه می فرماید: “آنها که عاقل، زاهد، عارف، عابد و بنده خدا هستند و طعم ریاست را به خوبى چشیده اند، قبل از این که در باره مسائل اجتماعى، سیاسى و… سخن بگویند، در محیط داخلى روح خود، تکلیف رئیس و مرئوس را مشخص مى کنند و مى گویند روح، باید فرمان بدهد و بدن باید اطاعت کند و این گونه ریاست، لذت بخش است؛ مثلاً روح دستور مى دهد که شما روزه بگیرید، ولى بدن رنج مى برد و اطاعت مى کند و روح از این فرمانروایى بر بدن لذت مى برد یا روح در حالت دفاع و جهاد و نبرد با بیگانه ها به بدن دستور مى دهد و بدن اطاعت نموده و از جایى به جایى حرکت و جهاد را آغاز و رنج تیر و دشنه را تحمل مى کند و زخمى مى شود. این جا روح، خدا را شکر مى کند که من فرمان دادم و بدن اطاعت کرد. نیز چنین است در نگاه نکردن به نامحرم یا گوش ندادن به آهنگ هاى حرام و یا نخوردن مال هاى حرام و صدها دستورهاى دینى دیگر، ولى جاهل، بدن را بر روح، مسلط کرده و آن را امیر و رئیس مى کند و بر کرسى ریاست مى نشاند و روح الاهى را تحت اسارت بدن مى گیرد.”[3] هـ ) اسلام و لذت
بنابراین اسلام مخالف لذت و عشق و حال نیست و استفاده از لذت های مشروع و حلال مخالف رضای الهی نیست .
اصولا لذت بردن خصیصه انسان است. انسان از خوردن، خوابیدن، آمیزش، حضور در طبیعت، لباس خوب پوشیدن، استفاده از زیوآلات، سخن گفتن با دوستان، دانستن، شگفت زده شدن، حل معما و کنجکاوی نمودن و از … لذت می برد.
اسلام تأکید دارد که مسلمان کارهایش را با لذت همراه کند. از کار کردن لذت ببرد. طوری غذا بخورد و آب بنوشد که لذتش بیشتر باشد. به تعبیر مستندات اسلامی هنیء باشد. گوارا باشد. انگور را دانه دانه و یا دو دانه دو دانه بخورد که گواراتر است. در مستندات اسلامی آنچه موجب گوارایی کارهای روز مره می شود بابی وسیع را بخود اختصاص داده است.
کسانی که به فکر لذت بردن از آنچه انجام می دهند نیستند، انسانهایی افسرده بوده و زندگی پرتحرک و با نشاطی ندارند.
اگر اسلام جلوی بعضی از لذتها را گرفته است مثل خوردن شراب و یا بعضی اعمال جنسی، بخاطر عواقب رنجباری است که در پی آنهاست. و الا اگر شراب این عاقبت را نداشته باشد مثل شرابهای بهشتی، خداوند آن را منع نمی کرد. خداوند هیچ کاری را بخاطر لذت بخش بودن آن منع نکرده است. حتی به آن سفارش نیز نموده است.
احکام شرعی کاشف از وجود ضرر و منفعت در محرمات و واجبات است. فرق اسلام و غرب در باره لذتگرایی این است که لذت بعضی از کارها را اسلام کمتر از رنجش می داند لذا آن را تحریم نموده و یا مکروه اعلام نموده است. اگر غرب هم به این آگاهی می رسید و یا به سخن خداوند اعتماد می کرد، او هم آن کارها را تحریم می کرد و مکروه می شمرد.
تصور بسیار غلطی است که کسی فکر کند غرب اهل دنیا و لذت است ولی اسلام مال آخرت است و بدنبال زجر است.
آیا غرب بالاترین لذت روحانی را در عشق نمی داند؟ می داند. مگر اسلام غیر این می گوید؟ منتها اسلام برای تحقق این لذت، شرائطی را برای معشوق و نوع رابطه با او بر می شمارد که غرب بخاطر جهلش معتقد به این شرائط نیست.
آیا غرب بالاترین لذت جسمانی را در آمیزش جنسی نمی داند؟ می داند. اسلام هم همین را می گوید. منتها اسلام برای تداوم و تعمیق این لذت و این که با دیگر لذائذ زندگی تضاد پیدا نکند بلکه آنها را نیز تعمیق کند، حجاب و عفاف را مطرح نموده و بسیاری از مسائل دیگر را در باب ازدواج فرموده است. خداوند میخواهد بنده اش لذت ببرد و زجر نکشد.
اگر اسلام روزه را سفارش می کند و دستور می دهد از حلالها اجتناب شود، بخاطر تمرین تسلط عقل بر نفس است. تا نفس انسان را به لذتهایی که زجری بیشتر را بدنبال دارند وادار نکند!
بر همین اساس که خداوند نعمتهای بهشتی را طبق دنیای کفار توصیف می کند. چرا؟ برای این که به انسان بگوید: این که تو دوست داری دنیایی مثل آنها داشته باشی حق داری منتها دنیای آنها محفوف به مکاره است در هم تنیده به انواع ناکامیهاست. تو در بهشتی جای خواهی گرفت که همان لذتها را دارد ولی زجری با خود ندارد.
[1] نک: جعفری، محمد تقی، آفرینش و انسان.
[2] بقره، 216؛َ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ.
[3] جوادى آملى، عبدالله، مبادى اخلاق در قرآن، ص 241.