خانه » همه » مذهبی » اسم‌های بامسمّا در آثار سیمین دانشور

دانلود کتاب های امتحان شده

اسم‌های بامسمّا در آثار سیمین دانشور

عصراسلام: همان‌گونه که انتخاب نام برای «توراهی‌ها» و «نورسیده‌ها» ممکن است ماه‌ها ذهنِ والدین را به‌ خود مشغول بدارد ( تا همین اواخر مراسمی باعنوان «نام‌گذاران» وجود داشته) انتخاب نامی زیبا، یگانه و نیز توجه به تطابقِ دال و مدلول برای نویسندگان اهمیت فراوانی دارد. این نکته، دغدغهٔ برخی از نویسندگان و شاعران بزرگِ ایران نیز بوده‌ است. 
نمونه ‌را نظامی در هفت‌پیکر داستانی دارد با عنوانِ «خیر و شر». ماجرای بدجنسی‌های هم‌سفرِ نارفیقی (شر) است که به ‌سبب دریغ‌ کردنِ جرعه‌ای آب، چشمانِ رفیقِ‌ خویش (خیر) را از حدقه بیرون‌ می‌آورد و در نهایت او را به ‌امانِ ‌خدا‌ رها می‌کند. درپایانِ حکایت هم‌سانی اسم و مسمّی این‌گونه بیان می‌شود:
گفت اگر «خیر» هست خیراندیش
تو «شر»ی جز شرت نیاید پیش!

در ادبیات جهان نیز نمونه‌ها فراوان است. می‌گویند بِکِت نام «گودو» را از‌آن‌رو بر شخصیتِ غائبِ نمایشنامهٔ «در انتظار گودو» نهاد تا تداعی‌گر واژهٔ «God» باشد؛ همان‌گونه که نیچه پیش‌تر ندا درداده‌بود «خدا مرده‌است»! در این نمایش قرار است کسی بیاید که البته هرگز نمی‌آید. این تفسیر با اندیشهٔ پوچ‌گرایانهٔ بکت و پیامِ تئاترِ پوچی کاملاً هم‌خوانی دارد. 
پیش از اشاره به هنر سیمینِ دانشور در این‌باب، اشاره به انتخابی درخشان در میانِ رمان‌های ایرانی را ضروری می‌دانم. در طبقه‌بندیِِ ادبیات داستانی، نوعی از رمان را «رمانِ کمال» می‌نامند. در این گونهٔ داستانی، نویسنده بر دگردیسی و رشدِ درونیِ یک یا چند شخصیت تأکید‌دارد. و جمال میرصادقی داستان تأثیرگذاری در این شیوه نوشته با عنوانِ «درازنای شب». نام شخصیتِ اصلیِ رمان که نوجوانی در معرضِ دگرگونیِ شتابانِ درونی و تلاش برای جابه‌جاییِ طبقهٔ اجتماعی‌اش است، «کمال» است. 
سیمین دانشور نویسنده‌ای بود که به تمامیِ اجزا و ریزه‌کاری‌های آثارش توجه داشت. البته‌که اوج هنرِ او در سووشون بازتاب یافته اما در دیگر آثارش نیز این استادی آشکار است. در مجموعه‌داستان «شهری چون بهشت» داستانی آمده باعنوانِ «مردی که برنگشت»؛ داستانِ زنی «محترم»‌نام که شوهرش او و خانه را ترک کرده و زنِ بی‌نوا را با دو بچهٔ قدونیم‌قد تنها گذاشته‌است. خواننده شاهدِ آبروداری‌های «محترم» است که بار سنگینِ فقر را، شرافتمندانه بر دوش می‌کشد. در همین مجموعه داستان دیگری با عنوانِ «مدل» آمده که ماجرای معلمِ باتدبیری است که به‌خوبی از عهدهٔ مسؤولیتش برمی‌آید. نامِ او «فریده»، یعنی «یگانه» و «بی‌نظیر» است . 
در رمانِ جزیرهٔ سرگردانی نیز این تناسب‌ها لحاظ شده‌است. زن و شوهری (والدینِ «هستی» شخصیت اصلیِ رمان) در این داستان حضور دارند که با نیروهای آمریکایی مقیم ایران مرتبط‌اند. نام زن «عشرت» است که در داستان اغلب «مامان عشی» خوانده‌می‌شود؛ زنی عشرت‌طلب، عیّاش، بی‌عفت و  حتی هرزه! و این زن شوهری دارد که فقط در جستجوی «پرِ جبرئیل» یعنی پول است، و آن‌هم به‌هر قیمتی! نامِ بامسمّای او احمدِ گنجور است! در همین رمان شاهدِ شخصیتی دوجنسیتی هستیم به‌نامِ «معصوم»؛ و نکته قابلِ توجه آن‌که معصوم هم‌چون «نصرت» و «رضوان» نامی است مشترک میانِ  دختران و پسران. و طنز کار در آن است که معصوم (بی‌گناه) قاچاقچی است!

در رمان سووشون نیز نام یوسف بسیار حساب‌شده انتخاب شده‌است. ازآن‌جا که به‌موازاتِ حوادث واقع‌گرایانه، وجهی نمادین و اساطیری در لایهٔ زیرینِ داستان جریان دارد (پیامبران و امامان: مسیح و یحیی و امام حسین؛ و چهره‌ای اساطیری: سیاوش)، «یوسف» نامِ پیامبرِ بنی‌اسراییل را نیز تداعی می‌کند. به‌ویژه که برادری نابرادر به‌نامِ «خان‌کاکا» دارد که از عوامل اصلیِ کشته‌شدنِ او در داستان نیز همین نابرادر است. و جالب آن‌که یوسفِ داستانِ دانشور مانند یوسفِ پیامبر انباری پر از غله دارد برای روزِ مبادای قحطی و کمک به هم‌نوعانش. و کشمکش اصلیِ داستان نیز بر سرِ همین انبار گندم و اختصاص نیافتنش به نیروهای اشغال‌گر (متفقین) است.

احمدرضا بهرام‌پور عمران

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها