۱۳۹۶/۰۵/۱۲
–
۱۳۰ بازدید
با عرض سلام آیا در خصوص آداب برخورد و گفتگو بین مدیر و کارمند در روایات اسلامی اطلاعاتی وارد شده است؟مدیر بنده یک خانم است و با توجه به شرایط فعلی فرهنگی جامعه (حضور به شدت چشم گیر بانوان در عرصه های مختلف جامعه و سخت بودت تشخیص برخورد مناسب طبق عرف )برخورد من با خودش را که طبق رساله عملی است،در ردیف برخورد های نامناسب و به حساب روابط عمومی پایین می داند.لطفا راهنمایی فرمایید.
با عرض سلام خدمت پرسشگر محترم
کارزنان در بیرون از منزل بارعایت کامل شوونات اسلامی منع شرعی ندارد.اما کار متناسب دراین خصوص به چند نکته اشاره میکنم: 1. بدون تردید، هرگونه موفقیت و کامیابی در زندگی و داشتن انتخابهای مطلوب و سازنده در همه زمینههای مادی و معنوی، مستلزم آگاهی و بینش است. شناخت و آگاهی از اهداف، نیازها، ارزشها و انتظارات اصیل و حقیقی خود از یک سو و آگاهی به راهها و روشیهایی که برای رسیدن به خواستهها و آرزوها بر میگزینیم از سوی دیگر، عاملی مهم و تأثیرگذار در بالندگی و موفقیت ماست. تا آن هنگام که خود را، آن چنان که باید، نشناسیم و ندانیم که اهداف ما در تلاشها و تکاپوهای زندگی چیست؟ و آیا اهدافی که هشیارانه یا ناهشیارانه دنبال میکنیم اصیل و ارزشمند و یا اهدافی موهوم و کاذباند؟ با یک بررسی جامعنگرانه به نیازهای واقعی خود آگاه نشویم تا از محصور ماندن و یکسونگری در نیازهای مادی و یا معنوی و بیتوجهی به دیگر نیازهای اصیل (چه مادی و چه معنوی) پرهیز کنیم، نخواهیم توانست انتخابهایی درست، اصیل، رشددهنده و رضایتبخش داشته باشیم. انسان عاقل برای انتخابهایش باید دلیل قانعکنندهای برای عقل و وجدان خود داشته باشد؛ و هر چه آن انتخاب، سرنوشتسازتر باشد، ضرورت این امر برجستهتر خواهد بود. تفکر، تأمل، دوراندیشی و عاقبتنگری، لازمه جریان پویای زندگی است. انتخاب درست و آگاهانه مسیر زندگی بیشک مستلزم خودشناسی است چنانکه حضرت امیر علیه السلام فرمودند: خودشناسی سودمندترین شناختهاست. اگر این امر مورد غفلت قرار گیرد خیلی زود تعارضها و تردیدهای ذهنی، آرامش و انگیزههای ما را در راهی که انتخاب کردهایم، برهم خواهند زد. متأسفانه اکثر ما انسانها از نیازها، اهداف، ارزشها و آنچه از زندگی توقع داریم، شناخت روشنی نداریم و اغلب انتخابهای ما یا احساسی و یا ناشی از خیالات و توهمات ماست! یکی از خصوصیات انسانهای بالیده و خردمند، هم از نگاه دین و هم از نگاه روانشناسی، دوراندیشی است. یعنی آدمی همواره به پایان راهی که میخواهد برود، چشم اندازد و همه راه را ببیند و درخوبیها و بدیها، سودها و زیانهای آن به نیکی اندیشه کند و اگر آن را با اهداف، ارزشها و نیازهای حقیقیاش منطبق دید، محکم و با همت قدم بردارد و اگر آن راه را بیگانه با خود دید، فارغ از همه وسوسهها، تلقینها و سرزنش ها از رفتن به آن سو خودداری کند. وقتی میخواهیم ببینیم که تکلیف ما در زندگی چیست؟ و چه باید بکنیم که مطمئن باشیم کاری که میکنیم همانست که باید بکنیم، پیشتر باید به پرسشهای بنیادین و فطری خود پاسخی روشن و قانعکننده داده باشیم: من کیستم؟ از کجا آمدهام؟ اینجا کجاست؟ به کجا خواهم رفت؟ نیازهای واقعی و اصیل وجود من چیست؟ آیا در نیازها و امیال بدنی و نهایه روانشناختی خلاصه میشوم یا اینکه نیازها و استعدادهایی عمیقتر و رقیقتر از اینها هم در وجود من است؟ ارزشهای حقیقی در این دنیا چیست؟ ملاک خوب و بد، حق و باطل و زشت و زیبا چیست؟ آیا به تنهایی میتوانم به آنچه که باید بدانم و راهنمای عمل من است دست یابم؟ یا نیازمند آموزههای پیامبران و مربیان الاهی هستم ؟…مادام که خودت درباره این پرسشها نیندیشی و پاسخهای آن از اعماق قلب تو نجوشد و روح تو را قانع نکند، هر پاسخی از بیرون، تو را آرام و راضی نمیکند! حتی وقتی به این نکته میرسیم که در پارهای از مسائل زندگی باید از کسی پیروی کنیم و گفتار او را راهنمای عمل خویش قرار دهیم(تقلید در مفهوم گسترده آن)، این نیز باید فرمان عقل و خواسته دل باشد نه اینکه خود را مجبور و بیاختیار بپنداریم. 2. درآموزههای دینی، بانوان، هم بر عفت، پاکدامنی و پرهیز از رفتارها و ارتباطهای نادرست با نامحرمان توصیه و بلکه تکلیف شدهاند و هم بر تلاش، تحصیل علم و کسب و کار. این مسأله به وضوح گویای این حقیقت است که تلاش و کوشش برای زندگی بهتر مادی، کسب علم و ثروت …هیچ منافاتی با رعایت عفت و تقوا ندارد. توصیه پیشوایان دین و از جمله وجود نازنین حضرت زهرا سلام الله علیها به اینکه برای زنان بهتر است که تا حد امکان در جمع مردان دیده نشوند و این امر به سلامت اخلاقی و معنوی و حتی مادی زن و مرد کمک میکند، به این معنا نیست که زنان دست از کار و تلاش بشویند و به عنصری بیکار و غیرسودمند تبدیل شوند. بسیاری از فعالیتهای سودمند و باارزش اجتماعی است که زنان میتوانند به خوبی انجام دهند و مستلزم اختلاط با مردان هم نیست. از نگاه روانشناختی و تجارب همه ما، این حقیقت قابل انکار نیست که در ارتباطهای زن و مرد(و به خصوص وقتی زن جوان و زیبا باشد) هر چقدر هم کوشش شود که ارتباط سالم و پاک انجام گیرد، باز از مایههای جنسی و شهوانی خالی نیست. امیال جنسی در سازمان روانی ما تأثیرات عمیق و گستردهای دارند و بسیاری از رفتارهای ما را هدایت میکنند. از اینرو در بسیاری از مواقع حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی، بیش از آن که برای جامعه و خود آنها، سودمند باشد آسیبزاست و این مسأله متأسفانه آثار زیانبار خود را بر خانوادههای ما گذاشته است که قطعا خود شما به عنوان یک ناظر خردمند و هشیار به آن واقفید.. بهترین کار و رشته تحصیلی برای بانوان مؤمن و دین مدار رشتهای است که هم به نیکوترین وجه، عفت و پاکدامنی و عدم اختلاط با مردان را مراعات کنند و هم به رشد علمی و سودمندی اجتماعی آنها کمک کند. البته اگر برای حفظ عفت و رعایت توصیههای دینی مجبور شوید که رشتهای را انتخاب کنید که به ظاهر جلوه کمتری دارد و شما را از برخی امتیازهای اجتماعی و مالی دور نگه دارد، مطمئن باشید که خداوند کاستیها را جبران میکند. آنچه که در زندگی یک فرد خداجو که بر سر آن است تا در مسیر رضایت و خشنودی خداوند گام بردارد سرآمد ارزشها و خواستنیهاست، تنها تلاش و تکاپو برای بالندگی معنوی و الاهی است. مؤمنان حقیقی موهبتهای دنیایی را هم اصالتا برای رسیدن به کمال انسانی و رشد معنوی می خواهند و میجویند. 3. از آنجا که مجموعه ویژگیهای شخصیتی و فکری، اهداف و انتظارات شخص از تحصیل و فعالیتهای اجتماعی و نیز استعداد، هوش، رغبتها و علایق شخصی در انتخاب صحیح شغل و رشته تحصیلی تعیین کننده است ، معرفی و پیشنهاد یک شغل و رشته تحصیلی، در قالب یک قاعده کلی برای همه بانوان کاری دشوار و شاید غیرسودمند باشد. زیرا موفقیت شخص در راهی که انتخاب میکند به عوامل بسیاری بستگی دارد و ضروری است که جوانب مختلف مسأله را بررسی کرده و با توجه به مجموعه مختصات شخصیتی و اجتماعی رشتهای را انتخاب کند. اما توجه به یک نکته برای بانوان دیندار لازم و سودمند است و آن این که هر رشتهای را انتخاب می کنند باید منطبق بر ارزشهای دینی و در راستای تقویت آن باشد. نکته دیگری که باید به آن اهمیت داد این است که از دیدگاه دین، مسألهای که برای یک زن مؤمن در صدر اولویتهای زندگی مطرح است، آموختن و فراهم آوردن زمینه های بالندگی در ایفای نقشهایی است که دست حکیمانه آفرینش برای او ترسیم کرده است. همسری و مادری زیباترین و پرشکوهترین نقشی است که خدای مهربان ظرفیت آن را تنها و تنها در وجود زن قرار داده است و نه هیچ نقش دیگری چنین ارزش و ارجی دارد و نه هیچ چیز دیگری میتواند چنین نقشی را به این زیبایی به انجام رساند. بنابر این به نظر ما بهترین رشته دانشگاهی برای یک زن خردمند و دینمدار، رشتهای است که او را برای ایفای نقشهای فطری او آمادهتر و توانمندتر کند. البته به خوبی میدانیم که شوربختانه دانشگاههای ما با وضعبت کنونی، چنین بستر و زمینهای را در اختیار جوانان قرار نمیدهند و بنابراین فردی که خواهان رسیدن به بسیاری از توانمندیها و مهارتهای ضروری زندگی است باید آن را در جای دیگری طلب کند. توصیه ما این است که بانوان دستکم رشته یا شغلی را انتخاب کنند که با نقشهای فطری و مختصات زنانه بیگانه و نامهربان نباشد!!! رشتههای مهندسی و صنعتی رشتههایی خشک و فاقد لطافت و ظرافتاند و از این رو همیشه رشتههایی بودهاند که مردان به سوی آنها گرایش پیدا میکردهاند. زنان با توجه به اینکه انسانهایی سرشار از عاطفه و احساساند و خداوند حکیم وجود آنان را برای به عهده گرفتن نقشی زیبا و انسانی، یعنی همسری و مادری، به گونهای متفاوت با مردان آفریده است، همواره باید در جامعه کارها و مسؤولیتهایی را انتخاب کنند که نه تنها آنان را از ویژگیهای زیبا، دوستداشتنی و پرلطافت زنانه دور نکند که در راستای تقویت این خصوصیات باشد. خصوصیاتی که اگر نیک شناخته و پروریده شوند، نه تنها برای خود زنان که تمامی هستی را میتوانند پر از شادی، آرامش، صلح و دوستی کنند. امیر المؤمنین از پیامبر روایت کردهاند که فرمود: »المرأه ریحانه لیست به قهرمانه« »زنی گلی زیبا و خوشبو است نه خدمتکار شما مردان«. خداوند زن را برای مؤانست و آرامش شما آفرید تا در کنار او با زیبایی مهربانی و جمال پروردگار انس گیرید و دوستی با او پلی باشد برای رسیدن به دوستی و محبت خداوند. امیرالمؤمنین به فرزندش امام مجتبی میفرماید: به زنان کاری را بسپار که وجود پرلطافت و ظرافت آنان میطلبد تا زیبایی و شادابی آنان حفظ شود و امنیت خاطر آنان به خطر نیفتد. به نظر ما اگر واقعا ملاک زنان برای انتخاب توجه به ارزشهای الاهی باشد و به گونهای زندگی خود را سامان بخشند که مرضی خداوند باشد، شیوهای را انتخاب کنند که با مختصات فطری و ویژگیهای جسمی و روانی زنان هماهنگ باشد. متأسفانه واقعیت این است که اغلب مردم در مسائل مهم زندگی و حتی مهمترین و اصلیترین ارزشها و رفتارهای دینی و اخلاقی با تعارضهایی مواجهند که کار را بر آنان دشوار میکند. بسیاری از پدران و مادران به جای آنکه خیر واقعی فرزندان خود را در نظر داشته باشند ممکن است صرفا برای کسب آبرو و پزدادن پیش این و آن، فرزندان خود را به سمت رشته هایی ترغیب و تشویق کنند که در واقع به سود آنها نیست. وقتی در زندگی از معیارها و ملاکهای بنیادی، اصیل و برآمده از عمق تفکر، باورمندی و شناخت محروم باشیم و به خاطر پسند و رضایت مردم بیش از آنچه که باید، ارزش قائل میشویم و در همه مسائل زندگی، قضاوتها و واکنشهای آنان را ملاک مهمی در انجام یا ترک رفتارهامان قرار میدهیم، مسلماً با چنین تعارضهایی مواجه خواهیم بود. انسان دیندار عاقل، سبکزندگیاش را نه بر اساس پسند و ناپسند دیگران، که بر اساس اصول عقلایی، انسانی و الهی سامان میدهد. برای انتخاب هر رفتاری، به انگیزهها، خاستگاهها و پیامدهای آن توجه کرده و اگر آن را حکیمانه و مورد رضای خداوند یافت انجام میدهد، هرچند کسانی آن را نپسندند و او را سرزنش کنند. تا زمانی که خدا را از خود راضی میبیند غمی از ملامت اغیار ندارد (و لا یخافون لومه لائم) اگر رفتار یا خصلتی را عاری از حکمت و رضایت خداوند دید، آن را ترک میکند هرچند کسانی او را بر آن رفتار تشویق کنند وترک آن را بر او نپسندند. انسان مؤمن عزت و آبرو را تنها و تنها در دوستی و عشق به پروردگار و کوشش برای عمل صالح و خدمتگذاری بع بندگان خداوند می بیند و میجوید. رفتار حکیمانه آن است که بر اساس باورهای دینی و ارزشهای الهی و از عمق قلب و ذهن شما بجوشد نه آن که به خاطر جلب رضایت گروهی یا خلاصشدن از تحقیرها و سرزنشهای برخی دیگر یا پز دادن پیش این و آن باشد. رفتارهای جوشیده از اعماق باور و احساس انسان، رفتارهای ماندگار و بالنده و رفتارهایی که برای جلب رضایت دیگران است، رفتارهایی بیریشه و بیقمیت است. قرآن کریم رفتارهای بر آمده از باورهای صحیح و اصیل را به درختی تشبیه کرده که ریشهاش در اعماق زمین و شاخ و برگش در گستره آسمان و میوههایش تازه به تازه کام هر رهگذری را شیرین میکند ولی در سویی دیگر رفتارهایی که بر اساس باورهای نادرست و انگیزهها و ارزشهای غیرالهی شکل میگیرد را به درختی مثل میزند که ریشههایش از زمین بیرون زده و هیچ ثبات و قرای ندارد و هر لحظه ممکن است از بین برود (آیات 24 تا 26 سوره ابراهیم). انتخاب رشته تحصیلی و هر رفتاری دیگری، مادام که از ژرفای قلب و جان تو بروید و ریشههایش از باورها و ارزشهای دینی تو که با تار و پود احساس و عواطفت گره خورده است، سیراب شود، رفتاری ماندگار، آرامشبخش، مصونیتآفرین و افتخارآمیز برای تو خواهد بود و اگر از لابلای تعارضها و تردیدها و برخاسته از تلقینها و تحقیرها باشد، رفتاری مزاحم، ناایمن و آشفتهکننده ذهن و روان تو خواهد بود. تلاش کن که برای هر رفتاری که در پیش میگیری فلسفه، حکمت و دلیل چنان قانعکننده داشته باشی که وجدان تو را و ذهن تو را و قلب تو را آرام و قانع کند، هرچند دیگران نتوانند آن را بفهمند. 4. پژوهشهای گوناگون و متکثری نشان دادهاند که وقتی کار با روحیات و ویژگیهای زنانه منطبق نباشد، زن در محل کار خود به خاطر خستگی و سر و کلّه زدن با افراد گوناگون در طول روز، در رابطه زناشویی و در ارتباط جنسی و کلامی ضعیف شده، به مشکل جنسی و ارتباطی و حتی روحی مبتلا می شود. در نتیجه، تفاهم زن و مرد به تخاصم مبدّل شده، طلاق و جدایی پیآمد آن خواهد بود. خستگی ناشی از فشار کار رسمی و خانهداری، بر روابط عاطفی و جنسی همسران تأثیرهای نامطلوبی را بر جای میگذارد. رضایت نداشتن از روابط عاطفی و جنسی، خود از مهمترین علل آسیبهای خانوادگی از جمله طلاق و جدایی میباشد. افزون بر این، رضایت نداشتن زنان میتواند منجر به کاهش حس اعتماد به نفس و افول ویژگیهای زنانه گردد. باید این نکته را افزود که خستگی ناشی از کار، در کاهش روابط کلامی بین زوجین نقشی مؤثر دارد که خود، سرد شدن روابط عاطفی و گسست پذیری پایههای زندگی مشترک را در پی دارد. پژوهشها نشان میدهند که در کشورهای غربی زنان شاغل تقریباً دو برابر زنان غیرشاغل طلاق میگیرند. از اثرات منفی دیگر این است که بر اثر کار زیاد، به مادران صدمههای جسمی و روحی شدیدی وارد میشود. چرا که این مادران به علت درگیریهای اجتماعی و رقابتهای شغلی که در محل کارشان رخ میدهد دچار ناراحتیهای اعصاب و روان میشوند. اشتغال برای زنان، نقشی غیر از نقش اصلی زنان که مادری و همسری است، تحمیل می کند. در حالی که در مردان نقش شغلی، تقویت کننده نقش اصلی است. با وجود آن که در جوامع غربی اشتغال زنان به یک امر پذیرفته شده مبدل گشته، اما تحقیقات نشان میدهد در این جوامع نیز زنان همچنان در کنار کار بیرون، مسؤولیت انجام کارهای خانه را نیز بر دوش میکشند. در واقع زنان پس از بازگشت از کار، مرحلهی دوم فعالیتهای خود را آغاز میکنند. خستگی و فشار روانی ناشی از دو مسؤولیت متفاوت، تأثیرهای نامطلوبی را بر سلامت جسمی و روانی زنان به جا میگذارد. 5. معیارهای اشتغال زنان از دیدگاه اسلام برای اشتغال زنان محورها و معیارهای ذیل را میتوان از منظر آموزههای اسلام بیان نمود: یکم: تناسب شغل با ویژگیهای زنانگی با توجه به تفاوتهای زیستی و روانی زن و مرد و لطافت و ظرافت ویژگیهای زنانه، اشتغال زنان باید از جهت نوع، کمیت و کیفیت به گونهای باشد که طبیعت زنانه را دستخوش تغییر و تخریب نکند. امام علی (ع) میفرمایند: به زن بیش از آنچه در محدوده شخص اوست، مسپار زیرا که زن گلی لطیف است نه خدمتکار( نهج البلاغه، نامه 31). تعبیر قرآنی معاشرت به معروف (نساء/19) یکی از بهترین تعابیر است (البته اگر اختصاصی به مسایل خانوادگی نداشته باشد) که رعایت تناسب و سازگاری را بیان میکند. علامه طباطبایی در تفسیر آیه میفرماید: «خدای متعال در کتابش بیان کرده که همه مردم از زن و مرد فروع اصل انسانی واحد و اجزای طبیعت یگانه بشریاند که برای تحقق جامعه به همه آنان نیاز است و این امر مخالفتی ندارد با اینکه هر یک از ایندو گروه را با ویژگیهایی اختصاص داده است مانند: اختصاص نوع مردان به شدت وقوت و اختصاص طبیعت زنان به نرمی و عواطف؛ زیرا طبیعت انسان در حیات تکوینی و اجتماعیاش همانگونه که نیازمند بروز شدت و قوت است، به جریان مهرورزی و رحمت نیز محتاج است … (طباطبایی ج4، ص256). بنابراین مشاغلی که با طبیعت زنانه سازگاری ندارد، قابل قبول نیست. اسلام عزیز با توجه به لطافت، ظرافت و آسیبپذیری جنس زن، تمام تکالیفی که به نوعی زنان را به فرسودگی جسمی و روانی میکشاند و در معرض انواع آسیبهای اجتماعی و اخلاقی قرار میدهد، از دوش آنان برداشته و با تمهید زمینههای لازم، به آرامش و امنیت روانی آنان یاری رسانده است، تا با خاطری آسوده و امنیت خاطر، به پرورش نسلی مفید، کارآمد و مؤمن همت گمارند و از نگرانیها و دغدغههای بیرون از خانه رهایی یابند. بنابر این نوع شغلی که زن انتخاب می کند باید استرس زیادی را به او تحمیل نکند. دوم: رعایت حجاب، عفاف و عدم اختلاط رعایت حجاب و پوشش برای زنان از ضروریات اسلام است. افزون بر مراعات حجاب در هنگام حضور در اجتماع، لازم است مراتب عفاف از جهت نگاه، گفتار و رفتار را نیز رعایت نماید. همچنین از اختلاط و برخورد با مردان نامحرم بپزهیزند(قصص/ 23). به ویژه از مکانهای خلوت با مرد بیگانه بپرهیزند(قصص/25). بنابراین مشاغلی که مستلزم نقض حجاب یا عفاف باشد یا به گونهای آمیزش با مردان یا خلوت با نامحرمان را موجب شود، از دیدگاه اسلام پذیرفته نیست. تعابیر: «قالتا لانسقی حتّى یصدِر الرّعاء»(قصص/23) «فجاءته إحداهما تمشی على استحیاء(قصص/ 25) در داستان دختران شعیب و ملاقات آنان با حضرت موسی (ع) نیز به طور ظریف پرهیز از اختلاط با مردان و رعایت عفاف در رفتار را دلالت میکند، زیرا دختران شعیب اقدام به آب دادن گوسفندان نمیکردند تا وقتی که مردان کارشان تمام گردد و نیز پشت سر حضرت موسی حرکت میکردند. سوم: عدم تعارض شغل زن با حقوق همسر این معیار اگرچه اختصاص به زنان متأهل دارد و در مورد دختران مجرد یا زنان بیوه مطرح نمیشود ولی برای کسانی که خواهان ازدواج و داشتن یک زندگی آرامش بخش و اسلامی هستند توجه به این معیار در هنگام انتخاب شغل و انتخاب همسر و مسائلی که باید در نظر داشته باشند ضروری است. ریاست شوهر بر خانواده، لزوم تمکین جنسی زن در مقابل مرد، اطاعت از شوهر و عدم خروج از منزل بدون اجازه همسر از جمله حقوق شوهر است، به همین جهت در روایات همسرداری نیکو در حد جهاد برای زنان آمده است(محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج10، ص99). از اینرو اشتغال زن در خارج از خانه و حتی در داخل خانه نباید منافات با این حقوق داشته باشد(نساء/34). امام باقر (ع) درباره حقوق شوهر بر زن میفرماید: «زنی نزد رسول اکرم (ص) آمد و پرسید: ای رسول خدا حق مرد بر همسرش چیست؟ حضرت فرمود: اینکه زن از او اطاعت کند و نافرمانی او نکند و از خانه بدون اجازهاش صدقه ندهد و بدون اذن او روزه مستحبی نگیرد و او را از خود منع نکند اگرچه بر پشت شتری سوار باشد و از خانهاش بدون اجازه او خارج نشود و اگر بدون اذن خارج شود، فرشتگان آسمان و زمین و فرشتگان غضب و رحمت او را لعنت میکنند تا به خانهاش باز گردد». به این مضمون روایات متعددی وجود دارد(وسائل الشیعه، باب 79، ص111) چهارم: عدم مغایرت شغل زن با آرامشبخشی در خانواده یکی از اهداف مهم ازدواج تأمین و ارضای نیازهای عاطفی و مقابله با بحران در این زمینه است. در پرتو دوستی و محبت است که نیازهای عاطفی انسان تأمین میشود. زن ومرد که با هم ازدواج میکنند با محبت به یکدیگر، هر یک محرم اسرار و پناهگاه عاطفی دیگری میشود. در پناهگاه عاطفی خانواده است که سکون و آرامش نصیب زوجین میگردد. سکون و آرامش و دوستی متقابل برای زن و مرد فقط در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده حاصل میشود.(روم/21) انسان فطرتا به دنبال آرامش میگردد؛ بدون آرامش دست یافتن به اهداف بلند مادی و معنوی به سهولت امکان پذیر نیست و ازدواج یک پاسخ طبیعی و مشروع به این نیاز اصیل است. هدف اصلی و غایی ازدواج در فرهنگ و ارزشهای اسلامی و روانشناسی همسری، نیل به آرامش است. آرامش روانی و سکون قلبی زن و شوهر در سایه برقراری رابطه عاطفی و اجتماعی بسیار نزدیک آنها با هم است. قرآن کریم در آیات متعددی به این واقعیت اشاره میکنداز نشانههای خداوند این است که از نوع خودتان، همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید و میانتان دوستی و رحمت نهاد و اوست خدایی که شما را از نفس واحدی آفرید و همسرتان را از آن پدید آورد تا در کنار او بیاسایید.(اعراف/ 189) با توجه به آنکه آرامشبخشی از اهداف مهم ازدواج در دیدگاه اسلام است و این هدف باید در تمامی راهبردها و راهکارهایی که در مسایل زندگی اتخاذ میشود در نظر گرفته شود، از جمله حقوق شوهر یا خانواده، عدم مغایرت شغل زن با آرامشبخشی در خانواده است؛ هر چند آرامشبخشی به عنوان یک حق یا تکلیف فقهی به حساب نیامده، اما به نظر میرسد براساس فلسفه ازدواج در اسلام حتماً باید در الگوی مطلوب خانواده با نگاه اجتماعی حساب شود. پنجم: عدم تعارض شغل زن با وظیفه مادری این معیار اگرچه اختصاص به زنان متأهل و دارای فرزند دارد و در مورد دختران مجرد یا زنان بدون فرزند مطرح نمیشود ولی برای کسانی که خواهان ازدواج و داشتن یک زندگی آرامش بخش و اسلامی هستند توجه به این معیار در هنگام انتخاب شغل و انتخاب همسر و مسائلی که باید در نظر داشته باشند ضروری است. از آنجا که یکی از اهداف مهم ازدواج و تشکیل خانواده بقای نسل و تولیدمثل است (وسائل الشیعه ج14، صص33،3)، همچنین یکی از رموز خوشبختی انسان داشتن فرزند است (همان، ج15، صص96-95). اصلیترین بخش این مسئولیت در دوران بارداری، شیرخوارگی و سالهای اولیه مراقبت و تربیت بر عهده زن میباشد؛ اشتغال زن نباید مغایرت با وظیفه مادری داشته باشد. امروزه نه تنها در قوانین داخلی، بلکه در کنوانسیونهای بینالمللی نیز اموری چون مرخصی زایمان، نگهداری اطفال و ممنوعیت اخراج از کار به دلیل بارداری به رسمیت شناخته شده است. بنابراین وظیفه مادری قابل اغماض یا تقلیل نیست و باید شرایط شغلی زنان و مادران تعدیل و با وظایف مادری هماهنگ شود. از منظر اسلام وظیفه مادری جایگاه والایی دارد؛ پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: بهشت زیر گامهای مادران است( میزان الحکمه ج10، ص712) در روایات، افزون بر ترغیب به حقشناسی و قدردانی فرزندان نسبت به مادران، جایگاه بلند مادری را توصیف میکند که بهشت از زیرپای مادران میروید و میبالد. همچنین در آموزههای اسلام ارزشگذاری در مورد نقش و کارکردهای مادری چنان متعالی است که برخلاف رویکرد فمینیستها قابل جایگزینی نمیباشد. «امام صادق (ع) می فرمایند: امّسلمه [همسر پیامبر (ص)] به حضرت عرضه داشت: ای رسول خدا مردان همه نیکیها را به چنگ آوردند پس برای زنان بیچاره چه سهمی است؟ حضرت فرمود: چنین نیست زن در هنگام بارداری به منزله کسی است که روزها روزهدار و شبها در حال عبادت است و با مال و جان خود در راه خدا جهاد میکند، پس زمانی که وضع حمل میکند مستحق پاداشی میگردد که به سبب بزرگی آن، هیچ کس توان درکش را ندارد و آنگاه که فرزندش را شیر میدهد در ازای هر مکیدنی پاداشی معادل آزاد کردن یکی از نوادگان حضرت اسماعیل (ع) به وی تعلق میگیرد، پس هنگامی که از شیر دادن فارغ گشته فرشته بزرگواری بر پهلوی او زده میگوید: اعمال خود را از سر بگیر که تمامی گناهانت آمرزیده شدند( وسائل الشیعه ج15، ص175). با توجه به اولویت «حضانت فرزندان برای مادر تا هفت سال»( بقره/233). نیز این مطلب روشن میگردد که مادر باید فرصت و فراغت لازم برای مراقبت و تربیت کودک داشته باشد و اشتغال مادر نباید به گونهای باشد که به این امر خطیر آسیب برساند؛ همچنین چون از منظر اسلام، «برتری تغذیة کودک با شیر مادر( وسائل الشیعه ج15، صص188، 175). برتری «عاطفة مادر»( همان، صص192-191) بر سایر موارد به طور رسمی پذیرفته شده، اشتغال مادر نباید به این مسأله سرنوشت ساز برای کودک آسیبی برساند. بر اساس آنچه گفته شد پیشنهاد ما تحصیل در رشته های انسانی و مرتبط با موضوعات اجتماعی است و در این خصوص تحصیل در حوزه علمیه نیز قابل بررسی خواهد بود.
دیدگاه اسلام درمورد اشتغال زنان
و اما در خصوص اشتغال زنان به عرض می رسانم اسلام آخرین و کامل ترین دین آسمانی در زمینه اشتغال زنان نظرات جامع و مترقی دارد. پس از ظهور اسلام ، تغییرات وسیعی در همه ارکان جامعه پدید آمد که یکی از این تغییرات حضور زنان در فعالیتهای سیاسی – اجتماعی و داشتن شغل در جامعه بود .
در اسلام از نظر حقوق انسانی میان زن و مرد مساوات برقرار است و هیچ گونه امتیازی برای مردان نسبت به زنان در نظر گرفته نشده است . دین مبین اسلام ضمن پذیرفتن حضور اقتصادی زنان در جامعه و تاکید بر حق مالکیت آنان، از مردان خواسته تا تامین مالی آنها را برعهده بگیرند تا بانوان بتوانند با خیالی آسوده به مسئولیتهای خود در منزل بپردازند. براین اساس ، زن نیازی به کار خارج از خانه ندارد و اشتغال برای او یک عمل انتخابی و اختیاری است . بنابراین از نظر اسلام ، زنان می توانند آزادانه زندگی نمایند و هر شغل مشروعی را که بخواهند ، انتخاب کنند .
از نگاه اسلام زنان حق دارند علاوه بر نقش های خانوادگی ، همسری و مادری به نقش های اجتماعی و فعالیت های اقتصادی نیز بپردازند . اما این نقش ها نباید به نقش های اصلی زنان که همسری و مادری است ،آسیب وارد کند . آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره می فرمایند : اسلام با کار کردن زن موافق است ، بلکه کار را تا آن جا که مزاحم با شغل اساسی و مهم ترین شغل او ، یعنی تربیت فرزند و حفظ خانواده نباشد ، شاید لازم هم می داند . یک کشور نمی تواند از نیروی کار زنان در عرصه های مختلف بی نیاز باشد . اما این کار نباید با کرامت و ارزش معنوی و انسانی زن منافات داشته باشد . .. پس اسلام کار زن را محترم شمرده است و مرد حق ندارد که زن را به انجام کاری درداخل یا خارج منزل مجبور نماید . مفهوم این سخن آن است که کار زن درمنزل هم بدون مزد نیست . بنابراین خانه داری از وظایف الزامی زن نیست ، بلکه کار داوطلبانه و از روی احساس مشارکت در زندگی زناشویی است .
بر اساس آموزه های اسلام، در واگذاری مشاغل بایست به نکات مهمی چون مصلحت جامعه و خانواده ، شرایط و مصالح فردی و اولویت ها در واگذاری کار به اشخاص توجه شود . دین اسلام از حامیان تساوی حقوق زنان و مردان است ، اما نه به آن معنا که در غرب رواج دارد. بلکه منظور اسلام اختصاص کار هماهنگ با طبیعت و ویژگیهای روحی و جسمی زن است . زیرا واگذاری دسته ای از مشاغل سخت و زیان آور به زنان ، با مصالح فردی و اجتماعی و خانوادگی آنها سازگاری ندارد .
تفاوت شغلی زنان و مردان غیر از تفاوت حقوقی آنان است . از نظر اسلام زن ومرد دارای حقوق مساوی هستند . به عنوان نمونه، در تاریخ اسلام حضرت زهرا (س ) و حضرت علی (ع ) در درجات بسیار بالای معنوی هستند و تنها با یکدیگر تفاوت شغلی دارند . کارهای بیرون منزل ، شغل حضرت علی (ع ) است و کارهای داخل منزل ، شغل حضرت زهرا (س ) است .
انسانها از نظر علم و استعداد و قدرت بدنی با یکدیگر تفاوت دارند و به این دلیل خداوند شغل معینی به هر کدام واگذار کرده است . این تفاوت مربوط به خلقت زن و مرد است و چیزی که مربوط به خلقت باشد با تربیت قابل تغییر نیست . یکی از نقشهای اصلی زن ، نقش مادری اوست . بهترین مکان تربیت کودک در آغوش پر مهر و محبت مادر است . تلاش جامعه سرمایه داری این است که به بهانه اشتغال ، زن را از نقش های اصلی خود جدا کند تا بهتر بتواند در خدمت به جامعه سرمایه داری از زنان بهره کشی نماید.
ویلیام گاردنر (William Gardner ) نویسنده کانادایی در این باره معتقد است : فمینیست ها هنوز پاسخی به این بحث که مهد کودک ها نمی توانند جای خانواده را بگیرند ، نداده اند . …جنبش فمینیسم فقط بازتاب فرهنگی است که خود مدعی انتقاد به آن است . حقیقت فمینیسم انبوه زنان آشفته و خسته از کاری است که کودکان خود را به مهد کودک ها می سپارند … و به سوی شغل کم دستمزدی می شتابند که حتی به آن علاقه ندارند .
حضرت آیت ا.. خامنه ای در باره نقش زنان در تربیت فرزند معتقدند :… یکی از وظایف مهم زن ، عبارت از این است که فرزند را با عواطف ، با تربیت صحیح ، با دل دادن و رعایت و دقت ، آن چنان بار بیاورد که این موجود انسانی – چه دختر و چه پسر – وقتی بزرگ شد ، از لحاظ روحی ، یک انسان سالم ، بدون عقده ، بدون گرفتاری ، بدون احساس ذلت و بدون بدبختی ها و فلاکت ها و بلایایی که امروز نسل های جوان و نوجوان غربی در اروپا و امریکا به آن گرفتارند ، بار آمده باشد .
بنابرآنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که در اسلام کار وتلاش برای کسب روزی حلال ، اهمیت زیادی دارد و زنان نیز می توانند درکنار نقش های مادری و همسری خویش ، به فعالیت اقتصادی بپردازند و برای جامعه مثمر ثمر باشند .
چگونگی برقراری تعادل بین فعالیت زن در خانه و اجتماع:
عمل به کلام الهی در حال حاضر به این است که زنان مسلمان، طوری در جامعه ظاهر شوند که سلامت جامعه دچار مخاطره نشود وحرکات آنها سبب تحریک وتهییج شهوات نگردد. در عین حال که خروج زن از منزل و حضور او در صحنه اجتماع با رعایت موازین و حدود شرعی جایز شمرده شده است، اما در مواقع غیر ضروری برای زنان بهتر آن است که از اختلاط با مردان اجتناب کنند. بعضی از قیود و محدودیتهایی که در احکام و روایات در مورد زنان وارد شده است به منظور پاسداشت حریم عفاف و سلامت جامعه و از همه مهمتر حفظ کرامت و شخصیت واقعی زن متناسب با رسالت همسری و مادری می باشد.
مهمترین وظیفه زن ; شوهردارى و تربیت فرزندانى صالح و سالم و کارآمد است و هیچ کارى نباید این مسئله مهم را تحت الشعاع قرار دهد و انجام چنین مسوءولیت بزرگى نیازمند به کسب اطلاعات لازم مى باشد چه اینکه بدون شناخت نسبت به مسائل تربیتى، اخلاقى و کسب مهارتهاى ارتباطى براى ایجاد روابط گرم و صمیمى با شوهر امکان پذیر نیست لذا هر کدام از زوجین با توجه با پیچیده شدن مسائل زندگى باید اطلاعات لازم را در این زمینه از طریق مطالعه کتاب هاى مفید، مجلات و دیدن فیلم هاى تربیتى به دست آورند و الا در امر تربیت فرزند و داشتن یک زندگى سالم و بانشاط با مشکلات جدى مواجه خواهند شد نکته اى که توجه به آن ضرورى است اهمیت شوهر دارى، تربیت فرزندان و گرم نگه داشتن کانون خانواده است امروزه متأسفانه تبلیغات مسموم موجب کم اهمیت جلوه دادن فعالیت زنان در خانه است در حالیکه زیر بناى یک جامعه سالم و کارآمد خانواده است اگر خانوده ها از استحکام خوبى برخوردار باشند و فرزندان که محصولات خانواده هستند در زمینه هاى گوناگون تربیت شوند و از رشد و بالندگى خوبى برخوردار باشند آنگاه جامعه با مشکلات کمترى مواجه خواهد شد و انجام چنین مسوءولیت بزرگى بیشتر بر عهده زنان مى باشد چه اینکه از زمان انعقاد نطفه تا هنگام تولد و بعد از تولد تا دو سالگى کودک به صورت صد در صد وابسته به مادر مى باشد و نقش پدر بسیار کم است البته با بزرگ تر شدن کودک نقش پدر نیز بیشتر خواهد شد ولى هیچ گاه تا دوران بلوغ سهم پدر به اندازه مادر نمى باشد و این حاکى از اهمیت نقش مادر در تربیت فرزند مى باشد و این کار دشوار بیشتر از هر کس از عهده مادر بر مى آید و راستى چه کارى از تربیت انسانها که شریفترین مخلوقات آفرینش هستند بالاتر است در واقع این مادر است که پایه هاى اولیه رشد، تربیت و هدایت کودک در دامن خود فراهم مى کند و اهمیت خانواده به عنوان اولین جایگاه تربیتى انسان بر تمام مراکز علمى و تربیتى دیگر از قبیل پیش دبستان، مدرسه و دانشگاه بیشتر است و خانواده نسبت به این مراکز علمى و تربیتى تقدم زمانى و دینى دارد یعنى هم زمانا مقدم است و هم رتبى آن مقدم مى باشد. بنابراین هیچ کارى نباید این مسوءولیت مهم را تحت الشعاع قرار دهد البته اگر زن و شوهر با یکدیگر همکارى کنند و براى اداره زندگى مشترک خود برنامه ریزى صحیحى داشته باشند زنان علاوه بر انجام امور خانه دارى مى توانند در فعالیت هاى فرهنگى، علمى، سیاسى و اجتماعى خارج از خانه نیز مشارکت داشته باشند و حضور در اینگونه فعالیت ها منافاتى با امور زندگى و همسردارى و تربیت فرزندان ندارد و انجام این مهم مستلزم چند امر مهم مى باشد: 1- همکارى زن و شوهر با یکدیگر 2- نوع کار خارج از خانه باید با توانایى و ابعاد شخصیتى زن متناسب باشد. 3- محیط کار و محل کار و همکاران باید به گونه اى باشد ک زن بتواند حجاب، عفاف و حریم خود را به خوبى حفظ کند و اگر انجام کار در خارج از خانه مستلزم رعایت نکردن موازین شرعى و اخلاقى شود چنین کارى براى زنان مفید و مناسب نیست. 4- زنان وقتى کار خارج از خانه به خود اختصاص مى دهد نباید به حدى باشد که بیشتر وقت و انرژى زن را از بین ببرد و باعث ناتوانى او در انجام وطایف داخل خانه شود. با رعایت نکات فوق انجام فعالیت در خارج از خانه براى زنان نه تنها اشکالى ندارد بلکه باعث کسب تجارب بیشتر و فواید ارزشمندى است.
همچنین دراین ارتباط مقام معظم رهبری در سومین نشست اندیشههای راهبردی (14/10/1390)مسئله اشتغال زنان در جامعه را، امری قابل قبول و بدون اشکال خواندند اما تأکید کردند: در این زمینه باید دو شرط اساسی را کاملاً رعایت کرد نخست: اینکه اشتغال، کار اساسی زن در خانه و خانواده و مسئولیت مهم همسری و مادری را تحت الشعاع قرار ندهد و دوم اینکه مسئله محرم و نامحرم بخوبی رعایت شود.
ایشان پیرامون اشتغال بانوان فرمودند:از جملهی مسائلی که مطرح میشود، مسئلهی اشتغال بانوان است. اشتغال بانوان از جملهی چیزهائی است که ما با آن موافقیم. بنده با انواع مشارکتهای اجتماعی موافقم؛ حالا چه از نوع اشتغال اقتصادی باشد، چه از نوع اشتغالات سیاسی و اجتماعی و فعالیتهای خیرخواهانه و از این قبیل باشد؛ اینها هم خوب است. زنها نصف جامعهاند و خیلی خوب است که اگر ما بتوانیم از این نیمِ جامعه در زمینهی اینگونه مسائل استفاده کنیم؛ منتها دو سه تا اصل را باید ندیده نگرفت. یک اصل این است که این کار اساسی را – که کارِ خانه و خانواده و همسر و کدبانوئی و مادری است – تحتالشعاع قرار ندهد. میشود هم. به نظرم میرسد مواردی داشتیم که خانمهائی اینطور عمل میکردند. البته یک قدری به آنها سخت میگذرد؛ هم درس خواندند، هم درس دادند، هم خانهداری کردند، بچه آوردند، بزرگ کردند، تربیت کردند. پس ما با آن اشتغال و مشارکتی کاملاً موافق هستیم که به این قضیهی اصلی ضربه و صدمه نزند؛ چون این جایگزین ندارد. شما اگر بچهی خودتان را در خانه تربیت نکردید، یا اگر بچه نیاوردید، یا اگر تارهای فوقالعاده ظریف عواطف او را – که از نخهای ابریشم ظریفتر است – با سرانگشتان خودتان باز نکردید تا دچار عقدهی [عاطفی] نشود، هیچ کس دیگر نمیتواند این کار را بکند؛ نه پدرش، و نه به طریق اولی دیگران؛ فقط کار مادر است. این کارها، کار مادر است؛ اما آن شغلی که شما بیرون دارید، اگر شما نکردید، ده نفر دیگر آنجا ایستادهاند و آن کار را انجام خواهند داد. بنابراین اولویت با این کاری است که بدیل ندارد؛ تعیّن با این است.
دومین مسئله، مسئلهی محرم و نامحرم است. مسئلهی محرم و نامحرم در اسلام جدی است. البته بخش عمدهای از این قضیهی محرم و نامحرم باز برمیگردد به خانواده. یعنی چشم پاک و دل بیوسوسه و ریب برای هر یک از زوجین موجب میشود که محیط خانواده از طرف او تقویت و گرم شود؛ مثل یک کانون گرمابخشی، محیط را گرم میکند. اگر آن طرف مقابل هم همین چشم پاک و دل خالی از وسوسه را داشت، طبعاً این دوجانبه خواهد شد و محیط میشود محیط کانون خانوادگىِ گرم و بامحبت. اگر چنانچه نه، چشم خائن، دست خائن، زبان دو وجه، دل بیمحبت و بیاعتقاد به همسر و همسری وجود داشت، ولو ظاهرسازیهائی هم باشد، محیط خانواده سرد میشود.( بیانات در سومین نشست اندیشههای راهبردی:http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=18453)
باید در این زمینه گفت که توجه و نگرانی مقام رهبری در مورد اشتغال زنان و رعایت این دو شرط ، کاملا بجا و منطقی و مطابق با موازین شرعی و به مصلحت زنان و جامعه است و بدون شک بهترین و والاترین منزلت و مقام و مناسبترین مسئولیت برای زنان خانه داری و تربیت نسل آینده است ؛ مسئولیتی که با جسم و روح ظریف و لطیف زنان تناسب دارد و این زنان هستند که می توانند با احساسات و عواطف سرشار خود، کانون خانواده را گرم و مستحکم سازند وبه خانواده و جامعه، آرامش و امید و نشاط بدهند و بدین وسیله بزرگترین مسئولست اجتماعی خود را نیز انجام دهند؛ زیرا این فرزندان صالح و تربیت شده مادران هستند که اداره جامعه را در آینده بعهده می گیرند و مردان نیز در چنین کانونی با دلگرمی واشتیاق و انگیزه بالاتری به وظایف اجتماعی خویش میپردازند. امام امت ره فرمودند: از دامن زن است که مرد به معراج میرود. رسول گرامی اسلام فرمودند: بالاترین جهاد زنان، خوب شوهر داری کردن است و حضرت زهرا سلام الله علیها بعنوان بهترین الگوی زنان ما از اینکه نبی مکرم اسلام کارهای داخل منزل را به او واگذار کردند، بسیار خوشحال و خرسند شدند. از سوی دیگر اسلام، تامین مخارج زندگی و نفقه زن را به عهده مرد گذاشته است تا آنان با خیال راحت به وظیفه مهم و خطیر تدبیر منزل و تربیت نسل آینده بپردازند و قطعا سالمترین و بهترین و مناسب ترین مسئولیت و وظیفه زنان که با روح و جسم لطیف و ظریف و پر احساس آنها تناسب دارد، امور منزل و شوهر داری و تربیت نسل آینده است – وظیفه ای که طبق فرمایش مقام معظم رهبری بی بدیل است وهیچکس جز زنان و بانوان محترمه نمیتواند آن ها را انجام دهد. در حالی که شغلهای اجتماعی را دیگران هم میتوانند انجام دهند و هیچ وقت روی زمین نمیماند. البته واضح است که با توجه به ضرورت های اجتماعی ، پذیرش وانجام کارهای و مسئولیتهای اجتماعی متناسب با زنان و در محیط زنانه مانند مدارس دخترانه و یا بیمارستان های زنان و مانند آن، منحصرا باید در اختیار بانوان قرار گیرد اما متاسفانه واقعیات جامعه ما بگونه دیگری است. امروزه با کمال تاسف مشاهده می شود که یک رقابتی سخت بین زنان و دختران تحصیل کرده برای بدست آوردن هر گونه شغل و کاری که آن ها را به نحوی مشغول سازد، در گرفته است و بسیاری از آنان برای چشم و هم چشمی و رقابت و عقب نماندن از دیگران به هر شغل و کار اجتماعی با هر در آمد ناچیزی تن میدهند و آن را برای خود یک ارزش و کمال محسوب می کنند و از وظیفه و رسالت اصلی خوبش غافلند. امروزه بسیاری از زنان در بسیاری ادارات و سازمان ها و مراکز دولتی وخصوصی، از کارمند بانک و پست و مجری برنامه های تلوزیون گرفته تا فروشندگی و کارگری وحتی رانندگی تاکسی و اتوبوس !، به کار گرفته شده اند و برخی از کارهای غیر مرتبط و غیر ضروری و مشاغل و کارهای اجتماعی که در حیطه و مسئولیت مردان است وهیچ سنخیتی با جسم و روح زنان ندارد، بدست زنان افتاده است. این روند رو به رشد برای بسیاری از مردان و زنان آگاه و خیرخواه ،مشکوک و سوال بر انگیز است که چرا زنان و دختران ما بجای توجه به مسئولیت و رسالت اصلی خود ــ که همان همسری و ما دری و مربی جامعه بودن است ــ به دنبال شغل و کارهای خارج از منزل می باشند ؟ چرا پیدا کردن شغل و کار نه تنها برای زنان تحصیل کرده یک دغدغه و نگرانی شده بلکه بعنوان یک ارزش و کمال برای آنان محسوب می شود ؟و ازدواج و همسری و مادری، کم رنگ و بی ارزش و در مراتب بعد قرار گرفته است ؟ چرا صدا و سیمای ما در فیلم ها و سریال های خود، زنان شاغل و بد حجاب را به عنوان افرادی با فرهنگ و شخصیت معرفی میکند و زنان خانه دار و یا محجبه را افرادی عقب افتاده و منفی جلوه میدهد و چرا بسیاری از مجریان برنامه ها و اخبار را از زنان انتخاب می کند؟ چرا بسیاری از آگهی های استخدام ، بدنبال استخدام خانمها و زنان می باشند؟ و چرا ؟؟؟ به نظر میرسد که جامعه اسلامی ما نیز تا حدودی متاثر از جوامع غربی شده است ودشمنان بدنبال ترویج تفکر باطل و ظالمانه فمینیستی ،در جامعه ما هستند و از سوی دیگر عده ای از غربزده ها برای عقب نماندن از جوامع دیگر و تامین خواست سازمانهای باصطلاح دفاع از حقوق زنانبه چنین اقداماتی دست می زنند. هم چنین زنان بدلیل قانع بودن به حقوقی کم و ناچیزو حرف شنوی و دقت در کار، بیشتر از مردان،مورد توجه صاحبان کار و مشاغل هستند که بنظر میرسد این اقدام،نوعی استثمار و بیگاری و ظلم به مقام و منزلت زن می باشد. اما باید دانست که تفکر منحط فمینیستی از نظر عقل و فطرت و شرع مقدس، باطل و مردود شده است وطبق فرمایش مقام معظم رهبری بالاترین ظلم و اهانت به مقام و منزلت زنان میباشد و استفاده ابزاری از زنان در جامعه،از نظر عقل و شرع ، باطل و محکوم است. بر این اساس میتوان گفت که پذیرش و انجام کارهای غیر مرتبط و شغل های اجتماعی غیر ضروری از سوی بانوان خصوصا در محیط مردانه به هیچ وجه به صلاح خود زنان و جامعه نیست زیرا این گونه کارها نه تنها زنان را از وظیفه اصلی خود ــ یعنی خانه داری و شوهرداری و تربیت فرزند ـــ باز می دارد ؛ بلکه زمینه فساد و گناه و ارتباطهای نامشروع را فراهم میکند و از سوی دیگر اشغال این گونه کارها توسط زنان، باعث بیکار شدن تعدادی از مردان و پسران جوان جویای کار می شود. بدون شک یکی از عوامل مهم افزایش فساد و گناه و روابط نامشروع در جامعه وافزایش آمار طلاق و مشکلات خانوادگی، حضور غیرضروری زنان در کارها و مشاغل اجتماعی غیرمرتبط وغیر لازم است. امید است که مسئولین فرهنگی جامعه همانند رهبری معظم انقلاب متوجه این خطر و انحراف باشند خطری که بیم آن می رود که در آینده به یک بحران فرهنگی و اجتماعی تبدیل شود و با تبعیت از فرامین و منویات مقام معظم رهبری در این زمینه و فرهنگ سازی و تبیین مقام و منزلت والای زن ،آنان را در جایگاهی قرار دهند که خداوند آن ها را قرار داده است و بدین وسیله موجبات رشد و تعالی آنان را فراهم ساخته و جامعه را در مسیر صحیح خود قرار دهند .
کارزنان در بیرون از منزل بارعایت کامل شوونات اسلامی منع شرعی ندارد.اما کار متناسب دراین خصوص به چند نکته اشاره میکنم: 1. بدون تردید، هرگونه موفقیت و کامیابی در زندگی و داشتن انتخابهای مطلوب و سازنده در همه زمینههای مادی و معنوی، مستلزم آگاهی و بینش است. شناخت و آگاهی از اهداف، نیازها، ارزشها و انتظارات اصیل و حقیقی خود از یک سو و آگاهی به راهها و روشیهایی که برای رسیدن به خواستهها و آرزوها بر میگزینیم از سوی دیگر، عاملی مهم و تأثیرگذار در بالندگی و موفقیت ماست. تا آن هنگام که خود را، آن چنان که باید، نشناسیم و ندانیم که اهداف ما در تلاشها و تکاپوهای زندگی چیست؟ و آیا اهدافی که هشیارانه یا ناهشیارانه دنبال میکنیم اصیل و ارزشمند و یا اهدافی موهوم و کاذباند؟ با یک بررسی جامعنگرانه به نیازهای واقعی خود آگاه نشویم تا از محصور ماندن و یکسونگری در نیازهای مادی و یا معنوی و بیتوجهی به دیگر نیازهای اصیل (چه مادی و چه معنوی) پرهیز کنیم، نخواهیم توانست انتخابهایی درست، اصیل، رشددهنده و رضایتبخش داشته باشیم. انسان عاقل برای انتخابهایش باید دلیل قانعکنندهای برای عقل و وجدان خود داشته باشد؛ و هر چه آن انتخاب، سرنوشتسازتر باشد، ضرورت این امر برجستهتر خواهد بود. تفکر، تأمل، دوراندیشی و عاقبتنگری، لازمه جریان پویای زندگی است. انتخاب درست و آگاهانه مسیر زندگی بیشک مستلزم خودشناسی است چنانکه حضرت امیر علیه السلام فرمودند: خودشناسی سودمندترین شناختهاست. اگر این امر مورد غفلت قرار گیرد خیلی زود تعارضها و تردیدهای ذهنی، آرامش و انگیزههای ما را در راهی که انتخاب کردهایم، برهم خواهند زد. متأسفانه اکثر ما انسانها از نیازها، اهداف، ارزشها و آنچه از زندگی توقع داریم، شناخت روشنی نداریم و اغلب انتخابهای ما یا احساسی و یا ناشی از خیالات و توهمات ماست! یکی از خصوصیات انسانهای بالیده و خردمند، هم از نگاه دین و هم از نگاه روانشناسی، دوراندیشی است. یعنی آدمی همواره به پایان راهی که میخواهد برود، چشم اندازد و همه راه را ببیند و درخوبیها و بدیها، سودها و زیانهای آن به نیکی اندیشه کند و اگر آن را با اهداف، ارزشها و نیازهای حقیقیاش منطبق دید، محکم و با همت قدم بردارد و اگر آن راه را بیگانه با خود دید، فارغ از همه وسوسهها، تلقینها و سرزنش ها از رفتن به آن سو خودداری کند. وقتی میخواهیم ببینیم که تکلیف ما در زندگی چیست؟ و چه باید بکنیم که مطمئن باشیم کاری که میکنیم همانست که باید بکنیم، پیشتر باید به پرسشهای بنیادین و فطری خود پاسخی روشن و قانعکننده داده باشیم: من کیستم؟ از کجا آمدهام؟ اینجا کجاست؟ به کجا خواهم رفت؟ نیازهای واقعی و اصیل وجود من چیست؟ آیا در نیازها و امیال بدنی و نهایه روانشناختی خلاصه میشوم یا اینکه نیازها و استعدادهایی عمیقتر و رقیقتر از اینها هم در وجود من است؟ ارزشهای حقیقی در این دنیا چیست؟ ملاک خوب و بد، حق و باطل و زشت و زیبا چیست؟ آیا به تنهایی میتوانم به آنچه که باید بدانم و راهنمای عمل من است دست یابم؟ یا نیازمند آموزههای پیامبران و مربیان الاهی هستم ؟…مادام که خودت درباره این پرسشها نیندیشی و پاسخهای آن از اعماق قلب تو نجوشد و روح تو را قانع نکند، هر پاسخی از بیرون، تو را آرام و راضی نمیکند! حتی وقتی به این نکته میرسیم که در پارهای از مسائل زندگی باید از کسی پیروی کنیم و گفتار او را راهنمای عمل خویش قرار دهیم(تقلید در مفهوم گسترده آن)، این نیز باید فرمان عقل و خواسته دل باشد نه اینکه خود را مجبور و بیاختیار بپنداریم. 2. درآموزههای دینی، بانوان، هم بر عفت، پاکدامنی و پرهیز از رفتارها و ارتباطهای نادرست با نامحرمان توصیه و بلکه تکلیف شدهاند و هم بر تلاش، تحصیل علم و کسب و کار. این مسأله به وضوح گویای این حقیقت است که تلاش و کوشش برای زندگی بهتر مادی، کسب علم و ثروت …هیچ منافاتی با رعایت عفت و تقوا ندارد. توصیه پیشوایان دین و از جمله وجود نازنین حضرت زهرا سلام الله علیها به اینکه برای زنان بهتر است که تا حد امکان در جمع مردان دیده نشوند و این امر به سلامت اخلاقی و معنوی و حتی مادی زن و مرد کمک میکند، به این معنا نیست که زنان دست از کار و تلاش بشویند و به عنصری بیکار و غیرسودمند تبدیل شوند. بسیاری از فعالیتهای سودمند و باارزش اجتماعی است که زنان میتوانند به خوبی انجام دهند و مستلزم اختلاط با مردان هم نیست. از نگاه روانشناختی و تجارب همه ما، این حقیقت قابل انکار نیست که در ارتباطهای زن و مرد(و به خصوص وقتی زن جوان و زیبا باشد) هر چقدر هم کوشش شود که ارتباط سالم و پاک انجام گیرد، باز از مایههای جنسی و شهوانی خالی نیست. امیال جنسی در سازمان روانی ما تأثیرات عمیق و گستردهای دارند و بسیاری از رفتارهای ما را هدایت میکنند. از اینرو در بسیاری از مواقع حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی، بیش از آن که برای جامعه و خود آنها، سودمند باشد آسیبزاست و این مسأله متأسفانه آثار زیانبار خود را بر خانوادههای ما گذاشته است که قطعا خود شما به عنوان یک ناظر خردمند و هشیار به آن واقفید.. بهترین کار و رشته تحصیلی برای بانوان مؤمن و دین مدار رشتهای است که هم به نیکوترین وجه، عفت و پاکدامنی و عدم اختلاط با مردان را مراعات کنند و هم به رشد علمی و سودمندی اجتماعی آنها کمک کند. البته اگر برای حفظ عفت و رعایت توصیههای دینی مجبور شوید که رشتهای را انتخاب کنید که به ظاهر جلوه کمتری دارد و شما را از برخی امتیازهای اجتماعی و مالی دور نگه دارد، مطمئن باشید که خداوند کاستیها را جبران میکند. آنچه که در زندگی یک فرد خداجو که بر سر آن است تا در مسیر رضایت و خشنودی خداوند گام بردارد سرآمد ارزشها و خواستنیهاست، تنها تلاش و تکاپو برای بالندگی معنوی و الاهی است. مؤمنان حقیقی موهبتهای دنیایی را هم اصالتا برای رسیدن به کمال انسانی و رشد معنوی می خواهند و میجویند. 3. از آنجا که مجموعه ویژگیهای شخصیتی و فکری، اهداف و انتظارات شخص از تحصیل و فعالیتهای اجتماعی و نیز استعداد، هوش، رغبتها و علایق شخصی در انتخاب صحیح شغل و رشته تحصیلی تعیین کننده است ، معرفی و پیشنهاد یک شغل و رشته تحصیلی، در قالب یک قاعده کلی برای همه بانوان کاری دشوار و شاید غیرسودمند باشد. زیرا موفقیت شخص در راهی که انتخاب میکند به عوامل بسیاری بستگی دارد و ضروری است که جوانب مختلف مسأله را بررسی کرده و با توجه به مجموعه مختصات شخصیتی و اجتماعی رشتهای را انتخاب کند. اما توجه به یک نکته برای بانوان دیندار لازم و سودمند است و آن این که هر رشتهای را انتخاب می کنند باید منطبق بر ارزشهای دینی و در راستای تقویت آن باشد. نکته دیگری که باید به آن اهمیت داد این است که از دیدگاه دین، مسألهای که برای یک زن مؤمن در صدر اولویتهای زندگی مطرح است، آموختن و فراهم آوردن زمینه های بالندگی در ایفای نقشهایی است که دست حکیمانه آفرینش برای او ترسیم کرده است. همسری و مادری زیباترین و پرشکوهترین نقشی است که خدای مهربان ظرفیت آن را تنها و تنها در وجود زن قرار داده است و نه هیچ نقش دیگری چنین ارزش و ارجی دارد و نه هیچ چیز دیگری میتواند چنین نقشی را به این زیبایی به انجام رساند. بنابر این به نظر ما بهترین رشته دانشگاهی برای یک زن خردمند و دینمدار، رشتهای است که او را برای ایفای نقشهای فطری او آمادهتر و توانمندتر کند. البته به خوبی میدانیم که شوربختانه دانشگاههای ما با وضعبت کنونی، چنین بستر و زمینهای را در اختیار جوانان قرار نمیدهند و بنابراین فردی که خواهان رسیدن به بسیاری از توانمندیها و مهارتهای ضروری زندگی است باید آن را در جای دیگری طلب کند. توصیه ما این است که بانوان دستکم رشته یا شغلی را انتخاب کنند که با نقشهای فطری و مختصات زنانه بیگانه و نامهربان نباشد!!! رشتههای مهندسی و صنعتی رشتههایی خشک و فاقد لطافت و ظرافتاند و از این رو همیشه رشتههایی بودهاند که مردان به سوی آنها گرایش پیدا میکردهاند. زنان با توجه به اینکه انسانهایی سرشار از عاطفه و احساساند و خداوند حکیم وجود آنان را برای به عهده گرفتن نقشی زیبا و انسانی، یعنی همسری و مادری، به گونهای متفاوت با مردان آفریده است، همواره باید در جامعه کارها و مسؤولیتهایی را انتخاب کنند که نه تنها آنان را از ویژگیهای زیبا، دوستداشتنی و پرلطافت زنانه دور نکند که در راستای تقویت این خصوصیات باشد. خصوصیاتی که اگر نیک شناخته و پروریده شوند، نه تنها برای خود زنان که تمامی هستی را میتوانند پر از شادی، آرامش، صلح و دوستی کنند. امیر المؤمنین از پیامبر روایت کردهاند که فرمود: »المرأه ریحانه لیست به قهرمانه« »زنی گلی زیبا و خوشبو است نه خدمتکار شما مردان«. خداوند زن را برای مؤانست و آرامش شما آفرید تا در کنار او با زیبایی مهربانی و جمال پروردگار انس گیرید و دوستی با او پلی باشد برای رسیدن به دوستی و محبت خداوند. امیرالمؤمنین به فرزندش امام مجتبی میفرماید: به زنان کاری را بسپار که وجود پرلطافت و ظرافت آنان میطلبد تا زیبایی و شادابی آنان حفظ شود و امنیت خاطر آنان به خطر نیفتد. به نظر ما اگر واقعا ملاک زنان برای انتخاب توجه به ارزشهای الاهی باشد و به گونهای زندگی خود را سامان بخشند که مرضی خداوند باشد، شیوهای را انتخاب کنند که با مختصات فطری و ویژگیهای جسمی و روانی زنان هماهنگ باشد. متأسفانه واقعیت این است که اغلب مردم در مسائل مهم زندگی و حتی مهمترین و اصلیترین ارزشها و رفتارهای دینی و اخلاقی با تعارضهایی مواجهند که کار را بر آنان دشوار میکند. بسیاری از پدران و مادران به جای آنکه خیر واقعی فرزندان خود را در نظر داشته باشند ممکن است صرفا برای کسب آبرو و پزدادن پیش این و آن، فرزندان خود را به سمت رشته هایی ترغیب و تشویق کنند که در واقع به سود آنها نیست. وقتی در زندگی از معیارها و ملاکهای بنیادی، اصیل و برآمده از عمق تفکر، باورمندی و شناخت محروم باشیم و به خاطر پسند و رضایت مردم بیش از آنچه که باید، ارزش قائل میشویم و در همه مسائل زندگی، قضاوتها و واکنشهای آنان را ملاک مهمی در انجام یا ترک رفتارهامان قرار میدهیم، مسلماً با چنین تعارضهایی مواجه خواهیم بود. انسان دیندار عاقل، سبکزندگیاش را نه بر اساس پسند و ناپسند دیگران، که بر اساس اصول عقلایی، انسانی و الهی سامان میدهد. برای انتخاب هر رفتاری، به انگیزهها، خاستگاهها و پیامدهای آن توجه کرده و اگر آن را حکیمانه و مورد رضای خداوند یافت انجام میدهد، هرچند کسانی آن را نپسندند و او را سرزنش کنند. تا زمانی که خدا را از خود راضی میبیند غمی از ملامت اغیار ندارد (و لا یخافون لومه لائم) اگر رفتار یا خصلتی را عاری از حکمت و رضایت خداوند دید، آن را ترک میکند هرچند کسانی او را بر آن رفتار تشویق کنند وترک آن را بر او نپسندند. انسان مؤمن عزت و آبرو را تنها و تنها در دوستی و عشق به پروردگار و کوشش برای عمل صالح و خدمتگذاری بع بندگان خداوند می بیند و میجوید. رفتار حکیمانه آن است که بر اساس باورهای دینی و ارزشهای الهی و از عمق قلب و ذهن شما بجوشد نه آن که به خاطر جلب رضایت گروهی یا خلاصشدن از تحقیرها و سرزنشهای برخی دیگر یا پز دادن پیش این و آن باشد. رفتارهای جوشیده از اعماق باور و احساس انسان، رفتارهای ماندگار و بالنده و رفتارهایی که برای جلب رضایت دیگران است، رفتارهایی بیریشه و بیقمیت است. قرآن کریم رفتارهای بر آمده از باورهای صحیح و اصیل را به درختی تشبیه کرده که ریشهاش در اعماق زمین و شاخ و برگش در گستره آسمان و میوههایش تازه به تازه کام هر رهگذری را شیرین میکند ولی در سویی دیگر رفتارهایی که بر اساس باورهای نادرست و انگیزهها و ارزشهای غیرالهی شکل میگیرد را به درختی مثل میزند که ریشههایش از زمین بیرون زده و هیچ ثبات و قرای ندارد و هر لحظه ممکن است از بین برود (آیات 24 تا 26 سوره ابراهیم). انتخاب رشته تحصیلی و هر رفتاری دیگری، مادام که از ژرفای قلب و جان تو بروید و ریشههایش از باورها و ارزشهای دینی تو که با تار و پود احساس و عواطفت گره خورده است، سیراب شود، رفتاری ماندگار، آرامشبخش، مصونیتآفرین و افتخارآمیز برای تو خواهد بود و اگر از لابلای تعارضها و تردیدها و برخاسته از تلقینها و تحقیرها باشد، رفتاری مزاحم، ناایمن و آشفتهکننده ذهن و روان تو خواهد بود. تلاش کن که برای هر رفتاری که در پیش میگیری فلسفه، حکمت و دلیل چنان قانعکننده داشته باشی که وجدان تو را و ذهن تو را و قلب تو را آرام و قانع کند، هرچند دیگران نتوانند آن را بفهمند. 4. پژوهشهای گوناگون و متکثری نشان دادهاند که وقتی کار با روحیات و ویژگیهای زنانه منطبق نباشد، زن در محل کار خود به خاطر خستگی و سر و کلّه زدن با افراد گوناگون در طول روز، در رابطه زناشویی و در ارتباط جنسی و کلامی ضعیف شده، به مشکل جنسی و ارتباطی و حتی روحی مبتلا می شود. در نتیجه، تفاهم زن و مرد به تخاصم مبدّل شده، طلاق و جدایی پیآمد آن خواهد بود. خستگی ناشی از فشار کار رسمی و خانهداری، بر روابط عاطفی و جنسی همسران تأثیرهای نامطلوبی را بر جای میگذارد. رضایت نداشتن از روابط عاطفی و جنسی، خود از مهمترین علل آسیبهای خانوادگی از جمله طلاق و جدایی میباشد. افزون بر این، رضایت نداشتن زنان میتواند منجر به کاهش حس اعتماد به نفس و افول ویژگیهای زنانه گردد. باید این نکته را افزود که خستگی ناشی از کار، در کاهش روابط کلامی بین زوجین نقشی مؤثر دارد که خود، سرد شدن روابط عاطفی و گسست پذیری پایههای زندگی مشترک را در پی دارد. پژوهشها نشان میدهند که در کشورهای غربی زنان شاغل تقریباً دو برابر زنان غیرشاغل طلاق میگیرند. از اثرات منفی دیگر این است که بر اثر کار زیاد، به مادران صدمههای جسمی و روحی شدیدی وارد میشود. چرا که این مادران به علت درگیریهای اجتماعی و رقابتهای شغلی که در محل کارشان رخ میدهد دچار ناراحتیهای اعصاب و روان میشوند. اشتغال برای زنان، نقشی غیر از نقش اصلی زنان که مادری و همسری است، تحمیل می کند. در حالی که در مردان نقش شغلی، تقویت کننده نقش اصلی است. با وجود آن که در جوامع غربی اشتغال زنان به یک امر پذیرفته شده مبدل گشته، اما تحقیقات نشان میدهد در این جوامع نیز زنان همچنان در کنار کار بیرون، مسؤولیت انجام کارهای خانه را نیز بر دوش میکشند. در واقع زنان پس از بازگشت از کار، مرحلهی دوم فعالیتهای خود را آغاز میکنند. خستگی و فشار روانی ناشی از دو مسؤولیت متفاوت، تأثیرهای نامطلوبی را بر سلامت جسمی و روانی زنان به جا میگذارد. 5. معیارهای اشتغال زنان از دیدگاه اسلام برای اشتغال زنان محورها و معیارهای ذیل را میتوان از منظر آموزههای اسلام بیان نمود: یکم: تناسب شغل با ویژگیهای زنانگی با توجه به تفاوتهای زیستی و روانی زن و مرد و لطافت و ظرافت ویژگیهای زنانه، اشتغال زنان باید از جهت نوع، کمیت و کیفیت به گونهای باشد که طبیعت زنانه را دستخوش تغییر و تخریب نکند. امام علی (ع) میفرمایند: به زن بیش از آنچه در محدوده شخص اوست، مسپار زیرا که زن گلی لطیف است نه خدمتکار( نهج البلاغه، نامه 31). تعبیر قرآنی معاشرت به معروف (نساء/19) یکی از بهترین تعابیر است (البته اگر اختصاصی به مسایل خانوادگی نداشته باشد) که رعایت تناسب و سازگاری را بیان میکند. علامه طباطبایی در تفسیر آیه میفرماید: «خدای متعال در کتابش بیان کرده که همه مردم از زن و مرد فروع اصل انسانی واحد و اجزای طبیعت یگانه بشریاند که برای تحقق جامعه به همه آنان نیاز است و این امر مخالفتی ندارد با اینکه هر یک از ایندو گروه را با ویژگیهایی اختصاص داده است مانند: اختصاص نوع مردان به شدت وقوت و اختصاص طبیعت زنان به نرمی و عواطف؛ زیرا طبیعت انسان در حیات تکوینی و اجتماعیاش همانگونه که نیازمند بروز شدت و قوت است، به جریان مهرورزی و رحمت نیز محتاج است … (طباطبایی ج4، ص256). بنابراین مشاغلی که با طبیعت زنانه سازگاری ندارد، قابل قبول نیست. اسلام عزیز با توجه به لطافت، ظرافت و آسیبپذیری جنس زن، تمام تکالیفی که به نوعی زنان را به فرسودگی جسمی و روانی میکشاند و در معرض انواع آسیبهای اجتماعی و اخلاقی قرار میدهد، از دوش آنان برداشته و با تمهید زمینههای لازم، به آرامش و امنیت روانی آنان یاری رسانده است، تا با خاطری آسوده و امنیت خاطر، به پرورش نسلی مفید، کارآمد و مؤمن همت گمارند و از نگرانیها و دغدغههای بیرون از خانه رهایی یابند. بنابر این نوع شغلی که زن انتخاب می کند باید استرس زیادی را به او تحمیل نکند. دوم: رعایت حجاب، عفاف و عدم اختلاط رعایت حجاب و پوشش برای زنان از ضروریات اسلام است. افزون بر مراعات حجاب در هنگام حضور در اجتماع، لازم است مراتب عفاف از جهت نگاه، گفتار و رفتار را نیز رعایت نماید. همچنین از اختلاط و برخورد با مردان نامحرم بپزهیزند(قصص/ 23). به ویژه از مکانهای خلوت با مرد بیگانه بپرهیزند(قصص/25). بنابراین مشاغلی که مستلزم نقض حجاب یا عفاف باشد یا به گونهای آمیزش با مردان یا خلوت با نامحرمان را موجب شود، از دیدگاه اسلام پذیرفته نیست. تعابیر: «قالتا لانسقی حتّى یصدِر الرّعاء»(قصص/23) «فجاءته إحداهما تمشی على استحیاء(قصص/ 25) در داستان دختران شعیب و ملاقات آنان با حضرت موسی (ع) نیز به طور ظریف پرهیز از اختلاط با مردان و رعایت عفاف در رفتار را دلالت میکند، زیرا دختران شعیب اقدام به آب دادن گوسفندان نمیکردند تا وقتی که مردان کارشان تمام گردد و نیز پشت سر حضرت موسی حرکت میکردند. سوم: عدم تعارض شغل زن با حقوق همسر این معیار اگرچه اختصاص به زنان متأهل دارد و در مورد دختران مجرد یا زنان بیوه مطرح نمیشود ولی برای کسانی که خواهان ازدواج و داشتن یک زندگی آرامش بخش و اسلامی هستند توجه به این معیار در هنگام انتخاب شغل و انتخاب همسر و مسائلی که باید در نظر داشته باشند ضروری است. ریاست شوهر بر خانواده، لزوم تمکین جنسی زن در مقابل مرد، اطاعت از شوهر و عدم خروج از منزل بدون اجازه همسر از جمله حقوق شوهر است، به همین جهت در روایات همسرداری نیکو در حد جهاد برای زنان آمده است(محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج10، ص99). از اینرو اشتغال زن در خارج از خانه و حتی در داخل خانه نباید منافات با این حقوق داشته باشد(نساء/34). امام باقر (ع) درباره حقوق شوهر بر زن میفرماید: «زنی نزد رسول اکرم (ص) آمد و پرسید: ای رسول خدا حق مرد بر همسرش چیست؟ حضرت فرمود: اینکه زن از او اطاعت کند و نافرمانی او نکند و از خانه بدون اجازهاش صدقه ندهد و بدون اذن او روزه مستحبی نگیرد و او را از خود منع نکند اگرچه بر پشت شتری سوار باشد و از خانهاش بدون اجازه او خارج نشود و اگر بدون اذن خارج شود، فرشتگان آسمان و زمین و فرشتگان غضب و رحمت او را لعنت میکنند تا به خانهاش باز گردد». به این مضمون روایات متعددی وجود دارد(وسائل الشیعه، باب 79، ص111) چهارم: عدم مغایرت شغل زن با آرامشبخشی در خانواده یکی از اهداف مهم ازدواج تأمین و ارضای نیازهای عاطفی و مقابله با بحران در این زمینه است. در پرتو دوستی و محبت است که نیازهای عاطفی انسان تأمین میشود. زن ومرد که با هم ازدواج میکنند با محبت به یکدیگر، هر یک محرم اسرار و پناهگاه عاطفی دیگری میشود. در پناهگاه عاطفی خانواده است که سکون و آرامش نصیب زوجین میگردد. سکون و آرامش و دوستی متقابل برای زن و مرد فقط در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده حاصل میشود.(روم/21) انسان فطرتا به دنبال آرامش میگردد؛ بدون آرامش دست یافتن به اهداف بلند مادی و معنوی به سهولت امکان پذیر نیست و ازدواج یک پاسخ طبیعی و مشروع به این نیاز اصیل است. هدف اصلی و غایی ازدواج در فرهنگ و ارزشهای اسلامی و روانشناسی همسری، نیل به آرامش است. آرامش روانی و سکون قلبی زن و شوهر در سایه برقراری رابطه عاطفی و اجتماعی بسیار نزدیک آنها با هم است. قرآن کریم در آیات متعددی به این واقعیت اشاره میکنداز نشانههای خداوند این است که از نوع خودتان، همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید و میانتان دوستی و رحمت نهاد و اوست خدایی که شما را از نفس واحدی آفرید و همسرتان را از آن پدید آورد تا در کنار او بیاسایید.(اعراف/ 189) با توجه به آنکه آرامشبخشی از اهداف مهم ازدواج در دیدگاه اسلام است و این هدف باید در تمامی راهبردها و راهکارهایی که در مسایل زندگی اتخاذ میشود در نظر گرفته شود، از جمله حقوق شوهر یا خانواده، عدم مغایرت شغل زن با آرامشبخشی در خانواده است؛ هر چند آرامشبخشی به عنوان یک حق یا تکلیف فقهی به حساب نیامده، اما به نظر میرسد براساس فلسفه ازدواج در اسلام حتماً باید در الگوی مطلوب خانواده با نگاه اجتماعی حساب شود. پنجم: عدم تعارض شغل زن با وظیفه مادری این معیار اگرچه اختصاص به زنان متأهل و دارای فرزند دارد و در مورد دختران مجرد یا زنان بدون فرزند مطرح نمیشود ولی برای کسانی که خواهان ازدواج و داشتن یک زندگی آرامش بخش و اسلامی هستند توجه به این معیار در هنگام انتخاب شغل و انتخاب همسر و مسائلی که باید در نظر داشته باشند ضروری است. از آنجا که یکی از اهداف مهم ازدواج و تشکیل خانواده بقای نسل و تولیدمثل است (وسائل الشیعه ج14، صص33،3)، همچنین یکی از رموز خوشبختی انسان داشتن فرزند است (همان، ج15، صص96-95). اصلیترین بخش این مسئولیت در دوران بارداری، شیرخوارگی و سالهای اولیه مراقبت و تربیت بر عهده زن میباشد؛ اشتغال زن نباید مغایرت با وظیفه مادری داشته باشد. امروزه نه تنها در قوانین داخلی، بلکه در کنوانسیونهای بینالمللی نیز اموری چون مرخصی زایمان، نگهداری اطفال و ممنوعیت اخراج از کار به دلیل بارداری به رسمیت شناخته شده است. بنابراین وظیفه مادری قابل اغماض یا تقلیل نیست و باید شرایط شغلی زنان و مادران تعدیل و با وظایف مادری هماهنگ شود. از منظر اسلام وظیفه مادری جایگاه والایی دارد؛ پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: بهشت زیر گامهای مادران است( میزان الحکمه ج10، ص712) در روایات، افزون بر ترغیب به حقشناسی و قدردانی فرزندان نسبت به مادران، جایگاه بلند مادری را توصیف میکند که بهشت از زیرپای مادران میروید و میبالد. همچنین در آموزههای اسلام ارزشگذاری در مورد نقش و کارکردهای مادری چنان متعالی است که برخلاف رویکرد فمینیستها قابل جایگزینی نمیباشد. «امام صادق (ع) می فرمایند: امّسلمه [همسر پیامبر (ص)] به حضرت عرضه داشت: ای رسول خدا مردان همه نیکیها را به چنگ آوردند پس برای زنان بیچاره چه سهمی است؟ حضرت فرمود: چنین نیست زن در هنگام بارداری به منزله کسی است که روزها روزهدار و شبها در حال عبادت است و با مال و جان خود در راه خدا جهاد میکند، پس زمانی که وضع حمل میکند مستحق پاداشی میگردد که به سبب بزرگی آن، هیچ کس توان درکش را ندارد و آنگاه که فرزندش را شیر میدهد در ازای هر مکیدنی پاداشی معادل آزاد کردن یکی از نوادگان حضرت اسماعیل (ع) به وی تعلق میگیرد، پس هنگامی که از شیر دادن فارغ گشته فرشته بزرگواری بر پهلوی او زده میگوید: اعمال خود را از سر بگیر که تمامی گناهانت آمرزیده شدند( وسائل الشیعه ج15، ص175). با توجه به اولویت «حضانت فرزندان برای مادر تا هفت سال»( بقره/233). نیز این مطلب روشن میگردد که مادر باید فرصت و فراغت لازم برای مراقبت و تربیت کودک داشته باشد و اشتغال مادر نباید به گونهای باشد که به این امر خطیر آسیب برساند؛ همچنین چون از منظر اسلام، «برتری تغذیة کودک با شیر مادر( وسائل الشیعه ج15، صص188، 175). برتری «عاطفة مادر»( همان، صص192-191) بر سایر موارد به طور رسمی پذیرفته شده، اشتغال مادر نباید به این مسأله سرنوشت ساز برای کودک آسیبی برساند. بر اساس آنچه گفته شد پیشنهاد ما تحصیل در رشته های انسانی و مرتبط با موضوعات اجتماعی است و در این خصوص تحصیل در حوزه علمیه نیز قابل بررسی خواهد بود.
دیدگاه اسلام درمورد اشتغال زنان
و اما در خصوص اشتغال زنان به عرض می رسانم اسلام آخرین و کامل ترین دین آسمانی در زمینه اشتغال زنان نظرات جامع و مترقی دارد. پس از ظهور اسلام ، تغییرات وسیعی در همه ارکان جامعه پدید آمد که یکی از این تغییرات حضور زنان در فعالیتهای سیاسی – اجتماعی و داشتن شغل در جامعه بود .
در اسلام از نظر حقوق انسانی میان زن و مرد مساوات برقرار است و هیچ گونه امتیازی برای مردان نسبت به زنان در نظر گرفته نشده است . دین مبین اسلام ضمن پذیرفتن حضور اقتصادی زنان در جامعه و تاکید بر حق مالکیت آنان، از مردان خواسته تا تامین مالی آنها را برعهده بگیرند تا بانوان بتوانند با خیالی آسوده به مسئولیتهای خود در منزل بپردازند. براین اساس ، زن نیازی به کار خارج از خانه ندارد و اشتغال برای او یک عمل انتخابی و اختیاری است . بنابراین از نظر اسلام ، زنان می توانند آزادانه زندگی نمایند و هر شغل مشروعی را که بخواهند ، انتخاب کنند .
از نگاه اسلام زنان حق دارند علاوه بر نقش های خانوادگی ، همسری و مادری به نقش های اجتماعی و فعالیت های اقتصادی نیز بپردازند . اما این نقش ها نباید به نقش های اصلی زنان که همسری و مادری است ،آسیب وارد کند . آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره می فرمایند : اسلام با کار کردن زن موافق است ، بلکه کار را تا آن جا که مزاحم با شغل اساسی و مهم ترین شغل او ، یعنی تربیت فرزند و حفظ خانواده نباشد ، شاید لازم هم می داند . یک کشور نمی تواند از نیروی کار زنان در عرصه های مختلف بی نیاز باشد . اما این کار نباید با کرامت و ارزش معنوی و انسانی زن منافات داشته باشد . .. پس اسلام کار زن را محترم شمرده است و مرد حق ندارد که زن را به انجام کاری درداخل یا خارج منزل مجبور نماید . مفهوم این سخن آن است که کار زن درمنزل هم بدون مزد نیست . بنابراین خانه داری از وظایف الزامی زن نیست ، بلکه کار داوطلبانه و از روی احساس مشارکت در زندگی زناشویی است .
بر اساس آموزه های اسلام، در واگذاری مشاغل بایست به نکات مهمی چون مصلحت جامعه و خانواده ، شرایط و مصالح فردی و اولویت ها در واگذاری کار به اشخاص توجه شود . دین اسلام از حامیان تساوی حقوق زنان و مردان است ، اما نه به آن معنا که در غرب رواج دارد. بلکه منظور اسلام اختصاص کار هماهنگ با طبیعت و ویژگیهای روحی و جسمی زن است . زیرا واگذاری دسته ای از مشاغل سخت و زیان آور به زنان ، با مصالح فردی و اجتماعی و خانوادگی آنها سازگاری ندارد .
تفاوت شغلی زنان و مردان غیر از تفاوت حقوقی آنان است . از نظر اسلام زن ومرد دارای حقوق مساوی هستند . به عنوان نمونه، در تاریخ اسلام حضرت زهرا (س ) و حضرت علی (ع ) در درجات بسیار بالای معنوی هستند و تنها با یکدیگر تفاوت شغلی دارند . کارهای بیرون منزل ، شغل حضرت علی (ع ) است و کارهای داخل منزل ، شغل حضرت زهرا (س ) است .
انسانها از نظر علم و استعداد و قدرت بدنی با یکدیگر تفاوت دارند و به این دلیل خداوند شغل معینی به هر کدام واگذار کرده است . این تفاوت مربوط به خلقت زن و مرد است و چیزی که مربوط به خلقت باشد با تربیت قابل تغییر نیست . یکی از نقشهای اصلی زن ، نقش مادری اوست . بهترین مکان تربیت کودک در آغوش پر مهر و محبت مادر است . تلاش جامعه سرمایه داری این است که به بهانه اشتغال ، زن را از نقش های اصلی خود جدا کند تا بهتر بتواند در خدمت به جامعه سرمایه داری از زنان بهره کشی نماید.
ویلیام گاردنر (William Gardner ) نویسنده کانادایی در این باره معتقد است : فمینیست ها هنوز پاسخی به این بحث که مهد کودک ها نمی توانند جای خانواده را بگیرند ، نداده اند . …جنبش فمینیسم فقط بازتاب فرهنگی است که خود مدعی انتقاد به آن است . حقیقت فمینیسم انبوه زنان آشفته و خسته از کاری است که کودکان خود را به مهد کودک ها می سپارند … و به سوی شغل کم دستمزدی می شتابند که حتی به آن علاقه ندارند .
حضرت آیت ا.. خامنه ای در باره نقش زنان در تربیت فرزند معتقدند :… یکی از وظایف مهم زن ، عبارت از این است که فرزند را با عواطف ، با تربیت صحیح ، با دل دادن و رعایت و دقت ، آن چنان بار بیاورد که این موجود انسانی – چه دختر و چه پسر – وقتی بزرگ شد ، از لحاظ روحی ، یک انسان سالم ، بدون عقده ، بدون گرفتاری ، بدون احساس ذلت و بدون بدبختی ها و فلاکت ها و بلایایی که امروز نسل های جوان و نوجوان غربی در اروپا و امریکا به آن گرفتارند ، بار آمده باشد .
بنابرآنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که در اسلام کار وتلاش برای کسب روزی حلال ، اهمیت زیادی دارد و زنان نیز می توانند درکنار نقش های مادری و همسری خویش ، به فعالیت اقتصادی بپردازند و برای جامعه مثمر ثمر باشند .
چگونگی برقراری تعادل بین فعالیت زن در خانه و اجتماع:
عمل به کلام الهی در حال حاضر به این است که زنان مسلمان، طوری در جامعه ظاهر شوند که سلامت جامعه دچار مخاطره نشود وحرکات آنها سبب تحریک وتهییج شهوات نگردد. در عین حال که خروج زن از منزل و حضور او در صحنه اجتماع با رعایت موازین و حدود شرعی جایز شمرده شده است، اما در مواقع غیر ضروری برای زنان بهتر آن است که از اختلاط با مردان اجتناب کنند. بعضی از قیود و محدودیتهایی که در احکام و روایات در مورد زنان وارد شده است به منظور پاسداشت حریم عفاف و سلامت جامعه و از همه مهمتر حفظ کرامت و شخصیت واقعی زن متناسب با رسالت همسری و مادری می باشد.
مهمترین وظیفه زن ; شوهردارى و تربیت فرزندانى صالح و سالم و کارآمد است و هیچ کارى نباید این مسئله مهم را تحت الشعاع قرار دهد و انجام چنین مسوءولیت بزرگى نیازمند به کسب اطلاعات لازم مى باشد چه اینکه بدون شناخت نسبت به مسائل تربیتى، اخلاقى و کسب مهارتهاى ارتباطى براى ایجاد روابط گرم و صمیمى با شوهر امکان پذیر نیست لذا هر کدام از زوجین با توجه با پیچیده شدن مسائل زندگى باید اطلاعات لازم را در این زمینه از طریق مطالعه کتاب هاى مفید، مجلات و دیدن فیلم هاى تربیتى به دست آورند و الا در امر تربیت فرزند و داشتن یک زندگى سالم و بانشاط با مشکلات جدى مواجه خواهند شد نکته اى که توجه به آن ضرورى است اهمیت شوهر دارى، تربیت فرزندان و گرم نگه داشتن کانون خانواده است امروزه متأسفانه تبلیغات مسموم موجب کم اهمیت جلوه دادن فعالیت زنان در خانه است در حالیکه زیر بناى یک جامعه سالم و کارآمد خانواده است اگر خانوده ها از استحکام خوبى برخوردار باشند و فرزندان که محصولات خانواده هستند در زمینه هاى گوناگون تربیت شوند و از رشد و بالندگى خوبى برخوردار باشند آنگاه جامعه با مشکلات کمترى مواجه خواهد شد و انجام چنین مسوءولیت بزرگى بیشتر بر عهده زنان مى باشد چه اینکه از زمان انعقاد نطفه تا هنگام تولد و بعد از تولد تا دو سالگى کودک به صورت صد در صد وابسته به مادر مى باشد و نقش پدر بسیار کم است البته با بزرگ تر شدن کودک نقش پدر نیز بیشتر خواهد شد ولى هیچ گاه تا دوران بلوغ سهم پدر به اندازه مادر نمى باشد و این حاکى از اهمیت نقش مادر در تربیت فرزند مى باشد و این کار دشوار بیشتر از هر کس از عهده مادر بر مى آید و راستى چه کارى از تربیت انسانها که شریفترین مخلوقات آفرینش هستند بالاتر است در واقع این مادر است که پایه هاى اولیه رشد، تربیت و هدایت کودک در دامن خود فراهم مى کند و اهمیت خانواده به عنوان اولین جایگاه تربیتى انسان بر تمام مراکز علمى و تربیتى دیگر از قبیل پیش دبستان، مدرسه و دانشگاه بیشتر است و خانواده نسبت به این مراکز علمى و تربیتى تقدم زمانى و دینى دارد یعنى هم زمانا مقدم است و هم رتبى آن مقدم مى باشد. بنابراین هیچ کارى نباید این مسوءولیت مهم را تحت الشعاع قرار دهد البته اگر زن و شوهر با یکدیگر همکارى کنند و براى اداره زندگى مشترک خود برنامه ریزى صحیحى داشته باشند زنان علاوه بر انجام امور خانه دارى مى توانند در فعالیت هاى فرهنگى، علمى، سیاسى و اجتماعى خارج از خانه نیز مشارکت داشته باشند و حضور در اینگونه فعالیت ها منافاتى با امور زندگى و همسردارى و تربیت فرزندان ندارد و انجام این مهم مستلزم چند امر مهم مى باشد: 1- همکارى زن و شوهر با یکدیگر 2- نوع کار خارج از خانه باید با توانایى و ابعاد شخصیتى زن متناسب باشد. 3- محیط کار و محل کار و همکاران باید به گونه اى باشد ک زن بتواند حجاب، عفاف و حریم خود را به خوبى حفظ کند و اگر انجام کار در خارج از خانه مستلزم رعایت نکردن موازین شرعى و اخلاقى شود چنین کارى براى زنان مفید و مناسب نیست. 4- زنان وقتى کار خارج از خانه به خود اختصاص مى دهد نباید به حدى باشد که بیشتر وقت و انرژى زن را از بین ببرد و باعث ناتوانى او در انجام وطایف داخل خانه شود. با رعایت نکات فوق انجام فعالیت در خارج از خانه براى زنان نه تنها اشکالى ندارد بلکه باعث کسب تجارب بیشتر و فواید ارزشمندى است.
همچنین دراین ارتباط مقام معظم رهبری در سومین نشست اندیشههای راهبردی (14/10/1390)مسئله اشتغال زنان در جامعه را، امری قابل قبول و بدون اشکال خواندند اما تأکید کردند: در این زمینه باید دو شرط اساسی را کاملاً رعایت کرد نخست: اینکه اشتغال، کار اساسی زن در خانه و خانواده و مسئولیت مهم همسری و مادری را تحت الشعاع قرار ندهد و دوم اینکه مسئله محرم و نامحرم بخوبی رعایت شود.
ایشان پیرامون اشتغال بانوان فرمودند:از جملهی مسائلی که مطرح میشود، مسئلهی اشتغال بانوان است. اشتغال بانوان از جملهی چیزهائی است که ما با آن موافقیم. بنده با انواع مشارکتهای اجتماعی موافقم؛ حالا چه از نوع اشتغال اقتصادی باشد، چه از نوع اشتغالات سیاسی و اجتماعی و فعالیتهای خیرخواهانه و از این قبیل باشد؛ اینها هم خوب است. زنها نصف جامعهاند و خیلی خوب است که اگر ما بتوانیم از این نیمِ جامعه در زمینهی اینگونه مسائل استفاده کنیم؛ منتها دو سه تا اصل را باید ندیده نگرفت. یک اصل این است که این کار اساسی را – که کارِ خانه و خانواده و همسر و کدبانوئی و مادری است – تحتالشعاع قرار ندهد. میشود هم. به نظرم میرسد مواردی داشتیم که خانمهائی اینطور عمل میکردند. البته یک قدری به آنها سخت میگذرد؛ هم درس خواندند، هم درس دادند، هم خانهداری کردند، بچه آوردند، بزرگ کردند، تربیت کردند. پس ما با آن اشتغال و مشارکتی کاملاً موافق هستیم که به این قضیهی اصلی ضربه و صدمه نزند؛ چون این جایگزین ندارد. شما اگر بچهی خودتان را در خانه تربیت نکردید، یا اگر بچه نیاوردید، یا اگر تارهای فوقالعاده ظریف عواطف او را – که از نخهای ابریشم ظریفتر است – با سرانگشتان خودتان باز نکردید تا دچار عقدهی [عاطفی] نشود، هیچ کس دیگر نمیتواند این کار را بکند؛ نه پدرش، و نه به طریق اولی دیگران؛ فقط کار مادر است. این کارها، کار مادر است؛ اما آن شغلی که شما بیرون دارید، اگر شما نکردید، ده نفر دیگر آنجا ایستادهاند و آن کار را انجام خواهند داد. بنابراین اولویت با این کاری است که بدیل ندارد؛ تعیّن با این است.
دومین مسئله، مسئلهی محرم و نامحرم است. مسئلهی محرم و نامحرم در اسلام جدی است. البته بخش عمدهای از این قضیهی محرم و نامحرم باز برمیگردد به خانواده. یعنی چشم پاک و دل بیوسوسه و ریب برای هر یک از زوجین موجب میشود که محیط خانواده از طرف او تقویت و گرم شود؛ مثل یک کانون گرمابخشی، محیط را گرم میکند. اگر آن طرف مقابل هم همین چشم پاک و دل خالی از وسوسه را داشت، طبعاً این دوجانبه خواهد شد و محیط میشود محیط کانون خانوادگىِ گرم و بامحبت. اگر چنانچه نه، چشم خائن، دست خائن، زبان دو وجه، دل بیمحبت و بیاعتقاد به همسر و همسری وجود داشت، ولو ظاهرسازیهائی هم باشد، محیط خانواده سرد میشود.( بیانات در سومین نشست اندیشههای راهبردی:http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=18453)
باید در این زمینه گفت که توجه و نگرانی مقام رهبری در مورد اشتغال زنان و رعایت این دو شرط ، کاملا بجا و منطقی و مطابق با موازین شرعی و به مصلحت زنان و جامعه است و بدون شک بهترین و والاترین منزلت و مقام و مناسبترین مسئولیت برای زنان خانه داری و تربیت نسل آینده است ؛ مسئولیتی که با جسم و روح ظریف و لطیف زنان تناسب دارد و این زنان هستند که می توانند با احساسات و عواطف سرشار خود، کانون خانواده را گرم و مستحکم سازند وبه خانواده و جامعه، آرامش و امید و نشاط بدهند و بدین وسیله بزرگترین مسئولست اجتماعی خود را نیز انجام دهند؛ زیرا این فرزندان صالح و تربیت شده مادران هستند که اداره جامعه را در آینده بعهده می گیرند و مردان نیز در چنین کانونی با دلگرمی واشتیاق و انگیزه بالاتری به وظایف اجتماعی خویش میپردازند. امام امت ره فرمودند: از دامن زن است که مرد به معراج میرود. رسول گرامی اسلام فرمودند: بالاترین جهاد زنان، خوب شوهر داری کردن است و حضرت زهرا سلام الله علیها بعنوان بهترین الگوی زنان ما از اینکه نبی مکرم اسلام کارهای داخل منزل را به او واگذار کردند، بسیار خوشحال و خرسند شدند. از سوی دیگر اسلام، تامین مخارج زندگی و نفقه زن را به عهده مرد گذاشته است تا آنان با خیال راحت به وظیفه مهم و خطیر تدبیر منزل و تربیت نسل آینده بپردازند و قطعا سالمترین و بهترین و مناسب ترین مسئولیت و وظیفه زنان که با روح و جسم لطیف و ظریف و پر احساس آنها تناسب دارد، امور منزل و شوهر داری و تربیت نسل آینده است – وظیفه ای که طبق فرمایش مقام معظم رهبری بی بدیل است وهیچکس جز زنان و بانوان محترمه نمیتواند آن ها را انجام دهد. در حالی که شغلهای اجتماعی را دیگران هم میتوانند انجام دهند و هیچ وقت روی زمین نمیماند. البته واضح است که با توجه به ضرورت های اجتماعی ، پذیرش وانجام کارهای و مسئولیتهای اجتماعی متناسب با زنان و در محیط زنانه مانند مدارس دخترانه و یا بیمارستان های زنان و مانند آن، منحصرا باید در اختیار بانوان قرار گیرد اما متاسفانه واقعیات جامعه ما بگونه دیگری است. امروزه با کمال تاسف مشاهده می شود که یک رقابتی سخت بین زنان و دختران تحصیل کرده برای بدست آوردن هر گونه شغل و کاری که آن ها را به نحوی مشغول سازد، در گرفته است و بسیاری از آنان برای چشم و هم چشمی و رقابت و عقب نماندن از دیگران به هر شغل و کار اجتماعی با هر در آمد ناچیزی تن میدهند و آن را برای خود یک ارزش و کمال محسوب می کنند و از وظیفه و رسالت اصلی خوبش غافلند. امروزه بسیاری از زنان در بسیاری ادارات و سازمان ها و مراکز دولتی وخصوصی، از کارمند بانک و پست و مجری برنامه های تلوزیون گرفته تا فروشندگی و کارگری وحتی رانندگی تاکسی و اتوبوس !، به کار گرفته شده اند و برخی از کارهای غیر مرتبط و غیر ضروری و مشاغل و کارهای اجتماعی که در حیطه و مسئولیت مردان است وهیچ سنخیتی با جسم و روح زنان ندارد، بدست زنان افتاده است. این روند رو به رشد برای بسیاری از مردان و زنان آگاه و خیرخواه ،مشکوک و سوال بر انگیز است که چرا زنان و دختران ما بجای توجه به مسئولیت و رسالت اصلی خود ــ که همان همسری و ما دری و مربی جامعه بودن است ــ به دنبال شغل و کارهای خارج از منزل می باشند ؟ چرا پیدا کردن شغل و کار نه تنها برای زنان تحصیل کرده یک دغدغه و نگرانی شده بلکه بعنوان یک ارزش و کمال برای آنان محسوب می شود ؟و ازدواج و همسری و مادری، کم رنگ و بی ارزش و در مراتب بعد قرار گرفته است ؟ چرا صدا و سیمای ما در فیلم ها و سریال های خود، زنان شاغل و بد حجاب را به عنوان افرادی با فرهنگ و شخصیت معرفی میکند و زنان خانه دار و یا محجبه را افرادی عقب افتاده و منفی جلوه میدهد و چرا بسیاری از مجریان برنامه ها و اخبار را از زنان انتخاب می کند؟ چرا بسیاری از آگهی های استخدام ، بدنبال استخدام خانمها و زنان می باشند؟ و چرا ؟؟؟ به نظر میرسد که جامعه اسلامی ما نیز تا حدودی متاثر از جوامع غربی شده است ودشمنان بدنبال ترویج تفکر باطل و ظالمانه فمینیستی ،در جامعه ما هستند و از سوی دیگر عده ای از غربزده ها برای عقب نماندن از جوامع دیگر و تامین خواست سازمانهای باصطلاح دفاع از حقوق زنانبه چنین اقداماتی دست می زنند. هم چنین زنان بدلیل قانع بودن به حقوقی کم و ناچیزو حرف شنوی و دقت در کار، بیشتر از مردان،مورد توجه صاحبان کار و مشاغل هستند که بنظر میرسد این اقدام،نوعی استثمار و بیگاری و ظلم به مقام و منزلت زن می باشد. اما باید دانست که تفکر منحط فمینیستی از نظر عقل و فطرت و شرع مقدس، باطل و مردود شده است وطبق فرمایش مقام معظم رهبری بالاترین ظلم و اهانت به مقام و منزلت زنان میباشد و استفاده ابزاری از زنان در جامعه،از نظر عقل و شرع ، باطل و محکوم است. بر این اساس میتوان گفت که پذیرش و انجام کارهای غیر مرتبط و شغل های اجتماعی غیر ضروری از سوی بانوان خصوصا در محیط مردانه به هیچ وجه به صلاح خود زنان و جامعه نیست زیرا این گونه کارها نه تنها زنان را از وظیفه اصلی خود ــ یعنی خانه داری و شوهرداری و تربیت فرزند ـــ باز می دارد ؛ بلکه زمینه فساد و گناه و ارتباطهای نامشروع را فراهم میکند و از سوی دیگر اشغال این گونه کارها توسط زنان، باعث بیکار شدن تعدادی از مردان و پسران جوان جویای کار می شود. بدون شک یکی از عوامل مهم افزایش فساد و گناه و روابط نامشروع در جامعه وافزایش آمار طلاق و مشکلات خانوادگی، حضور غیرضروری زنان در کارها و مشاغل اجتماعی غیرمرتبط وغیر لازم است. امید است که مسئولین فرهنگی جامعه همانند رهبری معظم انقلاب متوجه این خطر و انحراف باشند خطری که بیم آن می رود که در آینده به یک بحران فرهنگی و اجتماعی تبدیل شود و با تبعیت از فرامین و منویات مقام معظم رهبری در این زمینه و فرهنگ سازی و تبیین مقام و منزلت والای زن ،آنان را در جایگاهی قرار دهند که خداوند آن ها را قرار داده است و بدین وسیله موجبات رشد و تعالی آنان را فراهم ساخته و جامعه را در مسیر صحیح خود قرار دهند .