طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اصلا چرا جنبه فطری انسان نیاز اساسی به تربیت دارد؟ برنامه تربیتی اسلام در جنبه های فطری انسان چیست؟

اصلا چرا جنبه فطری انسان نیاز اساسی به تربیت دارد؟ برنامه تربیتی اسلام در جنبه های فطری انسان چیست؟

هر انسانى با فطرت حق جو و حق طلب و با گرایش به خوبى ها و پاکى ها متولد مى شود. اما فطرت سرمایه اولیه و شرط لازم گرایش به خوبى ها و نیکى هاست و نیاز به تقویت و شکوفایى دارد که آن شرط دوم براى این است که انسان درست کردار و سعادتمند شود. قرآن اشاره دارد که مردم دو گروه عمده هستند، گروهى فطرت خود راپاک مى کنند و رشد مى دهند: «قد افلح من زکیها؛ آن کس که نفس خود را پاک گردانید، رستگار شد»، (شمس، آیه 9) . و گروهى فطرت خود را زنده به گور مى کنند: « و قد خاب من دسیها ؛ آن کس که نفس خود را آلوده کرد، نابود گشت» (شمس، آیه 10). «زکى» به معناى پاک کردن و رشد و نمو دادن است و «دسى» به معناى پنهان کردن است. اگر فطرت که سرمایه اولیه است با تزکیه و در سایه تعالیم الهى و تربیت هاى اولیاى الهى شکوفا شد و پرورش یافت ، موجب رستگارى است و اگر به دلیل هواپرستى و نفس مدارى از شیطان پیروى کرد ، زیر بار نفسانیت و شهوات زنده به گور مى شود و انسان این چنین به گناه آلوده مى گردد و زیان کار مى شود. آنچه موجب زدودن موانع فطرت می شود, بعد از آگاهی و بیداری, عبارت است از: توبه, زهد, ریاضت, مراقبه, محاسبه, تقوای الهی و … . پیامبران الهی که برای شکوفایی فطرت مبعوث می شوند, نخست با تلاوت آیات الهی, انسان ها را بیدار می کنند سپس با زدودن موانع, زمینه رشد و تکامل آنها را فراهم می کنند, پس از آن، به انسان ها کتاب و حکمت می آموزند: «یَتلوا عَلیهم ایاته و یُزکیهِم و یُعلمهم الکِتاب والحِکمة» آل عمران/164. انسان با آگاهی متوجه می شود خطر انحراف از فطرت چیست وقتی متوجه خطر شد در مرحله اول توبه می کند و سعی می کند توبه او خالص و نصوح باشد و با این توبه هم آثار فکر بد و اعمال آلوده گذشته را از بین ببرد و هم با تلاش و کوشش راه رشد را فراهم نماید. پس از آن که انسان سالک توبه کرد و با توجه تام به سوی خدا بازگشت باید تلاش کند تا با حالت زهد و بی رغبتی به دنیا و با اعراض از شیطان که موجبات فریفته شدن انسان را فراهم می کند ، دل را غبار روبی نموده وآن را حرم خاص و خلوت سرای خدا قرار داده و صاحب قلب سلیم می گردد ؛ زیرا در عالم قیامت کسانی بهره مند می شوند که از قلب سلیم برخوردار باشند چنان که قرآن فرمود: «یَوم لایَنفع مالٌ و لابَنون إِلا مَن أَتی الله بِقَلب سلیم؛ (شعراء/88 و 89 ) ؛ روز قیامت نه مال و نه فرزندان, هیچ کدام سودی ندارند, فقط کسانی که دارای قلب سلیم هستند, طرفی می بندند». رسیدن به مقام زهد و بی رغبتی به دنیا و بریدن از هر محبتی غیر محبت خدا نیازمند ریاضت و ورزش است, تا جان سالک ورزیده شود و جان ورزیده به بارگاه شهود حق بار می یابد. چنان که حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمود : «إِنَما هِی نَفسی أَروضها بالتقوی(نهج البلاغه, نامه 45) من نفس خود را با تقوا ریاضت می دهم. انسانی که با تقوا خود را ریاضت داده, نفس سرکش او رام شده و راه فرشته منشی را طی می کند, قوای مادون او مطیع عقل عملی می شود و فضایل را در زندگی فردی و جمعی پیاده می کند. بعد از ریاضت و تمرین برای رسیدن به مقام شهود باید پیوسته مراقب خویشتن بود تا مبادا بیگانه به حریم دل راه یابد و زمینه های انحراف وی را فراهم نماید. در کنار آن، لازم است از خود محاسبه به عمل آورد و ملاحظه کندآیا تمام کارهای او در مسیر حق است یا نه؟ قرآن کریم افزون بر دستور مراقبت و محاسبت, رعایت تقوا را لازم می داند. چنان که فرمود: «یا أَیها الَّذِین امَنوا اتَّقوا الله ولِتنظر نفس ما قَدَّمت لِغد واتقوا الله» حشر/18. در این آیه کوتاه، قبل و بعد از محاسبه کلمه تقوا را مطرح کرده است. یعنی انسان قبل از محاسبه که مرحله مراقبه باشد باید تقوا را رعایت کند تا بتواند حسنات و سیئاتش را ملاحظه کند و حب نفس او را وادار به داوری به سود خود نکند. حاصل آن که : سالک، نخست باید پرهیزکارانه مراقب باشد تا کار خلاف نکند. ثانیا: پرهیزکارانه تمام افعال و اعمال جوارحی و جوانحی را ضبط نماید و مراقب باشد تا چیزی از یاد او نرود. ثالثا: پرهیزکارانه تمام آنها را جمع بندی کرده در داوری هرگز به سود نفس و زیان عقل حکم نکند. رابعا: اگر در محاسبه خود را کامیاب یافت شاکر باشد. خامسا: طبق قضای صحیح و داوری عادلانه اگر حسنات او بر سیئات او افزون بود توفیق چنین نعمتی را از خدا بداند و راه افزایش حسنه را ادامه دهد. سادسا: اگر نتیجه قضای عادلانه افزایش سیئات بود، فورا با توبه و انابه ترمیم کند و مدام در طی چنین منازلی باشد . انسان فطرتا خداجو و حق جوست و اکثریت مردم نیز به این ندا پاسخ میدهند. علما اسلام به تبع قرآن و روایات تصریح دارند که مردم در نهاد خود به دنبال حقند اما در مواردی خطا در تطبیق دارند. اگر روزی هجوم تبلیغات مسموم علیه ارزش ها برداشته شود و چهره حق همان گونه که هست جلوه گر شود روشن می شود که اکثریت به آن روی می آورند. بنابراین اکثریت به بدی تمایل ندارند بلکه یا در مقام علم و شناخت فریب می خورند و بدی را جای خوبی می پندارند یا در مقام عمل فریب نفس و شیطان را می خورند به سمت بدی روی می آورند. اگر انسان به پشت بام آفرینش برود ملاحظه می کنید که اکثریت مردم به بهشت می روند و تنها تعداد قلیلی در جهنم جاودانه هستند; یعنی , اکثریت مردم براساس فطرت عمل می کنند اگر چه خطای در تطبیق دارند و بدین دلیل اشتباهات و لغزش هایی هم دارند و تنها معدودی فطرت خود را دفن می کنند .
اگر به آیاتی که خداشناسی فطری را مطرح می کنند دقت نماییم ، به راحتی می توانیم دلیل این که برخی در همه حال به فکر خدا نیستند و بعضی دیگر به کلی منکر خدا می شوند را دریافت . به صورت اجمال می توان موارد ذیل را براساس آیات قرآن موانع بی توجهی به معرفت فطری قلمداد کرد: 1- نسیان ( ( ولا تکونوا کالذین نسوالله فانساهم انفسهم ؛ و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا خودشان را فراموششان ساخت ) ) ، (حشر، آیه 19 – توبه ، آیه 67). از این آیه و آیات مشابه آن مستفاد می گردد که کافران پیشینه معرفت نسبت به خداوند دارند ولی در حال کفر، خدا را فراموش کرده و از یاد برده اند و میل نسیان بستر انکار خدا یا فکر او نبودن می شود. 2- توجه به علل و اسباب مادی ( ( فاذا رکبوا فی الفلک دعوالله مخلصین له الدین فلما نجاهم الی البر اذاهم یشرکون ؛ پس هرگاه در کشتی سوار شوند، خدای را با اخلاص و پاک دینی [ یکتاگریی ] بخوانند و چون به سوی خشکی برهاندشان ، آن گاه شرک می ورزند ) ) ، (عنکبوت ، آیه 65) . این آیه با لحن خاصی می گوید در واقع قطع امید از سایر علل و اسباب موجب می شود انسان متوجه مسبب الاسباب گردد و آن معرفت فطری که در عمق جانش خفته است بیدار گردد .از این آیه و آیات مشابه به خوبی استفاده می شود که توجه به آنچه اطراف انسان را احاطه کرده و آدمی را به خود مشغول داشته است ، عامل عمده بی توجهی به معرفت فطری او نسبت به خداوند است. 3- رفاه و آسایش ( قل ارایتکم ان اتیکم عذاب الله او اتتکم الساعة اغیرالله تدعون ان کنتم صادقین ؛ بگو به نظر شما، اگر عذاب خدا شما را در رسد، یا رستاخیز شما را دریابد، اگر راستگویید کسی غیر از خدا را می خوانید؟ ) (انعام ، آیه 40 و همینطور آیات 41 و43) . این آیه نشانگر آن است که فطرت انسان در تنگناها و شداید همچون قیامت یا زمان مرگ بیدار و آشکار می گردد،ازاین رو می توان استفاده کرد که رفاه و آسایش ، زمینه پوشیدگی فطرت را فراهم می آورد. 4- دوستی با شیطان ( ( ولاضلنهم ولامنینهم ولامرنهم فلیبتکن اذان الانعام و لامرنهم فلیغیرن خلق الله و من یتخذ الشیطان ولیاًمن دون الله فقد خسر خسراناً مبیناً؛ ( شیطان گفت … ) و آنان را سخت گمراه و دچار اندوه های دور و دراز خواهم کرد و وادارشان می کنم تاگوش های دام ها را شکاف دهند و وادارشان می کنم تا آفریده خدا را دگرگون سازند و هر کس به جای خدا، شیطان را دوست گیرد، قطعاًدستخوش زیان آشکاری شده است ) ) ، (نسا، آیه 119) . تغییر در آفریده خدا خروج از حکم فطرت و خداشناسی فطری است (المیزان ، ج 5، ص 85، علامه طباطبایی) و این در سایه دوستی با شیطان است ، اگر کسی با شیطان دوست بود این خلق الله ( خداشناسی فطری ) در او تغییر کرده و به عدم توجه به خدا و یا انکار او منجر خواهد شد .به هر حال خداوند به ما نزدیک است و این ما هستیم که با کردار خود او را در دوردست ها می جوییم : آن چه حق است اقرب از حبل الورید تو فکنده تیرفکرت را بعید ای کمان و تیرها برساخته صید نزدیک و تو دورانداخته هر که دوراندازتر او دورتر وزچنین گنج است او مهجورتر ( مثنوی، دفتر ششم، ابیات 2353 – 2355 )
ر. ک : 1- آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 12 (فطرت در قرآن) .
2- فطرت ، شهید مطهری
3- تعلیم و تربیت در اسلام

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد