۱۳۹۶/۱۱/۰۸
–
۴۵۴ بازدید
1ـ حضرت زهرا (س) نیز مثل باقی زنان فرزنددار شده اند ؛ لکن نه مبتلا به خون حیض و استحاضه بوده اند و نه مبتلا به خون نفاس. پاکى حضرت زهرا(سلام الله علیها)از حیض و نفاس را شیعه و سنى از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام )روایت کرده اند. و روایات در این باره بسیار است. به چند نمونه از این روایات اشاره مى شود:الف: پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «فاطمه، بتول نامیده شده زیرا از حیض و نفاس پاک شده است».(1)ب: امام باقر(علیه السلام )فرمودند: فاطمه (سلام الله علیها )به چند جهت طاهره نامیده شده است،از جمله اینکه هرگز خون حیض و نفاس ندید.(2)
2ـ مگر الگو باید نقصی داشته باشد تا الگو باشد. آیا انبیا باید کور و کر و لال می بودند تا می توانستند الگو برای نابینایان و ناشنوایان و افراد لال باشند؟!! آیا انبیاء باید گناهکار می بودند تا می توانستند الگوی گناهکاران باشند؟! حتّی هم جنس و هم نوع بودن نیز دخلی در الگو بودن ندارد. آیا انبیاء که مرد بودند ، نمی توانند الگوی زنان باشند؟ یا حضرت زهرا(س) که زن بود نمی تواند الگوی مردان باشد؟ به تصریح آیات و روایات ، برخی از انبیاء و از جمله رسول الله(ص) پیامبر جنّها هم بوده اند ؛ حال که خودشان جنّ نبودند. ائمه(ع) نیز بر جنّها امامت دارند.
الگو نه تنها نباید در ردیف الگو گیرنده باشد بلکه برعکس الگو همواره باید برتر از الگوگیرنده باشد. چون الگو یعنی نمونه ی کاملی که دیگران باید خود را به او همانند کنند. لذا ملائک نیز الگوی مردمان عادی هستند ؛ چون برتر از ما هستند ؛ امّا آنکه از ملائک گذر نمود دیگر ملائک را الگوی خود قرار نخواهد داد. لذاست که در روایات به وفور به ما توصیه نموده اند که اخلاق ملائک را داشته باشید. البته این الگوگیری در حیطه ی افعال اختیاری است نه در امور سرشتی. لذا هیچکس مکلّف نیست که قدّ و قواره ی خود یا قیافه ی خود را شبیه انبیاء کند.
حضرت زهرا (س) بنده ی خدا بود و در این بندگی الگو است. ما نیز وظیفه داریم که در بندگی به آن حضرت اقتدا کنیم ؛ امّا حض نشدن و خون نفاس ندیدن چیزی نیست که محتاج الگو گیری باشد. مگر حیض شدن هم الگو می خواهد؟ مگر نفاس شدن هم الگو می خواهد؟ هیچ مردی حیض و نفاس نمی شود ، پس آیا می توان گفت که مردان در این حیطه از حضرت زهرا(س) الگو گرفته اند.
خلاصه کلام آنکه: قول به هم طرازی الگو و الگوگیرنده قولی است مشهور ولی صد در صد باطل. الگو همواره باید کاملتر از الگوگیرنده باشد ؛ و هر چه این کمال بیشتر باشد همان اندازه الگو بودن او قویتر می شود. لذا برترین الگو خود خداوند متعال است ؛ لذا رسول الله (ص) فرمودند: « تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّه ــ آراسته شوید به اخلاق خدا » (بحار الأنوار ،ج 58 ،ص129) ؛ یعنی خدا کریم است شما هم کریم باشید! خدا رئوف است شما هم رئوف باشید! خدا عذرپذیر است شما هم عذرپذیر باشید! خدا غیور است شما هم غیور باشید! و در یک کلام خدا صاحب اسماء حسنی است شما نیز مظهر آن اسماء شوید تا خلیفة الله گردید!
کار الگو همین است که صفات کمال خویش را در الگوگیرنده نمودار سازد ؛ و کار الگوگیرنده آن است که خود را در اختیار الگو قرار دهد و از او اطاعت محبّانه کند تا متّصف به صفات کمال الگو شود. ما همه مأموریم که مطیع خدا باشیم تا صفات الهی پیدا کنیم و خلیفة الله گردیم ؛ لکن برای رسیدن بدان مقام باید خود را شبیه اهل بیت (ع) کنیم ؛ چرا که آنان خلیفة الله بالفعل می باشند. البته در این میان الگوهای میانی همچون ملائک ، صلحا و علمای ربّانی نیز وجود دارند. خود رسول الله (ص) تنها یک الگو دارد که عبارت است از خداوند متعال ، لذا او فقط تربیت شده ی خداست ؛ از اینرو فرمودند: « أَدَّبَنِی رَبِّی بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاق ــ پروردگارم مرا به مکارم اخلاق مؤدّب ساخت» (إرشاد القلوب إلى الصواب،ج 1 ،ص160) و فرمودند: « أَدَّبَنِی رَبِّی فَأَحْسَنَ تَأْدِیبِی ــ پروردگارم مرا تأدیب نمود و چه نیکو تربیتم کرد» (بحار الأنوار ،ج 68،ص382) ؛ آنگاه رسول خدا(ص) اهل بیت خویش را تربیت کرد و نقشه ی وجود خویش (قرآن) را همراه با نمونه های ساخته شده با آن کتاب (اهل بیت) در اختیار ما گذاشت تا ما نیز خود مطابق آن نقشه و نمونه ، بسازیم.
این نقشه ، نقشه ی مرد کامل بودن یا زن کامل بودن نیست بلکه نقشه ی انسان کامل بودن است ؛ و انسان نه مرد است و نه زن ؛ چون اگر مرد بود زنها انسان نبودند ؛ و اگر زن بود ، مردها انسان نبودند. انسان نه مرد است نه زن ، نه بلند قد است نه کوتاه قد، نه سیاه است نه سفید و نه سرخ و نه … . جنّها نیز می توانند از این الگو برای خود سازی کمک بگیرند ؛ چون ناقص می تواند از کامل استفاده کند ولی عکسش ممکن نیست.
2ـ مگر الگو باید نقصی داشته باشد تا الگو باشد. آیا انبیا باید کور و کر و لال می بودند تا می توانستند الگو برای نابینایان و ناشنوایان و افراد لال باشند؟!! آیا انبیاء باید گناهکار می بودند تا می توانستند الگوی گناهکاران باشند؟! حتّی هم جنس و هم نوع بودن نیز دخلی در الگو بودن ندارد. آیا انبیاء که مرد بودند ، نمی توانند الگوی زنان باشند؟ یا حضرت زهرا(س) که زن بود نمی تواند الگوی مردان باشد؟ به تصریح آیات و روایات ، برخی از انبیاء و از جمله رسول الله(ص) پیامبر جنّها هم بوده اند ؛ حال که خودشان جنّ نبودند. ائمه(ع) نیز بر جنّها امامت دارند.
الگو نه تنها نباید در ردیف الگو گیرنده باشد بلکه برعکس الگو همواره باید برتر از الگوگیرنده باشد. چون الگو یعنی نمونه ی کاملی که دیگران باید خود را به او همانند کنند. لذا ملائک نیز الگوی مردمان عادی هستند ؛ چون برتر از ما هستند ؛ امّا آنکه از ملائک گذر نمود دیگر ملائک را الگوی خود قرار نخواهد داد. لذاست که در روایات به وفور به ما توصیه نموده اند که اخلاق ملائک را داشته باشید. البته این الگوگیری در حیطه ی افعال اختیاری است نه در امور سرشتی. لذا هیچکس مکلّف نیست که قدّ و قواره ی خود یا قیافه ی خود را شبیه انبیاء کند.
حضرت زهرا (س) بنده ی خدا بود و در این بندگی الگو است. ما نیز وظیفه داریم که در بندگی به آن حضرت اقتدا کنیم ؛ امّا حض نشدن و خون نفاس ندیدن چیزی نیست که محتاج الگو گیری باشد. مگر حیض شدن هم الگو می خواهد؟ مگر نفاس شدن هم الگو می خواهد؟ هیچ مردی حیض و نفاس نمی شود ، پس آیا می توان گفت که مردان در این حیطه از حضرت زهرا(س) الگو گرفته اند.
خلاصه کلام آنکه: قول به هم طرازی الگو و الگوگیرنده قولی است مشهور ولی صد در صد باطل. الگو همواره باید کاملتر از الگوگیرنده باشد ؛ و هر چه این کمال بیشتر باشد همان اندازه الگو بودن او قویتر می شود. لذا برترین الگو خود خداوند متعال است ؛ لذا رسول الله (ص) فرمودند: « تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّه ــ آراسته شوید به اخلاق خدا » (بحار الأنوار ،ج 58 ،ص129) ؛ یعنی خدا کریم است شما هم کریم باشید! خدا رئوف است شما هم رئوف باشید! خدا عذرپذیر است شما هم عذرپذیر باشید! خدا غیور است شما هم غیور باشید! و در یک کلام خدا صاحب اسماء حسنی است شما نیز مظهر آن اسماء شوید تا خلیفة الله گردید!
کار الگو همین است که صفات کمال خویش را در الگوگیرنده نمودار سازد ؛ و کار الگوگیرنده آن است که خود را در اختیار الگو قرار دهد و از او اطاعت محبّانه کند تا متّصف به صفات کمال الگو شود. ما همه مأموریم که مطیع خدا باشیم تا صفات الهی پیدا کنیم و خلیفة الله گردیم ؛ لکن برای رسیدن بدان مقام باید خود را شبیه اهل بیت (ع) کنیم ؛ چرا که آنان خلیفة الله بالفعل می باشند. البته در این میان الگوهای میانی همچون ملائک ، صلحا و علمای ربّانی نیز وجود دارند. خود رسول الله (ص) تنها یک الگو دارد که عبارت است از خداوند متعال ، لذا او فقط تربیت شده ی خداست ؛ از اینرو فرمودند: « أَدَّبَنِی رَبِّی بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاق ــ پروردگارم مرا به مکارم اخلاق مؤدّب ساخت» (إرشاد القلوب إلى الصواب،ج 1 ،ص160) و فرمودند: « أَدَّبَنِی رَبِّی فَأَحْسَنَ تَأْدِیبِی ــ پروردگارم مرا تأدیب نمود و چه نیکو تربیتم کرد» (بحار الأنوار ،ج 68،ص382) ؛ آنگاه رسول خدا(ص) اهل بیت خویش را تربیت کرد و نقشه ی وجود خویش (قرآن) را همراه با نمونه های ساخته شده با آن کتاب (اهل بیت) در اختیار ما گذاشت تا ما نیز خود مطابق آن نقشه و نمونه ، بسازیم.
این نقشه ، نقشه ی مرد کامل بودن یا زن کامل بودن نیست بلکه نقشه ی انسان کامل بودن است ؛ و انسان نه مرد است و نه زن ؛ چون اگر مرد بود زنها انسان نبودند ؛ و اگر زن بود ، مردها انسان نبودند. انسان نه مرد است نه زن ، نه بلند قد است نه کوتاه قد، نه سیاه است نه سفید و نه سرخ و نه … . جنّها نیز می توانند از این الگو برای خود سازی کمک بگیرند ؛ چون ناقص می تواند از کامل استفاده کند ولی عکسش ممکن نیست.