طلسمات

خانه » همه » مذهبی » امیدواری ، مبارزه با شیطان ، دعا

امیدواری ، مبارزه با شیطان ، دعا


امیدواری ، مبارزه با شیطان ، دعا

۱۳۹۷/۰۲/۲۲


۸۳۴ بازدید

من به خدا اعتقاد دارم و در زندگی ام به طور آشکارا احساسش میکنم واجبات انجام میدم و امید دارم خداوند مرا مورد رحمت قرار بده برای اخرتم زیاد دعا میکنم برای دنیام یه سری حاجت هایی داشتم هیچ کدومش براورده نشد تصمیم گرفتم دیگه برای دنیایم دعا نکنم چون قبلا گناهان کبیره انجام دادم شاید دارم تاوان انها را میپردازم دیگه دعا نمیکنم که مثلا بگم خدایا امر ازدواج برام راحت کن یا پولدار شم یا غیره این فکر تصمیمی از ناحیه شیطانه ؟

دوست عزیز! به طور قطع خدای رحمان ما را در رسیدن به اهدافمان یاری می کند . این سنت الهی است ( کلا نمد هولاء و هولاء من عطاء ربک ) (غافر 60)این وعده پروردگار است که هر کس اهل تلاش باشد در مسیری که پیش گرفته , خدا او را یاری خواهد کرد ؛ که البته امدادهای ویژه پروردگار از آنِ متقین است . ممکن است گاهی اوقات ما با محاسبات و اندیشه ی خویش در تشخیص خیر , دچار اشتباه شویم ؛ لذا به هر میزان که انسان با کلام وحی الهی در ارتباط باشد کمتر دچار خطا و اشتباه می شود . انسان در زندگی نیازمند به شخصی بصیر است تا او را راهنمایی کند و چه کسی بصیرتر از خدای سبحان ( انه بکل شی بصیر ) . خدای متعال از طریق وحی , عقل و اهل بیت عصمت و طهارت ( علیهم السلام ) راه صحیح را به بشر نشان داده است . قرآن کریم درباره ی این که معیار کارها باید خیر باشد و خیر را هم وحی تبیین می کند این چنین می فرماید : «عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئاً و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون» چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید , حال آنکه خیر شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید حال آنکه شر شما در آن است و خدا می داند و شما نمی دانید . (کافی، ج2، 467)حقیقت این است که شیطان، هنرمند توانایی است. گاهی آنقدر خوب سفسطه می‌بافد و جای فلسفه به ما قالب می‌کند که خیال می‌کنیم بزرگترین فیلسوف عالم است. گاهی آنقدر عاطفی و دلسوز نشان میدهد که گویا تجلی قلب خدا در زمین است. آنقدر ماهرانه همدلی و همدردی می‌کند که انگار بهترین روان شناس دنیاست. آنقدر عارفانه برخورد می‌کند که گاه او را فرشته یا پیامبری می‌بینیم که ما را به سوی خدا می برد. همۀ اینها برای این است که نقابهای او، خیلی شبیه اصل هستند. تمام تلاش خود را می‌کند که در قدمهای اول، رفتار فرد را به حساب خود واریز کند و سلطه بر ذهن و فکر را هدف اصلی خود قرار می‌دهد. روشهای فراوانی برای نیل به این مقصود دارد. گاهی اشتباهی که انجام داده‌ایم را مکرر به یاد ما می‌آورد تا آیینه دق‌مان شود، گاهی خطای کوچکی را آنقدر بزرگ می‌کند که فکر می‌کنیم راهی جز مرگ، این بی‌آبرویی به درگاه خدا را نخواهد شست! گاه در قدمهای بلندتر، شبهه فکری ایجاد می‌کند، فضا را مه‌آلود می‌کند تا درست و غلط را جای هم ببینیم. کار درستی انجام می‌دهیم، آن را گناه و مستوجب عذاب نشان می‌دهد. راه استدلال را می‌بندد تا در مقابل انحراف دیگران، حرفی برای گفتن نداشته باشیم و … . خوب ما آدمها هم که یک عاشقی دیرینه از روز الست با خدا داریم، وقتی این اتفاقات که برایمان می‌افتد احساس می‌کنیم خلاف وعده‌ای که به خدا دادیم عمل کرده‌ایم (ألم أعهد ألیکم یا بنی آدم ألّا تعبدوا الشیطان و أن أعبدونی؟) از خودمان بدمان می‌آید.
شیطان اینگونه القا می‌ کند که« احساس کنیم رابطه ‌مان با خدا تیره شده و او نیز از ما خسته است» اما تا حال درمحبت یک مادر به فرزند, دقت نموده اید؟ مادری که آغوش پر مهرش همیشه بروی فرزند گشوده است و از هیچ کمکی نسبت به او دریغ ندارد. مادر نگران اوست اما کودک غرق بازیهای کودکانه خویش می شود و خانه و مادر را در لذت کوچک خود فراموش می کند. کودکی که دستش به دستان گرم مادر گره نخورده است بارها و بارها زمین می خورد. لباسهایش خاکی و کثیف شده است. غروب شده است اما او هنوز برنگشته است. مادر می داند کودک از تاریکی می ترسد، از تنهایی. مادر می‌داند شیطانهای کوچک و بزرگی هستند که او را سرگرم می کنند. هرچقدر هم اطراف او همهمه باشد، او نیاز به آغوش پرمحبت مادر دارد. وسوسه‌ها، روی بازگشت به خانه را از او می‌گیرند اما مادر آشفته و نگران بدنبال او می آید. محبت مادر قطره ای از دریای محبت خالق مادر هم نیست. خدای مهربان, از روی حب و عشق، انسانها را خلق کرد و از هیچ کمکی برای هدایت آنها دریغ نورزید, فطرتی داد که خداخواه است, عقلی که چراغ راه است, پیامبران و اولیایی که راهبر و راهنما هستند. او لحظات را قطره قطره می شمارد تا ما بسوی او برگردیم و به او نزدیکتر شویم. ما آدما هر کاری دوست داریم می‌کنیم، با اینکه غرق این نعمت بینهایتم. اما او بیخیال اینهمه خاکی رفتنهای ما، منتظر می ماند. شما که خوبید اما امثال من حتی اگر تا آخرین نفسها هم با شیطان همقدم باشیم او ناامید نخواهد شد. غروب عمر که می رسد، می‌بیند ما هنوز برنگشته ایم. دل مهربانش می‌گیرد. چند قطره باران از چشمهای رحمتش می بارد. آرام زمزمه می کند: صبح شد، ظهر شد، غروب شد… نیامدی.
چه لطیف فرموده است: «لو عَلِمَ المُدبرون کیف اشتیاقی بِهم لَماتوا شوقاً» اگر کسانی که به من پشت کرده اند بدانند چقدر مشتاق برگشت آنها هستم از شوق جان می‌دهند. دوست عزیز، آیا می توان لحظه ای از این وجود سراسر محبت، ناامید شد؟ آیا لحظه ای می توان دوری از او را تحمل کرد؟ آیا هیچ بنده‌ای برای او غریبه خواهد شد؟ آیا … ؟ مراقب باشید شیطان با این توجیهات، از حلقه دوستان خدا بیرونتان نکند.
عشق، ز اول سرکش و خونی بود ————- تا گریزد، هرکه بیرونی بود .
ناامیدی ازخدا ممکن است به دلیل این باشد که توقعاتی ازخدا داشته ایم و انجام نشده واین را به گونه ای مربوط به بی توجهی خدا به خودمان تعریف نماییم. همیشه باید ظن و گمان خوبمان به خدا را حفظ و درست ومحکم نماییم واز اوناامید نشویم وشکستهای ظاهری زندگی را مهم ندانیم بلکه آنها را پلی برای پیشرفت وموفقیتهای آینده خود قرار دهیم . دیگر اینکه از شکست نباید خسته شد، توسلمان را به اهل بیت ادامه داده و مطمئن باشیم که اصل پیروزی وموفقیت در دل همین شکستها است! نمی توان کسی را پیدا کرد که حداقل یک بار در طول زندگی طعم شکست را نچشیده باشد. و بی جهت نیست که همه انسان های موفق ؛ با تکیه بر شکست هایشان قادر به رسیدن به آرزوهایشان شده اند.اما اغلب مردم شکست را یک واقعیت می دانند و نه نتیجه اعمالشان. شکست نه یک واقعیت بلکه فرصت دوباره ای برای رسیدن به موفقیت است.
همواره بدانیم که دعا خود نوعی عبادت است و هیچ دعایی خالی از نوعی اجابت نیست، زیرا نوعی عبادت و پرستش است و درهر عبادتی که با قصد قربت انجام می شود ؛ یعنی عبادت کننده تصمیم دارد به خدای خود نزدیک شود و به کمالات ذات اقدس اله آراسته گردد، خالی از اثر قربی نیست. بنابر این، همین که دعا و عبادت با خلوص نیت و شرایط لازم انجام می شود، در همان لحظه به اجابت می رسد و اثر معنوی خود را بر روح و جان انسان می گذارد. و با استمرار این حالت است که آدمی به تدریج مظهر نورانیت و اسماء و صفات کمالیه حق تعالی شده، به کمال و سعادت شایسته خود می رسد، خود دعا کردن، در حقیقت، درمان عطش قلب و تسکین سوزش جان و نیاز روح به عروج به عالم قدس اله است. امام صادق علیه السلام فرمود: شما را به دعا سفارش مى کنم. زیرا با هیچ عمل دیگرى همچون دعا, به خدا نزدیک نمى شوید.
تمامی عبادات به خصوص دعا دارای چندین اثر عمومی و خصوصی است. آثار عمومی دعا، معنویت، نورانیت، صفا و قربی است که در قلب و روح انسان ایجاد می شود و آثار خصوصی آن تأثیرات معنوی و یا مادی خاص است که در اثر ارتباط موثر با خداوند حاصل می شود و در روایات و سند دعاها ذکر شده است، مانند دعا برای رفع امراض، فقر، گرفتاری و مانند آن. هر دعایی اقتضای استجابت دارد، ولی از نظر فلسفی برای اینکه این اقتضا به علیت تبدیل شود و خواسته ما در خارج واقعا محقق شود، عوامل دیگری نیز در کار است که باید همگی جمع شوند. علیت و ضرورت وجود چیزی در خارج در گرو این است که تمامی علت های اقتضایی با هم جمع شوند و وجود آن چیز در خارج به صورت ضرورت درآید و گرنه با تحقق برخی از عوامل و اقتضائات وجود آن ضروری و حتمی نخواهد بود، بنابراین همانگونه که گفتیم: هر دعایی حتما اقتضای اجابت دارد و خداوند فرموده ادعونی استجب لکم، ولی عملی شدن آن بستگی به وجود سایر اقتضائات و علت ها و شرایط دیگری دارد که در تحقق خارجی آن دخیل هستند.
نیز بدانیم که دعا اقتضای اجابت دارد نه اینکه علت اجابت باشد. در این زمینه باید بدانید که تحقق هر آرزو و رسیدن به هر هدفی راه اختصاصی و طبیعی خود را دارد و دعا تنها یکی از عوامل موفقیت و رسیدن به خواسته ها و نیازها است. برای موفقیت و رسیدن به خواسته های مشروع خود باید برنامه ریزی و تلاش پی گیر داشت. به طور مثال دعا درباره سلامتی اقتضای اجابت دارد، یعنی در صورتی که انسان تلاش کند و نزد طبیب برود و دارو مصرف کند و دعا هم بکند این عوامل روی هم باعث صحت و سلامتی انسان خواهد شد.
نابرده رنج گنج میسر نمی شود – مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد.
برخی افراد خیال می کنند همین که بنشینند و دعا کنند و در این زمینه با اصرار از خداوند چیزی بخواهند، می توانند خداوند را مجاب کنند و به خواسته خود برسند. این تصور درست نیست. رسیدن به هر خواسته ای راه خود را دارد و باید از مسیر طبیعی خودش بدان دست یافت.

البته در کنار تلاش فردی و اجتماعی موضوع دعا هم سفارش شده است و باعث جلب عنایت و کمک خداوند می شود. به عبارت دیگر باید برخواست و دعا کرد نه اینکه نشست و دعا کرد. دعا کردن نشستنی نیست. دعا برای کسی مفید است که در مسیر قرار دارد و عملا تلاش می کند و نهایت سعی خود را برای رسیدن به اهداف خود در زندگی انجام می دهد. چنین کسی بسیار موفق خواهد بود و برای او رسیدن به خواسته ها و استجابت دعاها دور از انتظار نیست.
*دلیل اصلی عدم اجابت:
گاهی شما از پدر خود چیزی می خواهید و او به دلیل اینکه مقدور نیست و یا مصلحت نیست, برایتان فراهم نمی کند؛ ولی در عین حال پاسخ مهربانانه او را دارید و می دانید که به شما توجه دارد و این خودش خیلی مغتنم است. وقتی ما از خدای متعال هم چیزی می خواهیم باید بدانیم که سوال ما را می شنود و پاسخ مهربانانه او کمتر از پدرمان نیست و اگر احیانا دعا و درخواستی را اجابت نمی کند, حکمت و مصلحتی در کار است و هنوز علت آن تامه نشده است, یعنی زمان و امکانات دیگری که باید برای رسیدن به آن مقصد فراهم شود, فراهم نشده است. البته این در صورتی است که رابطه شما با پدرتان و همچنین خداوند رابطه خوب, محترمانه و محبت آمیزی باشد. گاهی هم عدم اجابت به خاطر نبود این گونه رابطه است.
دعا، اصولا یک عبادت و عمل ارتباطی قربی با خداوند است، بنابراین اگر به ثمر نمی نشیند، لزوما به خاطر مشکلاتی است که در این ارتباط وجود دارد و یا به خاطر نبود شرایط لازم مانند حکمت و مصلحت است.
تصور کنید شما در چه صورتی حاضرید و یا امکان دارد که از فردی در روابط اجتماعی خود کمک بگیرید و یا طلب قرض کنید و مانند آن. این در صورتی است که اولا یکدیگر را بشناسید و ثانیا رابطه خوب و صمیمی با هم داشته باشید. هرگز از غریبه ای که شما را نمی شناسد، شما هم او را نمی شناسید، به توان او برای برآوردن خواسته خود، واقف نیستید و یا رابطه خوب و حسنه ای و ندارید, تقاضای کمک نمی کنید.
انسان معمولا به کسی روی می اندازد که پیش او احترام و آبرو دارد، باید رابطه شما با او، آنقدر مستحکم، صمیمی و قابل اطمینان باشد که شما بدانید، اگر روی بیاندازد و از او چیزی بخواهید، نا امید نخواهید شد و پاسخ رد نمی شنوید.
این قانون در نوع رابطه تاثیر گذار، با خدای متعال هم جریان دارد. در دعا و رابطه با خدای تعالی و درخواست از او برای رفع نیازها و برآوردن خواسته ها نیز همین امور رعایت می شود. در این زمینه، انسان مستجاب الدعوه به کسی گفته می شود، که اولا با خدا ارتباط دارد، اهل دیانت و عبادت است و رابطه اش با خدای متعال قطع نیست و ثانیا رابطه او با خدای متعال سالم و اصلاح شده است، یعنی از عواملی که باعث تخریب رابطه انسان با خدا می شود، مانند گناه و نافرمانی، لقمه حرام، قساوت قلب، شرک خفی و مانند آن، پرهیز می کند وثالثا, رابطه عمیق , دوستانه و مستحکمی با خداوند دارد و در حقیقت هم عارف است و هم معروف؛ کسی که در اثر معرفت و اطاعت و عبادت, نزد خداوند و ملائکه او معروف شده و اهل آسمان او را می شناسند. این یعنی یک انسان وجیه و آبرومند، یعنی کسی که وقتی از خدای چیزی طلب می کند، دعایش بی پاسخ نمی ماند.
اگر انبیاء و اولیاء الهی مستجاب الدعوه بودند به خاطر این بوده است که رابطه خوب و عمیقی با خدای متعال داشتند، مطیع او بودند، و هرگز با او مخالفت نمی ورزیدند. البته این حالت؛ یعنی مقام استجابت دعا، اختصاص به ایشان نیز ندارد؛ یعنی برای تمامی مؤمنان در صورتی که بتوانند رابطه صمیمی و مستحکمی با خدای تعالی برقرار نمایند، ممکن است.
البته ممکن است این حرف نا امید کننده به نظر برسد، یعنی کسی بگوید: خوب ما که مستجاب الدعوه نیستیم، هنوز نتوانسته ایم چنین رابطه ای را با خدا برقرار کنیم، از چنین وجاهت و آبرومندی نزد خدای تعالی برخوردار نیستیم، هنوز خود سازی نکرده ایم و از آلودگی ها خودمان را کاملا پاک نساخته ایم و پرونده خوبی از این جهت نداریم، ما باید چه کنیم؟ آیا نباید دعا کنیم و مستقیم درب خانه خدا برویم؟ و آیا نباید به استجابت دعای خود امید وار باشیم؟
مستجاب الدعوه بودن کار خیلی آسانی هم نیست، ما که هنوز در ابتدای راه یا حد اکثر در اواسط راهیم، چه کنیم؟
در این زمینه گفتنی است: خوشبختانه برای این افراد که اکثریت مومنان را تشکیل می دهند نیز راه باز است، به طور کلی در ارتباطی که انسان با خدای خود دارد، هیج درب بسته، راه نرفتنی و هدف نارسیدنی وجود ندارد، در آستان ربوبی، همه چیز شدنی و رسیدنی است؛ منتهی باید توجه داشت، اگر کسی خودش آبرومندی کافی ندارد و از وجاهت لازم برخوردار نیست، راه ارتباط برای او این است که به آبرومند و صاحب وجاهتی رجوع کند و او را میان خود و خدا وسیله و واسطه قرار دهد، در همین زمینه قرآن کریم مى فرماید: «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ»؛ «به سوى خداوند واسطه بجویید. بحث شفاعت و توسل دقیقا برای این رابطه لحاظ شده است و فلسفه آن جبران نقائصی است که انسان ها، به خصوص مومنین، برای ارتباط با ذات هستی دارند.
به دعای توسل توجه کنید، در پایان هر فراز از آن آمده یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله، یعنی ای آبرومند نزد خدا که در اثر این آبرومندی اگر به او رجوع کنی و از او چیز بخواهی دست رد به سینه تو نمی زند ، ما را که از چنین آبرویی برخوردار نیستیم و نتوانسته ایم خدای تعالی را، آنچنان که باید از خود راضی نماییم، دریاب و میان ما و خدای متعال به جهت قربی که داری واسطه شو و از او به خواه که نیازها و حاجت های ما را برآورد.
** توضیح بیشتر درباره شرایط و موانع اجابت دعا:
زمینه به ثمر نشستن درخت دعا و نیایش چند چیز است که بدون فراهم آمدن آن ها, اجابتی که مد نظر نیایشگر است، محقق نخواهد گشت که عبارتند از :(1- رفع موانع. 2- ایجاد شرایط. 3- رعایت آداب . 4- شرایط خواسته) .
البته اگر موانع آن رفع و شرایط رعایت شود و با حکمت و مصلحت الهی منافات نداشته باشد, اجابت انشاءالله حتمی است و رعایت آداب جنبه کمکی دارد و در تسریع اجابت موثر است و نه در اصل اجابت.
الف: موانع اجابت دعا:
1. گناه : یکى از عوامل مهمى که رابطه انسان با خدای متعال را ضعیف نموده و مانع اجابت دعا می شود, نافرمانى از دستورهاى خداست.
حضرت على (علیه السّلام) در دعاى کمیل چنین مى فرماید: پروردگارا! گناهانى را بر من ببخش که موجب حبس و بالا نرفتن دعا مى شوند. و در جاى دیگر از همان دعا چنین مى فرماید: اى آقا و مولاى من ! به عزتت قسم ! از تو مى خواهم که بدى کردار و رفتارم موجب پوشیده شدن دعاى من از تو نشود.
امام باقر(ع) در این باره فرمود: بنده حاجتى ازخدا طلب مى کند و مقرر مى شود آن حاجت در زمانى برآورده شود; پس در این فاصله, او گناهى مرتکب مى شود و در نتیجه, خداوند مى فرماید: حاجت این بنده برآورده نشود و از آن محروم شود; چون او خشم و غضب مرا برانگیخت و همین باعث محروم شدن اوست.
2. لقمه حرام: استفاده از درآمد حلال و پاکیزه از دیگر شرایط اجابت دعا است که امروزه بیش از هرزمان دیگر لازم است به آن توجه شود. لقمه ى حرام تا 40 روز مانع استجابت دعا مى شود.
3. قساوت قلب: همچنین گناهان زیاد که منجر به قساوت و سنگدلى مى شدند از عوامل دیگر عدم استجابت دعا مى باشد. امام صادق (ع) مى فرماید: خداوند دعایى که از قلب قسى برخاسته باشد اجابت نمى کند.
4. شتاب و عجله: امام صادق (ع) فرمود: همیشه مؤمن در خیر و آسایش است تا هنگامى که عجله نکند. در غیر این صورت ناامید مى شود و دعا را ترک مى کند. به درستى که بنده هنگامى که دعا مى کند خداوند متعال در صدد برآورده ساختن حاجت اوست تا زمانى که او عجله نکند..
ب: عوامل اجابت دعا:
1. معرفت به خدا: گروهى خدمت پیشواى ششم امام صادق(ع) شرفیاب شدند و پرسیدند: ما دعا و نیایش مى کنیم ولى به اجابت نمى رسد؟ آن حضرت فرمود: بدین جهت است که آن کسى را که مى خوانید, نمى شناسید.
رسول گرامى اسلام(ص) در مورد نقش شناخت پروردگار در اجابت دعا مى فرماید: اگر خداوند را به شایستگى معرفتش مى شناختید, با دعایتان مى توانستید کوه را از جاى بکنید…
2. حضور قلب : دعا یعنى درخواست از خداى متعال براى برآورده ساختن حاجتى و طبیعى است که این ارتباط در صورتى مؤثر واقع مى شود که باطن انسان متوجه خدای متعال باشد و تضرع به پیشگاه او شکل بگیرد و انسان فقط خدا را مؤثر در امور بداند. رسول اکرم (ص) مى فرماید،بدانید که خداوند دعائى که از قلب غافل برخاسته باشد قبول نمى کند.
3. رعایت زمان مناسب : در همه اوقات و همه لحظات زندگى, نیایش براى ما امکان پذیر است, زیرا همیشه روزنه هایى از دیوارهاى این جهان کهنسال, بربى نهایت باز است و ما از رصدگاه این کالبد خاکى, مى توانیم آن سوى جهان را نظاره کنیم. سرودنیایش که از اعماق جان برمىآید و به خاموشى اشتیاق دارد; شاید روح انسانى درخاموشى مطلق راز دیگرى احساس مى کند; آرى لذت نیایش شبانگاهى, لذت وصف ناپذیرى دارد; شاید در آن هنگام که تاریکى مطلق فضاى پیرامون ما را در برمى گیرد, روشنایى آن دریچه اسرارآمیز, روشن تر و نمودارتر مى گردد.
در آیات صحیفه آسمانى و روایات توصیه شده است که هرگاه نسیم رحمت الهى وزیدن گرفت و انسان احساس کرد دلش میل به سخن گفتن با خدا دارد, نیایش کند. علاوه برآن, زمان هایى نیز در آیات و روایات به عنوان وقت هاى مناسب براى نیایش سفارش شده است; از جمله بعد از اقامه نماز, شب و روز جمعه, نیمه شب, از سحر تا طلوع آفتاب, هنگام بارش باران, هنگام تلاوت قرآن و اذان. در این لحظات امید به استجابت بیشتر است.
4. پیوستگی یاد خدا: شکى نیست که انسان ها همواره نیازمند لطف هاى پروردگار هستند و زمانى نیست که از ذات اقدس خداوندى بى نیاز باشند. به همین جهت مى بایست انسان درتمامى حالات; خوشى و ناخوشى, سلامت وکسالت, همواره به یادخدا باشد. امام صادق(ع) فرمود: هرکسى که در همه حال به دعا مشغول باشد, دعاى او در هنگام گرفتارى به استجابت نزدیک تر است; چون فرشتگان در هنگام بلا مى گویند: این صداى آشنایى است; و دعاى او در آسمان در پرده و حجاب نخواهد بود; در حالى که اگر انسان تنها در گرفتاری ها پروردگار را بخواند, دعا و نیایش از اجابت دورتر است; چون فرشتگان مى گویند: این صداى ناآشنایى است.
5. امید واری به خداوند: دعا کننده باید با امید و اطمینان کامل دعا کند و نه با شک و تردید و سوءظن . در دعاى ابى حمزه ثمالى چنین مى خوانیم: بارلها! مى دانم که توبراى کسى که به توامیدوار است در مقام و موضع اجابت هستى .
و در اعمال بیست و هفتم رجب چنین آمده است : پروردگارا! با دعا و خواندنى از تو تقاضا و طلب مى کنم که یک فرد امیدوار تو را آنگونه دعا کرد و تو هم او را به آرزویش رساندى .
6. اصرار و الحاح در دعا: یکى از عواملى که سبب استجابت دعا مى گردد اصرار در دعا مى باشد. خداى متعال بنا به دلائلى گاهى اوقات دعاى بنده خویش را سریعاً ا جابت نمى کند حال یا به علت گناهى که انجام داده و باید توبه کند و یا به علت عدم وجود شرایط لازم و نیاز به فرصت براى استجابت دعا از مجراى طبیعى و یا به جهت این که خداى متعال مى خواهد بنده اش ارتباط خود را با او بیش تر کند و به درگاه او توجه زیادتر داشته باشد بنابراین اصرار در دعا خود مى تواند عاملى در استجابت دعا محسوب شود. و خود اصرار ورزیدن در دعا موجب خوشنودى خداوند متعال است.
امام باقر (ع) مى فرماید: بدرستى که خداوند متعال کراهت دارد از اصرار مردم نسبت به یکدیگر براى اداى حاجات در حالى که آن را براى خود دوست دارد. و نیز مى فرماید: به خدا قسم اصرار نمى ورزد بنده مؤمن بر خداوند متعال براى حاجتى مگر این که آن را برآورده مى سازد.
رسول اکرم (ص) مى فرماید:خداى متعال درخواست کننده را دوست دارد. بنابراین اصرار در دعا به پیشگاه الهى گذشته از اینکه موجب برآورده شدن حاجت مى شود. فى نفسه امرى مطلوب و مورد عنایت خداوند متعال مى باشد بدین جهت هیچگاه نباید از تأخیر در استجابت دعا دلگیر و نا امید شویم.
پیامبر اسلام (ص) مى فرماید: خدا رحمت کند بنده اى را که از خداوند متعال حاجتى را درخواست کند و بر آن اصرار بورزد. چه حاجتش برآورده شود و چه برآورده نگردد. به اجابت نرسیدن دعا هرگز نباید باعث ناامیدى از رحمت پروردگار شود; زیرا گاهى ممکن است دعاى شخص تا 20 سال به تإخیر بیافتد. .در برخى از موارد خداوند دعاى بنده را مستجاب نمى کند, چون دوست دارد صداى بنده خود را بشنود و همواره او را بردرخانه اش ببیند.
اى بسا مخلص که نالد در دعا تا رود دود خلوصش برسما
پس ملایک با خدا نالند زار کاى مجیب هر دعاى مستجار
بنده مومن تضرع مى کند او نمى داند بجز تو مستند
تو عطا بیگانگان را مى دهى ازتو دارد آرزو هر مشتهى
حق بفرماید: نه از خوارى اوست عین تإخیر عطا یارى اوست
خوش همى آید مرا آواز او وآن خدایا گفتن و آن راز او
7. توسل به اولیای الهی: وسیله قرار دادن کسانی که می توانند میان ما و خداوند واسطه شوند، باب وسیعی دارد. هر کسی به هر مقداری که نزد خدای تعالی عزیز و آبرومند است ، می تواند وسیله انسان به درگاه الهی برای رسیدن به حاجت ها و نیازها باشد و در امر استجابت دعا وساطت نماید. برترین کسانی که از وجاهت و آبرومندی کامل نزد خداوند برخوردارند، معصومین (ع) هستند. پس از ایشان البته مقربان درگاه الهی از اهل معرفت و کمال و حتی مومنان و کسانی که اجمالا آبرومند هستند، وسیله خداوند محسوب می شوند.
پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «خداوند عزوجل مى فرماید: اى بندگان من! گرامى ترین خلق و پرفضیلت ترین آنان نزد من، محمد و برادرش على و امامان بعد از وى هستند. اینان «وسیله»ها به سوى من مى باشند. هر کس حاجتى دارد و نفعى را طالب است و یا دچار حادثه اى سخت و زیان بار گشته و برطرف شدن آن را مى خواهد، مرا به محمد و آل طاهرینش بخواند تا به نیکوترین وجه حاجت او را برآورم»
پس از اینکه آدم ابوالبشر مرتکب ترک اولى شد، در مقام توبه به پیشگاه خداوند عرضه داشت: پروردگارا به حق محمد(ص) از تو مى خواهم که مرا بیامرزى…
در کتاب ها و مدارک معتبر اهل سنت آمده است: هرگاه قحطى و خشکسالى پیش مى آمد، عمر از طریق توسّل به عباس عموى پیامبر، طلب باران مى کرد و مى گفت: به خدا سوگند! عباس وسیله به درگاه الهى و داراى قرب و منزلت نزد او است و خدایا! ما به وسیله عموى پیغمبرمان به تو روى مى آوریم، پس سیرابمان کن»
عثمان بن حنیف مى گوید: روزى در محضر پیامبر اکرم(ص) بودم، حضرت به شخصى که مشکل خود را به ایشان عرضه مى کرد، شیوه دعا و توسّل را چنین تعلیم فرمود: برو وضو بساز و دو رکعت نماز به جا آور و پس از آن خداوند را با این جملات بخوان: «بارخدایا! از تو درخواست مى کنم و به تو روى مى آورم به پیامبرت، پیامبر رحمت. اى محمد! من به حق تو به سوى خدایم روى آورده ام تا حاجتم برآورده شود. خدایا! پیامبرت را در مورد من شفیع قرار ده».
ج: رعایت آداب دعا : رعایت آداب دعا در ارتباط موثر با خداوند نقش به سزایی دارد، در این قسمت بعضی ازآداب استجابت دعا که در روایات به آنها اشاره شده است را، ذکر مى کنیم. از جمله:
1.با وضو بودن،2. گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در ابتدا ،3. فرستادن صلوات حداقل( 1 تا 3 بار) ،4. استغفار و اظهار فروتنی و دوری از حالت طلب کاری و … . ،5. برآوردن حاجت نیازمندان: خدمت به بندگان الهی، به خصوص رسیدگی به وضعیت فقراء اهل ایمان، سبب تقویت ارتباط انسان با خداوند و استجابت دعا مى گردد. طبیعى است که هر قدر اعمال نیک انسان بهتر باشد لطف الهى به او بیشتر است.
د: شرایط خواسته و حاجت:
1. با حکمت الهى مغایرت نداشته باشد: خداى متعال بر اساس حکمت خود این عالم را طبق قوانین خاص اداره مى کند و هیچگاه، این قوانین را نقض نمى کند بنابراین استجابت دعا باید از کانال قوانین و سنن الهى جریان یابد و اگر دعایى نقض کننده این مطلب باشد مستجاب نمى شود. زیرا خداى متعال فقط کریم نیست بلکه حکیم نیز هست و هیچ صفتى از صفات او صفت دیگرش را نقض نمى کند. امام على (ع) مى فرماید خداوند سبحان حکمت خویش را نقض نمى کند بنابراین هر دعایى را مستجاب نمى سازد.
2. مطابق مصلحت باشد: در ضمن شمارش علل گوناگونى که باعث مى شود حاجات انسان سریعاً اجابت نشود، یکى از مهمترین آن علّتها این است که گاهى اوقات انسان از خداوند چیزهایى را درخواست مى نماید و فکر مى کند اجابت آن به نفع او مى باشد حال آن که در واقع اجابت آن درخواست به ضرر اوست. درسوره
بقره آمده است:«چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید حال آنکه خیر شما در آن است و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرّ شما در آن است»
موفق ومؤید باشید.

ممکن است این مطلب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد