۱۳۹۶/۰۷/۱۱
–
۱۳۳ بازدید
سلام. خسته نباشید. مامان مامان من, سید موسوی بود. چرا من نمی تونم; خودم رو از نسل امام موسی کاظم(ع) بدونم?در حالی که نوه های دایی مامانم سید هستند. اصلا چرا سید بودن فقط از پدر به بچه منتقل می شه? چرا از مادر نمی شه?
سعی می کنیم در چند محور به سوال شما پاسخ دهیم:
1. سیادت عنوانی است اعتباری، نه تکوینی که بر مردان و زنانی که نسب شان به حضرت هاشم بن عبد مناف (جدّ دوم رسول خدا) می رسد، اطلاق می شود؛ بنا براین هر کس که سلسله نسب او به هاشم بن عبد مناف یا فرزندان او برسد، سید محسوب می شود. سیادت به خاطر عظمت پیامبر در دودمان حضرت وجود دارد و اجداد او تا جد اعلای ایشان (هاشم) را شامل می شود. نیز فرزندان پیامبر سید هستند”.(1) از لحاظ طبیعی و وراثتی نیز فرزند دختر همانند فرزند پسر از اولاد انسان محسوب می شود چه در ادیان و جوامع مختلف این مطلب را بپذیرند و چه نپذیرند؛ در هر صورت فرزند دختر هم از خون و رحم همان پدر و مادری است که مادرش فرزند آنهاست.
اسلام هم که دین فطرت است و تمام قواعد خود را بر پایه قوانین طبیعی جهان استوار نموده است، فرزند دختر را همچون فرزند پسر می داند و از تعصبات در این زمینه به دور است. در محرمیت و ممنوعیت نکاح هیچ تفاوتی بین فرزندان دختری و پسری وجود ندارد. اسلام با تعصباتی که عربها در این خصوص نشان می دادند، مخالفت نموده است. بنابراین محرمیت و فرزندی و تداوم نسل از سوی دختر و پسر یکسان است اما از لحاظ قوانین مدنی و اجتماعی ناچاریم فرزند را به یک طرف ملحق سازیم تا قوانین خانوادگی و حقوقی را بر طبق آن استوار گردانیم. اسلام در این زمینه فرزند را به پدر ملحق می سازد؛ که دلایل و فلسفه خاص خودش را دارد و در بحث مسائل خانوادگی باید حکمت آن را جستجو نمود.
2. در اصل انتساب به پیامبر و شرافت آن تفاوتی میان پسر و دختر نیست و همه این افراد چه فرزندان پسر و چه فرزندان دختر محرم پیامبر، حضرت فاطمه زهرا و ائمه اطهار علیهم السلام می باشند و از فرزندان دختر به فرزندان او هم انتقال پیدا می کند.
3. اما این مسئله غیر از جنبه های فقهی و حقوقی است مانند آن که آیا خمس به ساداتی که از طریق مادر به سیادت می رسند تعلق می گیرد یا نه؛ پس اگر منظور (از سیادت) افتخاری است که انسان به سبب انتساب به خاندان پیامبر دارد، در این جهت فرقی بین این که از طرف پدر به این خاندان مربوط باشد یا مادر، نیست؛ و اگر احکام فقهی سیادت، مثل تعلق خمس به فقرای این خاندان و حرمت زکات و صدقه بر آنان و مثل آن ـ یعنی احکام ظاهری ـ مورد نظر است، باید گفت این به فرهنگی باز می گردد که در جامعه عرب بوده، و اسلام هم بر آن صحه گذارده است، که انتقال انتسابات خانوادگی از طریق پدر باشد؛ همان طور که امروزه نام خانوادگی پدر بر فرزندان گذارده می شود؛ و این ربطی به کمال و نقص زن ندارد.
آیه الله جوادی آملی در این خصوص می فرمایند: «هیچ امتیازی بین زن و مرد نیست اگر فقط پدر سید باشد، روشن است که بچه های او چه دختر باشند و چه پسر، سید محسوب می شوند و احکام فقهی شان به نحو سیادت مترتب است ، یعنی می توانند از خمس استفاده کنند و زکات بر آنها حرام است مگر زکات سادات، ولی اگر زن سیده بود فرزندان او چه پسر و چه دختر این حکم را ندارند. و این صرفا یک حکم فقهی است که در خصوص زکات و خمس آمده است، یعنی از یک مال نمی توانند استفاده کنند و از مالی دیگر می توانند استفاده کنند.
گرچه مرحوم سید مرتضی (ره) فتوا داده است که اگر کسی از طرف مادر هم به بنی هاشم انتساب داشته باشد خمس به او تعلق می گیرد و بعضی از فقهای دیگر نظیر صاحب حدائق هم این فتوا را پذیرفته اند اما معروف بین امامیه آن است که فقط در صورتی از خمس می تواند استفاده کند که انتسابش از طرف پدر باشد.(2)
فقهای معاصر نیز متفق القولند که سیادت از طرف مادر هم منتقل می شود و فقط تفاوت در مسائل حقوقی و فقهی است که به فرزندان پسری خمس تعلق می گیرد اما به فرزندان دختری خیر.(3)
پی نوشت ها:
1. آیت الله مکارم شیرازی، ناصر، پرسش ها و پاسخ های مذهبی، انتشارات نسل جوان، قم، 136ش، ج4، ص166.
2. آیت الله جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جمال و جلال، نشر اسراء، قم، 1387ش، ص358.
3. آیت الله مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، نشر مدرسه امام علی(ع)، 1381ش، ج 3، ص 113، س 341 ؛ آیت الله خامنه ای، سیدعلی، رساله اجوبه الاستفتاات، نشر بین الملل، تهران، 1388ش، سؤال1008.
موفق باشید.
1. سیادت عنوانی است اعتباری، نه تکوینی که بر مردان و زنانی که نسب شان به حضرت هاشم بن عبد مناف (جدّ دوم رسول خدا) می رسد، اطلاق می شود؛ بنا براین هر کس که سلسله نسب او به هاشم بن عبد مناف یا فرزندان او برسد، سید محسوب می شود. سیادت به خاطر عظمت پیامبر در دودمان حضرت وجود دارد و اجداد او تا جد اعلای ایشان (هاشم) را شامل می شود. نیز فرزندان پیامبر سید هستند”.(1) از لحاظ طبیعی و وراثتی نیز فرزند دختر همانند فرزند پسر از اولاد انسان محسوب می شود چه در ادیان و جوامع مختلف این مطلب را بپذیرند و چه نپذیرند؛ در هر صورت فرزند دختر هم از خون و رحم همان پدر و مادری است که مادرش فرزند آنهاست.
اسلام هم که دین فطرت است و تمام قواعد خود را بر پایه قوانین طبیعی جهان استوار نموده است، فرزند دختر را همچون فرزند پسر می داند و از تعصبات در این زمینه به دور است. در محرمیت و ممنوعیت نکاح هیچ تفاوتی بین فرزندان دختری و پسری وجود ندارد. اسلام با تعصباتی که عربها در این خصوص نشان می دادند، مخالفت نموده است. بنابراین محرمیت و فرزندی و تداوم نسل از سوی دختر و پسر یکسان است اما از لحاظ قوانین مدنی و اجتماعی ناچاریم فرزند را به یک طرف ملحق سازیم تا قوانین خانوادگی و حقوقی را بر طبق آن استوار گردانیم. اسلام در این زمینه فرزند را به پدر ملحق می سازد؛ که دلایل و فلسفه خاص خودش را دارد و در بحث مسائل خانوادگی باید حکمت آن را جستجو نمود.
2. در اصل انتساب به پیامبر و شرافت آن تفاوتی میان پسر و دختر نیست و همه این افراد چه فرزندان پسر و چه فرزندان دختر محرم پیامبر، حضرت فاطمه زهرا و ائمه اطهار علیهم السلام می باشند و از فرزندان دختر به فرزندان او هم انتقال پیدا می کند.
3. اما این مسئله غیر از جنبه های فقهی و حقوقی است مانند آن که آیا خمس به ساداتی که از طریق مادر به سیادت می رسند تعلق می گیرد یا نه؛ پس اگر منظور (از سیادت) افتخاری است که انسان به سبب انتساب به خاندان پیامبر دارد، در این جهت فرقی بین این که از طرف پدر به این خاندان مربوط باشد یا مادر، نیست؛ و اگر احکام فقهی سیادت، مثل تعلق خمس به فقرای این خاندان و حرمت زکات و صدقه بر آنان و مثل آن ـ یعنی احکام ظاهری ـ مورد نظر است، باید گفت این به فرهنگی باز می گردد که در جامعه عرب بوده، و اسلام هم بر آن صحه گذارده است، که انتقال انتسابات خانوادگی از طریق پدر باشد؛ همان طور که امروزه نام خانوادگی پدر بر فرزندان گذارده می شود؛ و این ربطی به کمال و نقص زن ندارد.
آیه الله جوادی آملی در این خصوص می فرمایند: «هیچ امتیازی بین زن و مرد نیست اگر فقط پدر سید باشد، روشن است که بچه های او چه دختر باشند و چه پسر، سید محسوب می شوند و احکام فقهی شان به نحو سیادت مترتب است ، یعنی می توانند از خمس استفاده کنند و زکات بر آنها حرام است مگر زکات سادات، ولی اگر زن سیده بود فرزندان او چه پسر و چه دختر این حکم را ندارند. و این صرفا یک حکم فقهی است که در خصوص زکات و خمس آمده است، یعنی از یک مال نمی توانند استفاده کنند و از مالی دیگر می توانند استفاده کنند.
گرچه مرحوم سید مرتضی (ره) فتوا داده است که اگر کسی از طرف مادر هم به بنی هاشم انتساب داشته باشد خمس به او تعلق می گیرد و بعضی از فقهای دیگر نظیر صاحب حدائق هم این فتوا را پذیرفته اند اما معروف بین امامیه آن است که فقط در صورتی از خمس می تواند استفاده کند که انتسابش از طرف پدر باشد.(2)
فقهای معاصر نیز متفق القولند که سیادت از طرف مادر هم منتقل می شود و فقط تفاوت در مسائل حقوقی و فقهی است که به فرزندان پسری خمس تعلق می گیرد اما به فرزندان دختری خیر.(3)
پی نوشت ها:
1. آیت الله مکارم شیرازی، ناصر، پرسش ها و پاسخ های مذهبی، انتشارات نسل جوان، قم، 136ش، ج4، ص166.
2. آیت الله جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جمال و جلال، نشر اسراء، قم، 1387ش، ص358.
3. آیت الله مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، نشر مدرسه امام علی(ع)، 1381ش، ج 3، ص 113، س 341 ؛ آیت الله خامنه ای، سیدعلی، رساله اجوبه الاستفتاات، نشر بین الملل، تهران، 1388ش، سؤال1008.
موفق باشید.