دغدغه بسیار به‌جا و در عین حال پرتأملی است که پرداختن تفصیلی و دقیق به آن زمان بر، و سهل و مستصعب می‌باشد، یعنی به ظاهر آسان ولی در واقع سخت است! و به نظر می‌رسد با روش‌های تحقیق میدانی و با پرسش‌های دقیق، به جواب صحیح‌تر و بهتر می‌توان رسید.

به اجمال می‌توان گفت: همه به قرآن عشق می‌ورزند؛ اما چون درک و فهم‌ها از آن یکسان نیست؛ بنابراین هر یک به بخشی از ابعاد ومعارف آن توجه نموده، و اهمیت می‌دهند.

توجه به جنبه‌ی عمومی قرآن، یعنی قرائت، تلاوت و بعد ظاهری این قضیه ظاهرا از اهمیت بیشتری برخوردار است، البته باید دقت کرد که این کارها گر چه لازم هستند، اما کافی نیستند.

پرداختن به جنبه های تبیین، تفسیر و تبلیغ علوم و معارف قرآن و نیز عمل به آن‌ها (که از حقوق قرآن بر ماست) متأسفانه و به علل مختلف کمتر مورد توجه و اهمیت قرار گرفته است، که باید به همت حوزه ها، دانشگاه‌ها، علماء، نهادها و سازمان‌های مربوط و مسئولین دلسوز إن شاء الله، این خلأها روز به روز پر شده و شاهد یک جامعه قرآنی و الگو در تمام ابعاد، علمی و عملی باشیم.