«تا قوا و نشاط جوانی
باقی است…
ای عزیز، اولاً مگذار
مفاسد اخلاقی یا عملی در مملکت ظاهر و باطنت وارد شود، که این خیلی سهل تر از آن که
بعد از ورود بخواهی اخراج آنها کنی. همانطور که دشمن را اگر نگذاری وارد سر حد
مملکت گردد، یا وارد قلعه شود، آسان تر است تا در صدد رفع و اخراج برآیی. و اگر
وارد شد، هر چه دیرتر در صدد دفع برآیی، زحمتت زیاد می شود و قوه ی داخلی، رو به
نقصان می گذارد.
شیخ جلیل ما و عارف
بزرگوار، آقی شاه آبادی روحی فداه فرمودند:
«تا قوی جوانی و نشاط
آن باقی است، بهتر می توان قیام کرد در مقابل مفاسد اخلاقی، خوب تر می توان وظایف
انسانیه را انجام داد. مگذارید این قوا از دست برود و روزگار پیری پیش آید که موفق
شدن در آن حال، مشکل است و بر فرض موفق شدن، زحمت اصلاح خیلی زیاد است». (امام
خمینی(ره))
اعتکاف: «خلوت و پرهیز
از کثرت است… .»
(آیة اللَّه جوادی آملی )
اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم، بسم اللَّه الرحمن الرحیم. مهمترین راه بری عبادت همان خلوت و
پرهیز از کثرت است. هر چه انسان از کثرت فاصله داشته باشد در عبادت کامیاب تر است و
اعتکاف هم از همین جهت محترم و معتبر است. مردان الهی دو گروهند، اوحدی از آنها در
عین حال که در کثرتند، کثیر را نمی بینند و آن واحد «خالق کثیر» را می نگرند و کثیر
را جز آیات او نمی دانند و نمی بینند، ولی بری اوساط از مردان الهی و عبادی، باید
زمان و زمینی فراهم بشود که این ها از کثرت محفوظ بمانند. شب و مخصوصاً سَحَر که
بسیاری از مردم خوابند و کثرتی مزاحم کسی نیست. بری رازگویی با ذات اقدس الهی بسیار
مناسب است، لذا فرمود: «انَّ ناشئةَ اللیل هی اشدّ وطئاً و اقوم قیلاً»،
سحرخیزی نشئه خاص خودش را دارد. و بری پرهیز از کثرت (بسیار مناسب) است.
جریان اعتکاف هم بری
همین منظور پیش بینی و طراحی شده و اصلش مربوط به اعتکاف رسول گرامی صلی الله علیه
وآله در ماه مبارک رمضان است. ماه مبارک رمضان مخصوصاً دهه ی سوم جی اعتکاف است.
در اعتکاف شرایطی
بازگو شده است که مهم ترینش روزه گرفتن است. همانطوری که نماز بدون طهارت نیست «لا
صلاة الاّ بطهور» اعتکاف هم بدون روزه صحیح نیست، «لا اعتکاف الاّ بصوم».
بدون وضو نماز صحیح نیست و بدون روزه اعتکاف صحیح نیست. همان طوری که طهارت مقدمه
است بری نماز و نماز عمود دین می شود. روزه نیز زمینه ی فلاح و تقوا است و با همه ی
جلال و شکوهی که دارد شرط اعتکاف است.
مطلب دیگر آن است که
اعتکاف از یک جهت شبیه حال احرام حج است. اگر چه روزه دار از بعضی از امور در روز
ممنوع است، اما در شب همان امور بری او حلال و رواست. لکن در حال اعتکاف همان
کارهایی که در روز بری روزه دار ممنوع بود برخی از آن کارها،در شب هم بری معتکف
ممنوع است. نظیر حال احرام که شب و روز ندارد، اگر روز بری محرم، صید حیوانات
صحرایی ممنوع است در شب هم ممنوع است و کارهی دیگر. «لا رفث و لا فسوق و لا جدال
فی الحج» لیل و نهار ندارد و شب و روزش یکسان است. بنابر این در مدت این سه روز
که شخص، مهمان خداست و نام معتکف در خانه او – آن هم در مسجد جامع یا در مسجدی که
نماز جمعه خوانده می شود، یا مسجدی که جمعیت قابل توجهی در آن عبادت اقامه می کنند
که جامع بر او صادق باشد – در چنین مکانی وقتی کسی به اعتکاف نشست، لیل و نهار بری
او یکسان است از آن لذت هی شهوانی و مانند آن در تمام این حالت باید پرهیز کند.
کسانی که رغبت به
اعتکاف دارند «شوقاً الی الثواب» است نه «خوفاً
من العقاب». کارهی واجب را
گاهی ممکن است انسان بری ترس از دوزخ انجام دهد، ولی کارهی اعتکاف و مانند آن که
ثواب دارد و مستحب است اینها بری ترس از عذاب نیست، زیرا واجب نیست که اگر ترک
کردند، دوزخ بروند، مستحب است و چون مستحب است بری شوق به ثواب است، لکن معتکفان دو
قسم اند اوساطی از اهل اعتکاف، در جات فضیلت و ثواب و بهشت را می طلبند و اوحده ی
از اهل اعتکاف محبوب و دل آرام را می طلبند، همان است که گفته می شود «ألا به ذکر
اللَّه تطمئن القلوب» این قراردادی و از سنخ مفاهمه نیست.
آنچه که آرایش دل
ماست برابر سوره ی حجرات. ایمان به خداست، که «حبّب الیکم الایمان و زیّنه فی
قلوبکم» آرایش دل و زینت و زیور است.
اعتکاف بری آن است که
اولاً دل هی بی زیور آرایش پیدا کند، و ثانیاً دل هی ناآرام، آرام بشود. فضی
دانشگاه چنین فضایی است. دانشجویان عزیز و همچنین طلاب حوزوی که در دوران جوانی
توفیق تشرّف اعتکاف را داشته و دارند، عنایت دارند که به دنبال دل آرا و دل آرامند
و هیچ کسی در درون آنها نیست که از آرایش قلب آن ها با خبر یا از آرامش دل آنها
مستحضر باشد. تنها خود آنها در صورتی که سری به دل بزنند و مراقب و مواظف آرایش و
آرامش دل باشند، یک چنین حالی در اعتکاف به دست می آورند زیرا اولاً انسان در این
سه روز از بسیاری امور فاصله می گیرد، ثانیاً به درون خود سری می زند و ثالثاً درون
آفرین را در درون خود مشاهده می کند و رابعاً با او سخن گفته و مناجات می کند،
مخصوصاً با دعاهی پر فیض ماه رجب، آن گاه است که احساس می کند اگر نقصی دارد این
نقص را، «او» به کمال تبدیل می کند اگر عیبی دارد این عیب را، «او» به صحت تبدیل می
کند، چون وقتی خدا را مشاهده کرد آثار الهی را می بیند. یک معتکف وقتی خلوت کرده و
از کثرت به وحدت و از بیرون به درون و از غیر به یار آمده است، از مخلوق به خالق
رسیده است و از ناآرامی و اضطراب به آرامش بار یافته است.
انسان در حال اعتکاف
وقتی خلوت کرد و او را عبادت کرد و با او مذاکره و زمزمه کرد، می یابد که آنچه در
جهان خلقت است همه اش حجاب است، یا حجاب درون و یا حجاب بیرون و این حجاب ها آیت و
علامت و نشانه اند. هم حجاب های ظلمانی را و هم حجاب هی نورانی را باید برطرف کرد.
این همان تقرب الی اللَّه است. وقتی که یک معتکف به خود آمد و جهان را با این منظر
دید و عینک قرآن را بر چشم گذاشت، و از منظر قرآن به عالم و آدم نگاه کرد، می بیند
همه این میناگری ها کار اوست.
ما سعی و کوشش و هدف
والی مان در اعتکاف این باشد که به دل آرام و دل آرایمان برسیم، آنگاه بسیاری از
مسائل بری ما حل می شود. اولاً لذت ما فوق لذت هی دیگران خواهد بود، ثانیاً هرگز از
آلودگی لذت نمی بریم، ثالثاً دیگر کسی به ما نخواهد گفت رانت خواری نکن، ربا خواری
نکن، دروغ نگو، غیبت نکن، چون بوی بد این عَفِن ها را استشمام می کنیم، این ها
فایده ی اعتکاف است. البته ثواب هم در آن محفوظ است بهشت هم در آن محفوظ است، اما
آن هدف برین و والا که به همت انسان اوحدی وابسته است از این قبیل است. امیدواریم
ذات اقدس الهی، توفیق اعتکاف را به همگان، مخصوصاً طلاب جوان و دانشجویان عزیز
مرحمت بفرماید و هدف والی معتکفان که شهود آن محبوب دل آرا و دل آرام است، بهره ی
همه معتکفان بشود. (برگرفته از پیام سال 1385 آیة اللَّه جوادی(دامت برکاته) به
دانشجویان معتکف.)
در ادامه به چند
پرسش و پاسخ توجه کنید:
مفهوم
اعتکاف
پرسش 1. اعتکاف به چه معنا است؟
«اعتکاف»، در لغت به
معنی توقف در جایی است و در اصطلاح فقه، عبارت است از: «ماندن حداقل سه روز در
مسجد، به قصد عبادت خداوند با شرایطی خاص».
پیشینه اعتکاف
پرسش 2. درباره اهمیت اعتکاف و پیشینه آن توضیح
دهید؟
قرآن می فرماید: «وَ
عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ
لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ؛ و ما به ابراهیم و
اسماعیل امر کردیم که خانه مرا بری طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده
کنندگان، پاک و پاکیزه کنید».(بقره (2)، آیه 125))
مراسم اعتکاف، به
زمان حضرت ابراهیم علیه السلام بر می گردد و بعد از او، در بعضی از شریعت ها و در
زندگی برخی از صالحان – حضرت مریم و زکریا علیهم السلام- به چشم می خورد. با ظهور
دین اسلام، این امر شکل تازه ی به خود گرفت و در میان مسلمانان، به عنوان یک عبادت
مستحب با آداب و شرایط خاص رایج شد.
«اعتکاف»، استحباب و
فضیلت فراوان دارد و صفی خاصی به روح و جان می بخشد. پیامبر اسلام صلی الله علیه
وآله همه ساله در ماه رمضان – به ویژه دهه آخر آن – اعتکاف می کرد و دستور می داد
رختخوابش را برچینند و چادری در مسجد بر پا کنند و همیشه می فرمود: «ده روز اعتکاف
در ماه رمضان، برابر با دو حج و دو عمره است». (اعتکافُ عشرٍ فی شهر رمضان یعدل
حجّتین و عُمرتین» وسائل الشیعه، ج 10، ابواب الاعتکاف و اللمعة الدمشقیه، کتاب
الاعتکاف.)
فلسفه اعتکاف
پرسش 3. فلسفه اعتکاف چیست؟
«اعتکاف»، حکمت ها و
فواید فراوانی دارد که بخشی از آنها عبارت است از:
1. ایجاد زمینه مناسب
بری اندیشه و تفکّر؛
2. فراهم آمدن زمینه
توبه و بازگشت؛
3. فراهم شدن فرصت
نیایش، نماز و تلاوت قرآن؛
4. فراهم شدن دوره ی
کوتاه بری محاسبه نفس و خود سازی (که حداقل سه روز طول می کشد و انسان را از حاکمیت
غریزه ها، عادت ها و اشتغالات معمول زندگی آزاد می سازد).