۱۳۹۷/۰۷/۰۹
–
۲۴۹ بازدید
به تازگی عقد کرده ام، می خواهم از اهمیت و ضرورت دوران نامزدی و عقد بیشتر بدانم؟
خواهر گرامی؛ از این که کتاب تقدیرتان به صفحات همراهی با محبوب رسیده است، خوشحالیم و به شما تبریک می گوییم.
در پاسخ به سؤال شما توجه تان را به این نکته جلب می کنیم که وقتی دقیق و منصفانه نگاه می کنیم، بسیاری از ما می پذیریم که روان بنه ها[ schemas: نخستین واحدهای روان شناختی یا عاطفی انسان از نظر پیاژه، که مرجع پذیرش و سازماندهی اطلاعات می باشند.] و برداشت های اولیه ای[ first impressions.] که از افراد، اشیاء و موقعیت ها داریم، روند ارتباطات آینده ی ما با آنان را شکل خواهد داد. پس از اهمیت بسیاری برخوردارند. این روان بنه ها که ماهیتی شناختی و هیجانی[ cognitive and emotional nature.] دارند، هنگامی که شکل گرفتند، کمتر قابل تغییرند. برای همین است که ما برای اولین ها (ملاقات با همسر آینده، مصاحبه ی شغلی، مصاحبه ی تحصیلی و…) با دقت تمام خود را آماده می کنیم[ آذربایجانی، سالاری فر، عباسی، کاویانی و موسوی اصل (1390).]. برداشت های آغازین که بدون کوشش و زحمت حاصل می شود، تأثیر ماندگاری بر ادراک[ perception.] و رفتار بعدی اجتماعی دارد[ اَندرسون (1981).]. یک نگاه و چند کلمه حرف زدن کافی است تا اطلاعات مفصلی برای ما فراهم شود[ اَش (1946).]. این روان بنه ها و برداشت های آغازین، مانند چارچوب و کلیشه ای عمل می کند که تجربه های بعدی به وسیله ی آن تفسیر و ادراک می شود و همان هیجان های نخستین را فراخوان می کند. یعنی تا جایی که ممکن است، رفتار بعدی را با برداشت اولیه محک می زنیم. تصور کنید برای اولین بار با یک هم کلاسی مواجه می شوید که کنار شما نشسته، در گفت و گو با شما به کلمات کوتاه بسنده می کند، ارتباط چشمی خوبی با شما برقرار نمی کند و گرمای هیجانی کمی در چهره و رفتارش وجود دارد. شما خبر ندارید که او دقایقی قبل از کلاس، در دفاع از حقش، یک درگیری کلامی را در مترو تجربه کرده است. قانون برداشت اولیه، تصویری اینجایی و اکنونی از شخصیت این فرد در ذهن شما ایجاد می کند.
قانون اجتناب از ابهام[ avoidance frome ambiguity.] نیز با کپی گرفتن از این بخش کوچک، همه تصویر شخصیت این فرد را می سازد. وقتی روز بعد او را منظم، سرحال، خندان و گرم می بینید، ذهنیت اولیه را تغییر نمی دهید، بلکه وضعیت فعلی را توجیه می کنید: «حتماً اتفاق خوشایندی برایش افتاده که امروز این گونه است». یعنی حکم می کنید که رفتار امروز، برای امروز است اما شخصیت این فرد، همان شخصیت دیروز است. جالب است که همه این اتفاقات، ناهشیار می افتد و تنها وقتی برداشت ما تصحیح می شود که با حجم بالایی از رفتار متضاد با برداشت اولیه، در مدتی طولانی مواجه باشیم.
روان بنه ها و اولین برداشت های رابطه ی زناشویی، در دوره ی نامزدی شکل می گیرد، لذا شاید بتوانیم این دوره را مهم ترین دوره ی زناشویی بدانیم. اگر با این دوران، با ظرافت و ماهرانه برخورد شود و به وظایف مخصوص آن عمل شود، می تواند در بالندگی و پُرباری و استحکام زندگی مشترک، تأثیر عمیقی داشته باشد. سخنی بین مردم هست که می گوید: «یک روز دوران نامزدی، بهتر از یک سال دوران بعد از عروسی است». این سخن، هر چند مبالغه آمیز است، اما حقیقت مهمی را بیان می کند. به محتوای برخی مشاجرات زناشویی توجه کنید:
«تو از همان اول هم مرا دوست نداشتی»، «از همان اول، شغلت را به من ترجیح می دادی»، «از همان اول …» این «اول»، همان دوره ی نامزدی است که پی ریز ستون های زندگی مشترک است و آن قدر مؤثر است که همه ی نقاط مثبت و منفی، با بازگشت به آن، اثبات و رد می شود.
دوران نامزدی یک دوران حد وسط است. نیازهای سرکش عاطفی، روانی و جنسی دوران تجرد به ساحل آرامش رسیده اند در حالی که هنوز تا رسیدن به نقطه ی اوج تعهد زندگی مشترک و مسؤولیت های آن، فاصله وجود دارد. فضای سبک و مطبوع دوران نامزدی از جهت شکل گیری اولین شناخت ها و احساس ها، مهم ترین دوره و از جهت تازگی رابطه، عدم وجود مسؤولیت های مالی و نیاز کمتر به مهارت های زناشویی، شیرین تر، پُر بارتر، لذت بخش تر و سازنده تر است و می توان در این دوران، شالوده و پایه های زندگی آینده را بنا نهاد.
هدف اصلی از دوران عقد یا نامزدی این است که دو طرف نسبت به یکدیگر شناخت بیشتر و عمیق تری پیدا کنند. وجود دوران نامزدی از این جهت مفید است که پسر و دختر را با روحیات یکدیگر آشنا می کند و آنان را برای شروع یک زندگی جدید و خداپسندانه آماده می سازد. همچنین فرصتی است که با نمونه ای ساده تر از زندگی مشترک آشنا شوند و شناخت ها و تصورات خود را اصلاح کنند و بر مهارت های خود بیفزایند. ما اگر به اهمیت و جایگاه ویژه خانواده پی ببریم، برخود لازم و واجب می کنیم که در این دوران از هر نظر خود را برای زندگی مستقل آماده سازیم. هم از نظر اخلاقی و انسانی ویژگی های یک همسر خوب را در خود ایجاد کنیم و هم از نظر عاطفی از چنان توانایی برخوردار شویم که «من» خود را به «ما» تبدیل کنیم و دیگرخواهی را به جای خودخواهی[ selfishness.] قرار دهیم و هم در موضوعات اولیه ی یک زندگی مشترک مثل مسائل مربوط به بهداشت ازدواج، فرزندآوری، تربیت فرزند و دیگر مسائل مربوط به آن، اطلاعات نسبتاً جامعی کسب کنیم و نسبت به قوانین خانواده به توافق برسیم.
در پاسخ به سؤال شما توجه تان را به این نکته جلب می کنیم که وقتی دقیق و منصفانه نگاه می کنیم، بسیاری از ما می پذیریم که روان بنه ها[ schemas: نخستین واحدهای روان شناختی یا عاطفی انسان از نظر پیاژه، که مرجع پذیرش و سازماندهی اطلاعات می باشند.] و برداشت های اولیه ای[ first impressions.] که از افراد، اشیاء و موقعیت ها داریم، روند ارتباطات آینده ی ما با آنان را شکل خواهد داد. پس از اهمیت بسیاری برخوردارند. این روان بنه ها که ماهیتی شناختی و هیجانی[ cognitive and emotional nature.] دارند، هنگامی که شکل گرفتند، کمتر قابل تغییرند. برای همین است که ما برای اولین ها (ملاقات با همسر آینده، مصاحبه ی شغلی، مصاحبه ی تحصیلی و…) با دقت تمام خود را آماده می کنیم[ آذربایجانی، سالاری فر، عباسی، کاویانی و موسوی اصل (1390).]. برداشت های آغازین که بدون کوشش و زحمت حاصل می شود، تأثیر ماندگاری بر ادراک[ perception.] و رفتار بعدی اجتماعی دارد[ اَندرسون (1981).]. یک نگاه و چند کلمه حرف زدن کافی است تا اطلاعات مفصلی برای ما فراهم شود[ اَش (1946).]. این روان بنه ها و برداشت های آغازین، مانند چارچوب و کلیشه ای عمل می کند که تجربه های بعدی به وسیله ی آن تفسیر و ادراک می شود و همان هیجان های نخستین را فراخوان می کند. یعنی تا جایی که ممکن است، رفتار بعدی را با برداشت اولیه محک می زنیم. تصور کنید برای اولین بار با یک هم کلاسی مواجه می شوید که کنار شما نشسته، در گفت و گو با شما به کلمات کوتاه بسنده می کند، ارتباط چشمی خوبی با شما برقرار نمی کند و گرمای هیجانی کمی در چهره و رفتارش وجود دارد. شما خبر ندارید که او دقایقی قبل از کلاس، در دفاع از حقش، یک درگیری کلامی را در مترو تجربه کرده است. قانون برداشت اولیه، تصویری اینجایی و اکنونی از شخصیت این فرد در ذهن شما ایجاد می کند.
قانون اجتناب از ابهام[ avoidance frome ambiguity.] نیز با کپی گرفتن از این بخش کوچک، همه تصویر شخصیت این فرد را می سازد. وقتی روز بعد او را منظم، سرحال، خندان و گرم می بینید، ذهنیت اولیه را تغییر نمی دهید، بلکه وضعیت فعلی را توجیه می کنید: «حتماً اتفاق خوشایندی برایش افتاده که امروز این گونه است». یعنی حکم می کنید که رفتار امروز، برای امروز است اما شخصیت این فرد، همان شخصیت دیروز است. جالب است که همه این اتفاقات، ناهشیار می افتد و تنها وقتی برداشت ما تصحیح می شود که با حجم بالایی از رفتار متضاد با برداشت اولیه، در مدتی طولانی مواجه باشیم.
روان بنه ها و اولین برداشت های رابطه ی زناشویی، در دوره ی نامزدی شکل می گیرد، لذا شاید بتوانیم این دوره را مهم ترین دوره ی زناشویی بدانیم. اگر با این دوران، با ظرافت و ماهرانه برخورد شود و به وظایف مخصوص آن عمل شود، می تواند در بالندگی و پُرباری و استحکام زندگی مشترک، تأثیر عمیقی داشته باشد. سخنی بین مردم هست که می گوید: «یک روز دوران نامزدی، بهتر از یک سال دوران بعد از عروسی است». این سخن، هر چند مبالغه آمیز است، اما حقیقت مهمی را بیان می کند. به محتوای برخی مشاجرات زناشویی توجه کنید:
«تو از همان اول هم مرا دوست نداشتی»، «از همان اول، شغلت را به من ترجیح می دادی»، «از همان اول …» این «اول»، همان دوره ی نامزدی است که پی ریز ستون های زندگی مشترک است و آن قدر مؤثر است که همه ی نقاط مثبت و منفی، با بازگشت به آن، اثبات و رد می شود.
دوران نامزدی یک دوران حد وسط است. نیازهای سرکش عاطفی، روانی و جنسی دوران تجرد به ساحل آرامش رسیده اند در حالی که هنوز تا رسیدن به نقطه ی اوج تعهد زندگی مشترک و مسؤولیت های آن، فاصله وجود دارد. فضای سبک و مطبوع دوران نامزدی از جهت شکل گیری اولین شناخت ها و احساس ها، مهم ترین دوره و از جهت تازگی رابطه، عدم وجود مسؤولیت های مالی و نیاز کمتر به مهارت های زناشویی، شیرین تر، پُر بارتر، لذت بخش تر و سازنده تر است و می توان در این دوران، شالوده و پایه های زندگی آینده را بنا نهاد.
هدف اصلی از دوران عقد یا نامزدی این است که دو طرف نسبت به یکدیگر شناخت بیشتر و عمیق تری پیدا کنند. وجود دوران نامزدی از این جهت مفید است که پسر و دختر را با روحیات یکدیگر آشنا می کند و آنان را برای شروع یک زندگی جدید و خداپسندانه آماده می سازد. همچنین فرصتی است که با نمونه ای ساده تر از زندگی مشترک آشنا شوند و شناخت ها و تصورات خود را اصلاح کنند و بر مهارت های خود بیفزایند. ما اگر به اهمیت و جایگاه ویژه خانواده پی ببریم، برخود لازم و واجب می کنیم که در این دوران از هر نظر خود را برای زندگی مستقل آماده سازیم. هم از نظر اخلاقی و انسانی ویژگی های یک همسر خوب را در خود ایجاد کنیم و هم از نظر عاطفی از چنان توانایی برخوردار شویم که «من» خود را به «ما» تبدیل کنیم و دیگرخواهی را به جای خودخواهی[ selfishness.] قرار دهیم و هم در موضوعات اولیه ی یک زندگی مشترک مثل مسائل مربوط به بهداشت ازدواج، فرزندآوری، تربیت فرزند و دیگر مسائل مربوط به آن، اطلاعات نسبتاً جامعی کسب کنیم و نسبت به قوانین خانواده به توافق برسیم.