۱۳۹۵/۰۸/۰۸
–
۲۰۷ بازدید
اخیراً نخستوزیر و رئیسجمهور ترکیه علیه ایران اظهاراتی را مطرح کردهاند که توجه به آنها برای شناخت سردرگمی سیاست خارجی این کشور ضروری است.
رئیسجمهور ترکیه افزود این شهرها هماینک بهلحاظ جغرافیایی در کشورهای مختلفی مواقع شدهاند، اما همچنان در حریم مرزهای قبلی ملت ترکیه قرار دارند. از سوی دیگر، نخستوزیر این کشور، بنعلی ییلدیریم، در مصاحبهای مطبوعاتی با چند رسانه و تلویزیون ترکیهای در آنکارا، به ایران و عراق هشدار داد. ییلدیریم با ادعای اینکه دولتمردان ایران و عراق سیاست مذهبی و طایفهگرایی را تعقیب میکنند، گفت: این دو کشور باید نسبتبه جنگ مذهبی هوشیار باشند. آنچه ما را متحد میکند، مذهب نیست، بلکه دین اسلام است. در ترکیه نزاع مذهبی وجود ندارد. نمیخواهیم شاهد خلق کربلایی دیگر باشیم. نمیخواهیم شاهد ایجاد درگیری مذهبی در عالم اسلام باشیم. او گفت: در تمامی این شهرها ردی از استخوانهای پدران ما، عرق جبین آنها و حتی خون ریختهشدهی آنها وجود دارد. اجداد مردم ترکیه امروزه در سی کشور مختلف دنیا مزار دارند و ترکیه نمیتواند نسبتبه وقایعی که در آنجا میگذرد، بیتفاوت بماند.
سردرگمی سیاست خارجی ترکیه
از دیرباز سیاست خارجی ترکیه منش روشن و متقنی نداشته است. در چند سال اخیر و بهخصوص از زمان شروع مسئلهی سوریه، با بحرانی به نام دنبالهروی مواجه بوده است. موضوعی که تحلیلگران از آن تحتعنوان bandwagoning یاد میکنند. ترکیه در بحران سوریه قطعاً بهعنوان بازیگر مستقلی رفتار نمیکند و این برای ترکیه، بهعنوان کشوری که خود را با قابلیت هژمونیک منطقهای تعریف میکند، ناگوار است.
کودتای نافرجام ترکیه، روابط آنکارا و واشنگتن را بر سر دوراهی قرار داد. واکنش رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، به این کودتا، از سرکوب وسیع مخالفان و کودتاچیان گرفته تا درخواست استرداد فتحالله گولن و اتهام دست داشتن واشنگتن در کودتا، زنگ هشدار را برای آمریکا به صدا درآورد و تیرگی روابط را منجر شد. در سفر جو بایدن، معاون رئیسجمهور آمریکا، به ترکیه نیز با وجود تأکید طرفین بر بهبود روابط، مقامات آنکارا استرداد گولن و محاکمهی او در خاک ترکیه را خواستار شدند. پیچیدگی و تیرگی روابط آنکارا و واشنگتن بعد از کودتای نافرجام در شرایطی تشدید شد که ترکیه بهعنوان کشور متحد آمریکا در منطقهی غرب آسیا، منافع بسیاری برای واشنگتن دارد. این کشور در جریان مبارزهی آمریکا علیه داعش، کنترل بحران مهاجرت و همکاریهای نظامی بهعنوان کشور عضو ناتو، از جایگاهی کلیدی برای آمریکا برخوردار است. بنابراین کودتای ترکیه و سلسله تحولات پس از آن، روابط دو کشور را در معرض خطر قرار داد. در زیر به دلایل عدم اطمینان به سیاست خارجی ترکیه اشاره خواهد شد.
بعد از کودتا؛ اظهارات متناقض
ترکیه بعد از کودتا نیز سیاست واحدی را پی نگرفت. مداخلات فراوان در امور سوریه و عراق و عدم خروج نیروهای نظامی این کشور از عراق و اصرار بر این موضوع، دلیلی بر پیگیری سیاست مداخلهجویانهی این کشور بوده است.
ترکیهی نگران و تلاش برای بهبود تصور نسبتبه ترکهای غیرقابل اعتماد
برداشت اولیه این است که ترکها بهخوبی از عدم اعتماد غرب نسبتبه خودشان مطلع هستند. بهخصوص بعد از کودتا و با اظهارات تند اردوغان نسبتبه آمریکاییها، تصور عمومی بر این شد که اردوغان و حزب عدالت و توسعه قابل اعتماد نیستند. لذا غرب لاجرم بهدنبال تغییر جایگاه بهسمت یک قدرت قابل اعتمادتر خواهد رفت. اما وقتی رفتارهای بعدی دولت ترکیه برای ترمیم این برداشت را کنار هم قرار میدهیم، به نظر میرسد که ترکها بهدنبال تغییر کلان در نظام اتحاد خود با آمریکاییها نیستند یا حداقل در سیاستهای اعلامی خود در پی آن نیستند.
درخصوص کودتای ترکیه، تحلیلهای فراوانی مطرح است. در این خصوص، بسیاری از کارشناسان سخن گفته و قلم چرخاندهاند. اما از میان این تحلیلها، یک تحلیل به سطح تحلیل این یادداشت نزدیکتر است: نقش آمریکا در کودتای ترکیه.
برخی کارشناسان برآناند که فاصلهی ترکیه از روسیه بعد از انهدام جنگندهی روسی توسط خلبان ترک و وخامت دهماههی روابط بین آنکارا و مسکو، که بهدنبال آن با بلندپروازی اردوغان در برابر روسها همراه بود، سبب شد این روابط بهکلی رو به سردی برود. کلیهی روابط اقتصادی-توریستی بین دو کشور دچار صدمه شد و همین موضوع فشار زیادی به بخش اقتصادی و کشاورزی ترکیه و مهمتر از این دو، به صنعت توریسم این کشور وارد کرد. متعاقب آن، دولت اردوغان با فشار تجار و سرمایهگذاران، به این مهم پی برد که وخامت روابط با روسها به منافع ملی ترکها خدشه وارد میکند و درصدد عذرخواهی برآمد. درست یک هفته قبل از کودتا، اخباری از ترکیه مخابره شد که نشاندهندهِی این درخواست بود. این موضوع برای آمریکاییها، که از شرایط بهوجودآمده بعد از سقوط جنگندهی روسیه توسط ترکها و اظهارات اردوغان درخصوص خصومت با روسیه بسیار خرسند بودند (چراکه ترکها دروازهی ورود حمایتهای تسلیحاتی-مالی به تروریستها و از سوی دیگر، محل استقرار پایگاه نظامی اینجرلیک آمریکاییها شده بودند)، ناراحتکننده بود.
به نظر میرسد سطح تحلیل اقتصادی برای رویکرد ترکیه نسبتبه روسیه، سطح تحلیلی مناسب بهمنظور تشریح رفتارهای ترکها باشد.
بیم آمریکا از ائتلافسازی جدید در منطقه
درست در چند هفتهی منتهی به کودتا و عذرخواهی ترکیه از روسیه، اتحادی راهبردی بین ایران و روسیه برای مبارزه با تروریسم داعش در برابر اتحاد نمایشی آمریکاییها، که علناً هیچ دستاوردی در دو سال اخیر نداشت، ایجاد شده بود که مایع نگرانی آمریکا شده بود. آمریکاییها بسیار بیمناک بودند که این عذرخواهی سبب استفادهی وافر روسها از ترکیه در مسئلهی سوریه شود و موازنهی قدرت در منطقه را به ضرر آنها تغییر دهد.
آمریکاییها بهخوبی از این موضوع مطلع بودند که شیفت ترکیه بهسمت روسیه و ایران، برای آنها هزینههای زیادی در پی خواهد داشت. موضوع کودتا نیز که پس از عذرخواهی اتفاق افتاد، سبب شد تا اردوغان بهصورت مستقیم مسئولیت را به گردن گولن (که اتفاقاً ساکن پنسیلوانیای آمریکا نیز بود) بیندازد و ترکها هر روز درخصوص دست داشتن آمریکاییها در کودتا سخن بگویند.
تاجاییکه ییلدیریم، نخستوزیر ترکیه، نیز با هشدار و انتقاد صریح از آمریکاییها اظهار داشت: «هیچ کشوری را نمیشناسم که پشت این مرد [گولن]، رهبر جنایتکاران تروریست، بهخصوص پس از ماجرای دیشب، ایستاده باشد. کشوری که پشت این مرد بایستد، دوست ترکیه نخواهد بود. حتی این [ایستادگی] بهمعنای عملی خصمانه علیه ترکیه است.»[2] این موضوع (دوری از آمریکا و نزدیکی به روسیه و ایران) آمریکاییها را بهشدت از نظام موازنهی قدرت و ائتلافسازی خویش در منطقه، نگران کرد.
این مسئله وقتی در کنار رویکرد درازمدت غربیها و آمریکاییها نسبتبه ترکها قرار میگیرد، بهتر قابل تحلیل است. برای مثال، رئیسجمهور فرانسه، فرانسوا اولاند، بعد از سرنگونی جت جنگندهی روسی توسط ترکها، با بیان اینکه کشورش بر اهمیت نیاز به همکاری با ترکیه برای مبارزه با تروریسم تأکید دارد، گفت: «به اردوغان به چشم یک شریک قابل اعتماد نگاه نمیشود.»[3] آمریکاییها نیز بهطور کلی ترکها را بهدلایل مختلف، که در اینجا مجال پرداختن به آنها نیست، بازیگر قابل اعتماد نمیدانند.
ترکها و سردرگمی در سیاست خارجی
اکنون ترکها بعد از کودتا، با محیطی مواجه و درگیر هستند که در آن هم به غرب اعتماد ندارند و هم بهدنبال رنجش غرب از خود هستند. هم تمایل دارند اوضاع عراق را کنترل کنند، هم به شرکای اقتصادی خود اتهامات طایفهگرایانه میزنند. ترکیه اسیر سیاست چندگانه نسبتبه منطقه و بهطور خاص عراق و سوریه شده است. این تنازع رویکردها در ترکیه کار را بهجایی رسانده است که هرازگاهی اظهارات ضدونقیضی از ناحیهی نخبگان سیاسی آن مطرح میشود و فضای رسانهای را تحتالشعاع قرار میدهد.
ترکها و کردها؛ اختلاف عمیق و غیرقابل حل سیاست خارجی ترکها و آمریکاییها
یکی از دلایل اصلی مداخلهی ترکها در امور عراق و سوریه، مسئلهی کردهاست. در اینجا ذکر این نکته لازم است که پیشتر و در زمان نئوکانهای مستقر در کاخ سفید طرحهایی شبیه «خاورمیانهی بزرگ» برای تجزیهی منطقه مطرح میشد که بهمراتب صراحت بیشتری برای منطقه داشت. طراحان این طرحها برآن بودند که بهترین راهحل برای منطقه (که بتوان امنیت اسرائیل را به بهترین حالت برقرار و منافع آمریکا را در بالاترین سطح تأمین کرد)، تقسیم و تبدیل منطقه به ریزکشورهایی است که بهلحاظ ژئوپلیتیک از توان زیادی برخوردار نباشند.
اواخر جولای بود که جان بولتون در گفتوگو با شبکهی خبری رووداو کردستان، دولت عراق را شکستخورده توصیف و اعلام کرد: «اکنون زمان استقلال کردستان فرارسیده است.» وی در ادامه مدعی شد که خواستار آزادی قوم کرد است، اما همچنین میخواهد آنها «در منطقهی باثباتی باشند تا از آزادی خود لذت ببرند. کردها میتوانند حاکمیت را خود به دست بگیرند و کسی نمیتواند برخلاف میلشان آنها را در چارچوب عراق باقی نگاه دارد.»[4]
حمایت آمریکاییها از کردها همان نقطهضعف ترکیه در منطقه است. ترکها بههیچوجه به رسمیت شناخته شدن نیروی کردی جدید در سوریه را (شبیه آنچه در اقلیم کردستان عراق شاهد آن هستیم) نمیخواهند و نمیپذیرند. لذا هر شاخهی کردی در منطقه را بهعنوان گروهی تروریستی شبیه پکک قلمداد میکنند. موضوع کردها بهطور شفاف میتوانسته و میتواند محل اختلاف شدید این دو در عرصهی منطقهای قرار گیرد. چراکه ترکها آن را مسئلهای مربوط به امنیت ملی خود قلمداد میکنند. طبیعی است که این سیاستهای منطقهای آمریکا در مغایرت کامل با دکترین امنیت ملی و تمامیت ارضی ترکیه قرار دارد.
برای مثال، اخیراً درخصوص پیشروی کردهای سوریه بهسمت رود فرات، بین ترکیه و آمریکا اختلافات وسیعی شکل گرفته است؛ بهگونهای که اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا، دولت ترکیه را فراخواند تا دست از حملات علیه شورشیان سوریه بردارد. به گزارش خبرگزاری رویترز، وزیر دفاع آمریکا از ترکیه خواست عملیات نظامی خود را روی شبهنظامیان داعش متمرکز کند و نه بخش کردی شورشیان سوریه.[5] بهدنبال این موضوع، حمایت آمریکا از «یگانهای مدافع خلق» در سوریه خشم مقامات ترک را برانگیخت. ترکیه سفیر آمریکا را به وزارت خارجه احضار کرد و به این کشور هشدار داد.[6]
در روزهای اخیر نیز بهدلیل آزادسازی بخشهای مهمی از موصل، ترکها بهشدت از تفویض زمین به کردها واهمه داشتهاند و بخشی از اظهارات آنها بهخاطر همین آشفتگی موجود است.
فرجام سخن
دولت ترکیه، بهخصوص با رهبری اردوغان، با امید پیوستن به اتحادیهی اروپا، به غرب نزدیک شد و سیاست بندواگونینگ یا دنبالهروی را پیاده کرد. الگوی دوستی-دوشمنی این کشور تا حدی پیش رفت که روابط با روسیه را به بالاترین حجم از تنش رساند. بعد از آن، روابط دوجانبه و چندجانبهی ترکیه با غرب دچار تغییرات وسیعی شد، تا اینکه فرآیند آزادسازی موصل آغاز شد که مجدداً شاهد موج جدید سیاست خارجی ترکیه در قالب اظهارات مقامات سیاسی این کشور هستیم.
مهمترین مسئلهای که در این بین میتوان به آن اشاره کرد، این است که سیاست خارجی ترکیه بعد از داوود اوغلو دچار سردرگمی و نوسان در موضعگیری و الگوی دوستی-دشمنی شده است و این موضوع قطعاً برای سیاست خارجی این کشور تبعات فراوانی خواهد داشت.
پی نوشت ها:
[1]. محور «ترکیه-ایران-روسیه» در منطقه شکل میگیرد؟، 1 مرداد 1395، قابل مشاهده در:http://www.tabnak.ir/fa/news/608118
[2]. کشور پناه دهنده به «گولن» دوست ترکیه نیست، 26.4.1395، قابل مشاهده در:
http://www.mehrnews.com/news/3715108 [3]. اولاند: اردوغان شریک قابل اعتمادی نیست، 9 آذر 1394، قابل مشاهده در:
http://www.isna.ir/news/94090905446
[4]. جان بولتون خواستار تجزیهی کردستان عراق شد، 3 مرداد 1395، قابل مشاهده در:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950503001438
[5]. هشدار آمریکا درخصوص حملات ارتش ترکیه علیه کردهای سوریه، 29/8/2016، قابل مشاهده در:
http://www.dw.com/fa-ir/ -19511732
[6]. آمریکا در سوریه طرف کردها را میگیرد یا ترکیه؟، 2/9/2016، قابل مشاهده در:
http://www.dw.com/fa-ir/ -19523318
برهان/۱۳۹۵/۸/۴