۱۳۹۵/۰۷/۰۴
–
۳۲۷ بازدید
ریبه و تلذذ
پرسش ۱۸ . مقصود از «ریبه» و «تلذذ» در رساله هاى مراجع چیست؟
منظور از «ریبه»، ترس افتادن به گناه و حرام است و منظور از «تلذذ» همان لذت جنسى است. اگر نگاه به دیگرى با یکى از این دو مشخصه همراه باشد، از نظر شرع مقدس حرام مى گردد. گاهى انسان تنها به جهت لذّت بردن به زن نگاه مى کند؛ بى آنکه بترسد به گناه کشیده شود و گاهى نگاه از روى لذّت نیست؛ بلکه ترس آن است که به دنبال آن گناهى انجام گیرد و مقدمه ارتکاب حرام گردد. این دو نوع نگاه حرام است. گاهى ممکن است که نگاه به زن توأم با دو عنوان یاد شده باشد؛ در این صورت گناه آن شدیدتر است.[۱]
دختر رشیده
پرسش 18 . مقصود از «ریبه» و «تلذذ» در رساله هاى مراجع چیست؟
منظور از «ریبه»، ترس افتادن به گناه و حرام است و منظور از «تلذذ» همان لذت جنسى است. اگر نگاه به دیگرى با یکى از این دو مشخصه همراه باشد، از نظر شرع مقدس حرام مى گردد. گاهى انسان تنها به جهت لذّت بردن به زن نگاه مى کند؛ بى آنکه بترسد به گناه کشیده شود و گاهى نگاه از روى لذّت نیست؛ بلکه ترس آن است که به دنبال آن گناهى انجام گیرد و مقدمه ارتکاب حرام گردد. این دو نوع نگاه حرام است. گاهى ممکن است که نگاه به زن توأم با دو عنوان یاد شده باشد؛ در این صورت گناه آن شدیدتر است.[1]
دختر رشیده
پرسش 19 . منظور از دختر بالغ رشیده چیست؟ معمولاً در چه سنى به این حد مى رسد؟
همه مراجع: دختر رشیده، به دخترى مى گویند که منفعت و مصلحت زندگى خویش را به خوبى تشخیص دهد و در امر ازدواج تنها تحت تأثیر غریزه جنسى و عاطفه خود قرار نگیرد. این امر در اشخاص مختلف تفاوت پیدا مى کند و امکان ندارد سن خاصى را براى آنان تعیین کرد.[2]
سن تمییز
پرسش 20 . سن تمییز در پسر و دختر بچه در احکام نگاه و پوشش، چه سنى است؟
زمانى که بچه (دختر یا پسر) خوب و بد را در نگاه جنس مخالف فهمیده و احتمال تحریک شهوت در او برود، سن تمیز است.[3]
راه هاى محرمیت
پرسش 21 . به طور کلى دختر و پسر، از چند راه مى توانند با یکدیگر محرم شوند؟
زن و مرد از سه راه به یکدیگر محرم مى شوند: نسب (خویشاوندى)، رضاع (شیرخوردن) و ازدواج.
راه سوم (ازدواج) در فقه بر دو قسم است: دائمى و موقت. عقد دائم آن است که مدت زناشویى در آن تعیین نشود و عقد موقّت آن است که مدت زناشویى در آن تعیین شود. براى مثال زن را به مدّت یک ساعت، یک روز، یک ماه، یک سال و بیشتر عقد کنند. زنى که به این قسم عقد شود، متعه و صیغه گفته مى شود.[4]
صیغه خواهر و برادرى
پرسش 22 . آیا هیچ راه شرعى و قانونى – به جز ازدواج – وجود دارد که دو جوان روابط مشروع با هم داشته باشند؟ آیا در اسلام چیزى به نام صیغه خواهر و برادرى وجود دارد؟
همه مراجع: خیر، تنها راه ازدواج – به طور دائم یا موقّت – است و صیغه خواهر و برادرى با نامحرم، مشروع نیست.[5]
پرسش 23 . ما دو نفر همکار مجرد هستیم، براى آنکه روابطمان از نظر شرعى دچار مشکل نشود و به گناه کشیده نشویم ؛ مى توانیم بدون اجازه پدر دختر، صیغه محرمیت بخوانیم؟
همه مراجع: روابط کارى و تحصیلى باعث نمى شود، اذن پدر یا جد پدرى دختر از اعتبار بیفتد.[6]
مخالفت پدر
پرسش 24 . در صورتى که دختر و پسرى هم کفو باشند ؛ ولى پدر دختر مخالف ازدواج آنها باشد، آیا باز هم رضایت او لازم است (باید توجه داشت دختر بالغ و رشیده است و نیاز به ازدواج دارد)؟
همه مراجع (به جز بهجت، خامنه اى، صافى و تبریزى): اگر پسر – شرعا و عرفا – کفو و همتاى دختر باشد، اجازه پدر لازم نیست.[7]
آیات عظام بهجت و تبریزى: اگر پسر – شرعا و عرفا – کفو و همتاى دختر بوده و ازدواج به مصلحت او باشد، اجازه پدر لازم نیست.[8]
آیات عظام خامنه اى و صافى: اگر پسر – شرعا و عرفا – کفو و همتاى دختر باشد و کفو دیگرى نیز پیدا نشود، اجازه پدر لازم نیست.[9]
پرسش 25 . آیا اظهار عشق و محبت بین دختر و پسر به منظور ازدواج، گناه است؟
همه مراجع: آرى، این کار حرام است.[10]
پرسش 26 . تفریح و رفتن به گردش با نامزد خود – که هنوز عقد نکرده است – چه حکمى دارد؟
همه مراجع: تا زمانى که عقد شرعى خوانده نشده، جایز نیست.[11]
وجوب عقد موقت
پرسش 27 . اگر کسى به واسطه نداشتن همسر و نبود شرایط ازدواج دائم، به گناه مى افتد، آیا ازدواج موقت براى او واجب مى شود؟
همه مراجع: اگر امکان داشته باشد، ازدواج بر او واجب مى شود ؛ هر چند به طور موقت.[12]
رابطه نامشروع
پرسش 28 . با یک دخترى (رشیده) رابطه نامشروع داشتم که موجب بى عفتى ایشان گردیده!! آیا بدون اذن پدر ایشان مى توانم با او ازدواج کنم؟
همه مراجع (به جز بهجت و سیستانى): آرى، در اینجا اجازه لازم نیست.[13]
آیات عظام بهجت و سیستانى: باید با اجازه پدر یا جدّ پدرى باشد.[14]
مشروعیت ازدواج موقت
پرسش 29 . آیا در قرآن مجید آیه اى در باره ازدواج موقت آمده است؟
خداوند متعال در سوره نساء به حلیت متعه (عقد موقت) اشاره فرمود: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً »[15] ؛ «و زنانى را که متعه (ازدواج موقت) مى کنید. واجب است است مهرشان را بپردازید».
به گواهى بیشتر مفسران اهل تسنن و همه مفسران شیعه، این آیه مربوط به ازدواج موقّت است. روایات فراوانى از اهل بیت علیه السلام در ذیل آیه وارد شده که آن را به متعه تفسیر و تبیین مى کند واژه «متعه» – که «استمتعتم» از آن گرفته شده – در لغت به معناى بهره گیرى است، ولى در اصطلاح شرع، به معناى ازدواج موقت است. گذشته از آیه، روایات فراونى از پیامبر صلى الله علیه و آله آمده که ازدواج موقت در آغاز عصر رسالت مشروع و حلال گردیده و اتفاق عموم دانشمندان شیعه و سنى بر جواز آن بوده است و حتى مسلمانان در آغاز اسلام به آن عمل مى کردند. منتها مخالفان مدعى اند: این حکم بعدها نسخ و تحریم شده است. البته بدیهى است که هیچ کس – جز پیامبر اسلام – حق نسخ احکام را ندارد و تنها او است که مى تواند به فرمان خدا پاره اى از احکام را نسخ کند. جالب اینکه جمله معروف خلیفه دوم[16]، به طور صریح دلالت مى کند که این حکم نسخ نشده و او خود این امر را حرام کرده است ؛ به هر حال اصل حکم مسلم بوده و هیچ دلیل قانع کننده اى بر نسخ آن وجود ندارد.[17]
پرسش 30 . نظر مراجع تقلید درباره ازدواج موقت چیست؟
تمامى مراجع بزرگوار تقلید درباره ازدواج موقت مى گویند: ازدواج موقّت یکى از احکام مسلم فقهى است که اگر با شرایط و رعایت موازین شرعى انجام شود، حلال و جایز است.[18]
صیغه فارسى
پرسش 31 . آیا زن و مرد مى توانند خودشان صیغه ازدواج را به فارسى بخوانند، یا اینکه باید وکیل بگیرند تا عربى خوانده شود؟
آیات عظام امام، خامنه اى، سیستانى، صافى، مکارم، نورى و وحید: اگر نمى توانند خودشان به صورت عربى صحیح بخوانند، مى توانند به فارسى و یا هر زبان دیگرى صیغه را اجرا کنند ؛ ولى باید در همان زبان، لفظى را بگویند که معناى «زوجت» و «قبلت» را بفهماند و لازم نیست وکیل بگیرند.[19]
آیه اللّه بهجت: خواندن عقد نکاح به زبان فارسى ویا هر زبان دیگرى، جایز است ؛ هر چند توانایى بر خواندن زبان عربى هم داشته باشند و وکیل گرفتن لازم نیست.[20]
آیات عظام تبریزى و فاضل: اگر نمى توانند خودشان به صورت عربى صحیح بخوانند، چنانچه گرفتن وکیل برایشان ممکن باشد – بنابر احتیاط واجب – باید وکیل بگیرند و اگر ممکن نیست، مى توانند خودشان به زبان فارسى و یا هر زبان دیگرى صیغه را اجرا کنند ؛ ولى باید در همان زبان، لفظى را بگویند که معناى «زوجت» و «قبلت» را بفهماند.[21]
تبصره. صیغه عقد دائم به زبان فارسى این است که پس از تعیین مهر، نخست دختر بگوید: «خود را همسر تو کردم به مهر تعیین شده». سپس مرد بگوید: «این ازدواج را قبول کردم».
پرسش 32 . اگر دختر و پسرى بخواهند خودشان صیغه عقد موقت بخوانند، کیفیت آن به چه شکل است؟
همه مراجع: پس از تعیین مهر و مدت عقد و رعایت شرایط عقد (مانند اجازه پدر دختر)، نخست دختر بگوید: «زَوَّجْتُکَ نَفْسى فِى الْمُدَّةِ الْمَعْلومَةِ عَلَى الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ» و پس از آن بدون فاصله (طولانى) پسر بگوید: «قَبِلْتُ التَّزْویجَ».
تبصره. فرق عقد دائم و موقت در تعیین مدت است ؛ یعنى در عقد موقت علاوه بر مهر، مدت نیز تعیین مى شود ولى در عقد دائم فقط مهر تعیین مى گردد.
عقد موقت و زنا
پرسش 33 . فرق عقد موقت با زنا در چیست؟
بعضى از تفاوت هاى عقد موقت و زنا به شرح ذیل است:
1. صیغه موقّت یک نوع ازدواج است ؛ همان طور که ازدواج دائم نوع دیگرى از ازدواج است و هر دو شرایط و احکام خاص خود را دارد که از جمله آن ذکر صیغه عقد، مهریه و مدت است. اما زنا بدون توجه به این شرایط (مثل نخواندن صیغه عقد) کارى صورت مى گیرد.
2. در ازدواج موقّت نسبت به دختر باکره، اجازه پدر و یا جد پدرى او لازم است ؛ در نتیجه این کار با اطلاع خانواده و به دور از احساسات و پنهان کارى ها صورت مى پذیرد.
3. در ازدواج موقت، زن باید بعد از تمام شدن مدت عقد، عده نگه دارد ؛ ولى در زنا این قانون وجود ندارد.
5. در ازدواج موقت، مرد مسئولیت پذیر است و توابع این ارتباط را از جهت فرزنددار شدن احتمالى مى پذیرد ؛ در حالى که در عمل نامشروع این امر وجود ندارد.
6. در ازدواج موقت «روابط» براساس «ضوابط» شکل مى گیرد و ارضاى جنسى به صورتى نظام مند و قانونى، پاسخ داده مى شود، در حالى که در زنا ضابطه اى وجود ندارد و غیرقانونى است.
پرسش 34 . آیا عقد و نکاح معاطاتى نیز جایز است؟ به عنوان مثال پسر انگشترى را در دست دختر کند، به قصد اینکه همسر یکدیگر شوند، بى آنکه صیغه عقد بخوانند؟
همه مراجع: ازدواج معاطاتى، درست نیست و باید صیغه بخوانند.[22]
نگاه ناخودآگاه
پرسش 35 . با توجه به اینکه کلاس هاى دانشجویان دختر و پسر با هم برگزار مى شود، طبعاً ناخودآگاه چشم انسان به دختران نامحرم مى افتد ؛ حکم آن در صورتى که بدون قصد لذت باشد چیست؟
همه مراجع: اگر ناخود آگاه و بدون قصد لذت باشد، اشکال ندارد.[23]
گفت و گوى علمى با نامحرم
پرسش 36 . آیا صحبت کردن زن با مرد نامحرم که به نیت خیر و یا براى درس باشد، اشکال دارد؟
همه مراجع: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد، اشکال ندارد.[24]
تبصره. گفت و گو با جنس مخالف اگر ادامه یابد، به طور معمول زمینه علاقه را ایجاد مى کند. از این رو لازم است کنترل شود.
پرسش 37 . آیا زن در هنگام صحبت کردن با مرد نامحرم، حتما باید صداى خود را تغییر دهد و مردانه صحبت کند؟
همه مراجع (به جز فاضل): خیر، این کار لازم نیست ؛ ولى نباید لحن صداى خود را نیز نازک نماید، به طورى که مرد را تحریک کند.[25]
آیه اللّه فاضل: خیر، این کار لازم نیست ؛ ولى بنابر احتیاط واجب نباید صداى خود را نیز نازک نماید، به طورى که مرد را تحریک کند.[26]
چت با جنس مخالف
پرسش 38 . چت کردن با جنس مخالف و رد و بدل کردن صحبت هاى معمولى، چه حکمى دارد؟
همه مراجع: در صورتى که خوف فتنه و کشیده شدن به گناه وجود داشته باشد، جایز نیست.[27]
پرسش 39 . حکم چت کردن با شخصى را که از جنسیت او بى اطلاعیم، بفرمایید؟
همه مراجع: اگر ترس افتادن به حرام باشد، جایز نیست.[28]
نامه نگارى با نامحرم
پرسش 40 . نامه نگارى با نامحرم و طرح مسائل شهوانى از طریق ایمیل و یا چت، چه حکمى دارد؟
همه مراجع: طرح مسایلى که باعث ایجاد فتنه و فراهم آمدن زمینه فساد است، اشکال دارد.[29]
سلام کردن به نامحرم
پرسش 41 . آیا سلام کردن مرد به زن نامحرم و زن به مرد نامحرم، جایز است؟
همه مراجع: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد، اشکال ندارد.[30]
تبصره. اگر جنس مخالف دختر جوان باشد، بهتر است به او سلام نکند تا از لغزش در گناه در امان باشد.
شوخى با نامحرم
پرسش 42 . شوخى کردن با نامحرم چه حکمى دارد؟
همه مراجع: اگر با قصد لذت [ جنسى] باشد یا بترسد که به گناه بیفتد، جایز نیست.[31]
اختلاط دانشجویان
پرسش 43 . آیا در محیط دانشگاهى اختلاط بین پسران و دختران، اشکالى دارد؟
همه مراجع (به جز بهجت و صافى): اگر نگاه گناه آلود انجام نشود و ترس افتادن به حرام نباشد، اشکال ندارد ؛ ولى با وجود آن سزاوار است که مسؤولان کشورهاى اسلامى، برنامه اى براى جدا ساختن مراکز تحصیلى پسران و دختران تنظیم کنند.[32]
آیات عظام بهجت و صافى: با توجه به اینکه اختلاط دختر و پسر، در معرض فساد است، جایز نیست.[33]
جشن مختلط
پرسش 44 . برگزارى جشن ها و مراسم در دانشگاه که در آن دختر و پسرها مختلط اند، چه حکمى دارد؟
همه مراجع (به جز بهجت و صافى): اصل اجتماع دختر و پسرها در یک محیط فى نفسه اشکال ندارد ؛ ولى اگر بانوان حجاب کامل را رعایت نکنند و آقایان نگاه گناه آلود داشته باشند و محرمات دیگرى از قبیل موسیقى حرام و مانند آن انجام گیرد، اجتماع آنان در آن محل جایز نیست.[34]
آیات عظام بهجت و صافى: با توجه به اینکه اختلاط دختر و پسر، در این گونه اجتماعات در معرض فساد است، جایز نیست.[35]
شرکت در تشکل مذهبى
پرسش 45 . در یک تشکل مذهبى فعالیت دارم که دختران و پسران در آن مختلط هستند! در بعضى مواقع احساس مى کنم که ممکن است به گناه بیفتم، تکلیف چیست؟
همه مراجع: اگر ترس افتادن به گناه و مفسده در بین باشد، حضور در این تشکل ها جایز نیست.[36]
اردوى دختر و پسر
پرسش 46 . آیا دانشجویان دختر و پسر مى توانند به طور مشترک، به اردوهاى تفریحى و سیاحتى مسافرت کنند؟
همه مراجع: با توجه به اینکه اختلاط دختران و پسران باعث مفسده است، باید از آن اجتناب شود.[37]
خلوت زن و مرد
پرسش 47 . آیا خلوت کردن دو نفر نامحرم در یک مکان جایز است؟ به طور مثال آیا دختر و پسرى که مى خواهند با یکدیگر ازدواج کنند، مى توانند در اتاق دربسته و خلوت با یکدیگر در مورد مسائل آینده صحبت کنند؟
آیات عظام امام، خامنه اى و نورى: اگر کسى نمى تواند وارد آن مکان شود و آنان بترسند که به حرام بیفتند، ماندنشان در آنجا حرام است.[38]
آیه اللّه صافى: اگر کسى نمى تواند وارد آن مکان شود، ماندن آنان در آنجا حرام است ؛ هر چند احتمال فساد ندهند و به گفت و گوهاى علمى و ضرورى مانند آن بپردازند.[39]
آیه اللّه مکارم: اگر کسى نمى تواند وارد آن مکان شود، بنابر احتیاط واجب ماندن آنان در آنجا حرام است ؛ هر چند احتمال فساد ندهند و به گفت و گوهاى علمى و ضرورى و مانند آن بپردازند.[40]
آیات عظام بهجت، سیستانى و وحید: اگر احتمال فساد برود، ماندن آنها در آنجا حرام است ؛ هر چند طورى باشد که کس دیگر بتواند وارد شود.[41]
آیات عظام فاضل و تبریزى: اگر کسى نمى تواند وارد آن مکان شود ؛ در صورتى که احتمال فساد برود، ماندنشان در آنجا حرام است.[42]
ارتباط شغلى
پرسش 48 . آیا ارتباط صمیمى بین دختر و پسر در هنگام همکارى و یا میهمانى، اشکال دارد؟
همه مراجع (به جز بهجت و صافى): دوستى بین دختر و پسر جایز نیست ؛ چون ترس افتادن به گناه در میان است. اما ارتباط شغلى اگر باعث مفسده نشود و موازین شرع در آن رعایت گردد، اشکال ندارد.[43]
آیات عظام بهجت و صافى: آرى، جایز نیست.[44]
تدریس خصوصى
پرسش 49 . معاشرت با دختر عمو در حد استادى و تقویت درس، چه حکمى دارد؟
همه مراجع (به جز بهجت و صافى): دختر عمو مانند سایر زنان بر شما نامحرم است. پس اگر ترس افتادن به گناه و مفسده در بین باشد، ارتباط و معاشرت با او جایز نیست ؛ (هر چند براى تقویت درسى باشد).[45]
آیات عظام بهجت و صافى: جایز نیست.[46]
دوست داشتن جنس مخالف
پرسش 50 . اظهار دوستى به جنس مخالف در این حد که بگوید من تو را دوست دارم، چه حکمى دارد؟
همه مراجع: این کار جایز نیست ؛ چون ترس افتادن به گناه در میان است.[47]
برخورد در تاکسى و بازار
پرسش 51 . گاهى در بازار، نمایشگاه و و وسایل نقلیه زن و مرد به یکدیگر برخورد مى کند، در اینجا تکلیف چیست؟
همه مراجع: اصل تردد در مکان هاى یاد شده و یا تماس بدن زن و مرد با یکدیگر از روى لباس حرام نیست ؛ ولى اگر ترس افتادن به گناه باشد و یا باعث تحریک شهوت و فساد گردد، جایز نیست.[48]
تبصره. اگر در تماس بدنى، فشار و اتکا پیدا شود، باید از آن پرهیز شود.
پرسش 52 . هرگاه در منطقه یا محیطى، رسم بر این باشد که هنگام برخورد با یکدیگر مصافحه مى کنند (حتى زنان با مردان) و اگر این کار را ترک کنند، اهانت و اسائه ادب نسبت به طرف مقابل محسوب مى شود ؛ حکم دست دادن زن و مرد با این فرض چیست؟
همه مراجع: دست دادن با زن نامحرم جایز نیست و شعائر دینى باید حفظ شود و با تفهیم حکم شرعى، حمل بر اسائه ادب از بین مى رود.[49]
پرسش 53 . دست دادن با زن نامحرم به وسیله دستکش و مانند آن، چه حکمى دارد؟
آیات عظام امام و خامنه اى: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد، اشکال ندارد ؛ ولى بنابر احتیاط واجب، نباید دست را بر دست فشار دهند.[50]
آیات عظام بهجت، تبریزى، سیستانى، صافى، مکارم و وحید: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد، اشکال ندارد.[51]
آیه اللّه فاضل: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد، اشکال ندارد ؛ ولى بهتر است دست را به دست فشار ندهند.[52]
آیه اللّه نورى: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد، اشکال ندارد ؛ ولى نباید دست را به دست فشار دهند.[53]
پوشش زن
پرسش 54 . پوشش بدن براى زنان باید چگونه باشد؟
همه مراجع (به جز صافى): زن باید تمام بدن و موى خود را [ به جز گردى صورت و دست ها تا مچ] در برابر مرد نامحرم بپوشاند.[54]
آیه اللّه صافى: زن باید تمام بدن و موى خود را در برابر نامحرم بپوشاند و بنابر احتیاط واجب، باید دست و صورت را نیز بپوشاند.[55]
پرسش 55 . پوشیدن لباس هاى تنگ و تحریک کننده – که برجستگى هاى بدن زن در آن پیدا است – چه حکمى دارد؟
همه مراجع: پوشیدن این نوع لباس ها [ در فرض مذکور] جایز نیست و باید آنان را با چادر یا مانتوى مناسب و گشاد بپوشاند.[56]
عطر زن
پرسش 56 . آیا براى زن جایز است که عطر بزند و از منزل بیرون رود؟
همه مراجع: اگر باعث جلب توجه نامحرم شود، جایز نیست.[57]
آرایش دختران
پرسش 57 . آرایش براى دختران چه حکمى دارد؟
همه مراجع: این کار فى نفسه براى آنان اشکال ندارد (هر چند زیبنده نیست) ؛ ولى باید صورت را از نامحرم بپوشانند.[58]
رنگ ابرو
پرسش 58 . آیا رنگ کردن ابرو زینت بوده و پوشاندن آن از نامحرم واجب است؟
آیات عظام امام، خامنه اى، فاضل و وحید: اگر زینت محسوب شود، پوشاندن آن از نامحرم واجب است.[59]
آیات عظام بهجت، تبریزى، صافى: پوشاندن آن از نامحرم واجب است.[60]
آیات عظام سیستانى، مکارم، نورى: جزء زینت ممنوع محسوب نمى شود و پوشاندن آن از نامحرم واجب نیست.[61]
اجازه پدر
پرسش 59 . آیا در ازدواج با دختر باکره، اجازه پدر یا جد پدرى واجب است و اگر بدون اجازه عقد بخوانند، عقدشان باطل است؟
آیات عظام امام، تبریزى، سیستانى و نورى: آرى، باید با اجازه پدر یا جد پدرى دختر باشد و بدون اجازه او عقد باطل است.[62]
آیات عظام بهجت، فاضل: از نظر تکلیفى، احتیاط واجب آن است که با اجازه پدر یا جد پدرى باشد، ولى اگر بدون اجازه عقد بخوانند، عقد باطل نیست.[63]
آیات عظام خامنه اى، صافى، مکارم و وحید: بنا بر احتیاط واجب، باید با اجازه او باشد و اگر بدون اجازه عقد بخوانند بنا بر احتیاط واجب، عقد باطل است.[64]
دختر غیر باکره
پرسش 60 . اگر دختر بکارتش را در دوران کودکى از دست داده باشد (البته نه از راه نامشروع ؛ بلکه مثلاً با بازى و ورزش)، آیا در ازدواج با او، اجازه پدر شرط است؟
همه مراجع: این دختر حکم دختر باکره را دارد.[65]
دختر مستقل
پرسش 61 . آیا دخترى که درآمدى دارد و مستقل است، مى تواند بدون اجازه پدرش ازدواج کند؟
همه مراجع (به جز امام): احتیاط واجب آن است که با اجازه پدر یا جدّ پدرى دختر باشد.[66]
امام: باید با اجازه پدر یا جدّ پدرى دختر باشد.[67]
پرسش 62 . دخترى که بیش از سى سال دارد و هنوز باکره (دوشیزه) باقى مانده است ؛ آیا براى ازدواج نیاز به اجازه پدر است؟
همه مراجع: بالا بودن سن دختر، اعتبار اذن پدر یا جد پدرى را ساقط نمى کند.[68]
پرسش 63 . اگر دختر بگوید: پدر و مادرم رضایت قلبى به ازدواج دارند؛ آیا مى توان ـ بدون اذن پدر ـ با وى ازدواج کرد؟
همه مراجع: در اذن پدر، اظهار لازم است و رضایت قلبى کافى نیست.[69]
اجازه پسر
پرسش 64 . آیا در ازدواج پسر، نیاز به اجازه پدر است؟
همه مراجع: اگر به حد بلوغ و رشد رسیده است، نیاز به اجازه و رضایت پدر نیست ؛ ولى با وجود آن بهتر است، موافقت او را به دست آورد.[70]
پرسش 65 . آیا صیغه عقد، در صورتى که بعدا رضایت پدر جلب شود، درست است و آن دختر محرم و همسر شرعى آن پسر محسوب مى شود؟
همه مراجع: اگر شرایط عقد رعایت شود و پدر دختر بعد از آگاهى آن را اجازه دهد، عقد صحیح است.[71]
نگاه خواستگارى
پرسش 66 . مرد تا چه اندازه مى تواند به بدن زن، هنگام خواستگارى نگاه کند (البته با رعایت شرایط خاص خود)؟
آیات عظام امام، خامنه اى و فاضل: مى تواند به بدن دختر نگاه کند ؛ هر چند احتیاط مستحب است که تنها به دست و صورت و پاها، مو و مقدارى از بدن (مانند گردن و بالاى سینه) اکتفا کند.[72]
آیات عظام بهجت، تبریزى، سیستانى و مکارم: تنها مى تواند به دست و صورت، پاها، مو و مقدارى از بدن (مانند گردن و بالاى سینه) دختر نگاه کند.[73]
آیه اللّه صافى: بنا بر احتیاط واجب، تنها به صورت و دست ها تا مچ اکتفا کند.[74]
آیه اللّه نورى: مى تواند به دست و صورت، پاها، مو و مقدارى از بدن (مانند گردن و بالاى سینه) دختر نگاه کند و اگر نتواند از خصوصیات سایر بدن، از روى لباس آگاهى یابد، نگاه به تمام بدن جایز است.[75]
پرسش 67 . استاد ما بد حجاب است و حجاب شرعى را رعایت نمى کند و در هنگام نوشتن مطالب روى تخته سیاه، دست و موهاى سر او، بیش از اندازه ظاهر مى شود، تکلیف ما چیست؟
آیات عظام امام، خامنه اى، صافى، فاضل و نورى: نگاه به او هر چند بدون قصد لذت، اشکال دارد.[76]
آیه اللّه بهجت: نگاه به او، هر چند بدون قصد لذت، جایز نیست.
آیات عظام تبریزى، سیستانى، صافى، مکارم و وحید: اگر از زنان بى باکى است که او را امر به حجاب کنند، اعتناء نمى کند ؛ نگاه به او – بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام – اشکالى ندارد.[77]
پرسش 68 . با وضعى که زنان بیرون مى آیند و ما نیز مجبوریم به کوچه و خیابان برویم و چشم مان به آنان مى افتد، تکلیف چیست؟
همه مراجع: نگاه اتفاقى به بدن و موى آنان حرام نیست ؛ ولى باید از نگاه عمدى [ و پیوسته] اجتناب کرد.[78]
تبصره. نگاه به زنان بى بند و بار حکم خاصى دارد که در «نگاه به بى حجاب» آمده است.
نگاه به زیبایى ها
پرسش 69 . اگر انسان همان طور که از دیدن باغ و گلستان لذت مى برد، از نگاه کردن به چهره زن لذت ببرد ؛ آیا این کار حرام است و مصداق قصد لذت به حساب مى آید؟
همه مراجع: این گونه نگاه ها چون جنبه لذت جنسى دارد، جایز نیست.[79]
عکس و فیلم آموزشى
پرسش 70 . نگاه کردن به عکس هاى عریان موجود در کتاب هاى پزشکى که آموزش آن براى دانشجویان ضرورى است، چه حکمى دارد؟
همه مراجع: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد، اشکال ندارد.[80]
تبصره. فرض مسأله جایى است که نگاه به عکس هاى یاد شده، جهت آموزش براى دانشجویان ضرورى باشد.
عکس و فیلم مبتذل
پرسش 71 . نگاه به فیلم هاى مبتذل که بیشتر زنان غیر مسلمان در آن بازى مى کنند – در صورتى که موجب تحریک انسان نشود – چه حکمى دارد؟
همه مراجع (به جز تبریزى و سیستانى): با توجه به اینکه دیدن این گونه فیلم ها به طور معمول شهوت برانگیز و مقدمه ارتکاب گناه مى باشد، نگاه به آنها حرام است.[81]
آیه اللّه تبریزى: نگاه به فیلم هایى که موجب تحریک شهوت بر حرام یا ترویج فساد در جامعه باشد، جایز نیست.[82]
آیه اللّه سیستانى: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه نیز باشد، بنابر احتیاط واجب نگاه به زنان جایز نیست.[83]
فیلم هاى صدا و سیما
پرسش 72 . نگاه به فیلم هاى ایرانى و خارجى که در آنها حجاب رعایت نمى شود و از صدا و سیما پخش مى شوند، چه حکمى دارد؟
همه مراجع: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به گناه باشد و باعث مفاسد و انحرافات اخلاقى نشود، اشکال ندارد.[84]
فیلم تحریک زناشویى
پرسش 73 . آیا زن و شوهر براى تحریک جنسى، مى توانند به فیلم هاى سکس و مبتذل نگاه کنند؟
همه مراجع (به جز تبریزى): خیر، تحریک شهوت به وسیله فیلم هاى مبتذل و جنسى، جایز نیست.[85]
آیه اللّه تبریزى: نگاه به فیلم هایى که باعث تحریک شهوت بر حرام و یا ترویج فساد در جامعه مى شود، جایز نیست.[86]
ارضاى شهوت با فیلم
پرسش 74 . اگر با مشاهده فیلم هاى شهوت انگیز، مقدارى از شهوت انسان فروکش کند و در جلوگیرى از ارتکاب حرام مؤثر باشد، چه حکمى دارد؟ آیا مشاهده آن به این منظور جایز است؟
همه مراجع: نگاه به این فیلم هاى شهوت برانگیز، جایز نیست و توجیه یاد شده، مجوز ارتکاب حرام دیگر نمى شود.[87]
کتابنامه
1. حسینى خامنه اى، سید على، اجوبة الاستفتاءات، تهران: الهدى، اول، 1381.
2. بهجت، احکام و استفتاءات پزشکى، قم: میراث ماندگار .
3. امام، تبریزى، مکارم، نورى، استفتاءات .
4. سید عبداللّه شبر، الاخلاق، قم، انتشارات بصیرتى .
5. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، تهران: دار الکتب الاسلامیه.
6. موسوى خمینى، سید روح اللّه، تحریرالوسیله، ترجمه على اسلامى، قم: انتشارات اسلامى.
7. على اصغر احمدى، تحلیلى تربیتى بر روابط دختر و پسر در ایران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان .
8. امام، فاضل، سیستانى، نورى و مکارم، تعلیقات على العروة الوثقى .
9. مکارم شیرازى، ناصر، و…، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الاسلامیة، 1374.
10. امام، بهجت، سیستانى، فاضل، نورى، وحید، توضیح المسائل .
11. بنى هاشمى خمینى، سید محمدحسن، توضیح المسائل مراجع (12 مراجع)، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1377.
12. صافى، جامع الاحکام، قم: مؤسسه انتشاراتى حضرت معصومه(س) .
13. فاضل، جامع المسائل، قم: امیرالعلم .
14. ابوالقاسم مقیمى، جوانان و روابط، انتشارات مرکز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه علمیه قم.
15. اسماعیل هادى، دورنماى حقوقى ازدواج موقت .
16. روزنامه کیهان .
17. الشهید الثانى، الروضة البهیه فى شرح اللمعة الدمشقیة، قم: داورى .
18. تبریزى، صراط النجاة، قم: سلمان فارسى .
19. ابن سعد، طبقات الکبرى، بیروت: دارصادر .
20. کلینى، فروع کافى، تحقیق: على اکبر غفارى، تهران: دارالکتب الاسلامیه .
21. اسماعیل احمدى، قانون مدنى، تهران، پویش اندیشه .
22. حسین نورى طبرسى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: آل البیت، 1408 ه.ق.
23. تبریزى، سیستانى، وحید، منهاج الصالحین .
24. محمد بن حسن حر العاملى، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، 1414.
25. صافى، لطف اللّه، هدایه العباد، قم: مؤسسه انتشاراتى حضرت معصومه(س).
26. خامنه اى، LEADER.IR .
27. سیستانى، SISTANI.ORG،
پی نوشت ها
________________________________________
[1]. مکارم، استفتاءات، ج1، س825؛ امام، فاضل، مکارم، نورى، تعلیقات على العروة النکاح، م27؛ صافى، هدایة العباد، ج2، (النکاح) م27؛ سیستانى، منهاج الصالحین ج2، (النکاح) م12.
[2]. تبریزى، صراط النجاه، ج 5، س 505 و 506 و 502 و دفتر: همه مراجع.
[3]. توضیح المسائل مراجع، م 2435، 2433؛ نورى، توضیح المسائل، م2431؛ العروة الوثقى، ج2، النکاح م35؛ وحید، توضیح المسائل، م 2444 و خامنه اى، سایت، نگاه.
[4]. البته برخى از مراجع بزرگوار تقلید آیات عظام وحید، تبریزى و مکارم معتقدند که اگر مدت عقد موقت از عمر طبیعى زن و شوهر یا یکى از آن دو بیشتر باشد، احتیاط واجب آن است که احکام عقد دائم را بر آن جارى سازند و آیه اللّه بهجت به صورت فتوا فرموده اند. و آیه اللّه سیستانى مى فرماید این عقد موقت باطل است و به عقد دائم تبدیل نمى شود (ر.ک: سیستانى، وحید، تبریزى، منهاج الصالحین، فى عقد المتعه و مکارم، استفتاآت، ج 2، س 1008.
[5]. دفتر: همه مراجع.
[6]. امام، استفتاءات، ج 3، اولیاى عقد، س 10 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 86 ؛ سیستانى، سایت، عقد موقت، ش 16 ؛ منهاج الصالحین، کتاب النکاح، اولیاء العقد، م 67 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1311 ؛ مکارم، استفتاءات، ج 1، س 761 ؛ تبریزى، استفتاءات، س 1479 ؛ فاضل و بهجت، توضیح المسائل مراجع، م 385 و دفتر: آیة اللّه نورى.
[7]. نورى، توضیح المسائل، م 2373 ؛ صافى، هدایة العباد، ج 2، اولیاء العقد، م 2 ؛ امام، فاضل و مکارم، تعلیقات على العروة، اولیاء العقد، م 1 ؛ سیستانى، توضیح المسائل مراجع، م 2377 ؛ دفتر: آیة اللّه وحید.
[8]. بهجت، توضیح المسائل مراجع، م 2377 ؛ تبریزى، استفتاءات، س 1456 و صراط النجاة، ج 2، س 1130.
[9]. خامنه اى، استفتاء، س 54 ؛ صافى، هدایه العباد، ج 2، اولیاء العقد، م 2 و جامع الاحکام، ج 2، س 1260.
[10]. سیستانى، سایت ؛ مکارم، استفتاءات، ج 2، س 1049 و 1075 و دفتر: همه مراجع.
[11]. مکارم، استفتاءات، ج 2، س 1095 و دفتر: همه مراجع.
[12]. خامنه اى، استفتاء، س 824 و العروة الوثقى، ج 2، کتاب النکاح، م 2 و 4 و دفتر: همه مراجع.
[13]. خامنه اى، استفتاء، س 84 ؛ مکارم، استفتاءات ج 2، س 916 و تعلیقات على العروة، اولیاء العقد، م 2 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3 م 1237 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1440 ؛ تبریزى، استفتاءات، س 1466 ؛ امام، تعلیقات على العروة، اولیاء العقد، م 24 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2372 و دفتر: آیة اللّه صافى.
[14]. سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، النکاح، م 69 و 70 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1891.
[15]. نساء 4، آیه 24.
[16]. «متعتان کانت على عهد رسول اللّه و انا محرمهما و معاقب علیهما متعة النساء و متعة الحج»: دو متعه در زمان پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بود که من آنها را حرام کردم و بر آنها مجازات مى کنم متعه زنان و حج تمتع که نوع خاصى از حج است.
[17]. ر.ک: تفسیر نمونه، ذیل آیه 24 از نساء.
[18]. خامنه اى، استفتاء، س 178 و العروة الوثقى، ج 2، کتاب النکاح، م 2.
[19]. توضیح المسائل مراجع، م 2370 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2434 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2366 و خامنه اى، استفتاء، س 40.
[20]. بهجت، توضیح المسائل مراجع، م 2370.
[21]. توضیح المسائل مراجع، م 2370.
[22]. تبریزى، صراط النجاة، ج 1، س 1479 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1249 ؛ امام، نورى، فاضل و مکارم، التعلیقات على العروة، باب العقد و احکامه، م 1 ؛ دفتر: بهجت، خامنه اى، سیستانى و وحید.
[23]. مکارم، استفتاءات ج2، س1036 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج2، س1324 ؛ العروة الوثقى، ج2، النکاح 27 ؛ امام، تحریر الوسیله ج2، (النکاح)، م27 ؛ نورى، استفتاءات، ج1، س484 ؛ توضیح المسائل، م2429 ؛ توضیح المسائل مراجع، م2433 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1700 و 1702 و 1703 ؛ وحید، توضیح المسائل، م2442 ؛ دفتر: آیة اللّه خامنه اى.
[24]. امام، استفتاءات، ج3، نظر، س52 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م1936 ؛ مکارم، استفتاءات، ج1، س819 ؛ تبریزى، استفتاءات، 1622 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، ص1673 ؛ نورى، استفتاءات، ج2، س656 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، 1718 ؛ خامنه اى، اجوبه الاستفتاءات، س1145 ؛ العروة الوثقى، ج2، (النکاح) م3 ؛ سیستانى، sistani.org، س20 و 19 ؛ دفتر: آیة اللّه وحید.
[25]. صافى، هدایه العباد، ج2، النکاح، م29 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج3، (النکاح)، م29 ؛ نورى، مکارم و امام، تعلیقات على العروة، ج2، (النکاح)، م39 ؛ دفتر: آیات عظام وحید، تبریزى، بهجت و خامنه اى.
[26]. فاضل، تعلیقات على العروة، ج2، النکاح، م39.
[27]. سیستانى، سایت؛ تبریزى، سایت ؛ دفتر: همه مراجع.
[28]. دفتر: همه مراجع.
[29]. امام، استفتاءات، ج3، سوالات متفرقه، س127 ؛ دفتر: همه مراجع.
[30]. العروة الوثقى، ج2، النکاح، م39 و 41.
[31]. العروة الوثقى، ج2، النکاح، م31 و 39 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1720.
[32]. خامنه اى،استفتاء، س 638 ؛ تبریزى،استفتاءات، س1592 ؛ مکارم،استفتاءات، ج1، س813 ؛ امام، استفتاءات، ج 3، وظایف اجتماعى زنان، س 19 ؛ دفتر: آیات عظام نورى، وحید، فاضل و سیستانى.
[33]. صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1656 و 1657 و 1658 و دفتر: آیة اللّه بهجت.
[34]. العروة الوثقى، ج2، النکاح، م49 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 646 و 638 و 626 ؛ تبریزى، استفتاءات، س1592 و 1594 ؛ مکارم، استفتاءات، ج1، س813 و 805 ؛ امام، استفتاءات، ج3، (وظایف اجتماعى زنان)، س19 ؛ دفتر: آیات عظام سیستانى، وحید، فاضل و نورى.
[35]. صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1656 و 1657 و 1658 و دفتر: آیة اللّه بهجت.
[36]. خامنه اى، استفتاء، س 627 ؛ مکارم، استفتاءات، ج1، س805 و 813 ؛ امام، استفتاءات، ج3، وظایف اجتماعى زنان، س19 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1664 ؛ تبریزى، استفتاءات، س1592 و 1594 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1755 ؛ نورى، استفتاءات، ج2، س674 و 656 ؛ سیستانى، sistani.org، عشق، س5 ؛ دفتر: آیات عظام وحید و بهجت.
[37]. دفتر: همه مراجع.
[38]. توضیح المسائل مراجع، م 2445 ؛ نورى، توضیح المسائل، م 2441 و خامنه اى، استفتاء، س 627.
[39]. توضیح المسائل مراجع، م 2445.
[40]. توضیح المسائل مراجع، م 2445.
[41]. توضیح المسائل مراجع، م2445 ؛ وحید، توضیح المسائل، م2454 ؛ دفتر: آیة اللّه بهجت.
[42]. توضیح المسائل مراجع، م2445.
[43]. با استفاده از منابعى که در عنوان «دوست داشتن جنس مخالف» آمده است.
[44]. دفتر: آیات عظام بهجت و صافى.
[45]. با استفاده از منابعى که در عنوان «خلوت زن و مرد» آمده است.
[46]. دفتر: آیات عظام بهجت و صافى.
[47]. سیستانى، sistani.org، عشق، س1 و 5 و محبت، س1 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 779، 640 و 651 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1661 ؛ دفتر: همه مراجع.
[48]. خامنه اى، استفتاء، س 645 و 491 ؛ مکارم، استفتاءات، ج1، س1665 ؛ نورى، استفتاءات، ج1، س1031 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج2، س1152 ؛ العروه الوثقى، ج2، النکاح، م47 ؛ دفتر: آیات عظام وحید، بهجت، فاضل، سیستانى و صافى.
[49]. خامنه اى، استفتاء، س 515 ؛ تبریزى، استفتاءات، س1606 ؛ نورى، استفتاءات، ج2، س655 ؛ مکارم، استفتاءات، ج1، س818 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1660 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1717 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م1934 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج2، النکاح، م16 ؛ امام، تحریرالوسیله، ج2، (النکاح)، م20 ؛ دفتر: آیات عظام وحید.
[50]. امام، تحریرالوسیلة، ج2، النکاح، م20 و خامنه اى ؛ استفتاء، س 479.
[51]. تبریزى، استفتاءات، س1606 ؛ مکارم، تعلیقات على العروة، النکاح، م40 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج3، (النکاح)، م16 ؛ صافى، هدایه العباد، ج2، (النکاح)، م20 ؛ دفتر: آیات عظام وحید و بهجت.
[52]. فاضل، تعلیقات على العروة، ج2، النکاح، م40.
[53]. نورى، تعلیقات على العروة، النکاح، م40.
[54]. فاضل، امام، سیستانى، نورى و مکارم، تعلیقات على العروة، الستر ؛ خامنه اى، استفتاء، س 568 ؛ تبریزى، استفتاءات، س1611 و توضیح المسائل مراجع، م2435 ؛ دفتر: آیات عظام بهجت و وحید.
[55]. صافى، جامع الاحکام، ج2، س 1696.
[56]. مکارم، استفتاءات، ج2، س153 و 156 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1729 ؛ سیستانى، sistani.org، حجاب، س5 ؛ امام، استفتاءات، ج3، (احکام حجاب)، س27 ؛ نورى، استفتاءات، ج1، س485 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1708 ؛ خامنه اى، اجوبه الاستفتاءات، س1364 و 1367 ؛ تبریزى، استفتاءات، س1590 ؛ دفتر: آیات عظام وحید و بهجت.
[57]. خامنه اى، استفتاء، س 667 ؛ مکارم، استفتاءات، ج1، س797 ؛ تبریزى، استفتاءات، س1616 ؛ نورى،استفتاءات، ج1، س1033 ؛ دفتر: آیات عظام وحید، صافى، بهجت، امام و فاضل.
[58]. با استفاده از منابعى که در عنوان «آرایش چهره» آمده است.
[59]. خامنه اى، سایت، نگاه ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1707 ؛ دفتر: امام خمینى.
[60]. صافى، جامع الاحکام، ج2، س1683 ؛ دفتر: آیات عظام بهجت و تبریزى.
[61]. سیستانى، sistani.org، زینت، س1 و 17 و 18 ؛ مکارم، استفتاءات، ج1، س802 ؛ نورى، استفتاءات، ج1، س542 و 491.
[62]. امام، استفتاءات، ج 3، اولیاء العقد، س 4 و 27 ؛ تبریزى، استفتاءات، ص 1547 و 1512 و 1556 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، النکاح، م 70 ؛ دفتر: نورى.
[63]. بهجت، توضیح المسائل، م 1891 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1438 و تعلیقات على العروة، ج 2، النکاح، فصل فى اولیاء العقد، م 1.
[64]. خامنه اى، استفتاء، س 798 ؛ مکارم، تعلیقات على العروة، اولیاء العقد، م 2 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1237 و دفتر: صافى.
[65]. امام، فاضل، نورى و مکارم، تعلیقات على العروة، اولیاء العقد، م 2 ؛ وحید، منهاج الصالحین، ج 3، م 1237 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، اولیاء العقد، م 70 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، اولیاء العقد، م 1237 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 84 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1891 ؛ دفتر: آیة اللّه صافى.
[66]. توضیح المسائل مراجع، م 2376 ؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1237 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 2440 و خامنه اى، استفتاء، س 835.
[67]. توضیح المسائل مراجع، م 2376.
[68]. دفتر: همه مراجع.
[69]. تبریزى، استفتاءات، س 1457 و صراط النجاة، ج 1، س 826؛ سیستانى، سایت، موقت، س 33؛ امام، استفتاءات، ج 3، اولیاء العقد، س 19؛ خامنه اى، استفتاء، س 87 ؛ مکارم، استفتاءات، ج 2، س 917 و دفتر: بهجت، فاضل، وحید، صافى و نورى.
[70]. العروة الوثقى، ج 2، کتاب النکاح، اولیاء العقد، م 1.
[71]. خامنه اى، استفتاء، س 92 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج 2، س 1272 ؛ تبریزى، استفتاءات، س 1547 ؛ امام، استفتاءات، ج 3، اولیاء العقد، س 4 و نورى، توضیح المسائل، م 2372 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1891 و فاضل، تعلیقات على العروة، اولیاء العقد، م 1 و دفتر: آیات عظام سیستانى، مکارم و وحید.
[72]. امام، تحریرالوسیله، ج 2، النکاح، م 28 ؛ فاضل، تعلیقات على العروة، ج2، النکاح، م26 و خامنه اى، استفتاء، س 525.
[73]. مکارم، تعلیقات على العروة، النکاح، م 26 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج 2، النکاح، م 28 ؛ تبریزى، استفتاءات، س 1580 ؛ النکاح، م 28 ؛ بهجت، توضیح المسائل، م 1944.
[74]. صافى، هدایة العباد، ج 2.
[75]. نورى، تعلیقات على العروة، النکاح، م 26.
[76]. امام، فاضل و نورى، تعلیقات على العروة الوثقى، النکاح، م27 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 516 و 582 ؛ صافى، هدایة العباد، ج2، (النکاح)، م27 و دفتر: آیة اللّه بهجت.
[77]. سیستانى، توضیح المسائل مراجع، م2434 ؛ تبریزى، التعلیقه على منهاج الصالحین، النکاح م1232 ؛ مکارم، استفتاءات ج2، س1029، 1039 و تعلیقات على العروة الوثقى، (النکاح)، م27 ؛ وحید، توضیح المسائل، م2443.
[78]. مکارم، استفتاءات، ج2، س1036 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج2، س1324 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1702 و 1703 ؛ العروة الوثقى، ج2، النکاح، م27 ؛ امام، تحریرالوسیله، ج2، (النکاح)، م27 ؛ نورى، استفتاءات، ج1، س484 ؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج3، م26 ؛ دفتر: آیات عظام وحید، بهجت و خامنه اى.
[79]. مکارم، استفتاءات، ج1، س 799 و تبریزى، صراط النجاة، ج5، س1274 و دفتر: همه مراجع.
[80]. خامنه اى، اجوبه الاستفتاءات، س 1313 ؛ مکارم، استفتاءات، ج1، س789 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س2093 ؛ نورى، استفتاءات، ج1، س931 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1707 ؛ بهجت، احکام و استفتاءات پزشکى، ص31، س12 ؛ امام، استفتاءات، ج3، نظر، س49 و 50 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج5، س1022، دفتر: آیات عظام سیستانى و وحید .
[81]. خامنه اى، اجوبه الاستفتاءات، س1187 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1717 و 1605 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س1729 و 1731 ؛ مکارم، استفتاءات، ج1، س778 و 782 ؛ دفتر: آیات عظام نورى و امام، بهجت، وحید.
[82]. تبریزى، استفتاءات، س1603 و 1605 و صراط النجاة، ج5، س1129.
[83]. سیستانى، sistani.org، فیلم، س4 ؛
[84]. خامنه اى، اجوبه الاستفتاءات، س 1194 و 1206 ؛ مکارم، استفتاءات، ج1، س775 و 772 ؛ فاضل،جامع المسائل، ج1، س1726 و 1727 ؛ نورى، استفتاءات، ج1، س 450 و 452 ؛ بهجت، توضیح المسائل، متفرقه، م2 ؛ امام، استفتاءات، ج3، (نظر)، س15 و 19 ؛ تبریزى، استفتاءات، س1081 و 1603 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1708 و 1719 ؛ سیستانى، sistani.org، فیلم، س 8 ؛ دفتر: آیة اللّه وحید.
[85]. خامنه اى، اجوبه الاستفتاءات، س1203 ؛ صافى، جامع الاحکام، ج2، س1329 ؛ نورى، استفتاءات، ج2، س554 ؛ سیستانى، ,sistani.orgفیلم، س3 ؛ دفتر: آیات عظام وحید، بهجت، امام، فاضل، مکارم.
[86]. تبریزى، صراط النجاة، ج5، س1129 و ج1، س894 و 895.
[87]. خامنه اى، اجوبه الاستفتاءات، س1192 ؛ تبریزى، صراط النجاة، ج5، س1129 ؛ سیستانى، sistani.org، تصویر، س4 ؛ دفتر: همه مراجع.