خانه » همه » مذهبی » بخش سوم : دوستی ها

بخش سوم : دوستی ها


بخش سوم : دوستی ها

۱۳۹۵/۰۶/۰۴


۵۴۳ بازدید

مشکل رودروایسی

پرسش ۱. دختری دانشجو هستم که مشکلم رودروایسی با دوستانم و به خصوص هم اتاقی هایم است. اگر کاری یا چیزی از من بخواهند بدون معطلی انجام می دهم؛ یا اگر به من بدهکار باشند نمی توانم پولم را از آن ها بگیرم، و دیگر این که نمی توانم وقتی می روم بیرون یا خرید چیزی که دیدم و نیاز ندارم نخرم، و همچنین کنترل پول جیبیم را هم ندارم؛ یعنی همیشه کم می آورم و اصلاً برای مواقع ضروری پس انداز ندارم.

مشکل رودروایسی

پرسش 1. دختری دانشجو هستم که مشکلم رودروایسی با دوستانم و به خصوص هم اتاقی هایم است. اگر کاری یا چیزی از من بخواهند بدون معطلی انجام می دهم؛ یا اگر به من بدهکار باشند نمی توانم پولم را از آن ها بگیرم، و دیگر این که نمی توانم وقتی می روم بیرون یا خرید چیزی که دیدم و نیاز ندارم نخرم، و همچنین کنترل پول جیبیم را هم ندارم؛ یعنی همیشه کم می آورم و اصلاً برای مواقع ضروری پس انداز ندارم.

اگر شما همیشه این طور هستید، احتمالاً خجالتی هستید و مهم تر این است که مهارت های ارتباط با دیگران را به درستی نمی دانید، مثلاً آگاهی ندارید که چگونه باید محترمانه و قاطعانه از دیگران درخواست نموده، یا به درخواست آن ها پاسخ منفی دهید، نمی دانید چه طور می توان هیجان های دیگران را شناخت و به آن ها پاسخ مناسب داد. نمی دانید چه زمانی باید آری گفت و چه زمانی نه گفت، هر کدام از این مهارت ها بحث گسترده ای دارد. شما باید مهارت جرأت ورزی و ابراز وجود را بیاموزید.

گام اول، باید نگاه شما به خود و محیط اطرافتان تغییر کند. احتمالاً علت این که هرکس از شما تقاضایی دارد آن را انجام می دهید این است که دوست دارید جزو بهترین ها باشید. باید بپذیرید که بهترین، لزوماً به معنای همراهی با دیگران نیست.

گام دوم، جایگزین کردن نگاهی است با عنوان شجاعت پذیرش ناکامل بودن. به این معنا که این را بپذیریم که هیچ کس کامل نیست؛ این قانون در مورد من هم صادق است. در این صورت با مسائل راحت تر روبه رو می شویم.

گام بعدی، تمرینات عملی است. برای این کار باید از کارهای کوچک شروع کنیم. مثلاً:

– در جمع دوستانی که از ما تقاضایی داشتند محترمانه پاسخ دهیم فعلاً کار مهمی دارم و نمی توانم. و این موارد را یادداشت کنید و در پایان هفته ببینید چه قدر موفق بوده اید.

– برای پولی که در اختیار دارید در ابتدای ماه برنامه ریزی کرده و هزینه هر کاری را جداگانه بگذارید و هنگام بیرون رفتن پول زیادی با خود نبرید تا مدیریت اقتصادی پیدا کنید. برای هر چیزی که دلتان می خواهد بخرید یک علامت سؤال بگذارید اگر این شیء را تهیه نکنم چه می شود؟ کم کم این مورد هم اصلاح می شود.

چه کار کنم؟!

پرسش 2. اخیراً با چند دختر نوجوان آشنا شدم، که همگی دوست پسر دارند و من خیلی می ترسم که مبادا این ها دوران حساس زندگی خود را بد بگذرانند و در آینده حسرت بخورند و خلاصه بلایی سر خود بیاورند و… با خانواده به خصوص با مادرانشان مشکل دارند و از آن ها ناراحت هستند. من به آن ها گفتم که همه چیز ریز و درشت زندگی را به مادرتان بگویید تا به شما اعتماد کنند. آن ها می گویند چرا مادران ما بیرون می آیند و نمی گذارند که تنهایی بیرون برویم؟… لطفاً راهنمایی ام کنید چه کارکنم؟ احساسم این است که این افراد به خاطر نیازهای عاطفی است که به پسرها روی آورده اند.

دخترها در دوران نوجوانی موقعیّت حسّاسی را می گذرانند چون در زمان بلوغ نیاز شدید عاطفی دارند و باید سعی کرد از طریق ارتباط سالم و صمیمی با جنس موافق این نیاز را تا حد امکان بر آورده ساخت. کمکی که از دست شما برمی آید این است که سعی کنید به مناسبت های مختلف آن ها را دور هم جمع کنید و با برنامه های متنوعی که می گذارید آنها را در جهت صحیح مشغول کنید و اگر می توانید از کسانی که توانایی دارند با آن ها ارتباط خوبی برقرار کنند کمک بگیرید تا از این طریق مقداری از نیازهای عاطفی شان تأمین شود، ولی تا آن جا که می توانید از نصیحت های مستقیم خودداری کنید چرا که پذیرا نخواهند بود و معمولاً بیشتر لج بازی می کنند. شما می توانید با ذکر نمونه هایی که دخترها از طرف جنس مخالف آسیب دیده اند آن ها را آگاه کنید و از آن ها بخواهید حداقل در مورد ویژگی های جنس مخالف مطالعه کنند تا به راحتی به دوستی با پسرها اعتماد نکنند و بدانند دلیل ابراز علاقه پسران در اکثر موارد فقط سوء استفاده از دخترها است. در این مورد می توانید کتاب هایی را به آن ها هدیه دهید تا آگاهی بیشتری پیدا کنند[1].

در ضمن بدون این که بچه ها در جریان باشند در صورت امکان با مادرانشان ارتباط برقرار و آن ها را از مسئله آگاه کنید تا بهتر بتوانند با آن ها ارتباط برقرار کرده و خوب درک شان کنند. اگر مادران و پدران بدانند که با ابراز محبّت به فرزند و برآورده ساختن خواسته های عاطفی او، چه تأثیری می توانند در سلامت دختران و پسران و از طریق آنان در سلامت جامعه داشته باشند، حتماً دریغ نخواهند کرد.

مهم ترین نیازهای انسان؛ محبت، زیبادوستی، غریزه جنسی، همدم طلبی و گرایش به معنویت و فضیلت خواهی است. اگر فرزندان ما قبل از فعّال شدن غریزه جنسی، حسّ محبت خواهی و زیبادوستی شان ارضا شود، حدود حاکم بر روابط دختر و پسر و حجاب و حیا را قبل از فعالیت غریزه جنسی شناخته و ملزم به رعایت آن می گردند و با آرامش کامل از هیجانات بلوغ جنسی و درخواست های شهوانی عبور کرده و آن را با استمداد از معنویت خواهی و فضیلت دوستی مدیریت کرده و به زمانی هدایت می کنند که برای ارضاء غریزه جنسی در قالب ازدواج انجام پذیرد.

وابستگی شدید عاطفی دختر به پسر خصوصاً دختری که از ناحیه خانواده به خصوص مادر از مهر و محبت سیراب نشده، سبب می شود گمشده خویش را در بیرون از خانواده جستجو کند و گرفتار وابستگی خطرناکی شود. زیرا از سویی وابستگی – آن هم به دلیل کم سن و کم تجربه بودن – حوادثی چون در معرض خطر بودن حیثیّت آن ها را، به دنبال دارد و از سویی دیگر پسر تنوع طلب، او را ترک می کند و ضربه دیگری بر او وارد خواهد آمد و از همه مهم تر در سن کسب تجربه ها و مهارت های زندگی از قبیل: هنر و اخلاق و خصوصاً تمرکز بر روی درس، تمام حواس او به شهوات درگیر می شود، آن هم از نوع افراطی. به این ترتیب برای سال های تعیین سرنوشت، انرژی و توان لازم و آمادگی ذهنی مناسب را نخواهد داشت.

بسیار مناسب است که این دختران را با آشنا کردن و علاقه مند کردن به هنر و ورزش و کلاس های فوق برنامه و گردش و تفریحات سالم، درگیر با امور مناسب این سن کرده و آن ها را با پیامدهای خوش، تسلّط بر هنرهای مختلف یا کسب موقعیّت های تحصیلی آشنا کرد و از سوی دیگر با پیامدهای ناخوش دختران جامانده از رشد و پیشرفت آگاه ساخت؛ که بسیار برای خود اصلاح گری آنها مناسب است.

قابل توجه است اگر برای دختران و پسران، در سن نوجوانی قبل از آشنا شدن با هیجانات منفی، برنامه ریزی های شاد و مفرّح، به روز و هیجان انگیز با محتوای اخلاقی، اعتقادی سالم اِعمال شود، دیگر شاهد چنین مشکلاتی نخواهیم بود.

دوست دارم به او کمک کنم!

پرسش 3. دوستم با پسرها ارتباط دارد. خیلی دوست دارم به او کمک کنم. قبلاً هم با او حرف زده ام ولی هیچ تأثیری نداشت. چگونه کمکش کنم که دست از این کارهایش بردارد؟ وقتی از دوست پسرهایش با من صحبت می کند چون می ترسم از دست من ناراحت شود به اجبار به حرف هایش گوش می دهم. امّا فکر می کنم این کارِ من به نحوی تأیید کارهای اشتباه اوست. و چون من دوستش هستم خود را در قبال کارهایش مسئول می دانم و از این که نمی توانم کاری کنم عذاب وجدان دارم. بفرمایید وقتی راجع به دوست پسرهایش صحبت می کند چه کار کنم؟

همان گونه که خود می دانید انسان هرگز بدون تعامل با دیگران زندگی نکرده است. اگرچه سطح و نوع ارتباط ها متنوع است امّا هیچ گاه قطع نمی شود، زیرا ارتباط برای انسان ضروری است. نوع و کیفیت ارتباط براساس اهداف اشخاص تعیین می شود. خوشبختانه دغدغه شما جهت کمک به دوست تان جهت جلوگیری از آسیب هایی است که او در این ارتباط غلط می بیند. در غیراین صورت ممکن است خودتان آسیب ببینید. چرا که کسی که از ارتباط با جنس مخالف نمی پرهیزد شما را به این امر دعوت می کند و ممکن است رفته رفته زشتی این کار از نظر شما نیز از بین ببرد.

برای کمک به او در ابتدا شما باید از روحیات و ویژگی های ایشان با خبر باشید تا بتوانید تأثیر مثبتی روی او داشته باشید. برای قدم بعدی باید بدانید راهنمایی شما نباید به گونه ای باشد که دوست تان نسبت به شما احساس بیگانگی کند. برای همین باید از شیوه هایی که متناسب با سن او می باشد استفاده کنید. به طور مثال بگویید من جای تو بودم این کار را نمی کردم؛ و یا بعضی از کارهای غیرصحیح را از او سؤال کنید که آیا این شیوه مورد قبول اوست؟ یا این که گزینه های متفاوت داده و از او بخواهید که یکی را انتخاب کند.

راه دیگر این است که درباره آسیب های روابط با جنس مخالف مطالعه نموده و برای او نقل کنید و بدین وسیله او را با آسیبی که در آینده روبه رو می شود آشنا کنید. یا آیات و روایاتی که از این روابط منع کرده اند را مطرح نموده و راجع به آن بحث کنید.

یکی دیگر از راه کارها تقویت حیا در اوست که مایه پاکی و نجات آدمی است. باید عوامل این فضیلت را شناسایی نموده و در ایجاد آن در دوست تان تلاش نمایید و این امر با مطالعه و تمرین عملی میسر است و دیگر این که در جمع دوستان تان سؤال هایی را مطرح کنید و به بحث در مورد آنها بپردازید، به طور مثال:

چرا انسان هایی که خطا کرده اند در اعترافات خود می گویند از ابتدا قصد آن را نداشتند؟

چگونه انسان به طور ناخودآگاه به سوی زشتی گام برمی دارد؟

و در ادامه صحبت ها اول به او حق بدهید سپس به او جهت بدهید. به طور مثال به او بگویید:

این خیلی طبیعی است که انسان زمانی که به بلوغ جنسی می رسد به جنس مخالف کشش پیدا کند؛ منتهی باید مثل غرایز دیگر آن را در وجود خود کنترل و در جهت صحیح از آن استفاده کرد. یکی از مشکلات بزرگ دخترها این است که چون از عواطف و احساسات بالایی برخوردارند، فکر می کنند پسرها هم همین طور هستند و به خاطر همین عدم شناخت نسبت به جنس مخالف، دچار آسیب جدی می شوند، ولی این را مطمئن باشید پسری که قصد دوستی با جنس مخالف داشته باشد، می خواهد خودش را ارضا کند و به نیازهای دختر چندان اهمیت نمی دهد و در این بین هم اگر رابطه به جدایی منجر شود آسیبی نمی بیند. اگر در دین این قدر تأکید شده که در روابط خود با نامحرم سعی کنید در چارچوب عمل کنید به خاطر این است که انسان آسیب نبیند.

اکثر دخترها که به این روابط تن می دهند، دچار افت تحصیلی، احساس گناه، کاهش عزت نفس، اضطراب مکرّر و… خواهند شد. بنابراین دقت کن و روابط خود را با پسرها کنترل کن و اجازه نده که دیگران به آسانی در حریم شما وارد شوند. بهترین راه برای بها ندادن به پسرها در موقعیت شما، بها دادن شما به خودتان است.

وقتی شخصیت شما در نظرتان از احترام لازم برخوردار شد، دیگر حاضر نیستید به راحتی به حقیر شدن آن رضایت دهید. توجه داشته باشید که شما امانت خداوند هستید و پیامبر و امامان(علیهم السلام) از شما به عنوان «ریحانه» یاد کرده اند. پس سعی کنید برای حفظ شأن و جایگاهی که به آن تعلّق دارید تلاش کنید. کمی با خود بیاندیشید که چه چیز از معاشرت های گوناگون گذشته نصیب شما شده است؟ نهایتاً به کجا رسیده اید؟ اگر این زمان و انرژی که صرف این ارتباطات کرده اید در راه کشف و بروز یکی از استعدادهای تان خرج می شد اکنون در چه وضعیتی بودید؟ قبل از شروع یک رابطه به هزینه آن نیز بیاندیشید. هزینه ای که از جسم و روح خود می گذارید بهای آن را دریافت می کنید؟ و با استفاده از این نوع گفت وگو سعی کنید فطرت پاک او را بیدار کنید، به طوری که خودش به نتیجه برسد که راه درستی را انتخاب کند.

مزاحمت دوست قبلی!

پرسش 4. قبلاً با دو پسر دوست بودم. الآن با یک پسر خوب و با ایمان دوست شدم. این پسر ماجرای دو دوست قبلی را می دانست. اما اخیراً به خاطر مزاحمت از طرف دوست قبلی ام شکاک شده و می گوید به ازدواج با من فکر نکن. بگویید چه کار کنم؟

در سؤال شما چند نکته قابل توجه وجود دارد. به چه دلیل ادعا می کنید که طرف شما فرد با ایمانی است؟ از مصادیق اولیه ایمان رعایت واجبات و ترک محرمات است. ارتباط و دوستی با جنس مخالف به نصّ قرآن از محرمات است:

(((وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ)))[2]؛

«(زنان) دوست گیران پنهان نباشند».

(((وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ)))[3]؛

«(مردان) زنان را در پنهانی دوست خود نگیرند».

بنابراین خللی در ادّعای شما مبنی بر ایمان طرف مقابل وارد می شود. از طرف دیگر اگر او از جریان دوستی های پیشین شما آگاه بوده است از کجا معلوم که با سابقه ای که از شما در ذهن دارد قصد سوء استفاده از شما را نداشته باشد؟ به هر حال شما در نظر او دختری هستید که تجربه ارتباط با پسران را داشته اید. بنابراین وی بدون هیچ دغدغه ای به برقراری رابطه با شما اقدام کرده است. بنابراین بر قول ازدواج او هم خیلی نمی توان اعتماد کرد. ممکن است فریبی برای راضی کردن شما به ایجاد رابطه و نیز موجّه جلوه دادن خود بوده باشد.

بهترین راه کار برای شما این است که هرچه سریع تر به ارتباط خود با وی پایان داده، عزم کنید که با هر پسر دیگری که بعد از این ممکن است سر راه شما قرار بگیرد رابطه برقرار نکنید. این ارتباطات نه تنها به ازدواج شما کمکی نخواهد کرد بلکه مشکلات عدیده ای نیز برای ازدواج شما در آینده ایجاد خواهد کرد. هر چه تعداد افرادی که شما تجربه رابطه و دوستی با آن ها را داشته اید بیشتر باشد، احتمال مزاحمت ها و دردسرهای آینده نیز بیشتر خواهد بود. هر کدام از این دوستان امروزی تهدیدی برای زندگی آینده شما خواهند بود.

مطمئن باشید پسری که قصد شروع زندگی سالم و عاری از خیانت و دورویی داشته باشد از راهی که مورد پسند عقل و شرع و عرف باشد اقدام به ازدواج می کند؛ بهانه قرار دادن ازدواج حیله اکثر پسرانی است که قصد راضی کردن دختران برای شروع و ادامه دوستی و احیاناً برآورده شدن نیازهای غیرمشروع خود را دارند. مسلم است که کمتر پسری تن به ازدواج با دختری که تجربه رابطه با چندین پسر را داشته خواهد داد.

توجّه داشته باشید که تجربه نشان داده بیشتر دختران در این دوستی ها فریب این جمله را می خورند که ما با هم ازدواج خواهیم کرد، باید بدانید که قریب به اتفاق این نوع دوستی ها به ازدواج ختم نمی شود و حتی اگر این دوستی ها به ازدواج هم ختم شود موفق نخواهد بود.

نمی گذارد جدا شوم!

پرسش 5. ۹ ماه است با پسری آشنا شدم. عاشق همدیگر هستیم. ولی وقتی از ازدواج در آینده سؤال می کنم، طفره می رود. امّا وقتی می گویم قصد من ازدواج است و در غیر این صورت جدا می شوم به هر ترتیبی نمی گذارد جدا شوم. چه کار کنم؟ از کجا بفهمم مرا برای ازدواج می خواهد یا نه؟ کمکم کنید از افکار مرموز این پسر سر در بیاورم.

معمولاً قصد دختران از رابطه دوستی با جنس مخالف ازدواج و نیت پسران لذت طلبی است. عقل سلیم و احکام شرع حکم می کنند که انسان از ابتدا وارد چنین مخاطره ای نشود و خود را در چنین دامی نیندازد. بازی پرخطری که بی شک بازنده اصلی آن دختران هستند.

در مورد شما تنها راه محک علاقه واقعی او به شما این است که قاطعانه از او بخواهید هرچه سریع تر به خواستگاری شما بیاید و خانواده ها از ارتباط شما مطلع گردند. اگر پذیرفت که هیچ؛ در غیر این صورت هرچه سریع تر به ارتباط خود پایان دهید و سعی کنید با توکل به خدا و بالا بردن شایستگی های خود، به ازدواج از راه درست و معقول آن بیاندیشید. اعتماد به دوستی به نیت ازدواج در اکثر موارد راه مناسبی برای ازدواج نبوده است. به صلاح شماست که آینده خود را معطل چنین فردی نکنید و موقعیت های پیش روی خود را برای چنین فردی تباه ننمایید. تنها ثمره ارتباط شما با چنین فردی لطمه خوردن به آبروی شما و از دست رفتن موقعیت های مناسب ازدواج در آینده می باشد[4].

عاشقش شدم

پرسش 6. دختری هستم که تا حالا با هیچ پسری دوست نشدم. ولی دوسال پیش پسری را دیدم و با یک نگاه عاشقش شدم. حالا چند ماهی هست که شماره او را گیر آوردم و چند روز پیش به او همه چیز را گفتم و او هم گفت بیا با هم دوست شویم. حالا نمی دانم چه کار کنم. قصد من از دوستی فقط ازدواج است.

گاهی این احساس در برخی پسرها و دخترها به وجود می آید که با یک نگاه عشق و محبت یکی به دلشان می نیشیند و آرزوهای زندگی آینده را در خاطره خود به پرواز در می آورند. اما بدیهی است عشقی که با یک نگاه شعله ور شود چه بسا با یک نقطه ضعف و نامهربانی نیز فروکش کند. به ویژه تصمیم گیری درباره ازدواج، مسئله یک عمر زندگی کردن است و علاوه بر پیوند پسر و دختر آشنایی دو خانواده و رفت و آمدهای آینده را به دنبال دارد، بنابراین باید حتماً به یک اطمینان نسبی رسید و خوبی ها و نقاط ضعف احتمالی و تناسب در خانواده را در نظر گرفت. اما با توجه به تجربه های فراوان در نظر داشته باشید. پسری که حتی به قصد ازدواج به دختری پیشنهاد دوستی می دهد فرد قابل اعتمادی برای ازدواج نیست؛ چرا که او خواهان رابطه دوستی است.

یکی از آثار سوء و عمده دوستی های قبل از ازدواج این است که وقتی در رابطه و دوستی با این دختر و آن دختر، نیاز عاطفی و روانی و متأسفانه گاهی نیاز جنسی پسر پاسخ داده شود، او دیگر تمایلی برای ازدواج ندارد و زیر بار بسیاری از مسئولیت های زندگی مشترک نیز نمی رود.

از دیگر آثار مخرب این نوع روابط، این است که پسری که شما را به راحتی به دست بیاورد مطمئن باشید برای از دست دادن تان هم ناراحت نمی شود.

پژوهش ها نشان می دهد طلاق در کسانی که قبل از ازدواج ارتباط دوستی داشتند بسیار زیاد است. البته اگر مجبور باشند با یکدیگر زندگی کنند هم معمولاً به همدیگر اعتماد کافی ندارند و روابط آن ها پر تنش است. از طرف دیگر هرچه دختران خود را به راحتی در دسترس پسران بگذارند، تمایل پسران به ازدواج با آنها کم تر می شود. بهتر است بدانید، هرچه که رابطه آن پسر با شما بیشتر شود انگیزه او برای ازدواج با شما کمتر خواهد شد. در واقع شما ناخواسته خود را با ارتباط ناسالم از یک ازدواج خوب و مناسب محروم کرده اید .

از طرف دیگر، در صورت ارتباط مکرر با او، خود را در اذهان عمومی در معرض تهمت قرار می دهید و در آینده از یک ازدواج خوب و سالم و پاک محروم می کنید. بهتر است بدانید این عشقی که یکباره از آن پسر در وجود شما شعله ور شده صددرصد با قطع ارتباط و طهارت نفس و عفت پیشگی، به تدریج فروکش می کند. پس این پسر باید بفهمد که برای به دست آوردن شما باید هزینه کند. بنابراین وارد رابطه با او نشوید و خود را از عواقب و مشکلات بعدی رها کنید.

اگرچه علاقه و محبت به جنس مخالف که در فطرت انسان قرار داده شده، امری طبیعی است و هیچ پسر یا دختر سالمی که در سن ازدواج قرار دارد از ازدواج بدش نمی آید؛ اما آنچه مهم است رعایت موازین شرعی و اخلاقی در روابط پیش از ازدواج با جنس مخالف است. بدیهی است، این گونه روابط اگر در خارج از محدوده ای که دین معین کرده گسترش یابد، گذشته از حرمت شرعی، آسیب های روحی و روانی جبران ناپذیری را به افراد وارد می کند. اما اگر افراد بتوانند در دوره پیش از ازدواج، خود را کنترل کنند و از روابط غیرشرعی با جنس مخالف اجتناب نمایند، مطمئناً آن عشق و علاقه لازم برای زندگی مشترک به بهترین وجه میان آنان ایجاد می شود و مرتب افزایش می یابد و مطمئن ترین راه خواستگاری به طور رسمی است که با اطلاع خانواده ها باشد. البته برای فراهم سازی شرایط خواستگاری می توان از دوستان قابل اعتماد نیز کمک گرفت به ویژه کسانی که متأهل هستند.

می خواهم فراموشش کنم

پرسش 7. من از یکی از همکلاسی های پسرمان خیلی خوشم می آید؛ می توانم بگویم عاشقش هستم؛ ولی او تا به حال هیچ ابراز علاقه ای نکرده؛ می خواهم فراموشش کنم، ولی هر روز او را می بینم. چندبار تصمیم گرفتم؛ ولی هر دفعه… .

تقریباً تمامی دختران از ابتدای ورود به دانشگاه به مسئله ازدواج فکر می کنند و برای همسر ایده آل خود مشخصاتی را در نظر می گیرند. این مسئله به این دلیل است که بزرگ ترین مانع ازدواج آنها که همان قبولی در دانشگاه است را پشت سر گذاشته اند. دختران مانند پسران دغدغه سربازی یا رفتن سر کار و تهیه مسکن را ندارند و از طرفی زودتر به بلوغ اجتماعی می رسند و آمادگی ازدواج پیدا می کنند. حال اگر یکی از اطرافیان، به ویژه یکی از پسران همکلاسی دارای بخش هایی از مشخصات مورد نظر آنان باشد و دختر نیز تقوای نگاه و فکر را رعایت نکند، خواستگارهای مناسب خود را به خاطر این پسر رد می کند، از برخی اتفاقات کاملاً تصادفی تعبیر به عشق و علاقه پسر می کند و روز و شبش را با آن می گذراند غافل از این که این پسر گاه حتی نام او را نمی داند یا اصلاً با او کاری ندارد. نتیجه این عشق یک طرفه، ناراحتی و اندوهی است که دختر با آن دست به گریبان می شود و چون از طرف پسر نشانه و اشاره ای نمی بیند، به بن بست می رسد.

راه حل این مشکل چیست؟ قبل از هر چیز دختران و پسران باید این نکته را بدانند که هر خوبی نمی تواند فقط برای ما باشد و بهتر است با این واقعیت کنار بیاییم که، مانند بسیاری از خوبی ها که به دیگران تعلق دارد، این پسر یا دختر خوب هم ممکن است، هیچ گاه نصیب ما نشود و ما بهتر است در این موارد به فضل خداوند توکل کنیم و برای این خواهر یا برادر خوبمان دعای خیر و عاقبت به خیری داشته باشیم. لج بازی های دختر یا پسر در به دست آوردن یک فرد خاص به عنوان همسر یا منجر به حوادثی ناگوار و چه بسا دل خراش می شود و یا سرخوردگی به همراه می آورد.

واقع این است که اغلب این عشق های یک طرفه مبتنی بر شناخت واقعی نیست و جوان ما به دلیل برخی تصورات و خطاهای شناختی که دارد، نگاه ها و رفتارهای طرف مقابل خود را تحلیل یک جانبه می کند و به او دل می بندد در حالی که این تصورات خود فرد است.

بهترین راه پیش گیری و کنترل نگاه و حواس، چشم پوشی و دوری از دیدنی هایی است که زمینه طغیان شهوت و گرفتار شدن در دام احساسات را فراهم می کنند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این باره می فرمایند:

«نِعْمَ صَارِفُ الشَّهَوَاتِ غَضُّ الْأَبْصَار»[5]؛ «فرو افکندن چشمان از گناه، چه بازدارنده خوبی از شهوات است.»

«لیس یزنی فرجک إن غضضت طرفک»[6]؛ «اگر نگاهت را مهار کنی، دامنت به زنا آلوده نمی شود.»

این که حواس ما در سر کلاس متوجه فرد خاصی می شود و بعد در تنهایی نیز اغلب مشغول به فکر او هستیم و در بین دوستان، بیشتر اوقات در مورد او و رفتارهایش صحبت می کنیم، حتی اگر این صحبت ها جنبه تمسخر یا عصبانیت داشته باشد، زنگ خطری است که باید به آن توجه کرد. اگر می خواهید فکر خود را در مورد یک نفر کنترل کنید، تمام آنچه که شما را به یاد او می اندازد از خود دور کنید. برای خود یک یا چند سرگرمی و دل مشغولی در نظر بگیرید و هر زمان که فکر این فرد به سراغ شما آمد، خود را با این سرگرمی ها مشغول کنید. این سرگرمی ها می تواند یک دوست خوش سخن، قرائت قرآن و ادعیه، تماشای یک فیلم آموزنده، ورزش، کتاب، آموزش یک هنر مانند نقاشی یا خطاطی و هر چیز جذابی برای شما باشد. همچنین سعی کنید نمازتان را اول وقت بخوانید و از برکات آن استمداد بگیرید.

امام علی(علیه السلام) می فرمایند:

«إِذَا رَأَی أَحَدُکُمُ امْرَأَةً تُعْجِبُهُ… فَلْیُصَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ یَحْمَدُ اللَّهَ کَثِیراً وَ یُصَلِّی عَلَی النَّبِیِّ وَ آلِهِ ثُمَّ لْیَسْأَلِ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنَّهُ یُبِیحُ لَهُ بِرَأْفَتِهِ مَا یُغْنِیه»[7]؛ «هرگاه یکی از شما زنی را دید که او را (به لحاظ زیبایی) شگفت زده کرد… دو رکعت نماز بخواند و خدا را زیاد ستایش کند و بر پیامبر و آلش درود فرستد، آن گاه خدا را از فضلش مورد درخواست قرار دهد، چرا که خداوند با مهربانی خود به او چیزی می دهد که بی نیازش سازد».

این روایت گرانبار در مورد نگاه دختران نیز کاربرد دارد! ممکن است گفته شود نمی توان به سادگی از او گذشت! چه باید کرد؟

اگر واقعاً نمی توانید او را فراموش کنید توصیه می شود با توجه به وضعیت فرهنگی جامعه، دختر خانم پا پیش نگذارد بلکه از یک فرد واسطه کمک بگیرد که امین و رازدار برای وی باشد. این فرد باید با پسر مورد نظر صحبت کند و در صورتی که وی قصد ازدواج داشت، این دختر را به عنوان یک گزینه مناسب به وی معرفی کند. به خود قول دهید در صورتی که جواب پسر منفی بود، این احساس را فراموش کنید و به گزینه های واقعی ازدواج فکر کنید و تصمیم بگیرید. حداقل برای انتخاب کسی که ادعای دوست داشتنش را دارید، ارزش و احترام قائل شوید و جواب منفی او را قبول کنید.

دوری راه!

پرسش 8. دانشجوی ترم آخر هستم. پنج ماه پیش با پسری آشنا شدم؛ حالا این رابطه به خاطر دوری راه و مخالفت پدرش قطع شده. حال روحی خوبی ندارم. لطفاً مرا راهنمایی کنید.

در مواردی که یک رابطه طولانی بین دختر و پسر برقرار شده و علاقه زیادی ایجاد شده و به دلیلی امکان ادامه رابطه در قالب ازدواج وجود ندارد، به دختر و پسر توصیه می شود مانند فردی که یکی از عزیزانش را از دست داده و مراحل حزن و اندوه را می گذراند، تصور کند که او را از دست داده است و با هر سختی سعی کند او را فراموش کند. حالا در مورد شما که یک رابطه کوتاه مدت و بدون امکان ازدواج بوده این کار آسان تر است. به مناسب نبودن این رابطه فکر کنید.

به دلیل دوری راه، مطمئناً شما از فرهنگ های متفاوتی برخوردارید، به اختلاف ها و تفاوت های بین خودتان، به اشکالات رفتاری و اخلاقی هرچند کم او فکر کنید و بدانید خیلی چیزها را در این زمینه شما نمی دانید و اگر اطلاعات کامل از ایشان می داشتید چه بسا به ازدواج با او فکر نمی کردید. با فعالیت های مثبت و سازنده وقت خود را پر کنید تا کمتر به یادش بیافتید. با راز و نیاز و نیایش به درگاه خدا و رضایت به خواست او خود را آرام کنید. این را بدانید که اراده انسان قوی است و وقتی انسان در شرایط سخت قرار می گیرد خود را با آن تطبیق داده و پس از مدتی آرام می شود. با تلقین خود را از حالت هیجانی خارج کنید و به موضوع ازدواج منطقی و درست فکر کنید.

لازم به ذکر است یکی از علّت های پرهیز دادن شریعت مقدس اسلام از برقراری رابطه عاطفی و احساسی با جنس مخالف از سوی هر یک از دختر و پسر، این است که زمانی که از آینده این رابطه و ماندگاری هر یک از طرفین برای یکدیگر مطمئن نیستیم، چنین عملی همانند بنا کردن خانه ای روی آب است. علّت تشریع احکام از سوی خداوند، مصالح و مفاسد واقعی امور در ارتباط با انسان است. تا زمانی که امضای شریعت پای رابطه دو جنس مخالف قرار ندارد، نباید به نامحرم دل بست. همین مفاسد و از این ها بالاتر صدمه های روحی، جسمی حاصل این روابط به ظاهر لذت بخش است که جامع نگری شریعت مقدس اسلام را به ما می نمایاند.

همچنین برای یک ازدواج مناسب و آرام بخش باید همه ابعاد وجودی دختر و پسر را با هم سنجید و سپس به وصلت فکر کرد. مشاهده می شود پسرانی که هنوز خود تحت سرپرستی پدر و خانواده قرار دارند و هیچ استقلالی از خویش ندارند، با برقراری رابطه خارج از چارچوب شرع، نه تنها خود را گرفتار ساخته، بلکه دختری را درگیر و منتظر ادامه جریان خواستگاری و به یکدیگر رسیدن می کنند. دختران هوشیار باید به چنین درخواست های بدون پشتیبانی خانواده اهمیّت نداده و با آنها مرتبط نشوند. زیرا پس از عدم همکاری خانواده، تجربه نشان داده پسر زودتر می تواند دختر را فراموش کند. ولی دختران که حسّاس تر و لطیف ترند، مدّت ها گرفتار این احساس عاطفی هستند.

خسارت دیگر این که وابستگی به پسری غیرقابل اعتماد، آنان را از فکر کردن به خواستگاران مناسب شان منصرف می نماید و زندگی آینده دختران به خاطر یک خاطره به خطر می افتد. در حالی که دختران می توانند با تصمیم صحیح به ادامه تحصیل و حضور با نشاط خود در میان خانواده ادامه دهند و با امید به خدا شرایط ازدواج موفق فراهم شود.

فقط ارتباط

پرسش 9. با پسری ارتباط جنسی دارم امّا رابطه زناشویی انجام نمی شود. آیا این کار اشتباه است؟

رابطه دوستی با جنس مخالف از رفتارهایی است که اسلام با آن مخالفت نموده است:

(((وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ)))[8]؛

«(زنان) دوست گیران پنهان نباشند».

(((وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ)))[9]؛

«(مردان) زنان را در پنهانی دوست خود نگیرند».

برقراری رابطه با جنس مخالف در شرع مقدس اسلام نهی شده، چه رسد به برقراری رابطه جنسی که مجازات قانونی نیز برای آن مشخص شده است. ممکن است وجود کشش های جنسی و خواهش های غریزی توجیهی برای رابطه با جنس مخالف ذکر گردد، ولی باید توجه داشت تفاوت های اساسی آدمیان نسبت به حیوانات، عقل و اراده و اختیار و انتخاب می باشد.

ویژگی انسان آن است که بتواند نیاز غریزی خود را جهت داده و کنترل کند، اگر قرار باشد انسان فقط در غریزه خلاصه شود و به جاذبه های مختلف و در هر جایی تحریک شود و دل ببندد از امتیازات انسانیت دور شده است.

براساس آمار و با استناد به تجربه های مکرر، این گونه ارتباط ناسالم و پنهانی، موجب مشکلات روحی و روانی در برخی افراد می شود که بعضی از آن ها عبارتند از: افسردگی شدید، ضعف اعصاب، دوری از اجتماع و انزواطلبی، عدم موفقیت در محیط خانواده و اجتماع، بی بندوباری و تنوع طلبی نکوهیده، خیال پردازی های بیمارگونه، سلب اعتماد به نفس، سلب عزّت نفس، خنده ها و گریه های بدون علت، دل مردگی و سرخوردگی و آزردگی های روانی، پوچ گرایی و احساس بیهودگی، سرگشتگی و دل زدگی و گرفتگی های درونی، درماندگی و دل شکستگی های عاطفی، بیزاری از خود، بی قراری و سرگردانی و سردرگمی، به هم ریختگی ها و آشفتگی های فکری. از این رو باید توجه داشته باشید که رابطه جنسی نامشروع حتی اگر کامل هم نباشد به هر حال پیامدهای مضرّ خود را به همراه دارد. ضمن این که چه تضمینی وجود دارد که شما در مراحل بعدی از این حد فراتر نروید؟ غریزه جنسی دو جنبه جسمی و روانی دارد که هر دو جنبه آن با ارضای ناقص، به مرور بیشتر و تندتر می گردد. ارضای این میل، خارج از چارچوب شرع در هر حد و اندازهای که باشد ناپسند و مضرّ و موجب ناخشنودی خداوند متعال، به وجود آمدن عواقب ناگوار در آینده شما و عذاب اخروی در قیامت می باشد.

نکته دیگر که بسیار حائز اهمیت است آینده شماست که به همین راحتی با ارتباط های مکرر در معرض تهدید و خطر قرار می گیرد و ازدواج شما را مشکل خواهد کرد. بنابراین عزم خود را جزم کنید و با کمک خواستن از خداوند متعال و اهل بیت معصومین(علیهم السلام) قدم در راه ترک این گناه بزرگ گذاشته و شرایط و زندگی آینده خود را با پاکی و دوری از آلودگی فراهم کنید.[10]

التماس تلفنی!

پرسش 10. یکی از پسرها چندبار تلفنی با من صحبت کرد و اظهار محبت کرد اما من جواب منفی دادم. اما اون گفت از وقتی با تو آشنا شدم بیشتر نماز می خوانم و اگر به من کمک نکنی در زندگی شکست می خورم حالا من چه کار کنم؟

در ابتدا باید دانست؛ پدیده تلفن همراه و کارت های اعتباری ارزان قیمت که در اختیار هر کس قرار می گیرد و هر وقت هم که فرد اراده کند آن را دور می اندازد و یکی دیگر می خرد، باعث ظهور نسل جدیدی از مزاحمان تلفنی و رواج نوع تازه ای از روابط دختر و پسر شده است. در این نوع رابطه، دیگر لازم نیست که از خانه خارج شوند و آبروی خود را در منظر مردم به خطر بیندازند! بلکه در خانه نشسته و با دوست پسر یا دوست دختر خود گپ و گفت و گو دارند و این ماجرا تا حد ارضای جنسی هم ممکن است پیش برود! متأسفانه در این رابطه نیز دختران بیش از پسران آسیب می بینند.

دختران از راه گوش و شنوایی حساس تر هستند بنابراین اگر مردی بتواند از عبارات زیبا و دل نشین، لحن مناسب و گرم و موضوع جالب و درخور توجه استفاده کند، ناخودآگاه دختر جذب و جلب وی می شود. دختران بسیاری هستند که با دوست پسر خود فقط از طریق تلفن ارتباط دارند و روز و شب خود را با خیال وی می گذرانند. اما پسران از ناحیه بصری و نگاه حساس هستند و اگر نسبت به دختری احساس پیدا کنند، بلافاصله خواستار ملاقات حضوری می شوند.

در برخی شهرها مرسوم است که برای خواستگاری، ابتدا مادر و خواهر داماد به دیدن عروس رفته و در صورتی که وی را بپسندند، جلسه دوم خود داماد هم حضور می یابد. دخترها گمان می کنند که ماجرا، پسندیدن مادر و خواهر داماد است در حالی که قضیه اصلی پسندیدن خود داماد است. مرد تا ظاهر را نپسندد برای ازدواج اقدام نمی کند. این که پسری تماس تلفنی می گیرد و پس از مدتی ابراز علاقه و عشق می کند، بدون آن که دیداری حضوری باشد، می تواند نشانه این باشد که هدف وی یک رابطه طولانی مدت و مداوم نیست بلکه این رابطه برای وی جنبه سرگرمی و تفریح، یا رفع نیاز مقطعی دارد.

روش هایی که اغلب مزاحمان تلفنی از آن استفاده می کنند، عبارتند از:

روش اول: پسر تماس می گیرد و در مورد مشکلاتی که برای او رخ داده اظهار ناراحتی می کند، از شکست عشقی و جفای دوست دختر قبلی، خشونت رفتاری نامادری، بی عاطفه پدری، کج مداری، تنهایی، افت تحصیلی و… اغلب دخترها رسالت دینی و انسانی خود می بینند که به این پسر بیچاره و درمانده کمک کنند.

روش دوم: پسر به دختر ابراز علاقه می کند و اگر دختر پاسخ منفی بدهد اصرار می ورزد و دلیل عقلانی می خواهد! و به هر نحو ممکن عاطفه و احساس دختر را تحت فشار می گذارد و با امید دادن نسبت به آینده و هیجان سازی عاطفه و محبت و پر کردن اوقات فراغت و با هم خوش بودن و… قرار گذاشتن در پارک و بستنی و نسکافه خوردن، تمایل دختر را به خودش جلب می کند.

روش سوم: پسر رسماً مزاحم می شود و با متلک گویی، دختر را آزار می دهد. اغلب دختران زرنگ برای این که نشان دهند که کم نمی آورند، شروع به پاسخ گویی می کنند. در تمامی این روش ها ، بعد از مدتی دختر خود در دام می افتد و اسیر و وابسته پسر می شود. بسته به میزان آزادی های دختر و پسر و دور و نزدیک بودن آنها به هم، رابطه گسترش پیدا می کند و در نهایت همان رابطه دوست دختر یا پسری آغاز می شود.

اغلب افکار خرافی از قبیل نگرانی از بدتر شدن وضع روحی مزاحم، این که «آه» او مرا بگیرد، یا این که به خاطر بی توجهی به او مورد غضب خدا واقع بشوم، به خاطر من نمازخوان شده اگر رابطه را قطع کنم گناه بی نمازی او گردن من می افتد، از غم دوری من سیگاری شده و… باعث می شود تا دختر در تماس های اولیه به قصد کمک و اصلاح، به تلفن پاسخ دهد اما بعد از مدتی احساس او درگیر می شود.

دختر و پسر ما باید به این نکته توجه کنند که در بین انواع روش های آشنایی و شروع رابطه، مواردی که به صورت غیرحضوری هستند، کمترین تعهد را برای طرفین ایجاد می کنند. اگر کسی واقعاً در مورد مسایل روحی و روانی، خانوادگی، تحصیلی، اخلاقی، دینی و اعتقادی سؤال یا مشکلی دارد، کارشناسان، بزرگان فامیل، دبیران و اساتید گوناگون در مراکز مختلف هستند که می توانند به آنها کمک کنند. بنابراین حل مشکل افسردگی حاصل از یک شکست عشقی در حوزه کاری یک مشاور و روان شناس است و نه یک دختر جوان و بی تجربه و نتیجه پی گیری این رابطه، اضافه شدن یک نفر به خیل کسانی است که از رابطه نامناسب دختر و پسر آسیب دیده اند.

هر کس خود مسئول اعمال و رفتار خود است: این که نماز بخواند یا نخواند، برای معالجه به پزشک یا روان شناس مراجعه کند یا نکند، برای اصلاح رفتار پدر یا اطرافیانش از کارشناس یا بزرگ فامیل کمک بگیرد یا نگیرد. اصلاً ما برای همین بهشت یا جهنم می رویم و خود باید پاسخ گوی اعمالمان در پیشگاه الهی باشیم:

«بگو: آیا غیر خدا، پروردگاری را بطلبم، در حالی که او پروردگار همه چیز است؟! هیچ کس، عمل (بدی) جز به زیان خویش، انجام نمی دهد؛ و هیچ گنه کاری بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد؛ سپس بازگشت همه شما به سوی پرورگارتان است؛ و شما را از آنچه در آن اختلاف داشتید، با خبر خواهد کرد.»[11]
اگر کسی بنا دارد به دلیل خیانت دوست دختر یا پسرش تا آخر عمر ازدواج نکند یا سیگار بکشد، این تصمیم اوست نه گناه کم کاری شما! به جای دل سوزی برای دیگران، برای آینده و زندگی خود و سلامت روحی و روانی و پاکدامنی خود نگران باشید و بیهوده این صفات نیکوی خود را به خطر نیندازید.

این طوری بهتره!!

پرسش 11. بعضی ها خیلی با هم راحتند و دور همی خوشند و حتی می گویند برای زندگی آینده این طوری بهتره؟!!

این دلیل شاید یکی از بدترین دلایل ارتباط با جنس مخالف باشد. برخی پسرها یا دخترها می گویند اگر قبل از ازدواج با چند دوست دختر و پسر رابطه داشته باشیم، با پختگی با همسر آینده، برخورد می کنیم و کسی که چند تجربه قبل از ازدواج داشته جوانی اش را کرده و پس از ازدواج سر به راه می شود و امکان خیانت در وی نیست!! شاید عجیب باشد که به چنین کسانی گفته شود: شیرینی ناپختگی و بی تجربگی همسر شما بسیار لذت بخش تر از آن است که در پی هر رفتار وی این فکر به سراغتان بیاید که «کی و کجا و با چه کسی این رفتار را تجربه کرده است؟» بدبینی ظرفی است که هرگز خالی نخواهد شد و تاریکی آن لحظات شاد زندگی شما را، رنگ غم و دلسردی می زند. علاوه بر آن ارتباط با جنس مخالف اگرچه تجربه ای را به دنبال داشته اند اما سطح تجربه، سطح توقع را نیز افزایش می دهد. یکی از علل کاهش ازدواج در عصر حاضر همین است. توقعات پسران و دختران افزایش یافته چون در ارتباطات گوناگون خود از هرکس صفتی، رفتاری یا ویژگی ای را پسندیده اند و چون مجموع این ها را در کسی نمی بینند، تمایلی به ازدواج ندارند.

نکته دیگر تغییر فطرت سالم انسانی است. کسی که به روابط بی ضابطه عادت کند پس از ازدواج هم دلیلی برای تقید خود به اخلاق یا قوانین اجتماعی نمی بیند و احتمال زیادی وجود دارد که پس از ازدواج، به این نوع روابط روی بیاورد.

من خیلی بها دادم!

پرسش 12. من به طرفم خیلی بها دادم؛ آن وقت او با تمام عشق و وفاداریم به من خیانت می کند. با صد نفر رابطه دارد. ولی من هنوز برایش دعا می کنم و دوستش دارم. نزدیک به 5 سال است که دوست هستیم و 3سال هم صیغه اش بودم. نمی توانم برای همیشه فراموشش کنم. فکر می کنم تنها می شود. کسی به دادش نمی رسد. به من احتیاج پیدا می کند. بارها رفته و برگشته است. الآن نیست. باز رفته. همیشه به او پیام می دهم. یادش می اندازم که به یادش هستم. ولی او جواب نمی دهد. باز می گویم اشکالی ندارد؛ دوستش دارم. قشنگ ترین لحظاتم را با او گذراندم.

در ابتدا لازم است بدانید که هرگونه راهنمایی و کمک فکری و مشورت دادن به شما در صورتی مفید خواهد بود که خودتان صمیمانه خواهان راه حل و رهایی از این سرگردانی باشید. از نوشته شما چنین بر می آید که تا حد زیادی از نابسامانی و غیرمنطقی بودن برداشت ها و رفتارهای خود آگاهی دارید لذا اگر راهنمایی و کمکی می خواهید این امر در صورتی ممکن است که آمادگی پذیرش آن را داشته باشید.

بعضی وقت ها به دلایل متعددی از جمله کمبود محبت و یا عدم اعتماد به نفس آدم ها می خواهند خود را قربانی کنند. چرا خود را فریب می دهید؟ کسی که برای شما کمترین ارزش را قایل نیست و حتی به شما بی توجهی و بی احترامی می کند، چه طور به فکر تنهایی او هستید؟ چرا محبت را التماس و گدایی می کنید؟ حد و ارزش شما چیست؟ فکر می کنید اگر هم به سمت شما بیاید چه جایگاهی برای او خواهید داشت؟ کسی که آدم ها را وسیله هوس بازی خود می کند برای شما که این طور به التماس افتاده اید چه ارزشی قائل است؟ کافی است فقط کمی فکر کنید.

در ارتباطی که ناسالم شکل گرفته است دو حالت به وجود می آید: فعال و منفعل.

در حالت فعال هرزگی و بی بندوباری است، هر لذتی که باشد فکر می کند خوب است. چنین فردی با هر کسی که فقط لذت آور باشد، رابطه برقرار می کند!!

در حالت منفعل فرد به التماس محبت می افتد و قربانی هوس بازی فرد مقابل می گردد، ارتباط نابرابر، نافرجام است. محبت، تحمیلی نیست. کسی که می خواهد طعمه نشود باید اعتماد به نفس خود را بالا ببرد و قدر ارزش خود را بداند. باید آن قدر قیمتی شد که خواستنی شد، نه آن که التماس خواستن کرد.

ارتباط سالم با شکل گیری هویت بروز پیدا می کند. در این مرحله فرد به خود احترام می گذارد، احساس کارایی و شایستگی می کند؛ قدرت نه گفتن دارد و فریب نمی خورد.

با توجه با مطالب مطرح شده سعی کنید با بالابردن اعتماد به نفس، کسب مهارت های کنترل عواطف و مهم تر از همه ارتقاء ایمان، تقوا، عفت و روحیه معنوی خود، فراموشش کنید و محکم به تمایلات غیرمنطقی خود نه بگویید تا بتوانید شرایط را کنترل کنید.

نمی دانم صبر یعنی چه؟!

پرسش 13. حدود یک سال است عاشق پسری شدم. در این مدت از نظر روحی خیلی خراب شدم و تمرکزم کم شده است. از وضعیتش اطلاعات کاملی ندارم فقط می دانم مهندس است. از دین و فرهنگ، وضعیت خانواده آنها اصلاً خبری ندارم؛ اما دوستش دارم. این مدت که در کلاس بودیم خیلی نجیب، عاقل، درس خوان و کاری اما واقعاً مغرور بود. من یک دختر مذهبی و پایبند به عقاید خودم هستم. برای همین نه می توانم به او ابراز علاقه کنم، نه واسطه بفرستم چون امکان دارد بفهمد آن وقت آبروی من می رود. راستش را بگویم اصلاً دلیل علاقه خودم را نمی دانم ولی تحمل صبر کردن را ندارم. اصلاً نمی دانم صبر یعنی چه؟ لطفاً راه حل اساسی به من پیشنهاد کنید. باید چه کار کنم.

در ابتدا شما باید ریشه بی تابی خودتان را کشف کنید و در تنهایی چند سؤال از خودتان بپرسید:

آیا مانند این پسر در دنیا پیدا نمی شود؟

آیا من شرایط ازدواج با کسی دیگر را ندارم؟

اگر او دختر دیگری را در نظر دارد، آیا درسته من وارد زندگی او شوم؟ و اگر وارد شوم آیا خوشبخت می شوم؟

و سؤال های دیگر که خودتان می توانید فکر کنید و روی کاغذ بیاورید…

با پاسخ به این نوع پرسش ها، آهسته آهسته فطرت پاک خودتان راه را نشان می دهد و معنا و مفهوم صبر و تحمل و منطقی فکر کردن و دوری از دلبستگی و وابستگی کور و مبهم را در درون خودتان به خوبی احساس می کنید.

در ادامه توجه داشته باشید؛ برای صورت گرفتن ازدواجی عاقلانه و عاشقانه ابتدایی ترین مرحله، مطلوب بودن دختر نزد پسر است. البته مانع شرعی از پیشنهاد صادقانه ازدواج از سوی دختر به پسر نیست ولی در عرف ما معمول نیست و در صورت پاسخ منفی از سوی پسر، به دختر که عاطفی ا ست سخت خواهد گذشت.

مطلب دیگری که مهم است این که باید از شخصی که خواهان ازدواج با او هستید، اطلاع کامل از همه ابعاد زندگی او (اعتقادات، اخلاق، فرهنگ خانواده، وضعیت اقتصادی، نوع نگاه به ازدواج و…) داشته باشید و بدانید قبل از دست یافتن به اطلاعات و موقعیت او چه بسا وابستگی به او آشفتگی را به دنبال داشته باشد.

در ضمن از کجا می دانید این آقا به ازدواج فکر می کند و اگر فکر می کند، کسی را برای خود در نظر ندارد؟ پس این علاقه کور و مزاحم را از خود دور کرده و خود را در سیاهچال یک علاقه بی نتیجه نیاندازید.

بسیار پیش آمده برای یک دختر در چنین شرایطی که در آرزوی یک ازدواج نزدیک به محال است، خواستگار مناسبی به او پیشنهاد می دهد و او به خاطر درگیری ذهنی نمی تواند به آن موقعیت واقعی فکر کرده و پس از گذشت مدتی نه از آن معشوق !!! خبری است و نه خواستگار مناسب برقرار مانده است.

قرآن مجید می فرماید:

(((قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ)))[12]؛

«و به زنان با ایمان بگو چشم از نگاه به مردان اجنبی فرو بندند».

مهم ترین دلیل این توصیه قرآنی آن است که خداوند تبارک و تعالی از همه به انسان آگاه تر و مهربان تر است، برای پیشگیری از این قبیل درگیری ها و آسایش روح و جسم زن و حضور سالم و مداوم او در صحنه های رشد و تعالی و خدمت در اجتماع، او را با چنین توصیه ای از افتادن در چنین گرفتاری هایی در امان نگه داشته است.

این که دختران و زنان نگاه خود را کنترل نکرده و مردی را که به آن ها تعلق ندارد با عشق و علاقه می نگرند در حالی که امکان رسیدن به او وجود ندارد، چنین پیامدهای ناگواری را به دنبال دارد.

برای فراموشی این پسر و یا رسیدن به راه حل مناسب طبق دستور آیه عمل کرده و نگاه خود را کنترل کنید و از خداوند و اهل بیت(علیهم السلام) کمک بگیرید و علاوه بر فراهم سازی شرایط برای معرفی خودتان به طور غیرمستقیم به ایشان، سعی کنید نتیجه کار را به خدا بسپارید که اگر مصلحت بود زمینه مناسب فراهم شود و در غیر این صورت جایگزین بهتر نصیب شما شود.

6 کیلو وزن کم کردم!

پرسش 14. با هیچ پسری دوست نبودم؛ ولی 4 ماه هست با پسری تلفنی صحبت می کنم. اول فکر کردم قصد ازدواج دارد. بعد از یک مدت به او گفتم که برایم خواستگار آمده. او هم گفت: اگر خوب است قبول کن؛ من موقعیّت ازدواج ندارم. من دوستش دارم او هم همین طور. ولی عاشقم نیست این را خودش گفته است. او پول و کار ندارد. ولی من دوستش دارم. می گوید 10 درصد احتمال دارد با هم بمانیم و این که جدایی از من به او فشار می آورد ولی چاره ای نیست. می خواهم این 10 درصد به 100درصد تبدیل شود. چون نمی توانم از او جدا شوم. نمی توانم فراموشش کنم. در این چند وقت که با او هستم 6 کیلو وزن کم کردم. مرتّب تپش قلب شدید دارم. چه کار کنم که جدّی از من خواستگاری کند؟ نمی خواهم از این بیشتر غرورم خرد شود.

همان طور که می دانید معمولاً مقصود بیشتر دختران از چنین ارتباطی، ازدواج و تشکیل خانواده است. اما بسیاری از پسرها از یک ارتباط دوستانه نیت ازدواج ندارند، بلکه فقط به قصد گذراندن اوقات فراغت و ارضای نیازهای جنسی خود به این دوستی ها مبادرت می کنند. بدیهی است، پسری که حتّی به قصد ازدواج به دختری پیشنهاد دوستی می دهد فرد مناسب و مورد اعتمادی برای ازدواج نیست، چرا که وی خواهان رابطه ای خلاف شرع، خلاف عرف و خلاف اخلاق است. در واقع از کسی که باورها و خواسته های نادرست دارد می توان هر رفتار پستی را انتظار داشت. بهتر است بدانید هرگونه ارتباطی که موجب به وجود آمدن رابطه عاطفی و وابستگی بین دوجنس مخالف شود یک ارتباط ناسالم است.

قصد شما برای ازدواج با فردی که احساس خوبی نسبت به او پیدا کرده اید امری طبیعی است، ولی شایسته این است که اگر آن پسر قصد ازدواج با شما را دارد سریعاً به همراه خانواده اش به خواستگاری شما بیاید؛ در غیر این صورت با تکرار دیدار و دوستی شما قصد ازدواج او به حداقل خواهد رسید و خدای نکرده به گناه گرفتار خواهید شد. چرا که همان گونه که ذکر شد پسران معمولاً در دیدار با دختران و ارتباط های غیرصحیح نیازهای روحی و روانی خود را ارضا می کنند. اغلب کسانی که به گناه آلوده شده اند هرگز از ابتدا قصد ارتکاب گناه نداشته اند و صرفاً خواهان رابطه ای پاک بوده اند.

یکی از آثار و تبعات سوء دوستی های قبل از ازدواج، کم شدن تمایل و رغبت پسران به ازدواج است. واقعیت این است که یکی از محرک های پسران برای اقدام به ازدواج و تشکیل خانواده احساس نیاز است. وقتی در رابطه و دوستی های متعدد با دختران، نیاز عاطفی و روانی و متأسفانه نیاز جنسی پسر پاسخ داده شود، او دیگر تمایل و انگیزه ای برای ازدواج ندارد؛ ضمن این که در این شرایط نیز زیر بار بسیاری از مسئولیّت ها و هزینه های زندگی مشترک نمی رود. شما فکر کرده اید که با ادامه دوستی با ایشان، می توانید ازدواج خود را با او از 10درصد به 100 درصد برسانید؛ در حالی که اشتباه کرده اید چرا که هرچه رابطه آن پسر با شما بیشتر شود نیازهای متفاوتش را پاسخ می گیرد و تمایل و انگیزه او با ازدواج با شما کمتر خواهد شد. در واقع شما ناخواسته خودتان را بر خلاف مصلحت تان از ازدواج با او محروم می کنید.

بنابراین به شما توصیه می کنیم سریعاً به این ارتباط غلط پایان دهید. اگر او در آینده کار مناسبی پیدا کند و مشکلاتش برطرف شود با سابقه ای که از عفّت و خودداری از شما در ذهنش باقی مانده 100 درصد برای خواستگاری به شما رجوع خواهد کرد؛ در غیر این صورت خوشحال شوید که بازیچه هوس رانی این پسر قرار نگرفته اید. به هر حال با قطع این ارتباط غیراخلاقی نه تنها سلامت روحی و جسمی شما بلکه آبروی شما نیز تضمین خواهد شد. پس با توکّل و صبر به درگاه الهی، تصمیم عاقلانه ای بگیرید تا در آینده از همسری سالم و با ایمان برخوردار شوید.

پشیمانی از گذشته

پرسش 15. من بیست سالمه؛ از وقتی خودم را شناختم عاشق خدا و اهل بیت(علیهم السلام) بودم و هستم. ولی از سن تکلیف بدحجاب بودم تا 14-15 سالگی. اما خدا رو شکر بعد از آن سال ها، طوری تغییر کردم که همه تعجب کردند. حجابم مشکل داشت که به مدد خدا حجاب کاملی دارم. من تا الان چه با حجاب خوب و چه بد، با پسرها رفاقت داشتم حتی رابطه ای کثیف که وقتی خودم یادم می افتد و الان که دارم می نویسم هم شرمنده ام و حالم از خودم به هم می خورد. اما این را می دانم که خدا بخشنده است و خودش گفته بیایید توبه کنید، مخصوصاً در جوانی. من این کار را ترک کردم و به لطف خدا حتی به پسرها نگاه هم نمی کنم و از التماس هاشون برای رفاقت حالم به هم می خورد. من واقعاً توبه کرده ام و خدا من را بخشیده است؛ اما چرا نمی توانم آن خاطره کثیف را برای همیشه از خاطرم پاک کنم. دیگر طاقت شرمندگی پیش خدا را ندارم. دیگر این که چرا پسرها وقتی به یه دختر چادری با حجاب کامل برخورد می کنند با این که اون دختر هیچ اعتنا و نگاهی هم نمی کند باز هم می خواهند رفاقت کنند؟ پیش خودشان چه فکری می کنند؟ و این که در آن صورت اگر پسر به دختر نگاه کند دختر هم مقصر است و مرتکب گناه شده است؟

نکته اول؛ باید در نظر داشته باشید که فکر و خیال انسان قابلیت محصور شدن ندارد. دامنه افکار تا هر کجا که بخواهد قابلیت پیشروی دارد و کاری که از دست ما برمی آید رد شدن و اعتنا نکردن به آن است. البته در ابتدا شاید کاری از دست ما ساخته نباشد و افکار به میل ما وارد ذهن ما نمی شوند؛ اما می توانیم آن ها را کنترل کنیم. در این مواقع از روش ها و تکنیک های انصراف تفکر استفاده کنید، گاهی با خود خلوت کرده و اگر مایل بودید، وضعیت خود را بنویسید، نوشتن در چنین شرایطی برای عده ای کمک کننده است، و این تجربه را پلی برای موفقیت های بعدی بدانید.

نکته دوم؛ یک مقدار ترس و خجالت باید همیشه با گناه کار باشد. سفارش شده که مؤمن خوف و رجا را با هم داشته باشد. و البته این ترس و خجالت نباید به ناامیدی منجر شود؛ اما باید باشد. به عبارت دیگر بیم و امید به منزله دو بال همگام با یکدیگر در حرکتند تا انسان را به سرمنزل مقصود برسانند. پس این شرمندگی نباید به یأس تبدیل شود، اما باید باشد تا از ارتکاب گناهان بعدی جلوگیری نماید. نشانه انسان تائب همین ناراحتی و عذاب وجدان درونی است. این همان است که در ادبیات دینی و علم اخلاق از آن به نفس لوامه یاد می شود؛ یعنی، باید سرزنش دائمی نیز وجود داشته باشد. انسان توبه کننده، باید همیشه گناهی که انجام داده آویزه گوشش باشد تا دوباره مرتکب آن نشود.

نکته سوم؛ همین ترسی که شما از گناه خود احساس کرده اید و شرمندگی که دارید، شما را با خواندن قرآن و دعا، و ارتباط با اولیای خدا بیشتر مأنوس کرده است. به عبارتی به شما نرمی و قلبی دل شکسته داده که به راحتی نصیب هرکسی نمی شود. این نشانه توجه و کرامت خاصه خدا به شماست. قدر خود و این حالت شیرین را بدانید و از خدا بخواهید این حال خوش را در شما دایمی کند. این که فکر و خیال آن گناه شما را رها نمی کند یعنی این که شما حالت خوف از خدا را دارید، در ضمن آن که پاک شده اید؛ نشانه ارتباط دائمی با خدا و استفاده از تجربیات گذشته برای سالم ماندن در آینده است.

نکته چهارم؛ اگر شما با حجاب کامل و طبق دستور خداوند در اجتماع ظاهر می شوید، حرکات بیمارگونه عده ای که قصد آزار و انجام گناه دارند، به شما ربطی ندارد. آنها خود مسئول حرکات و رفتار خود می باشند و گناهی متوجه شما نیست. تنها راه برخورد با چنین افرادی بی اعتنایی و عدم توجه است. این که چرا از شما هم با این که حجاب کامل دارید تقاضای رفاقت می کنند یا برایتان ایجاد مزاحمت می نمایند، به روحیه بیمارگونه آنان برمی گردد که همان گونه که خداوند می فرماید:

(((فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَلَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ)))[13]؛

«در دل هایشان مرضی است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزای] آنچه به دروغ می گفتند عذابی دردناک [در پیش] خواهند داشت».

توجّه داشته باشید شیطان با انواع و اقسام حیله ها در صدد تضعیف ایمان بندگان مؤمن خداست و درخواستی که بیان کردید از جانب چنین افرادی مطرح می شود، بخشی از حیله شیطان است که این افراد تنها و تنها وسیله ای برای عملی کردن خواسته های او هستند. چه بسا همین اصرار و پی گیری پای افرادی را بلغزاند و در دام شیطان گرفتار آیند.

در هر صورت همان گونه که گفته شد، وظیفه شما رعایت عفاف و بی توجهی به چنین افرادی است. البته گاهی برخی جوانان به خاطر فطرت پاک خود به دخترهای باحجاب علاقه مند هستند که اگر این علاقه واقعی و پاک باشد، نشانه اش آن است که به طور محترمانه و از طریق خانواده ها و یا افراد قابل اعتماد دانشگاه زمینه های خواستگاری را فراهم می سازند.

دوستی برای ازدواج

پرسش 16. با پسری ارتباط دارم که 6 سال از من کوچک تر است و می دانم که مرا دوست دارد ولی احساس می کنم به خاطر سن من، راضی به ازدواج با من نیست. وقتی با هم هستیم رابطه مان خوب است، ولی وقتی از هم دور هستیم حتّی تماس تلفنی هم با من ندارد و سراغی از من نمی گیرد. اخیراً که وی را دیدم گفت 5 سال پیش دوست دختری داشته و به دلیل این که راضی به ارتباط جنسی با او نشده، وی را رها کرده است و از این راه می خواست مرا تحریک کند که راضی به ارتباط با او شوم. لطفاً راهنمایی ام کنید که چه کار کنم؟ به این دوستی خاتمه دهم یا چاره ای برای آن وجود دارد تا وی را راضی به ازدواج با خود بسازم؟

در ابتدا باید دانست؛ اصل در ازدواج دختر و پسر، بنابر سنت الهی و عرف رایج، تقاضای رسمی و خواستگاری پسر است. تجربه ثابت کرده بلوغ لازم برای ازدواج و پیشنهاد آن از جانب آقا، به این گونه امتحان می شود که او ابتدا در مسیر سامان دادن به مقدّمات ازدواج برمی آید و لذّت بردن از دختر را عاقلانه و با صبوری موکول به زمانی می کند که خیالش از انجام مقدمات و ساماندهی زندگی راحت شده و دختر به او تعلق دارد. با توجه به توضیحات مختصر شما توصیه می شود از این رابطه صرف نظر کنید. خصوصاً که فاصله سنی در این مورد به عدم اطمینان از خواستگار بودن این آقا دامن می زند. این که از هم دور هستید و این آقا پسر به یاد شما نیست، همان نگاه هوس مدارانه ای است که او به شما دارد.

لازم به ذکر است که ایشان شما را دوست ندارد، بلکه خودخواه است و با شما می خواهد به خواسته های خود برسد.

یکی از دلایل حکیمانه وضع احکام و حدود میان زن و مرد در شرع مقدس اسلام همین ارزش و اهمیت والای زن است که هرگز وسیله ای برای آتش شهوت مردان هوسران قرار نگیرد. سن این پسر و کوچک تر بودن او از شما در کنار تقاضای نامشروعی که از شما دارد، دلیل موجّهی است بر این که قصد او از این ارتباط صرفاً غریزی و هوس مدار است.

ازدواج آدابی دارد و شرایطی که شما مطرح کردید هیچ یک شامل این آداب نمی شود. وی شما را وسیله ای برای برآوردن نیازهای شهوانی خود می داند و همان طور که خود بیان کرده است اگر به خواسته او تن در ندهید به راحتی شما را رها خواهد کرد. هر چند اکنون هم عملاً شما را رها کرده است و رفتاری که با شما دارد حاکی از هیچ گونه علاقه مندی از طرف او به شما نیست.

بهتر نیست هزینه ای که بیهوده صرف علاقه مند کردن او به خود کرده و می کنید صرف کاری شود که نتیجه ای منطقی و البته خوش داشته باشد؟

رابطه شما نه شرعی و نه عاقلانه است. بهتر است به جای تن دادن به خواسته های متوقعانه و غیرشرعی او به فکر ازدواجی منطقی و مشروع باشید. شما در سنّ ازدواج قرار دارید و ادامه دادن به چنین ارتباطی و خدای ناخواسته تن دادن به خواسته وی، موقعیت های مناسب ازدواج را از شما خواهد گرفت. در نهایت شما می مانید و بهار جوانی که از دست رفته است و لکه ننگی که از این ارتباط دامن گیر شما شده است.

من خیلی بدبختم!

پرسش 17. من خیلی بدبختم چون از روی احساسم تصمیم گرفتم. پارسال با پسری دوست شدم که یکی از دوستانم او را به من معرفی کرد. من عاشق او هستم و به خاطر این که او را از دست ندهم، بدون این که کسی بفهمد صیغه اش شدم. او قول داد همیشه برای من می ماند و تنهایم نمی گذارد. امّا دیروز گفت تو زن من هستی و باید با هم رابطه جنسی داشته باشیم که من قبول نکردم و دعوا شد. می گوید اگر دوستم داری باید قبول کنی. به او گفتم با مادرم حرف بزن و بگو که با هم دوست هستیم. اوّل قبول کرد اما الآن می گوید نه. او به من علاقه دارد، امّا دیروز می خواست همه چیز را تمام کند که با خواهش من آشتی کرد.. امّا رفتارش عوض شده و می گوید در زندگی من، باید حرف، حرف مرد باشد ناراحتی اعصاب دارد، من او را دوست دارم از طرفی هم چند عکس از من دارد. می ترسم همه چیز را تمام کنم و او بخواهد تلافی کند و عکس هایم را پخش کند. اگر این اتّفاق بیفتد من همه چیز را از دست می دهم. لطفاً کمکم کنید تا کاری نکنم که به ضررم تمام شود و بعد پشیمان شوم.

این احساس پشیمانی شما، فریاد فطرت پاکتان است که از آلودگی ها بی زار است و هدیه ای الهی است. البته برای موفقیت در زندگی باید به وظایف فردی و اجتماعی و احکام شرعی آشنا باشید تا گرفتاری ها و نگرانی ها دامن گیر شما نشود. به طور مثال صیغه باید با اجازه پدر باشد. مهریه هم معلوم بوده و از همه مهم تر مدت صیغه هم مشخص باشد. اگر از همین قدم اول این مسائل شرعی صحیح و کامل رعایت می شد، مشکلات بعدی پیش نمی آمد. در هر صورت امیدواریم بتوانید با برخورد صحیح و منطقی با آنچه پیش آمده، عوارض آن را به حداقل برسانید.

برای این منظور راه کارهایی ارائه می شود:

می دانید که در این نوع دوستی ها آنچه برفضای رابطه غلبه دارد فقط ابراز عواطف است نه تعقل و خیر اندیشی. برای تصمیم گیری در ازدواج باید بر اساس تعقل و مصلحت پیش رفت. اول باید عقل جلو برود و راهنمای عواطف و دل شود و با راهنمایی خانواده شخص مناسب را برگزید. چنان چه خود تجربه کردید اگر در این راه دوست داشتن بدون چارچوب منطقی باشد، خطرات و گرفتاری هایی را برای جوان ایجاد می کند

شما خوب می دانید جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار قوی است؛ مخصوصاً در سنین جوانی، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود می باشد، در نتیجه هر اندازه جوان بخواهد مسایل شرعی و عرفی با جنس مخالف را رعایت بنماید، امّا تمایلات نفسانی و وسوسه های شیطانی قوی تر از آنند که انسان گرفتار خطر های بزرگ نشود. به همین جهت عقل اقتضا می کند انسان خود را در معرض گرفتاری قرار ندهد.

واقعیت این است که رفتار و برخورد شما با این موضوع ناپخته بوده و هست. در دنیایی که اطلاعات و دانش فراوانی در زمینه روابط و مناسبات اجتماعی در دسترس جوانان قرار دارد، رفتار احساسی و هیجانی مطلق و بدون منطق از هر کسی مثل شما بعید به نظر می رسد با وجود این جای خوشحالی است که متوجه اشتباهات پی در پی گذشته شده اید و خوشبختانه جلوی آخرین اشتباه را که می توانست بزرگ ترین هم باشد عاقلانه تصمیم گرفته اید و تسلیم یک فرد هوس باز نشده اید.

نشانه عشق و علاقه واقعی پسرها، پای بندی به مسئولیت و تعهّد به زندگی است و روشن ترین دلیل آن می تواند خواستگاری رسمی و محترمانه باشد، در غیر این صورت هیچ گونه اطمینانی به آنها نیست.

تمام مواردی را که بیان کرد ه اید مثل بیماری اعصاب، عمل نکردن به قول و وعده ای که می دهد، باج خواهی و تهدید نشان می دهد که یک فرد نامناسب است و هرچه زودتر باید رابطه تان را با او قطع کنید.

یکی از بهترین راه های شناخت انگیزه افراد در برقراری ارتباط با جنس مخالف کم تحملی آنها در رسیدن به خواستشان است که در این فرد کاملاً معلوم است که قصد و هدف او برای رابطه با شما انگیزه غریزی و جنسی است و تا به این خواسته نرسد شما را تهدید می کند تا تسلیم شوید. اگر خواهان شما است محکم بایستید و بگویید بیاید به خواستگاری و به طور رسمی و شرعی رابطه را ادامه دهید. اگر نه تکلیف را با خود مشخص کنید. اگر عاقلانه عمل کنید ان شاءالله مشکل حل می شود.

اما در مورد عکس ها برای رفع نگرانی خود می توانید با صحبت و کمک گرفتن از افراد معتمد خود موضوع را پیگیری کنید. اگر با این روش به نتیجه نرسیدید بهتر است به پلیس مراجعه کنید تا با مشورت آن ها بتوانید مسئله را حل کنید. شما که عفت خود را حفظ کرده اید حتماً خدا کمک می کند. با فکر اشتباه و گناه بزرگ تر راه را بر خود نبندید. توبه کنید و از خدا کمک بخواهید.

(((وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجًا)))[14]؛

«کسانی که تقوا پیشه می کنند خداوند برایشان راه رهایی ایجادمی کند».

عذاب وجدان

پرسش 18. آدم مذهبی بودم تا حدود یک سال پیش بنا به دلایلی معنویاتم را از دست دادم… از طریق چت، با آدم های منحرفی آشنا و دوست شدم و متأسفانه صحبت های جنسی از طریق چت و تلفن داشتم. تا این که یک روز با آقای متأهلی آشنا شدم. مدتّی تلفنی حرف می زدیم. یک روز همدیگر را دیدیم و او هم از خدا خواسته دست مرا می گرفت و به بدنم دست می زد… یک روز همسرش را به سفر فرستاد و وقتی تنها شد با اصرار مرا به خانه اش برد و… خیلی پشیمانم من تا حالا از این کارها نکرده بودم… حماقت کردم؛ حماقت محض. الآن هم آن آقا و هم من بسیار پشیمانیم… چه کار کنم که هم خدا و هم همسر آن مرد از من بگذرند؟ عذاب وجدان بدی گرفتم. راه برگشتی وجود دارد؟

این که در قرآن کریم می فرماید:

(((… لا تَقْرَبُوا الفَوَاحِشَ…)))[15]؛

«به فواحش و زشتی ها نزدیک نشوید…».

(((وَلاَ تَقْرَبُواْلزّنَی…)))[16]؛

«به زنا نزدیک نشوید…»

توصیه به رعایت حدود الهی و رعایت حریم بین دختر و پسر و یا زن و مرد نامحرم دارد، به دلیل همان آسایش خاطری ا ست که پس از رعایت حدود الهی بر زندگی دنیایی زن و مرد حاکم می شود و علاوه بر دنیا، در عالم برزخ و قیامت نیز راحتی و فلاح و رستگاری بنده را به دنبال خواهد داشت. خیلی متأسفیم که شما با توجه به این که فردی مذهبی بودید ساده ترین اصول و قواعد مذهبی که رعایت حریم با نامحرم است را نداشته و پرهیز از خلوت با نامحرم که توصیه اکید قرآن و معصومین(علیهم السلام) است را لحاظ نکردید و به خود آسیب زده اید، البته در درگاه خداوند بن بست وجود ندارد، هر چقدر گناه شما بزرگ باشد در رحمت و توبه و غفران الهی باز است.

ما در عبارات زیبای ادعیه و مناجات با خداوند بیان می داریم که «الهی أنا أنا و أنت أنت» این عبارت ساده، آرام بخش و جبران کننده است. یعنی خدایا من بنده ام و بنده، جاهل است. یعنی حکم الهی را نمی داند و گناه می کند و یا غافل است و حکم الهی را می داند ولی لحظه ارتکاب جرم متوجّه نیست که این همان گناه است و باید پرهیز کند و یا عاصی است و طغیان می کند و در مقابل پروردگار خویش می ایستد و می گوید: «أنا أنا» یعنی بنده کوچک است ولی «انت انت» یعنی تو پروردگاری و غفوری و رحیم.

گناه در سه زمینه انسان را گرفتار می کند:

– از جهل، بنده نمی داند این کاری که انجام می دهد گناه است و به محض اطلاع، دیگر مرتکب آن نمی شود و گذشته را هم اگر نیاز به جبران داشته باشد، جبران می کند.

– از غفلت، می داند گناه است لکن هنگام تصمیم گیری، غفلت کرده و اختیار خویش را به دست نفس اماره و هوی و هوس می سپرد و مرتکب آن می شود؛ این شخص با توجه بیشتر و مراقبت بر این که هنگام تصمیم گیری به دانسته هایش مراجعه نماید اهل نجات است و می تواند گذشته را جبران بنماید.

– از عصیان، بنده می داند کاری که می کند گناه است ولی تصمیم می گیرد با اراده خویش در مقابل پروردگار بایستد. این شخص گناهکار هم به محض تصمیم و اراده نیکو می تواند برگردد و با جبران گذشته مطیع حق شود.

در هر سه صورت درست است که درجه گناه متفاوت است و شرایط توبه نیز سخت تر می شود، ولی زمانی که گناه کار در مقابل پروردگار خویش قرار می گیرد و می گوید خدایا تویی بخشنده و به نادانی و غفلت و نافرمانی خود اعتراف می کند و پشیمان می شود از رحمت بی پایان خداوند بهره مند می شود به شرطی که تصمیم بر مراقبت ترک جدی گناهی که مرتکب شده و گناهان دیگر را داشته باشد. در مورد مسئله شما هم توبه به این صورت است که دیگر با هیچ نامحرمی مجرد یا متأهل خلوت نکنید و حتی به نامحرم فکر نکنید که پرداختن ذهنی به نامحرم از گام های شیطانی است و انسان را از مسیر سالم زندگی باز می دارد.

توبه سبب می شود شما دوباره همان بنده مطیع و اهل رعایت گذشته شوید. این نعمت الهی را که موقعیت توبه کردن بنده و توبه پذیری خداوند است قدردان باشید. پس از توبه در نزد خداوند برای گذران زندگی دنیایی هم برنامه زندگی دقیق و پویایی داشته باشید و با عبادت، علم آموزی، هنر و ورزش و معاشرت با افراد شایسته و مؤمنین و شرکت در فضاهای عبادی و ارتباط با معصومین(علیهم السلام) از ادامه زندگی خویش لذت ببرید.

از امام باقر(علیه السلام) روایت شده است:

«من اصغی الی ناطق فقد عبده، فان کان الناطق یودی عن الله عزوجل فقد عبدالله و ان کان یودی عن الشیطان فقد عبد الشیطان؛ هر کس به سخن گوینده ای گوش فرا دهد، او را بندگی کرده است. پس اگر ناطق از خدا بگوید، شنونده خداوند را بنده شده و اگر از شیطان و سخنان شیطانی بر زبانش جاری کند، شنونده، قطعاً بندگی شیطان را کرده است»[17].

توصیه اکید به شما دارم که با نیکان و مؤمنان بسیار هم نشینی کنید، کسانی که رعایت حدود الهی برایشان چون نوشیدن عسل گوارا است و فقط شنونده کلام اولیای الهی هستند، باشد تا در غفران الهی آسوده خاطر باشید.


پی نوشت ها

[1]. مانند: دختران به عفاف روی می آورند، وندی شلیت.

[2]. نساء، آیه 25.

[3]. مائده، آیه 5.

[4]. ر.ک: شهید مطهری، اخلاق جنسی.

[5]. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص260.

[6]. تحریر المواعظ العددیه، علی مشکینی، ص109.

[7]. وسائل الشیعة، ج20، ص105.

[8]. نساء، آیه 25.

[9]. مائده، آیه 5.

[10]. ر.ک: شهید مطهری، اخلاق جنسی.

[11]. انعام، آیه 164.

[12]. نور، آیه 31.

[13]. بقره، آیه 10.

[14]. طلاق، آیه 2.

[15]. انعام، آیه 151.

[16]. اسراء، آیه 32.

[17]. محمدبن حسن حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 12، ص 226.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد