خانه » همه » مذهبی » بخش ششم : ازدواج

بخش ششم : ازدواج


بخش ششم : ازدواج

۱۳۹۵/۰۶/۰۴


۱۸۹ بازدید

مهریه

پرسش ۱. من در شرف ازدواج هستم. ابتدای مراسم خواستگاری ام است که هنوز صحبتی از مهریه نشده است. من چند سال است تصمیم دارم مهریه ام کم باشد. می خواهم همچون الگویم حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بی هیچ پشیمانی مهریه ام کم باشد. چه طور باید برای خانواده ام توضیح دهم که کاملاً قانع شوند و راحت خواسته ام را قبول کنند؟ من در قید و بند مال دنیا نیستم.

مهریه (صداق) عبارت است از مالی که مرد در هنگام ازدواج به رسم هدیه و پیشکش به همسرش اعطا می کند. چنان که خداوند می فرماید:

(((وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً)))[۱]؛

مهریه

پرسش 1. من در شرف ازدواج هستم. ابتدای مراسم خواستگاری ام است که هنوز صحبتی از مهریه نشده است. من چند سال است تصمیم دارم مهریه ام کم باشد. می خواهم همچون الگویم حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بی هیچ پشیمانی مهریه ام کم باشد. چه طور باید برای خانواده ام توضیح دهم که کاملاً قانع شوند و راحت خواسته ام را قبول کنند؟ من در قید و بند مال دنیا نیستم.

مهریه (صداق) عبارت است از مالی که مرد در هنگام ازدواج به رسم هدیه و پیشکش به همسرش اعطا می کند. چنان که خداوند می فرماید:

(((وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً)))[1]؛

«مهر زنان را به طیب خاطر به آنها بدهید و اگر پاره ای از آن را به رضایت به شما بخشیدند بگیرید که خوش و گوارایتان خواهد بود».

آن گونه که شهید مطهری(رحمت الله علیه) بیان کرده اند: «پرداخت مهریه از سوی مرد به زن از سنن کهن در روابط خانوادگی بشری است و وضع آن نتیجه تدبیر ماهرانه ای است که در متن خلقت برای پیوند دادن زن و مرد به یکدیگر طراحی شده است، چرا که به حکم قانون طبیعت زن مظهر ناز و مرد نماد نیاز است و چنین است که مرد به طلب و خواستگاری زن می رود. پس آن گاه که مرد در مقابل اظهار علاقه و طلب خویش پاسخ مثبت و علاقه متقابل زن را می بیند برای تشکر از زن و سپاس علاقه او مبلغی را به عنوان مهریه او عطا می کند».

مهریه مالی قابل مطالبه است و هر زمان که زن اراده نماید بر ذمه شوهر است که دِین خود را بپردازد. این هدیه و بخشش که از طرف مرد انجام می شود، به معنای اظهار محبّت و علاقه و پای بندی به لوازم زندگی مشترک و ارتباط زناشویی است.

در آموزه های دینی برای مهریه، مقدار معینی تعیین نشده است، بلکه این امر به توافق زن و مرد بستگی دارد. همچنین در نوع مهریه نیز محدودیتی وجود ندارد و هر چیزی که ارزش داشته باشد، می تواند مهریه قرار گیرد؛ همانند طلا، نقره، املاک، پول های رایج، لوازم زندگی و حتی آموزش قرآن یا آموزش مهارتی ویژه.

در ارتباط با مهریه حضرت زهرا(سلام الله علیها) باید گفت تمام دارایی حضرت علی(علیه السلام) در آن زمان منحصر به شمشیر و زرهی بود که می توانست به وسیله آنها در راه خدا جهاد کند و شتری نیز داشت که با آن در باغستان های مدینه کار می کرد و خود را از می همانی انصار بی نیاز می ساخت. پس از انجام خواستگاری و مراسم عقد وقت آن رسید که حضرت علی(علیه السلام) برای همسر گرامی خود اثاثی تهیه و زندگی مشترک خود را با دختر پیامبر آغاز کند.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) پذیرفت که حضرت علی(علیه السلام) زره خود را بفروشد به عنوان مهریه فاطمه(سلام الله علیها) در اختیار پیامبر بگذارد. زره به پانصد درهم به فروش رفت. پیامبر قدری از آن را در اختیار بلال گذاشت تا برای حضرت زهرا(سلام الله علیها) عطر بخرد و باقیمانده را به عمار یاسر و گروهی از یاران خود داد تا برای فاطمه(سلام الله علیها) و علی(علیه السلام) لوازم منزل تهیه کنند.

از صورت جهیزیه حضرت زهرا(سلام الله علیها) می توان به وضع زندگی بانوی بزرگوار اسلام به خوبی پی برد. فرستادگان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از بازار بازگشتند و آنچه برای حضرت زهرا(سلام الله علیها) تهیه کرده بودند به قرار زیر بود:

– پیراهنی به بهای هفت درهم؛

– یک روسری به بهای یک درهم؛

– قطیفه مشکی که تمام بدن را نمی پوشانید؛

– یک تخت عربی از چوب ولیف خرما؛

– دو تشک از کتان مصری که یکی پشمی و دیگری از لیف خرما بود؛

– چهار بالش، دو تا از پشم و دو تای دیگر از لیف خرما؛

– پرده؛ حصیر هجری؛

– دست آس؛

– طشت بزرگ؛

– مشکی از پوست؛

– کاسه چوبی برای شیر؛

– ظرفی از پوست برای آب؛ آفتابه؛

– ظرف بزرگ مسی؛

– چند کوزه؛

– بازوبندی از نقره.

یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وسایل خریداری شده را بر آن حضرت عرضه کردند و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی که اثاث خانه دختر خود را زیر و رو می کرد، فرمود:

«اللهم بارک لقوم جُلُّ آنِیَتَهَم الخَزَف »[2]؛ «خداوندا، زندگی را بر گروهی که بیشتر ظروف آنها را سفال تشکیل می دهد مبارک گردان».

بنابراین برای پیروی از حضرت زهرا(سلام الله علیها) می توان مقدار مهرالسنه که در عرف آن زمان مهریه متوسطی محسوب می شده است را به عنوان میزان مهریه در نظر گرفت.

ما روایاتی نیز داریم که بر مبنای آن زنانی که مهریه را زیاد می گیرند شوم و بی برکت خوانده می شوند. در هر حال مهریه حقی است که برای زن گذاشته شده است که می تواند آن را ببخشد یا مطالبه نماید. بهتر است شما به صورت منطقی، شفاف و در کمال احترام با والدین خود صحبت کنید و نیت خود را از الگو قرار دادن حضرت زهرا(سلام الله علیها) برای آنها تشریح نمایید. در نظر بگیرید که ایشان هم بدون مهریه به خانه بخت نرفتند. حتی مهریه ایشان از مهریه های خیلی پایین جامعه آن روز هم به شمار نمی رفت بلکه مهریه متوسطی محسوب می شد. شما نیز می توانید حد معروف را برای میزان مهریه خود انتخاب کنید تا کدورتی هم حاصل نشود.

محبت به همسر

پرسش 2. زن چگونه و تا چه اندازه باید پاسخ محبت مرد را بدهد؟ بعضی وقت ها روابطمان سرد می شود. لطفاً راهنمایی ام کنید.

اظهار محبت از طرف مرد باید با پاسخ محبت آمیز از جانب زن همراه باشد، زیرا محبت رابطه ای طرفینی است و اگر پاسخ محبت مرد داده نشود، سردی بر رابطه آنان حاکم می شود، اما به طور طبیعی باید از سوی مرد نیاز و از سوی زن ناز باشد و پاسخ گویی خانم در قالب محبت باید به گونه ای باشد که عزت نفس او محفوظ بماند.

خداوند در قرآن فرموده:

(((وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ)))[3]؛

«از نشانه های خداوند آن است که همسرانی از جنس خودتان خلق کرد تا در کنار او آرامش یابید و میان شما دوستی و رحمت ایجاد کرد همانا در این امر نشانه هایی است برای گروهی که می اندیشند».

مطابق این آیه قرآن، خداوند بین همسران این دوستی را ایجاد کرده، دوستی عقلی و قلبی و به مرحله عمل رساندن این دوستی در روابط بین همسران خدادادی است. زن هنگامی که ابراز محبت از جانب مرد را به معنای شروع رابطه زوجیت دریافت می نماید، بایسته است پاسخ این ابراز محبت را در رابطه اش با او نمایان کند. این عشق است که سبب تداوم زندگی آنان می شود. و این عشق جلوه ای از محبت بنده به پروردگار است. زیرا همسر امانت پروردگار الهی است همان گونه که شما نیز امانت خداوند برای او هستید و ابراز محبت به همسر، نوعی شکرگزاری به درگاه خداوند است.

مهم این است که بدانید همسر شما چه رفتاری را ابراز محبت می داند. ممکن است شما تعریفی از ابراز محبت داشته باشید و همسر شما تعریفی دیگر. سعی کنید محبت خود را به همان روشی که همسرتان می پسندد ولی حساب شده و البته بدون چشم داشت به او ابراز کنید.

قطعاً این محبت روز به روز کانون خانواده را گرم تر خواهد کرد. زن و مرد باید از محیط خانه و در کنار یکدیگر بودن به آرامش برسند و این آرامش جز در سایه محبت ایجاد نخواهد شد. صد البته که اعتدال در هر کاری معقول و پسندیده است. بنابراین نه خود را بی توجه و سرد نشان دهید که همسرتان تصور کند تنها اوست که باید از سرمایه محبت خود خرج کند بدون این که پاسخی از طرف شما بگیرد، و نه چنان مشتاق و عجول برای ابراز محبت باشید که وی از این عدم تعادل احساس دل زدگی کند. برای عمق بخشی و تداوم محبت به چند نکته مهم توجه داشته باشید:

– حفظ حریم نسبت به دیگران، به طوری که همسر به خوبی احساس کند تمام عاطفه ها و امیدها در او متمرکز شده است و همسرش فقط در محدوده انجام وظیفه و به مقدار ضرورت و حداقلی با دیگران گفت وگو دارد.

– درک احساسات همسر، به طوری که به موقع نیازهای عاطفی او تأمین شود و رضایت مندی حداکثری از زندگی داشته باشد، البته ابعاد این رضایت مندی می تواند در روابط زناشویی، نوع آشپزی و آراستگی و تلاش برای تربیت فرزند و دیگر کارهای مربوط به زندگی مشترک باشد.

– برای روابط فامیلی باید تدبیری اندیشید که هیجانات منفی کنترل شوند، به ویژه احترام به پدر و مادر طرفین را با جدیت رعایت کنید.

– راهنمایی همدیگر در فضایی کاملاً صمیمی و به دور از خود بینی باشد.

انتظارات و توقعات خود را کم کنید.

– سکوت به موقع بسیاری از تنش ها میان همسران و خانواده ها را از بین می برد.

– رعایت اقتصاد خانواده و قناعت در زندگی به جلب محبت همسر و تربیت فرزندان بسیار کمک می کند.

اطاعت از شوهر

پرسش 3. چرا زن باید مطیع مرد باشد (طبق قرآن)؟

در اسلام زن و شوهر در حقوق و تکالیفی که خداوند در این پیمان متقابل بر آنان واجب فرموده هر دو مطیع خداوند هستند.

در ازدواج برای زن و شوهر اهداف مشترکی هست که ازدواج بر اساس آن شکل می گیرد و این اهداف حقوق و تکالیف مشترک و اختصاصی را بین زن و مرد ایجاد می نماید که بر اساس نقش های جنسیتی هر یک از زوجین وضع شده است.

– موارد اطاعت و تکلیف مرد در زندگی زناشویی: حق رابطه زناشویی (برآوردن نیازهای جنسی زن)؛ حق نفقه و مهریه؛ حسن معاشرت؛

– موارد اطاعت و تکلیف زن در زندگی زناشویی: پذیرش ریاست مرد بر خانواده؛ تمکین زن (برآوردن نیازهای جنسی مرد)؛ حسن معاشرت؛

پس آن چیزی که اطاعت نامیده می شود در یک رابطه متقابل شکل می گیرد. این طور نیست که زن باید مطیع باشد بدون این که شوهر موظف به انجام وظیفه ای در این پیمان مقدس باشد. اگر مرد حقوق اختصاصی دارد، مثل حق ریاست بر خانواده، از این جهت است که هر تشکیلات اجتماعی از جمله خانواده به یک مدیر احتیاج دارد و در اسلام از آن جا که خداوند توان مندی اجرای این نقش را در مرد و متناسب با آفرینش او قرار داده است، شوهر مسئول تأمین مخارج زندگی ا ست و مدیریت و سرپرستی خانواده نیز بر عهده او گذاشته شده است. این مدیریت در کنار تلاش چشم گیر مرد برای تأمین مخارج زندگی که در اصطلاح نفقه نامیده می شود می باشد. البتّه در این مدیریت، مرد موظف است مصلحت همسر و فرزندان را در نظر بگیرد و از استبداد و خودکامگی به دور باشد. پس اطاعت به معنای انجام تکلیف است و انجام تکلیف در زندگی زناشویی، متناسب با جنسیّت زن و شوهر وضع شده است.

رعایت این حقوق از جانب زوجین ضامن بقای زندگی مشترک آنان است و در سایه انجام تکلیف، تحقق اهداف حکیمانه ای که بر ازدواج مترتب است صورت می گیرد و زوجین در کنار یکدیگر زندگی همراه با مودّت و آرامش و رحمت خواهند داشت.

(((وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْها وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ)))[4]؛

«و از نشانه های قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید تا به ایشان آرامش یابید، و میان شما دوستی و مهربانی نهاد؛ در این عبرت هایی است برای مردمی که تفکر می کنند».

نفقه زن

پرسش 4. چرا حق زن در زندگی مشترک نفقه نامیده می شود؟ مگر خداوند روزی زن و فرزندان را در درآمد مرد قرار نمی دهد؟ پس چرا نام انفاق گذاشته شده و به زن به چشم نیازمند نگریسته می شود؟

اسلام با حکم نفقه به شکل بی سابقه ای جانب زن را در مسائل مالی و اقتصادی رعایت کرده است. از طرفی به زن استقلال و آزادی کامل اقتصادی داده و دست مرد را از مال و کار او کوتاه کرده و حق قیمومت در معاملات زن را از مرد گرفته است، و از طرف دیگر با برداشتن مسئولیت تأمین بودجه خانوادگی از دوش زن، وی را از هر نوع اجبار برای تلاش در به دست آوردن پول معاف کرده است. دلایل این حکم عبارتند از:

1. اسلام نخواسته به نفع زن علیه مرد و یا به نفع مرد و علیه زن قانونی وضع کند؛ بلکه سعادت مرد و زن و فرزندانی که باید در دامن آنها پرورش یابند و بالاخره سعادت جامعه بشریت را در نظر گرفته است. اسلام در قوانین خود همواره این قاعده را رعایت کرده که مرد مظهر نیاز و زن مظهر ناز است و در لذت وصال و زندگی مشترک، این مرد است که باید هزینه ها را متحمل شود.

2. مسئولیّت و رنج طاقت فرسای تولید نسل از لحاظ طبیعت به عهده زن گذاشته شده است و این از نیروی جسمانی و روانی زن می کاهد و توانایی او را در کار و کسب کاهش می دهد. بنابراین اگر قانون، زن و مرد را از لحاظ تأمین بودجه زندگی در وضع مشابهی قرار دهد و به حمایت زن برنخیزد، زن وضع رقت باری پیدا خواهد کرد که همین ها سبب شده در جاندارانی که به صورت جفت زندگی می کنند، جنس نر همواره به حمایت جنس ماده برخیزد و او را در مدت تحمل سختی تولید نسل در خوراک و آذوقه کمک کند.

3. زن و مرد از لحاظ نیروی کار و فعالیت های خشن تولیدی و اقتصادی، مشابه و مساوی آفریده نشده اند. اگر بنای بیگانگی باشد و مرد در مقابل زن قد علم کند و به او خرجی ندهد، معمولاً زن قادر نیست خود را به پای مرد برساند.

4. باقی ماندن ویژگی ها و امتیازات و نشاط زن، مستلزم آسایش بیشتر و تلاش کمتر و فراغ خاطر زیادتر است و این برای مرد نیز ارزش فراوان دارد چون مرد نیاز روحی خود را در وجود زن دریافته است و می داند که خداوند زن را مایه آرامش و آسایش روح او قرار داده است:

(((وَجَعَلَ مِنْها زَوْجها لِیَسْکُنَ إِلَیْها)))[5]؛

«و قرار داد همسرانی از برایتان تا آرامش گیرند به وسیله آنها…».

بر یکی از دو همسر لازم است که مغلوب تلاش ها و خستگی ها نشود تا بتواند آرامش دهنده روح دیگری باشد. لذا زن از جنبه مالی و مادی نیازمند به مرد آفریده شده است و مرد از جنبه روحی. بنابراین زن بدون اتکا به مرد نمی تواند نیازهای فراوان مادی خود را رفع کند. از این رو اسلام همسر قانونی زن را نقطه اتکای او معین کرده است[6].

لازم به ذکر است نفقه به معنای بخشش به فقیر نیست. اساساً نفقه به معنای پر کردن خلاءهای اقتصادی است که گاه پدر در مقابل فرزند، گاه فرزندان در مقابل والدین و گاه شوهر در مقابل همسرش این مسئولیت را انجام می دهد.

محل سکونت

پرسش 5. یک سال است که عقد کرده ام. در جلسه خواستگاری با همسرم شرط کردم محل سکونت مان بسته به محل کارم باشد، اما اولویت، روستای محل سکونت خودم است؛ او هم در این مورد چیزی نگفت. همسرم در شهر زندگی می کند و الان حاضر نیست روستا زندگی کند. از لحاظ شرعی هم که برایش توضیح می دهم می گوید این مسئله احساسی است؛ باید درکم کنی. اگر امکان دارد من را راهنمایی کنید چه طور برخورد کنم تا با محبت مسائل مان حل بشود.

یکی از مواردی که در بحث تمکین زن از شوهر مطرح است لزوم مسکن گزینی زن در منزل شوهر است. شوهر مکلف است زن خود را در خانه بپذیرد و زن نیز مکلف است در خانه شوهر زندگی کند. قوانین برای نظم و سامان دادن به زندگی وضع می شوند.

زن و شوهر اهداف مشترکی دارند که ازدواج براساس آن ها صورت می گیرد. این اهداف مشترک وسیله ای است که حقوق و تکالیف مشترکی را بین زن و شوهر ایجاد می نماید و زن با بررسی وضعیت شوهر و شوهر با بررسی وضعیت زن و شرایط موجود تمام تلاش خود را برای انجام مسئولیت خویش در زندگی مشترک به کار می برند. در این مسئله، اگر شما با همسر خود شرط کرده اید که جای خاصی محل سکونت باشد و همسر شما آن شرط را پذیرفته اکنون باید به شرط خود عمل کند.

البته باید این نکته را در نظر داشت که معمولاً محل سکونت زن و شوهر همان محل اشتغال شوهر است. چون شوهر وظیفه دارد مخارج زندگی را تأمین کند و چه بسا اگر از محلی به محل دیگر رود (مثلاً از شهر به روستا و بالعکس) شغل خود را از دست بدهد و زندگی دچار مشکلات جدی شود. با توجه به این که زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند و این تکلیف با صراحت کامل در قرآن کریم آمده است[7].

همسر خویش را راضی به زندگی در محل قرارداد خود نمایید و اگر به دلیل موجهی همسر شما خواسته دیگری دارد و برای شما هم امکان زندگی در شهر فراهم است، به خاطر ارزش فراوانی که زندگی و همسری دارد و به دلیل این که زن مظهر مهر و محبت است و مهربانی شما به زندگی صفا و محبت افزون تری می بخشد. در محلی که علاوه بر مطلوب بودن برای همسرتان برای شما هم قابل تحمل است، زندگی کنید و از رضایت و اطمینان خاطر او لذت ببرید و می توانید یک دوره گذر داشته باشید به این صورت که مقدمات کار در شهر را نیز فراهم کنید و به طور پاره وقت و یا چند روز در هفته شرایط اشتغال در شهر را نیز فراهم کنید.

جرأت ندارم!

پرسش 6. یک سال است که عقد کرده ام ولی هنوز هیچ علاقه ای به شوهرم ندارم. جرأت ندارم به خانواده بگویم؛ حاضرم با او زندگی کنم فقط به خاطر ترس. به نظر شما بعداً مشکلی برایم پیش نمی آید؟

گاه پیش می آید که خواستگاری را عقل بسیار تأیید می کند ولی دل راضی نمی شود. در این گونه موارد که برای ازدواج حتماً تأیید دل را هم نیاز داریم و باید محبتی فراهم شود تا پس از کنار هم قرار گرفتن این زوج محبت افزون شود، اگر با رفت و آمد، محبت ایجاد شود امیدی به افزایش آن پس از تشکیل زندگی می رود. ولی شما می فرمایید که یک سال است ازدواج کرده اید و علاقه ای به همسر خود ندارید. با تفکر در ارزش های وجودی ایشان سعی کنید به ایشان علاقه مند شوید و اگر هیچ راهی برای علاقه مندی وجود ندارد، حتماً به مشاور مراجعه کنید. خانواده را مطلع نمایید. زیرا شروع زندگی و ادامه آن بدون علاقه و محبت طرفین ظلم به خود و به همسر است و بنای گرمی که بتوان به آن خانه و کاشانه گفت تشکیل نخواهد شد.

وقتی قرار باشد شما و همسرتان از بزرگترین دستاورد ازدواج یعنی محبت و علاقه نسبت به یکدیگر در زندگی مشترک تان محروم باشید، بدون شک مدت زمان زیادی قادر به ادامه آن نخواهید بود. اگر امروز هم به دلیل ترسی که از جدایی یا خانواده خود دارید مسئله را با کسی در میان نگذارید، فردا که زندگی مشترک خود را زیر یک سقف و بدون حضور شخص سومی آغاز خواهید کرد، قطعاً همسر شما به سرعت پی به دلسردی شما برده و خود شما نیز از ادامه چنین رابطه ای احساس پوچی و بی هدفی خواهید کرد. آن وقت است که ادامه زندگی برایتان مقدور نخواهد بود. در این میان تنها ممکن است پای کودکی بی گناه به این زندگی باز شده، مشکلی به مشکلات قبل اضافه گردد.

نظر به احترامی که خداوند برای بنای مقدس ازدواج قائل است، کمی در خلوت خود بیندیشید که چرا هیچ علاقه ای به ایشان ندارید. محسنات و معایب ایشان را مکتوب و مقایسه نمایید تا متوجه شوید کدام کفه سنگین تر است. شاید دلیلی بسیار ناچیز آن قدر در ذهن شما بزرگ شده است که امکان فکر کردن به دیگر جوانب را از شما گرفته است. اگر با همه این احوالات و پس از مراجعه به مشاور، هنوز نمی توانید به ایشان علاقمند شوید و احتمال می دهید که این علاقه پس از شروع زندگی زیر یک سقف نیز ایجاد نخواهد شد، حتماً موضوع را با خانواده در میان بگذارید تا پیش از دیر شدن و از دست رفتن فرصت، جبران مافات شده، تصمیم صحیحی برای آینده شما و همسرتان گرفته شود.

البته گاهی عدم علاقه و ترس، مربوط به حالت روحی افراد در یک مقطع خاص از زندگی می باشد. در این صورت باید ریشه یابی شود و با استفاده از برخی راه کارها، زمینه های نشاط و امیدواری در زندگی را فراهم آورد. راه تشخیص این که عدم علاقه، واقعی یا مقطعی است، آن است که ویژگی های همسر خود را از جهت ایمان و اخلاق و شغل و قیافه در نظر بگیرید و با چند نفر دیگر مقایسه کنید، اگر در مجموع در حد قابل قبول هست و اطرافیان هم تأیید می کنند، معلوم می شود بی علاقگی ریشه اساسی ندارد و چه بسا در ادامه زندگی بهبود پیدا کند و ترس دوران اول عقد و نامزدی از بین برود. البته برای حل این مشکل، اراده و تلاش شما و همکاری همسر و اطرافیان بسیار مهم و لازم است.

ازدواج دوم!

پرسش 7. خواستگاری دارم که متارکه کرده است. خودم مشکلی با این موضوع ندارم و او را خیلی دوست دارم. ولی خانواده ام مخالف هستند. با این وجود مخالفت خانواده من اثری در کم شدن علاقه من نسبت به او ندارد. چه کاری باید انجام دهم؟

طلاق قبلی، دلیل بر رد کردن خواستگار نیست، البته باید در مورد این فرد و علت طلاق تحقیقات لازم انجام گیرد. شاید اگر بدون تحقیق اقدام به ازدواج کنید، در آینده با مشکلاتی روبه رو شوید و اگر با مشکلات سابق زندگی این آقا آشنا بشوید به طور طبیعی تصمیم درست و عقلانی خواهید گرفت. علاوه بر این، باید بدانید که علت مخالفت والدین شما چیست؟ آن علت ها را بررسی کنید. اگر منطقی است به آنها اهمیت بدهید.

در نظر داشته باشید خانواده، منافع فرزند خود را بیش از هر کسی در نظر دارد. لذا به هیچ وجه در موضع لج بازی و نافرمانی با خانواده قرار نگیرید و تلاش کنید با منطق این مسئله را حل کنید تا خدای نکرده در آینده دچار پشیمانی نشوید. چون در آن زمان از حمایت خانواده هم برخوردار نخواهید بود. ضمن این که با خود بیندیشید که این علاقه و دوست داشتن شما بر اساس چه معیاری است؟ شما با یکی دو جلسه خواستگاری نباید این قدر راحت به کسی علاقه مند شوید. این علاقه در این مرحله، از انتخاب صحیح شما جلوگیری می کند؛ چرا که احساسات شما سبب می شود عیب ها را به خوبی نبینید. امید است در زندگی موفق و سربلند باشید.

نباید دلش را می شکستم!

پرسش 8. پسرعمویم نزدیک به 3 سال خواستگارم بود و من جواب رد می دادم. زمانی که شنید من با پسرخاله ام نامزد شدم به شدت از من ناراحت شد؛ طوری که هر وقت مرا می بیند به شدت با من سر سنگین است و جواب سلام مرا هم به زور می دهد. با وجود این که الآن خودش نامزد دارد رفتارش نسبت به من هیچ تغییری نکرده. حتی به جشن ازدواجم هم نیامد. به نظر شما او هنوز به من علاقه دارد؟ اگر به جشن ازدواجش بروم اشکالی ندارد؟ آیا من واقعاً نباید دلش را می شکستم؟ به نظر شما با این عذاب وجدان که دل کسی را شکستم چه کنم؟

با توجه به نوشته تان هیچ دلیلی برای نگرانی و احساس گناه شما وجود ندارد. هر دوی شما زندگی مستقل و جداگانه ای را شروع کرده اید و به لحاظ شرعی و عرفی صحیح نیست که به هم فکر کنید. شما و ایشان تعهد و عقد شرعی با فرد دیگری بسته اید و این دور از اخلاق است که به او فکر کنید. رفتار ایشان نسبت به شما مهم نیست؛ هرچه باشد شما همسر دارید و این برای شما تعهد می آورد. ارتباط شما با ایشان فقط باید در چارچوب ارتباطات خانوادگی فامیلی قرار بگیرد، پس نباید به رفتار غیرمنطقی و نادرست او توجهی بکنید.

در زمان تصمیم گیری برای ازدواج، طرفین هیچ تعهدی به یکدیگر ندارند و هر دو حق انتخاب دارند. عذاب وجدان در خیانت و بی تعهدی به همسر شرعی انسان است نه هیچ کس دیگر. بنابراین هیچ جای عذاب وجدان برای شما نیست. با توکل به خدا به فکر زندگی مشترکتان باشید و ارتباطتان را با ایشان در حد مناسبات فامیلی قرار دهید.

برای رفتن به مراسم عروسی او هم مشکلی نیست و مناسب است؛ چرا که اگر نروید شاید برای او هم این اشتباه پیش بیاید که شما هم از این وضعیت ناراضی هستید که مطمئناً این طور نیست و نباید باشد؛ چون شما با اختیار خود ازدواج کرده اید؛ پس باید به تعهد خود نسبت به همسرتان حتی در فکر وخیال نیز پای بند باشید. رفتن شما به این مجلس نشان از رضایت شما از ازدواج تان و شریک شدن در شادی پسرعموی تان است. نرفتن شما می تواند همسرتان را نیز نسبت به این قضیه حساس کند.

ماهواره

پرسش 9. مدت کوتاهی است که از ازدواج من با همسرم می گذرد. یکی از مواردی که در این مدت سبب نگرانی من شده توجه بیش از حد همسرم به تماشای فیلم های مبتذل ماهواره است. در این مدت که همسرم توجه به ماهواره دارد روابطش با زنان نامحرم بسیار عادی شده و این مسئله موجبات ناراحتی مرا فراهم نموده است. البته اهل نماز و روزه هست و گاهی به جلسات مذهبی هم می رویم؟ لطفاً مرا راهنمایی کنید که وظیفه ام چیست؟

سعی کنید در زمانی که روابط عاطفی رضایت مندی با همسرتان دارید با مهربانی با او گفت وگو کنید و درباره زندگی به دور از گناه با همان لطافت زنانه خویش او را قانع کنید. البته ابتدا از همسرتان به خاطر رفتارهای دینی شان و خواندن نماز قدردانی کنید و برای پذیرش همسرتان به یاد داشته باشید که خداوند در قرآن می فرماید:

(((وَآخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُواْ عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَیِّئًا عَسَی اللّهُ أَن یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ)))[8]؛

«کسانی که هم کارهای پسندیده می کنند و هم ناپسند، امید است خداوند با آمرزش خود به آنان روکند و گناهانشان را ببخشد زیرا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است».

بالاترین اقدام اظهار قدردانی از اعمال شایسته همسرتان و نگرانی از ارتکاب برخی محرمات می باشد. دعا برای هدایت ایشان و صدقه برای برطرف شدن غفلت همسرتان نیز مفید است. بدانید که با تمام تلاش های شما، اگر خدای ناکرده ایشان به کار خویش ادامه داد بار گناه ایشان به دوش شما نیست و به رستگاری شما در صورت انجام واجبات و ترک محرمات لطمه ای وارد نخواهد شد.

باید دانست؛ وسایل ارتباط جمعی همچون ماهواره یکی از ابزار های تأثیرگذار در جامعه امروزی است. این ابزار به خودی خود بد نیست اما اگر نحوه استفاده از آن را ندانیم کارکرد آن شبیه چاقو می شود که اگر برعکس بگیریم دست خودمان را خواهد برید. در حال حاضر دشمن برای به انحراف کشیدن خانواده های ایرانی از وسایل ارتباط جمعی همچون رسانه، ماهواره و اینترنت استفاده می کند. از طریق تولید فیلم های مستهجن و مبتذل سعی می کند تا سبک زندگی، نوع تفکر، بینش سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها را دچار استحاله کند. یکی از پیامدهای فیلم های نامناسب ماهواره زدودن ارزش های اخلاقی در میان زنان و مردان است. ماهواره یکی از ابزارهای قوی برای تغییر و دگرگونی فرهنگ یک جامعه است، این کالای فرهنگی در کنار مزیت ها، مضرات فراوانی نیز دارد و یکی از عوامل تشدیدکننده بحران در میان خانواده هاست. تغییرات فرهنگی، ارزشی و کم رنگ کردن الگوهای دینی در میان مخاطبان از تأثیرات و پیامدهای منفی ماهواره بر جامعه و خانواده است.

کم رنگ شدن ارزش های خانوادگی و گسست نهاد خانواده از دیگر نتایج فیلم های نامناسب شبکه های ماهواره ای است؛ رشد طلاق در جامعه از نشانه های این گسست خانوادگی است که به دنبال خود مسائل متعدد دیگری از جمله افزایش فرزندان بی سرپرست را به همراه دارد؛ از سوی دیگر مشاهده می کنیم که فیلم های غیراخلاقی ماهواره روابط عاطفی و جنسی میان زن و مرد را در خارج از چارچوب ازدواج عادی نشان می دهند. هنگامی که اعضای خانواده در روزهای متوالی سریال های نامناسب ماهواره را که هدف آنها عادی سازی روابط با نامحرم است، مشاهده می کنند، خیانت به همسر برای آنها عادی شده و مشاهده این فیلم ها و عدم کنترل افراد بر رفتار خود نوعی بی مهری، دلسردی و اختلاف میان زن و شوهر را ایجاد می کند. همچنین در سریال های نامناسب شبکه های ماهواره ای سنت های اجتماعی و فرهنگی کشورها مورد تحقیر قرار می گیرند.

در فیلم های نامناسب ماهواره ای امیال جنسی در خارج از حریم خانواده ارضا شده و این ارضای عاطفی میان زن و شوهر از عرصه خصوصی به عرصه عمومی منتقل می شود؛ در حالی که اسلام این امیال را پشتوانه حفظ خانواده و وسیله استحکام آن می داند.

علاوه بر این پوشش نامناسب زنان در این فیلم ها، سبک زندگی و نوع پوشش زنان ایرانی را تغییر می دهد و امروز بخش وسیعی از بدحجابی های کشور به دلیل تأثیرپذیری افراد بدحجاب از ماهواره است. بنابراین به شما توصیه می شود با یک حرکت آگاهانه و مدیریت صحیح و مناسب پیامدهای منفی این گونه فیلم ها را برای همسرتان بیان کنید و سعی کنید پیوندهای عاطفی میان شما و همسرتان قوی تر از گذشته شود؛ به طوری که همسرتان ارتباط با شما را نسبت به تماشای این گونه فیلم ها ترجیح دهد.

فکر یکی دیگر

پرسش 10. نمی دانم باید چه کار کنم. از خواهرم متوجّه شدم که شوهرش هنگام رابطه زناشویی، اسم یکی دیگر از خواهرانم را به زبان می آورد. خواهرم 15 ساله ازدواج کرده و 2 تا بچه دارد و این مشکل چند سال بعد ازدواجشان به وجود آمده و او یکی خواهرم هم ازدواج کرده و او هم 2 تا بچه دارد و متأسفانه این دو خواهرم با هم جاری هم هستند. حالاً واقعاً تکلیف و وظیفه من چیست که فردای قیامت مسئول نباشم؟

مسلماً این امر مسئله ای نیست که بتوانید به صراحت با خواهرتان در میان بگذارید. ولی بدیهی است که در قدم اول باید به ایشان گوشزد کنید که مراقب برخوردهای خود باشند. البتّه این تذکر باید کاملاً با لطافت و غیرمستقیم باشد. از آن جا که این دو نفر با یکدیگر نسبت دوجانبه دارند منع کلی از برخورد آن دو، منطقی و عاقلانه به نظر نمی رسد امّا رعایت حدود و موازین شرعی و به ویژه حجاب اسلامی و مراقبت از گفتار و رفتار توسط خواهر شما بسیار کمک کننده خواهد بود.

از خواهر دیگر خود که همسر این مرد است بخواهید شوهر خود را در جریان گناه بزرگی که دامن گیر اوست قرار دهد. چرا که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«اگر مردی به نیت زن بیگانه ای با همسر خود روابط برقرار نماید، این رابطه شبیه زناست»[9].

شاید این آقا میزان قبح این عمل و گناه بودن این کار را نمی داند و اگر مطلع شود ترک نماید. همچنین توجه به این مسئله که چه چیز خواهر شما برای شوهر خواهر دیگر شما جالب توجّه است، مهم می باشد. شاید خواهر شما بتواند با فراهم کردن همان صفت یا ویژگی، عامل توجه همسر خود به خواهر دیگر را از بین ببرد.

در هر حال بهتر این است در روابط خانوادگی، حریم ها رعایت شود و هر کدام با برادر شوهر مانند نامحرم رفتار کنند و از سوی دیگر شرایط رضایت مندی شوهر را به طور کامل فراهم کند. برای رهایی از دام شیطان، دعا و صدقه بسیار مفید است.


پی نوشت ها

[1]. نساء، آیه 4.

[2]. بحارالانوار، ج 43، ص 130.

[3]. روم، آیه 21.

[4]. روم، آیه 21.

[5]. اعراف، آیه 189.

[6]. مرتضی مطهری، حقوق زن در اسلام.

[7]. نساء، آیه 19.

[8]. توبه، آیه 102.

[9]. مستدرک الوسائل، ج14، صص 228 و 229.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد