خانه » همه » مذهبی » بریدن سر امام

بریدن سر امام


بریدن سر امام

۱۳۹۵/۰۸/۰۹


۶۲۴ بازدید

ایا شمرلعنت الله علیه سر امام حسین(ع) را جدا کرد یا انس لعنت الله؟

در این که چه کسی سر امام† را از تن جدا کرد، منابع تاریخی افراد ذیل را نوشته اند : 1ـ سِنان‌بن‌اَنس[1] 2ـ شَمِر‌بن‌ذی‌الجوشن[2] 3ـ خَوْلیّ بن‌یزید[3] 4ـ شِبْل‌بن‌یزید[4] (برادر خَوْلیّ) 5ـ حُصَین‌بن (نمیر) تَمیمی[5] 5ـ مهاجر‌بن‌اوس تَمیمی[6] 6ـ کثیر‌بن‌عبدالله شَعْبِی[7] 8 ـ ابن‌جوان یما می[8] 9ـ سِنان‌بن‌اَنس با مشارکت زُرعة بن‌شریک[9] 10ـ مردی از مَذْحِج[10]. یکی از نویسندگان اهل سنت به نام سبط‌بن‌جوزی پس از نقل چند قول در تعیین قاتل (جدا کنندة سر مطهّر) امام† نوشته است: درست آن است که قاتل حسین †، سنان با مشارکت شمر بوده است.[11]
امّا با توجّه به آن که کهن ترین و معتبرترین منابع و نیز اکثر آنها، قاتل امام†را سنان دانسته اند، به نظر می رسد که قاتل مباشر و بُرندة سر مطهّر امام†، سِنان‌بن‌اَنس بوده است، امّا شمر در مقام فرمانده بخشی از لشکر، سنان را که به تعبیر گزارش های تاریخی، فردی احمق و جسور[12] بوده است، مأمور این کار کرده است و او این مأموریت را پذیرفته و اجرا کرده است. چنان که ابن‌اثیر پس از نقل برخی اقوال در این باره، گفته است: صحیح آن است که حسین‌بن‌علی ‡را سِنان‌بن‌اَنس، کشت. [13]
از این رو اگر در زیارت عاشورا و امثال آن، شمر مورد لعن قرار گرفته است، می تواند به اعتبار دستور مستقیم وی به سنان برای انجام این کار و سایر خصومت‌های او، و نیز مخالفت وی با پیشنهاد مصالحه آمیز عمر‌سعد به امام حسین ـ ع ـ و تحریک وی عُبَیْدالله‌بن‌زیاد را مبنی بر عدم پذیرش پیشنهاد عمرسعد در بارة به پایان رساندن این نزاع از طریق مذاکره و مصالحه، باشد.[14] که قبلاً در جای خود گذشت.
پی نوشت :
[1] . فُضَیْل‌بن‌زَبیر، تَسْمِیَةُ مَنْ قُتِلَ مَع الحسین†،فصلنامه تراثنا، ش2، 1406ق، ص 149؛ بَلاذُری، انساب الاشراف، ج3، ص 409؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص453؛ ابن‌حبان، کتاب الثقات، ج2، ص 309 و ج3، ص 69؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل‌الطالبیین، ص 118؛ ابوحنیفه‌نعمان ‌بن‌‌محمد تمیمی مغربی، شرح الاخبار، ج3، ص164.
[2] . ابن‌حبّان تمیمی، کتاب الثقات، ج2، ص 311؛ شیخ مفید، الإرشاد، ج2، ص 112؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین، ج2، ص 42.
[3] . بَلاذُری، انساب الاشراف، ج3، ص 418؛ ابن‌اعثم، کتاب الفتوح، ج5، ص 119 و ج 6، ص 244.
[4] . دینوری، الاخبار الطوال، ص382؛ حسین‌بن‌محمد دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال‌انفس نفیس، ج2، ص 298.
[5] . سبط ابن‌جوزی، تذکرة‌الخواص، ص253؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغة، ج10، ص 15.
[6] . سبط ابن‌جوزی، تذکرة‌الخواص، ص253.
[7] . سبط ابن‌جوزی، تذکرة‌الخواص، ص253.
[8] . اربلی، کَشف الغُمَّة، ج 2، ص 265.
[9] . میرخواند (محمد بن‌خاوند شاه)، تاریخ روضة‌الصفا فی سیرة‌الانبیاء و الملوک و الخلفاء، ج 5، ص 2260.
[10] . مسعودی، مُرُوج الذَّهَب، ج3، ص70؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج4، ص157.
[11] . سبط ابن‌جوزی، تذکرة‌الخواص، ص253.
[12] . طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص454.
[13] . اُسْدُ الْغابَة فی معرفة‌الصحابة، ج1، ص 498.
[14] . طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص414.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد