۱۳۹۶/۰۵/۰۴
–
۳۱۳۹ بازدید
ازدواج خواهر و برادر بعد از حضرت ادم{ع}و حوا برای بقای نسل انسان گناه نبوده؟
در رابطه با این مساله اختلاف شدیدی بین مورخین و دانشمندان اسلامی صورت گرفته که نمی توان به نتیجه صحیحی دست یافت:1. بعضی بنا بر بعضی روایات قائل به ازدواج خواهر و برادر فقط در فرزندان حضرت آدم هستند. اینان می گویند که چون در زمان حضرت آدم انسان دیگری در زمین زندگی نمی کرد و حکم حرمت این ازدواج نیز هنوز تشریع نشده بود، لذا برای ادامه نسل بشر این ازدواج صورت گرفت.2. گروهی معتقدند که اصلا از روز اول این ازدواج حرام بوده و فرزندان حضرت آدم با نسل گذشته انسان و یا با حوریه بهشتی ازدواج نمودند.
برای آگاهی بیشتر می توانید به مطلب زیر توجه نمایید:
در رابطه با نحوه ازدواج فرزندان حضرت آدم با توجه به روایات و آراء دانشمندان سه نظریه مطرح می باشد:
1. ازدواج و تناسل فرزندان آدم ـ علیه السّلام ـ به این نحو بوده است که خداوند برای هر یک از پسران و دختران، زوجی از فرشتگان و جنّیان آفرید و اولاد آنها با یکدیگر به صورت پسر عمو و دختر عمو در آمدند و تکثیر نسل صورت گرفت. «زراره» به نقل از امام صادق ـ علیه السّلام ـ در ردّ نظر اهل سنّت پیرامون ازدواج برادران و خواهران با یکدیگر می گوید: وای بر این گروه که نظرات آنها نه موافق نظرات فقهای حجاز است و نه مطابق آراء فقیهان عراق. خداوند دو هزار سال قبل از خلقت آدم امر فرمود تا بر لوح محفوظ نقش بندند که ازدواج برادر و خواهر با یکدیگر از محرمات است پس چگونه است اینگونه نظرات در حالیکه ما هیچ اثری از حلیّت این موضوع در کتب آسمانی مثل تورات و زبور و فرقان(قرآن) نمی یابیم براستی که اینگونه برداشتها چیزی نیست مگر تقویت نظریة مجوسیان.» آنگاه حضرت پیرامون پیدایش نسل آدم و ذریّه او اینگونه فرمودند: «آدم ـ علیه السّلام ـ در هفتاد بار زایمان حوّا ـ علیه السّلام ـ صاحب یکصد و چهل دختر و پسر شد(حضرت حوّا در هر حمل صاحب دو قلو، یکی پسر و دیگری دختر، می شدند) تا اینکه هابیل به دست برادرش کشته شد. در مرگ او آدم آنقدر بی تابی کرد که تصمیم گرفت پنجاه سال از نزدیکی با حوّا دوری گزیند، بعد از این مدت طولانی خداوند بر آنها عطیهای بهشتی مرحمت فرمود، عصر روز پنج شنبه حوریه ای سیه چشم بنام« نزلة» از بهشت فرود آمد و به امر خداوند با «شیث» ازدواج نمود و فردای آن روز به هنگام عصر دیگر کنیزکی بهشتی بنام «منزلة» به امر خداوند از بهشت پایین آمده و به ازدواج فرزند دیگر آدم یعنی«یافث» در آمد. از همسر شیث پسری به دنیا آمد و نیز از همسر یافث دختری، و آن هنگام که آندو به حد بلوغ رسیدند با یکدیگر ازدواج نمودند سلف صالح و برگزیدگان از پیامبران یکی پس از دیگری پا به عرصة وجود نهادند.»( مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 هـ .ق، ج 11، ص 224 و 223، همچنین علامة مجلسی این روایت را به سند معتبر نقل کرده در کتاب: حیوة القلوب(تاریخ پیامبران)، تحقیق سید علی امامیان، انتشارات سرور، 1378 هـ .ق، ج 1، ص 194، همچنین: ابن بابویه(صدوق)، علل الشرایع، دارالحجّة للثقافه، 1416 هـ .ق، ج 1، باب علة کیفیة بدء النسل، ص 32، 35، حدیث 2)
در حدیث دیگری علاّمه مجلسی به سند معتبر نقل می کند که امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «از برای آدم چهار پسر متولد شد، پس خدا به ایشان چهار نفر از حور العین فرستاد، پس هر یک از ایشان را به یکی از پسرهای خود داد، و چون فرزندان از ایشان به دنیا آمد خدا آن حوریان را به آسمان برد، و به این چهار نفر، چهار نفر از جنّ تزویج کرد و نسل از ایشان به هم رسید، پس هر حملی که در مردم هست از آدم هست، و هر حُسن و جمالی که هست از حور العین است، و هر بدصورتی و بدخلقی که هست از جنّ است.( عیّاشی، تفسیر عیاشی، تهران، مکتبة العلمیه الاسلامیه، ج 1، ص 215.و مجلسی، حیاة القلوب، پیشین، ج1، ص 194 و 195)
در روایتی دیگر از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است که: «… هنگامیکه قابیل به سنّ بلوغ رسید با دخترکی از جنس جنّیان به نام«جهانه» ازدواج نمود، بعد از آن خداوند هابیل را به آدم بخشید و او با حوریه ای بهشتی به نام«نزله» وصلت نمود»( مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفا، 1403، ج 11، ص 226، به نقل از کتاب «الشفاء و الجلاء»)
2. آنها (فرزندان آدم ـ علیه السّلام ـ ) با نسل های باقیمانده از نسل های پیشین ازدواج کردند. چرا که آدم ـ علیه السّلام ـ نخستین انسانی نبود که بر این پهنا گام نهاده، بلکه پیش از او انسانهایی در روی زمین زندگی می کرده اند و منقرض شده اند چیزی که هست بقایایی از آنها در روی زمین وجود داشت که به تکثیر نسل کمک می کرد.( مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و هشتم، ج 3، ص 282، و سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، موسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، ج 11، ص 111)
در کتاب«توحید» صدوق از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایتی آورده شده که در ضمن آن به راوی فرموده: «شاید شما گمان کنید که خدای عزّوجلّ غیر از شما هیچ بشر دیگری نیافریده، نه چنین نیست بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آدم از آدم ها هستید.»( صدوق، ابن بابویه، توحید، تهران، مکتبة الصدوق، چاپ1378 هـ .ق، ص277، حدیث 2)
و از امام باقر ـ علیه السّلام ـ و امام سجاد ـ علیه السّلام ـ نیز حدیثی به این معنا نقل شده است.( حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم، مطبعة الغلمیّه، چاپ دوم، ج1، ص59 و 16 و مجلسی، بحارالانوار، پیشین، ج 54، ص 336) البته این روایات بر وجود انسانهایی در کرات دیگر هم تفسیر شده است.
3. نظریه سوم ناظر به اینست که: ازدواج آنها با خودشان انجام گرفته و مجوّز آن، ضرورت آغاز آفرینش و نبودن همسری دیگر بوده است. از امام سجاد ـ علیه السّلام ـ (در گفتگویی که با مردی قرشی داشته) نقل شده است که«… هابیل با«لودا» خواهر هم قولوی قابیل ازدواج کرد و«قابیل» با«اقلیما»، همزاد و هم قولوی هابیل.» مرد قرشی گفت اینکه عمل مجوسیان امروز است، حضرت فرمود: «مجوسیان اگر این کار را می کنند و ما آن را باطل می دانیم برای این است که بعد از تحریم خدا آن را انجام می دهند.»( طبرسی، احتجاج، نجف، انتشارات نعمان، 1386، هـ .ق، ج 2، ص 44) و به سند صحیح از امام رضا ـ علیه السّلام ـ در جواب اینکه: «نسل آدم چگونه به هم رسید؟ نقل شده که فرمود: «حوّا حامله شد به هابیل و خواهر او در یک شکم، و در شکم دوم به قابیل و خواهر او، پس هابیل را به خواهر قابیل و قابیل را به خواهر هابیل تزویج نمود، و بعد از آن نکاح خواهران حرام شد.»( مجلسی، حیاة القلوب، پیشین، ج1، ص 198)
در جمع بندی اقوال باید بگوییم که علاّمه مجلسی طرفدار قول اول است و در رابطه با احادیثی که راجع به قول سوم نقل شده گفته است: «چون این احادیث موافق اهل سنّت است، بر تقیّه حمل کرده اند.»( مجلسی، حیاة القلوب، پیشین، ج1، ص 198، و بحارالانوار، ج 11، ص 219) همچنین سید نعمت الله جزایری صاحب«قصص الانبیاء» قول اول را می پذیرد و احادیث قول سوم را حمل بر تقیه می کند(جزایری، سیّد نعمت الله، قصص الانبیاء، ترجمة یوسف عزیزی، تهران، انتشارات هاد، چاپ پنجم، 1379 هـ .ش، ص 114)آقای محمد محمدی اشتهاردی صاحب کتاب«قصّه های قرآن» قول دوم را بهترین قول دانسته است.( محمدی اشتهاردی، محمد، قصّه های قرآن، تهران، انتشارات نبوی، زمستان 79، ص 24 و 25) علاّمه طباطبائی در«المیزان» در تفسیر آیة شریفة«وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثِیراً وَ نِساءً»( نساء/1) به شدّت طرفدار قول سوم است و می نویسد: «از ظاهر اطلاق آیة شریفه بر می آید که در انتشار نسل بشر غیر از آدم و همسرش هیچ کس دیگری دخالت نداشته، نه هیچ زنی از غیر بشر دخالت داشته، و نه هیچ مردی، چون قرآن کریم در انتشار این نسل تنها آدم و حوّا را مبدأ دانسته و اگر غیر آدم و حوّا مردی یا زنی از غیر بشر دخالت می داشت، می فرمود:« و بثَّ منْهُما و مِنْ غیرهما» و یا عبارتی دیگر نظیر این را می آورد تا بفهماند که غیر از آدم و حوّا موجودی دیگر نیز دخالت داشته. و اما اینکه چنین ازدواجی در اسلام حرام است و بطوری که حکایت شده در سایر شرایع نیز حرام و ممنوع بوده است ضرری به این نظریه نمی زند برای اینکه تحریم حکمی است تشریعی، که تابع مصالح و مفاسداست، نه حکمی تکوینی(نظیر مستی آوردن شراب) و غیر قابل تغییر، و زمام تشریع هم به دست خدای سبحان است.»( طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، ج 4، ص 229)
با توجه به مطالب گفته شده باید گفت: که اگر با هم ازدواج کرده باشند قبل از تحریم خداوند بوده است، چرا که اگر منظور از محرم بودن این باشد که همه انسانها(زنان و مردان) نسبت به یکدیگر حرام هستند از جهت نکاح و ازدواج، باید گفت: این سخن درست نیست چرا که بعد از ازدواج قابیل و هابیل با خواهران هم قلوی یکدیگر(که ازدواجشان قبل از تحریم بود) فرزندان آنها با یکدیگر محرم(به معنای حرمت نکاح با یکدیگر) نیستند بلکه رابطة پسر عمو و دختر عمویی دارند. و یا در نهایت رابطة پسر خاله و دختر خاله و یا پسر عمّه دختر عمّه، واضح است که ازدواج اینها اشکالی ندارد و از نوع ازدواج خواهر و برادر نیست.
و امّا اگر منظور از محرم بودن این است که پس الان باید همه با هم خویشاوند باشند این سخن درستی است چرا که همة انسانها از یک پدر و مادرند و در حقیقت تمام فرزندان آدم خویشاوندان یکدیگرند و این پیوند و ارتباط ایجاب می کند که شما نسبت به همة انسانها از هر نژاد و هر قبیله ای همانند بستگان فامیلی خود محبت بورزید.»( مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از دانشمندان، تفسیر نمونه، پیشین، ج 3، ص 280)
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمة محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی، ج 1، ص 5.
2. . ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت داراحیاء التراث العربی، ج 1، ص 55.
3. . طبری، تاریخ طبری، بیروت، روائع التراث العربی، ج 1، ص 139 و 140، و بسیاری از کتب تفاسیر ذیل آیة یکم سورة نساء
برای آگاهی بیشتر می توانید به مطلب زیر توجه نمایید:
در رابطه با نحوه ازدواج فرزندان حضرت آدم با توجه به روایات و آراء دانشمندان سه نظریه مطرح می باشد:
1. ازدواج و تناسل فرزندان آدم ـ علیه السّلام ـ به این نحو بوده است که خداوند برای هر یک از پسران و دختران، زوجی از فرشتگان و جنّیان آفرید و اولاد آنها با یکدیگر به صورت پسر عمو و دختر عمو در آمدند و تکثیر نسل صورت گرفت. «زراره» به نقل از امام صادق ـ علیه السّلام ـ در ردّ نظر اهل سنّت پیرامون ازدواج برادران و خواهران با یکدیگر می گوید: وای بر این گروه که نظرات آنها نه موافق نظرات فقهای حجاز است و نه مطابق آراء فقیهان عراق. خداوند دو هزار سال قبل از خلقت آدم امر فرمود تا بر لوح محفوظ نقش بندند که ازدواج برادر و خواهر با یکدیگر از محرمات است پس چگونه است اینگونه نظرات در حالیکه ما هیچ اثری از حلیّت این موضوع در کتب آسمانی مثل تورات و زبور و فرقان(قرآن) نمی یابیم براستی که اینگونه برداشتها چیزی نیست مگر تقویت نظریة مجوسیان.» آنگاه حضرت پیرامون پیدایش نسل آدم و ذریّه او اینگونه فرمودند: «آدم ـ علیه السّلام ـ در هفتاد بار زایمان حوّا ـ علیه السّلام ـ صاحب یکصد و چهل دختر و پسر شد(حضرت حوّا در هر حمل صاحب دو قلو، یکی پسر و دیگری دختر، می شدند) تا اینکه هابیل به دست برادرش کشته شد. در مرگ او آدم آنقدر بی تابی کرد که تصمیم گرفت پنجاه سال از نزدیکی با حوّا دوری گزیند، بعد از این مدت طولانی خداوند بر آنها عطیهای بهشتی مرحمت فرمود، عصر روز پنج شنبه حوریه ای سیه چشم بنام« نزلة» از بهشت فرود آمد و به امر خداوند با «شیث» ازدواج نمود و فردای آن روز به هنگام عصر دیگر کنیزکی بهشتی بنام «منزلة» به امر خداوند از بهشت پایین آمده و به ازدواج فرزند دیگر آدم یعنی«یافث» در آمد. از همسر شیث پسری به دنیا آمد و نیز از همسر یافث دختری، و آن هنگام که آندو به حد بلوغ رسیدند با یکدیگر ازدواج نمودند سلف صالح و برگزیدگان از پیامبران یکی پس از دیگری پا به عرصة وجود نهادند.»( مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 هـ .ق، ج 11، ص 224 و 223، همچنین علامة مجلسی این روایت را به سند معتبر نقل کرده در کتاب: حیوة القلوب(تاریخ پیامبران)، تحقیق سید علی امامیان، انتشارات سرور، 1378 هـ .ق، ج 1، ص 194، همچنین: ابن بابویه(صدوق)، علل الشرایع، دارالحجّة للثقافه، 1416 هـ .ق، ج 1، باب علة کیفیة بدء النسل، ص 32، 35، حدیث 2)
در حدیث دیگری علاّمه مجلسی به سند معتبر نقل می کند که امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «از برای آدم چهار پسر متولد شد، پس خدا به ایشان چهار نفر از حور العین فرستاد، پس هر یک از ایشان را به یکی از پسرهای خود داد، و چون فرزندان از ایشان به دنیا آمد خدا آن حوریان را به آسمان برد، و به این چهار نفر، چهار نفر از جنّ تزویج کرد و نسل از ایشان به هم رسید، پس هر حملی که در مردم هست از آدم هست، و هر حُسن و جمالی که هست از حور العین است، و هر بدصورتی و بدخلقی که هست از جنّ است.( عیّاشی، تفسیر عیاشی، تهران، مکتبة العلمیه الاسلامیه، ج 1، ص 215.و مجلسی، حیاة القلوب، پیشین، ج1، ص 194 و 195)
در روایتی دیگر از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است که: «… هنگامیکه قابیل به سنّ بلوغ رسید با دخترکی از جنس جنّیان به نام«جهانه» ازدواج نمود، بعد از آن خداوند هابیل را به آدم بخشید و او با حوریه ای بهشتی به نام«نزله» وصلت نمود»( مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفا، 1403، ج 11، ص 226، به نقل از کتاب «الشفاء و الجلاء»)
2. آنها (فرزندان آدم ـ علیه السّلام ـ ) با نسل های باقیمانده از نسل های پیشین ازدواج کردند. چرا که آدم ـ علیه السّلام ـ نخستین انسانی نبود که بر این پهنا گام نهاده، بلکه پیش از او انسانهایی در روی زمین زندگی می کرده اند و منقرض شده اند چیزی که هست بقایایی از آنها در روی زمین وجود داشت که به تکثیر نسل کمک می کرد.( مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و هشتم، ج 3، ص 282، و سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، موسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، ج 11، ص 111)
در کتاب«توحید» صدوق از امام صادق ـ علیه السّلام ـ روایتی آورده شده که در ضمن آن به راوی فرموده: «شاید شما گمان کنید که خدای عزّوجلّ غیر از شما هیچ بشر دیگری نیافریده، نه چنین نیست بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آدم از آدم ها هستید.»( صدوق، ابن بابویه، توحید، تهران، مکتبة الصدوق، چاپ1378 هـ .ق، ص277، حدیث 2)
و از امام باقر ـ علیه السّلام ـ و امام سجاد ـ علیه السّلام ـ نیز حدیثی به این معنا نقل شده است.( حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم، مطبعة الغلمیّه، چاپ دوم، ج1، ص59 و 16 و مجلسی، بحارالانوار، پیشین، ج 54، ص 336) البته این روایات بر وجود انسانهایی در کرات دیگر هم تفسیر شده است.
3. نظریه سوم ناظر به اینست که: ازدواج آنها با خودشان انجام گرفته و مجوّز آن، ضرورت آغاز آفرینش و نبودن همسری دیگر بوده است. از امام سجاد ـ علیه السّلام ـ (در گفتگویی که با مردی قرشی داشته) نقل شده است که«… هابیل با«لودا» خواهر هم قولوی قابیل ازدواج کرد و«قابیل» با«اقلیما»، همزاد و هم قولوی هابیل.» مرد قرشی گفت اینکه عمل مجوسیان امروز است، حضرت فرمود: «مجوسیان اگر این کار را می کنند و ما آن را باطل می دانیم برای این است که بعد از تحریم خدا آن را انجام می دهند.»( طبرسی، احتجاج، نجف، انتشارات نعمان، 1386، هـ .ق، ج 2، ص 44) و به سند صحیح از امام رضا ـ علیه السّلام ـ در جواب اینکه: «نسل آدم چگونه به هم رسید؟ نقل شده که فرمود: «حوّا حامله شد به هابیل و خواهر او در یک شکم، و در شکم دوم به قابیل و خواهر او، پس هابیل را به خواهر قابیل و قابیل را به خواهر هابیل تزویج نمود، و بعد از آن نکاح خواهران حرام شد.»( مجلسی، حیاة القلوب، پیشین، ج1، ص 198)
در جمع بندی اقوال باید بگوییم که علاّمه مجلسی طرفدار قول اول است و در رابطه با احادیثی که راجع به قول سوم نقل شده گفته است: «چون این احادیث موافق اهل سنّت است، بر تقیّه حمل کرده اند.»( مجلسی، حیاة القلوب، پیشین، ج1، ص 198، و بحارالانوار، ج 11، ص 219) همچنین سید نعمت الله جزایری صاحب«قصص الانبیاء» قول اول را می پذیرد و احادیث قول سوم را حمل بر تقیه می کند(جزایری، سیّد نعمت الله، قصص الانبیاء، ترجمة یوسف عزیزی، تهران، انتشارات هاد، چاپ پنجم، 1379 هـ .ش، ص 114)آقای محمد محمدی اشتهاردی صاحب کتاب«قصّه های قرآن» قول دوم را بهترین قول دانسته است.( محمدی اشتهاردی، محمد، قصّه های قرآن، تهران، انتشارات نبوی، زمستان 79، ص 24 و 25) علاّمه طباطبائی در«المیزان» در تفسیر آیة شریفة«وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثِیراً وَ نِساءً»( نساء/1) به شدّت طرفدار قول سوم است و می نویسد: «از ظاهر اطلاق آیة شریفه بر می آید که در انتشار نسل بشر غیر از آدم و همسرش هیچ کس دیگری دخالت نداشته، نه هیچ زنی از غیر بشر دخالت داشته، و نه هیچ مردی، چون قرآن کریم در انتشار این نسل تنها آدم و حوّا را مبدأ دانسته و اگر غیر آدم و حوّا مردی یا زنی از غیر بشر دخالت می داشت، می فرمود:« و بثَّ منْهُما و مِنْ غیرهما» و یا عبارتی دیگر نظیر این را می آورد تا بفهماند که غیر از آدم و حوّا موجودی دیگر نیز دخالت داشته. و اما اینکه چنین ازدواجی در اسلام حرام است و بطوری که حکایت شده در سایر شرایع نیز حرام و ممنوع بوده است ضرری به این نظریه نمی زند برای اینکه تحریم حکمی است تشریعی، که تابع مصالح و مفاسداست، نه حکمی تکوینی(نظیر مستی آوردن شراب) و غیر قابل تغییر، و زمام تشریع هم به دست خدای سبحان است.»( طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمة محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، ج 4، ص 229)
با توجه به مطالب گفته شده باید گفت: که اگر با هم ازدواج کرده باشند قبل از تحریم خداوند بوده است، چرا که اگر منظور از محرم بودن این باشد که همه انسانها(زنان و مردان) نسبت به یکدیگر حرام هستند از جهت نکاح و ازدواج، باید گفت: این سخن درست نیست چرا که بعد از ازدواج قابیل و هابیل با خواهران هم قلوی یکدیگر(که ازدواجشان قبل از تحریم بود) فرزندان آنها با یکدیگر محرم(به معنای حرمت نکاح با یکدیگر) نیستند بلکه رابطة پسر عمو و دختر عمویی دارند. و یا در نهایت رابطة پسر خاله و دختر خاله و یا پسر عمّه دختر عمّه، واضح است که ازدواج اینها اشکالی ندارد و از نوع ازدواج خواهر و برادر نیست.
و امّا اگر منظور از محرم بودن این است که پس الان باید همه با هم خویشاوند باشند این سخن درستی است چرا که همة انسانها از یک پدر و مادرند و در حقیقت تمام فرزندان آدم خویشاوندان یکدیگرند و این پیوند و ارتباط ایجاب می کند که شما نسبت به همة انسانها از هر نژاد و هر قبیله ای همانند بستگان فامیلی خود محبت بورزید.»( مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از دانشمندان، تفسیر نمونه، پیشین، ج 3، ص 280)
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمة محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی، ج 1، ص 5.
2. . ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت داراحیاء التراث العربی، ج 1، ص 55.
3. . طبری، تاریخ طبری، بیروت، روائع التراث العربی، ج 1، ص 139 و 140، و بسیاری از کتب تفاسیر ذیل آیة یکم سورة نساء