بهشتیان شایستگی بهشت ماندگاری در بهشت و جهنم اهل بهشت و جهنم
۱۳۹۶/۰۷/۱۶
–
۱۴۹۰ بازدید
با سلام و احترام. ضمن تشکر از لطفتون بابت پاسخ های مشروح و علمی و نقلی.
۱.کسی که جهنمی یا بهشتی است، می تواند با ما تاخر شاریطش عوض شود؟ اصلا جهنمی و بهشتی بودن کسی کی مشخص می شود؟
۲. آیا کسی که ایمان به خدا دارد ولی نماز و روزه کاهل است بهشتی می شود؟ و اگر کسی نماز و روزه او را ادا کند چه می شود؟
لطفا پاسخ ها از قران ، احادیث و عقلی و نقلی باشد. با سپاس
فرمود: اهل دنیا کسى است که بسیار بخورد و بسیار بخندد و بسیار خشم گیرد و هر اندازه مال داشته باشد راضى نگردد، به کسى که بدى کرده، عذر نمى خواهد، و کسى که از او عذر بخواهد، نمى پذیرد هنگام طاعت و عبادت کسل و هنگام معصیت شجاع است، آرزویش دراز و مرگش نزدیک است، و خود را محاسبه نمى کند، سودش به دیگران کم و گفتارش بسیار است، ترسش (از خدا) اندک و هنگام خوردن غذا بسیار شاد است، و هنگام رسیدن نعمت از خدا سپاسگزارى نمى کنند، و موقع بلا صبر ندارند، مردم را با دیده تحقیر مى نگرند و خود را مى ستایند، که چنین و چنان کردیم، در صورتى که کارى صورت نمى دهند، و به چیزى که از ایشان نیست و دیگران را دعوت مى کنند و بر دیگران (اگر کارى کوچک کرده باشند) منّت مى گذارند و همواره از بدیهاى مردم سخن مى گویند. اى احمد! دنیا پرستان زشتیهاى بسیارى دارند، از جمله نادان هستند و احمق و به استاد خود احترام نمى گذارند و خود را عاقل و خردمند مى دانند، و حال اینکه نزد عارفان، گروهى احمق هستند.
اى احمد! اهل خیر و آخرت، صورتهاى رقیق (متواضع) دارند و حیاى ایشان بسیار و حماقتشان اندک و سودشان به دیگران بیشمار و نیرنگشان کم است و مردم از دستشان در آسایش اند و نفسشان در رنج، گفتارشان وزین و خود را محاسبه مى کنند و نفس را به زحمت مى اندازند، چشمانشان مى خوابد، اما دلهایشان بیدار است، چشمانشان گریان، و دلهایشان به یاد من است، هنگامى که مردم از غافلان نوشته شوند ایشان از ذاکران محسوب مى گردند، در آغاز نعمت حمد خدا را و در آخرش شکر او را به جا مى آورند، دعایشان به نزد خدا بالا مى رود و کلامشان شنیده مى شود، و فرشتگان را شاد مى کند و دعایشان به زیر عرش مى رسد و خداوند دوست مى دارد آن را بشنود، چنان که مادر و فرزند را، و لحظه اى از خدا غافل نمى گردند، زیادى طعام و غذا را نمى خواهند، و لباسهاى بسیار براى خود تهیه نمى کنند، مردمان (دنیاپرست) نزد ایشان چون مرده تلقى مى گردد، و خدا را حىّ و بزرگوار مى دانند، پشت کنندگان را به (خدا) دعوت مى کنند و به واردین مهربانى بسیار کنند و دنیا و آخرت در نظرشان یکسان است.»
اگر خداوند با عدلش برخورد کند بیشتر مخلوقات جهنمی هستند ولیکن خداوند با فضلش بیشتر مخلوقاتش را بهشتی می نماید.
1ـ بهشت برین برای عاقلان بالفعل است.
بهشت برای کسی است که عقلش را به کار گیرد ، می خواهد ایرانی باشد یا آمریکایی ؛ می خواهد سیاه باشد یا سفید و … . لذا بهشت را درجاتی است به اندازه ی عقولی که به کار گرفته می شوند. آنکه یک پیمانه از عقل خود بهره بگیرد ، یک درجه از بهشت نصیبش می شود و آنکه صد پیمانه از عقل خود کار کشیده باشد ، در درجه ی صدم بهشت خواهد بود. امام صادق (ع) فرمودند: « أَنَّ الثَّوَابَ عَلَى قَدْرِ الْعَقْل ـــ همانا صواب به اندازه ی عقل است » (بحار الأنوار، ج 66 ،ص156) . البته، دقّت شود! گفتیم عقل، نه هوش. عاقل محال است اهل جهنّم شود ؛ چون محال است عاقل دانسته خود را در آتش اندازد. هر که دانسته گناه می کند یقیناً عاقل نیست گرچه نابغه ی دوران باشد. عاقل محال است دانسته دست خود را بر آتش بگذارد کجا رسد که تمام وجودش را در آتش اندازد. کودک نادان یا دیوانه است که دست بر آتش می زند. « الَّذینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاَّ کَما یَقُومُ الَّذی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَس ــــ کسانى که ربا مى خورند، برنمى خیزند مگر مانند کسى که بر اثر تماسّ شیطان، دیوانه شده است.» (البقرة:275(
البته مستضعفین فکری هم بهشت می روند، لکن نه بهشت برین؛ بلکه بهشت اینان، در سطح بهشت حیوانات خواهد بود. چون این گونه افراد، در واقع همسطح حیوانات هستند؛ لکن نه مثل غیر مستضعفی که همسطح حیوانات است. اینها در اصل خلقتشان در مرز حیوانیّت خلق شده اند و بالاتر از آن امکان ترقّی ندارند در حالی که عدّه ای امکان ترقی دارند ولی ترقّی نکرده و در حدّ حیوانیّت می مانند. لذا حسرت درجاتی را خواهند خورد که می توانستند کسب کنند و کسب نکرده اند؛ و جهنّم ظهور همین حسرت است.
2ـ غیر مؤمن (کسی که عقل دارد ولی آن را به کار نگرفته) انسان نیست.
بر خلاف تصوّر عوام، قرآن کریم ، انسان را مساوی مومن می داند و غیرمومن را انسان بالقوّه و حیوان بالفعل می شناسد. لذا انسان با قدم نهادن به وادی ایمان است که از حیوان متمایز می گردد. ممکن است بفرمایید که تمایز انسان با حیوان به عقل است نه به ایمان. عرض می شود که از منظر قرآن کریم ، کافر عاقل نیست.« إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ ــــــ بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالى هستند که تعقّل نمى کنند.» (الأنفال:22) ؛ دقّت فرمایید! جنبنده ، نه انسان. «أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبیلا ـــــ آیا گمان مى برى بیشتر آنان مى شنوند یا مى فهمند؟! آنان فقط همچون چهارپایانند، بلکه گمراهترند» (الفرقان:44). یعنی بعضی از مردم غیر مومن ، از نظر رتبه ی وجودی حتّی از چهارپا نیز پایینتر بوده در حدّه خزنده یا جونده و امثال آنها هستند. « قَالَ النَّبِیُّ ص قِوَامُ الْمَرْءِ عَقْلُهُ وَ لَا دِینَ لِمَنْ لَا عَقْلَ لَه ـــــ قوام و بنیاد شخصیّت شخص، به عقل او است، و دین و آیین نیست براى کسى که داراى عقل نباشد » (بحار الأنوار، ج 1 ،ص94)
3ـ کسی که از وجود دین حقّ خبر دارد، معذور نیست.
دین اسلام برای تمام عقلایی است که ندای اسلام ـ هر چند به نحو اجمال ـ به گوششان رسیده است؛ امّا غیر عقلا (مستضعفین فکری)، اساساً مکلّف نیستند. لذا مستضعفین فکری و همچنین عقلایی که هیچ نام و نشانی از اسلام نشنیده اند، از آنها اسلام خواسته نخواهد شد. حساب مستضعفین فکری، با خداست؛ و با عقلایی که امکان دسترسی به اسلام ندارند، بر اساس احکام عقل و بر اساس احکام بهترین(منطقی ترین) آیینی که به آن امکان دسترسی دارند، رفتار خواهد شد. چنین کسی به حکم عقل ـ که حجّت باطنی خداست ـ باید تحقیق نماید تا بهترین (منطقی ترین) دینی را که به آن امکان دسترسی دارد، بیابد.
« عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا فَقَالَ لَا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً إِلَى النَّصْبِ فَیَنْصِبُونَ وَ لَا یَهْتَدُونَ سَبِیلَ أَهْلِ الْحَقِّ فَیَدْخُلُونَ فِیهِ وَ هَؤُلَاءِ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِأَعْمَالٍ حَسَنَةٍ وَ بِاجْتِنَابِ الْمَحَارِمِ الَّتِی نَهَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهَا وَ لَا یَنَالُونَ مَنَازِلَ الْأَبْرَار . ـــــ ابو خدیجه گوید: امام صادق علیه السّلام در تفسیر آیه شریفه « إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا» فرمودند: یعنى راهى ندارند تا ناصبى شوند و دشمنى کنند و به طرف حق هم هدایت نمى شوند تا به حق عمل کنند و یا حق را قبول کنند، اینها اگر کارهاى نیک انجام دهند و از محرمات دست بر دارند وارد بهشت مى گردند ولى مقام نیکان را پیدا نخواهند کرد.»(بحار الأنوار ؛ج 69 ؛ص 160)
در این حدیث شریف، از کسانی به عنوان مستضعف نام برده شده که توان فهم خوب و بد را دارند؛ و این قدر می فهمند که با هادیان الهی دشمنی نکنند؛ امّا توان تحقیق و کشف حقیقت را در سطح عمیقش ندارند. لذا حتّی در اصول دین نیز مقلّد می باشند. اینها اگر حقّ در اختیارشان قرار گیرد و به آن عمل نمایند، وارد بهشت می شوند؛ و اگر حقّ در اختیارشان قرار گیرد و تبعیّت نکنند، وارد جهنّم می شوند؛ و اگر حقّ در اختیارشان قرار نگیرد، به همان اندازه که خودشان به خوب و بدها آگاهی دارند باید عامل به خوبها و تارک بدها باشند؛ که اگر چنین کردند، بهشت می روند؛ و الّا جهنّمی خواهند شد.
البته اینها در هیچ حالتی به مراتب بالای بهشت راه نخواهند یافت. چرا که رتبه ی وجودی اینها در اصل خلقتشان، آن اندازه نیست که بتوانند به مراتب عالی صعود نمایند؛ همان گونه که حتّی بسیاری از علما هم ذاتاً توان صعود به بهشت انبیاء را ندارند. چون رتبه ی بهشت هر کسی تابع دو عامل است؛ رتبه ی ذاتی اش در اصل خلقت، و ترقّی اختیاری خودش. البته توجّه شود! آنکه در اصل خلقت، رتبه ی بالایی دارد، اگر ترقّی اختیاری نکند، اهل جهنّم خواهد بود، و جهنّم او نیز به نسبت رتبه ی ذاتی اش، جهنّمی وحشتناکتر خواهد بود.
4ـ مسلمان بر دو گونه است؛ مسلمان رسمی و مسلمان غیر رسمی.
مسلمان رسمی همین مسلمانانی هستند که می شناسیم؛ امّا مسلمان غیر رسمی آن است که خدا را قبول دارد، و قائل به یگانگی اوست؛ و فرستادگان خدا را احترام و پیروی می کند؛ و اگر بداند که فلان شخص، حقیقتاً پیغمبر خدا یا امام حقّ است، از او پیروی می نماید؛ لکن خبر ندارد که شخصی به نام محمّد(ص) از طرف خدا مبعوث شده است. اگر می دانست و نبوّت او برایش ثابت می شد، حتماً ایمان می آورد. چنین کسی را مسلمان غیر رسمی می نامیم. چون روح مسلمانی در او وجود دارد؛ یعنی تعصّبی ندارد و خالصانه تسلیم حقّ است؛ و اگر حقّ به او برسد، می پذیرد. حقیقت اسلام نیز تسلیم حقّ بودن است.
چنین کسی نیز در آخرت، جزء مسلمین تلقی خواهد شد؛ کما اینکه برخی مسلمانان رسمی نیز در آخرت، جزء مسیحیان یا یهودیان یا کفّار خواهند بود. چون در دنیا مثل آنها زندگی کرده اند.
« مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ الزُّرَقِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِیَةَ أَبْوَابٍ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ النَّبِیُّونَ وَ الصِّدِّیقُونَ وَ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ خَمْسَةُ أَبْوَابٍ یَدْخُلُ مِنْهُ شِیعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا وَ بَابٌ یَدْخُلُ مِنْهُ سَائِرُ الْمُسْلِمِینَ مِمَّنْ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یَکُنْ فِی قَلْبِهِ مِقْدَارُ ذَرَّةٍ مِنْ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ. ـــــ محمد بن فضیل گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: على علیه السّلام فرمودند: بهشت هشت در دارد، درى که از آن پیامبران و صدیقان وارد مى گردند، درى که شهداء و صالحان از آن مى آیند، و پنج در است که شیعیان و دوستان ما از آنها وارد خواهند شد و از در هشتم سایر مسلمانان وارد مى شوند و آنها کسانى مى باشند که بر وحدانیت خدا گواهى دهند و ذرّه اى بغض ما را در دل نداشته باشند.»(بحار الأنوار ؛ج 69 ؛ص159)
این گروه آخر، در واقع شامل آن مسلمانان غیر رسمی و برخی از اهل سنّت می شوند. ما در بین تازه مسلمانهای اروپایی نیز چنین افرادی را می بینیم. برخی از اینها بعد از ایمان آوردن اذعان نموده اند که در زمان غیر مسلمان بودن نیز مثل یک مسلمان فکر می کرده اند؛ یعنی از ادیان باطل بیزار بوده اند و به حکم فطرت و عقل، به اصولی اعتقاد داشته اند که بعداً آن را در اسلام یافته اند. کما اینکه برخی ها هم اگر چه مسلمان زاده اند، امّا به حکم نفس و غریزه، چنان فکر می کنند که کفّار فکر می کنند؛ لذا اینها نیز وقتی با عقیده ی کفّار آشنا می شوند، به راحتی جذب آیین آنها می شوند.
مسلمان غیر رسمی در واقع شبیه آن مسلمانی است که در جزیره ای گیر افتاده و راه رهایی ندارد؛ و از طرفی به تمام مسائل اسلامی هم آشنایی ندارد. لذا تنها به آن اندازه که می داند عمل می کند. روشن است که چنین کسی به خاطر ترک برخی امور اسلامی، که نمی دانسته، مجازات نخواهد شد. چون عذر موجّه دارد.
1.به طور خلاصه می توان گفت که خداوند هیچ مؤمنى را داخل جهنم نمى کند، در حالى که به او وعده بهشت داده است، و هیچ کافرى را از جهنم نجات نمى دهد، در حالى که به او وعده خلود در آتش داده است و گناه کاران موحد، به جهنم داخل شده، از آن خارج مى شوند، و شفاعت در حق ایشان روا است .
2.مدت زمان ماندن در جهنم بستگی به میزان گناهان دارد . گناهان متفاوت است بنابر روایات، بعضى از آن ها مانند شرک و کفر و نفاق موجب رفتن به جهنم و خلود در آن است و این در صورتى است که صاحب آن بدون توبه واقعى بمیرد. بعضى دیگر از گناهان براى مدت مشخصى موجب عذاب مى باشد و بعد با شفاعت اولیاء یا لطف و فضل خداى متعال مورد بخشش واقع مى شود.
براساس آیات و روایات، اگر آدمى، در مجموع رو به خدا داشته و مؤمن و دوستدار حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) و اهل بیت ( علیهم السلام) باشد، ولى در دنیا خود را از آلودگى ها و تعلّقات پاک نسازد؛ با عذاب ها و فشارهایى رو به رو بوده و چه بسا به طبقات اولیه جهنم خواهد افتاد. با این عذاب ها، تطهیر شود و به عالم نور قدم بگذارد. (بحارالانوار، ج 8، ص 352 و 353، ح2)
3.بر اساس روایتى از امام صادق (علیه السلام)، انسان ها در قیامت سه دسته اند:
1 . یک دسته، کسانى اند که در عالم حشر آن گاه که مردم درگیر مواقف و عوالم حشراند زیر سایه خداوند و در جوار قرب حق خواهند بود و نیاز به طى آن عوالم و مواقف ندارند؛ چون آن مراحل را در این دنیا پشت سر نهاده اند.
2. گروه دیگر انسان هایى اند که باید از حساب و عذاب و جهنم موقّت بگذرند تا پس از تطهیر و تصفیه و در عالم قیامت، به خدا برسند.
کسانى از اهل ایمان که مرتکب خطاهایى اعم از صغیره یا کبیره شده اند -از جمله بی حجابی یا بدحجابی- و در دنیا توبه نکرده اند، در عوالم مختلف، قبر، برزخ و قیامت برحسب حال، عذاب هایى خواهند کشید تا پاک شوند و از عذاب خلاصى یابند و در نتیجه وارد بهشت شوند
3. عده اى دیگر، کسانى اند که چون روى گردان و فرارى از خدا بوده اند، به قعر جهنم فرو خواهند رفت (همان، ج 7، ص 183، ح 31.)بنابراین عده اى مستقیم، وارد بهشت و بهشت ها مى شوند و هرگز از آن خارج نمى شوند؛ عده اى پس از گذر از مواقف -از جمله جهنم موقّت -وارد بهشت مى گردند و عده اى نیز در جهنم جاودانه، جاى خواهند گرفت.
از معصوم نقل شده است: «مؤمنان گناهکار روزى از جهنم خارج خواهند شد» )بحارالانوار، ج 8، ص 346.) اما اگر گناه به گونه اى در او اثر کرده باشد که او را به حد کفر رسانده باشد، از آنجا که ما براساس آیات قرآنى: (بقره(2)، آیات 39، 81، 80، 162 و 161؛ مائده (5)، آیه 37؛ یونس (10) آیه 52 و… و روایات: بحارالانوار، ج 8، صص 351 362 و…) قائل به خلود کفار در جهنم هستیم، هیچ گاه به بهشت وارد نخواهد شد (در باب جهنم و مسائل مرتبط با آن، ر.ک: محمد حسن قدردان قراملکى، جهنم چرا؟)
گناهکارانى که در قیامت به عذاب الهى گرفتار مى شوند، پس از مدت زمانى معین عذاب آنها پایان یافته و یا ازطریق شفاعت بخشیده مى شوند. اما عده اى هستند که هیچ زمینه اى براى بخشش و پاک شدنشان وجود ندارد؛ مانندکافران و معاندین که این افراد به تصریح قرآن کریم همیشه در عذاب جهنم گرفتار خواهند بود.
برخى روایات دلالت دارد که دوستان على(علیه السلام) و خاندان او در عذاب ابد نخواهند بود و دشمنان ایشان از عذاب جاودان نجات نخواهند یافت. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) مى فرماید: همانا ولایت على(علیه السلام) آن نیکى و خیرى است که با وجود آن هیچ گناهى هر چند بزرگ باشد زیان نمى رساند، و به سبب پاره اى از عذاب هاى اخروى تطهیر مى شود تا به شفاعت سروران طیّب و طاهر از گناهان نجات کامل یابند و همانا دوستى و قبول رهبرى و دشمنان على(ع) و مخالفت با او گناهى است که چیزى با آن نمى تواند نافع باشد و تنها سودى که به خاطر طاعت هایشان در دنیا بهره آن ها مى شود این است که از نعمت هاى ظاهرى و رفاه، سلامتى، گسترش زندگى برخوردار مى شوند. ولى چون وارد صحنه آخرت شوند براى آنان عذاب جاودان خواهد بود…(بحارالانوار، ج 8، ص 352، ح 2)پ
علامه مجلسى در مقام جمع روایات یاد شده بر این باورند که:
1ـ کافران و منکران ضروریات دین اسلام در آتش جاودان خواهند بود.
2 ـ گروه هاى غیرشیعه و کسانى که منکر ضروریات اسلام هستند اگر در تعصّب شدید و دشمنى با اهل بیت(علیهم السلام) سخت کوشیده و حجّت بر آنان تمام شده باشد، نیز در آتش جاودان خواهند بود.
3ـ صاحبان گناهان بزرگ از شیعیان داخل آتش خواهند شد و مدتى عذاب خواهند چشید، جز این که شفاعت نصیبشان خواهد شد. برخلاف شیعیان راستین که حتّى یک نفر آنان هرگز در دوزخ دیده نمى شود. (بحار، ج 8، ص 393، ذیل ح 41)
در بررسى نهج البلاغه حضرت امیر در این زمینه به نتایج مفیدى مى رسیم که: مردم از جهت انجام وظایف و ترک آن چند گروهند:
گروه اول: آن ها که تمام دستورات اعتقادى، حقوقى و اخلاق را بى چون و چرا انجام مى دهند و مرتکب کوچک ترین خطایى نمى شوند. قرآن این گروه را اهل بهشت معرفى مى کند بهشتى که همواره در آن متنعّمند و هیچ گاه از آن اخراج نخواهند شد (توبه، آیه ى 72.)
گناهکارانى که در قیامت به عذاب الهى گرفتار مى شوند، پس از مدت زمانى معین عذاب آنها پایان یافته و یا ازطریق شفاعت بخشیده مى شوند. اما عده اى هستند که هیچ زمینه اى براى بخشش و پاک شدنشان وجود ندارد؛ مانندکافران و معاندین که این افراد به تصریح قرآن کریم همیشه در عذاب جهنم گرفتار خواهند بود.
امام على(علیه السلام) در خطبه 109 و 85 و حکمت 387 نهج البلاغه به طور کامل این موضوع را تبیین نموده است: «اما فرمان برداران را در جوار رحمت خویش جاى مى دهد و در سراى جاودان اش آنان را مخلّد مى سازد… .
گروه دوم: کسانى که مرتکب گناهان کبیره نشده اند، ولى گه گاه تن به گناهان صغیره داده اند. خداوند این گروه را نیز به خاطر دیندارى و اجتنابشان از کبائر، مرهون رحمت خود کرده، اهل بهشتشان مى سازد. «إِن تَجْتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَنُدْخِلْکُم مُّدْخَلاً کَرِیمًا »( نساء، آیه ى 31) ؛
گروه سوم: آنان که مرتکب گناهان کبیره شده اند، اما توبه کرده و یا شفاعت و رحمت واسعه الهى بر آنان سایه افکنده است. ایشان نیز عاقبت اهل بهشت خواهند گردید و همچون بهشتیان در آن جاودان خواهند زیست. امام رضا(علیه السلام) در این باره مى فرماید: خداوند هیچ مؤمنى را داخل جهنم نمى کند، در حالى که به او وعده بهشت داده است، و هیچ کافرى را از جهنم نجات نمى دهد، در حالى که به او وعده خلود در آتش داده است و گناه کاران موحد، به جهنم داخل شده، از آن خارج مى شوند، و شفاعت در حق ایشان روا است(بحار، ج 8، ص 362.) از عبارت «به جهم داخل شده، از آن خارج مى شوند…» مى توان استفاده کرد که مدّتى عذاب مى بینند تا تطهیر شوند. آن گاه مشمول شفاعت خواهند شد
گروه چهارم: کسانى که با سوء نیت راه کفر و نفاق در پیش گرفتند و با معارف حقه الهى دشمنى کردند. اینان اهل جهنم اند و در آن جاودانه خواهند بود. «وَالَّذِینَ کَفَرواْ وَکَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا أُولَـئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» (بقره، آیه ى 39)
نتیجه:
در مجموع مى توانیم نتیجه بگیریم کسانى از اهل ایمان که مرتکب خطاهایى اعم از صغیره یا کبیره شده اند -از جمله بی حجابی یا بدحجابی- و در دنیا توبه نکرده اند، در عوالم مختلف، قبر، برزخ و قیامت برحسب حال، عذاب هایى خواهند کشید تا پاک شوند و از عذاب خلاصى یابند و در نتیجه وارد بهشت شوند. امّا درباره عذاب یاد شده لازم است اشاره به فرمایش خداوند در قرآن کریم بکنیم که مى فرماید: شدّت عذاب الهى در قیامت آن چنان است که هیچ کس عذابى همانند عذاب او نمى کند(فجر، آیه ى 25 (فیومئذٍ لایُعَذِّب عَذابه اَحَد)
یعنى عذاب قیامت نظیر ندارد و یک لحظه اش براى احدى قابل تحمل نیست. تازه بعد از این عذاب، وقتى وارد بهشت مى شود این طور نیست که در مراتب عالى و هم ردیف اصحاب یمین یا سابقین قرار بگیرند بلکه در جایگاهى در شأن خودشان منزل و مأوا خواهند گزید.
خداوند متعال راه را مستقیم و روشن نشان داده است از باب لطف بی نهایت خود گناهان بی شمار ما را تا حد زیادی مورد بخشش قرار میدهد و در کنار ابن همه نعمت و لطف از خشمش نیز بر حذرمان میدارد پس بهتر از قبل از آن که دیر شود راهی را برویم که نهایتا مجبور به رفتنش هستیم و خود را به ورطه های هولناک و طاقت فرسا نیندازیم .تبیان
…………………………………………………..
ذکر برخی از منابع مطالعاتى:
1. معاد، شهید دستغیب (قدس سره)
2. معادشناسى، مجلّدات 11 گانه، علامه محمد حسین حسینى طهرانى (ره)
3. معاد در قرآن، ص 495، آیة الله جوادى آملى (دامت برکاته)