لغو بازی دوستانه تیم ملی ایران با کانادا همچنان با واکنشهای مختلفی همراه شده است. در کانادا، مسئولان دولتی و سیاستمداران این کشور از مسئولان فدراسیون فوتبال کانادا به دلیل آنکه بازی با ایران را لغو کردهاند تشکر میکنند و موج حمایتی از تصمیم آنها به راه افتاده است؛ اما در ایران شرایط کاملا متفاوت است و سیاسیون از تصمیمی که کانادا گرفته بهشدت ناراضی هستند و آن را موضعی سیاسی میدانند که در تضاد با روح ورزش است.
با وجود آنکه چند روزی میشود که کانادا به طور رسمی و با صدور بیانیهای خبر داده که بازی با ایران را لغو کرده، مسئولان دولت ایران همچنان با کنایه، خطاب به دنیای غرب میگویند «شعار ندهید» و ادعا نداشته باشید که «ورزش از سیاست جداست». نمونهاش را میشود در اظهارات علی بهادریجهرمی، سخنگوی دولت دید. او در صفحه شخصی خود در اینستاگرام انتقاد تندی به این موضوع داشته و نوشته است: «لغو یکجانبه بازی تیم ملی فوتبال ایران با کانادا، نمونه دیگری از تأثیر سیاست بر ورزش در عین ادعای آزادی و نفی سیاست در ورزش است. تحریم ورزشکاران رشتههای ورزشی مختلف روسیه از سوی فدراسیونهای جهانی هم یک نمونه اخیر دیگر از همین برخوردهای سیاسی است. جایی که اقدام مشابهی درخصوص سایر کشورهای آغازکننده جنگ یا حتی کشورهای متهم به نسلکشی و سایر اقدامات تروریستی انجام نمیشود».
به غیر از او، معاون ارتباطات دفتر معاوناول رئیسجمهوری هم به لغو دیدار تیمهای فوتبال ایران و کانادا واکنش نشان داده است. اسماعیل رمضانی در حساب کاربری خود در توییتر نوشته است: «بازی ایران – کانادا لغو شد. فوتبال در دنیا همینقدر غیرسیاسی است!». وزیر ورزش، معاونان وزارت ورزش و یکی، دو نفر از نمایندگان مجلس هم از لغو یکطرفه این دیدار ابراز ناخرسندی کرده و آن را در تضاد با شعار غربیها دانستهاند.
موج منفی در ایران نسبت به اقدام کانادا در حالی صورت گرفته که میشود از این بُعد که سیاست از ورزش جداست، حق را به آنها داد. بااینحال همانطورکه از اسم این ماجرا پیداست، همهچیز حول یک «شعار» میچرخد و محققشدن این شعار کار سختی است. ایران و چهرههای دولتی در حالی از رفتار بهظاهر سیاسی کانادا گلایه میکنند که پیش از این، رفتاری که نشان دهد موضوعات سیاسی را باید از ورزش جدا کنند نداشته یا دستکم، عملی که منجر به نتیجه باشد نداشتهاند.
مسئولان فعلی البته ترجیح میدهند مسائل را از زاویه دید خودشان ببینند و اظهار نظر کنند. واقعیت لغو بازی با کانادا به غیر از ساقطشدن هواپیمای اوکراینی مسائلی دیگر هم دارد که جای نوشتنش اینجا نیست، اما یک مورد که نمایندههای پارلمان کانادا به آن اشاره کردهاند و میشود آن را ذکر کرد، رفتاری است که با تماشاگران زن در ایران شده است. در واقع نگاه سیاسیون کانادا به این بازی فقط مربوط به یک بخش نیست و آنها از این گلایه داشتهاند که چرا کشورشان باید با تیم ملی کشوری دیدار کند که هنوز حق اولیه زنان را که ورود آزادانه آنها به ورزشگاه است، نمیدهد.
حالا باید با استناد به همین مورد به داستانی کهنه برگشت و از دولتمردان سابق و فعلی انتقاد کرد که چرا واکنشی درخور نداشتهاند تا کشوری، حتی اگر در رنکینگ فیفا از ایران پایینتر باشد، برای تیم ملی ناز نکند. اوج چنین داستانی را میشود در ماجرای بالارفتن عدهای از دیوار سفارت عربستان در سال ۱۳۹۴ جست. افرادی که بهتنهایی با یک اقدام خودسرانه کاری کردند تا روابط دیپلماتیک دو کشور به هم بریزد.
اینکه سیاست بههم ریخته مشکل ورزش نیست بلکه موضوع اینجاست که سیاسیون ایرانی که از رفتار کانادا گلایه میکنند، چرا زمانی که عدهای از دیوار سفارت عربستان در تهران بالا رفتند، چنین اظهارات تندوتیزی نداشتند. اصلا کسی توان برخورد با آن عده را داشت یا خیر؟ اگر بله، نتیجهای هم در پی داشت یا نه؟
عربستان همان موضوع را بهانه کرد و علاوه بر قطع روابط سیاسیاش با ایران، تیمهای ورزشیاش را هم از سفر به ایران ممنوع کرد. کنفدراسیون فوتبال آسیا هم حق را به عربستان داد و به همین سادگی تیمهای ایرانی قریب به هفت سال است که در لیگ قهرمانان آسیا زجر میکشند. آنها باید همچنان تن به قانونی بدهند که برگرفته از رفتاری هیجانی از سوی عدهای در تهران است و تاوانش هم ظاهرا تمامی ندارد.
علاوه بر تیمهای فوتبال، هیچ ورزشکاری از عربستان به ایران نمیآید و فدراسیونهای مختلف در آسیا هم حق را به تیمهای عربستانی میدهند. وجهه ناخوش این داستان زمانی بیشتر خودنمایی میکند که ایرانیها مجبور هستند به عربستان سفر کنند و در خاک آن کشور بازی کنند، ولی عربستانیها کار را به زمین بیطرف میکشانند. پرسش اینجاست که اگر همان روز نخست برخوردی با عوامل بالارونده از دیوار سفارت صورت گرفته و حسن نیت به کشور عربستان در این زمینه نشان داده میشد، آیا باز هم زجر ورزشکاران ایرانی در این مسیر تداوم داشت؟
بعد از آن ماجرا هم که ساقطشدن هواپیمای اوکراینی در آسمان تهران رخ داد و کنفدراسیون فوتبال آسیا به بهانه «ناامنبودن آسمان ایران» کلا میزبانی را از ایران گرفت تا بعد از تیمهای باشگاهی، این بار تیم ملی هم مجبور شود از حق مسلمش در مسیر جام جهانی چشمپوشی کند.
حالا همانطورکه در بالا عنوان شد، یکی از بهانههای کانادا برای لغو دیدار با تیم ملی ایران هواپیمای اوکراین بوده و یکی دیگر هم داستان سخت راهیافتن زنان به ورزشگاه در ایران است. هنوز زمان زیادی از رفتار زشتی که در مشهد و در حاشیه بازی تیم ملی با لبنان در مرحله انتخابی جام جهانی رخ داد نمیگذرد. قبل از بازی، زنان علاقهمند به فوتبال قصد ورود به ورزشگاه را داشتند که با اسپری فلفل از آنها پذیرایی شد. اینجا دوباره باید همان سؤال پرسیده شود که مسئولان دولتی و ورزشی ایران با عامل یا عاملان چنین رفتار زنندهای برخوردی کردند؟ پاسخ تا به الان که قطعا منفی است.
برخلاف ادعاها و شعارهای نخست که قرار بود سه روز عامل یا عاملان معرفی و جریمه یا تنبیه شوند، آب هم از آب تکان نخورد و این موضوع مشمول گذر زمان شد. در واقع دوباره دولتیها در کنار فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش، ذرهای نشان ندادند که قصد برخورد با این موضوع را دارند تا از حساسیت بهوجودآمده بهویژه در فضای رسانهای دنیا کاسته شود.
حال، با کنار هم چیدن این موارد میشود انتقادی از آنهایی کرد که کار کانادا را نکوهش میکنند (امری که جای نکوهش دارد)، ولی در زمان مناسب که باید برخورد مناسب با پدیدههای بحثبرانگیز در حوزه ورزش داشته باشند ندارند. طبیعتا اگر ایران با عوامل یکی، دو مورد مذکور برخورد کرده بود، این پیام را به دنیا مخابره میکرد که در ایران هم بهجد به این شعار که ورزش از سیاست جداست پایبندی وجود دارد و آنها تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند این دو را با هم مخلوط کنند.