خانه » همه » مذهبی » تأثیرات فرهنگ غرب چه بوده است؟

تأثیرات فرهنگ غرب چه بوده است؟

جهات منفی فرهنگ و تمدن غرب بر جهان و مشخصه های مذموم آن از نظر فرهنگ اسلام عبارتند از:
1- اولین و مهمترین مسئله دوری از توحید و خداشناسی است که مخصوصا پس از دوره رنسانس اعتقاد به غیب تحت تاثیر تجربه گرایی و اصالت تجربه به محاق رفت و دین داری در غرب کمرنگ و بصورت امری غیر مهم در آمد اعتقاد به خداوند بهترین نعمت خداوند به انسان است که در این تمدن به فراموشی سپرده می‌شود.
2- عدم‌ التزام‌ عملی‌ به‌ دین‌ کمرنگ شدن اوامر و سنتهای دینی حتی دین مسیحیت که مردم در اثر اشکالات به سوالاتی که در برابر دین مسیحیت در دوره اصالت تجربه و پس از رنسانس ظهور کرد اعمال دینی و وظایف دینی خود را به حداقل رساندند.
3- در سایه سنت گریزی و مدرنیت در تمام ابعاد زندگی انسان غربی خود را محور دانست و بر اساس فردگرایی هرچه که برای خود مهم بوده است را سرلوحه زندگی خود قرار داد و در این راستا زنان دیگر زحمت پرورش کودک را به جان نمی‌خرند و خانواده غربی از جهات متعددی دچار لطمه شده است از جمله این که رغبت افراد برای زندگی زناشویی و ازدواج سنتی بسیار کم است زندگی های ایجاد شده سست و طلاق رواج زیادی دارد زندگی زوجین به صورت غیر ازدواج زیاد شده و سنت ازدواج رها می‌شود کسانی که ازدواج می‌کنند نیز حاضر به آوردن فرزند و تربیت او نیستند اشتغال زنان در خارج از خانه آن محفل گرم و محل آسایش خانواده یعنی خانه را سست کرده و گرمای آن از بین رفته است.
4- اومانیسم (Humanism) یعنی انسان گرایی یعنی انسان محور بودن حتی خدا و جهان و دین را در برابر خواستهای انسان مورد سوال قرار دادن در جهان غرب رواج پیدا کرده و انسان خود را اصل می‌داند.
5- ارزشها و فرهنگ انسانی نیز در برخی موارد بخاطر خودبینی غربی ضعیف شده و ظلم و ستم به ملتهای دیگر با اندک توجیهی قابل اجرا شده است
6- نهیلیسم و پوچ گرایی درپی فراموشی آخرت و منحصر دانستن دنیا در این دنیای مادی افکار بسیاری از غربیان را تشکیل داده و در نتیجه دلخوری از دنیا و افسردگی موجب افزایش خشونت و خودکشی شده است.
7- فردگرایی (individualism) و خود محوری (Egocenterism)یعنی این که هر گس به فکر خود است و احساس اجتماعی بودن و اساس زدنگی جمعی یعنی پیوند با دیگران و روابط با دیگران مثلا رابطه پدر و مادر با فرزندان و فرزندان با یکدیگر و رابطه خویشاوندی در پی فرد گرایی غربی رو به افول گذاشته و روابط در روابط اداری و کاری منحصر می‌شود
8- دنیا در این فرهنگ و تمدن اصالت پیدا کرده (Secularity) و در پی آن جمع ثروت و لذت گرایی و از اصول مهم زندگی کرده است و انسان غربی به اندازه لذتی که می‌برد زنده است (Sensuality) و این فراموش کردن سعادت ابدی انسان و نابود کردن هدف انسانیت است که همان سعادت ابدی است. و این دنیایی که انسان را در آن خلاصه کرده اند هدف همه آمال فردی و برنامه های اجتماعی گشته است.
9- استدلال تجربی یعنی آنچه که با حس شناخته نمی‌شود نیست و هرچه که زیر چاقوی تشریح شناخته نشد جز باطل چیزی نیست و عقلگرایی (Rationality) به معنی منفعت طلبی دو استدلال مهم این تمدن گشته است این گونه استدلالها موجب ضعیف اعتقاد به غیب و ضعف دین و عقائدی مانند توجیه کردن وسیله با هدف شده است.
لیبرالیسم و اصالت آزادی انسان موجب کمرنگ شدن ارزشهای اجتماعی است فساد و فحشا گسترش پیدا کرده و هیچ امری نیست که قبلا عفت اجتماعی جلودار آن بود و الان مجاز دانسته می‌شود زنان ابزار دست لذتهای لذتجویان شده اند و انسانیت در بعد حیوانی او خلاصه شده است و همجنس بازی و تجاوز به کودکان فزونی یافته و آنچه کمرنگ شده معنویت و ارزشهای والای انسانی است.
خلاصه این که فرهنگ‌ غرب‌ مخصوصا پس از رنسانس تفسیر تازه‌ای‌ از روابط‌ انسان‌ با طبیعت‌ و خداوند ارائه‌ می‌کند و همه‌ امور زندگی‌ اجتماعی‌، بر پایة‌ روش‌های‌ تجربی‌ و آنچه‌ در علوم‌ طبیعی‌ به‌ کار گرفته‌ می‌شود، قرار می‌گیرد و بقای‌ انسان‌ و دستیابی‌ به‌ کام روایی‌ دنیایی‌، هدف‌ عالی‌ جامعه‌ می‌شود و بیش‌ از پیش‌ به‌ التذاذ دنیوی‌ و رفاه‌ مادی‌ انسان‌ توجه‌ می‌گردد. سنّت‌گرایی‌ و آداب‌ دینی‌ مذمت‌ می‌شود و در عرصه‌ سیاسی‌، مفاهیمی‌ چون‌ حقوق‌ بشر، آزادی‌ و حقوق‌ شهروندی‌ در برابری‌ و تساوی‌دیده‌ می‌شود و رشد اقتصادی‌ جامعه‌ (در گرو رقابت‌ و بازار آزاد) مهم‌ترین ‌هدف‌ در برنامه‌ریزی‌ اجتماعی‌ می‌گردد. در این‌ شرایط‌ رهایی‌ از دستورات دینی‌ نه‌ تنها امری‌ ناپسند نیست‌؛ بلکه‌ لازمه‌ پیشرفت‌ و تکامل‌ جامعه‌ محسوب‌ می‌شود و در طی‌ چند دوره‌ همه‌ این‌ ویژگی‌ها، در فرهنگ‌ اروپایی‌ و غربی‌ حفظ‌ می‌شود، تا آنجا که‌ در این‌ زمینه‌، از هیچ‌ ظلم‌ و ستمی‌ به‌ جامعه‌ خود و سایر جوامع‌ در قالب‌ استعمار و استثمار چشم‌ پوشی‌ نمی‌شود.
ناگفته نماند نظم و انضباط اجتماعی، وجدان کاری، عقل جمعی، توجه ویژه به پژوهش و تحقیقات علمی و احترام به دانشمندان و نظایر آن از نقاط مثبت تمدن غربی است. و بدیهی است جهان معاصر می‌تواند این جهات مثبت را از غرب بگیرد ولی هر جامعه ای که در جهان منفی گرفتار غرب شود تبعات آن را نیز خواهد دید.
1. فرهنگ و تهاجم فرهنگى، برگرفته از سخنان مقام معظم
غرب شناسی، دکتر رهنمایی، چاپ موسسه امام خمینی (ره)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد